مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
طلاق
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۷۴۷-۱۷۳۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: خودکارآمدی زنان پس از طلاق کاهش می یابد که بر مقابله آن ها با مشکلات و استرس های زندگی تأثیر می گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش خودکارآمدی را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جز روش های درمانی موج سوم هستند، نشان دادند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی در زنان مطلقه بود. روش: این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر اقلید در سال 1398 بود که تعداد 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه درمان و گروه گواه (هر گروه 8 نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 نفر) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (8 نفر) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. شرکت کنندگان قبل، بعد و 2 ماه پس از اجرای مداخله های درمانی، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و آدامز (1982) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش خودکارآمدی زنان مطلقه می شوند (0/05 p<) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (0/05 >.p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مداخلات گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی می توانند به عنوان روش هایی کارآمد برای افزایش خودکارآمدی زنان مطلقه مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی زوج درمانی مثبت نگر و پذیرش و تعهد بر میل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۹۵-۱۸۸۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است روان درمانی مثبت گرا به سازگاری زناشویی و کاهش میل به طلاق در زوجین منجر می شود. از سوی دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش مواردی همچون کشمکش و منازعه، سازگای و تعهد به معنای داشتن زندگی غنی و پرمعنا مؤثر بوده است اما در زمینه مقایسه این دو رویکرد شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی زوج درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش میل به طلاق در زوجین بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین خواهان میل به طلاق بود که جهت زوج درمانی به مراکز مشاوره خانواده شهر ایرانشهر در سال 1399 مراجعه نموده بودند. 45 زوج به روش دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و یک گروه 30 نفری گواه تقسیم شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986) پاسخ دادند. آموزش زوج درمانی مثبت نگر سلیگمن و سیکزنت میهالی (2000) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز، استروساحل و ویلسون (2012) در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه های آزمایش اجرا و پس از اتمام جلسات پس آزمون انجام شد. در پایان بعد از اجرای پس آزمون نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش زوج درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درکاهش میل به طلاق در زوجین مؤثر بوده است (0/01 P<). همچنین آموزش زوج درمانی مثبت نگر نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر معنی دارتری داشت (0/01P<). نتیجه گیری: با توجه به اینکه هر دو مداخله دارای تأثیر قدرتمندی بر کاهش میل به طلاق داشتند، ولی زوج درمانی مثبت نگر در کاهش میل به طلاق و مسامحه مؤثرتر بود لذا ترکیب این دو روش در مداخلات زوج درمانگری احتمالا به نتایج مؤثرتری منتج می گردد.
تحلیل و نقد آراء مفسران درباره ارث زن از شوهر در قرآن با تأکید بر آراء صاحب تفسیر الفرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴۷
125 - 146
حوزه های تخصصی:
