مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
سلامت روان
حوزه های تخصصی:
این مقاله، بر پایة مطالعة موردی آرای کارل گوستاو یونگ دربارة دین، به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روان شناختی و فلسفی به دین در چه وجوهی از یک دیگر متمایز می شوند و چرا شناختِ این تمایز برای منظومة دین شناسی اهمیت دارد.
برای پاسخ به این پرسش ها، مقاله در مقدمه، با اشاره به سه مقطع تاریخیِ «روان شناسی دین»، ضمن تقریر دیدگاه یونگ در متن مقطع سوم و پس از برشمردن برخی نقدهای ارائه شده به این رویکرد، نتیجه گرفته است که محدود کردن میراث یونگ به «تأثیر دین بر سلامت روان» هم آن میراث را به امری کارکردی تقلیل می دهد و هم جان مایه های بنیادین دین را مورد غفلت قرار می دهد. از این رو، در بخش دوم مقاله کوشش شده تا وجه مغفول ماندة دیدگاه یونگ درباره «فهم نمادین زبان دین» برجسته و نشان داده شود که چگونه این بخش از دستاوردهای یونگ می تواند میراثی برای فلسفة دین قلمداد شود. در بخش پایانی مقاله تلاش شده تا شرایط بهره گیری از این میراث در راستایِ اهدافی که فیلسوف دین در پی آن هاست تشریح شود. در پایان، نقدِ تعاملِ غیر روش مند میان دین پژوهی با علوم دیگر قرار است ما را با برخی امکانات و محدودیت های فیلسوف دین در چنین تعاملی آشنا کند.
رابطه جو سازمانی و سلامت روان کارشناسان شاغل در وزارت ورزش و جوانان کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه جوسازمانی و سلامت روان کارشناسان شاغل در وزارت ورزش و جوانان کشور بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارشناسان زن و مرد وزارت ورزش و جوانان کشور (معادل 298 نفر) تشکیل دادندکه تعداد 169 نفر از آن ها انتخاب شد. نتایج نشان داد که بین جوسازمانی و سلامت روان کارشناسان سازمان ورزش و جوانان کشور رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین میان ابعاد جو سازمانی و سلامت روان، رابطه چندگانه ای مشاهده شد و این یافته حاصل شد که رضایت از پاداش، وضوح و توافق بر روی هدف، به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های وضعیت سلامت روان کارشناسان وزارت ورزش و جوانان کشور می باشند. به طور کلی، می توان گفت فراهم نمودن جو سازمانی مناسب، به ویژه از طریق کسب رضایت از پاداش، توافق و وضوح اهداف سازمانی، تاحدودی تضمین کننده سلامت روان کارشناسان شاغل در وزارت ورزش و جوانان می باشد.
نقش واسطه گری تاب آوری در ارتباط بین ابعاد دلبستگی و سلامت روان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در ارتباط بین ابعاد دلبستگی و سلامت روان می باشد. آزمودنیهای این پژوهش را 299 دانش آموز (160 دختر و 139 پسر) تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دبیرستان های شهر کازرون انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون، مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی وپ رسشنامه دلبستگی می باشد. نتایج این پژوهش نشان داددر بین خرده مقیاس های دلبستگی، خرده مقیاس اضطرابی با متغیر واسطه تاب آوری ارتباط دارد. در بین خرده مقیاس های دلبستگی، خرده مقیاس اضطرابی با استرس، اضطراب و افسردگی رابطه معنادار دارد. همچنین متغیر وابستگی از خرده مقیاس های دلبستگی با افسردگی رابطه معنادار دارد. و دلبستگی اضطرابی با سلامت روان رابطه معنادار دارد و تاب آوری نقش واسطه ای بین دلبستگی اضطرابی و سلامت روان دارد. نتیجه کلی حاکی از تایید نقش واسطه گری تاب آوری در ارتباط بین ابعاد دلبستگی و سلامت روان بود.
