مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مشارکت سیاسی
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل مهم جامعه شناسی سیاسی بررسی رفتار رای دهندگی مردم در انتخابات های مختلف است. برای جامعه شناسان سیاسی، کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران که در آن حداقل در هر سال یک انتخابات برگزار شده می تواند مورد مطالعاتی بسیار جالبی باشد اما متاسفانه مطالعات کمی انتخابات در ایران در سه دهه گذشته به ندرت یافت می شود. یکی از فواید مطالعات کمی انتخابات این است که می توان با مطالعه روندهای انتخاباتی گذشته به پیش بینی نتایج انتخابات در آینده پرداخت. در این مقاله با تمرکز بر پایگاه های اجتماعی در ایران و مفروض دانستن وجود ارتباط میان پایگاه اجتماعی و رفتار رای دادن این سوال اصلی مطرح می شود که چگونه شناخت پایگاه های اجتماعی در ایران در انتخابات نهم ریاست جمهوری، می توانست موجبات پیش بینی رفتار رای دهندگان را برای نامزدهای انتخابات فراهم سازد؟ فرضیه پژوهش آن است که، شناخت پایگاه های اجتماعی که بر مبنای درآمد، شغل و تحصیلات در کشور پراکنده هستند می توانست، پیش بینی رفتار رای دهندگان در انتخابات نهم ریاست جمهوری را برای سیاست مداران و نامزدهای انتخاباتی تسهیل نماید. این مقاله با تصدیق این نکته که متغیرهای گوناگونی در نحوه انتخاب نامزدها در انتخابات تاثیر دارند، بر این نکته تاکید دارد که با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور در انتخابات 1384 و فضای حاکم بر جامعه در این انتخابات، شناخت پایگاه های اجتماعی در آن برهه زمانی، می توانست نیازها و خواست های هر یک از پایگاه ها را به گونه ای ملموس تر نشان دهد و نامزدها با تمرکز بر این خواست ها، به پیروزی در انتخابات دست یابند.
بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی به عنوان یکی از انواع مشارکت، از شاخص های توسعه اجتماعی و سیاسی در کشورها به شمار می رود. یکی از گروه های عمده جامعه که شرکت آنان در روند اداره جامعه و توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ضروری به نظر می رسد، دانشجویان می باشند. مشارکت سیاسی دانشجویان که بزرگترین گروه جمعیتی در کشورهای در حال توسعه و مسئولان اداره جامعه در آینده محسوب می شوند، اهمیت خاصی برای ثبات سیاسی و پویایی جامعه دارد. هدف از نگارش این مقاله بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی دانشجویان در دانشگاه اصفهان می باشد. روش تحقیق پژوهش در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها، روش پیمایشی می باشد. این مطالعه بر روی 188 نفر از دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان صورت گرفته است؛ برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استفاده شده است که اعتبار آن، به روش صوری، و پایایی آن، به کمک آماره آلفای کرونباخ سنجیده شده است و داده ها از طریق نرم افزار SPSS تحت محیط ویندوز تجزیه و تحلیل شدند. با تقسیم سرمایه اجتماعی به سه متغیر (اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی)، به همراه در نظر گرفتن دو وجه از مشارکت سیاسی یعنی عوامل روان شناختی– نگرشی و شیوه مشارکت (رسمی یا غیر رسمی)، مشاهده می شود که همبستگی های معناداری میان ابعاد سرمایه اجتماعی و میزان مشارکت سیاسی پاسخگویان وجود دارد.