مسأله ارث زن از شوهر از مباحثی است که فقها و مفسران شیعه و دیگر مذاهب به طور ویژه به آن پرداخته اند. قرآن کریم نیز در آیه 12 سوره نساء، جزئیات احکام آن را بیان کرده است. از سوی دیگر در روایات متعددی شرایط تحقق ارث زوجه، از قبیل وجود رابطه زوجیت، استمرار زوجیت تا هنگام فوت مورث، دائمی بودن زوجیت، ممنوع نبودن زوجه از ارث و مسائلی همچون میزان و چگونگی سهم الارث زوجه در اموال منقول و غیر منقول و مانند این ها مطرح شده است. این روایات افزون بر مخالفت با ظاهر آیات، دارای اختلاف و تعارض بوده و به سبب همین اختلاف روایات، اقوال و آراء متفاوتی از سوی فقها ارائه شده است. مشهور فقها با استناد به دسته ای از این روایات، آیات را تخصیص زده و دیدگاه هایی مخالف با ظاهر آیات ارائه کرده اند. در مقابل صاحب الفرقان در برخی از شرایطِ تحقق ارث زوجه، دیدگاهی خلاف مشهور فقها دارد و بر آن است که به دلیل تعارض این روایات نمی توان آیات قرآن را با آن ها تخصیص زد. این پژوهش با هدف دست یابی به رأی صحیح، در نظر دارد نظرات صاحب الفرقان را با آراء مشهور فقها مقایسه کند، و ادله هرکدام از آنها را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
بررسی فقهی- تاریخی مسئله سه طلاقه در یک مجلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
157 - 179
حوزه های تخصصی:
طلاق در اسلام از حقوق مرد به شمار می رود و مرد مجاز است دو بار همسر خود را طلاق داده و رجوع نماید و در صورت وقوع طلاق سوم، رجوع جایز نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی این پرسش که آیا سه طلاق باید در سه مجلس جداگانه و طبق شرایطی باشد یا می تواند در یک مجلس نیز واقع شود، انجام شد. اطلاعات پژوهش با بررسی منابع مکتوب روایی و فقهی- تاریخی جمع آوری به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شد. نتایج نشان داد که آیات و روایات، دلالت بر تفرق طلاق ها دارند، اما در اغلب مذاهب اهل سنت، سه طلاق در یک مجلس نیز محقق می شود. همچنین یافته ها نشان داد که «مره» در «الطَّلاقُ مَرَّتان» دلالت بر مرتبه جدا دارد. روایات فقهی، حتی روایات بیان شده در منابع اهل سنت، سه طلاق در سه مجلس مجزا را تأیید می کند و از نظر تاریخی نیز حکم جواز سه طلاقه در یک مجلس، در زمان خلافت خلیفه دوم صادر شده است؛ درحالی که روایات فقهی، مدلول آیه و نیز فقه شیعه و روایات معصومین(ع)، سه طلاق در یک مجلس را مردود می دانند.
مطالعه تطبیقی سازش در دعاوی خانوادگی در کنوانسیون سنگاپور 2019، حقوق ایران و فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازش یا میانجی گری مزایای متعددی نسبت به سایر طرق حل و فصل اختلافات دارد. سازمان ملل متحد با تنظیم کنوانسیون سنگاپور در مورد سازشنامه های حاصل از میانجی گری، به دنبال افزایش اعتبار و ارتقای جایگاه این روش حل اختلاف بوده است. در پاراگراف «ب» از بند 2 ماده 1 کنوانسیون مذکور، سازشنامه های خانوادگی از قلمرو اعمال این معاهده خارج شده اند و به همین دلیل در صورت تنظیم سازشنامه بین المللی در امور خانوادگی، سازشنامه مذکور نمی تواند از حمایت کنوانسیون سنگاپور برخوردار شود. در مقاله حاضر، با بررسی تطبیقی در مقررات کنوانسیون سنگاپور به عنوان مهم ترین سند بین المللی در خصوص میانجی گری و رویکرد فقه امامیه به عنوان منبع اصلی قواعد حقوق خانواده در ایران، وضعیت کنونی حقوقی ایران در خصوص میانجی گری در دعاوی خانوادگی مورد ارزیابی قرار گرفت. این مقاله با روشی تحلیلی – توصیفی و رویکرد تطبیقی، موضوعات مذکور را بررسی نموده و به این نتیجه نائل آمده است که عدم حمایت کنوانسیون سنگاپور و حقوق ایران از سازشنامه های خانوادگی بین المللی قابل دفاع است، زیرا امور خانوادگی در کشورهای مختلف، موضوع مقررات متعدد و متفاوتی می باشد و الزام به اعطای اعتبار به سازشنامه بین المللی در امور خانوادگی توسط کشورها با دشواری پذیرفته می شود، اما با توجه به مزایای متعدد توسعه سازش در دعاوی خانوادگی و وجود تأکیدات فقهی، حقوق ایران حمایت قابل توجهی از سازشنامه های داخلی در امور خانوادگی نمی کند و به مقنن ایرانی پیشنهاد می شود که با وضع مقررات جامعی در این خصوص و حمایت اجرایی از سازشنامه، تحول ضروری و مهمی را جهت حل اختلاف دعاوی خانوادگی ایجاد نماید.
