مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ارزش ها
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
181 - 214
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به نظر می رسد که در واکنش به چالش های جدی مدیران برای رویارویی با تحول های دنیای کنونی، هیچ چیز به اندازه سرمایه گذاری روی ارزشمندترین دارایی سازمان ها یعنی «منابع انسانی» سودمند نیست؛ اداره اثربخش منابع انسانی در سازمان ها نیز مستلزم همراستایی سیاست های این بخش با ارزش های فرهنگی است. این پژوهش، الگوی مدیریت کارگزاران بخش دولتی را از دیدگاه امام علی (علیه السلام)، تدوین کرده است.
روش: پژوهش از نظر ماهیت، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی است و از بین روش های پژوهش کیفی، روش تحلیل مضمون مورد استفاده قرار گرفته است. در این راستا 165 گزاره از متن نهج البلاغه استخراج و پس از کدگذاری و دسته بندی، الگوی پژوهش ارائه شد. پایایی پژوهش با روش توافق درون موضوعی (توافق 94 درصدی بین دو کدگذار) تایید شد و اعتبار پژوهش در همه مراحل اجرای پژوهش قابل دفاع است.
یافته ها: پژوهش نشان داد که براساس متن نهج البلاغه می توان شش کارکرد برای مدیریت کارگزاران تا رسیدن به «پایان کارگزاری» تعریف کرد که عبارت اند از «انتخاب و انتصاب»، «تامین مالی»، «آموزش و تربیت»، «مدیریت عملکرد»، «انگیزش» و «تنظیم روابط». این کارکردها به عنوان تم های اصلی پژوهش، 17 تم فرعی را درون خود جای داده و الگوی جامعی برای اداره امور کارگزاران به دست می دهند.
نتایج: این پژوهش، تناسب و همراستایی واضح الگوی مدیریت منابع انسانی برگرفته از متن نهج البلاغه را با نظام ارزشی و فرهنگی جامعه ایران آشکار می سازد و بکارگیری آن را در بخش دولتی، بسیار سودمند دانسته و پیشنهاد می کند.
شناسایی حوزه های دانشی دفاع مقدس و تعیین سهم آنها در حفظ و نشر ارزش ها در گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
تبیین و ترسیم حوزه های مختلف دفاع مقدس در پرتو فنونِ مدیریت دانش، در گام دوم انقلاب اسلامی ضروری است. بنابراین، هدف این تحقیق شناسایی مهم ترین حوزه های دفاع مقدس و تعیین وضعیت آنها از نظر مدیریت دانش از یک سو، و بررسی نقش آنها در حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس از سوی دیگر است. روش تحقیق، ترکیبی (کیفی و کمی) است. در مرحله کیفی، با شش نخبه در سال 1398 مصاحبه به عمل آمد و از آنها خواسته شد که مهم ترین حوزه های دانشیِ دفاع مقدس را که در گام دوم انقلاب اسلامی می توانند در حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس مؤثر باشند معرفی کنند. در مرحله کمّی، از خبرگان درخواست شد که وضعیت عملکردیِ حوزه ها را بر اساس سه معیار «نشر و حفظ ارزش های دفاع مقدس و نیز کسب تجربه از آن» در یک طیف ده درجه ای تبیین کنند. همچنین از ایشان خواستند که در بعد معیارهای دانشی، وضعیت حوزه ها را از نظر سه معیار سطح مهارت، سطح نفوذ دانش در بین کارکنان و سطح مستندسازی دانش، در یک طیف ده درجه ای مشخص کنند. از نظر این خبرگان، تعداد 10 حوزه دانشیِ دفاع مقدس در گام دوم انقلاب اسلامی نقش آفرین خواهند بود. در بخش کمّی مشخص شد که سطح عملکردیِ حوزه های ده گانه دفاع مقدس، متوسط و سطح معیارهای دانشیِ این حوزه ها پایین تر از حد متوسط است. همچنین شکافی دانشی در حوزه راهیان نور، سازمان های متولّی دفاع مقدس، تاریخ شفاهی و مراجع حقوقی وجود دارد. بالاخره در بعد معیارهای دانشی، سطح مهارت و نفوذ دانش، متوسط و سطح مستندسازیِ دانش، پایین تر از متوسط است. نتایج نشان می دهد که نهادهای دفاع مقدس برای رسیدن به نقطه ای مطلوب در حفظ و نشر ارزش های آن دوران، باید از فنون مدیریت دانش استفاده کنند.