آرای احزاب در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در استان های کشور بر اساس سطح توسعه آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی نظام های مردم سالار، مشارکت مردم در فرآیند انتخاب نخبگان سیاسی جامعه است که با انتخاب مستقیم یا غیر مستقیم خود بر تصمیمات ملی و اجرایی کشور نظارت و تأثیر دارند. در ایران از انقلاب مشروطه به بعد، مردم امر نظارت و اثرگذاری رای و اندیشه خود بر تصمیمات ملی و حکومتی را با انتخاب نمایندگان مجلس انجام دادهاند و در این فرآیند احزاب توانستهاند کم و بیش نقش ایفا کنند. نقش احزاب با توجه به فراز و فرود حضور آنها در عرصه های سیاسی قبل و بعد از انقلاب، بعضی از استان ها را بیش از سایرین متاثر ساخته که بنظر می رسد سطح توسعه استان ها در اثر پذیری از احزاب به عنوان یک متغیر، قابل توجیه است. این مقاله، با مطالعه موردی روی هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در پی آنست که رابطه میان سطح توسعه هر استان را با آرای احزاب در آن استان با استفاده از آمارهای موجود و مقایسه آنها بررسی کند. یافتههای تحقیق نشانگر آنست که در استان های توسعه یافته احزاب به مفهوم واقعی آن، گسترهی فعالیت دارند و عامل موثر در انتخاب نماینده در بسیاری از استان های ایران رویکردهای ایدئولوژیک، مذهبی، قومی و قبیلهای است.
برآورد میزان تاثیرپذیری مشارکت زنان از سرمایهی اجتماعی در نواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان درزآب – شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند مشارکت زنان در روند تحول جوامع روستایی ایران طی سالیان اخیر روند صعودی به خود گرفته است و انتظار میرود با افزایش سطح سرمایهی اجتماعی در این نواحی بر مشارکتپذیری این بخش از جامعهی روستایی افزوده گردد. در این مقاله تلاش شد تا میزان اثرگذاری شکلگیری سرمایهی اجتماعی بر فرایند مشارکت زنان در فعالیتهای مختلف در نواحی روستایی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که بخش عمده ای از داده های آن بر اساس مطالعات میدانی از سطح منطقه جمع آوری شده است. جامعه ی آماری تحقیق 1315 خانوار که با روش کوکران 250 خانوار به عنوان نمونه تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شده است. یافتههای مطالعه بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که شدت تاثیر متغیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت زنان روستایی 610/0 است که بیانگر تاثیر متوسط و مثبت سرمایه اجتماعی بر مشارکتپذیری زنان روستایی میباشد. سرمایهی اجتماعی بیشترین تاثیر را در میزان شکلگیری انواع مشارکت زنان در روستاها داشته است، به طوری که به تنهایی 8/38 درصد از تغییرات مشارکت را تبیین میکند. از سوی دیگر رابطهی قوی بین سرمایهی اجتماعی و انواع مشارکت در سطح روستاهای منطقه وجود دارد. با توجه یافتهها، راهکارهایی شامل تجهیز و سرمایه گذاری در امور اقتصادی روستاها، آموزش زنان و دختران روستایی، تشکیل بانک اطلاعاتی برای شناسایی قابلیتهای زنان روستایی، ارتقای آگاهیهای آنان نسبت به حقوق، توانمندیها و استعدادهای خود و مزایای مشارکت در جامعه از طریق آموزش و رسانههای گروهی و غیره پیشنهاد شده است.
مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران در پرتو نظریه توانمندسازی زنان در دوره 1375-1384 مطالعه کمی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، وضعیت مشارکت سیاسی زنان را طی سال های 1375 تا 1384 در پرتو نظریه توانمندسازی زنان مورد مطالعه قرار داده است. این نظریه شامل پنج مرحله رفاه، دسترسی، آگاهی، مشارکت و کنترل است. مقاله با استفاده از آمار و نمودارهای موجود، سعی در تحلیل کمی وضعیت مشارکت سیاسی زنان در دوره فوق دارد.سوال آغازین پیرامون چگونگی وضعیت مشارکت سیاسی زنان در دوره فوق در پرتو نظریه توانمندسازی زنان می باشد.روش تحقیق: توصیفی - تحلیلی و ابزار آن کتاب خانه ای و استفاده از اطلاعات و آمارها است.نتیجه بدست آمده از تحقیق به طور اجمالی بیانگر آن است که در این دوره، مشارکت سیاسی به طور کلی از نظر کمی افزایش داشت که عمدتا در عرصه های خرد و میان - مدیریتی سیاسی بود. ولیکن در ارتقا به مرحله نهایی «کنترل نظریه توانمندسازی زنان» توفیق نداشت.