تبیین جامعه شناختی طلاق با فرا تحلیل پژوهش های انجام شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق در زمره یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی جامعه است که طی سه دهه گذشته توانسته پیامدهای مسأله برانگیز گوناگونی بر فرد، خانواده و جامعه بر جای گذارد. در پسِ پرسش اصلی پ ژوهش، پرسش از سیاست ها و راهبردهای کلان کشور جهت کاهش میزان طلاق و افزایش ازدواج بوده است. مسأله اصلی پژوهش این بوده که آیا راه حل های اقتصادگرا و نهادگرا، توانسته اند به شکل مؤثری در کاهش مسأله طلاق در کشور مؤثر واقع شوند؟ بر این مبنا، پژوهش حاضر در چارچوب فرا تحلیل پژوهش های جدید کشور در سطح ملی، به جمع بندی عوامل مؤثر بر آسیب طلاق بر اساس برآیند یافته های پژوهش های یک دهه اخیر ایران پرداخته است. بر این اساس، متناسب با ماهیت فرا تحلیل، پس از پالایش پژوهش های شناسایی شده طی سال های 1390 تا 1397، 36 مطالعه، واجد شرایط اولیه برای فرا تحلیل بودند. یافته های آماری پژوهش های منتخب به کمک نرم افزار CMA2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش فرا تحلیل نشان می دهد تفاوت فرهنگی و مذهبی با گرایش به طلاق رابطه مستقیم دارد. اندازه اثر متوسط در این فرضیه 321/0 بوده است. همچنین میزان تحصیلات نیز با اندازه اثر متوسط 317/0، تأثیر مستقیمی بر گرایش به طلاق نشان داده است. در مقابل، دینداری با اندازه اثر متوسط 220/0- و وجود (تعداد) فرزندان با اندازه اثر متوسط 352/0- تأثیر معکوسی بر گرایش به طلاق نشان داده اند. این در حالی است که مشکلات یا متغیرهای اقتصادی، هیچ رابطه معنادارِ بلاواسطه ای با گرایش به طلاق نشان نداده است. در طبقات بالای جامعه، وضعیت اقتصادی بهتر، گرایش به طلاق را بالاتر برده است. بنابراین می توان گفت در طبقات بالا و متوسط، مسأله اصلی، اقتصاد و معیشت نیست، بلکه عوامل فرهنگی مرتبط با تحولات در ارزش ها و نگرش های جامعه، از جمله در حوزه ازدواج، اولویت دهی به خانواده و داشتنِ تصور منفی از طلاق است.
اثربخشی درمان تلفیقی هیجان محور و بخشودگی در افزایش همبستگی خانوادگی و کاهش میل به طلاق زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان تلفیقی هیجان محور و بخشودگی بین فردی در کاهش میل به طلاق و انسجام خانوادگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع مطالعات خط پایه چندگانه بود. نمونه شامل 3 تن از زنان آسیب دیده از خیانت بود که با روش نمونه گیری در دسترس از میان کلیه زنان آسیب دیده از خیانت مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهرستان اردکان انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های میل به طلاق روزلت و همکاران (1986) و ارزیابی انطباق و انسجام خانوادگی السون و همکاران (1985) در سه مرحله خط پایه، درمان و پیگیری جمع آوری شد. ابتدا پرسشنامه ها در دو مرحله خط پایه، در افراد اجرا و سپس شرکت کنندگان، 10 جلسه درمان هیجان مدار و بخشودگی را دریافت کردند. آن گاه یک ماه پس از پایان درمان، از شرکت کنندگان آزمون پیگیری گرفته شد. نمرات تحلیل روند، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی نشان داد که بعد از درمان، میل به طلاق و انسجام و انطباق خانوادگی بهبودی بالینی و معنا داری پیدا کردند (05/0 > p). تغییرات در مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود که نشان از پایداری تأثیر درمان می داد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که از درمان هیجان مدار و بخشودگی می توان در کاهش میل به طلاق و افزایش انسجام و انطباق خانوادگی زنان آسیب دیده از خیانت استفاده کرد.
