مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
طلاق
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
16 - 29
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل زمینه ساز طلاق توافقی به شیوه مرور نظام مند صورت گرفته است. جهت گردآوری داده ها از روشتحلیل اسنادی استفاده گردید، جمعیت مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی تحقیقات کمّی و کیفی منتشرشده (1398-1388)بود و جمعاً 192 پژوهش کمّی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت و از این تعداد،56 پژوهش به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. اطلاعات به دست آمده با ابزار چک لیست محقق ساخته و تلخیص مطالب در قالب جداول ارائه شد. یافته ها نشان داد: سه دسته عوامل به عنوان زمینه ساز طلاق توافقی با عنوان فردی، بین فردی و فرا فردی نقش دارند، بدین ترتیب که در ابعاد فردی، به ترتیب عوامل ویژگی های شخصیتی و روانی(بیماری های روانی، چشم وهم چشمی، ضرب و شتم،دروغ گویی،سوءظن و بدبینی،خیانت، خشونت اخلاقی و رفتاری، عدم صبر و گذشت، تصویر مثبت از پیامدهای طلاق، منبع کنترل و تاب آوری، آرمان گرایی زوج)، اعتیاد، روابط جنسی، اعتقادات مذهبی، تحصیلات؛ در ابعاد بین فردی، به ترتیب عامل ضعف در مهارت های ارتباطی، عوامل خانوادگی، دخالت اطرافیان، روابط قبل از ازدواج و در ابعاد فرا فردی نیز، به ترتیب عوامل مربوط به فرهنگ(آشنایی و شناخت شتابزده،نبودن آموزش های مناسب قبل از ازدواج، اختلاف فرهنگی و طبقاتی، ازدواج اجباری،چندهمسری،) عوامل اقتصادی(بیکاری، درآمد کم،اشتغال ناپایدار،کسب درآمد از راه های نادرست، نداشتن مسکن و بدهکاری)، شبکه های ماهواره ای و مجازی، عوامل اجتماعی(پایگاه اجتماعی، فقدان مهارت های اجتماعی، نگرش منفی جامعه نسبت به خانه داری زنان و روابط عاطفی و احساسی با جنس مخالف) و سبک زندگی(صنعتی شدن و شهرنشینی) مؤثر بودند.
شناسایی علل طلاق زنان فاقد فرزند (مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
173 - 189
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل طلاق و تهیه و ساخت پرسشنامه عوامل طلاق در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی زنان انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مطلقه در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی (متأهل فاقد فرزند) بودند که حداقل 6 ماه تجربه زندگی مشترک داشتند. در پژوهش حاضر چهار نمونه به روش نمونه گیری در دسترس مورد استفاده قرار گرفت که نمونه اول جهت یافتن عوامل اولیه و تدوین پرسشنامه (25 نفر)، نمونه ی دوم برای بررسی پایایی و روایی ابزار (50 نفر)، نمونه اصلی به منظور انجام تحلیل عامل اکتشافی (200 نفر) و نمونه ی چهارم به منظور انجام تحلیل عامل تأییدی (200 نفر) انتحاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه طلاق در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی بود که پس از تحلیل نتایج این پژوهش ساخته و مورد تأیید قرار گرفت. طرح پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل ماتریس کوواریانس بود که برای تحلیل نتایج از روش تحلیل عامل اکتشافی (EFA) و تحلیل عامل تأییدی (CFA) استفاده شد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی نشان داد که عوامل طلاق در مرحله ابتدایی چرخه زندگی زناشویی از نظر زنان طلاق گرفته شامل مشکلات جنسی و روابط زناشویی، نداشتن مهارت های زندگی لازم، مشکلات خانواده مبدأ و عدم بلوغ عاطفی؛ مشکلات اقتصادی و مشکلات فرهنگی و عدم شناخت، می باشند. شناسایی عوامل طلاق به عنوان الگو و مسیری برای زوج های جوان، و در نهایت باعث ارتقای سلامت عمومی جامعه می باشد.
