مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
سلامت روان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین رابطه عوامل شخصیت و سبک زندگی مذهبی با سلامت روان طراحی شد. روش این پژوهش توصیفی، به شیوه همبستگی بود. جامعه آماری آن را دانشجویان دانشگاه قم و طلاب حوزه علمیه قم تشکیل دادند و 375 نمونه به روش غیرتصادفی انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیرهای این پژوهش از پرسش نامه شخصیت (NEO-FFI-60)، آزمون سبک زندگی اسلامی (ILST-75) و پرسش نامه سلامت روان (GHQ-28) استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین سبک زندگی مذهبی و نمره کل اختلالات در پرسش نامه سلامت روان همبستگی منفی وجود دارد و نیز بین سبک زندگی مذهبی با خرده مقیاس های پرسش نامه سلامت روان؛ نشانه های جسمانی، اضطراب و بیخوابی، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی شدید همبستگی منفی وجود دارد. همچنین عوامل روان رنجورخویی و گشودگی به تجربه با نمره اختلالات در پرسش نامه سلامت روان همبستگی مثبت داشته و عوامل برون گرایی، موافق بودن و باوجدان بودن با نمره اختلالات در پرسش نامه سلامت روان همبستگی منفی دارند. عوامل شخصیت و سبک زندگی مذهبی توانستند مقادیر معناداری از سلامت روان را تبیین کنند.
اثربخشی برنامه مهارت آموزی مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر سلامت روان نوزادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامه مهارت آموزیِ مبتنی بر بازی های عصب نمایشی و در چارچوب نظریه دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونه در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شد ند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاک های ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخست زا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسه نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچ یک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانه های خطر را در شش ماهگی نشان نمی دادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانه های خطر را نشان می دادند. این نتایج با مصاحبه ها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخ گویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری می تواند تأمین کننده سلامت روان نوزادان شان باشد. به نظر می رسد بازی های عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که می تواند برنامه های فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی تر کند.
رابطه جهت گیری دینی با هوش هیجانی و سلامت روان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی رابطه بین جهت گیری دینی با هوش هیجانی و سلامت روان می باشد. بدین منظور، به روش توصیفی – همبستگی، نمونه ای شامل 297 نفر (134 دختر و 163 پسر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، از میان دانش آموزان استعدادهای درخشان دورة دبیرستان شهرستان قم در سال تحصیلی 1394-1393 انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه های جهت گیری دینی، هوش هیجانی و سلامت روان (GHQ-28) جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، ضریب همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که جهت گیری دینی، با هوش هیجانی و سلامت روان رابطة مستقیم و معنا داری دارد؛ با افزایش میزان جهت گیری دینی، میزان هوش هیجانی و سلامت روان افزایش می یابد. همچنین هوش هیجانی، با سلامت روان رابطة مستقیم و معنادار دارد؛ با افزایش میزان هوش هیجانی، سلامت روان نیز افزایش می یابد. با توجه به جنسیت نیز این نتایج تأیید شد. این یافته ها نشان می دهد که با تقویت جهت گیری دینی، می توان هوش هیجانی بالا و سلامت روان بیشتری برای افراد جامعه فراهم نمود.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر با وجود شیوع بالا و علائم مشخص، هنوز علت روشنی ندارد. به نظر می رسد عوامل روانشناختی در بروز و تشدید علائم این بیماری نقش قابل توجهی دارند، اما هنوز درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن چهل نفر از بیمارانی که در 6 ماه نخست سال 1394 توسط پزشکان متخصص گوارش شهر اردبیل تشخیص سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بگونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و سلامت روانی گلدبرگ پاسخ دادند، سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمود و آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه پس از اتمام برنامه مجدداً پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که در بیماران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کیفیت زندگی و سلامت روانی به طور معناداری بهبود یافته بود (01/0>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی در ارتقای سلامت روانی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر موثر است
