مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
طلاق
حوزه های تخصصی:
زمینه: طلاق پدیده ای که در جوامع امروزی با سرعت زیاد در حال افزایش است و آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی بسیاری بر مردان و زنان مطلقه دارد. هدف: این پژوهش با نگاهی کیفی به منظور کشف عوامل روانشناختی مؤثر در طلاق با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی شهر تهران صورت گرفت. روش: داده های مطالعه حاضر نتیجه مطالعه کیفی و مصاحبه عمیق با 15 زن و مرد مطلقه در شهر تهران است که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق بود که تا زمان اشباع نظری ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از تحلیل تماتیک (مضمون) به عنوان روش پژوهش انتخاب شد. یافته ها: در نهایت 425 کد روانشناختی استخراج شدکه 390 کد مربوط به بعد از ازدواج و 35 کد مربوط به قبل از ازدواج است. درطبقه بعد از ازدواج چهار مؤلفه شناختی - منشی، رفتاری، هیجانی - عاطفی، تعارض در نقش ها و ویژگی های جنسیتی و درطبقه قبل از ازدواج مؤلفه شناختی - منشی مطرح شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عوامل روانشناختی در قبل و بعد از ازدواج در شکل گیری طلاق موثرند. شاخص های موجود در هر یک از مؤلفه های به صورت زنجیره ای و به همراه مقولات یا ابعاد دیگر می تواند به صورت علی، زمینه ساز و یا مداخله گر منجر به طلاق رسمی گردد.
مقایسه اختلال های روانشناختی فرزندان طلاق با همتایان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱۱ (پیاپی ۴۴)
111-118
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اختلال های روانشناختی فرزندان طلاق با همتایان عادی بود. روش پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری تمام کودکان طلاق و نیز همتایان عادی آن ها در شهرستان سمنان بودند. نمونه شامل 118 نفر از کودکان مطلقه و 223 نفر از همتای عادی بود. روش نمونه گیری در دسترس بود. ابزار پژوهش چک لیست بررسی مشکلات رفتاری کودکان 4-16 سال آخنباخ بود. داده به روش تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های نشان داد که بین دو گروه کودکان مطلقه به طور معناداری میزان بیشتری از اختلال های روانشناختی اضطراب، گوشه گیری، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه و مشکلات تفکر تفاوت معناداری نسبت به کودکان عادی دارند (01/0 p< ). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت طلاق عاملی برای بروز یا تشدید اختلال های روانی رفتاری کودکان محسوب می شود بنابراین توجه و رسیدگی به فرزند مطلقه اهمیت دارد.
نقش بی رمقی زناشویی، بی ثباتی زناشویی و نارسایی شناختی در پیش بینی میل به طلاق زوجین
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه خانواده مهم ترین نهاد جامعه و منشأ جامعه ی سالم است، وارد شدن هر آفت و زوالی به این نهاد و کارکردهای آن از امور مهم و شایسته ی کنکاش تحقیقات است. هدف این مطالعه بررسی نقش بی رمقی زناشویی، بی ثباتی زناشویی و نارسایی شناختی در پیش بینی میل به طلاق زوجین بود. پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی و جامعه آماری شامل 120 نفر زن و 120 نفر مرد در سال 1398 بود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس بی رمقی زناشویی پاینز (1996)، بی ثباتی ازدواج ادواردز، جانسون و آلن (1987)، پرسشنامه نارسایی های شناختی برادبنت، کوپر، فیتزجرالد و پارکز (1982) و پرسشنامه میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین طلاق و بی رمقی زناشویی ( 01/0> P ؛ 86/ 0 r = ) و بین طلاق و بی ثباتی زناشویی (01/0> P ؛ 79/ 0 r = ) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، ولی بین طلاق و نارسایی شناختی (01/0> P ؛ 006/ 0 r = ) رابطه ای برقرار نیست. نتایج ضریب رگرسیون نیز نشان می دهد بی رمقی زناشویی (67/26= t ؛ 01/0> p ) و بی ثباتی زناشویی (89/19= t ؛ 01/0> p ) می توانند طلاق را پیش بینی کنند، ولی نارسایی شناختی (11/0= t ؛ 01/0> p ) قادر به پیش بینی طلاق نیست. ازاین رو با توجه به یافته های پژوهش از کاهش بی رمقی و افزایش ثبات زناشویی می توان برای غنی سازی روابط بین فردی همسران و کاهش میل به طلاق استفاده کرد.