پیش بینی افسردگی پس از زایمان بر اساس رضایت زناشویی و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از نوع همبستگی است، که با هدف تعیین رابطه بین سلامت روان و رضایت زناشویی با افسردگی پس از زایمان صورت پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان باردار مراجعه کننده به متخصصان زنان و زایمان در شهر شیراز (در سال 1390) تشکیل می دادند. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش روش تصادفی بود و با استفاده از این روش 10 مرکز پزشکی انتخاب و تعداد 100 نفر از مراجعه کنندگان به این مراکز که در ماه دو تا سه بارداری به سر می بردند به صورت تصادفی انتخاب شدند. با استفاده از پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (1998)، پرسش نامه 28 پرسشی سلامت روان گلدبر و هیلر (1979) و پرسش نامه افسردگی ادینبورگ (1987) داده های مورد نیاز جمع آوری شدند. با استفاده از روش آماری رگرسیون به فرضیه های پژوهش پاسخ گفته شد. نتایج پژوهش نشان داد رضایت زناشویی و سلامت روان پیش بین متغیر افسردگی پس از زایمان هستند.
اثربخشی تئاتر درمانی بر سلامت روان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم ضروری مورد بحث دنیای پیچیده انسان که قدمتی به بلندای هستی دارد، مفهوم سلامت است. هدف این پژوهش، تعیین اثر بخشی روش تئاتر درمانی بر سلامت روان زنان مطلقه بود. این پژوهش از نوع پژوهش آزمایشی با گروه های گواه و آزمایش است. جامعه آماری تمامی زنان مطلقه شهرستان لامرد بودند که از راه فراخوان دعوت شده بودند، تا برای شرکت در کلاس های آموزشی به هسته مشاوره و شبکه های بهداشت شهرستان مراجعه کنند. برای نمونه گیری، با روش نمونه گیری تصادفی ساده، از بین متقاضیان، پس از گرفتن تعهد جهت شرکت کردن و باقی ماندن تا آخرین جلسه، 30 نفر انتخاب شده و به گونه ی تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا دو گروه پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر را تکمیل کردند. سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه تئاتر درمانی اجرا شده و در نهایت، پس آزمون برای گروه ها اجرا و نتایج با استفاده از نرم افزار spss با هم مقایسه شدند، نشان داد که تئاتر درمانی درمانی بر سلامت عمومی زنان مطلقه تاثیر گذاشته و باعث کاهش علایم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی شدید آنها شده است. تئاتر درمانی روش مناسبی جهت افزایش سلامت روان زنان مطلقه است. با علم به شیوع بالای طلاق و تبعات روانی آن پیشنهاد می شود از این روش برای کاهش پیامدهای روحی روانی طلاق و درمان دیگر مشکلات و مسائل به کار گرفته شود.
اثربخشی مشاوره گروهی راه حل محور بر سلامت عمومی دانش آموزان پسر تک سرپرست مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مشاوره ی گروهی با تاکید بر درمان راه حل محور، بر سلامت عمومی دانش آموزان پسر تک سرپرست مقطع متوسطه شهر تربت حیدریه صورت گرفت. در این مطالعه جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان تک سرپرست مشغول به تحصیل در دبیرستان ها و هنرستان های عادی سطح شهر تربت حیدریه در سال تحصیلی 91-92 بود. ابتدا یک هنرستان و یک دبیرستان به صورت خوشه ای انتخاب گردید و از بین دانش آموزان تک سرپرست آن مدارس 30 نفر گمارش شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 آزمایش و کنترل قرار گرفتند. روش مشاوره گروهی راه حل محور بر روی گروه آزمایش در 7 جلسه اجرا گردید. ابزار پژوهش در این تحقیق پرسشنامه ی سلامت عمومی 28 ماده ای بود. تحلیل داده ها با استفاده از t مستقل و کواریانس چند متغیره انجام گردید. نتایج نشان داد که مشاوره ی گروهی باعث افزایش سلامت عمومی گردیده و بر مولفه های سلامت عمومی(کاهش افسردگی، اضطراب) تاثیر معناداری داشته است و در بدکارکردی اجتماعی و نشانه های جسمانی تاثیر معنادار نبوده است.