ارزش های دموکراتیک نسل ها: مطالعه موردی در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سیاسی سازگار با دموکراسی از عناصر مقوم تحکیم دموکراسی ها به شمار می رود و از این جهت در مطالعات سیاسی معاصر اهمیت دارد. پژوهش درباره ی تحولات فرهنگ سیاسی در کشورهای مختلف نیز یکی از ارکان مطالعات فرهنگ سیاسی است. مقاله ی حاضر با تکیه بر پژوهشی تجربی در شهر ساری، میزان رواج فرهنگ سیاسی دموکراتیک را با تأکید بر سه ارزش دموکراتیک تساهل و مدارا، آزادی و مشارکت سیاسی بررسی می کند. برای تحلیل تحولات فرهنگ سیاسی، میزان رواج این سه ارزش دموکراتیک در سه نسل از مردم ساری – نسل اول افراد 17 تا 33 ساله، نسل دوم افراد 34 تا 47 ساله و نسل سوم افراد 48 سال و بالاتر بررسی شده است. حجم نمونه 380 نفر بوده که از طریق نمونه گیری خوشه ای، بر اساس نقشه بلوک های شهری و با مراجعه به درب منازل پرسشنامه تحقیق اجرا شده است. هم چنین داده های پژوهش با یافته های تحقیقات قبلی درباره میزان رواج ارزش های دموکراتیک در ایران مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد تمایل به ارزش های دموکراتیک، در هر سه نسل زیاد است و به این لحاظ می توان در فرضیه ثبات ارزش های سیاسی نسل ها تردید داشت و در عوض این فرضیه را طرح کرد که نسل ها می توانند بر اثر تغییرات اجتماعی، ارزش های خود را تغییر دهند. علاوه بر آن، داده های به دست آمده نشان می دهد ارزش های سیاسی مردم ایران در سال های گذشته دچار تغییرات قابل ملاحظه ای شده است. این پژوهش در انگاره های قبلی درباره غیردموکراتیک بودن فرهنگ سیاسی مردم ایران تردید ایجاد کرده و فرضیه هایی مهمی برای آزمودن در تحقیقات بعدی ارائه می کند.
بررسی رابطه مشارکت سیاسی و احساس امنیت اجتماعی در بین شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی رابطه مشارکت سیاسی شهروندان اصفهانی با احساس امنیت اجتماعی آنان است. مشارکت سیاسی فعالیت هایی است که شهروندان به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای تأثیرگذاری بر گزینش اعضای دولت و حکومت، یا برنامه ها و فعالیت های آنها انجام می دهند. مشارکت سیاسی شهروندان در شرایط احساس امنیت اجتماعی شکل می گیرد و همراه با ادراک سیاسی و کاربست آن در جامعه استمرار مییابد. احساس امنیت اجتماعی از جمله ملزومات اساسی توسعه پایدار و موزون یک جامعه به شمار می رود. احساس امنیت به معنای آرامش روحی و روانی در برابر خطرها و حوادثی است که در زندگی روزمره فرد را تهدید می کند. در استقرار ساز و کارهای امنیت اجتماعی، نقش مشارکت مردم بیش از هر اقدام سخت افزارایانه ای حایز اهمیت است. چرا که برآیند مطلوب هر نظام سیاسی که چگونگی فضای امنیتی جامعه نیز متاثر از آن است، عبارت از میزان رضایتی است که آحاد مردم از عملکرد آن نظام در تعامل با محیط پیرامونی دارند. روش تحقیق پژوهش در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها، روش پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش نیز شهروندان بالای هجده سال ساکن در مناطق چهارده گانه شهر اصفهان هستند. که براساس سرشماری سال 1385، تعداد آنها 1248754 نفر است. با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری سهمیه ای تعداد 384 به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. یافته ها نشان داد که همبستگی معناداری بین ابعاد مشارکت سیاسی با احساس امنیت اجتماعی وجود دارد.
