مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۵۳۷٬۶۸۴ مورد.
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
«شهود» در اصطلاح خاص، به معنای دریافت مستقیم حقیقت است که در فلسفه از آن به «علم حضوری» تعبیر می شود. نفس انسانی مطابق قواعدی مانند «النفس عین البدن»، «النفس فوق البدن»، «النفس فی وحدتها کل القوی حتی القوی الحسیه»، «النفس فی وحدتها متحد مع الماده بشدتها و ضعفها» و «النفس فوق الماده»، افزون بر مرتبه قوای حسی، در موطن محسوس خارجی نیز حضور دارد. حواس نیز دارای ویژگی هایی هستند که امکان ادراک چندگانه را فراهم می کنند. فیلسوفان از نظریه «شهود حسی» تقریرهایی ارائه کرده اند که با توجه به قواعد مذکور و افزودن دو قاعده «النفس فی وحدتها متحد مع الماده بشدتها و ضعفها» و «النفس فوق الماده»، می توان از تقریر حداکثری آن دفاع کرد و با خوانشی نوین، گستره علم حضوری به عالم ماده و محسوس را بازطراحی نمود. این پژوهش با روش تحلیلی نشان می دهد که علاوه بر قواعد سه گانه ای که فلاسفه بر آن تأکید می کنند، باید دو قاعده «النفس فی وحدتها متحد مع الماده بشدتها و ضعفها» و «النفس فوق الماده» نیز مد نظر قرار گیرد. بر این اساس، نفس، هم در موطن قوای خود (اندام حسی) و هم در موطن خود محسوس خارجی به صورت شدید و ضعیف با ویژگی های بدنی که در حواس و بدن او امکان وقوع دارند، شهود حسی حداکثری خواهد داشت. این شهود شامل علم حضوری نسبت به محسوسات بدنی، قوای ادراکی، و محسوسات غیر بدنی در موطن خود است.
رویکرد دیوان دعاوی ایران – ایالات متحده به تفسیر بند 9 بیانیه عمومی الجزایر: درس هایی برای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حقوق تطبیقی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
172 - 206
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده به موجب بند 9 «بیانیه دولت جمهوری دموکراتیک الجزایر» (یا همان بیانیه کلی یا عمومی)، متعهد به فراهم آوردن ترتیبات انتقال اموال ایران به ایران است. دیوان دعاوی ایران - ایالات متحده این بند از بیانیه را در آراء جزئی به شماره های 529، 601، 604 و 382 تفسیر نموده است. دیوان در مجموع با تفسیر اصطلاح «اموال ایران» در رأی جزئی شماره 529، 601 و 604 اموالی را داخل در این مفهوم دانست که به طور عینی و منحصراً در مالکیت ایران باشند. برای تعیین ضابطه مالکیت، دیوان قانون متحدالشکل تجارت ایالات متحده را ملاک عمل دانست که به موجب آن انتقال مالکیت به عنوان قاعده کلی، علاوه بر انعقاد قرارداد منوط به تحویل مورد معامله به خریدار یا مشتری است. با این تفسیر، دیوان در رأی جزئی شماره 604 در بسیاری از موارد اظهار داشت که به دلیل عدم انتقال حق مالکیت اموال موضوع اختلاف به ایران، تعهد ایالات متحده نسبت به انتقال آن ها به ایران قابل اجرا نشده است.