بررسی همه گیر شناسی اختلالات روانپزشکی کودکان و نوجوانان در شهر مشهد در سال 1388(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پیشگیری و درمان مشکلات روانی در کودکان نه تنها برای کاهش مشکلات حاضر بلکه برای ارتقاء عملکرد آن ها در بزرگسالی بسیار مهم می باشد. بررسی اپیدمیولوژیک شیوع اختلالات روانی در طول عمر در وسعت یک ملت در ایران به اندازه کافی شناخته شده نیست. مطالعه حاضر به منظور بررسی وضعیت سلامت روانی کودکان و نوجوانان در سن 18-6 سال در شهرستان مشهد و با استفاده از پرسشنامه نقاط ضعف و قوت (SDQ)[1] انجام شد.
روش کار: 2012 کودک و نوجوان (18-6 ساله) از ده سرخوشه از مناطق مختلف شهرداری مشهد انتخاب شدند. پرسشنامه ها توسط والدین و نوجوانان پر شد. شیوع علائم و ارتباط نمرات کسب شده با عوامل دموگرافیک در این مطالعه تعیین شد. برای تحلیل آماریP-value زیر 05/0 در این مطالعه معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: فرم خودگزارشگر نتایج بیانگر آن است که 34% از کودکان و نوجوانان در محدوده غیرطبیعی یعنی دارای مشکلات سایکولوژیک بودند . در نسخه والدین پرسشنامه SDQ، 67% کودکان مشکلات سایکولوژیک داشتند . با تعیین نمره زیرگروه ها در فرم خودگزارشگر مشخص شد که مشکلات با همسالان (4/44%) شایع ترین مشکل در کودکان و نوجوانان بود و به دنبال آن مشکلات سلوک (1/44%)، نقص در رفتارهای جامعه پسند (8/26%)، مشکلات احساسی (9/15) و بیش فعالی (8/5%) قرار داشتند. در فرم والدین نیز نقص در ارتباط با همسالان (75%) شایع ترین مشکل بود که به دنبال آن مشکلات احساسی (6/69%)، مشکلات سلوک(5/64%)، نقص در رفتارهای جامعه پسند (7/52%) و بیش فعالی (3/6%) قرار داشتند . در فرم والدین پرسشنامه SDQ نمره کل مشکلات کودکان و نوجوانان در گروه سنی 18-14 سال و افرادی که در مقطع ابتدایی قرار داشتند بالاتر از بقیه بود و تفاوت معنی داری بین نمره کل مشکلات کودکان و نوجوانان در گروه های سنی و مقاطع مختلف وجود داشت . در نسخه خودگزارشگر پرسشنامه SDQنمره کل مشکلات هیچ گونه تفاوت معنی داری را بین ویژگی های دموگرافیک مختلف نشان نمی داد .
نتیجه گیری:یافته های ما نشان دهنده آن بود که سلامت ذهنی کودکان در مشهد و به خصوص مشکلات با همسالان نیازمند توجه بیشتری است .
اثر بخشی آموزش خود دلگرم سازی بر سلامت روان زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش خوددلگرم سازی بر سلامت روان زنان دارای همسر معتاد شهر تهران صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر به شیوه ی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. گروه نمونه شامل 20 نفر از زنان دارای همسر معتاد کلینیک ترک اعتیاد پاک اندیشان شهر تهران بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 10نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه ی آموزش خوددلگرم سازی شرکت کردند و هر دو گروه با پرسش نامه سلامت روان مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که جلسات آموزشی تاثیر معناداری بر سلامت روان داشت. نتیجه گیری: آموزش خوددلگرم سازی می تواند افزایش سلامت روان را در پی داشته باشد.