اثر بخشی آموزش پذیرش _ تعهد بر بهزیستی روانشناختی، هیجانی و رضایت زناشویی زوجین در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۵۲
108-123
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش پذیرش _ تعهد بر بهزیستی روانشناختی، هیجانی و رضایت زناشویی زوجین در معرض طلاق است. روش این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری کلیه متقاضیان (زن یا مرد) مراجعه کننده به دادگاه های شهر اردبیل می باشد که از فروردین 93 لغایت شهریور 93 به منظور انجام طلاق به یکی از شعب دادگاه های شهر اردبیل مراجعه کردند. حجم نمونه این پژوهش40 نفر (20 نفر برای هر گروه) که به شیوه در دسترس انتخاب شد و آنها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بهزیستی هیجانی، مقیاس بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد. برای تحلیل داده های این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش پذیرش- تعهد بر بهبود بهزیستی روان شناختی، هیجانی و رضایت زناشویی موثر است. بطور کلی، آموزش پذیرش تعهد بجای نادیده گرفتن هیجانات و تجارب درونی، برعکس، با گرایش دادن فرد به سوی آگاه شدن از احساسات، تجارب درونی و هیجانی و پذیرش آنها و استفاده بجا و متناسب از آنها، با خود و تجارب درونی اش و در نتیجه با موقعیت ها و تعاملاتش ارتباط مناسبی برقرار کند و با نگاهی تازه آنها را تجربه کند. این موضوع می تواند باعث احساس فاعلی بهزیستی هیجانی و روانشناختی و نهایتاً موجب افزایش رضایت ارتباطی زناشویی فرد شود.
پیش بینی گرایش به طلاق و احساس تنهایی بر اساس سبکهای دلبستگی با توجه به نقش میانجیگری خودمتمایزسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
128-151
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک های دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبک های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه گیری: داده های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ای معنی داری را ایفا می کند. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک های دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبک های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه گیری: داده های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ای معنی داری را ایفا می کند.
راهبردهای مقابله ای زنان با شرایط پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
172-191
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این مطالعه، بررسی راهبردهای مقابله ای زنان مطلقه با شرایط پس ازطلاق است. روش : مطالعه کیفی حاضر با روش تحلیل تماتیک و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شرکت 21 زن مطلقه ساکن شهرستان بانه انجام گرفت. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. یافته ها: تحلیل داده های کیفی حاکی از دو نوع راهبرد مقابله ای شامل راهبردهای سازگارانه و راهبردهای ناسازگارانه در مقابله با شرایط پس از طلاق در میان زنان مطلقه بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کاربرد راهبردهای مقابله ای در زنان مطلقه با توجه به توان فردی، حمایت خانوادگی و اجتماعی و نیز سرمایه اقتصادی- اجتماعی ای که در اختیار دارند، متفاوت است. شناخت راهبردهای مقابله ای زنان با شرایط پس از طلاق درک جامعتری از نیازهای آنان به دست می آورد، بر همین اساس توانمندسازی زنان مطلقه، آموزش شیوه های سازگاری، تقویت زمینه های حمایت خانوادگی و فرصت های اجتماعی از جمله اقداماتی است که منجر به افزایش سازگاری زنان با شرایط پس از طلاق خواهد شد.
تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برای زنان مطلقه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۱
155-175
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین برنامه آموزش مهارت های زندگی (مهارت های خودآگاهی، مقابله با استرس و همدلی) مبتنی بر فرهنگ اسلامی در زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع روایتی و استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان و متخصصان زوج درمانی این شهر است که 15 نفر از مراجعان و 10 نفر از متخصصان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه و پرسشنامه متخصصان استفاده شد و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری مصاحبه ها انتخاب شد. داده ها بر اساس روش لینکلن و گوبا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش مهارت های زندگی در قالب 3 محور اصلی خودآگاهی، همدلی و مقابله با استرس، 11 محور فرعی بود. مهارت خودآگاهی شامل آگاهی از خالق خود، آگاهی از معاد، قرب خداوند و شناخت وجود خود می شد. مهارت همدلی شامل زمینه سازهای فرعی خشنود ساختن، همدردی و عیادت، دید و بازدید و مراوده، و شاد بودن و شاد نمودن می شد. مهارت مقابله با استرس شامل کمک و یاری خداوند، دعا و یاد خداوند، و عبادات می شد. همچنین میزان روایی محتوایی این برنامه بر اساس روش لاوشه و مبتنی بر نظر متخصصان دارای نسبت روایی محتوایی ( CVR ) 80/0 بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که برنامه آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی برنامه مناسب و کارآمدی برای توانمندسازی زنان مطلقه در زندگی است.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر طلاق (مروری بر مطالعات ثبت شده در دهه ی اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
135-149
حوزه های تخصصی:
رشد طلاق در سال های اخیر بسیاری از خانواده ها را با آسیب جدی روبرو ساخته است. از هم گسیختگی خانواده پدیده ای سهمگین است که زوجین، فرزندان، خانواده و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. تحقیقات بسیاری به بررسی وجوه مختلف این پدیده پرداخته اند و لایه های مختلفی از این آسیب را بررسی کرده اند. پژوهش حاضر، که به روش فرا تحلیل صورت گرفته است در پی جمع بندی پژوهش های طلاق در سال های 1384 تا 1394 است. در این فرا تحلیل پایان نامه ها و مقالات علمی – پژوهشی مربوط به عنوان جامعه آماری تحلیل انتخاب شده اند. این تحقیقات از طریق سایت های معتبری همچون نور مگز، ایران داک، SID مورد یررسی قرار گرفت. در مجموع از میان 70 مقاله و 38 پایان نامه و 11 مقاله در فرا تحلیل وارد شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از نظر محققین، بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی در ارتباط با مقوله طلاق بیشترین اهمیت را داشته است و از بین عوامل اجتماعی مورد بررسی ضعف زوجین در میزان کیفیت روابط اجتماعی با 0. 40517 و متغیر مشارکت اجتماعی با 0. 40578 بیشترین نقش را در ناپایداری زندگی زناشویی ایفا می کنند.
ادراک و تجربه زیسته زوجین از علل بروز جدایی عاطفی: مطالعه ای به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تحلیل ادراک و تجربه زیسته زوجین در خصوص علل بروز جدایی عاطفی انجام شده است. روش : این پژوهش از نوع مطالعات کیفی بود که بر پایه رویکرد پدیدارشناسی انجام گردید. داده ها، با استفاده از 20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با زنان و مردان متأهل یا دارای تجربه تأهل در2 شهر قم و تهران جمع آوری شده و به روش کُدگذاری نظری، تحلیل شدند. مشارکت کنندگان مبتنی بر تجاربشان در زندگی مشترک، ضمن توصیف علل شکل گیری و تشدید جدایی عاطفی زوجین، راه های پیشگیری و بهبود آن را پیشنهاد دادند. یافته ها: تحلیل عمیق تجربه زیسته مشارکت کنندگان، به شناسایی 10 مقوله فرعی و در نهایت دسته بندی آن ها در قالب 4 مقوله اصلی (زمینه های اصلی) منتج گردید. یافته ها نشان می دهد که چهار زمینه عمده در شکل گیری و تشدید پدیده طلاق عاطفی شامل «چالش های روانی و اخلاقی»، «چالش های عاطفی و جنسی»، «چالش های اقتصادی»، «چالش های فناوری ارتباطات» است. نتیجه گیری : نتایج پژوهش تنوع و تعدد علل زمینه ساز جدایی عاطفی را نشان می دهد و بیانگر این است که این پدیده از علل مختلف و در هم تنیده ای تاثیر می پذیرد و به منظور کاهش پیامدهای ناگوار آن و زمینه سازی برای بهبود وضعیت موجود، ارتقای مهارت های زوجین در مواردی نظیر هوش هیجانی، ارتباطات اثربخش و تقویت مهارت های حل مسئله ضرورت دارد.