با عنایت به قرابت موضوعی پرونده ب 61 با پرونده الف 15 (دو: الف) که مرحله دوم آن نیازمند صدور رأی است، در فرض قابلیت اعمال یافته های رأی جزئی شماره 604 در اتخاذ تصمیم در پرونده ب 61، پاسخ به این پرسش اهمیت پیدا می کند که برای ممانعت از این امر چه تمهیدی می توان اندیشید؟
بازآفرینی اسطوره ها در پویانمایی ربات وحشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها پس از گذار از مرحله تکوین، بارها بازخوانی و بازآفرینی می شوند. بازآفرینی مضامینِ اساطیری در پویانمایی، گونه ای از اقتباس در آفرینش های هنری است. قابلیت های روایی، تصویرسازی، حضور عناصر داستان و مضمون های مرتبط با هویت یابی در اسطوره ها، فرصتی در اختیار نویسندگان و تهیه کنندگان صنعت فیلم سازی می گذارد تا پویانمایی هایی گیرا برای مخاطبان معاصر بسازند. بررسی چگونگی بازتولیدِ اسطوره ها در فیلم، موضوعی بینارشته ای و از حوزه های پژوهشی در ادبیات تطبیقی است. در مقاله حاضر کوشیده ایم تا بازآفرینی مضامین اسطوره ای را در پویانمایی ربات وحشی ((The Wild Robot, 2023 نشان دهیم. با توجه به چندبعدی بودن بن مایه های اساطیریِ این فیلم، برای تحلیل متن، هم از نظریه "زمان چرخه ای" و "فضای مقدس" میرچا الیاده و هم از نظریه "سفر قهرمان" کمبل بهره برده ایم. این پویانمایی توانسته است مضامین اسطوره ای "گایا"، افسانه آفرینش "آدم" و ماجرای "کشتی نوح" را ضمن ایجاد فضای سرگرمی به مخاطبان رده های سنّی پایین تر منتقل کند. یافته های پژوهش نشان می د هد، کنشگران رسانه ای که دغدغه های فرهنگی دارند با گزینش کهن الگوهای اساطیری، می توانند بخش های مهمی از باورهای فرهنگی و دینی را در قالب پویانمایی، بازتولید و بازتفسیر کنند و به این ترتیب، تأثیر به سزایی در احیای روایت هایی داشته باشند که نسل جدید مخاطبان، کمتر به سراغ آن ها می روند.
Comparative Analysis of Interactional Competence in Iraqi Elementary and Advanced EFL Learners Across Face-to-Face and Virtual Learning Environments(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Abstract This research covers the differences in some of the interactional competence components, such as topic management, turn management, non-verbal behavior, breakdown repair, and interactive listening, among Iraqi elementary and advanced EFL learners. In relation to both the face-to-face and virtual environments, this article tries to divulge how the said competencies of these learners change with task types—opinion exchange and jigsaw tasks—and educational setting. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts.
تحلیلی برکاربردهای عملی نظریه اخلاقی علامه مجلسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق یک امر مهم و نیاز ضروری برای همه جوامع بشری بوده و تا کنون در حوزه اخلاق نظری و عملی دیدگاه های مختلفی از سوی هریک از اندیشمندان و اخلاق پژوهان شرقی و غربی ارائه شده است. اندیشمندان اسلامی نیز به این امر اهتمام ویژه داشته و رسالت اصلی دین را پرورش انسان ها در حوزه اخلاق می دانند. از جمله این اندیشمندان علامه محمدباقر مجلسی است. ایشان داعیه دار «طرح اخلاقی نقلی» با بهره گیری از آموزه های وحیانی است و در کتا ب ها و نگاشته های خویش به اخلاق عنایت بسیار داشته است. ازاین رو در جهت دستیابی به دیدگاه های اخلاقی ایشان، این پژوهش با رویکرد تحقیقی تحلیلی و با مطالعه آثار وی در پی پاسخ به این سؤال است که نظریه اخلاقی علامه مجلسی چیست؟ و چه تأثیری در حوزه اخلاق کاربردی و عملی دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که نظریه اخلاقی ایشان نظریه ای تلفیقی است که شامل هر سه نظریه اصلی مطرح در اخلاق هنجاری می شود و می توان آن را یک «کلان نظریه» دانست. این مطلب مهم ترین جنبه ابداعی و نوآورانه در نظریه ایشان است. اما مهم تر آنکه نظریه علامه مجلسی در تمام حوزه های اخلاق کاربردی و عملی، از جمله اخلاق فردی، اجتماعی، محیط زیست و اخلاق خدایی اثرگذار است. در واقع نظریه ایشان برخلاف دیگر نظریات مطرح، به ویژه نظریات مطرح در جهان غرب که خالی از هر نوع اخلاق خداباور هستند، تمام ارتباطات اخلاقی انسانی (ارتباط با خود و با دیگری و مهم تر از همه با خدا) را پوشش می دهد.