جنسیت و تمایز عادت واره: بررسی مقایسه ای فهم و تجربه زنان و مردان در مواجهه با طلاق (مورد مطالعه: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای فهم زنان و مردان در مواجهه با طلاق در شهر تبریز انجام گرفته است. برای جمع آوری داده ها از روش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد و تجزیه و تحلیل اطلاعات و یافته های تحقیق و ارائه نظریه نهایی، به روش نظریه زمینه ای صورت گرفت. 32 نفر (17 زن و 15 مرد) به وسیله نمونه گیری نظری انتخاب شدند و تا اشباع داده ها، مصاحبه ها ادامه یافت. بررسی مقایسه ای فهم طلاق در بین زنان و مردان مطلقه نوعی فضای اجتماعی را توصیف می کند که در آن، شاهد نوعی تمایز طبقاتی-فرهنگی در عادت واره ها و سرمایه ها هستیم. عادت واره زوجین با یکدیگر متفاوت و متمایز است، از پایگاه اجتماعی یکسانی نیستند و از سرمایه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین متفاوتی برخوردارند. شرایط علی در شکل گیری طلاق عبارت اند از: خشونت، خیانت و بی بندوباری جنسی-اخلاقی، نارضایتی جنسی، ازدواج پرمخاطره، اعتیاد، اختلافات فکری و نگرشی خانواده ها، مسائل اقتصادی و ازدواج زودهنگام. شرایط زمینه ای نظیر ضعف سیستم آموزشی و مراکز مشاوره قبل از ازدواج و حین طلاق نیز بر شرایط علی تأثیر می گذارند.
چالش ها و تعارض های فرهنگی-ارتباطی زوجین در معرض طلاق (یک مطالعه کیفی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که نحوه برقراری ارتباط صحیح و مؤثر میان زوجین می تواند در میزان رضایتمندی و حس تعلق خاطر آنان به یکدیگر مؤثر باشد در این پژوهش، سعی شد به شناسایی و تبیین چالش ها و تعارض های ارتباطی زوجین در معرض جدایی به منزله یکی از علل فرهنگی پرداخته شود. این پژوهش از نظر روش تحقیق، کیفی است که از شیوه تحلیل مضمون استفاده شد. همچنین از نظر هدف، اکتشافی و کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین در معرض جدایی، خبرگان دانشگاهی، مشاوران و مدیران ارشد حوزه ارتباطات اجتماعی تشکیل می دهند. نمونه آماری پژوهش 30 نفر است که به روش نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. داده های آماری مورد نیاز با استفاده از شیوه مصاحبه تخصصی نیمه ساختاریافته جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. برای ارزیابی کیفیت نتایج پژوهش نیز معیارهای گوبا و لینکلن رعایت شد. نتایج نشان می دهد، علل فرهنگی چالش های ارتباطی زوجین در معرض طلاق در سه دسته عدم پایبندی به ارزش های مذهبی، اخلاقی و اجتماعی (شامل 10 مؤلفه)، ناهنجاری های فرد و خانواده (8 مؤلفه) و تفاوت در خرده فرهنگ ها (2 مؤلفه) جای می گیرند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعارضات زناشویی سبب بروز دلزدگی زناشویی و تمایل به طلاق در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سه ماهه پاییز سال 1398 خواهد بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج متقاضی طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش زوج درمانی هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 2 زوج در گروه آزمایش و 2 زوج در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) و پرسشنامه میل به طلاق (روزلت و همکاران، 1986) بود. دانتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق تأثیر معنادار داشته (p <0/001)
مطالعه تطبیقی نفقه زوجه در آموزه های قرآن کریم و قانون مدنی افغانستان
در این مقاله با موضوع «مطالعه تطبیقی نفقه زوجه در قرآن کریم و قانون مدنی افغانستان» سعی شده است، به این دو پرسش اساسی پاسخ داده شود که آیا در قرآن کریم آیاتی راجع به نفقه زوجه وجود دارد؟ و آیا قانون مدنی افغانستان موادّی را به این موضوع اختصاص داده است؟ از مراجعه به قرآن کریم و قانون مدنی افغانستان به دست می آید که در قرآن کریم 9 آیه در رابطه با این موضوع وجود دارد و قانون مدنی افغانستان نیز 16 ماده را به مسأله نفقه زوجه اختصاص داده است. قرآن کریم زوج را موظف به برخورد شایسته و تأمین نفقه زوجه کرده است. همچنین تأمین نفقه و مسکن زنان مطلقه را، تا پایان عده، به اندازه توان به عهده زوج می داند. نیز، به مرد دستور پرداخت اجرت زن مطلقه شیرده را می دهد. موارد و مقدار نفقه باید به نحو شایسته باشد و تعیین آن به عرف واگذار شده است. قانون مدنی افغانستان زوج را مکلف می کند که بعد از عقد نکاح صحیح و نافذ نفقه همسرش را متناسب با توان مالی خود بپردازد مشروط بر این که زوجه از وظایف زنا شویی سرپیچی نکند. در صورت امتناع زوج از پرداخت نفقه زوجه می تواند به محکمه شکایت کند و نفقه اش را دریافت کند. چنان که می-تواند ذمه زوج را ابراء کند.