مقایسه تأثیر خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانوادگی بوون و معنا درمانی بر گرایش به پیمان شکنی زناشویی مراجعین خواستار طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
59-97
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانواده بوئن و معنا درمانی بر گرایش به پیمان شکنی زناشویی مراجعین خواستار طلاق انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع آزمایشی است و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون و آزمون پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بوده است. جامعه آماری پژوهش مراجعین خواستار طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره سنندج در پاییز و زمستان 1396 بوده است. از این جامعه 36 آزمودنی به روش تصادفی ساده انتخاب و با به کار بستن روش تصادفی جایگزینی در در دو گروه آزمایش و و یک گروه گواه، هر گروه 12 نفر، گمارده شدند. داده ها در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با مقیاس گرایش به پیمان شکنی دریگوتاس 1999 گردآوری شد. اعضای گروه های آزمایش پس از اجرای پیش آزمون به طور جداگانه در هشت نشست هفتگی یک ساعتی خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانواده بوئن و معنا درمانی شرکت کردند. یافته ها: نتایج آزمون اندازه گیری های چندباره نشان داد تأثیر خانواده درمانی مبتنی بر معنا درمانی و تأثیر خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانوادگی بوئن بر کاهش گرایش به پیمان شکنی زناشویی و کاهش مؤلفه های آن (پیمان شکنی شناختی، عاطفی و جنسی) در مراجعین خواستار طلاق باثبات و معنی دار است ) 05/0 P-Value < ). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد با توجه به اندازه تفاضل ها اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر معنا درمانی در هم سنجی با مداخله دیگر بر کاهش گرایش به پیمان شکنی زناشویی و کاهش مؤلفه های آن بیشتر بوده است ) 05/0 P-Value < ). نتیجه گیری: شرکت در جلسه های خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانواده بوئن و چه بسا بهتر از آن شرکت در جلسه های معنا درمانی می تواند در کاهش تمایل به پیمان شکنی زناشویی مراجعین خواستار طلاق به گونه چشمگیر و باثبات مؤثر باشد.
تحلیل ثانویه علل وقوع طلاق در استان ایلام در سال 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲ و ۶۳
48 - 73
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اجتماعی که در سال های اخیر اهمیت فزاینده ای یافته و ابعاد پیچیده ای پیدا کرده، مسئله طلاق است. شکل گیری و گسترش این مسئله منجر به فروپاشی نهاد خانواده و نابسامانی اجتماعی و فرهنگی در جامعه می شود که بروز مسائل اجتماعی دیگری همچون بزهکاری و انحرافات اجتماعی از پیامدهای آن می باشد. مطالعه و اقدام در جهت تغییر چنین وضعیتی یا ارائه راه حل، نیازمند رویکردهای جامعه شناختی است. بر اساس آمارهای رسمی، در کل کشور، طلاق در سال 1390 نسبت به سال 1391، 8 درصد و در سال 1394، 17 درصد رشد را تجربه کرده است. استان ایلام به عنوان محدوده جغرافیایی این پژوهش نیز از داشتن چنین شرایطی همچون شرایط کلی کشور مستثنی نیست. پژوهش حاضر با استفاده از روش تمام شماری و تحلیل ثانویه اطلاعات به بررسی و مطالعه علل درخواست و وقوع طلاق در میان زوجین استان ایلام پرداخت و به این پرسش پاسخ داد که علل و عوامل مهم درخواست طلاق کدامند؟ جامعه آماری پژوهش شامل زوجین متقاضی طلاق یا طلاق یافته در استان ایلام در سال های 1390 تا 1394 بود. اطلاعات مورد نیاز نیز از طریق پرونده های موجود در مراکز ساماندهی و کاهش طلاق سازمان بهزیستی به صورت سرشماری و تحلیل ثانویه به دست آمد. نتایج نشان داد که در بین علل مؤثر بر درخواست طلاق، فقدان تفاهم اخلاقی و مشکلات اقتصادی بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داد اند. از بین فرضیه های تحقیق، سابقه اعتیاد، میزان تحصیلات، نسبت فامیلی، آشنایی قبلی و سن زوجین تأیید شد که با علت درخواست طلاق رابطه معناداری را به نمایش گذاشتند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی، شرم و گناه زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی، شرم و گناه زنان متقاضی طلاق بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری سه ماهه و گروه گواه و جامعه آماری شامل 3823 پرونده طلاق بود كه 983 پرونده از سوی دادگاه 1397 برای انجام مشاوره طلاق به مركز مشاوره و خدمات - خانواده شهرستان كرمان در سال 98 روانشناختی بهزیستی شهرستان كرمان ارجاع شده بود. به شیوه نمونه گیری در دسترس از میان 98 زن كه به پرسشنامههای احساس تنهایی راسل، پیلوا و كاترونا ( 1980 ) و عاطفه خودآگاه اورث، روبین، و سوتو ( 2006 ) پاسخ دادند؛ 30 نفر كه در مقیاس تنهایی نمره بالای 60 و در مقیاس شرم و گناه نمره بالای 12 را كسب كردند؛ انتخاب و پس از همتاسازی بهطور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باخ و موران ( 2008 ) به شیوه گروهی در 11 جلسه 90 دقیقهای در هفته یكبار در مورد گروه آزمایش اجرا و دادهها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مكرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد كه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گناه (F= 297/ شرم ( 81 ،(F= 52/ در سطح 99 درصد اطمینان توانسته است كه احساس تنهایی ( 5 زنان متقاضی طلاق را كاهش دهد و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بماند. نتیجه (F= 470/18) گیری: از آنجایی كه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از استعارهها و تاكید بر ارزشها منجر به كاهش احساس تنهایی، شرم و گناه در زنان متقاضی طلاق میشود؛ بنابراین می توان از آن برای كاهش بخشی از آسیبهای ناشی از طلاق استفاده كرد.
بررسی لزوم شرط«معروف» و «احسان» در حکم طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند زندگی مشترک میان زن و مرد بر اساس علاقه و عشق آغاز می شود اما چه بسا در ادامه به خاطر وجود مشکلاتی چنین محبتی از میان رفته و حتی به نفرت تبدیل شود و به دنبال آن جدایی صورت گیرد. نظام حقوقی اسلامی با به رسمیت شناختن جدایی و پذیرش طلاق به عنوان یک نهاد امضایی تلاش کرده است جنبه های غیر انسانی و تنبیهی آن را زدوده و بر همین اساس این برهه بحرانی را مدیریت اخلاقی نماید. این تحقیق که پژوهشی توصیفی تحلیلی است و به روش کتابخانه ای صورت گرفته است، با بیان قاعده اخلاقی عمل به معروف جنبه های تکلیفی متعددی برای آن مقرر کرده است. مقاله حاضر تلاش می کند با تحلیل این امر به بررسی فقهی معروف و احسان پرداخته و ضمن تحلیل آن به عنوان ملاک تشریع برخی از احکام، وضعیت آن را در خود طلاق و رفتار مرد در هنگام طلاق بررسی کند. در همین راستا به بررسی این مطلب پرداخته است که این دو قید برای موضوع حکم بوده ویا خود حکم را مقید می کند. با چنین تحلیلی می توان ضابطه رفتاری مرد را معین کرد.