تلقی ابن سینا و ملاصدرا از بدن انسانی و تأثیر آن در نحوه تبیین معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
67 - 90
حوزههای تخصصی:
معاد جسمانی از چالش برانگیزترین مسائل فلسفه اسلامی است که فیلسوفان بزرگی چون ابن سینا و ملاصدرا را به ارائه تبیین های متفاوتی واداشته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و تمرکز بر آثار اصلی این دو فیلسوف، استدلال می کند که ریشه بنیادین اختلاف نظر آن ها در تبیین معاد جسمانی، بیش از هر عامل دیگری، به تلقی متفاوتشان از ماهیت، نقش و سرنوشت “بدن انسانی” بازمی گردد. ابن سینا با دیدگاهی دوگانه انگار و عمدتاً ابزاری نسبت به بدن، آن را جوهری متمایز از نفس، فسادپذیر و حتی مانع کمال نهایی نفس می داند. این نگرش، تبیین فلسفی بازگشت عین بدن عنصری را با محذورات جدی (امتناع اعاده معدوم، مشکل هویت) مواجه ساخته و او را به سمت تعبد به شرع در این باب سوق می دهد. در مقابل، ملاصدرا با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه (اصالت وجود، حرکت جوهری)، بدن را مرتبه ای نازل و پویا از وجود نفس و در حال تکامل ذاتی به تبع حرکت جوهری آن می شمارد. این نگرش وحدت گرا و تکاملی، زمینه را برای ارائه تبیینی فلسفی از معاد جسمانی فراهم می آورد که در آن، بدن اخروی (مثالی)، نه اعاده بدن معدوم، بلکه مرحله تکامل یافته بدن دنیوی و ظهور نفس در نشئه ای بالاتر است که توسط خود نفس و متناسب با ملکاتش ایجاد می شود. بنابراین“فلسفه بدن”، نقطه عزیمت و کلید فهم گذار از رویکرد مشائی به صدرایی در مسئله معاد جسمانی است.
نظریه ساختارهای دیالکتیکی بتس در مصاف با نظریه انسجام تبیین گر ثاگرد: واکاوی یک تبرئه مناقشه برانگیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
161 - 176
حوزههای تخصصی:
تبرئه پرمناقشه او. جی. سیمپسون از اتهام قتل همسر سابقش، نیکول، برخی از فیلسوفان را به واکاوی های ژرف تر درباره آن واداشت. در این میان، ثاگرد (2003)، در چارچوب نظریه انسجام تبیین گر، استدلال می کند سوگیری های عاطفی هیئت منصفه بهترین تبیین برای این حکم است؛ بنابراین، به صرف اتکاء بر فرضیه ها، شواهد مرتبط و روابط تبیین گر میان آن ها، حکم دادگاه موجه نیست. از سویی، امایا (2009) باور دارد با گزینشی نسبتاً متفاوت از فرضیه ها و شواهد مرتبط و نیز انجام اصلاحاتی در نظریه ثاگرد، نتیجه ای متفاوت در ارزیابی حکم دادگاه رقم خواهد خورد. در این پژوهش، می خواهیم ارزیابی های ثاگرد و امایا از تبرئه او. جی. سیمپسون را در چارچوب نظریه ساختار های دیالکتیکی استدلال، منطبق بر دیدگاه بتس، واکاویم. در این راستا، نخست نشان می دهیم در چارچوب نظریه بتس، نه فقط گزینش امایا از فرضیه ها و شواهد مرتبط، بلکه گزینش ثاگرد نیز فرضیه بی گناهی او. جی. را بر دیگر فرضیه های مطرح شده در فرآیند محاکمه برتری می دهد. سپس، تبیین می کنیم که چرا با وجود تفاوت میان این گزینش ها، در هر دو، حکم تبرئه رجحان می یابد. در گام آخر، استدلال می کنیم نظریه ثاگرد، برخلاف نظریه بتس، با دو مشکل ابهام و دوْر روبه رو است؛ از این رو، ارزیابی در چارچوب نظریه بتس بر ارزیابی ثاگرد مرجح است.
