مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
طلاق
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
547 - 568
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش آمار طلاق در کشور طی سال های اخیر، مقاله پیش رو بر آن است تا با رویکرد توصیقی تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل ثانویه، وضعیت طلاق در ایران و روند آن طی دوره 1393-1383 را مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور از منابع موجود شامل داده های سرشماری، سازمان ثبت احوال و نمونه سرشماری 1390 برای زنان 64-15 ساله استفاده شده است. یافته ها نشان داد نسبت طلاق به ازدواج در کل کشور در سال 1383، 10.21 بوده که طی یک روند افزایشی در سال 1393 به 22.58 رسیده است. هم چنین یافته های حاصل از مطالعه الگوهای سنی و جنسی نیز نشان داد در سال 1393، زنان سنین 20 تا 35 ساله و مردان سنین 25 تا 40 ساله در معرض خطر بیشتری برای طلاق بودند. شاخص میانگین طول مدت زندگی، افزایش یک سال دوام زندگی مشترک در سال 1393 در مقایسه با سال 1383 را نشان داد. عوامل اجتماعی اقتصادی و افزایش شاخص هایی مانند سطح تحصیلات زنان و استقلال آن ها، سن ازدواج، شهرنشینی و تراکم جمعیت و میزان بیکاری، خصوصاً مردان و جوانان در تعامل با ساختار سنی و هم چنین تغییرات فرهنگی نقش مهمی در روند رو به تزاید طلاق در طول یک دهه اخیر ایفا کرده اند.
تحلیل فضایی رابطه شهرنشینی و طلاق در استان های کشور
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی تمام عرصه های زندگی انسان ازجمله روابط انسانی و تعاملات متقابل اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. این فرآیند نوعی تغییر و دگرگونی اجتماعی محسوب می شود. رشد سریع جمعیت شهری، تراکم و افزایش آن منجر به پیامدهای آسیب زای ارتباطی و تعاملی شده است. یکی از این پیامدهای آسیب زا، افزایش طلاق در بین شهروندان می باشد. بر اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال، تعداد طلاق های ثبت شده در کشور در سالیان اخیر در حال افزایش بوده و نرخ رشد طلاق روندی صعودی را طی کرده است که این مسئله می تواند زنگ خطری برای کانون خانواده تلقی شود. هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه شهرنشینی با میزان طلاق در بین استان های کشور می باشد. داده های حاصل از سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران که شامل داده های مربوط به وضعیت زناشویی افراد 10 سال به بالا در استان های کشور است، موردبررسی و تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. روش تحقیق، اسنادی و کتابخانه ای با استفاده از اطلاعات مرکز آمار و سازمان ثبت احوال است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته ها نشان می دهد بیشترین طلاق در سرشماری سال 90 مربوط به استان های تهران، البرز و خراسان رضوی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد، بین استان های مختلف کشور تفاوت معناداری میان میزان طلاق مشاهده می شود و نتایج آزمون همبستگی بیانگر رابطه میان شهرنشینی و طلاق است.