زندگی زنان پس از طلاق با رویکردی کیفی (مطالعه موردی: شهرستان شاهین دژ)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
طلاق، فرآیند قانونی جدایی یک زوج است که در طی زمان و در قالب مراحل مختلفی اتفاق می افتد. چنین مسائلی برای کنشگران پیامدهایی به همراه دارد، که می تواند بر اساس جنس متفاوت باشد. با قرار گرفتن در موقعیت طلاق نیز زنان و مردان مطلقه با مشکلاتی مواجه می گردند، در این مطالعه تمرکز روی مسائل زنان است. هدف از این پژوهش مطالعه جامعه شناختی پیامدهای طلاق از دیدگاه زنان مطلقه شهرستان شاهین دژ است. تحقیق کیفی است و از روش نمونه گیری نظری و هدفمند استفاده شده است. برای این منظور 20 زن مطلقه ساکن شهرستان شاهین دژ که حداقل یکبار تجربه طلاق داشته اند به عنوان مشارکت کنندگان این تحقیق انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن است که با وقوع طلاق تغییرات متعددی در ابعاد گوناگون زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است. زنان پس از طلاق احساس تنهایی کرده و با مشکلات مالی اقتصادی فراوانی همراه بودند. برخی از زنان مطلقه دارای فرزند تمایل به ازدواج مجدد داشتند اما نگران آینده فرزندان خود بودند. مهمترین مسأله این زنان مشکلات مالی و عدم حمایت مالی و اجتماعی از سوی دولت و نهادهای دولتی بود. بنابراین، لازم است دولت و سازمانهای تابعه متولی امور زنان و خانواده این نیاز به حمایت های همه جانبه آنان را مد نظر قرار داده و تدابیر لازم برای پاسخگویی به آنها را بیندیشند.
فور و تراخی در اعمال وکالت در طلاق از سوی زوجه
منبع:
فصلنامه رأی دوره چهارم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
115 - 120
حوزه های تخصصی:
زوج ازدواج مجدد نموده که به موجب بند دوازده، یکی از موجبات تحقق وکالت زوجه در طلاق می باشد، اما زوجه پس از گذشت هجده سال از تاریخ این ازدواج، از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نموده است. دادگاه تجدیدنظر صراحتاً اعلام داشته: گذشت مدت زمان طولانی و عدم اقدام زوجه، دلالت بر اسقاط این حق دارد. در ادامه قاضی اظهار می دارد: دادگاه تحقق بند دوازده از شروط ضمن عقد را احراز نکرده و با نقض حکم تجدیدنظرخواسته، حکم بر بطلان دعوای بدوی 2 صادر نموده است.
تاثیر ترک زندگی مشترک توسط زوج بر عسر و حرج زوجه
منبع:
فصلنامه رأی دوره هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
79 - 91
حوزه های تخصصی:
ترک زندگی مشترک از سوی زوج از مصادیق عسر و حرج برای زوجه بوده که به او حق درخواست طلاق را می دهد. در پرونده مطروحه باتوجه به اینکه پس از عقد و پیش از آغاز زندگی در منزل مشترک، زوج کشور را به مقصد امارات ترک کرده، اولا زوجه دچار عسر و حرج و کراهت شدید شده و در هیچ یک از مراحل دادرسی باوجود ارجاع به داوری سازش برقرار نشده است ثانیا با توجه به اینکه که عملا هنوز زندگی مشترک آغاز نشده است در صورت جدایی نسبت به دیگر مراحل زندگی آسیب های کمتری خواهدداشت. بنابراین ضمن اینکه در نقد مطروحه به تاثیرات مختلف این نوع جدایی از نظر اقتصادی، روانشناختی، اجتماعی و... پرداخته شده به این نکته که دادگاه با درنظر گرفتن وضعیت هر پرونده باید تصمیمی بگیرد که کمترین آسیب را برای طرفین داشته باشد نیز توجه ویژه شده است.