اشعاری منتسب به خاقانی شروانی در چاپ سنگی کلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
90 - 100
حوزههای تخصصی:
دیوان خاقانی شروانی تا به حال چند مرتبه چاپ یا تصحیح شده است و مخاطبان شعر خاقانی هم اکنون بیشتر به چاپِ «علی عبدالرّسولی»، تصحیحِ «ضیاءالدّین سجّادی» و چاپِ «میرجلال الدّین کزّازی» توجّه دارند. با دقّت در مقدّمه آن سه پژوهشگر به این نتیجه می رسیم که عبدالرّسولی و کزّازی در گردآوری دیوان، پیروِ شیوه ای علمی نبوده اند و سجّادی روشی نسبتاً علمی برای تصحیح پیش گرفته است. «کلیات خاقانی» نخستین طبعِ دیوان خاقانی شروانی است و انتسابِ شعر دیگر سرایندگان به خاقانی یکی از اشکال های بنیادیِ این چاپ است. در مقدّمه این مقاله گفته شده که کلیات خاقانی دستِ کم شش مرتبه در هند به شیوه چاپ سنگی به طبع رسیده و به اشتباهِ «علی عبدالرّسولی»، «سیّد ضیاءالدّین سجّادی» و «خانبابا مشار» درباره دفعاتِ چاپ این کتاب اشاره شده است. در متن مقاله به انتسابِ اشتباه اشعاری از «احمد بن منوچهر شصت کله»، «مسعود سعد» و «سیف اسفرنگ» به خاقانی در کلیات خاقانی اشاره شده و در خلالِ متن چند ضبطِ اشتباه آن چاپ هم یادآوری شده است. در بخشِ پایانی، وضعیت این اشعارِ منتسب در هفت دست نویسِ دیوان خاقانی شروانی بررسی شده است. از میان آن اشعار تنها شعرِ احمد بن منوچهر شصت کله در سه دست نویس از آن هفت دست نویس به نامِ خاقانی ضبط شده که بر اساسِ مطالعاتِ پیشین این انتساب اشتباه است.
تحلیل احادیث تعلیم باب هُدی از منظر حکمرانی دانش و آموزش
حوزههای تخصصی:
احادیثی با مضمون تعلیم باب هدی و معلم خیر که در روایات اسلامی وجود دارد، ظرفیت بالایی جهت توشه برداری در راستای سامان بخشی به حکمرانی دانش و آموزش دارد. تحلیل و بررسی روایات تعلیم باب هدی که قرابت مضمونی فراوانی با تعلیم خیر دارند، علاوه بر اثبات مطلوبیت تعلیم هدایت آمیز، مُهر بطلانی بر حکمرانی سکولار در حیطه علم و تعلیم و ایده فراغت دانش از ارزش هستند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است با روش توصیفی استنباطی به بررسی این احادیث از منظر حکمرانی دانش و آموزش بپردازد. پس از غربال حجّیت محور این روایات، مطالب فراوانی در راستای تکمیل پازل حکمرانی، از ادلّه معتبر قابل اصطیاد است. برخی از دلالت های استنباط شده بدین قرار است: جهت گیری کلان فضای تربیت، انگیزه بخشی جهت ورود باذلانه به عرصه تعلیم هدایت آمیز، توجه به ظرفیت ابزارهای نوین جهت نشر مضاعف دانش، بازبینی و کشف مولفه های صحیح ارزیابی معلمان، پرهیز از ذهن گرایی محض در جوامع علمی و فرهنگ سازی عمومی آموزش هادیانه.