مدل ساختاری رابطه ی بین باورهای مذهبی، لذت روانشناختی و سلامت روان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل ساختاری رابطه ی بین باورهای مذهبی، لذت روانشناختی و سلامت روان در دانشجویان بود. جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود که از بین آن ها تعداد ، شامل 148 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه ی پژوهش، انتخاب شدند. پرسشنامه ی نگرش سنج مذهب، مقیاس لذت اسنیت- هملیتون و پرسشنامه ی سلامت عمومی 28 سوالی، به عنوان ابزار پژوهش، مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر، استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل ساختاری رابطه ی بین باورهای مذهبی، لذت روانشناختی و سلامت روان، براساس شاخص های مختلف برازش، تأیید می گردد. بر این اساس، لذت روانشناختی در رابطه ی بین باورهای مذهبی و سلامت روان، به عنوان یک متغیر میانجی در نظر گرفته می شود. تبیین های احتمالی مورد بحث قرار گرفته است.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسیتأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز انجام گرفته است. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود و جامعه آماری مورد بررسی آن را زنان همسر جانبازان 25 تا 50 درصد شهر اسلام آباد غرب بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن همسر جانباز بود که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارش شدند و به پرسش نامه های پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه)، دلزدگی زناشویی پاینز و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند.گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه هر هفته یک جلسه، مورد آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و در مورد گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای آموزش مهارت های زندگی از لحاظ رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان تفاوتی معنادار وجود دارد. مقدار دلزدگی زناشویی، رضایت زناشویی و سلامت روان گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به گونه ای معنادار به ترتیب کاهش و افزایش یافت. آموزش مهارت های زندگی بر کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز موثر بود.
پیش بینی الگوهای ارتباطی زناشویی به وسیله عمل به باورهای دینی و سلامت روان در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان، شناخت و استفاده درست از روش های دست یابی به برقراری رابطه سالم در زندگی زناشویی می تواند نقشی مهم در رضایت زوج ها و بهبود کیفیت زندگی به همراه داشته باشد. از این رو، این پژوهش با هدف بررسی پیش بینی الگوهای ارتباطی زوج ها به وسیله عمل به باورهای دینی و سلامت روان در زنان شاغل دانشگاه خوارزمی تهران انجام گرفته است. نمونه پژوهش را 162 از کارکنان زن متاهل دانشگاه خوارزمی که در سال 93-92 مشغول به کار بودند و به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند، تشکیل می دهد و سه پرسش نامه الگوهای ارتباطی (CPQ) و عمل به باورهای دینی و سلامت روان (GHQ-28) در مورد آن ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی و آزمون رگرسیون گام به گام و از روش نرم افزار spss21 انجام گرفت. یافته ها نشان دادند که عمل به باورهای دینی و سلامت روان با الگوی ارتباطی سازنده متقابل رابطه مثبت و معنا دار (01/0 > p) و با الگوهای ارتباطی اجتنابی و توقع / کناره گیر رابطه ای منفی و معنادار داشت. بر اساس نتایج این پژوهش، می توان به اهمیت نقش عمل به باورهای دینی و سلامت روان در زندگی زناشویی و ارتباطات زوج ها در کارکنان زن دانشگاه خوارزمی به عنوان عاملی مهم برای رویارویی با تعارضات و اختلافات در زمینه الگوهای ارتباطی پی برد.
نقش عوامل روان شناختی در غیبت از کار کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :غیبت از کار یکی از مشکلات سازمان ها می باشد که به نظر می رسد، وضعیت روان شناختی و ویژگی های شخصیتی کارکنان در آن مؤثر است. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین ارتباط عوامل روان شناختی و شخصیتی با غیبت از کار کارکنان دانشگاه بود. مواد و روش ها:در قالب یک مطالعه زمینه یابی مقطعی، از کل 21504 نفر کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 250 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای- سهمی انتخاب شدند. با هماهنگی با مدیریت توسعه سازمان و منابع انسانی و مدیریت مراکز، پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس ( Depression Anxiety Stress Scales یا DASS ) و پرسش نامه شخصیتی NEO-FFI ( NEO Five-Factor Inventory ) تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل همبستگی Pearson و دورشته ای نقطه ای در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بین میزان غیبت از کار با میزان استرس، ویژگی های شخصیتی روان آزرده خویی، سن، سابقه کار، تعداد فرزندان و نوع استخدام رابطه مستقیم و معنی داری وجود داشت (05/0 > P). کمترین میزان غیبت از کار در کارکنان دارای تحصیلات دکتری و یا افراد ابتدایی و بی سواد بود. در شاغلان رسمی غیبت بیشتری مشاهده گردید. از نظر شیوع علایم، میانگین نمرات افسردگی و اضطراب در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کمی کمتر از جمعیت عمومی به دست آمد، اما علایم استرس تا حدی بالاتر از میانگین نمرات طبیعی جامعه بود. نتیجه گیری:نتایج مطالعه حاضر نشان داد که غیبت از کار، با ویژگی های روان شناختی و علایم آسیب شناسی روانی ارتباط دارد. شاید بتوان گفت، غیبت از کار می تواند یک پاسخ ناکارامد اجتنابی به وضعیت روان شناختی، اجتماعی و انعکاس سلامت روان باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد که آموزش شیوه های مقابله با استرس در قالب آموزش ضمن خدمت کارکنان، ضروری به نظر می رسد. بررسی تحلیل مشاغل کارکنان و متناسب سازی با وضعیت روان شناختی و مهارتی کارکنان پیشنهاد می شود.
ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 94-1393(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :با توجه به روند صعودی نگران کننده مشکلات عاطفی، روانی و افکار خودکشی در میان دانشجویان، شناخت مسایلی که می تواند کیفیت زندگی و سلامت آنان را به مخاطره بیندازد، ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 94-1393 بود. مواد و روش ها:در این مطالعه مقطعی، 1000 دانشجوی رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسش نامه سلامت عمومی (General Health Questionnaire-12 یا GHQ-12)، مقیاس 36-SF (Short Form Health Survey-36) و فرم اطلاعات دموگرافیک، ارتباط سلامت روان و افکار خودکشی با کیفیت زندگی وابسته به سلامتی و ابعاد آن تعیین گردید. داده ها با استفاده از آزمون های Independent t، ANOVA و مدل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:میانگین نمره کیفیت زندگی در دانشجویان، 70/70 به دست آمد (فاصله اطمینان 95 درصد = 68/71-71/69). بالاترین نمره به بعد عملکرد جسمانی با میانگین 29/85 (فاصله اطمینان 95 درصد = 56/86-95/83) و پایین ترین نمره به بعد محدودیت ایفای نقش به علت مشکلات عاطفی با میانگین 26/55 (فاصله اطمینان 95 درصد = 17/58-48/52) اختصاص داشت. بین سلامت روان و شیوع افکار خودکشی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط معنی داری مشاهده شد (05/0 > P). نتیجه گیری:نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شیوع اختلالات روان و افکار خودکشی در دانشجویان بالا می باشد و با سطح کیفیت زندگی آن ها ارتباط دارد. بنابراین، توصیه می شود که پیشگیری، شناسایی و درمان اختلالات روان و افکار خودکشی توسط مسؤولان دانشگاه به عنوان اولویت در نظر گرفته شود تا بدین وسیله کیفیت زندگی دانشجویان ارتقا یابد.
تأثیر بازی های رایانه ای بر سلامت روان دانش آموزان دوره متوسطه شهر گرگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، شناسایی تأثیر استفاده از بازی های رایانه ای توسط دانش آموزان دوره متوسطه بر سلامت روان آنها می باشد. این تحقیق با استفاده از روش پس رویدادی انجام گرفت. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه گرگان بود. حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران، ۴۵۶ نفر محاسبه گردید. جهت انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از میان نقاط چهارگانه مدارس متوسطه شهر گرگان، چند مدرسه به صورت تصادفی به عنوان خوشه انتخاب شدند و سپس، متناسب با جمعیت آماری هر مدرسه (بر حسب جنسیت و جمعیت دانش آموزان)، نمونه لازم به صورت تصادفی انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه استاندارد سلامت عمومی GHQ28 در چهار بعد وضعیت جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، میزان افسردگی و اختلال در کنش اجتماعی بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون های تی گروه های مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بازی های رایانه ای بر وضعیت جسمانی دانش آموزان مؤثر است، ولی تأثیری بر اضطراب و اختلالات خواب، میزان افسردگی، اختلال در کنش اجتماعی و در کل سلامت روانی دانش آموزان ندارد. هم چنین، در مقایسه ویژگی های جمعیت شناختی، بین وضعیت جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و سلامت روان (در کل) دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار بود، ولی بر اساس پایه تحصیلی دانش آموزان، تفاوت معناداری به دست نیامد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی با رویکرد پذیرش خویشتن به روش درایدن با آموزه های گروه های معتادین گمنام بر مؤلفه های سلامت روان معتادین شهرستان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضربا هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی با رویکرد پذیرش خویشتن به روش درایدن با آموزه های گروه های معتادین گمنام بر مؤلفه های سلامت روان افراد معتاد انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح مقایسه گروه های نابرابر بود. در بخش گروه درمانی 21 نفر به طور داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب شدند و تحت 10 جلسه گروه درمانی بارویکرد پذیرش خویشتن قرار گرفتند. در بخش گروه معتادین گمنام نیز 27 نفر به طور داوطلبانه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به مدت شش ماه تحت آموزه های این جلسات قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه سلامت روان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی آموزه های گروه های معتادین گمنام در مقایسه با گروه درمانی با رویکرد پذیرش خویشتن به شیوه درایدن بر سلامت روانی و کاهش علائم جسمانی و افسردگی افراد معتاد بیشتر است. نتیجه گیری: آموزه های گروه های معتادین گمنام به سبب ایجاد حس همدلی و انتخاب خود معتادین نسبت به روش گروه درمانی برای درمان علائم جسمانی، افسردگی و بهبود سلامت روان معتادان موثرتر می باشد.
تأثیر حمایت اجتماعی غیررسمی بر سلامت روان مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر حمایت اجتماعی غیررسمی بر سلامت روان مادران با کودکان دارای اختلال طیف اتیسم بود. روش: 94 تن از مادران دارای کودکی با تشخیص اتیسم 5 تا 12 سال که در مراکز آموزشی و توان بخشی ویژه کودکان اتیسم در شهرهای اصفهان و شهرکرد آموزش می دیدند، پرسش نامه های سلامت روان عمومی و حمایت اجتماعی زیمت و همکاران را پر کردند. مدل معادله ساختاری برای تحلیل داده ها در نرم افزار آموس-18 استفاده شد. یافته ها: مدل پیشنهادی در شاخص های کلی مطلق، تطبیقی و مقتصد از برازش خوبی برخوردار بود. بر اساس شاخص های برازش مدل، حمایت اجتماعی غیررسمی تأثیر مستقیم معناداری بر سلامت روان مادران این کودکان داشت. مادرانی که احساس حمایت بیشتری داشتند، مشکلات کمتری در سلامت روان خود گزارش کردند و این مدل 40% تغییرات فردی در سلامت روان مادران را تبیین کرد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش برنامه های آموزشی برای آموزش مادران کودکان اتیسم جهت جلب توجه آنها به استفاده از حمایت های غیررسمی پیرامونشان و نیز آموزش عموم افراد برای ارائه حمایت های اجتماعی خود به خانواده های با کودکان اتیسم به منظور بالا بردن سطح سلامت روان مادران توصیه می شود.
پیش بینی شوخ طبعی دانشجویان بر اساس ویژگی های شخصیتی و بررسی رابطه آن ها با سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر جهت تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی با شوخ طبعی و بررسی رابطه آن با سلامت روان در دانشجویان پرداخته است. روش: به این منظور 100 دانشجوی دختر و پسر پرسشنامه های ویژگی پنج عاملی شخصیت (FFI)، سلامت روان (GHQ) و شوخ طبعی (SHQ) را تکمیل نمودند. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داده که برون گرایی و نوروزگرایی بیشتر از سایر مقیاس های ویژگی شخصیتی پیش بینی کننده میزان حس شوخ طبعی در افراد هستند. همچنین بین سلامت روان و ویژگی شخصیتی برون گرایی با شوخ طبعی، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد.