باروری درایران: مقدمه ای بریک رویکرد برنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست های افزایش جمعیت کشور، تمامی دستگاه های اجرایی را به طراحی و اجرای برنامه هایی متناسب با افزایش جمعیت موظف ساخته است. مادۀ دوم همین سیاست ها، به منظور افزایش موالید، به "رفع موانع ازدواج ، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و... حمایت از زوج های جوان و توانمند سازی آنان در تأمین هزینه های زندگی و... " اشاره دارد، اما درعمل، به روش های گوناگون ، کوشش شده است که فقط تعداد فرزندان زنان دارای همسر افزایش داده شود و توجه کمتری به ازدواج و طلاق معطوف شده است. هدف پژوهش حاضرآن است که از طریق مطالعات اسنادی نشان دهدکه برای نیل به هدف های سیاست های کلی جمعیت کشور، مسیر های مناسب ترو مطمئن تری نیز وجودداردکه نه تنهاباروح سیاست های مزبور سازگارتر است،که به دلیل همسویی بامصالح ومنافع مخاطبان خود،به حل برخی ازنابسامانی هاوناهنجاری های اجتماعی جوانان کشورنیزکمک می کند. یافته های پژوهش حاکی است که کوشش درجهت افزایش نسبت همسرداری برای زنان 15-29ساله ازطریق افزایش ازدواج وکاهش طلاق بین آنان، یکی از بهترین روش های مداخله در این مورد است. و ازاین رو، بابررسی شرایط جمعیتی کشور و شناخت سهل ترین ودرعین حال مؤثرترین عوامل قابل دخالت، مدلی برای برنامه ریزی در این زمینه به دست داده است.
ملاحظات حقوقی و کیفری در خصوص زوجه بیمار سرمازیست
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 14
حوزه های تخصصی:
انسان بدلیل رغبت ذاتی به حیات جاودانه تمام تلاش خود را جهت استمرار حیات بکار می گیرد. زیست شناسان دریافته اند که برخی از ارگانیسم ها در برخی زمان ها می توانند در شرایطی شبیه مرگ خود را پایدار و زنده نگاه دارند. وجود نشانه هایی برای بازگشت مجدد به زندگی، انسان را که موجودی فطرتاً علاقمند به ماندن و بقا است و میل به جاودانگی و حیات و ترس از مرگ در ذات و سرشت او قرار دارد را به سمت ایجاد و استفاده از فرصت وا داشته است. که از جمله روش های نوین، ژن درمانی، اسکن مغز و نیز کرایونیک برای بیماران صعب العلاج است. در روش کرایونیک، دانشمندان با انجماد بدن بیمار، وی را به خوابی عمیق فرو می برند به این امید که پس از کشف طرق درمان قطعی وی در آینده، او را دوباره به زندگی بازگردانند. این امر ملاحظات بسیاری را در زمینه حقوقی و کیفری از جمله برای زوجه بیمار سرما زیست ایجاد می کند. منشا این مشکلات تردید در حیات و یا فوت فرد کرایونیک شده است. نگارنده پس از بررسی جوانب مختلف موضوع به این نتیجه رسیده است که اولاً اجرای کرایونیک به معنای سلب حیات از بیمار نیست و در نتیجه موجب از بین رفتن علقه زوجیت نمی گردد؛ ثانیاً زوجه می تواند با توسل به عسر حرج بوجود آمده در نتیجه سرمازیستی و غیبت غیر متعارف شوهر، از دادگاه تقاضای طلاق نیابتی نماید؛ ثالثاً حضانت فرزندان از محل اموال و دارایی های زوج بر عهده زوجه خواهد بود؛ رابعاً نفقه زوجه نیز از محل دارایی های زوج تامین خواهد شد لیکن در صورت عدم وسع مالی، امکان طرح شکایت ترک انفاق علیه زوج وجود نخواد داشت و خامساً رابطه نامشروع زوجه بیمار سرمازیست خارج از مفهوم «زنای محصنه» بوده و صرفاً مستوجب جلد خواهد بود.