فراترکیب مؤلفه های مدیریت اثربخش در تقویت سبک زندگی اسلامی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی-توسعه ای بوده و با هدف فراترکیب مؤلفه های مدیریت اثربخش در تقویت سبک زندگی اسلامی دانش آموزان انجام شده است. بدین منظور در بخش کیفی پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، در بازه زمانی سال 1390 تا 1403 شمسی و 2010 تا 2025 میلادی، تعداد 43 مقاله در زمینه مدیریت اثربخش و تقویت سبک زندگی اسلامی، ارزیابی گردیده و در نهایت 30 مقاله به روش هدفمند انتخاب و تحلیل شدند. جامعه مشارکت کنندگان جهت اولویت بندی مولفه ها شامل مدیران مدارس دوره متوسطه است که به روش هدفمند 12 نفر در این مطالعه مشارکت کردند. برای گردآوری داده ها از مطالعات داخلی و خارجی و پرسشنامه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که چارچوب های معرفتی و ارزشی اسلام می تواند تأثیراتی بر رویکردهای فردی دانش آموزان داشته باشد. با این حال، در چارچوب اسلامی، مدیریت اثربخش باید به گونه ای طراحی شود که توازنی مطلوب بین آزادی های فردی و اصول دینی ایجاد کند. روش ها و اهداف آموزشی به ویژه در زمینه ارزشیابی آموزشی، زمانی که با توجه به ارزش های اسلامی تنظیم شوند، می توانند نقش اساسی در هدایت دانش آموزان به سمت یادگیری اخلاقی و ارتقاء تعامل اجتماعی بر پایه ارزش های اسلامی ایفا کنند. علاوه بر این، استفاده از روش های آموزشی نوین و توجه به عوامل اجتماعی-فرهنگی، محیطی آموزشی را فراهم می آورد که در آن دانش آموزان می توانند به طور مؤثر فناوری های روز را با آموزه های اسلامی ترکیب کنند. در نهایت، بهره گیری از اعتقادات مذهبی و سبک زندگی ایرانی-اسلامی، در کنار مدیریت اثربخش، می تواند دانش آموزان را به تحقق آرمان های اخلاقی و دینی سوق دهد.
راهکارهای مؤثر در کاهش چالش های رفتاری نوجوانان و ارتقای کیفیت آموزش: راهنمایی کاربردی برای معلمان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: نوجوانی مرحله ای حساس از رشد است که با چالش های متعددی همراه است. پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهایی برای کاهش این چالش ها و بهبود روابط معلم و دانش آموز انجام شده است. روش ها: این مطالعه با رویکرد مرور نظام مند، منابع علمی منتشرشده بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ (لاتین) و ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۳ (فارسی) را بررسی و یافته ها را تحلیل و دسته بندی نموده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهند که تقویت ارتباط معلم و دانش آموز، بهره گیری از فنّاوری های نوین و تنوع در روش های تدریس از راهکارهای مؤثّر در کاهش مشکلات رفتاری و بهبود عملکرد تحصیلی نوجوانان هستند. علاوه بر این، ایجاد محیطی حمایتگر و انگیزشی در کلاس درس می تواند نقش مهمی در کاهش استرس و افزایش مشارکت دانش آموزان ایفا کند. پایبندی به اخلاق حرفه ای معلمی و ایجاد تعادل میان آموزش دانش آموز محور و معلم محور از راهبردهای تقویت ارتباط معلم و دانش آموز بوده و استفاده از روش های تدریس مسئله محور، تجربی و مدل E5 نیز نقش بسزایی در بهبود تعاملات آموزشی دارند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بر اهمیت استفاده از روش های تدریس نوین، ایجاد تعامل مؤثّر میان معلم و دانش آموز و بهره گیری از فناوری های آموزشی تأکید دارد.