مقایسه رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان زن و مرد بخش های درمانی و غیر درمانی بیمارستان بزرگ نفت اهواز
حوزه های تخصصی:
با توجه به عوامل استرس زایی که خاص محیط های بیمارستانی است و ارتباط دایم کارکنان این محیط ها، انتظار می رود شاغلین بخش درمانی در مقایسه با بخش غیر درمانی سلامت روان نامطلوب تری داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان زن و مرد بخش های درمانی و غیر درمانی بیمارستان بزرگ نفت اهواز بود. طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای از نوع پس رویدادی بود. نمونه این پژوهش مشتمل بر 300 نفر از کارکنان زن و مرد بخش های درمانی و غیر درمانی بیمارستان بزرگ نفت اهواز در سال 1395 که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری دردسترس استفاده شده است. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ و پرسشنامه سلامت روان بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین کارکنان بخش های درمانی و بخش های غیر درمانی از نظر مؤلفه ی رضایت زناشویی (01/0>p و 97/5= F) تفاوت معنی داری وجود دارد اما تفاوت معنی داری از نظر سلامت روان (05/0<p و 10/0= F) بین دو گروه وجود ندارد. با توجه به پژوهش حاضر بین دو نمونه کارکنان بخش های درمانی و بخش های غیر درمانی در مؤلفه ی رضایت زناشویی تفاوت معنی دار وجود دارد اما تفاوت معنی داری از نظر سلامت روان بین دو گروه وجود ندارد. از نتایج پژوهش حاضر می توان با شناخت عوامل رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان به آنها برای راهبردهای لازم در افزایش رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان کمک کرد.
بررسی رابطه سلامت روان و کیفیت زندگی با نقش واسطه ای سلامت معنوی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر بررسی برازش مدل روابط ساختاری سلامت روان با کیفیت زندگی با آزمون نقش واسطه ای سلامت معنوی در دانشجویان بود. روش:پژوهش حاضر از نوع مدل روابط ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می داد. از این جامعه آماری تعداد 200 دانشجو به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، فرم کوتاه 36 سؤالی کیفیت زندگی و سلامت معنویپولوتزین و الیسون استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:ضرایب استاندارد مسیرها حاکی از آن است که مسیر کیفیت زندگی با سلامت روان (65/0 =β) و مسیر کیفیت زندگی به سلامت معنوی (59/0 =β) در سطح آماری معنادار است. همچنین نتایج حاکی از معنادار بودن مسیر غیر مستقیم کیفیت زندگی به سلامت روان از طریق سلامت معنوی است. نتیجه گیری:با توجه به نتایج به دست آمده، سلامت معنوی می تواند تعدیل کننده رابطه بین کیفیت زندگی با سلامت روان باشد.
رابطه بین هوش هیجانی، سلامت روان و استرس شغلی مادران با سلامت روان دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی، سلامت روان و استرس شغلی مادران با سلامت روان دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول بوده است. به لحاظ هدف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول دبیرستان شاهد دالکی ناحیه یک شیراز در سال تحصیلی 1394-95 به تعداد 300 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و مطابق با جدول مورگان تعداد 169 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده است، که در نهایت، تعداد 140 پرسش نامه گردآوری شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی شوت و همکاران (1998)؛ پرسش نامه استرس شغلی استاینمتز(1977) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس(DASS.، لاویبوند و لاویبوند، 1995) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که بین هوش هیجانی و سلامت روان مادران با سلامت روان فرزندان رابطه ای معنادار وجود ندارد. بین استرس شغلی مادران و سلامت روان فرزندان رابطه معنادار و منفی وجود دارد. استرس شغلی مادران قادر به پیش بینی سلامت روان فرزندان می باشد.