بررسی عوامل اجتماعی ـ روان شناختی مؤثر بر مشارکت سیاسی استادان دانشگاه مورد مطالعه: دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی یکی از مباحث مهم در جامعه شناسی سیاسی و یکی از شاخصه های توسعه سیاسی در کشورها به شمار می رود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی ـ روان شناسی مؤثر بر مشارکت سیاسی استادان دانشگاه اصفهان است. روش پژوهش در این مقاله به شیوه پیمایش بوده است. نمونه پژوهش 120 نفر از استادان دانشگاه اصفهان هستند. داده های آن از طریق پرسشنامه ساختار یافته گردآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تحت محیط ویندوز تجزیه و تحلیل شد. چارچوب نظری این پژوهش برگرفته از نظریات علوم سیاسی و اجتماعی در قالب دیدگاه های اثباتی است. برای ارزیابی پایایی ابزار پژوهش از روش کرونباخ و در جهت روایی از روایی صوری استفاده شده است. فرضیات با استفاده از آزمون T و F سنجیده شده است. برای سنجش مدل تجربی پژوهش از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش رابطه معنی داری بین متغیرهای رسانه های جمعی (53/0= r )، آگاهی سیاسی(27/0= r )، محیط سیاسی(77/0= r )، اثرگذاری سیاسی(37/0= r )، انگیزه های سیاسی(28/0= r )، میزان محرومیت نسبی (24/0- = r ) و احساس بی قدرتی سیاسی (30/0- = r ) با مشارکت سیاسی وجود دارد. نتایج تحلیلی در این مقاله نشان می دهد که رسانه های جمعی بالاترین ارتباط معنادار را با متغیر وابسته داشته است. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیر وابسته مستقیماً تحت تأثیر متغیرهای رسانه های جمعی (31/0= Beta )، محیط سیاسی(29/0= Beta )، آگاهی سیاسی (15/0= Beta )، میزان محرومیت نسبی (13/0- = Beta )، احساس بی قدرتی سیاسی (18/0- = Beta )، اثرگذاری سیاسی (22/0= Beta ) و انگیزه های سیاسی(17/0 = Beta ) قرار گرفته است و در مجموع این متغیرها توانسته اند مقدار(39/0= R² ) از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
شکاف نظری و رفتاری در فرهنگ سیاسی دانشجویان دانشگاه تهران و عوامل موثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به فرهنگ سیاسی (که یکی از موضوعات مهم در حوزه های علوم اجتماعی و سیاسی می باشد) دانشجویان دانشگاه تهران و عوامل موثر بر آن می پردازد. برای تحلیل فرهنگ سیاسی از نظریه های کسانی چون آلموند، وربا، پای، راش، لیپست و دال استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش و تکنیک جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه استاندارد و برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS استفاده گردیده و از آماره های تحلیلی مانند رگرسیون سود جسته تا به ارائه تحلیل مسیر و در نهایت رسم مدل نهایی دست یابیم. شیوه نمونه گیری تصادفی ساده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با300 نفر بوده است. نتیجه تحقیق چنین نشان می دهد که سطح نظری فرهنگ سیاسی دانشجویان بیشتر از نوع تبعی می باشد و بین سطح نظری و سطح رفتاری فرهنگ سیاسی دانشجویان شکاف وجود دارد. همچنین متغیرهایی مانند منافع سیاسی، مهارتهای سیاسی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، سن براین شکاف تاثیر دارد و تاثیر متغیرهایی همچون موانع اجتماعی وخانوادگی، اعتماد سیاسی بر شکاف فوق الذکر تایید نگردید.
مبانی آزادی و الزامات آن در عرصه سیاسی (با تأکید بر دیدگاه های مقام معظم رهبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه اسلامی نمی تواند از آزادی های مشابه آزادی های غربی و شرقی بهره گرفته و نظام سیاسی ـ اجتماعی خود را بر آن مبانی، تنظیم کند. بلکه می بایست نقشه راه خویش در عرصه تأمین آزادی های سیاسی را بر بستر مبانی مورد قبول اسلامی قرار داده و خرده نظام مطلوب خویش در عرصه آزادی های سیاسی را در راستای کلان نظام سیاسی ـ اجتماعی قرار دهد. طبیعی است این منطق، موجب رویکرد متفاوت در مسائل اساسی نظام سیاسی مانند آزادی بیان، انتخابات، مشارکت سیاسی، احزاب و ... شده و گستره، معیارها و مصادیق متفاوتی را در این عرصه ها از گونه غربی و شرقی آن، رقم می زند. این تحقیق درصدد است مبانی آزادی با قرائت مذکور را با عنایت به آموزه های اسلام و با تأکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای مورد عنایت قرار دهد.