مروری نظام مند بر مطالعات پیاده سازی رویکرد ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی ایران: چالش ها، فرصت ها و راهکارهای اجرایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: ارزشیابی توصیفی، به عنوان رویکردی کلیدی در نظام آموزش ابتدایی ایران با تأکید بر سنجش مستمر و جامع، ظرفیت قابل توجهی برای بهبود کیفیت یادگیری و افزایش مشارکت فعال دانش آموزان دارد؛ اما در عمل با چالش های فراوانی همچون کمبود منابع آموزشی و مشکلات ساختاری مواجه است. این پژوهش با هدف شناسایی، تحلیل و ارائه راهکارهای عملی برای غلبه بر چالش ها و بهره مندی از فرصت های مرتبط با اجرای ارزشیابی توصیفی انجام شد. روش ها : مطالعه حاضر از نوع مرور نظام مند بود. به این منظور، 19 مقاله پژوهشی مرتبط که در سال های 1398 تا 1402 در پایگاه های اطلاعاتی SID و Magiran منتشر شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری، تحلیل مضمونی و ترکیب یافته ها بر اساس مدل سندلوسکی و باروسو (2007) تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل کیفی داده ها نشان داد اگرچه ارزشیابی توصیفی پتانسیل بالایی برای بهبود کیفیت یادگیری و افزایش مشارکت و انگیزه دانش آموزان دارد؛ اما اجرای آن در مدارس ابتدایی ایران با موانع قابل توجهی همراه است. اصلی ترین چالش های شناسایی شده عبارتند از: کمبود منابع آموزشی و پشتیبانی کافی، ضعف در مهارت ها و دانش حرفه ای معلمان در زمینه اجرای این رویکرد و مشکلات ساختاری در سطح برنامه ریزی درسی و سیاست گذاری های کلان آموزشی. نتیجه گیری: اجرای موفقیت آمیز ارزشیابی توصیفی نیازمند یک رویکرد جامع و هماهنگ با مشارکت فعال تمامی ذینفعان کلیدی شامل معلمان، مدیران، والدین و سیاست گذاران آموزشی است. غلبه بر چالش های شناسایی شده و استفاده بهینه از فرصت ها می تواند نقش بسزایی در ارتقاء کیفیت فرآیند یاددهی-یادگیری و تحقق اهداف آموزشی در مقطع ابتدایی داشته باشد.
جنسیت و فاعل اخلاقی در رویکرد انسان گرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
روان شناسی انسان گرا با تمرکز بر انتخاب های آگاهانه و خودشکوفایی، چارچوبی برای درک کُنش اخلاقی ارائه می دهد، اما ادعای بی طرفی جنسیتی آن مورد تردید قرار گرفته است. این تحقیق نشان می دهد چگونه فمینیست ها، بی طرفی جنسیتی انسان گرایی را بازتابی از هژمونی مردانه تلقی می کنند و آن را در سرکوب جنسیت غیرمردانه سهیم می دانند. در عین حال بهره گیری برخی فمینیست ها از مفاهیم انسان گرایانه برای پیشبرد اهداف خود، از جمله در خوانش انسان گرایانه از اخلاق مراقبت گیلیگان، نیز با انتقادات جدّی روبه روست. این خوانش، با تأکید بر تجربه زیسته زنان و روابط، با چالش هایی نظیر نسبی گرایی اخلاقی و دشواری در تبیین معیارهای اخلاقی جهان شمول مواجه است. به علاوه کنشگری اخلاقی در رویکردهای انسان گرا از حیث مبانی و روش نیز با انتقاد مخالفان این رویکرد مواجه بوده، مخالفان با استناد به کیفیت شواهد و تمرکز بر افراد «سالم» و «خودشکوفا»، کارایی این رویکرد را برای تعمیم تجویزهای اخلاقی به همه افراد، به ویژه در فرهنگ های جمع گرا، زیر سؤال می برند. با این توصیف، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که رویکرد انسان گرا در حوزه روان شناسی چه تبیینی از جنسیت پذیری اخلاق دارد و این تبیین با چه چالش هایی مواجه است؟ برای پاسخ به این پرسش ها از داده های اسنادی و کتابخانه ای به شیوه توصیفی۔ تحلیلی استفاده شده است.