روابط اجتماعی در جامعه شهری: بررسی عوامل اجتماعی و روانی مؤثر بر احساس تنهایی (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل اجتماعی که با ظهور عصر مدرن، گریبان گیر جامعه انسانی شده و توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است، کاهش ارتباطات اجتماعی، تضعیف نگران کننده پیوندها و گسترش پدیده «احساس تنهایی» است؛ پدیده ای که از سیالیت پیوندهای اجتماعی در جامعه معاصر ناشی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل اجتماعی و روانی مؤثر بر احساس تنهایی در میان شهروندان تهرانی است. پژوهش پیمایشی است و جامعه آماری مورد بررسی، تمامی شهروندان بالای 18 سال کلان شهر تهران هستند. از میان آن ها، حجم نمونه 524 نفری برحسب فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد و داده های آماری به وسیله نرم افزار spss16 به صورت توصیفی و تحلیلی بررسی شدند. مطابق یافته ها، میانگین شیوع احساس تنهایی (در دامنه 0-100) در جامعه مورد مطالعه 13/36 است و نیمی از شهروندان کمتر از متوسط، 6/30 درصد در حد متوسط و 6/6 درصد زیاد و بیشتر از متوسط، در زندگی روزمره احساس تنهایی را تجربه می کنند. یافته های تحلیلی نیز نشان داد که متغیرهای دینداری، حمایت اجتماعی، سلامت روان و رضایت از زندگی، رابطه ای معنادار و منفی، و متغیر انزوای اجتماعی، رابطه ای معنادار و مثبت با احساس تنهایی دارد. همچنین متغیر حمایت اجتماعی، بیشترین میزان اثرگذاری مستقیم و خالص را بر احساس تنهایی به خود اختصاص داده است.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با استرس بر سلامت روانی معتادان مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با استرس بر سلامت روانی معتادان مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد صورت گرفت. روش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل مددجویان کلینیک ترک اعتیاد بودند که در سال 1394 برای متادون درمانی ثبت نام کرده بودند. تعداد30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دوگروه آزمایش وگواه تقسیم شدند.گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش مهارت های مقابله با استرس شرکت کردند و سلامت روان هر دو گروه با پرسش نامه سلامت عمومی مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش مهارت های مقابله با استرس بر بهبود سلامت روان معتادان موثر بوده است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های مقابله با استرس می تواند در کاهش آثار زیان بار اعتیاد بر سلامت روان مفید فایده باشد.
رابطه خودکارآمدی با سلامت روان در معلمان: نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان معلمان، بر اساس خودکارآمدی و با میانجی گری حمایت اجتماعیِ ادراک شده بوده است. با توجه به اهداف پژوهش، روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی و متوسطه شهر تهران بوده است که از میان آن ها تعداد 447 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای اجرای پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه سلامت عمومی، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی ، پرسشنامه حمایت اجتماعی استفاده به عمل آمد. نتایج تحلیلِ مسیر نشان داد که متغیر حمایت اجتماعی می تواند رابطه بین خودکارآمدی و سلامت روان را در بین معلمان میانجی گری نماید. متغیر خودکارآمدی هم اثر مستقیمی بر روی سلامت روان دارد و هم به واسطه حمایت اجتماعی می تواند رابطه غیرمستقیمی با سلامت روان داشته باشد. درنهایت در مدل مفروض 15درصد از پراکندگی نمرات سلامت روان معلمان از طریق نقش واسطه ایِ حمایت اجتماعیِ ادراک شده، تبیین شد. بین معلمان زن و مرد از لحاظ شدت نشانه های بی خوابی و اضطراب تفاوت معنی داری وجود دارد. می توان نتیجه گیری نمود که حمایتِ اجتماعی نقش کلیدی در خودکارآمدی و سلامت روان معلمان دارد.
بررسی تاثیر عامل قومیت بر سلامت روان، همسرآزاری، حمایت اجتماعی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر قومیت بر سلامت روان، حمایت اجتماعی، رضایت زناشویی و همسرآزاری در زنان ایرانی اجرا شد. در قالب یک مطالعه علی– مقایسه ای، از بین جامعه ی آماری زنان قومیت های فارس، لر، کرد و ترک در ایران، تعداد320 زن به طور تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه SCL-90-R، سرمایه اجتماعی )مبارک بخشایش، 1389)، مقیاس سوء رفتار با همسر (هودسن، 1992)، رضایت زناشویی کانزاس (اسچام، 1986) و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-20 انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد با کنترل تحصیلات، مدت زمان ازدواج، تعداد فرزند، تعداد خانواده اصلی، تحصیلات همسر و وضعیت اجتماعی- اقتصادی، در مجموع بین سلامت روان زنان و ابعاد آن، برحسب قومیت، تفاوت معناداری وجود نداشت. علاوه بر این، بین زنان قومیت های فارس، لر، کرد و ترک در حمایت اجتماعی و رضایت زناشویی نیز تفاوتی مشاهده نشد؛ اما زنان قومیت های مورد بررسی در مؤلفه همسرآزاری جنسی، تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند؛ به گونه ای که میزان همسرآزاری جنسی در زنان لر به طور معناداری بیشتر از زنان فارس و ترک و در زنان کرد به طور معناداری بالاتر از زنان ترک بود (05/0p