علل شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و نظریه حکمرانی خوب: مطالعه موردی حکومت پهلوی دوم در سال های 1332 تا 1357(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل علل شکل گیری انقلاب اسلامی از زوایای متفاوت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انجام شده است. در این مقاله با استفاده از الگوی نظری حکمرانی خوب علت شکل گیری انقلاب ایران در مقطع تاریخی سال های 1332 تا 1357 ریشه یابی شده است. موضوع محوری نظریه حکمرانی خوب، تعامل سازنده دولت با جامعه مدنی است که برآیند این تعامل سازنده در ثبات سیاسی، مشارکت سیاسی و کنترل فساد سیاسی جلوه گر می شود. سؤال اصلی مقاله این است که نظام سیاسی حاکم در دوره پهلوی دوم (بین سال های 1332 تا 1357)، تا چه اندازه با الگوی نظری حکمرانی خوب منطبق بوده است و چگونه بر اساس این نظریه علل شکل گیری انقلاب تحلیل می شود؟ یافته های تحقیق، نشان می دهند که در مقطع مورد نظر روابط خصومت آمیز دولت با جامعه مدنی به گسترش فساد سیاسی، بی ثباتی سیاسی و مشارکت سیاسی علیه نظام حاکم منجر شد، این عوامل موجب تسریع در روند شکل گیری انقلاب اسلامی ایران گشت.
شاخص مشارکت سیاسی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دراسلام مشارکت سیاسی یکی از ویژگی های جامعه پیشرفته اسلامی به شمار می رود. می توان شاخص های آن را در الگوی پیشرفت اسلامی درحوزه بینش، ساختار و رفتار نشان داد. درحوزه بینش دین نگاه ابزاری به قدرت دارد و حکومت امانت الهی تلقی می گردد. تبعیت ازحاکم ومشارکت در امر سیاسی نیز به عنوان یک تکلیف دینی نگریسته می شود. ساختار نظام سیاسی اسلام به گونه ای مشارکت جویانه سازماندهی می گردد و نهاد های چون؛ بیعت، مشورت، و جهاد برای سازماندهی امر سیاسی در نظر گرفته شده است. درحوزه رفتارشهروندان جامعه اسلامی ضمن داشتن بصیرت لازم باحاکم مشروع بیعت نموده واز او اطاعت می نمایند. در این جامعه مردم و دولت می کوشند تا حکومت صالح را با خیر خواهی و اتحاد محافظت نمایند.
حکومت اسلامی و آزادی سیاسی در اسلام از منظر علّامه محمّد تقی جعفری
حوزه های تخصصی:
تبیین حکومت اسلامی و آزادی سیاسی در بر دارندة نوع تعامل فرد با نظام سیاسی است.حقوق و تکالیف این دو نسبت به یکدیگر و رسالت حکومت اسلامی در ارتقای زندگی معنوی و مادی اعضای جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. تفاوت حکومت اسلامی با حکومت های سکولار، معنویت گرا و کمال گرا بودن دولت اسلامی است. نقد در دولت اسلامی پذیرفته است؛ اما تشویش جامعه ممنوع است.
شناسایی نقاط اختلاف میان دولت اسلامی و سکولار از اهداف تحقیق است؛ همچنین نوع نگرش مفسرین اسلامی به کتاب و حدیث راهگشای گذار به جامعه مطلوب است؛ جامعه ای که بر اساس مبانی نظری اسلامی در مکتوبات اندیشمندان مسلمان به وفور یافت می شود.با استفاده از تبیین و تحلیل به ارایه نقطه نظرات و اندیشه های علامه محمد تقی جعفری پرداخته شد.نتایج به دست آمده مبین آن است که الگویی که از آزادی سیاسی و حکومت اسلامی ارایه می شود، منحصر به فرد و متفاوت از الگوی غرب سکولار است.حکومت اسلامی، حقوق شهروندان را ارج می نهد و مردم را به مشارکت سیاسی ترغیب می کند. هیچ نوع اکراه و اجباری پذیرفته نیست.آزادی بیان، مشروط به مشوش نکردن جامعه است. هر اظهار عقیده و نشر آن پسندیده نیست و باید به وسیله نخبگان و صاحب نظران مورد تایید قرارگیرد؛ زیرا به علت فقدان آگاهی برخی افرادجامعه مشکلاتی به وجود می آید و باعث تزلزل در مبانی اعتقادی و فکری مردم می گردد.