تکنولوژی: عقلانیت و نقدپذیری در برابر رویکرد موجه گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
43 - 72
حوزه های تخصصی:
هر رویکرد فلسفی و عقلانی مناسب به تکنولوژی باید بتواند موضع خود را نسبت به حد و حدود نقدپذیری روشن کند. به رغم اینکه حفظ آموزه نقدپذیری به نظر ساده می آید، بسیاری از نظام های فلسفی با اتخاذ رویکردهای موجه گرا یا ذات گرا در معرفت شناسی زمینه فلسفی لازم برای نقدپذیری تمام عیار را نابود می کنند. توضیح می دهیم حفظ آموزه نقدپذیری تمام عیار با اتخاذ یک معرفت شناسی غیر موجه گرا و تفکیک قضایا از معیارها میسر است و عدم رعایت این آموزه ها به نتایج نامطلوبی می انجامد.
به سوی «توسعه غوطه ور در اخلاق» (تغییر مسیر آینده برنامه ریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشته رویکردهایی در مورد توسعه و نیز امکان رهایی از فقر الگو و منطق سخت افزاری را در چند بخش و لایه مرتبط و متداخل بررسی می کند. روش مورد استفاده، بداهت زدایی از مفاهیم رایج و نگاهی تاریخی به طرح مسئله است. بدین ترتیب، ترکیبی انتقادی از سازه های مرتبط ارائه شده که مبتنی بر خوانشی انتقادی از ساختارها و عاملیتِ کنشگران فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. مطابق یافته های پژوهش، برای رفع انسداد عاملیتِ عام گرایانه و به منظور طراحی توسعه، می توان شیوه تفاهمی، میانجیگرانه و وفاق محور را پیشنهاد نمود. مسیر مورد نظر، یک الگوی هنجاری و تجویزی بدیل و تلفیق عمل و نظر هنرمندانه مورد توافق کنشگران، جهت رهایی از آثار توسعه ناموزون و طی کردن مسیر به سوی «جامعه مهربان» است. کنشگری زنده، هنرمندانه، مبتکرانه و ایجابی، نیاز به شناخت گسست ها و حلقه های مفقوده، کاهش خشونت ساختارها و گسترش امکان تأثیرِ عامل برساختارها از نتایج تحقیق است. این فرایند به تحول نهادی هم راه می گشاید، زیرا امکان درک رابطه سازنده بین دو مؤلفه نظم دموکراتیک و وفاق تفاهمی هم افزا را که شاخص آن امکان اخلاقی تر زیستن است فراهم می آورد. بر این مبنا شاهراه توسعه غوطه ور در اخلاق را با شاخصی به نام وجد (عشق و شور وجودیِ برآمده از شخصی شدن آرمان های بزرگ برای کنشگران) می توان توصیه کرد. آموزه های تاریخیِ سنت تفهمی و تفسیری، سنت اثباتی، رویکرد مابعد ساختارگرا، پسا توسعه و هوش مصنوعی ممکن است الهام بخش و عبرت آموز برای توسعه غوطه ور در اخلاق باشد.
بررسی تأثیر انگیزه های فردی بر رفتار به اشتراک گذاری دانش با توجه به نقش تعدیل کنندگی ارزش ها (مطالعه موردی: ایده شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
253 - 272
حوزه های تخصصی:
به اشتراک گذاری دانش، مرحله ای اصلی در مدیریت دانش به شمار می رود. تاکنون عوامل متعددی در تحقیقات برای توصیف رفتار به اشتراک گذاری دانش به کاررفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر انگیزه های فردی بر رفتار به اشتراک گذاری دانش با توجه به نقش تعدیل کننده ارزش هاست. به منظور آزمون مدل، ایده شهر به عنوان یکی از نمونه های موفق جوامع مجازی ایرانی که در آن رفتار به اشتراک گذاری دانش به صورت واقعی صورت می گیرد، انتخاب شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی پیمایشی محسوب می شود. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد و تحلیل داده ها با بهره مندی از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. بر اساس نتایج جمع آوری شده از 217 کاربر فعال ایده شهر (بر اساس جدول کرجسی و مورگان)، تأثیر انگیزه های درونی بر رفتار به اشتراک گذاری دانش به تأیید رسید. از سوی دیگر، ارزش های کاربران نقش تعدیل کننده ای در روابط میان نوع دوستی و شهرت طلبی با رفتار به اشتراک گذاری دانش نداشت و فرضیه های مرتبط با ارزش ها به تأیید نرسید
تبیین تفاوت نسلی در جامعه امروز ایران بر پایه ی ارزش های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
47 - 65