ماهیت رجوع از شهادت و پیامدهای آن
منبع:
قانون یار دوره چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
407-478
حوزه های تخصصی:
شهادت یکی از قدیمی ترین راه های اثبات دعوا وجرم است. و شاهد عبارت است از اخبار صحیح از وقوع امری برای اثبات در جلسه دادگاه و اگر 2 شاهد بعداز اداء شهادت مدعی شوند که به دروغ شهادت داده اند یا در شهادت خوداشتباه کرده اند. این امر به منزله رجوع از شهادت می باشد. هرگاه که 2 شاهد یا چند شاهد در اموری شهادت می دهند و بعداز آن از شهادت خود رجوع می کنند اگر قبل از صدور حکم باشد،حکم کردن طبق آن شهادت ممتنع است. حال بررسی کنیم که اگر بعد از صدور حکم از شهادت رجوع کنند چه تأثیری بر حکم قاضی دارد؟ چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟ آیا شاهدانی که از شهادت خود رجوع می کنند ضامن و مسئول جبران خسارت هستند؟
نقش احکام فقهی در کاهش طلاق
حوزه های تخصصی:
ازدواج، از جمله قراردادهایی است که جدایی و طلاق در آن پیش بینی شده است؛ زیرا گاهی موانعی به وجود می آید که ادامه زندگی مشترک زن و مرد را ناممکن و طاقت فرسا و سرشار از مفاسد می کند. در این صورت، اگر این قرارداد تا ابد باقی بماند، سرچشمه مشکلات فراوانی خواهد شد. البته گرچه طلاق گاهی یک ضرورت است، تا حد امکان باید از بروز آن جلوگیری کرد و تا زمانی که راهی درست و مطمئن برای ادامه زندگی زناشویی هست، به سراغ آن نرفت. هدف از انجام این پژوهش شناسایی جایگاه احکام فقهی در کاهش امر طلاق است. در این پژوهش، محقق به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا احکام فقهی در کاهش طلاق و شرایط و مراحل انجام قطعیت طلاق نقش موثری دارد؟ یافته ها و نتیجه گیری: تشکیل خانواده و استحکام آن یکی از آموزه های بنیادین دین مقدس اسلام است. تا جایی به تشکیل خانواده اهمیت داده شده است. از دیگر سو فراق پس از ازدواج یا طلاق نیز در لسان روایات «از مبغوض ترین حلال ها» شمرده شده است. یکی از معضلاتی که هم اکنون در جامعه رواج یافته و آمار ناخوشایندی را به خود اختصاص داده است، «مسأله طلاق» است. عوامل متعددی در وقوع این پدیده نقش دارد عواملی از قبیل مسایل خانوادگی، رفتاری، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی و.... اندیشمندان علوم انسانی مرتبط نیز به فراخور رشته و گرایش خود گام هایی برای کاهش این مسأله برداشته اند که هر یک به سهم خود تأثیراتی در خور و به سزا داشته اند. آنچه تاکنون تا حدودی مغفول بوده و کمتر به آن پرداخته شده است، نقش و جایگاه فقه در زمینه کاهش این حلال ناخوشایند است. در این تحقیق با روش تحلیلی و توصیفی در مقام بیان راهکارهای فقه برای کاهش و پیشگیری از طلاق هستیم. بر اساس مبانی فقهی راهکارهای گوناگونی در این خصوص یافت می شود که می توان آنها را به راهکارهای قبل از ازدواج، بعد از ازدواج، زمان شقاق، زمان جاری ساختن طلاق و پس از آن، دسته بندی کرد.
تاثیرات منفی طلاق و فروپاشی خانواده بر افت تحصیلی فرزندان در مقطع ابتدایی
طلاق اثرات و عوارض بسیاری بر خانواده بر جای می گذارد که بیشترین این اثرات و عوارض متوجه کودکان این خانواده ها می باشد از میان عوارض موثر بر کودکان میتوان از عوارض عاطفی، اجتماعی سخن به میان آورد که دامنه این عوارض بسیار است و این آسیب ها و عوارض بصورت ترس، اضطراب، انتقام جویی، افسردگی، انزوا و نیاز افراطی به محبت، اختلال در رفتار آمادگی برای جرم و بزهکاری و حتی تن دادن به جرم و ارتکاب آن اختلال در امر تحصیل و در روابط معاشرتی و رفتارهای ضد اجتماعی را نشان داد. از آن طرف هر گاه از تعلیم و تربیت سخن می گوییم همه بر این باور هستیم که فرایند تعلیم و تربیت به مثابه مثلثی مقدس است که یکسوی آن خانه است و سوی دیگرش مدرسه و پایه اش دانش آموز. شرایط خاص مدرسه و چگونگی روابط عاطفی حاکم بر خانواده نقش بسزایی در رفتار تحصیلی و انگیزه پیشرفت نوجوانان دارد. و کارنامه تحصیلی دانش آموزان حاصل تلاش مشترک اولیاء و مربیان است. بررسی ویژگیهای شخصی و شخصیتی آن دسته از دانش آموزانی که در مقایسه با همسالان مشابه خود پیشرفت تحصیلی چشمگیری داشته اند. حاکی از آن است که آنها از محیط خانواده بسیار گرم و صمیمی برخوردار بوده و رد سایه مهر و محبت تشویق پدر و مادر از یک نگرش مثبت و انگیزه غنی و قوی نسبت به مدرسه و درس خواندن بهره مند شده اند. در مقابل با نگاهی کوتاه با شرایط روانی اجتماعی و درس خواندن بهره مند شده اند. در مقابل با نگاهی کوتاه با شرایط روانی اجتماعی دانش آموزانی که علی رغم بهره مندی از بهره هوشی بالاتر از متوسط و امکانات مناسب زندگی آنگونه که بایسته و شایسته است تلاش قابل توجهی از خود نشان نداده و پیشرفت تحصیلی مطلوبی را نداشته اند در می یابیم که این قبیل دانش آموزان غالباً متعلق به خانواده هایی هستند که روابط عاطفی متقابل و پایداری بین اعضار آن وجود ندارد و بسیار سست و شکننده است.