بررسی جامعه شناسانه اعتماد سیاسی- اجتماعی دانشجویان در ایران (با تکیه بر تحلیل ثانویه چند پیمایش ملّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتماد از جمله مهم ترین مباحث معاصر در حوزه مطالعات اجتماعی و سیاسی است که اهمیت آن در شرایط کنونی بیشتر از دوره های پیشین می باشد. در میان گروه های مختلف، اعتماد قشر جوان به دلیل ساخت جوان جمعیت ایران بیش از سایرین و در میان آنها نیز دانشجویان به عنوان بخش مهمی از نخبگان و بدنه کارشناسی جامعه از سهم به سزایی برخوردار است. در مقاله حاضر با تأکید بر وضعیت اعتماد بدنه دانشجویی در دو بعد سیاسی و اجتماعی، چیستی و چگونگی اعتماد دانشجویان بررسی شده است. در ابتدا اعتماد عمومی دانشجویان و سپس اعتماد آنها در قالب شاخص های پنج گانه اعتماد به اصناف و گروه های مختلف (مشتمل بر: روحانیون، مدیران دولتی و قضات)، میزان مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات، میزان رضایت از اوضاع اقتصادی، میزان رضایت از اوضاع سیاسی و میزان اعتماد به اخبار رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی بر اساس داده های مربوط به پیمایش های قابل مقایسه در سطح ملی در خصوص اعتماد عمومی دانشجویان و اعتماد خاص آنها در حوزه های اجتماعی و سیاسی مورد بحث و ارزیابی قرار گرفت. بر اساس تحلیل داده های موجود، اعتماد دانشجویان تحت تأثیر اعتماد عمومی مردم می باشد. به نظر می رسد، با کاهش اعتماد در میان مردم دانشجویان به میزان بیشتری تحت تأثیر قرار گرفته و اعتماد در میان آنها در ابعاد سیاسی و اجتماعی کاهش می یابد
تأثیر نوسازی های اقتصادی و اجتماعی بر وقوع انقلاب مشروطیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی ملموس در دوره های پایانی حکومت قاجار بر وقوع انقلاب مشروطیت بررسی شده است. پرسش پژوهش این است که «آیا نوسازی های اقتصادی و اجتماعیِ اواخر دوره حاکمیتِ سلسلة قاجار در گسترش آگاهی های سیاسی مردم و وقوع انقلاب مشروطه در ایران تأثیر داشته است؟». نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایجاد دگرگونی در نهادهای کهن جامعه و به نمایش گذاشتن مظاهر تجدد و شیوه های جدید زندگی، آرمان های تازه ای را در میان طبقات مختلف اجتماعی پدید آورده و مفاهیم نوینی مانند آزادی و قانون را در میان آنان گسترش داده بود. متغیر آگاهی سیاسی در دورة پایانی سلسلة قاجار برآمده از گونه ای نوسازی و نوگرایی نیم بند در این زمان بوده است. ایجاد نهادهای آموزشی و اقتصادی نوین به دست میرزا تقی خان امیرکبیر و سپس سماجت نظام استبدادی قاجار بر پایدار ماندن نهاد کهن سیاست، سرانجام رویارویی نهادهای آموزشی و اقتصادی نوپا را با نهاد فرسوده و کهن سیاست به دنبال داشت و به انقلاب مشروطیت انجامید.