نسل های مختلف یک جامعه، از سرمایه های بنیادی آن محسوب می شوند که حافظ و ناقل ارزش ها و انگاره های نسل های پیشین خود هستند؛ ارزش ها و انگاره هایی که در برخی موارد، هویت جمعی و زیست مشترک یک ملت را شکل می دهند. بنابراین، بررسی گوناگونی یا تفاوت در نوع تفسیر یا برداشت از این ارزش ها و انگاره های بنیادی از اهمیت فراوانی برخوردار است. در همین زمینه، تحقیق حاضر با روش تحلیل گفتمان پدیدارشناسانه به بررسی تفاوت نسلی در ایران پرداخته است. شاخص مورد مطالعه در پدیده ی تفاوت یا گسست نسلی، «تفاوت در تفسیر و برداشت از ارزش ها» است. از این رو، این تحقیق به این سؤال مقایسه ای می پردازد که در دریافت و تفسیر ارزش ها در دو طیفِ نسل جوان و نسل های گذشته، چه تفاوت هایی وجود دارد؟ نتایج نشان می دهد که مفاهیمی چون فردیت گرایی، مدرن گرایی، ذهنیت مقایسه گرا، عدم کاربست ابزارهای انتقال ارزشی کارآمد، رفتار فراغتی، لذت خواهی، استقلال طلبی و ناهمخوانی در خانواده از جمله مفاهیم هسته ای هستند که موجب پدید آمدن تفاوت در نگرش و تفسیر نسبت به ارزش ها در دو نسل جوان و بزرگسالان شده اند. هم چنین، علاوه بر تفاوت ها، اشتراکات مفهومی نیز در میان این دو طیف نسلی مشاهده شده است که مهم ترین آن مرتبط به مفاهیم عدم رضایت (از وضعیت موجود) و نیز نفوذ رسانه های جمعی، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است. به عنوان توصیه های سیاستی، پیشنهاد می شود که با برنامه ریزی و تصمیم سازی راهبردی درباره ی وضعیت اقتصادی پیش روی جامعه ایران، از تبدیل تفاوت ها به تعارض پیشگیری شود.
چگونگی ورود ارزش ها در نظریه های اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ارزش شناسی اقتصاد اسلامی بررسی چگونگی ورود ارزش ها در نظریه های اقتصاد اسلامی است. این بررسی که به روش تحلیلی صورت گرفته، می تواند به محققان اقتصاد اسلامی در ورود ارزش ها به نظریاتشان کمک کند. یافته های مقاله نشان می دهد که ارزش ها در قالب ارزش داوری معرفتی و اخلاقی (ارزش داوری آرمانی، رفتاری، ساختاری و سیاستی) وارد نظریه های اقتصاد اسلامی می شوند. «ارزش داوری معرفتی» حاکی از جهت گیری ارزشی محقق اقتصاد اسلامی در تولید دانش اقتصاد اسلامی است. مهم ترین بخش «ارزش داوری اخلاقی» در اقتصاد اسلامی تعیین و تعریف اهداف نظام اقتصاد اسلامی، رتبه بندی اهداف، و تدوین شاخص های اقتصادی است. «ارزش داوری رفتاری» نیز حاکی از استانداردهای رفتار اقتصادی مطلوب است. «ارزش داوری ساختاری» نیز حاکی از توصیه به ساختارهای نهادی مطلوب در عرصه هایی همچون حقوق مالکیت و مداخله دولت است. در نهایت، «ارزش داوری سیاستی» مشتمل بر توصیه سیاست ها و اقداماتی برای بهبود عملکرد نظام اقتصادی در چارچوب ساختار نهادی و استانداردهای رفتاری مفروض است. هرچند ارزش های اخلاقی به عنوان فرض وارد نظریه می شوند، ولی در ادامه مورد قضاوت ارزشی قرار می گیرند و مبنای توصیه ارزشی اقتصاددانان واقع می شوند. ازاین رو، چرخه ورود ارزش ها در نظریه های اقتصاد اسلامی را می توان با تفکیک میان «فروض»، «قضاوت» و «توصیه ارزشی» توضیح داد.
تبیین مسأله حجاب درسیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی با کمک مدل پیر بوردیو
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رابطه مسئله حجاب و نگرش دختران دانشجو نسبت به ارزش های سیاسی جمهوری اسلامی ایران اختصاص دارد. و به این پرسش می پردازد که نگرش دختران دانشجو درباره ی حجاب تا چه اندازه با نگرش آن ها نسبت به ارزش های سیاسی نظام جمهوری اسلامی همبستگی مثبت یا منفی دارد. و این فرضیه را به آزمون می گذارد که برخلاف انتظار، نگرش دختران دانشجو نسبت به مسئله حجاب ارتباط چندانی با نگرش آن ها نسبت به ارزش های سیاسی بنیادین جمهوری اسلامی ندارد. مدل این پژوهش بر اساس چارچوب نظری پیر بوردیو است و این نتیجه از پژوهش حاصل شده است که هرچند نگرش دختران دانشجو نسبت به حجاب نوعی مخالفت باارزش های سیاسی جمهوری اسلامی نیست امّا این دختران با بسیاری از ارزش ها و سیاست گذاری های جمهوری اسلامی مخالف هستند.