رابطه جهت گیری مذهبی با سلامت روان و تحول اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی رابطة جهت گیری مذهبی با تحول اخلاقی و سلامت روان می باشد. بدین منظور، به روش توصیفی- همبستگی نمونه ای شامل 384 نفر (192 پسر و 192 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، از میان دانش آموزان دورة دبیرستان شهرستان قم در سال تحصیلی 1392-1391 انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه های جهت گیری دینی، تحول اخلاقی و SCL-90-R جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون t، همبستگی و رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری با جهت گیری دینی و تحول اخلاقی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی، جنسیت و پایة تحصیلی می توانند سلامت روان را پیش بینی کنند. این یافته ها، نشان می دهد که با تقویت جهت گیری دینی و تشویق به تحصیل، می توان سلامت روان بیشتری برای افراد جامعه فراهم نمود.
بررسی رابطه بین باور به سقف شیشه ای و موفقیت ذهنی کارکنان زن در شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، بررسی رابطه بین باور به سقف شیشه ای و موفقیت ذهنی کارکنان زن در شهرداری شیراز است. روش این تحقیق، از منظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است و طرح تحقیق به صورت توصیفی- همبستگی به شیوه پیمایشی است، جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان زن در شهرداری شیراز با تعداد 600 نفر کارمند می باشد که جهت برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد، که 229 نفر مناسب این تحقیق بودند. از نرم افزار Spss استفاده گردید که ابتدا مشخصات توصیفی متغیرهای تحقیق نظیر درصد فراوانی کمینه- بیشینه بدست آمد. پس از ارائه ماتریس همبستگی از روش رگرسیون چند متغیره جهت تعیین سهم متغیرهای پیش بین در متغییر ملاک استفاده گردید.
کلیدی ترین نتایج این پژوهش این است که: بین باور به سقف شیشه ای زنان و موفقیت ذهنی و هم چنین ابعاد آن ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. هم چنین بین بعد تاب آوری از سقف شیشه ای و موفقیت ذهنی و ابعاد آن ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و بین بعد انکار کردن سقف شیشه ای و موفقیت ذهنی و ابعاد آن رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد. بین بعد کناره گیری سقف شیشه ای و موفقیت ذهنی و ابعاد آن رابطه منفی و معناداری وجود دارد و بعد پذیرش با موفقیت ذهنی و ابعاد آن شامل رضایت شغلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. هم چنین بعد تاب آوری از سقف شیشه ای بیش ترین نقش را در تبیین موفقیت ذهنی دارد.
مقایسه سبک های دلبستگی، احساس تنهایی ادراک شده و سلامت روان در دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین دغدغه ها و نگرانی های سیاست گذاران بهداشتی- اجتماعی جوامع امروزی، شیوع روزافزون رفتارهای اعتیادی به خصوص اعتیاد به سیگار و دخانیات در گروه سنی جوان است. پژوهش حاضر با هدف، مقایسه سبک های دلبستگی، احساس تنهایی ادراک شده و سلامت روان در دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری خوابگاهی انجام شد.
روش شناسی: بر اساس روش پژوهش علی مقایسه ای کلیه دانشجویان خوابگاهی دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 91-92 مطالعه شدند. گروه نمونه شامل 50 نفر از افراد سیگاری و 50 نفر از افراد غیرسیگاری به روش نمونه گیری در دسترس در این تحقیق شرکت کردند و به پرسشنامه سبک های دلبستگی (مقیاس هایی اضطرابی، وابستگی و نزدیکی) ، پرسشنامه احساس تنهایی ادراک شده (مقیاس هایی احساس تنهایی ناشی از خانواده، احساس تنهایی ناشی از دوستان و نشانه هایی عاطفی تنهایی) و پرسشنامه سلامت روان (GHQ) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد بین دو گروه سیگاری و غیرسیگاری در مقیاس سبک های دلبستگی، احساس تنهایی و سلامت روان تفاوت معناداری وجود دارد و افرادی که سیگار مصرف می کردند از سبک های دلبستگی ناایمن تر، احساس تنهایی بیشتر و سلامت روان پایین تری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مصرف سیگار تحت تاثیر عوامل روانشناختی قرار دارد و سبک های دلبستگی، احساس تنهایی و سلامت روان با مصرف سیگار مرتبط هستند.
