مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
اشتغال
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
127 - 148
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از ماشین ها و ادوات کشاورزی لازمه توسعه است و لذا تعیین مناسب سطح مکانیزاسیون در فعالیت های مختلف کشاورزی برای دسترسی به اهداف مربوط به تولید، اشتغال، توزیع درآمد و محیط زیست از مصادیق این توجه است. از سوی دیگر، یکی از دغدغه های اصلی در بخش کشاورزی موضوع اشتغال در این بخش می باشد و میزان تأثیرپذیری آن از عوامل اقتصادی در حال تغییر، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش بررسی اثر متقابل مکانیزاسیون و اشتغال در بخش کشاورزی استان خراسان رضوی می باشد. برای این منظور از الگوی سیستم معادلات همزمان پانل دیتا برای 19 شهرستان استان خراسان رضوی و طی سال های 95-1391 استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که اشتغال و مکانیزاسیون اثرات متقابل، منفی و معنی دار بر یکدیگر دارند، هر چند که مکانیزاسیون اثرات به مراتب بیشتری را بر اشتغال بر جای می گذارد. هم-چنین تولید، واحدهای خدمات مکانیزه و درآمد ناخالص تأثیر مثبت و معنی دار بر مکانیزاسیون کشاورزی دارد. از طرف دیگر هزینه نهاده های مصرفی (شامل بذر، سموم و کود شیمیایی و حیوانی) و دستمزد اثر منفی و معنی دار و سطح زیرکشت اثر مثبت و معنی دار بر اشتغال دارد. پیشنهاد می شود با تأسیس و گسترش شرکت های خدمات ماشین های کشاورزی، وضعیت مکانیزاسیون را بهبود بخشید. هم چنین، می توانیم با بکارگیری نیروی کار متخصص در این شرکت ها، اشتغال را افزایش دهیم. علاوه بر این، با پرداخت های حمایتی در جهت کاهش هزینه های تولید و افزایش درآمد ناخالص، می توان کشاورزان را به ماندن در روستاها ترغیب نموده، که خود باعث افزایش اشتغال کشاورزی می شود.
اولویت بندی توسعه فعالیت های کشاورزی با هدف رشد اشتغال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
149 - 173
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین فعالیت های اولویت دار کشاورزی برای دستیابی به رشد اشتغال هدف گذاری شده در برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور انجام شده است. در این راستا، الگوی برنامه ریزی ریاضی منطقه ای بخش کشاورزی با الگوی ماتریس حسابداری اجتماعی آمیخته تلفیق گردیده تا اهداف کلان افزایش اشتغال به محدودیت های منابع تولیدی در سطح خرد (استان های کشور) ارتباط داده شود. با استفاده از این الگوی تلفیقی می توان مشخص نمود کدام فعالیت ها و در کدام استان ها دارای اولویت برای توسعه می باشند و برای دستیابی به هدف ملی رشد اشتغال بیشتر موثرند. نتایج این مطالعه نشان می دهد برای تحقق آرمان رشد اشتغال 9/3 درصد پیش بینی شده در برنامه توسعه ششم کشور، بخش کشاورزی ایران باید سالانه معادل 4/4 درصد رشد داشته باشد. این رشد برای زیربخش های زراعی، باغی، دامی و آبزی پروری نیز به ترتیب 8/4، 3/2، 8/6 و 3/4 درصد است. یافته های مطالعه نشان می دهد در زیربخش زراعی، گندم با رشد 3/8 درصد و برنج با رشد 1/0 درصد بیشترین و کمترین اولویت را برای توسعه تولید به خود اختصاص داده اند. در این زیربخش، استان های خوزستان، اردبیل و فارس دارای بیشترین اولویت برای توسعه محصولات زراعی می باشند. در زیربخش باغبانی، محصولات خانواده آلو با رشد 5/3 درصد بیشترین و محصول چای با رشد 3/0 درصد کمترین اولویت را به خود اختصاص داده اند. در این زیربخش، استان های فارس، مازندران و آذربایجان شرقی و غربی دارای بیشترین اولویت برای سرمایه گذاری در توسعه فعالیت های باغداری در راستای دستیابی به هدف رشد اشتغال ملی هستند. در رابطه با محصولات دام، طیور و آبزیان نتایج نشان می دهد که به توسعه تولید گوشت گاو اولویت بیشتری نسبت به تولید کپورماهیان باید داده شود. مازندران، خوزستان، گیلان، چهارمحال و بختیاری و لرستان استان هایی با بیشترین اولویت در توسعه فعالیت های آبزی پروری می باشند. اما، برای توسعه فعالیت های دامداری و مرغداری تفاوت چندانی بین استان های کشور دیده نمی شود. با توجه به نتایج این مطالعه این نتیجه گیری حاصل می شود که برای دستیابی به هدف رشد اشتغال در برنامه ششم توسعه، بازنگری در پرتفوی جاری فعالیت های کشاورزی ضروری می باشد.