ارزش های زیربنایی انتخاب همسر: مطالعه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۶۰-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی ارزش های زیربنایی انتخاب همسر به مطالعه تجربه افراد در آستانه ازدواج پرداخته بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد صورت گرفته بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 21 زوج در آستانه ازدواج شهر کرج بودند که به روش انتخاب هدفمند و بر پایه اصل اشباع برگزیده شدند. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسش های باز و استانداردشده بود و داده ها مطابق با رویکرد نظریه زمینه ای استراوس و کربین تحلیل و طبقه بندی گردید. یافته ها، ارزش های مشارکت کنندگان در انتخاب همسر را در 5 مقوله محوری «معیارها، انتظارات، اهداف، مسئولیت پذیری و معنا» نشان داد. مقوله محوری «معیار» دارای 6 بعد «فضیلت های اخلاقی، ویژگی های شخصیتی و رفتاری، روابط عاطفی، تناسب و همسانی، جذابیت ظاهری و طریقه آشنایی»، مقوله محوری «انتظارات» دارای 3 بعد «همراه و همپا بودن، داشتن خانواده خوب و مسائل جنسی»، مقوله محوری «اهداف» دارای 5 بعد «نیازهای ازدواج، دغدغه های ازدواج، آرامش و امنیت، تکمیل و تغییر و شکل گیری خانواده»، مقوله محوری «مسئولیت پذیری» دارای 1 بعد «همکاری در جهت استقلال مادی و معنوی» و مقوله «معنا» بدون ابعاد بود. نتیجه این پژوهش کشف مقوله هسته با عنوان «عشق محتوای زندگی» بود که 5 مقوله محوری ارزش ها را در راستای انتخاب درست و آگاهانه انتخاب همسر تبیین می نمود.
الگوی سیستمی نهادینه سازی ارزش ها در ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
173 - 194
حوزه های تخصصی:
نهادینه سازی فرآیندی است که از طریق آن کنش ها (اقدامات) تکرار می شوند و از جانب کنش گران، معانی مشترکی به خود می گیرند. با توجه به اصل سلسله مراتب فرماندهی در سازمان های دفاعی و نظامی علاوه بر اصل امام– امت، ولی فقیه به عنوان فرمانده کلّ قوا ایفای نقش کرده و تعریف کننده ارزش های محوری این گونه سازمان ها محسوب می شود. مسئله اصلی این تحقیق چگونگی نهادینه ساختن ارزش های مدّنظر فرماندهی کلّ قوا در سطح سازمانی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ناجا) است. بنابراین باتوجه به فقدان الگوی نهادینه سازی ارزش ها در ناجا سوال محوری این تحقیق آن است که الگوی سیستمی نهادینه سازی ارزش ها در سطح سازمانی ناجا چیست؟ بدین منظور مبتنی بر رویکرد کیفی 9 مصاحبه با خبرگان موضوع انجام و مبتنی بر استراتژی تحلیل مضمون کدگذاری شد. یافته های تحقیق مشتمل بر 59 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر (1.«ورودی ها»، 2.« فرآیندها»، 3.«خروجی ها»، 4.«پیامدها»، 5.«مکانیسم بازخورد»، 6.«موضوعات زمینه ای») بیانگر آن است که نهادینه سازی ارزش های محوری مدنظر فرماندهی کلّ قوا در سطح سازمانی ناجا نیازمند اتخاذ یک الگوی سیستمی مشتمل بر ابعادی است که مهم ترین آن ها فرآیند نهادینه سازی است. این فرآیند شامل مؤلفه هایی نظیر محتواسنجی، فرهنگ سازی، گفتمان سازی و عیینت بخشی به ارزش هاست که چهار عرصه محتوا، ذهن، زبان و کنش را در برمی گیرد.
ارائه یک مدل منشور اخلاقی کاربردی برای تصمیم گیری درحرفه حسابداری
حوزه های تخصصی:
کلید حفظ اعتماد مراجعین و عموم، یک جریان اخلاقی و حرفه ای است که عمل حسابداران را با درستی، بیطرفی و استقلال شکل میدهد. در این راستا هر شرکت باید یک منشور اخلاقی داشته باشد تا به وسیله آن بتواند خطر را به حداقل برساند. هدف پژوهش حاضر ارائه یک مدل اخلاقی است که می تواند به راحتی توسط افراد حرفه ای در تصمیم گیری های روزمره شان مورد استفاده قرار گیرد. حرفه حسابداری نقشی حیاتی در عملکرد جامعه مدرن ایفا می کند. بنابرین ضروری می باشد که اعضای این حرفه اصول اخلاقی را رعایت نمایند و در برابر فشارهای داخلی و خارجی که ممکن است این متخصصان را تشویق به انجام فعالیت های که جنبه کلاهبرداری دارند ، محکم بایستند. مدل های اخلاقی بیان منسجمی از آرمان ها، مسئولیت ها و محدودیت های اخلاق جمعی اعضای یک حرفه را ارائه می کنند و می توانند به هدایت رفتار اخلاقی کمک کنند. طراحی/روش شناسی/رویکرد – مدل ما بر اساس ارزش های حرفه ای عدالت، سودمندی، شایستگی است، یعنی مدل JUCI، که یک مدل تصمیم گیری اخلاقی ساده بوده و به راحتی قابل درک است به طور کلی به حسابداران حرفه ای معمولی و همچنین متخصصان امور مالی که ممکن است زمانی با معضلات اخلاقی دشوار به چالش کشیده شوند کمک کند .