رویکرد فرایند استرس در جامعه شناسی سلامت روان: مطالعه جامعه شناختی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد فرایند استرس، هم سو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعه شناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیل کننده یا میانجی استرس و واکنش به استرس. این رویکرد دارای این پیش فرض اساسی است که تمام رویدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی منبع تولید استرس هستند؛ گرچه به لحاظ تداوم زمانی، می توان پیوستاری از ضربه های شدید روانی (تروما) تا استرس زاهای مزمن را ترسیم کرد. همچنین، مهم ترین عوامل تعدیل کنندة تأثیر استرس، حمایت اجتماعی (ساختاری یا کارکردی) و نیز شیوه های مقابلة فردی هستند. درنهایت، واکنش به استرس، تحت تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، ازقبیل فرهنگ های عواطف، هنجارهای اجتماعی و فرایند یادگیری اجتماعی چگونگی بروز عواطف شکل می گیرد. تمرکز رویکرد فرایند استرس به مثابة چارچوبی جامعه شناختی، بر نقش ساختارهای کلان و بافت اجتماعی در تولید الگوهای غیرتصادفی توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس است. نوشتار حاضر لزوماً به دنبال برداشتن گام هایی عملی به منظور فهم جامعه شناختی استرس نیست، بلکه هدف اصلی آن، اشاره به مسائلی است که به هنگام مطالعة اجتماعی استرس باید کانون توجه جامعه شناسان قرار بگیرد. ازآنجاکه راهبرد اساسی پژوهش های اجتماعی، شناسایی حلقه های اتصال سامانه های اجتماعی با استرس فردی است، این مقاله سعی کرده است با پیشنهاد چارچوبی مفهومی و تحلیلی، به گسترش حوزة جامعه شناسی استرس کمک کند.
رابطه فرسودگی تحصیلی با سلامت روان وهوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر، فرسودگی تحصیلی به علت تأثیر منفی ای که بر فرایند آموزش و یادگیری بر جای می گذارد مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. فرسودگی یک حالت منفی خستگی فیزیکی، هیجانی و ذهنی است که با حس عمیق شکست از کار همراه است. فرسودگی تحصیلی توسط دانش آموزان و دانشجویان به صورت خستگی مزمن ناشی از کار بیش اندازه در فعالیت های درسی، نگرش بدبینانه و بی تفاوتی نسبت به کارهای مدرسه و احساس شایستگی پایین و فقدان احساس موفقیت در تکالیف بروز داده می شود؛ از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرسودگی تحصیلی با سلامت روان و هوش معنوی بوده است. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر و پسر پنج دانشکده دانشگاه کاشان بود. 447 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (برسو و همکاران، 1997)، پرسشنامه سلامت روان (28GHQ-) و پرسشنامه هوش معنوی (عبدالله زاده و همکاران، 1387) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش معنوی و سلامت روان با فرسودگی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. سلامت روان و هوش معنوی به طور معناداری، فرسودگی تحصیلی را پیش بینی می کنند و سلامت روان پیش بینی کننده قوی تری برای فرسودگی تحصیلی است.