آسیب شناسی و تبعات منفی طلاق و فروپاشی خانواده در جامعه
در کنار مسایل مبتلا به نهاد خانواده در شرایط فعلی از جمله افزایش سن ازدواج و عدم تمایل به ازدواج که نوعی تهدید علیه کیان خانواده می باشد، طلاق نیز از جمله آسیب های اجتماعی است که در اغلب جوامع رو به رشد قابل مشاهده است.از هم پاشیدگی خانواده ها، بجا ماندن فرزندان این خانواده ها یا همان "فرزندان طلاق" که آنان نیز دچار مشکلات و کاستی هایی مختص بخود می شوند و نیز کمرنگ شدن محبت و عاطفه در میان اعضای خانواده و افزایش بزه در نوجوانان و جوانان از جمله مسایلی است که در قرن اخیر گریبانگیر بسیاری از جوامع انسانی شده است. به عقیده کارشناسنان پدیده طلاق وضعیتی در نقطه مقابل پدیده ازدواج است به شکلی که آثار مخرب و ویرانگر آن حتی در روند و پروسه ازدواج و نرخ جمعیتی در جامعه نیز تاثیر گذار است. در همین رابطه به نظر آنان از عوامل مهم در کاهش میل ازدواج و تشکیل خانواده در جوانان ، افزایش آمار طلاق و از هم پاشیدگی کانون گرم و صمیمی خانواده در یک جامعه می باشد. در نظر صاحبنظران طلاق یک پدیده چند بعدی است که مهمترین عامل وقوع آن عدم تفاهم بین زوجین است.کارشناسان معتقدند افزایش آمار طلاق در جوامع در حال توسعه از جمله آسیب هایی است که بروز آن طبیعی است اما افزایش بی رویه آن می تواند بسیار خطرناک و در جهت تضعیف کامل بنیان های خانواده پیش برود. متاسفانه انسجام و همبستگی خانواده های قدیم که نمونه هایی از آن هنوز قابل مشاهده است در زندگی زوجهای جوان به سختی یافت می شود و یا اصلا وجود ندارد. اغلب کارشناسان و صاحبنظران اجتماعی بر این باورند که عواملی مانند فشارهای اقتصادی و بالا رفتن هزینه های زندگی ، فشارهای روانی، عدم داشتن تفاهم، اعتیاد، بالا رفتن توقعات زوجین ، ازدواج بخاطر ظواهر، در مواردی عدم تناسب تحصیلات زوجه با زوج و دیگر عوامل در بروز این پدیده رو به افزایش نقش دارند.
اثربخشی خانواده درمانی بوئن بر بهزیستی روان شناختی، تمایزیافتگی و امید به زندگی فرزندان خانواده های در معرض طلاق
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش خانواده درمانی بوئن بر بهزیستی روانشناختی، تمایز یافتگی و امید به زندگی فرزندان خانواده های در معرض طلاق بود. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری پژوهش، فرزندان خانواده های در معرض طلاق بهزیستی شهر تبریز در سال 1397 بودند که تعداد 12 خانواده به صورت هدفمند در یک گروه و 12 خانواده که در معرض طلاق نیستند در گروه گواه قرار گرفتند. هر دو گروه توسط پرسشنامه هایی بهزیستی روان شناختی ریف (1982)، تمایزیافتگی اسکورون، (1998) و امید به زندگی اشنایدر (1991) مورد آزمون قرار گرفتند، سپس برای گروه آزمایش پروتکل هشت جلسه ای آموزش خانواده درمانی کر و بوئن (1988) ارائه شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خانواده درمانی بوئن باعث بهبود بهزیستی روانشناختی ( 17/5 F= ، 033/0 P= ) ، تمایزیافتگی (58/5 F= ، 028/0 P= ) و امید به زندگی ( 68/16 F= ، 001/0 P= ) در گروه آزمایش شد و این نتایج در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که خانواده درمانی بوئن یک درمان موثر برای بهبود بهزیستی روانشناختی، تمایزیافتگی و امید به زندگی در خانواده های در معرض طلاق بود؛ لذا پیشنهاد می شود مداخلات روانشناختی در طول فرآیند طلاق برای کودکان انجام گیرد.