حکم طلاق معتادِ مدهوش بر اثر مواد مخدر
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
293 - 270
حوزه های تخصصی:
حکم طلاق مدهوش یعنی کسی که اراده و شعور خود را از دست داده و از خودبیخود شده، موضوعی است که همواره میان فقها مورد بحث بوده است. طلاق مدهوشِ بر اثر شرابنوشی که در فقه اسلامی از آن تعبیر به طلاق سَکران میشود، «مقیسعلیه» مناسبی برای طلاق مدهوش بر اثر مصرف مواد مخدِّر است. در مورد عدم وقوع طلاق سکران غیر متعدِّی[یعنی کسی که ناآگاهانه یا حَسب ضرورتی، مادهی سکرآور را میل کرده] میان فقها اتفاق نظر است اما در مورد حکم طلاق سکران متعَدِّی[یعنی کسی که عمداً و بدون ضرورت، شراب یا هر چیز مسکری را تناول کرده] فقها اختلاف نظر دارند. گروهی از اصحاب و تابعین و نیز جمهور فقهای اهل سنت و زیدیه، طلاق سکران متعَدِّی را واقع دانستهاند اما برخی از اصحاب و تابعین و برخی از بزرگان حنفیه و شافعیه و فقهایی از جمله قاسم و طاووس و ربیعه و لیث و اسحاق و ابوثور و ابنتیمیه و ابنقیم و شوکانی و بسیاری از فقهای معاصر اهل سنت و نیز فقهای امامیه، طلاق سَکران متعدِّی را واقع ندانستهاند. در این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، ضمن قیاس «طلاق مدهوش بر اثر مواد مخدِّر» به «طلاق سکران متعدِّی»، دلایل موافقان و مخالفان وقوع طلاق سکران متعدِّی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در نهایت به دلیل قویتر بودن دلایل ارائه شده توسط مخالفان وقوع طلاق سکران متعدِّی از جمله آنکه سکران متعدی توانایی ارادهی لفظ یا ارادهی معنای طلاق را ندارد و لذا در حکم مجنون است و احکام جنون نیز به اختلاف اسباب آن مختلف نمیشود؛ حکم به عدم وقوع طلاق سکران متعدی و به تَبَع آن حکم به عدم وقوع طلاق مدهوش بر اثر مواد مخدر، قول راجح بیان شده است.
شیوع پدیده طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
199-210
حوزه های تخصصی:
عوامل شناختی نقش تعیین کننده ای در زندگی زناشویی زوجین به ویژه شناخت آنها از یکدیگر، توانایی کنار آمدن با شباهت ها و تفاوت های یکدیگر و ادراک زوجین از تعارضات زناشویی دارد. مطالعات متعددی بر اهمیت عوامل شناختی صحه گذاشته اند. نظریه پردازان شناختی و رفتاری مشکلات زناشویی را نتیجه مهارت های ناکارآمد همسران در برقراری ارتباط، ناتوانی در حل موثر مشکلات و تعارض ها، انتظارات و باورهای غیرمنطقی و تبادلات رفتارهای منفی می دانند. با وجود اینکه بسیاری از مشکلات زوجین که به طلاق می انجامد به عوامل شناختی مربوط است، کمتر به بررسی این عامل در زندگی زناشویی پرداخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری شیوع پدیده طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. کلیدواژه های طلاق، عوامل شناختی طلاق، عوامل شناختی موثر در طلاق عاطفی، باورهای زوجین در پایگاه های معتبری مانند اس آی دی، مگیران، ایرانداک، ساینس دایرکت، گوگل اسکالر، اسکوپوس جستجو گردید. مقاله حاضر با بررسی مطالعات انجام گرفته تاکنون، علاوه بر تبیین پدیده طلاق شناختی و مولفه های آن، به نقش این پدیده در پیدایش طلاق عاطفی می پردازد. فرآیندهای شناختی اعم از نگرش ها، باورها، اندیشه ها، نقشه های ذهنی، طرحواره های ذهنی و مواردی از این قبیل که در نوع عملکرد، رفتار و روابط زوجین با یکدیگر تاثیر می گذارد و زوجین را در تعبیر و تفسیر کردن موقعیت ها هدایت می کند به گونه ای که اگر تعبیر و تفسیر در زوجین با خطای شناختی، افکار منفی گرایانه و تحریف همراه باشد، پدیده ای بنام طلاق شناختی تجلی پیدا می کند. مولفه های طلاق شناختی براساس مطالعه انجام گرفته شده عبارت بودند از: تفکر آرمان گرایانه، نگرش تخریب کنندگی، ذهن خوانی، ادراک وابسته، عدم بلوغ شناختی و آسیب شناسی هم بافته. طبق مقالات بررسی شده و مستندات، اختلال در زمینه های هیجانی و شناختی زوجین می تواند طلاق عاطفی را به همراه داشته باشد. به عبارتی بین شناخت، افکار و هیجان زوجین با طلاق عاطفی رابطه وجود دارد و قبل از طلاق عاطفی زوجین دچار طلاق شناختی می شوند. شناسایی ماهیت طلاق به عنوان آسیب زا ترین نحوه بروز تعارض زوجین