مدل ساختاری پرخاش گری پنهان براساس ویژگی های شخصیتی و ادراک انصاف با میانجی گری مهارت های ارتباطی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری پرخاش گری پنهان براساس ویژگی های شخصیتی و ادراک انصاف با میانجی گری مهارت های ارتباطی در زنان متقاضی طلاق است. روش پژوهش این مطالعه همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه مطالعه شامل کلیه زنان متقاضی طلاق در دادگستری شهرستان مسجدسلیمان در فاصله زمانی فروردین تا تیرماه 1400 به تعداد 300 درخواست طلاق بود که از بین آنان، 230 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسش نامه شخصیتی مک کری و کاستا (1985)، پرسش نامه ادراک انصاف پری (2004)، پرسش نامه مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و پرسش نامه پرخاش گری پنهان نلسون و کارول (2006) بود. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) تحلیل شدند. نتایج تحلیل، بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. ضرایب تحلیل مسیر نشان داد که ویژگی های شخصیتی و ادراک انصاف، با میانجی گری مهارت های ارتباطی بر پرخاش گری پنهان اثرگذار است. از بین ویژگی های شخصیتی، ویژگی های روان رنجوری، برون گرایی، توافق پذیری، وظیفه شناسی و ادراک انصاف، بر مهارت های ارتباطی اثر مستقیم و معنی داری دارند. اثر مستقیم برون گرایی، بازبودن به تجربه، توافق پذیری، وظیفه شناسی و ادراک انصاف با مهارت های ارتباطی بر پرخاش گری پنهان معنی دار است. هم چنین از میان ویژگی های شخصیتی، روان رنجوری، برون گرایی، توافق پذیری، وظیفه شناسی و ادراک انصاف با میانجی گری مهارت های ارتباطی بر پرخاش گری پنهان اثر غیرمستقیم دارند. براین اساس می توان گفت که بین ویژگی های شخصیتی و ادراک انصاف با پرخاش گری پنهان رابطه وجود دارد و این رابطه می تواند با نقش مهارت های ارتباطی تعدیل شود.
تأملی بر پیشایندها و پسایندهای بیرونی سکوت سازمانی معلمان: یافته های یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین ابعاد و نشانگرهای پیشایندها و پسایندهای سکوت سازمانی معلمان انجام شده است. روش: پژوهش با استفاده از راهبرد پدیدار شناسی توصیفی انجام شد. مشارکت کنندگان 21 نفر از خبرگان آموزشی بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و به روش گلوله برفی به اشباع رسیدند. داده ها به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد و با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و منتخب تحلیل شد. برای اعتباریابی یافته ها از روش بررسی توسط اعضا و بازبینی توسط همکاران استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پیشایندهای سکوت سازمانی معلمان، 41 نشانگر هستند که در چهار بعد: عوامل مربوط به سطح مدیریت ارشد، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی و عوامل مربوط به زمینه اجتماعی مدرسه طبقه بندی می شوند. همچنین پسایندهای سکوت سازمانی معلمان، 15 نشانگر هستند که در دو بعد عملکرد معلم و تاثیر آموزشی تربیتی بر دانش آموزان طبقه بندی می شوند. در نهایت اعتباریابی یافته ها نشان داد که الگوی پیشایندها و پسایندهای سکوت سازمانی معلمان از اعتبار لازم برخوردار است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش ضمن اینکه نوآوری پژوهشی دارد، می تواند برای تصمیم سازان و دست اندرکاران آموزشی در مدیریت سکوت معلم در مدرسه مفید باشد.
استقلال زنان و دوام ازدواج منجر به طلاق در میان گروه های قومی منتخب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اجتماعی دنیای معاصر، کاهش دوام ازدواج است. در دهه های اخیر، همراه با افزایش سواد و تحصیلات زنان و مشارکت آنها در بازار کار، ساختار سنتی خانواده دگرگون شده است. هدف این پژوهش بررسی دوام ازدواج منجر به طلاق در میان سه گروه قومی فارس ، تُرک و کُرد است. روش پژوهش پس - رویدادی است. این مقاله تأثیر استقلال زنان بر دوام ازدواج منجر به طلاق را در شهرستان های با اکثریت قومی فارس، تُرک و کُرد بررسی می کند. جمعیت آماری شامل 78 شهرستان در سرشماری سال 1395 است. داده ها از پایگاه داده های مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال اقتباس شد. نتایج نشان داد که رابطه بین قومیت و دوام ازدواج منجر به طلاق از نظر آماری معنادار است. تحلیل های چند متغیره نشان داد که در شهرستان های با اکثریت قومی تُرک، به ازای هر واحد افزایش در استقلال زنان، دوام ازدواج منجر به طلاق 0.189 سال یا 69 روز کاهش می یابد. در مقابل، در میان فارس ها و کُردها، تغییرات دوام ازدواج منجر به طلاق مستقل از استقلال زنان است. این امر می تواند ناشی از ارزش ها و هنجارهای متفاوت فرهنگی در میان قومیت های مختلف باشد. انجام پژوهش های کیفی با هدف درک معانی نهفته در پسِ این روابط ضروری است.