شناسایی متغیرهای اقتصادی موثر بر طلاق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، طلاق در کشور رشد زیادی داشته است. به گونه ای که با توجه به آمار از هر سه ازداوج در کشور، یک مورد به طلاق می انجامد. باتوجه به اهمیت بالای این مسئله اجتماعی و آثار نابهنجار آن در جامعه، مطالعه حاضر به دنبال شناسایی عوامل موثر بر طلاق با تاکید بر عوامل اقتصادی در استان های ایران بین سال های1395-1385 است. با توجه به نتایج، عوامل اقتصادی مدل سازی شده در این پژوهش توضیح دهنده بخشی از تغییرات طلاق در کشورند. به گونه ای که متغیرهای تورم در بخش مسکن، بیکاری مردان، افزایش سطح تحصیلات دانشگاهی زنان و نابرابری درآمد سبب تشدید طلاق و از سوی دیگر، افزایش رفاه خانوار و اشتغال مردان حتی به صورت ناقص سبب کاهش میزان طلاق در جامعه می شود. باتوجه به نتایج پژوهش، سیاستگذاری اقتصادی باید سه عامل مهم ذیل را برای کنترل میزان طلاق مدیریت کند: تورم، اشتغال، عدالت اقتصادی و اجتماعی
بررسی حقوقی مهریه زوجه در نظام قانون گذاری ایران
منبع:
قانون یار دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۲
25-48
حوزه های تخصصی:
امروزه جوامع بشری بیش از پیش به اهمیت و استحکام بنیان خانواده در سلامت جامعه پی برده اند، اهمیت این موضوع از آن جهت است که خانواده رکن اساسی و ریشه ای هر جامعه می باشد که سلامت آن اثر مستقیم در سلامت و موفقیت در سطح اجتماع دارد .از این رو قدرت ها برای حفظ این نهاد به دنبال راه حل های سیاسی، فرهنگی ،اقتصادی و حقوقی می باشند که در سایه آن بتوان دوام و امنیت خانواده را تضمین نمود ، در دین اسلام از همان ابتدا به موضوع خانواده ،زن و مرد، که ارکان اصلی خانواده هستند بسیار توجه شده است به همین دلیل تکالیفی که زن و شوهر نسبت به یکدیگر برای رسیدن به آرامش و تعالی نیاز دارند را معرفی و تبیین نموده و آنها را ملزم به رعایت آن کرده است، از حقوق زوج تمکین زوجه و از حقوق زوجه که باید زوج آن را ادا نماید می توان از مهریه و نفقه و اجرت المثل و نحله نام برد.که اصطلاحا از آن به عنوان حقوق مالی زوجه یاد می کنیم. مهریه و نفقه در ایام زوجیت و اجرت المثل و نحله پس از طلاق به زوجه تعلق می گیرد و از حقوق مالی زوجه محسوب می گردد که جنبه حمایتی دارد ،امروزه پرداخت حقوق مالی زوجه در اغلب موارد با موانعی روبرو شده است. بنا به نظر جامعه شناسان در مورد مهریه (در عصر کنونی میزان مهریه در حال افزایش است که این امر پیامد های نا مطلوبی همچون تغییر در نوع همسر گزینی، کاهش نرخ ازدواج و ایجاد خصومت و دشمنی و احتمال سوداگری و .... در پی خواهد داشت.)