می تواند در جهت برنامه ریزی مناسب به منظور جلوگیری و کاهش طلاق در سال های آینده مؤثر واقع شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری زنان مطلقه تحت پوشش نهادهای کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: زنان پس از طلاق تاب آوری لازم برای مقابله با مشکلات و استرس های زندگی را ندارند که بر مقابله آنها با مشکلات و استرس های زندگی تأثیر می گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش تاب آوری را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جزء روش های درمانی موج سوم هستند، نشان داده اند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری در زنان مطلقه بود. روش : این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر اقلید (160 نفر) در سال 1398 بود که تحت پوشش ادارات کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی شهرستان اقلید بودند که تعداد 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 8 نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (بسته آموزشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اقتباس شده از هنرپروان و همکاران، 1396) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (بسته آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی اقتباس شده از هادیزاده و همکاران، 1396) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. شرکت کنندگان قبل، بعد و 2 ماه پس از اجرای مداخله های درمانی، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش تاب آوری زنان مطلقه می شوند (0/05 p< ) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (0/05 p> ) همچنین مقایسه زوجی بنفرونی حاکی از پایداری نتایج درمان در مرحله پیگیری می باشد. نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش و اثربخشی یکسان هر دو رویکرد، استفاده از هر دو درمان به کلینیک های مشاوره، متخصصین حوزه های خانواده و درمان های فردی، به منظور کمک به این زنان برای مقابله با موقعیت های دشوار زندگی، پیشنهاد می شود.
پیش بینی بی رمقی زناشویی بر پایه خود-تمایزیافتگی و باورهای ارتباطی با میانجیگری ساماندهی هیجانی در زنان درخواست کننده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه زناشویی و عوامل مؤثر بر آن نقش برجسته ای در خوشنودی زوجین از زندگی مشترک و دوام پیوند زناشویی ایشان دارد، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ساماندهی هیجانی در رابطه میان خود-تمایزیافتگی و باور های ارتباطی با بی رمقی زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده همه ی زنان درخواست کننده طلاق مراجعه کننده به دادگاه شهر کرمانشاه در سال 1398 بود که از میان آن ها به صورت در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه خود-تمایزیافتگی Skowron & Friedlander, 1998)( ، پرسشنامه بی رمقی زناشویی Pines & Nunes, 2003))، سنجه ساماندهی هیجان (Garnefski, Kraaij & Spinhoven, 2001) و پرسشنامه باورهای ارتباطی Eidelson & Epstein, 1982 ) ) بود. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل مسیر استفاده گردید تا روابط علی میان متغیرها مشخص شود. نتایج نشان داد که متغیرهای مهارت ارتباطی و خود-تمایزیافتگی به طور معنادار قادر به پیش بینی بی رمقی زناشویی بودند. همچنین هیجانات مثبت و منفی نیز به طور معنادار قادر به پیش بینی بی رمقی زناشویی بودند. همچنین یافته های تحلیل مسیر نشان داد هیجان مثبت و منفی دارای نقش میانجی گر جزئی در رابطه میان خود-تمایزیافتگی و مهارت ارتباطی با بی رمقی زناشویی است. به عبارت دیگر، نقش میانجی گری هیجانات مثبت و منفی مورد تائید قرار گرفت. درمجموع، به نظر می رسد بی رمقی زناشویی پدیده ای است که ضمن درگیر کردن بسیاری از زوج ها، از عوامل فراوانی ازجمله خود-تمایزیافتگی، باورهای ارتباطی و ساماندهی هیجان تأثیر می پذیرد. بنابراین نیاز است در مداخله های درمانی، خانواده درمانی و آموزش های خانواده توجه ویژه ای به خود-تمایزیافتگی، باورهای ارتباطی و همچنین ساماندهی هیجان صورت پذیرد.