بررسی اثربخشی درمان آدلری بر کیفیت زندگی زنان مطلقه
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین اثربخشی درمان آدلری بر کیفیت زندگی زنان مطلقه بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل و جامعه آماری پژوهش 30 زن مطلقه بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زن) و گواه (15 زن) کاربندی شدند. زنان گروه آزمایش در شش جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله گروهی درمان آدلری قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود که هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. داده های با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله درمانی آدلری در کیفیت زندگی (83/202= F و 001/0> P ) زنان گروه آزمایش مؤثر بود . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان آدلری سبب بهبود نمرات کیفیت زندگی در مقایسه با گروه کنترل شده است؛ با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمان آدلری بر کیفیت زندگی مؤثر است.
اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر انعطاف پذیری شناختی زوجین متقاضی طلاق
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر بهبود انعطاف پذیری شناختی زوج های متقاضی طلاق بود. روش: این پژوهش از نوع طرح های نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و جامعه این پژوهش 20 زوج مراجعه کننده به مرکز مشاوره مهرآور شهر تهران بود که پس از غربال گری با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه زوج درمانی راه حل محور (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) اختصاص یافتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی راه حل محور را دریافت کردند و گروه گواه در حالت انتظار قرار داشت . داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل محور در افزایش انعطاف پذیری شناختی تأثیر دارد (93/15= F و 001/0= P )؛ همچنین زوج درمانی راه حل محور بر مولفه های ادراک کنترل پذیری (59/26= F و 001/0= P )، ادراک گزینه های مختلف (35/5= F و 026/0= P ) و ادراک توجیه رفتار (49/23= F و 001/0= P ) موثر بود. نتیجه گیری: مداخله زوج درمانی راه حل محور می تواند به عنوان یک روش درمانی موثر برای افزایش انعطاف پذیری شناختی در زوجین متعارض و برخوردار از روابط آشفته مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (ISTDP) بر کاهش نارسایی هیجانی زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
127 - 142
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش نارسایی هیجانی زنان متقاضی طلاقانجام شد.روش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره و مددکاری شهر کرمانشاه در سال 1396 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر روی گروه آزمایش به صورت گروهی، هفته ای دو بار در 9 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. از پرسشنامه آلکسی تایمیا تورنتو در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، در مرحله پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان نمرات ناگویی خلقی تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد گروه درمانی با رویکرد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش نارسایی هیجانی زنان متقاضی طلاق مؤثر است. بنابراین، اجرای چنین درمانی در مراکز مشاوره پیشگیری از طلاق و کلینیک های مددکاری اجتماعی ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زوجین در شرف طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش سطح دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زوجین در شرف طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که بر روی زنان مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران منطقه 2 تهران انجام شد. با استفاده از ملاک های ورود و خروج، تعداد 30 نفر زن واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع آموزش، از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد و از آنان درخواست شد تا مقیاس های دلزدگی زناشویی پایینز و نارسایی هیجانی تورنتو را تکمیل نمایند. سپس گروه آزمایش تحت آموزش تنظیم هیجان قرار گرفت. جلسات آموزش برای گروه آزمایش به صورت هفته ای یک جلسه (60 دقیقه) و به مدت 8 جلسه برگزار شد. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغییره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش نمرات دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زنان در معرض طلاق معنی دار بوده است (P≤0/001). یافته های این پژوهش در مجموع حاکی از اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زوجین در شرف طلاق است. اجرای چنین جلساتی در مراکز مداخله در بحران و کلینیک های مددکاری اجتماعی توصیه می شود.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
82 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها کمی بود. ااین مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان در آستانه طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه پنج شهر تهران در سال 1399 بودند که از میان آنها تعداد 40 نفر پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی به کمک قرعه کشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه خودنظم دهی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) بودند. داده ها با روش های مجذور کای، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر سن، تحصیلات و نوع ازدواج تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، گروه ها در مرحله پیش آزمون از نظر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P)، اما در مرحله پس آزمون از نظر آنها تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، رفتار درمانی دیالکتیکی باعث افزایش راهبردهای مثبت خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی و کاهش راهبردهای منفی خودنظم دهی شناختی هیجان در زنان آستانه طلاق شد (001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و مشاوران می توانند از روش رفتار درمانی دیالکتیکی در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی زنان در آستانه طلاق به ویژه بهبود خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی آنان استفاده نمایند.