بررسی رابطه عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت روان به عنوان یک منبع مثبت و مهم در رشد فردی، اجتماعی و اقتصادی دانشجویان نقش دارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. 400 دانشجو از میان دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها مقیاس عزت نفس روزنبرگ، مقیاس حمایت اجتماعی و پرسشنامه سلامت روان را تکمیل نمودند. نوع تحقیق حاضر همبستگی است و روش های آماری مورد استفاده ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری بود که با استفاده از نرم افزار 16-SPSS تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که بین عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان دانشجویان در کل نمونه و به تفکیک جنس رابطه ی معنی دار وجود دارد. همچنین تحلیل های رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین عزت نفس و حمایت اجتماعی در پیش بینی سلامت روان دانشجویان در کل و به تفکیک جنس نقش دارند. بر این اساس لازم است که در محیط های دانشجویی مسئولان و مدیران دانشگاه توجه خود را بر احترام گذاشتن به شخصیت و ارزش دادن به دانشجویان و حمایت از آن ها در ابعاد مختلف قرار دهند
مقایسه سلامت روان مادران دارای کودکان با و بدون اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیش فعالی یکی از رایج ترین اختلال های رفتاری است که سلامت روان والدین، به ویژه مادران را به عنوان فردی که نخستین ارتباط را با کودک دارد، به خطر می اندازد. هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان مادران دارای کودکان با و بدون اختلال کم توجهی- بیش فعالی بود.
روش: روش پژوهش حاضر، از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری تمامی مادران در شهر همدان در سال 1390 بود. 200نفر از مادران کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران کودکان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین مدارس ابتدایی ناحیه یک همدان در 2مرحله انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه کانرز (فرم والد) و سیاهه نشانه های اختلال های روانی به دست آمد و به کمک نسخه 18برنامه اس پی اس اس تحلیل شد. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها، تحلیل واریانس چندمتغیره بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین میزان سلامت روان مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران دارای کودکان عادی تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین میزان شکایات جسمی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، خصومت، ترس مرضی، افکار پارانوئید و روان پریشی مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران دارای کودکان عادی تفاوت معنادار وجود داشت (01/0 > P).
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی نسبت به مادران دارای کودکان عادی سلامت روانی پایین تری دارند. دشواری های زندگی با یک کودک دارای اختلال کم توجهی- بیش فعالی بر سلامت روان مادران این کودکان بی تاثیر نیست، بنابراین توصیه می شود مداخله های پیشگیرانه، آموزشی و درمانی برای بهبود سلامت روان این گروه از مادران ارایه شود.
مقایسه عوامل مؤثر فرهنگی - اجتماعی و روانشناختی در خودکشی زنان ایران و تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعة عوامل مؤثر فرهنگی اجتماعی و روان شناختی در خودکشی و شناسایی آنها به صورت بوم شناختی و همچنین مقایسة این عوامل در بین زنان اقدام کننده به خودکشی در دو کشور ایران و تاجیکستان است، که با استفاده از رویکرد روش شناسی کیفی انجام شده است. نمونه گیری از افراد به صورت اشباعی، شصت نفر (از هر کشور سی نفر) ، از طریق مصاحبه های عمیق (با پایایی مناسب) انجام شده و تا اشباع داده ها ادامه یافته است. نتایج این مطالعه که مبتنی بر داده های کدگذاری شدة حاصل از مصاحبة عمیق انجام شده بود نشان داد که عوامل مهم دخیل در خودکشی در هر دو کشور ایران و تاجیکستان، که ریشه در فقر و فقر سنتی دارد، به ترتیب اهمیت عبارت اند از: 1. خشونت خانوادگی 2. القای فرهنگی (از کودکی با ذهنیت گفتار تهدید به خودکشی در مشاجرات والدین آشنا می شوند) 3. روابط سرد خانوادگی 4. ازدواج اجباری 5. مسئولیت بیش ازاندازه 6. فقدان حریم خصوصی 7. چندهمسری 8. تعصبات نامعقول 9. فقدان ارتباط مناسب بین نسل ها. تفاوت موجود بین دو کشور این است که در مورد چندهمسری، مردان تاجیک علی رغم قانون تک همسری، چندزنی را به صورت غیرقانونی انتخاب می کنند که پشتوانة قانونی ندارد. همچنین در مورد تعصبات نامعقول، از دفن زن مسلمان منتحر در گورستان مسلمانان، امتناع می ورزند.