تحلیل واکنش رشد بخش کشاورزی به سرمایه گذاری دولت در بخش انرژی (رهیافت TVP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیرگذاری سیاست های دولت بر رفتار متغیرهای کلان اقتصادی، در این پژوهش واکنش رشد بخش کشاورزی نسبت به سرمایه گذاری دولت در بخش انرژی طی سال های1392-1350 بررسی گردید. بدین منظور از رهیافت پارامتر متغیر در طول زمان به همراه نوسانات تصادفی (TVP) استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که متغیرهای وقفه اول تغییرات ارزش افزوده در بخش کشاورزی، تغییرات اشتغال در بخش کشاورزی در سطح و وقفه اول، تغییرات سرمایه گذاری خصوصی در بخش کشاورزی و تغییرات سرمایه گذاری دولت در بخش انرژی به ترتیب بالاترین تأثیر را بر تغییرات ارزش افزوده بخش کشاورزی دارند. همچنین بر اساس نتایج پژوهش حاضر مشاهده شد ضرایب متغیرهای مؤثر بر تغییرات ارزش افزوده بخش کشاورزی در طی زمان در حال تغییر است، در نتیجه لازم است سیاست گذاران فعال در بخش کشاورزی با شناسایی عواملی که در هر دوره موجب کاهش تغییرات ارزش افزوده بخش مذکور می شوند، راهکارهایی خاص برای کاهش این نوسان ها اتخاذ و از سیاست گذاری کلی در این بخش خودداری کنند.
بررسی اثر سیاست حمایت از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان بر اشتغال در بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروی کار، به عنوان یکی از مهم ترین نهاده های تولید، نقش مهمی در اقتصاد کشور دارد. این عامل در برنامه ریزی های اقتصادی نقش دوگانه ای دارد به گونه ای که از یک طرف در حکم عامل توسعه و از طرف دیگر به عنوان هدف توسعه مطرح است. امروزه یکی از مسائل اساسی اقتصاد ایران بیکاری و تبعات ناشی از آن به شمار می آید. از جمله سیاست هایی که به نظر می رسد بر این امر مؤثر باشد، سیاست های حمایتی دولت است. لذا در این پژوهش به بررسی اثر سیاست های حمایت از تولیدکننده و مصرف کننده بر اشتغال بخش کشاورزی در دوره 1391-1360 در چارچوب الگوی تصحیح خطای برداری (VECM) پرداخته شد. نتایج نشان داد که سیاست های حمایت از تولیدکننده و مصرف کننده بخش کشاورزی اثر مثبت و معنی داری بر اشتغال بخش کشاورزی کشور دارد. همچنین تورم و نسبت سرمایه به سطح زیرکشت در دوره مورد بررسی اثر منفی بر اشتغال در بخش کشاورزی دارد. این نتایج دلیلی بر رد منحنی فیلیپس در بخش کشاورزی ایران و تأییدی بر رابطه جانشینی بین سرمایه و نیروی کار در این بخش است. ضریب متغیر ECM الگو، که مبین سرعت تعدیل الگوی پویای کوتاه مدت به سمت تعادل بلندمدت می باشد، در پژوهش پیش رو برابر با 149/0- به دست آمد که نشان دهنده این است که در هر دوره، 15 درصد از خطای عدم تعادل از بین خواهد رفت.