افزایش و کاهش طلاق با توجّه به نقش خانواده همسر در زندگی خصوصی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۶
92 - 77
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسان و صاحب نظران به عوامل مختلف طلاق اشاره نموده اند. آنها معتقداند که یکی از ده عامل اصلی طلاق در کشور ما دخالت والدین است. لذا هدف تحقیق حاضر بررسی نقش خانواده همسر در افزایش و کاهش طلاق است. روش تحقیق حاضر از نوع مروری است که با بررسی منابع، مطالعات و تحقیقاتی که در زمینه ارتباط زوجین و خانواده ها انجام گرفته بود، صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان داد روابط زوجین با خانواده ها را آسیب هایی نظیر مرزبندی های نادرست، انتظارات و توقعات نابجا، آزار و اذیت های کلامی و غیر کلامی، وابستگی ها و... تهدید می کند که می تواند سایر جنبه های زندگی زوجین را هم تحت تأثیر قرار دهد. خانواده هایی که خود را از این آسیب ها دور نگه می دارند، با حمایت های عاطفی، اجتماعی و مالی خود از زوجین می توانند باعث تحکیم زندگی زناشویی زوجین شوند. با توجه به نتایج بدست آمده کوشش در جهت یافتن راه کارهایی برای بهبود روابط خانواده ها و زوجین و تمایزیافتگی زوجین می تواند کمک بزرگی در جهت کاهش کشمکش های بین خانواده ها و زوجین و به تبع آن افزایش رضایتمندی زناشویی و کاهش طلاق باشد. بنابراین خانواده همسر می تواند در طلاق نقش مهمی داشته باشد.
تأثیر تسلّط زنان بر مهارت های اخلاقی و مسئولیت پذیری آن ها بر کاهش طلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۷
164 - 136
حوزه های تخصصی:
فرهنگ یک ملت، شکل دهنده پیکره آن ملت و تعیین و تنظیم کننده ارزش ها، باورها، هنجارها و رفتارهای مردمان آن است. در رابطه با طلاق و عوامل پدید آورنده آن نیز، عوامل اخلاقی و مسئولیت پذیری به شکل مستقل یا زمینه ساز سایر عوامل مسبب طلاق، در افزایش یا کاهش میزان آن بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، بررسی کیفی\"تجارب مردان و زنان طلاق گرفته، از عوامل اخلاقی و مسئولیت پذیری \" به عنوان گام مهمی در شناخت و پیشگیری از طلاق در کشور، هدف اصلی این پژوهش است. این پژوهش به صورت کیفی، از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. براساس مفاهیم به دست آمده؛ عوامل اخلاقی زمینه ساز طلاق شامل چهار زیرمجموعه : الف- \"عدم پایبندی به ارزش های مذهبی و اخلاقی\"؛ ب-\"عدم پایبندی به ارزش های اجتماعی\"؛ ج-\"ناهنجاری های فرد و خانواده\" و د-\"تفاوت در خرده فرهنگ هاست\". یافته های پژوهش نشان داد که در کدبندی الف: کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی- دینی و عدم پایبندی به آنها در ارتباط با جنس مخالف و در قسمت ب: افزایش توقعات، انحرافات و نارضایتی جنسی، تغییر در نقش های جنسیتی، تأثیر منفی رسانه ها و وجود باورهای نادرست در فرد، همچنین در قسمت ج: فقدان آمادگی و مهارت در فرد و خانواده برای انتخاب و زندگی مشترک، فقدان مهارت جنسی، عدم توانایی برای حل مشکل و تعارض در زوجین، فرهنگ تحمیل در انتخاب همسر، قدرت طلبی و سلطه گری در خانواده و فرهنگ اقتصادی نادرست و در نهایت، در کدبندی د: تفاوت در خرده مسئولیت پذیری و عدم کفویت زوجین در زمینه های مختلف، در بروز اختلاف زناشویی و طلاق آنها مؤثر بودند. یافته ها همچنین بیانگر آن بود که مسئولیت پذیری حاکم بر جدایی، روند طلاق را از مسیر صحیح و مطلوب خود خارج نموده، ضمن وارد کردن آسیب روحی، شخصیتی و جسمی بر زوجین، آن را به واقعه ای خصمانه، دامنه دار و برگشت ناپذیر مبدل ساخته است.
تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و کودکان طلاق، بی سرپرست و بدسرپرست (9 تا 14 ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سطوح مختلف بد کارکردی خانواده به عنوان عوامل خطر سلامت روان فرزندان مطرح است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و طلاق و نیز کودکان بی سرپرست و بدسرپرست (۹ تا ۱۴ ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری بود. روش: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کودکان ۹ تا ۱۴ ساله خانواده های عادی، کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. حجم نمونه شامل ۵۰ کودک عادی و ۵۰ کودک از سه گروه دیگر بود که براساس روش انتساب هدفمند و نمونه گیری در دسترس تعیین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، آزمون اضطراب آشکار کودکان، مقیاس افسردگی و آزمون نقاشی خانواده کورمن استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و از طریق آزمون تحلیل واریانس و مقایسه چندگانه شفه مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میان نمرات شاخص اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان و نمرات این متغیرها در آزمون نقاشی کودکان همبستگی بالایی وجود دارد (۰/۰۰۰= P ) از سوی دیگر، نتایج آزمون تحلیل واریانس و شفه نشان داد که تفاوت معناداری میان کودکان عادی و کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست وجود دارد (۵۸۱/۸۷۰= F و ۰/۰۰۰= P ) و به ترتیب میزان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان بدسرپرست (۱۹۶/۱۵)، کودکان بی سرپرست (۱۸۶/۶۹) و کودکان طلاق (۱۷۴/۵۵) بیشتر از کودکان عادی (۱۱۱/۹۴) بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کودکان خانواده های بدسرپرست، بی سرپرست و طلاق نسبت به کودکان عادی، افسرده تر، مضطرب تر و پرخاشگرتر هستند و در این میان کودکان بدسرپرست وضعیت بدتری از کودکان بی سرپرست و کودکان طلاق داشتند.
تلفیق شبکه عصب مصنوعی و سیستم فازی لجیک: الگوریتمی برای شناسایی، طبقه بندی و مقایسه سطوح افسردگی ناشی از طلاق در زنان و مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
567-577
حوزه های تخصصی:
زمینه: افسردگی ناشی از طلاق در سالمندان یک پاسخ منفی روانشناختی است. شناسایی، طبقه بندی و مقایسه سطوح افسردگی ناشی از طلاق در سالمندان زن با مرد کمتر مورد توجه قرار گرفته است . هدف: هدف از پژوهش حاضر پردازش خودکار اطلاعات به منظور شناسایی، طبقه بندی و مقایسه سطوح افسردگی ناشی از طلاق در زنان با مردان سالمند بود. روش: مطالعه حاضر، کاربردی از نوع توصیفی - پیمایشی است. پژوهش در جامعه سالمندان متقاضی طلاق شهرستان گنبدکاووس انجام شد. قبل از طلاق، از جامعه تحقیق داده ها با استفاده از مقیاس افسردگی سالمندان جمع آوری گردید. 15 زوج نرمال و در دسترس و دارای شرایط لازم ورود به طرح، به عنوان نمونه وارد تحقیق شدند. چهارماه بعد از وقوع طلاق، با استفاده از مقیاس افسردگی سالمندان داده ها از زوجین نمونه جمع آوری شد و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آموزش و آزمایش تقسیم شدند. از نرم افزار MATLABR 2016b برای پیاده سازی شبکه عصب مصنوعی با رویکرد فازی لجیک استفاده شد. بطور جداگانه برای زنان و مردان سالمند، سیستم ANFIS آموزش و سپس آزمایش شد. عملکرد سیستم با استفاده از منحنی ROC تعیین شد. سطح غالب افسردگی بعد از طلاق در زنان با مردان سالمند مقایسه توصیفی گردید. یافته ها: ارزیابی منحنی ROC با TPR بالاتر از 94/66% و FPR بالاتر از 94/31% و AUC بالاتر از 0/84 (0/000 P= ) نشان از دقت بالای مدل داشت. به علاوه، بعد از طلاق مردان با شدت بیشتر نسبت به زنان در معرض افسردگی بودند. نتیجه گیری: طی برنامه مراقبت های اولیه، ضمن استفاده از سیستم طراحی شده به عنوان یک ابزار غربالگری برای شناسایی زود هنگام اختلالات روانشناختی در سالمندان برای بالا بردن دقت تشخیص متخصص، امکان درمان متناسب و به هنگام برای سالمندان مرد و زن افسرده نیز فراهم خواهد شد.