مطالعة جامعه شناختی خشونت علیه زنان ازدواج کرده ایرانی و ارمنستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مطالعة جامعه شناختی خشونت علیه زنان ازدواج کرده ایرانی و ارمنستانی در گروهی از زنان شهر تهران و ایروان انجام شد. بر این اساس 184 زن مورد خشونت قرار گرفتة ایرانی و 33 زن مورد خشونت قرار گرفتة ارمنی که به شیوة نمونه در دسترس به دادگاه ها، مراکز پزشکی قانونی، مشاوره و مراکز غیر دولتی حمایت از زنان مراجعه کرده بودند و 228 زن مورد خشونت قرار گرفتة ایرانی و 112 زن مورد خشونت قرار گرفتة ارمنی که به دلایلی به مراکز فوق مراجعه ای نداشته اند که از نظر سن و زمان ازدواج با گروه نخست همتا شدند، انتخاب شده است. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود و از پرسشنامه های خشونت علیه زنان، جامعه پذیری جنسیّتی، حمایت ها و سرمایه های اجتماعی و سلامت روان استفاده شد. یافته ها نشان داد که زنان ارمنی خشونت دیده ای که به دادگاه ها مراجعه داشته اند، نسبت به گروه کنترل ارمنی از خشو نت های بیش تری رنج می بردند. سطح جامعه پذیری جنسیّتی، دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی شان نسبت به گروه کنترل بیش تر بوده است. سلامت روان زنان ارمنی که به دادگاه ها مراجعه داشته اند، نسبت به زنان ارمنی گروه کنترل کم تر بوده است و از افسر دگی شدید رنج می بردند. دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی باعث کاهش اعمال انواع خشونت ها از سوی مردان علیه همسرانشان بوده است و پیروی بیش تر از الگو های جنسیّتی موجب افزایش اعمال خشونت از سوی مردان ارمنی علیه همسرانشان بوده است. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که زنان ایرانی خشونت دیده ای که به دادگاه ها مراجعه داشته اند، نسبت به گروه کنترل بیش تر مورد اعمال انواع خشونت ها از سوی همسرانشان هستند. جامعه پذیری جنسیّتی دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی شان نسبت به گروه کنترل بیش تر بوده است. سلامت روان زنان ایرانی که به دادگاه ها مراجعه داشته اند نسبت به گروه کنترل کم تر بوده است. همچنین دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی باعث کاهش اعمال انواع خشونت ها از سوی مردان علیه همسرانشان بوده است. و پیروی بیش تر از الگوهای جنسیّتی موجب افزایش اعمال خشونت از سوی مردان ایرانی بوده است. همچنین سرمایه ها، حمایت های اجتماعی ، جامعه پذیری جنسیّتی سهمی تعیین کننده در پیش بینی اعمال انواع خشونت ها از سوی مردان ایرانی علیه همسرانشان داشته است.
رابطه مسئولیت پذیری و سلامت روان بانوان ورزشکار آماتور کرج
حوزه های تخصصی:
مسئولیت پذیری یکی از مؤلفه های وظایف اجتماعی است که رابطه مستقیمی با سلامت روان دارد بنابراین پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین مسئولیت پذیری و سلامت روان بانوان ورزشکار آماتور کرج پرداخته است. به این منظور 70 نفر از بانوان ورزشکار آماتور در رشته پیلاتس از باشگاه های کرج به طور تصادفی انتخاب شده اند. در این پژوهش از شرکت کنندگان درخواست شد که پرسشنامه های مقیاس سلامت روانGHQ-12 و مقیاس مسئولیت پذیری CPI-Re را تکمیل نمایند. پژوهش از نوع همبستگی می باشد، یافته ها نشان داد که ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده برای سلامت روان و مسئولیت پذیری از عدد مبین جدول در سطح معناداری 05/0a= بزرگتر است، بنابراین با 95% اطمینان می توان گفت که بین این دو متغییر همبستگی منفی معناداری وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد که مسئولیت پذیری با میزان تحصیلات، وضعیت تأهل و وضعیت اشتغال بانوان ورزشکار هیچ رابطه معناداری ندارد. پیشنهاد می شود برای بررسی جامع، پژوهش حاضر را در جامعه بانوان غیر ورزشکار و جامعه مردان با حجم نمونه بالاتری نیز انجام شود.