نقش کاوش های خردورزانه و الگوبرداری (تقلید) در شکل گیری نظام باورها و ارزش ها بازخوانی رویکرد علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش چشمگیر تقلید و الگوبرداری در زندگی عرفی و زندگی دینی، این نوشتار کوشیده است دیدگاه علامه مصباح یزدی را در باب باورها، ارزش ها و روش رسیدن به اهداف ارزشی و نقشی که تقلید می تواند در آن ایفا کند، بررسی نماید. خودکفایی عقلانی و یا الگوبرداری از دیگران در عرصه باورها و ارزش ها تا کجا و براساس کدام معیار قابل تفکیک است؟ چرایی تقلید، الگوی سزاوار تقلید و نیز انگیزه روان شناختی که معمولاً ما را به الگوبرداری می کشاند، ازجمله جنبه هایی است که این نوشتار بررسی کرده است. علامه مصباح یزدی از متفکران معاصر شیعی بر این باور است که تقلید و الگوبرداری در جنبه های اصلی زندگی دینی نه تنها نشانه نارسیدگی عقلانی و شناختی نیست، بلکه از ضرورت های سامان دهی و آسان سازی روند زندگی دینی است. بسیاری از جوانان با انگیزه حفظ و تقویت استقلال جوانی می خواهند در روند زندگی دینی خود به دیگران وابسته نباشند، اما از سوی دیگر گوشه ها و زوایایی از باورها و ارزش هایی که در زندگی برای خود برمی گزینند، نمی تواند در تیررس برد شناختی و عقلانی آنان قرار گیرد. استاد مصباح این چالش زندگی دینی را به بحث کشیده و بر سر دو راهی تحقیق و تقلید راه سومی را که جالب است، پیشنهاد می کند. به رغم آنکه این راه پیشنهادی، زندگی کنونی ما را به زندگی پیراسته حضرت محمد و جانشینان معصوم(ع) پیوند می زند، اما همچنان راه خودکفایی عقلانی و استقلال در خردورزی را بر ما گشوده می دارد.
بایسته های پرسمانِ سازه انگارانه در تحلیل سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازه انگاری امروزه پرکاربردی ترین رهیافت ِنظری برای تحلیل سیاست خارجی است. اما این رهیافت تاکنون نتوانسته چارچوبی منسجم و مدل سازی شده در اختیار پژوهشگران قرار دهد. ازاین رو بسیاری از پژوهش ها به ضرورت های نظری، روشی و مفهومی که می بایستی در تحلیل سیاست خارجی درنظر گرفته می شد علم و وقوف کافی نداشته اند. بدین جهت دچار تحلیل های سطحی و «تقلیل گرایی نظری» شده اند. پژوهش های سازه انگارانه در هستی شناسی به «انسان شناسی» و «جامعه پذیری» نپرداخته اند. چنین «مشکلی تاحدودی ناشی از ماهیت سازه انگاری است؛ زیرا سازه انگاری ازآنجاکه حائل و سنتز پوزیتویسم و پساختارگرایی است، ترکیب متناقض نمایی از عناصر عینی و ذهنی را در تحلیل سیاست خارجی دخیل ساخته است. لذا مطالعات «تجربی» نیازمند مطالعات «نظریِ» روشمند است. در این مقاله به این پرسش پرداخته می شود: «براساس سازه انگاری، مبانی و بایسته های نظریِ پژوهش در تحلیل سیاست خارجی کدام اند؟». طبق یافته ها بررسی سیاست خارجی نیازمند تجزیه وتحلیل ساز ه انگاری در ابعاد پنج گانه هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی، گونه شناسی و مفهوم شناسی است. در هستی شناسی باید «سطح تحلیل» و «واحدهای تحلیل» مشخص شوند: سطح خُرد (انسان شناسی، جامعه شناسی و دولت شناسی) و سطح کلان (نظام بین الملل، سازمان های بین المللی، حقوق بین الملل، ساختارها و کارگزاران بین المللی). در معرفت شناسی رابطه دانش و ارزش، سوژه و ابژه، تبیین و تفسیر، واقعیت و حقیقت و ماده و معنا تحلیل می شود. هستی شناسی و معرفت شناسی روش پژوهش را مشخص می سازند: کمی یا کیفی. سپس نوع سازه انگاری انتخاب می شود: تفسیری، انتقادی، پسامدرن یا پوزیتویستی. سرانجام سازه های مفهومیِ پایه استخراج و تعریف می شوند: بین الاذهانیت، برساختگی، فرهنگ، هویت، انگاره، معرفت، هنجار و جامعه پذیری. بااین وجود، بایسته های پنج گانه مذکور حاکی از پیچیدگی و دشواری تحلیل سازه انگارانهِ سیاست خارجی است.