نظم های آماری و عوامل موثر بر تعرفه گذاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعرفه های وارداتی بر مبنای این عوامل تعیین می شوند: رابطه مبادله، درآمد دولت، پیمان های تجاری، حمایت از تولید داخل، و اقتصاد سیاسی (لابی). پژوهش حاضر قدرت توضیح دهندگی هر یک از این عوامل را بر تعرفه های وارداتی ایران می سنجد، که با شاخص های کلان صنعتی و تجاری اندازه گیری می شوند. داده ها از منابع گمرک، کتاب مقررات صادرات و واردات، طرح جمع آوری داده های کارگاه های صنعتی، و پایگاه WITS گردآوری شدند. دیتای نهایی در سطح ۴ رقمی صنعت (isic) است. مدل مورد استفاده OLS و یا کنترل اثرات ثابت صنعتی است و متغیرهای کنترلی میزان اشتغال، ارزش افزوده، تعرفه متقابل سایر کشورها، متغیر مجازی صنایع، شاخص های صادراتی، و درآمد دولت است. نتایج نشان می دهند که تعرفه ها همبستگی مثبتی با اشتغال و ارزش افزوده بخش های مختلف دارند و گویای حمایت تعرفه ای از اشتغال زایی و ارزش افزوده صنایع هستند. این نتایج نسبت به تغییر در متغیرها و حذف داده های پرت مستحکم هستند. همچنین، یافته ها نشان می دهند که حدود ۶۰ درصد از تفاوت سطح تعرفه ها را (پس از کنترل اشتغال و ارزش افزوده) فقط می توان با متغیر مجازی صنایع توضیح داد. این یافته می تواند گویای وجود یک راهبرد صنعتی ضمنی در کشور باشد که حمایت تعرفه ای بالاتری را برای برخی بخش ها ایجاد نموده، حتی اگر در سطح یکسانی از اشتغال و ارزش افزوده نسبت به سایرین باشند. در نهایت، حدود ۲۰ درصد از نرخ های تعرفه ای را نمی توان با استفاده از مدل بکاررفته در این پژوهش توضیح داد که ممکن است، ناشی از خطای داده، مدل سازی، یا وجود اقتصاد سیاستی (لابی) باشد. سهم هر یک از این عوامل در توضیح پسماند تعرفه ها می تواند محور پژوهش های آتی قرار گیرند.
تحلیل ساختار اشتغال بخش های مختلف اقتصادی استان فارس طی سال های 1396-1392 و پیش بینی آن تا سال 1400 (سال های دولت های یازدهم و دوازدهم): رهیافت اقتصاد پایه و تغییر مکان- سهم
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت مقوله اشتغال در توسعه اقتصادی و نقش مستقیم آن در بهبود رفاه و کاهش نابرابری های منطقه ای؛ در این مقاله ساختار اشتغال در استان فارس به تفکیک بخش های کشاورزی، صنعت و خدمات با استفاده از مدل های اقتصاد پایه و تغییر مکان- سهم، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که در طول دوره مورد مطالعه، بخش های صنعت و خدمات رشد اشتغال تحقق یافته بیشتر از مقدار مورد انتظار و بخش کشاورزی کمتر از مقدار مورد انتظار داشته اند. نتایج همچنین نشان می دهند که استان فارس طی دوره 96-1392 در بخش های صنعت و خدمات دارای مزیت نسبی بوده و در حوزه فعالیت برنده اقتصادی قرار داشته و دارای مزیت بالقوه برای رشد اقتصادی است. در حالی که در بخش کشاورزی، استان فارس فاقد مزیت نسبی بوده و منفی بودن سهم رقابتی بخش کشاورزی نشان می دهد که اقتصاد منطقه سهم خود را در این بخش نسبت به سایر مناطق از دست داده است. بر اساس پیش بینی مدل انتقال- سهم، جهت گیری آینده استان فارس به سمت فعالیت های خدماتی و صنعتی بوده و توزیع شاغلین به نفع مشاغل خدماتی و صنعتی است.