ارزیابی تأثیر طلاق بر بزه دیدگی زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین زمینه های رشد و توسعه بزه و بزه دیدگی از هم گسستگی خانواده و طلاق است. وقتی بنیان خانواده دچار تزلزل شود، بنیان های اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل شده و جامعه به سوی مشکلات گوناگون سوق داده می شود. این پژوهش نیز باهدف ارزیابی تأثیر طلاق بر بزه دیدگی زنان در سطح شهر تبریز انجام شد. پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را زنان مطلقه مراجعه کننده به مرکز مشاوره در شهر تبریز تشکیل می دهد که حجم نمونه توسط فرمول کوکران حدود 170 نفر به طور کاملاً تصادفی انتخاب شد و با پرسشنامه محقق ساخته، نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردید. برای به دست آوردن نتایج تحقیق از نرم افزار SPSS و از آزمون پارامتریک T تک نمونه ای با توجه به توزیع نرمال داده ها و تک متغیره بودن آزمون جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آزمون T حاکی از معنی دار بودن تمامی آزمون هاست و نتایج آزمون نشان داد اثرهای فردی، اقتصادی و اجتماعی طلاق بر بزه دیدگی زنان در سطح شهر تبریز با توجه به مثبت بودن T و سطح معنی داری کم تر از 0.05 نیز دارای تأثیر مثبتی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پدیده طلاق و پیامدهای جرم شناختی فردی، اجتماعی و اقتصادی آن بر بزه دیدگی زنان تاثیرکاملا مستقیمی دارد. یعنی با افزایش طلاق، نرخ بزه دیدگی زنان افزایش می یابد و با کاهش طلاق، این میزان کاهش پیدا کرد.
چگونگی مواجهه پیامبر(ص) و امامان با مسأله گسست ازدواج در اختلافات همسران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
153-167
در زندگی زناشویی گاه اختلاف همسران چالش هایی را فراروی ایشان می نهد که چاره کار در جدایی دانسته می شود. از آن جا که در اسلام کلیت طلاق امری نکوهیده است لذا در آثاری که طلاق را از دیدگاه اسلام و ائمه کاویده اند بیشتر به علل و زمینه ها، پیامدها و در نهایت راه کارهای پیش گیری از آن پرداخته شده است؛ گو این که معصومان هیچ گاه از این راه کار بهره نگرفته اند. در این پژوهش به سبب جایگاه پیامبر(ص) و امامان در نظام معرفتی دینی و آگاهی به احکام الهی، با رویکردی تاریخی شیوه مواجهه ایشان با اختلاف های منجر به جدایی همسران کاویده شده است. در ابتدا با رجوع به دیرین نگاشته های تاریخی، حدیثی و تفسیری موارد مرتبط با جدایی همسران در تاریخ زندگانی این پیشوایان استقراء گردید. سپس با تلفیق و تحلیل این داده ها مشخص آمد در راهبرد کلان کاربست راه کار جدایی، وابسته به وجود دلیل منطقی بر آن بوده است. اندیشه-های انحرافی، برخی صفات ناشایست اخلاقی، شرایط خاص و لعان به عنوان سبب منجر به جدایی در مطالعه موارد تاریخی عصر پیامبر(ص) و امامان مشاهده می گردد. با این حال جدایی پایان کار نبوده است و این بزرگان دین راه کارهایی را برای بازگشت به زندگی مشترک پس از جدایی یا کاستن از پیامدهای آسیب-زای آن به ویژه برای فرزندان مدنظر داشته اند.
تحلیل تفاوت های حقوق زنان در فقه امامیه و ماده 16 کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان (با تمرکز بر حقوق یکسان زوجین در دوران ازدواج و هنگام انحلال آن)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عدالت یکی از مهم ترین مبانی در آموزه های دینی است که وجود آرمان ها و ارزش های اخلاقی در آن موج می زند. اسلام بر ازدواج تأکید فراوان دارد. ازدواج حقوق و تکالیفی برای زوجین ایجاد می نماید، تحلیل تفاوت های این حقوق در فقه امامیه و ماده 16 کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان قابل ملاحظه و مداقه می باشد. کنوانسیون حقوقی برابر را برای زوجین در نظر گرفته است، یکی از موارد اختلافی ریاست مرد در خانواده است، با عنایت به ضرورت وجود مدیر و سرپرست در هر جامعه، ریاست شوهر، یک ریاست اداری است نه استبدادی، و زن ملزم به اطاعت از مرد در امور شخصی نیست. این نوشتار با ارائه تفسیری نو از ریاست و اختصاص آن به حوزه ی اقتصادی خانواده، بین حکم شرع و کنوانسیون هم سویی ایجاد نموده است. بایسته است قانون گذار با شناخت اصول و استخراج آن از کتاب، سنت و عرف جامعه ی اسلامی و با تعیین معیارهای مناسب به اصلاح قوانین همت گمارد.