تحلیل نگرش کارشناسان حقوقی به دلایل درخواست طلاق زوجین در دادگاه های خانواده شهر تهران
منبع:
قانون یار دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۲
441-470
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف تحلیل نگرش کارشناسان حقوقی به دلایل درخواست طلاق زوجین در دادگاه های خانواده شهر تهران انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش کلیه زوجین دارای مشکل مراجعه کننده به دادگاه های مختلف خانواده شهر تهران بود. تعداد نمونه های پژوهش حاضر حدود 300 نفر بوده است که جهت ارجاع پرونده و یا مشاوره جهت اطلاع از حق و حقوق قانونی خود به کارشناسان حقوقی در دادگاه ها ارجاع شده بودند. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طراحی شده توسط محقق بود که ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی نظیر سن، تحصیلات، شغل، مدت زوجیت، خواهان طلاق، مسبوق به سابقه بودن طلاق، و سپس ۱7 سؤال با توجه به مشکلات شایع بین زوجین پرسیده می شد که کارشناس حقوقی با مطالعه پرونده زوجین و مصاحبه ای با آنان داشته به سوالات پرسشنامه پاسخ داده اند. برای رتبه بندی عوامل موثر از آزمون فریدمن استفاده شد. در انتها، نتایج رتبه بندی شده با همکاری تیم روانشناسی تحلیل و تبیین شده است. یافته ها نشان داد که اولین عامل با بالاترین رتبه مشکل سازی، فقدان مهارت های همسرداری، و بعد از آن به ترتیب نارضایتی از ویژگی های شخصیتی همسر، نارضایتی از روابط و عدم درک همسر، نارضایتی از وضعیت ظاهری و فیزیکی همسر، نارضایتی از تفاوت های فرهنگی با همسر، عدم وجود دیدگاه های مشترک، اثرات مخرب رسانه و ماهواره های غربی بر همسر، نارضایتی از وضعیت مدیریت اقتصادی و شیوه تصمیم گیری همسر، تسری اختلافات والدین همسر به زندگی زوجین، نارضایتی از روابط جنسی، پرخاشگری کلامی و خشونت همسر، نارضایتی از سطح تحصیلات و شغل همسر، اختلاف در مورد تربیت فرزندان، اختلاف نظر در نوع نگرش، باورها و اعتقادات، نارضایتی از اعتیاد همسر، دخالت والدین و اقوام همسر و اختلالات روانی بیشترین میزان سهم در طلاق را دربر می گیرد.
بررسی اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی بر تغییر سبک های تبادل اجتماعی زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بر اساس تبیین های نظری متفاوت از نظریه تبادل اجتماعی، کاهش تبادلات منفی و ارتقاء تبادلات مثبت هدف منطقی هر مداخله زوج درمانی هست. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی (cognitive self-compassion training) بر سبک های تبادل اجتماعی (Social Exchange Styles) زوجین بود. مواد و روش ها: این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره دادگستری، بهزیستی و خصوصی شهرضا در هفت ماهه اول سال ۱۳۹۶ بود (زوج ۳۰۰ =N). نمونه شامل ۳۰ زوج داوطلب بود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. در گروه آزمایش ۱۰ جلسه آموزش ۹۰ دقیقه ای اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش در سه موقعیت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس سبک های تبادل اجتماعی (Social Exchange Styles Scale) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته (Mixed Model ANOVA) استفاده شد. یافته ها: آموزش خود-دلسوزی شناختی بر تغییر سبک های تبادل انصاف (۰۳۵/۰> p )، ارزیابی (۰۴۳/۰> p ) و سرمایه گذاری افراطی (۰۰۱/۰> p )، در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته و این تأثیر در پیگیری سه ماهه پایدار مانده است. همچنین نتایج نشان داد، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نمرات سبک های انصاف، ارزیابی و سرمایه گذاری زنان کمتر از مردان است (۰۰۱/۰> p )؛ که نشان می دهد آموزش خود-دلسوزی شناختی به طور معناداری بر کاهش برابری خواهی و ارزیابی دقیق هزینه سود زنان و نیز افزایش سرمایه گذاری مردان و باقی ماندن تأثیر مداخله در آنان مؤثرتر عمل نموده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثر برای کاهش برابری خواهی، نظارت دقیق هزینه- سود و افزایش سرمایه گذاری افراطی در روابط تبادلی زوجین استفاده کرد.
«حیای جنسی»، «خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند»؛ مقایسه زوجین متقاضی طلاق و عادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «حیای جنسی، خودشفقت ورزی» و «سبک های دلبستگی به خداوند» در «زوجین متقاضی طلاق» و «زوجین عادی» شهر گرگان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پژوهش های علّی−مقایسه ای بود. از جامعه آماری زوجین متقاضی طلاق، 120 زوج با روش نمونه گیری در دسترس و از جامعه زوجین عادی 120 زوج به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های حیای جنسی−فرم خلاصه شده، خودشفقت ورزی−فرم کوتاه و سبک های دلبستگی به خداوند−فرم خلاصه شده تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مانوا استفاده شد. یافته ها نشان داد که زوجین متقاضی طلاق نسبت به زوجین عادی نمرات کمتری در آزمون حیای جنسی و سبک های دلبستگی به خداوند کسب کردند. بین دو گروه در مقیاس خودشفقت ورزی تفاوت معناداری به دست نیامد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود در مشاوره های پیش از ازدواج حیای جنسی و سبک دلبستگی به خداوند زوجین مورد ارزیابی قرار گیرد.