بررسی تأثیر فاکتورهای (سن، جنسیت، نوع دانشگاه، وضعیت اشتغال) بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان با رویکرد مدل چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت حضور دانشجویان در دانشگاه که آینده سازان یک مملکت هستند، توجه به انگیزه تحصیلی دانشجویان و عوامل افزاینده و کاهنده آن اهمیت پیدا می کند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش شناسی: این مطالعه از نوع مقطعی – تحلیلی است که ارتباط بین کاهش انگیزه تحصیلی و متغیرهای سن، جنسیت، نوع دانشگاه و اشتغال را مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری شامل اطلاعات کلیه 570 دانشجو که در دهه 1394 از سیستم آموزشی انصراف داده اند، می باشد که از سیستم آموزشی استخراج شدند. روش نمونه گیری به صورت سرشماری می باشد. برای تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیون سه سطحی استفاده گردید. تحلیل داده ها و برازش مدل در نرم افزار SAS نسخه 9.1 اجرا گردید. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که میانگین تعداد دانشجویان ترک تحصیل 23 نفر می باشد. سن، جنسیت، نوع دانشگاه تأثیری بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشجویان نداشته است (145/0; 185/0; 506/0p =) اما رابطه بین مسئله اشتغال و ترک تحصیل معنادار شد (003/0p =). یعنی بیکاری و عدم اشتغال باعث ترک تحصیل دانشجویان شده است. نتیجه گیری: در نظر گرفتن وابستگی میان داده ها و استفاده از مدل رگرسیون چند سطحی منجر به یافتن اثر تصادفی متغیر اشتغال گردید که نشان می دهد مسئله اشتغال و نگرانی نیافتن شغل مناسب در آینده باعث کاهش انگیزه دانشجویان در تحصیل شده است و استفاده از مدل چند سطحی این تفاوت را آشکار می کند. مسئولان آموزشی باید به مسئله مشاوره شغلی و بیکاری به عنوان یک معظل مهم بنگرند. کلید واژه ها: اشتغال، انگیزه تحصیلی، جنسیت، سن، دانشجو، مدل چند سطحی. Abstract Attention to importance of university students presence who are the future of a country, it is important to perpend to students' motivation and factors of increase and decrease. Purpose : This study was conducted to determine of effective factors on students' motivation decrease. Methodology : This study is sectional-analytical that survey relationship between the decline of academic motivation and variables of age, gender, type of university and busyness. The statistical population includes all 570 students who have been dropped out of the educational system in the 2015s and who were extracted from the educational system. the sampling method is census-based. for analyze of data was used statistical method of three-level regression. was implemented data analysis and model fitness in SAS software version 9.1. Results : The results of the findings showed that the average number of dropping out of school were 23 people. age, gender, type of university has no significant effect on students' motivation (p = 0.506; 0.185; 0.145) but was significant the relationship between busyness and drop out of school (p = 0.003). Namely unemployment and lack of busyness was reason for drop out of school. Conclusion : Taking into account the dependency between data and use multilevel regression model were employed to find a random effect of busyness variable that indicates to busyness problem and concerns not getting employment in the future is reason to reduce the students motivation in studying. and the use of multilevel models reveal this the difference. Educational authorities should consider the issue of job counseling and unemployment as an important issue. Keywords : Academic Motivation, Age, Employment, Gender, Multilevel Model, Student.
تأثیر توسعه فرصت های گردشگری بر کاهش بیکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ششم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۲
239 - 260
حوزه های تخصصی:
گردشگری، به عنوان یکی از بزرگ ترین بخش های اقتصادی بسیاری از کشورها ازجمله ایران، می تواند راهی برای رهایی از وابستگی به درآمدهای نفتی، خروج از اقتصاد تک محصولی و کاهش بیکاری باشد. با توجه به تجربه موفق بسیاری از کشورها در زمینه رشد صنعت گردشگری و اهمیت آن در رشد و توسعه اقتصادی و افزایش اشتغال، این پژوهش به بررسی رابطه گردشگری و اشتغال در ایران می پردازد. در ای ن پژوهش از روش تحقیق "توصیفی- کاربردی" استفاده شده و نمونه ای که شامل 350 پرسشنامه با 32 پرسش5 گزینه ای است، در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان ملی جوانان و وزارت کار و امور اجتماعی توزیع گردیده است. با استفاده از اطلاعات به دست آمده از طریق پرسشنامه های جمع آوری شده و همچنین استفاده از روش های آمار توصیفی، استنباطی و تحلیل داده ها از روش رگرسیون و با کمک نرم افزار spss، نتیجه گرفته شد که مدیریت گردشگری از طریق صنعت گ ردشگری تأثیر معنا داری بر اشتغال دارد. همچنین این تحقیق نشان می دهد که صنعت گردشگری تأثیر معنا داری بر ایجاد فرصت های شغلی و افزایش رفاه اجتماعی و کاهش فقر دارد.
تشخیص فرصت کارآفرینی، زمینه ساز اشتغال پایدار
حوزه های تخصصی:
یافتن یک ایده و راه اندازی یک کسب وکار بر پایه آن را فرصت کارآفرینانه می گویند. در واقع فرصت، مرکز ثقل و پایه تمام فعالیت های کارآفرینی می باشد. فعالیت های کارآفرینی با فرصت شروع می شود. انجام پژوهش های مرتبط با تشخیص فرصت های کارآفرینی در رشته ها، جوامع و محورهای مختلف کسب وکار نیز موجب بازاریابی و جهت دهی به فعالیت های کارآفرینی می شود. در این پژوهش که به صورت مروری و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای و سایت های اینترنتی تهیه شده، مسأله کارآفرینی، فرصت کارآفرینی، اشتغال و تشخیص فرصت های کارآفرینانه بررسی و راهکارهایی در پایان ارائه می شود.