اثربخشی الگوی فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها بر «رشد پس از سانحه» و «امید به زندگی» در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
161 - 173
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر مداخله فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها بر رشد پس از سانحه و امید به زندگی مادران دارای کودک مبتلا به سرطان انجام شد. این پژوهش کاربردی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران 20 تا 45 ساله دارای کودک مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران در نیمه دوم سال 1399 بودند. از این میان 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. در گروه آزمایش بصورت مجازی 12 جلسه 30 دقیقه ای مداخله فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها بر اساس الگوی ارائه شده توسط نیکپور و شمسائی (1398) انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (1996) و امید به زندگی اشنایدر (1991) بود. فرضیه ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره، توسط نرم افزار SPSS نسخه 18مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مداخله فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها از طریق شناسایی و اولویت بندی ارزش ها و عمل بر طبق آنها و با بهره گیری از تکنیک هایی مانند قناعت، وقفه و واگذاری، بر رشد پس از سانحه و امید به زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به سرطان تاثیر معنادار دارد. بر این اساس استفاده از این الگو به عنوان برنامه حمایتی در مراکز درمانی بیماران مبتلا به سرطان پیشنهاد می شود.
تعالی خدمات عمومی بر پایه ارزش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت ارائه خدمت برای تامین نیازهای عمومی مردم، ضمن تشریح موضوع از منظر نظریه های غربی، با اتکا به مبانی و رویکردهای اسلامی، الگویی برای تعالی خدمات عمومی در بخش دولتی ارائه شده است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: ابتدا با مرور پارادایم های اداره دولت در مکاتب مختلف، نزدیک ترین الگو یعنی مدیریت ارزش های عمومی مبنای تحلیل مقایسه ای قرار گرفت. سپس در راستای تبیین ابعاد تعالی خدمات عمومی مبتنی بر ارزش های اسلامی، از تفسیر قرآنی المیزان بهره برده شد. از این رو، یک روش کیفی برای پژوهش انتخاب گردید که با توجه به منبع متنی داده ها از نوع تحلیل مضمون است. یافته ها: مولفه های موثر بر تعالی خدمات در رویکرد اسلامی در چارچوبی مشتمل بر دو بُعد «حُسن فعلی» و «حُسن فاعلی» تقسیم پذیر هستند که مضامین به دست آمده برای هر یک از این ابعاد در قالب 13 مقوله فراگیر ارائه شده است. در نهایت، وجه تمایز تعالی خدمات عمومی در نظام ارزشی اسلام با نگرش علمی موجود در فلسفه غرب مورد بحث قرار گرفته است. ارزش/ اصالت پژوهش: با توجه به فقدان الگوی مدونی در این زمینه، پژوهش حاضر در پی آن است که از رهگذر کشف ابعاد و مولفه های مزبور، متولیان حکمرانی قادر شوند ملاک عالی بودن یک خدمت را درک کنند و شاخص های تعالی را در واحد اجرایی خود به دست آورند.
توسعه و تبیین کنترل راهبردی در مراکز آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
201 - 217
حوزه های تخصصی:
دانشگاه ها با ایفای نقش پیشران تحولات، نیازمند اعمال کنترل و نظارت بر اقدامات خود هستند تا صحت حرکت آنها در راستای اهداف راهبردی تضمین شود. در همین راستا، مفهوم کنترل راهبردی نقش مؤثری در هدایت دانشگاه ها در مسیر اهداف راهبردی شان دارد. هدف از این تحقیق شناسایی مؤلفه های کنترل راهبردی در دانشگاه ها، مورد مطالعه یکی از دانشگاه های استان تهران است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – پیمایشی است. خبرگان مورد نظر ده نفر از صاحب نظران و خبرگان مرتبط با موضوع است که با روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب شده اند. دراین راستا بعد از مصاحبه با خبرگان و اجماع در مورد عوامل، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری جهت ساختاردهی و اولویت بندی عوامل استفاده شده است. جهت تحلیل قدرت نفوذ و وابستگی هر یک از عوامل از نمودار MICMAC استفاده شده است. مؤلفه سیاست گذاری و مدیریت دارای بالاترین قدرت نفوذ و کمترین میزان وابستگی است. در سطح بعد ارزش ها و فرهنگ سازمانی و شبکه سازی و تعاملات قرار دارند. عوامل سرمایه انسانی، تسهیلات و امکانات و بودجه و مالی در سطح دوم مدل هستند و در نهایت در سطح اول که وابسته ترین عوامل را دارد نظام پژوهش و تولید علم، تبادل و نشر دانش و نظام تربیت و آموزش قرار دارند.