احکام فقهی فسخ نکاح با امراض مسری
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی تأثیر بیماری های مسری و خطرناک بر حقوق خ انواده می باشد. در همین راستا در سؤالی که مطرح شده است این است ت أثیر بیم اری مس ری و خطرن اک ب ر حقوق خانواده به چه صورتی می باشد. ازآنجایی که حقوق خانواده منحصر به یک حق نیست ل ذا با توجه به نوع بیماری نیز متفاوت می باشد. حقوقی که در این پژوهش بررسی شد عبارت اند از: تأثیر بیماری مسری بر حق مقاربت، در فرض ابتلا (زوج یا زوجه) فرد سالم می تواند از مقاربت با فرد مبتلا امتناع ورزد و چنانچه امتناع کننده زوجه باشد، حق دریافت نفقه را نیز خواهد داشت. در خصوص بارداری در نظر گرفتن شقوق مختلف حکم که عدم جواز بارداری ص ادر گردی ده و درصورتی که زوجه باردار شده باشد تنها درصورتی که جان مادر به مخاطره بیفتد و قبل از نف خ روح جایز است و درصورتی که جان مادر و جنین هر دو درخطر باشد و تنها راه نجات ح ال م ادر با سقط جنین حاصل شود جواز سقط جنین صادر می گردد. و اما سقط جنین ب ه خ اطر جل وگیری از ایجاد کودکی بیمار ه قبل از نفخ روح و چه بعدازآن جایز نمی باشد. در خصوص شیردهی با توجه به امکان تسری بیماری از مادر به ک ودک، م ادر ح ق رضا را از دست می دهد و همچنین در مورد حق حضانت نیز میگوییم اگر بیماری از نوع بیماری هایی باشد که از فرد حاضن به کودک منتقل می شود حق حضانت از فرد مبتلا سلب و به دیگری واگذار می گردد. و چنانچه هر دو مبتلا به بیماری مسری شوند حضانتشان ساقط می گردد و حض انت ک ودک ب ه سایر اقارب خواهد رسید. در خصوص فسخ نکاح، فقها اعتقاددارند که تنها در خصوص بیماری های منصوص جواز فسخ نکاح صادر می گردد و امکان تسری به بیماری های نوظهور و مسری و خطرناک وج ود ن دارد.
حقوق متقابل زوجین در دوران عده طلاق رجعی
حوزه های تخصصی:
طلاق رجعی راهی است که اسلام با در نظر گرفتن مصلحت خانواده و جامعه در نظر گرفته تا ضمن حفظ زمینه احیای دوباره زندگی مشترک ، شأن زن با ابراز علاقه از سوی مرد حفظ شود. در خصوص حکمت رجعت باید گفت: هدف از »رجعت « فرصت و مجال پیدا کردن مرد و زن برای حل اختلاف و تجدیدنظر در مورد طلاق و جدایی است و در آن مدت هر دو فرصت دارند تا در مورد آخر و عاقبت جدایی و مشکلات پس از آن به خوبی بیندیشند و چنانچه برای اصلاح و حل اختلاف به توافق رسیدند به زندگی زناشویی قبل از طلاق بازگردند. در طلاق رجعی برای رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد یا به زن خبر دهد، و اگر مالی از زن بگیرد، و با او صلح کند که دیگر به او رجوع نکند، با این اقدام حق رجوع او از بین نمی رود و می تواند رجوع نماید در این طلاق برای رجوع مرد شرایط خاص و سختی مقرر نشده و او می تواند به چند صورت رجوع نماید که ماده ١١٤٩ قانون مدنی نیز به نوعی به این نکته اشاره نموده است ، همه این موارد از جمله حقوقی است که هم در فقه امامیه و هم قانون ایران ، برای مرد البته در مقابل بعضی تکالیف همچون پرداخت نفقه و اینکه وی حق ندارد پیش از رجوع با زن همخوابه شود، در نظر گرفته شده است ، در مقابل برای زن نیز حقوقی در نظر گرفته شده و امتیازات فقط مختص مرد نیست ، با این توضیح که زنی که در عده طلاق رجعی است ، در حکم زوجه است و نفقه اش بر عهده شوهر می باشد و حق دارد در منزل او سکونت داشته باشد و حتی از او ارث می برد و مواردی از این قبیل که در برابر بعضی تکالیف برای مطلقه رجعیه از جمله نداشتن حق بیرون رفتن از خانه بدون اجازه شوهر یا نشوز و سرپیچی ، در نظر گرفته شده است . مقاله حاضر در نظر دارد حقوق متقابل زن و شوهر در دوران عده طلاق رجعی و فلسفه این نوع طلاق را مورد بررسی و پیشنهاداتی ارائه گردد.