ابداعات و تأثیر آن بر اشتغال: مطالعه موردی کشورهای منتخب سازمان همکاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش بیکاری همواره یکی از مهم ترین اهداف نظام های اقتصادی و دولت ها بوده و تعیین عوامل مؤثر بر بیکاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از این عوامل، ابداعات می باشد. در مورد تأثیر ابداعات بر اشتغال عده ای اعتقاد دارند که به دلیل افزایش بهره وری توسط ابداعات، این متغیر، بیکاری را افزایش می دهد. عده ای هم با توجه به تأثیری که بخش ابداعات از طریق کانال های جبران کننده مانند کاهش قیمت محصولات، سرمایه گذاری های جدید، افزایش درآمد و ارائه محصولات جدید بر اشتغال می گذارد، بر نقش مثبت ابداعات بر اشتغال تأکید دارند. در همین راستا هدف این مطالعه بررسی تأثیر بخش ابداعات بر اشتغال کشورهای منتخب عضو سازمان همکاری اسلامی طی دوره 1990- 2009 با استفاده از روش داده های تابلویی نامتوازن است. نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت و معنی دار ابداعات بر اشتغال کشورهای مورد مطالعه است. همچنین نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت و معنی دار متغیرهای واردات کالاهای واسطه ای و سرمایه ای و زیر ساخت های اطلاعاتی و ارتباطی بر اشتغال است. تأثیر متغیرهای دستمزد و سرمایه گذاری بر اشتغال نیز بی معنی است.
تأثیر مهاجرین افغانستان بر سطح اشتغال و دستمزد در بخش ساختمان اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات و سیاست های اقتصادی دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
101 - 122
حوزه های تخصصی:
در طول سال های گذشته، ایران به واسطه همسایگی با کشورهای عراق و افغانستان که از لحاظ سیاسی و اقتصادی ثبات چندانی ندارند، شاهد سیل عظیمی از مهاجرین خارجی بود. در این میان، وضعیت خاص کشور افغانستان در طول سال های گذشته، وجود مرز مشترک طولانی و اشتراکات زبانی و مذهبی ما بین دو کشور شرایطی را فراهم کرده که اکثریت اتباع خارجی ایران را افاغنه تشکیل می دهند. مهاجرین افغانی عمدتاً غیرماهر و غیرقانونی بوده و با دریافت دستمزدهای پایین و پذیرش شرایط سخت کاری اکثراً در بخش ساختمان و فعالیت های مرتبط با بخش ساختمان مشغول به کارند. همین امر موجب شده تا بخش ساختمان بیشترین تأثیر را از حیث بازار کار در پی حضور مهاجرین افغانی پذیرا باشد. این مقاله با استفاده از داده های سری زمانی و برآورد معادلات رگرسیونی به روش حداقل مربعات معمولی(OLS) در اقتصادسنجی، به مطالعه تأثیر حضور افاغنه بر روی سطح اشتغال و دستمزد در بخش ساختمان می پردازد. نتایج مطالعه نشان می دهند که در طول دوره مورد بررسی (1355-1385)، در بخش ساختمان، نیروی کار افغانی جانشین نیروی کار ایرانی شده و اشتغال ایرانیان در این بخش کاهش یافته است. کاهش متوسط دستمزد واقعی بخش ساختمان در پی حضور گسترده افاغنه در این بخش، از دیگر نتایج مهم می باشد.
بررسی تأثیر اشتغال و زندگی خانوادگی بر میزان رضایتمندی زنان معلم از زندگی (مطالعه موردی معلمین شاغل آموزش و پرورش ناحیه یک کرج)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
به منظوربررسی تأثیر اشتغال و زندگی، خانوادگی بر میزان رضایتمندی زنان معلم از زندگیتعداد 200 نفر از معلمینشاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک کرجبا نمونه برداری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته که به تایید استادانوصاحب نظران رسیده بود، پاسخ دادند. نتایج نشان داد که 1- بین سن ازدواج(سال های گذشته از زندگی مشترک) و میزان رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معنا داری وجود دارد. بدین معنا که هر چه تعداد سال های بیشتری از ازدواج گذشته باشد میزان رضایت زنان از زندگی بیشتر است.2- بین وجود فرزند و میزانرضایتمندی زنان از زندگی رابطه معنا داری وجود دارد. بدین معنا که زنانی که فرزند ندارند از رضایت کمتری در زندگی برخوردارند.3- بین میزان همکاری همسر و میزان رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود دارد.بدین معنا که وقتی همسر فرد با او همکاری بیشتری دارد میزان رضایت زنان از زندگی بیشتر است. 4- بین وضعیت اشتغال (رسمی، پیمانی یا حق التدریس) و میزان رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معنا داری وجود دارد. بدین معنی که شاغلین رسمی از شاغلین پیمانی و حق التدریس رضایت بیشتری از زندگی دارند. 5-بین تحصیلات همسر و رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود ندارد. 6- بین تعداد فرزند و رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود ندارد. 7- بین وضعیت اقتصادی همسر در رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنی که زنانی که همسرانشان از وضعیت اقتصادی بالایی برخوردار هستند رضایت بیشتری از زندگی دارند. 8- بین میزان ساعات کار در رضایتمندی زنان از زندگی رابطه معناداری به دست نیامد.