نگرشی تطبیقی به تفویض طلاق در فقه اسلامی، حقوق ایران و مصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در فقه عامه، نهادی به نام تفویض در طلاق که مشابه وکالت در طلاق است وجود دارد. مطابق این نهاد، زوج اختیار در طلاق را به طور کامل و تمام به زوجه منتقل کرده و زوجه با ادای یکی از الفاظ تفویض و اجرای صیغه تفویض از زوج خود جدا می شود. در واقع در تفویض، عملی به خواست زوجه و برای خود او واقع می شود. به اعتقاد جمهور فقهای مذاهب اهل سنت، نهاد تفویض پذیرفته شده، لیکن در جزئیات آن اختلاف نظر وجود دارد و برای پذیرش آن به دلایل و مستندات فراوانی تمسک می ورزند که از مهم ترین آن ها، آیات 28 و 29 سوره مبارکه احزاب و مخیر نمودن زنان پیامبر(ص) در جدایی از حضرت(ص) از سوی ایشان می باشد. در فقه امامیه نهاد تفویض طلاق مورد قبول عده ای از فقها واقع شده، حال آن که نظر مشهور عدم پذیرش این نهاد حقوقی است. در قانون مدنی ایران نیز در ماده 1119 ق.م به صورت مشروط و در ماده 1138 ق.م به صورت کلی، قائل به پذیرش وکالت زوجه در طلاق، می باشد و این امر با تأسی به قول مشهور فقهای امامیه دائر بر جواز این امر است. این تحقیق با روش تحلیلی- توصیفی، با مطالعه کتابخانه ای سعی در تبیین مباحث و موضوعات مربوطه خواهد داشت.
تحدید قاعده حاکمیت بی قید و شرط زوج بر طلاق در فقه و حقوق موضوعه ایران
منبع:
دانشنامه های حقوقی دوره چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
173 - 206
حوزه های تخصصی:
یکی از تغییرات مهم قانون مدنی پس از انقلاب اسلامی، اصلاح ماده 1133 است. بنیان اولیه این ماده حدیث نبوی است که می گوید: «الطلاق بید من اخذ بالساق». این ماده از سال تصویب (1314) تا اصلاحاتش در سال 1381، به کلی دگرگون شده و حاکمیت مطلق مرد بر طلاق را با شرایط متعدد، محدود کرده است. این تغییرات به دلائلی نظیر نیازها و واقعیت های اجتماعی، عنصر مصلحت، استفاده از اجتهاد پویا و... در چند نوبت قانون گذاری انجام شده است. در فرایند تحدید این قاعده موانعی مثل جرم انگاری اعمال حق طلاق بدون رعایت تشریفات قانونی، لزوم مراجعه به دادگاه ، صدور گواهی عدم امکان سازش، ارجاع به داوری، تعیین تکلیف حقوق مالی زوجه و... را برای ایجاد محدودیت در اجرای این حق وضع شده است. پرسش اصلی این پژوهش ناظر به تاریخ حقوقی نهاد مقرر در ماده 1133 قانون مدنی است و تلاش می کند که اولاً رابطه حکم مقرر در این ماده را با حدیث نبوی «الطلاق بید من اخذ بالساق» توضیح دهد و ثانیاً چگونگی محدودسازی حکم مقرر در این حکم فقهی و عوامل موثر بر آن را شناسایی و ارزیابی کند. یافته مهم این تحقیق، تبیین تحلیل و توضیحی است که در رابطه با نحوه ورود ماده 1133 قانون مدنی در سال 1314 و تحولات و شناسایی عوامل موثر بر آن ارائه شده است. و به این ترتیب برگی از تاریخ حقوق در رابطه با این ماده تحلیل و توضیح داده شده است.