بررسی رابطة جامعه پذیری و مشارکت سیاسی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
در این نوشتار کوشش می شود تا تأثیر جامعه پذیری بر مشارکت سیاسی زنان در سطوح بالای تصمیم گیری در ایران پس از انقلاب، با رویکردی توصیفی تحلیلی، بررسی شود. به این منظور، با بهره گیری از روش تحلیل ثانویه و با مراجعه به داده ها و آمارهای موجود در وزارت خانه ها و مجلس شورای اسلامی، در گام نخست به بررسی میزان مشارکت سیاسی زنان در ساختار قوه مقننه و مجریه و قضائیه پرداخته شده و سپس نسبت بین مشارکت سیاسی زنان و جامعه پذیری بررسی شده است. به نظر می رسد که مشارکت سیاسی زنان در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران اندک است. در پاسخ به این سؤال، که چرا زنان در ساختار قدرت جمهوری اسلامی حضور اندکی دارند، نتایج پژوهش نشان می دهدکه زنان، بر اثر جامعه پذیری متفاوت و کلیشه های جنسیتی که در فرایند جامعه پذیری از طریق نهادهایی مثل خانواده، رسانه ها، مدارس، نهاد های آموزشی به آن ها القا می شود، سیاست را حیطه ای مردانه تلقی می کنند و تمایلی به مشارکت سیاسی، مخصوصاً حضور در عرصه قدرت، ندارند. به این ترتیب، تمایل نداشتن زنان به حضور در عرصه قدرت، بیش از آن که ناشی از ساختار های حاکم بر جامعه باشد، نشئت گرفته از جامعه پذیری متفاوت دختران و زنان ارزیابی می شود. اما شرط اول، برای افزایش مشارکت و حضور زنان در عرصه قدرت، زدودن و جلوگیری از بازتولید کلیشه ها و هویت های جنسیتی برخاسته از فرهنگ جامعه در فرایند جامعه پذیری است.
نوجوانان، جوانان و مشارکت سیاسی؛بررسی مقایسه ای نقش عوامل جامعه پذیری در مشارکت سیاسی جوانان و نوجوانان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی مقایسه ای نقش عوامل جامعه پذیری در مشارکت سیاسی جوانان و نوجوانان است. این مطالعه به روش کمی(پیمایش) و با استفاده از پرسش نامه انجام شده و جامعه آماری آن شامل نوجوانان و جوانان شهر شیراز می باشد. حجم نمونه، با استفاده از جدول لین، با سطح اطمینان 95% و پایایی سه درصد، 888 نفر برآورد گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان مشارکت سیاسی در میان دختران و پسران و همچنین بین جوانان و نوجوانان تفاوت معناداری با یک دیگر ندارند. همچنین از بین عوامل جامعه پذیری، مشارکت سیاسی دوستان و والدین بیشترین ارتباط را با مشارکت سیاسی جوانان داشته و مشارکت سیاسی دوستان و والدین، رسانه ها و فن آوری های جدید و جو باز کلاس بیشترین ارتباط را با مشارکت سیاسی نوجوانان دارد. همچنین،در مورد دختران و پسران نوجوان، مولفه های جامعه پذیری که بیشترین قدرت تبیین کنندگی را برای مشارکت سیاسی شان دارند، متفاوت بوده، اما در مورد دختران و پسران جوان این تفاوت ملاحظه نگردید.
رابطه شبکه های اجتماعی و مشارکت سیاسی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سیاسی، به مفهوم گسترش و تعمیق مشارکت آحاد مردم در سرنوشت واحدهای سیاسی، با وجود تنوع و تکثر شیوه های اجرایی آن، از اهداف مشترک تمامی دیدگاه های توسعه ای است. انتخابات به عنوان بارزترین شیوه و تجلی این مشارکت، همواره مورد اهتمام نظریه پردازان علوم اجتماعی و سیاسی و نیز به طریق اولی سیاست ورزان بوده است. از جمله پرسش های مهم برای هر دو گروه یادشده، تبیین رفتار انتخاباتی مردم و گروه های اجتماعی است. در جمهوری اسلامی ایران نیز مطالعه رفتار انتخاباتی، به ویژه در دهه اخیر، به طور جدی در دستور کار پژوهشگران حوزه های مربوطه قرار داشته است. پرسش اصلی مقاله این است که رفتار انتخاباتی دانشجویان، به عنوان یکی از شاخص های اصلی توسعه سیاسی، بر اساس چه معیارها و ملاک هایی صورت می گیرد و ایفای نقش شبکه های اجتماعی در تعیین و جهت دهی به این ملاک ها چگونه است؟ هدف از نگارش این مقاله، بررسی رابطه میان شبکه های اجتماعی و رفتار انتخاباتی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان می باشد. با تقسیم شبکه های اجتماعی به سه بعد شبکه های عمودی، افقی و کیفیات شبکه های اجتماعی، به همراه در نظرگرفتن چهار وجه از مشارکت سیاسی یعنی ابعاد ذهنی، رسمی، غیر رسمی و عینی مشاهده می شود که شبکه های افقی بیشترین تأثیر و کیفیات شبکه های اجتماعی کمترین تأثیر را بر روی مشارکت سیاسی دانشجویان داشته اند.