بررسی رابطه بین اشتغال زنان و کیفیت روابط خانوادگی آنان در شهر مهاباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، بررسی رابطه بین اشتغال زنان و کیفیت روابط خانوادگی آنان در شهر مهاباد می باشد و روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق، کلیه زنان متأهل با دامنه سنی60 20 سال شاغل شهر مهاباد در سال 94 93 به تعداد 2995 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 350 نفر برآورد گردیده و نمونه ها به شیوه خوشه ای چندمرحله ای و همچنین تصادفی سیستماتیک انتخاب گردیدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که ضریب پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد، صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون خی دو و با کمک جدول فراوانی و درصد استفاده شده است. فرضیه اصلی تحقیق با آزمون خی دو و مقدار خطای 5 درصد و سطح معنی داری 95 درصد مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین نتایج یافته های این پژوهش بیانگر آن است که روابط خانوادگی زنان شاغل از کیفیت بهتری برخوردار است.
خانواده محوری در قوانین اشتغال؛ فرصت ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۲
101 - 127
حوزه های تخصصی:
حفظ بنیان خانواده یکی از مهم ترین دغدغه های جوامع امروزی است و همواره ابعاد متعدد حمایت از تشکیل و تحکیم خانواده در بخش های مختلف قدرت اعم از تقنین، اجرا و قضا مورد توجه قرار گرفته است.از مهمترین این ابعاد که می تواند نقش اساسی در حمایت از خانواده داشته باشد، اشتغال است که باید در وضع قوانین و سیاست های مربوط به اشتغال، وضعیت و جایگاه خانواده، تقویت بنیان خانواده، خانواده محوری در عرصه نظام حقوقی و سیاستگذاری اشتغال کشورها تمهیداتی اندیشیده شود. پژهش حاضر با هدف بررسی جایگاه خانواده در قوانین مربوط به اشتغال به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شد. نتایج نشان داد که در حال حاضر بسیاری از دولت ها در سیاستگذاری خود در حوزه اشتغال، اهمیت ایجاد ترتیبات خانواده محور را که در دسترس همه کارکنان باشد، مورد شناسایی قرار داده اند. همچنین در نظام جمهوری اسلامی ایران که به تأسی از شرع، اهمیت زیادی برای خانواده و توالد قائل شده است، سیاستگذاری حقوقی اشتغال با رویکرد حمایت از خانواده مورد توجه است، گرچه تحقق این سیاست ها در عمل با موانع اجرایی و حقوقی بسیاری روبرو است.
بررسی گرایش زنان روستایی به اشتغال (مورد مطالعه: زنان روستایی شهرستان نجف آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
217 - 236
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی گرایش زنان روستایی به اشتغال پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، زنان روستایی 15- 64 سال ساکن در روستاهای شهرستان نجف آباد بود که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برآورد شد و 180 نفر از زنان روستایی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. در این مطالعه، ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی محقق ساخته بود که برای روایی ابزار تحقیق، از روش اعتبار محتوایی استفاده گردید و مورد تأیید اساتید دانشگاه تهران قرار گرفت و پایایی آن با محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ (8/0<α) تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله ی نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد، گرایش به اشتغال بیش از نیمی از زنان روستایی متوسط رو به بالا بود. هم چنین یافته ها نشان داد که بین میزان گرایش گروه های مختلف زنان روستایی به اشتغال بر اساس وضعیت تأهل، عضویت در نهادهای روستا، دریافت وام، وضعیت اشتغال تفاوت معنی دار وجود نداشت. نتایج تحقیق هم چنین حاکی از آن بود که بین میزان مطالعه در روز و نیز نظر همسر/پدر نسبت به اشتغال زن و گرایش زنان روستایی به اشتغال، رابطه ی مثبت معنی دار و بین میزان مرد سالاری در خانواده و گرایش زنان روستایی به اشتغال، رابطه ی منفی معنی دار وجود داشت؛ در حالی که بین میزان آزادی تحرک اجتماعی و گرایش آنان به اشتغال، رابطه معنی دار نبود. افزون بر این، زنان روستایی 20 سال و پایین تر و نیز زنان روستایی با سطح تحصیلات بالاتر گرایش بیشتری به اشتغال داشتند.