دلایل ازدواج نکردن: مطالعه کیفی زنان مطلقه در شهر یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶
33 - 58
حوزه های تخصصی:
علیرغم اینکه ازدواج مجدد می تواند پیامدهای طلاّق را تا حدّی کاهش دهد و پیامدهای مثبتی بر زندگی زنان مطلقه داشته باشد، ولی بسیاری از این زنان برای بار دوم ازداوج نمی کنند. در این مطالعه تلاش می شود که عوامل اساسی و مهم ازدواج نکردن زنان مطلقه مورد بررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر با روش کیفی تحلیل محتوای عرفی انجام شد. اطلاعات از طریق 27 جلسه مصاحبه نیمه ساختار یافته با 25 زن مطلقه دارای میانگین سنی 32 سال که تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی شهر یزد بودند به دست آمد. مشارکت کنندگان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات تا اشباع داده ها ادامه پیدا کرد و داده ها با استفاده از کدگذاری نظری مورد تحلیل قرارگرفتند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها سه مقوله اصلی مسائل مربوط به فرزندان، ترس ها و احساسات منفی زنان و شرایط خواستگاران استخراج شد. نتایج نشان داد که شرایط منجر به طلاق باعث شکل گیری احساسات و نگرش منفی در زنان نسبت به مردان و زندگی آینده شان می شود، لذا می توان با ارائه خدمات مددکاری اجتماعی و برگزاری کارگاه های روان شناختی به این زنان کمک کرد تا بتوانند خود را بازسازی کنند و بر ترس ها و نگرانی های خود غلبه کرده و در شرایط روانی مناسب برای ازدواج مجدد قرار گیرند.
تحلیل شرایط تحقق عسر و حرج به علت اعتیاد زوج در پرتو نقد رأی صادره از دیوان عالی کشور
منبع:
فصلنامه رأی دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
165 - 192
حوزه های تخصصی:
مستفاد از ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، زوجه می تواند با اثبات یکی از موارد عسر و حرج به محاکم مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسر و حرج اثبات شود، دادگاه زوج را اجبار به طلاق می نماید. یکی از موارد تحقق عسر و حرج، بند دو ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی است. به این شرح که، اگر اعتیاد زوج به اساس زندگی خانوادگی، خلل وارد آورد و امتناع از ترک اعتیاد یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است، می تواند از موارد عسر و حرج تلقی گردد. مصداق اعتیاد زوج با توجه به بررسی آرای صادره از محاکم، شخصی محسوب می شود و شرایط اجرای مفاد بند دو و نحوه اثبات عسر و حرج و دشوار بودن ادامه ی زندگی در فرض تحقق اعتیاد زوج، حتی در شرایطی که عدم پرداخت نفقه و سوءرفتار را در پی دارد، با ابهام مواجه است. نقش آراء محاکم در تفسیر قوانین و رفع ابهام از آن ها، حائز اهمیت است، آن چه در این نوشته مورد بررسی قرار می گیرد، نقد رأی صادره از دیوان عالی کشور به منظور توصیف و تحلیل شرایط تحقق عسر و حرج درخصوص مصداق اعتیاد و چالش های آن می باشد. این نوشتار توصیفی-تحلیلی است و گردآوری مطالب با استفاده از منابع کتابخانه ای و دیجیتالی (آراء مندرج در سامانه پژوهشگاه قوه قضاییه) انجام شده است.