عدم رشد احزاب و تأثیر آن در شکل گیری توسعه نیافتگی سیاسی در عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تأثیر رشدنیافتگی و ناکارامدی احزاب سیاسی در کمک به شکل گیری توسعه نیافتگی سیاسی در عصر پهلوی دوم است. در این جا توسعة سیاسی، به معنای مشارکت مردم در عرصة سیاست و توسعه نیافتگی سیاسی، نبود چنین وضعیتی در نظر گرفته می شود. به باور این مقاله، این مشارکت از طریق احزاب سیاسی مستقل و مردمی صورت می گیرد، که فعالیت احزاب نیز خود با نوع نظام سیاسی حاکم بر جامعه ارتباط مستقیمی دارد. به این صورت که در نظام های دموکراتیک، زمینه برای فعالیت احزاب و از این رو مشارکت افراد جامعه در عرصة سیاست فراهم آمده است و در مقابل، در نظام های اقتدارگرا، حکومت با سرکوب احزاب مستقل و ایجاد احزاب فرمایشی، از مشارکت فعال افراد جلوگیری می کند. بر این اساس، دولت محمدرضا شاه پهلوی را می توان در دستة دوم از نظام های سیاسی قرار داد. این نظام سیاسی مانع اصلی شکل گیری توسعة سیاسی به معنای پیش گفته بوده است. به این صورت که شاه از فردای کوتای 28 مرداد 1332 توانست با جلوگیری از فعالیت و رشد احزاب مستقل و سرکوب آن ها و با ایجاد احزاب فرمایشی و دست نشانده از مشارکت فعال مردم در فرایندهای سیاسی ممانعت کند و در نتیجه صحنة سیاست در کشور را دست خوش نقش آفرینی روابط و گروه های غیر رسمی کند. این وضعیت، درنهایت، به وقوع بحران مشروعیت و سقوط رژیم در سال 1357 کمک کرد.
شناسایی عوامل اثرگذار بر سرمایه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامع کنونی مردم سالاری به الزامی برای حکمرانی تبدیل شده است و شهروندان خواهان نقش فزاینده تری در اتخاذ تصمیمات هستند اما باید دانست که مشارکت حداکثری تنها الزام تحقق مردم-سالاری حقیقی نیست بلکه به پیش شرط های دیگری چون اعتماد سیاسی، دانش سیاسی، هنجارپذیری سیاسی مردم سالارانه و شبکه های سیاسی نیاز است. همه این مفاهیم، بازنمای مفهومی با عنوان سرمایه سیاسی است که توانایی شهروندان را برای متأثر ساختن سیستم سیاسی شان افزایش می دهد. بنابراین بهبود کیفیت مردم سالاری نیازمند بهبود سرمایه سیاسی شهروندان است. اولین گام در این راستا، شناسایی عواملی است که بر سرمایه سیاسی تأثیر می گذارند. از این رو، هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر سرمایه سیاسی است. به منظور تحقق این هدف، با دوازده نفر از خبرگان در این حوزه مصاحبه شد و سپس مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل تِم، تجزیه و تحلیل شد. نتایج ، بیان گر این مهم است که عوامل اثرگذار بر سرمایه سیاسی را می توان در دو بُعد کلی دولت و شهروندان جای داد. در حقیقت برای بهبود سرمایه سیاسی هم باید اقداماتی از جانب دولت صورت گیرد و هم اقداماتی از جانب شهروندان.