تفاوت های نسلی در نگرش نسبت به طلاق در ایران: کاربرد الگوی چندسطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت های نسلی در نگرش به طلاق می تواند منبع تغییرات گسترده ای در ارزش های مرتبط با خانواده باشد. هدف مقاله حاضر، بررسی این تفاوت ها بین نسل های مختلف و تغییرات آن در دو دهه گذشته است. به این منظور داده های پیمایش ارزش های جهانی در سه موج چهارم، پنجم و هفتم با نمونه کل 6701 نفر که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای گردآوری شده بودند، تجزیه وتحلیل شدند. با توجه به اینکه هدف، بررسی تأثیر ویژگی نسل های مختلف در کنار ویژگی های فردی بود، در تحلیل داده ها علاوه بر آمارهای توصیفی، از تحلیل های چندسطحی استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت های معناداری در نگرش نسل های مختلف به طلاق وجود دارد. نسل های جوان تر، در همه سنین، نگرش مثبت تری به طلاق دارند. نتایج همچنین بیان کننده تغییرات نسلی در نگرش به طلاق است؛ به طوری که در طول زمان، همواره در موافقت با طلاق تغییر کرده است. این موضوع بین همه نسل ها صدق می کند. نتایج الگو های چندسطحی نشان داد هرچند بخشی از تفاوت های موجود در نگرش افراد به طلاق، در ویژگی های فردی آنها ریشه دارد، ویژگی های نسل ها درباره تحصیلات دانشگاهی، ارزش های سکولار، برابری جنسیتی و ارزش های مدرن خانواده بر نگرش آنان به طلاق تأثیر می گذارد. با ادامه روند جایگزینی نسلی و نیز شتابی که در پدیده هایی همچون شهرنشینی، جهانی شدن فرهنگی، گسترش آموزش، توسعه فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی، گسترش رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی وجود دارد، باید انتظار داشت روند روبه رشد نگرش مثبت به طلاق همچنان تداوم یابد.
کشف و تبیین تجارب زیسته والدین از هم والدگری پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
673 - 684
حوزه های تخصصی:
فرزند پروری پس از طلاق یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین مُطلقه، و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می آید. هدف از این مطالعه کشف و تبیین تجارب زیسته والدین از هم والدگری پس از طلاق است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه والدینی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشته اند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه از معیار اشباع داده استفاده شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر (زن، مرد) انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل منجر به شناسایی پنج مضمون اصلی «رابطه والدین در فرزندپروری، پاسخ گویی در فرزندپروری، نظارت در فرزندپروری، چالش های والدین در فرزندپروری، آسیب های اجتماعی –روانی» شد. نگرش والدین به فرزندپروری پس از طلاق به جای هم والدگری متمرکز بر حذف نقش والدی طرف مقابل بوده، همان گونه که نقش همسری طرف مقابل پس از جدایی حذف شده است.