مقایسه بازآفرینی شهری و حفاظت شهری در گستره فرایند تغییر (از دیدگاه اندیشمندان معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
67 - 80
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : بازآفرینی شهری و حفاظت شهری، زاده تغییر در دو جریان حفاظت و توسعه هستند. هر دو رویکرد در طی دهه ها در تلاش برای نزدیک شدن به یکدیگر بوده، تغییر یافته و به تعریف امروزین خود رسیده اند. این نزدیکی تا به اندازه ای بوده که امروزه برخی این دو را یک رویکرد واحد و یکپارچه به شمار می آورند. از سوی دیگر برخی بالعکس، این دو را رویکردهایی متضاد می دانند که سمت وسویی متفاوت از یکدیگر را دنبال می کنند. پژوهشی که به روشنی این دو رویکرد را از یکدیگر بازشناسد و به تشخیص رابطه میان آنها پرداخته باشد و آنها را در فرایند تغییر در شهرها از یکدیگر تمییز دهد وجود ندارد.
هدف پژوهش : پژوهش حاضر در پی بازشناسی دو رویکرد بازآفرینی شهری و حفاظت شهری و مقایسه آنهاست. بنابراین پرسش اصلی این پژوهش این گونه مطرح می شود که اهداف، مؤلفه ها و تعاریف دو رویکرد بازآفرینی شهری و حفاظت شهری چیستند و در گستره فرایند تغییر چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟ با انجام چنین پژوهشی می توان امیدوار بود که تعادلی سازنده تر در شهرها میان رویکردها برقرار شود.
روش پژوهش : در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کیفی انتخاب شده و از روش مطالعات مقایسه ای برای تحلیل ها و به منظور استخراج کدهای بازآفرینی شهری، حفاظت شهری و فرایند تغییر از کدگذاری انتخابی استفاده شده است. بدین منظور، با استفاده از روش مقایسه ای متغیرمحور، شباهت ها و تفاوت های بازآفرینی شهری و حفاظت شهری در هر بخش از جنبه های فرایند تغییر مورد تحلیل و مقایسه قرار می گیرند.
نتیجه گیری : نتایج تحقیق نشانگر آن است که بازآفرینی شهری و حفاظت شهری یک رویکرد واحد و یکپارچه نبوده و اهداف، تعاریف و مؤلفه های متفاوتی دارند. همچنین این دو رویکرد الزاماً متضاد نیستند و می توانند مکمل و همراستا باشند. علاوه براین، هردو به طور توأمان از مؤلفه های حفاظت و توسعه برخوردارند، اما تفاوت آنها در اولویت بندی توجه به این مؤلفه هاست.
انعکاس ارزش های انقلاب 57 در رادیو انقلاب: (مطالعه نحوه ارزش گذاری به انقلاب اسلامی ایران در برنامه صبحگاهی طلوع فجر)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، ترسیم سیمای واقع بینانه از ارزش های انقلاب اسلامی ایران را در برنامه های رادیو انقلاب تعقیب می کند و بر مطالعه و تحلیل برنامه صبحگاهی طلوع فجر در این ایستگاه مناسبتی صدای جمهوری اسلامی تمرکز دارد و از دیدگاه محققان، مسأله اصلی را آن می داند که برنامه مورد مطالعه در مقطع زمانی 12 تا 22 بهمن 1399- موسوم به دهه فجر 99 - به عنوان نمونه هدفمند تحقیق چه ارزش های مشخص را مبتنی بر آنچه در قانون اساسی آمده، منعکس کرده و نوع و شدت ارزش های منعکس شده چگونه است؟ استفاده از روش تحلیل محتوا و تحلیل یافته های تحقیق نشان می دهد که مجموعه پیام آفرینان در ارزش گذاری های خود، بیشتر به این سؤال که چه چیز تا چه حد خوب و مطلوب است، جواب داده و از «ملّیت آمیخته به اسلام» گفته و ارزش های مثبت انقلاب اسلامی را با استوار ساختن بر محور آن منعکس کرده اند و در چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب، برداشت خاص خود از اسلام را طوری اشاعه داده و خواسته یا ناخواسته از ارزش های مثبت انقلاب 57 یاد کرده اند که گویی بین اسلام، استقلال و پیشرفت از یک طرف و جمهور، آزادی و عدالت از طرف دیگر، تضاد و خوش بینانه، تفاوت چشمگیر وجود دارد؛ حال آنکه با مطالعه قانون اساسی و حتی مرور برخی موضع گیری های رهبران انقلاب اسلامی درمی یابیم که نه تنها تضاد و حتی تفاوت وجود ندارد که اینها همه از یکدیگر تفکیک ناپذیرند.