ارتباط سلامت روانی مادران با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع ترین اختلال روان پزشکی در کودکان است و خانواده، نقش بسیار مهم در مدیریت رفتار کودکان دارد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی والدین با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به این اختلال می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی در سال 93-1392 شامل مادران کودکان ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روان پزشکی بیمارستان های طالقانی و 5 آذر گرگان می باشند. گروه آزمون شامل 64 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شده بر اساس نمونه گیری تصادفی و گروه شاهد نیز شامل 64 کودک دبستانی شهر گرگان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از ارایه ی توضیحات به مادران، پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، فرزندپروری بوری و سلامت عمومی (GHQ) تکمیل گردیدند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 16، آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون مجذور خی تحلیل گردیدند.
یافته ها: در هر گروه 47 نفر پسر و 17 نفر دختر با میانگین سنی گروه ADHD (84/1+42/8 سال) و گروه شاهد (10/1+84/8) سال بودند. نمرات مادران دو گروه در خرده مقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی و نمره ی کل پرسش نامه ی GHQ، اختلاف معنی داری داشتند (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P و 01/0=P) و مادران کودکان ADHD مضطرب تر، افسرده تر و از سلامت جسمانی پایین تری برخوردار بودند. میانگین سبک فرزندپروری مقتدرانه نیز در مادران دو گروه، اختلاف معنی داری نشان داد (002/0=P). سن مادران در گروه ADHD به طور معنی داری بالاتر ولی تحصیلات ایشان، پایین تر از گروه شاهد بود (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد از برایند 4 عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، تحصیلات مادر، سلامت روان مادر و سن مادر بر به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه، عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، نسبت به سلامت روان مادر تاثیر بیشتری دارد.
بررسی رابطه ی سبک های رهبری مدیران با سلامت روان کارکنان مراکز بهداشت و درمان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مراکز بهداشت و درمان، یکی از بسترهای حیاتی تحقق سلامت افراد جامعه هستند و سلامت روان کارکنان آن ها به منظور ارایه ی خدمت موثر به جامعه، بسیار ضروری می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سبک های رهبری مسئولان مراکز بهداشت و درمان و ارتباط آن با وضعیت سلامت روان کارکنان مراکز بهداشت و درمان اصفهان تدوین گردیده است.
روش کار: نمونه ی این پژوهش توصیفی در مقطع مهر تا بهمن 1392 شامل 217 نفر از کارکنان 18 مرکز بهداشت و درمان شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری طبقه ای، خوشه ای و تصادفی از میان 500 نفر از کارکنان شاغل با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده اند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی چند عاملی رهبری (MLQ) و پرسش نامه سلامت روان گلدبرگ (28- GHQ) بوده است. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک رهبری و سلامت روان کارکنان، رابطه ی معنی داری وجود ندارد (399/0=P). هم چنین، رابطه ی بین سبک های رهبری تحولی، تبادلی و عدم مداخله گر با سلامت روان کارکنان معنی دار نبود (به ترتیب 247/0=P، 139/0=P و 403/0=P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد عوامل دیگری به جز سبک های رهبری مدیران نیز در سلامت روان تاثیر دارد و می توان از کارگاه های آموزشی برای ارتقای سلامت روان کارکنان استفاده نمود.