واکاوی عوامل فرهنگی موثر بر وقوع طلاق با کاربست روش Q(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ جامعه، شکل دهنده پیکره آن و مشخص کننده و تنظیم کننده ارزش ها، باورها و رفتارهای مردم جامعه است. در رابطه با طلاق و عوامل زمینه ساز آن نیز، متغیرهای فرهنگی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ، در افزایش یا کاهش میزان آن اثر گذار هستند.پژوهش حاضر در راستای حفظ ثبات و استحکام نهاد خانواده و با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی موثر بر وقوع طلاق در شهرستان بروجرد انجام شده است. نمونه آماری شامل 40 نفر از صاحبنظران و فعالان حوزه طلاق می باشد، روش تحقیق، کیو (Q) ، و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه پژوهشگرساخته (پرسشنامه کیو (Q)) می باشد. عامل دامن زدن خانواده ها و اطرافیان به اختلافات، عامل عادی بودن موضوع طلاق و عامل تجمل گرایی و چشم و همچشمی به ترتیب بیشترین درصد و عامل تعصبات قومی، عامل حمایت بیش از اندازه و بیجای خانواده و عامل نداشتن یا محدود کردن رفت و آمد با اطرافیان به ترتیب پایین ترین درصد از عوامل وقوع پدیده طلاق در شهرستان بروجرد را به خود اختصاص داده اند. با توجه به یافته های تحقیق ضرورت دارد حساسیت عمومی جامعه و آگاهی بخشی آنها را بالا برد و در این راستا هم افزایی هماهنگ و مکمل همه سازمان ها و ارگان ها و افراد جامعه برای کاهش نرخ طلاق صورت گیرد.
بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و صمیمیت به عنوان پیش بینی کننده های میل به طلاق در زنان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : با توجه به اهمیتی که ویژگی های شخصیتی و صمیمیت می تواند در پیش بینی طلاق داشته باشد؛ هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و صمیمیت به عنوان پیش بینی کننده های میل به طلاق در زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1397 بوده است. روش بررسی : جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زنان متقاضی طلاق و عادی شهر تهران در سال های 1397 می باشد. نمونه مورد نظر شامل 350 نفر بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه شخصیت (NEO) فرم بلند، پرسشنامه صمیمیت باگاروزی استفاده شده بود. یافته ها : تحلیل آماری نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی و صمیمیت در سطح 01/0 توان پیش بینی طلاق را در زنان دارند. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد ویژگی های شخصیتی و سبک های صمیمیت به صورت مثبت طلاق را پیش بینی می کند. همچنین با افزایش نمره فرد در ویژگی های شخصیتی و صمیمیت طلاق کاهش می یابد.
مقایسه ی ارتباط تعهد مذهبی با میزان پایداری ازدواج در دو گروه از زوجین متقاضی طلاق و عادی شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵
77-86
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پدیده ی طلاق یکی از بحران های خانوادگی و اجتماعی است که موجب فروپاشی بنیان خانواده می شود. هدف از این مطالعه مقایسه ی ارتباط تعهد مذهبی با میزان پایداری ازدواج در دو گروه از زوجین متقاضی طلاق و عادی شهر تهران است. روش کار: این پژوهش از نوع علّی - مقایسه یی است و جامعه ی آماری آن را کلیه ی مردان و زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق منطقه ی جنوب شهر تهران تشکیل دادند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. حجم نمونه 250 نفر (150 مرد و 100 زن) بود که از این تعداد 100 نفر متقاضی طلاق و 150 نفر غیرمتقاضی طلاق بودند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسش نامه های تعهد مذهبی و ناپایداری ازدواج بود. در نهایت داده های به دست آمده با روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل رگرسیون بررسی شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میزان ضریب رگرسیون برای مؤلفه ی تعهد مذهبی درون فردی 27/0-؛ و برای مؤلفه ی تعهد مذهبی بین فردی با ناپایداری ازدواج 34/0- بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، تعهد مذهبی در سطح روابط بین فردی و درون فردی موجب افزایش انعطاف پذیری در روابط زوجین می شود و میزان ناپایداری ازدواج را کاهش می دهد.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت بر روابط مثبت با دیگران و پذیرش خود در دختران بعد از طلاق والدین: مطالعه آزمایشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
49-61
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: طلاق والدین یکی از رویدادهای تنش زا و استرس آور برای فرزندان است و آنان را در معرض مشکلات روان شناختی متعددی قرار می دهد و در این میان مداخله معنوی می تواند به سازگاری، بهبود روابط میان فردی و در نهایت توانمندسازی این قشر از دختران منجر گردد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت بر روابط مثبت با دیگران و پذیرش خود در دختران، بعد از طلاق والدین انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربیِ دو گروهی بود. جامعه آماری همه دختران 12 تا 16 ساله ای بودند که والدینشان از هم جدا شدند و در سال تحصیلی 97-1396 در مدارس شهر کرج مشغول به تحصیل بودند؛ از میان این افراد، تعداد 20 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 10 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در هشت جلسه دو ساعته به صورت گروهی مداخلات را دریافت کردند، درصورتی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. بلافاصله بعد از اتمام جلسات درمانی، پس آزمون از نمونه ها گرفته شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. اطلاعات به دست آمده نیز با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری (MANCOVA) تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت در افزایش روابط مثبت با دیگران و پذیرش خودِ دختران، بعد از طلاق والدین تأثیر معناداری داشت (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های موجود، به نظر می رسد که مداخله معنوی بر افزایش روابط مثبت با دیگران و پذیرش خودِ دختران بعد از طلاق تأثیر دارد. ازاین رو، می توان با برنامه مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت برای بهبود و ارتقای بهزیستی روان شناختی آنان اقدام عملی نمود.