حیاتِ ارزش های برنامه ریز در سایه گفتمان ها (مورد پژوهی: محیط برنامه ریزی کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش ها در برنامه ریزی و دست یابی به چارچوب انگاشتی تبیین کننده ارزش ها و معیارهای داوری، عرصه های نوین پژوهشی را فراهم ساخته است. سیر تحول درک ارزش ها در فرآیند برنامه ریزی، پیوند مابین ارزش ها و گفتمان های مسلط در محیط برنامه ریزی را در مرکز توجه خود قرار داده است؛ به طوری که حیات ارزش های برنامه ریزی نیز متأثر از این پیوند بوده و به واسطه رهیافت های نوین همچون تأکید بر تجربه زیسته برنامه ریزان، عرصه های سه گانه ارزش ها، گفتمان و نظریه برنامه ریزی به یکدیگر پیوند خورده اند. نظام برنامه ریزی ایران بی توجه به این تحولات همچنان بر دیدگاه های اثبات باور به مثابه چارچوب تببین گر ارزش ها در برنامه ریزی تأکید دارد؛ به طوری که تأکید بر این رهیافت در نظامِ برنامه ریزیِ ایران، زمینه ای را فراهم کرده است که در آن فرآیند برنامه ریزی جدا از گفتمان هایِ اثرگذار بر حیات ارزش ها در نظر گرفته می شود. هدف این پژوهش دستیابی به چارچوب انگاشتی به منظور درک داوری عملی برنامه ریزان در تجربه زیسته آن ها است. روش پژوهش مبتنی بر نظریه مبنایی برساخت گرایانه است که تمرکز آن بر فهم کنشِ اجتماعی برنامه ریزان و درک تجربه زیسته آن ها خواهد بود. داده های تحلیل عناصر ذهنی برنامه ریزان بواسطه روش مصاحبه های نیمه-ساختار یافته با 28 نفر از برنامه ریزان دارای سابقه در محیط برنامه ریزی کلان شهر تهران و پاسخ به پرسش هایی در ارتباط با تجربه زیسته آن ها فراهم گشته و پس از انجام مراحل پیش کدگذاری اعم از گردآوری داده ها و پیاده سازی آن ها، مرحله تحلیل داده ها و طیف های سه گانه کدگذاری: کدگذاری اولیه، کدگذاری متمرکز و در نهایت کدگذاری نظری انجام شده است. در نهایت چارچوب انگاشتی حیات ارزش های برنامه ریز در سایه گفتمان ها به عنوان دستاورد مقاله معرفی شده است.
واکاوی عوامل مؤثر برکنترل و کاهش قاچاق در مرزهای شرقی کشور (بررسی موردی تأثیر ارزش های دینی بر کاهش قاچاق در مرزهای استان سیستان و بلوچستان)
منبع:
اقتصاد پنهان پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶ و ۲۷
131 - 147
حوزه های تخصصی:
قاچاق کالا و ارز به عنوان آفتی مخرب و پرهزینه گریبانگیر اقتصاد بسیاری از کشورها و همچنین کشور عزیزمان ایران است. برای کنترل این آفت، شناسایی عواملی که می توانند بر این مقوله اثرگذار باشند راهکاری معقول به نظر می رسد. در پژوهش حاضر تلاش شده تا تاثیر ارزش های دینی بر کنترل و کاهش قاچاق کالا در مرزهای استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در پژوهش حاضر با توجه به موضوع، اهداف و سؤالات تحقیق توصیفی، پیمایشی و اسنادی است و واحد تحلیل مردم شهرهای زاهدان، زابل، خاش، سراوان، سرباز و چابهار هستند. بر همین اساس و با استناد به فرمول کوکران، 1200 نفر از مردم این شهرها به روش نمونه برداری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این تحقیق از پرسشنامه ای محقق ساخته با ضرایب آلفای 91/0 و مطالعات کتابخانه ای و به منظور آزمون فرضیات تحقیق از آزمون آماری t استفاده شده است. در فرضیه اول این پژوهش تأثیر ارزش های دینی بر کنترل قاچاق و در فرضیات فرعی آن تأثیر ابعاد پنج گانه ارزش های دینی (بعد عبادی، اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی) و کنترل قاچاق در شهرهای مرزی استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ارزش های دینی بر کنترل قاچاق تأثیرگذار هستند. همچنین در بررسی فرضیات فرعی تحقیق مشخص شد که همه فرضیات فرعی تحقیق مورد تأیید قرار گرفته اند. یعنی همه ابعاد زیرمجموعه ارزش های دینی بر کنترل قاچاق تأثیرگذار هستند. در انتها تلاش شده با استناد به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاداتی جهت بهبود روند کنترل و کاهش قاچاق کالا با تاکید بر ارزش های دینی ارائه شود.