راهبرد برنامه عمرانی سوم (1341-1346) برای اشتغال مهاجران از روستاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : راهبرد برنامه عمرانی سوم برای اشتغال مهاجران روستایی ازطریق سرمایه گذاری های صنعتی در شهرهای بزرگ معرفی و سبب ناکامی آن توضیح داده می شود. روش/ رویکرد پژوهش : داده های این مقاله از مدارک آرشیوی و منابع کتابخانه ای گردآوری و تحلیل شده است. یافته ها و نتیجه گیری : دَرپیِ اصلاحات ارضی در دهه 1340، مهاجرت روستاییان به شهرها به شکل اصلی مهاجرت در ایران تبدیل شد. با افزایش درآمد دولت از محل فروش نفت در این سال ها، برنامه های عمرانی به اهرم اصلی دولت برای سامان دادن به اقتصاد کشور تبدیل شدند. برنامه عمرانی سوم (1341-1346) هم زمان با اجرای اصلاحات ارضی اجرا شد. راهبرد برنامه عمرانی سوم دولت (1341-1346)، ایجاد فرصت های شغلی برای اضافه جمعیت روستایی و جذب آن ها در اقتصاد شهری بود. قرار بود این کار با سرمایه گذاری صنعتی بیشتر در شهرها انجام شود؛ ولی در این برنامه پیش بینی نشده بود که قسمت اعظم نیروی فعال جویای کار کارگران ساده و فاقد مهارت لازم برای کار در بخش صنعتی اند. درنتیجه این صنایع سرمایه بر که اساساً هم به مواد خام خارجی متکی بودند، در ایجاد فرصت های شغلی مناسب کارآمد نبودند. روند تشکیل سرمایه ثابت در صنایع ایران طی دهه های چهل و پنجاه شمسی نشان می دهد که راهبرد برنامه عمرانی سوم برای تأمین اشتغال مهاجران روستایی به تأسیس صنایع سرمایه بر در کشور انجامید. این صنایع ظرفیتی محدود در ایجاد اشتغال داشتند و نیازمند مهارت های تخصصی بودند که بیشترِ مهاجران روستایی آن دوره فاقد آن بودند.
مدل سازی اقتصادی انتخاب تامین کننده چندهدفه فازی پایدار (مطالعه موردی در صنعت روغن موتور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۲
141 - 166
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو، یک مدل چندهدفه فازی و اقتصادی به منظور انتخاب تامین کننده پایدار و تخصیص سفارش در شرایط فازی و به صورت چند منبعی و دو محصولی در دوسطح زنجیره ی تامین، با ملاحظات قیمت گذاری ارائه گردیده است. برای ارزیابی تامین کنندگان معیارهای اقتصادی شامل هزینه ی خرید، حمل و نقل و سفارشات و فاصله و معیارهای اجتماعی و اشتغال نیروی انسانی و اثرات زیست محیطی در نظرگرفته شده و برای اینکه مقادیر مورد نظرپارامترها به واقعیت نزدیک باشند به صورت عدد فازی مثلثی تصادفی و غیرقطعی در نظر گرفته شده است. به منظور حل مدل پیشنهادی از روش دقیق محدودیت اپسیلون در یک مطالعه موردی در صنعت روغن موتور با استفاده از نرم افزار گمز انجام گردیده ونتایج تامین کننده پایدار روغن موتور و گیربکس در سطح استان زنجان را مشخص می نماید.
اهمیت اقتصادی قوانین مربوط به حمایت از اشتغال و انواع مختلف اشتغال: تحلیلی از یک پانل از ۱۱۷ کشور، ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۳
حوزه های تخصصی:
نویسندگان از تجزیه و تحلیل اقتصادسنجی سری زمانی استفاده می کنند که با استفاده از روش های داده های پانلی غیرایستا برای تخمین ارتباط بین قانون حمایت از اشتغال و حمایت قانونی از اشکال مختلف اشتغال (پاره وقت، ثابت و کار آژانسی)، و نتایج اقتصادی با یک مجموعه داده براساس شاخص مرکز بازرگانی تحقیقات بازار کار (CBR-LRI) که ۱۱۷ کشور را از سال های ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۳ دربرمی گیرد. یافته ها نشان می دهد که این قوانین در طول زمان اثر حمایتی بیشتری پیدا کرده اند و تقویت حمایت از کارگران با افزایش سهم نیروی کار در درآمد ملی، افزایش مشارکت نیروی کار، افزایش اشتغال و کاهش بیکاری همراه است، اگرچه در مقایسه با روندهای اقتصادی گسترده تر، مقادیر مشاهده شده کوچک هستند.