وضعیت آثار مالی طلاق در شرایط ابتلای زوج به بیماری مشرف به موت در فقه امامیه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
35 - 50
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افراد می توانند از مقررات حقوقی که ابزار تنظیم روابط مردم هستند، در جهت تعرض به حقوق دیگران استفاده کنند. نهاد طلاق نیز یکی از این ابزارها می باشد. چنان چه زوج مبتلا به بیماری مشرف به موت باشد، این امکان وجود دارد که به قصد محروم ساختن زوجه از ارث، وی را طلاق دهد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی این وضعیت می باشد. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که در فضای فقه امامیه و حقوق ایران، چنانچه مردی که مبتلا به بیماری مشرف به موت باشد، به دلیل بیم سوءاستفاده از حق، در صورت طلاق همسر، با وجود شرایطی، زوجه از وی ارث می برد. ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت-داری رعایت شده است. نتیجه گیری: ارث بردن زوجه در شرایط ابتلای زوج به یک بیماری مشرف به موت، از نظر فقهی و حقوقی یک وضعیت استثنائی محسوب نمی شود؛ بلکه باید آن را در قالب یک قاعده ی کلی در نظر گرفت.
تفاسیر قضایی از سوءرفتار جنسی زوج در محاکم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی دادگستری سال هشتاد و ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
21 - 42
حوزه های تخصصی:
سوءرفتار جنسی زوج نسبت به زوجه در نظام حقوقی ایران، صراحتاً به رسمیت شناخته نشده است. اما در پرتو مفادی از قوانین حوزه خانواده، می توان جایگاهی برای لحاظ این مسئله یافت. به جهت سکوت قانون گذار در تعریف تمکین، عدم تفکیک تمکین عام و خاص و تعیین حدود و دامنه هر یک، شناسایی حقوق جنسی زوجین در دعاوی خانوادگی با چالش هایی مواجه است. در این پژوهش به این پرسش ها پاسخ داده می شود که در فرض سوءرفتار جنسی زوج، چه سازوکار تقنینی در حمایت از زوجه در نظام حقوقی ایران پیش بینی شده است؟ و قضات در رویه محاکم خانواده این قوانین را چگونه تفسیر می کنند؟ این پژوهش ضمن بررسی متون فقهی و قوانین حقوقی، با استفاده از رویکرد کیفی و روش موردپژوهی، رویه قضایی دادگاه های خانواده استان تهران در صدور آراء الزام به تمکین و طلاق قضایی به موجب عسر و حرج جنسی زوجه را به همراه تحلیل محتوای پرونده ها، مصاحبه عمیق با زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به محاکم و قضات دادگاه های خانواده، واکاوی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد تفاسیر قضات از مصادیق سوءرفتار جنسی متشتت بوده و احراز ضرر و حرج جنسی زوجه، علاوه بر سختی اثبات، فاقد ضابطه های معین و مبتنی بر برداشت های شخصی قضات از دامنه تمکین است. از این رو، لحاظ حقوق جنسی متعارف زوجین در قوانین حوزه خانواده و استقرار رویه واحد در صدور حکم عدم الزام به تمکین و احراز عسروحرج زوجه در مصادیق سوءرفتار جنسی زوج ضروری است.