آثار طلاق توسط حاکم بر زوج و زوجه
منبع:
قانون یار دوره پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷
37-60
حوزه های تخصصی:
در قوانین ایران، طلاق از اختیارات مرد است اما در مواردی حاکم می تواند طلاق زن را از مرد بگیرد. در این نوع طلاق هرگاه زوج از انجام وظایف خود سرباز زند یا زوجه با مفقود شدن او روبرو گردد، نخست الزامات حکومتی زوج را وادار بر ادای حقوق زوجه می کند، سپس اگر اجبار حاکم مؤثر نیفتد و نتواند او را به تسلیم در برابر قانون وادارد، طلاق به موجب حکم دادگاه به وسیله حاکم یا نماینده او واقع می شود. این نوع طلاق نیز آثاری را در پی دارد که زوجین مکلف به رعایت آن می باشند. به عبارت دیگر طلاق توسط حاکم بر حقوق زوجین اثرات مالی و غیر مالی بر جای می گذارد که مهم ترین آنها قطع زوجیت می باشد. ما در این پژوهش به بررسی و تحلیل آثار طلاق توسط حاکم بر زوجین پرداخته ایم و سعی بر آن شده تا به جنبه های مختلف این آثار پرداخته شود.
تفویض طلاق به عنوان شرط ضمن عقد در فقه اسلامی و حقوق موضوعه
منبع:
قانون یار دوره پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷
509-541
حوزه های تخصصی:
از دید گاه اسلام، خانواده مهم ترین رکن جامعه است که به وسیله ی ازدواج زن و مرد شکل می گیرد؛ اما در مواردی که چاره ای جز جدایی زوجین نیست، طلاق از مبغوض ترین حلال ها است. فقها و حقوق دانان، طلاق را حق مرد می دانند که در ماده ی 1133 قانون مدنی به تبعیت از فقه، به این موضوع اشاره شده است. در این راستا ممکن است برخی از مردان از این حق، سوءاستفاده کنند؛ به همین دلیل، داشتن حق طلاق برای زنان، مسئله ای مهم و اساسی است. فقه و قانون تدابیری اندیشیده اند که زن بتواند به -نوعی اختیار طلاق داشته باشد و نیز اختیار مطلق زوج را، محدود کند. این تدبیر، استفاده از شروط ضمن عقد نکاح است. مطابق ماده ی 1119 قانون مدنی، طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد نکاح نباشد، در این عقد لحاظ کنند. با توجه به این ماده، ممکن است زنان، شرط تفویض طلاق را از همسر خود، خواستار باشند. در این پژوهش به مبانی فقهی و حقوقی این شرط پرداخته شد. نتایجی که از این پژوهش به دست آمد این است که جواز تفویض طلاق به زوجه، امری اختلافی است. این اختلاف ناشی از وجود روایات متعارض در این خصوص است. برخی از روایات بر جواز تفویض طلاق به زوجه دلالت دارند و برخی دیگر حاکی از عدم جواز تفویض در طلاقند. در فقه امامیه، اقلیت قائل به جواز ند؛ اما مشهور، قائل به عدم پذیرش تفویض در طلاقند و روایات جواز تفویض طلاق را حمل بر تقیه می کنند. حقوق موضوعه ی ایران نیز، بر حسب تبعیت از مشهور، مخالف جواز تفویض در طلاق است. در نهایت با توجه به دلایل مذکور در پایان نامه، که عدم جواز تفویض طلاق به زوجه مورد قبول قرار گرفته، به تبعیت ازآن، شرط تفویض طلاق نیز پذیرفته نیست. مراجع عظام تقلید، شرط تفویض در طلاق را جایز نمی دانند؛ اما شرط وکالت مطلق یا مقید در طلاق را به دلیل اطلاق روایات، مورد قبول قرار داده اند. به نظر می رسد، درج کردن وکالت مطلق در سند ازدواج، می تواند جایگزین شرط تفویض طلاق شود. در این پژوهش، به سوءاستفاده از حق طلاق مردان و راه کارهای جلوگیری از آن نیز پرداخته شد.