تدوین الگوی اسلامی ایرانی مهارت آموزی در مدارس متوسطه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی الگوی اسلامی ایرانی مهارت آموزی در مدارس متوسطه کشور با استفاده از رویکرد پارادایمی اشتراوس و کوربین (1393) برای نظریه داده بنیاد و به روش کیفی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه صاحب نظران، کارشناسان و مدیرانی بود که در یکی از عرصه های مهارت آموزی رسمی (آموزش وپرورش) و غیررسمی (سازمان فنی و حرفه ای کشور) تجربه و حضور داشتند. باتوجه به رویکرد پژوهش، تمرکز اصلی بر خبرگان آشنا با مسائل مهارت آموزی در مدارس متوسطه کشور بود که درنهایت 17 نفر از ایشان به صورت هدف مند و براساس راهبرد گلوله برفی برای انجام مصاحبه های عمیق بدون ساختار انتخاب شدند. تحلیل داده ها به طور هم زمان با استفاده از روش کدگذاری باز، انتخابی و نظری انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد: "مهارت ها و شایستگی های پایه و غیرفنی دانش آموزان، مهارت های فنی و شغلی دانش آموزان، تربیت حرفه ای میتنی بر مهارت و شایستگی، تقویت ارزش های اسلامی و ایرانی کار، انعطاف پذیری در برابر تغییر و تخصص گرایی در آموزش وپرورش" به عنوان کانونی یا مقوله محوری مطرح شده اند. "مقوله های کیفیت آموزش و تدریس و یادگیری، توجه به شایسته سالاری و شایسته گزینی، رویکرد و راهبرد در مهارت آموزی، وجود معلمان ماهر و کارآمد، تخصص گرایی، آینده پژوهی و آینده نگری و کیفیت آموزش و تدریس" به عنوان عللی تلقی می شوند که نقش فعال در مهارت آموزی داشته و تا این عوامل مهیا نشوند، مهارت آموزی شکل نمی گیرد. مهم ترین راهبردهای اتخاذشده در این پژوهش عبارتند از: "فرهنگ سازی، تحول در برنامه درسی، تحول در محیط های یادگیری، تحول در روش های سنجش و ارزشیابی، تحول در کتاب ها و محتوای درسی، بهداشت و ایمنی کار، زیرساخت ها و تجهیزات، همکاری و ارتباطات بین المللی آموزشی و پژوهشی، نیازسنجی و تأمین منابع مالی" شرایط بستر در پژوهش کنونی مقوله های"توجه به فرهنگ و شرایط اجتماعی، ساختار سازمانی، انگیزه حمایت از تغییر و مدیریت عملکرد تغییرمدار" هستند. مقوله های "محدودیت ها و مشکلات قانونی، عدم باور و تعهد به مهارت آموزی و مشکلات آموزش های مهارت آموزی" به عنوان شرایط مداخله گر الگوی پارادایمی مورد توجه قرار گرفته اند. پیامد پژوهش حاضر پیشرفت و اشتغال زایی است.
جایگاه آی تی در توسعه فرصت های کارآفرینی در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی جایگاه آی تی در توسعه فرصت های کارآفرینی در ورزش اجرا گردید. روش اجرای این تحقیق پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران شرکت های تولید کننده محصولات ورزشی در ایران (460=N) بود که از بین آن ها به صورت تصادفی، تعداد 169 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه هیسریچ و پیتر (2002) که روایی و پایایی آن در تحقیق خسروانی فرد (1391) مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفته بود، استفاده شد. ضریب پایایی پرسش نامه در تحقیق حاضر با روش آلفای کرونباخ (89/0 ) و روایی (صوری و محتوایی) آن بر اساس نظرات اساتید مجرب و متخصص تربیت بدنی و با استفاده از روش سیگمای شمارشی 85/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک های آمار توصیفی و آمار استنباطی و از نرم افزار SPSS 20 در سطح معناداری (05/0 P