عوامل موثر بر احتمال طلاق در ایران با استفاده از روش داده های شبه تابلویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
129 - 150
حوزه های تخصصی:
طلاق، زنگ خطر جدی است که هزینه به سامان سازی آن بیش از هزینه های مقابله با پیامدهای اجتماعی- اقتصادی و سیاسی آن است. از این رو، بررسی علل و پیامد آن و راه های برون رفت از آن باید در برنامه های سیاست گذاران کلان کشور باشد. در این مقاله صرفا با هدف درک بهتر از ارتباط میان آموزش و اشتغال زنان با طلاق، عوامل اقتصادی اجتماعی موثر بر طلاق در سطح استان های ایران با استفاده از ریزداده های طرح هزینه-درآمد خانوار شهری در سال ۱۳۹۳ و کاربرد روش داده های شبه تابلویی بررسی شده است. داده های اولیه شامل 18885 خانوار شهری بوده است که در مرحله اول زیر بخشی از داده ها شامل سرپرستان خانوار مرد و زنِ مطلقه و متاهل (۱۶۵۰۳ مشاهده) انتخاب و در سطح استان ها دسته بندی شدند. براساس داده های اولیه و دسته بندی شده، توصیف داده ای صورت گرفت. در مرحله بعد با روش داده های شبه تابلویی دیتون(۱۹۸۵) و قزوانی و گواید(2001)، مدل تحقیق با لحاظ سن و سواد سرپرست خانوار با تاکید بر آموزش و اشتغال زنان، اندازه و درآمد خانوار، شاغل بودن سرپرست خانوار، به روش حداکثر درستنمایی برآورد گردید. براساس نتایج حاصل از برآورد، اندازه خانوار، اشتغال سرپرست خانوار و با سوادی او و درآمد خانوار احتمال طلاق را کاهش می دهد در حالی که اثر تحصیلات عالی برای زنان و اشتغال آنان بر احتمال طلاق مثبت بوده است. هم چنن رابطه سن و طلاق U وارونه است. یعنی در سال های اولیه زندگی مشترک و سال های انتهایی آن، احتمال طلاق کمتر از سال های میانی زندگی سرپرست خانوار است.
پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس سبک های دلبستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
93-102
حوزه های تخصصی:
طلاق به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی به شمار می رود که می تواند مشکلات متعدد رفتاری و روانی را به وجود آورد. پژوهش حاضر به بررسی پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس سبک های دل بستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی در زنان مطلقه پرداخت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبس تگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر تهران در ماه های تیر و مرداد سال 1398 بود که 225 از آنها نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه سبک دل بستگی بزرگ سالان هازن و شیور (1987)، مقیاس تحمل ناکامی هارینگتون (2005) و مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت (1967) استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد بین سبک های دل بستگی، تحمل ناکامی و نگرش های مذهبی همبستگی معنی دار وجود دارد (05/0 P< ). شاخص «ضریب تعیین چندگانه اصلاح شده» نشان داد که مؤلفه های پیش بین پژوهش می تواند 34% تحمل پریشانی را پیش بینی کند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی در زنان مطلقه با عواملی چند ازجمله سبک دل بستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی آن ها در تعامل است؛ بنابراین برنامه های توانمندسازی روان شناختی و رشد شخصی با تمرکز بر ارتباط اجتماعی مؤثر همراه با استقلال فردی می تواند توانایی رویارویی مؤثر با ناکامی هایی که فرد در نتیجه طلاق متحمل می شود را افزایش دهد. همچنین ارتباط عمیق با خداوند، می تواند همراه با تغییرات مثبت در آستانه تحمل پریشانی در جامعه مورد پژوهش باشد.