بررسی نقش میانجی گرایش به انتقام در رابطه بین مهارگری تلاشگر و رفتارهای ضداجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتارهای ضداجتماعی به اعمالی اطلاق می شود که مغایر با هنجارها و قوانین اجتماعی هستند و شامل خشونت، پرخاشگری و تخریب اموال می شوند. این رفتارها در نوجوانان می تواند منجر به مشکلات تحصیلی، اجتماعی و قانونی شود و بر روابط بین فردی آن ها با خانواده و همسالان تأثیر منفی بگذارد؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای گرایش به انتقام در رابطه بین مهارگری تلاشگر با رفتارهای ضداجتماعی در نوجوانان شهر شیراز بود.
روش: جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه پژوهش شامل 567 دانش آموز مقطع متوسطه دوم شهر شیراز بود که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های مهارگری تلاشگر (الیس و رتبارت، 2001)، گرایش به انتقام (فلورس-کاماچو و همکاران، 2022) و رفتارهای ضداجتماعی (بارت و دونلان، 2009) بود که در میان افراد نمونه توزیع گردید. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از تحلیل مسیر و با کمک نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد، الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج نشان داد اثر مستقیم مهارگری تلاشگر به گرایش به انتقام (000/0=p، 51/0-=β)، مهارگری تلاشگر به رفتارهای ضداجتماعی (000/0=p، 11/0=β) و گرایش به انتقام به رفتارهای ضداجتماعی (000/0=p، 13/0=β) معنی دار است. دیگر یافته های پژوهش نشان داد گرایش به انتقام در رابطه بین مهارگری تلاشگر و رفتارهای ضداجتماعی (000/0=p ، 40/0-=β) در سطح 01/0 نقش واسطه ای دارد.
نتیجه گیری: بنابراین تقویت مهارگری تلاشگر منجر به کاهش گرایش به انتقام و رفتارهای ضداجتماعی می شود.
الگوی توسعه فردی معلمان دوره ابتدایی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی و ارائه الگوی توسعه فردی برای معلمان مدارس ابتدایی استان البرز بود. روش: این پژوهش با شیوه کیفی و رویکرد گلیزری با پانزده معلم خبره استان البرز در سال تحصیلی 1404-1403 با استفاده از نمونه گیری هدفمند انجام شد تا جایی که تحلیل ها به اشباع نظری رسید. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. روش تحلیل به صورت کدگذاری بوده که در سه سطح باز (مفهوم)، محوری (مقوله فرعی) و انتخابی (مقوله اصلی) انجام شده است. مفهوم ها و مؤلفه های الگوی توسعه فردی (123مفهوم، 17 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی) از مصاحبه ها مشخص و در قالب الگو تدوین شد.. یافته ها: یافته ها نشان داد که توسعه فردی معلمان دوره ابتدایی شامل چهار مؤلفه کلیدی شامل عوامل اجتماعی؛ عوامل سازمانی؛ عوامل فردی و عوامل اجتماعی بوده است. عوامل اجتماعی؛ شامل مسئولیت پذیری اجتماعی، جوّ و فرهنگ اجتماعی، ارتباط با جامعه؛ عوامل سازمانی شامل رویکرد مدیریتی، هدف گذاری، چشم انداز سازمانی، فراهم کردن امکانات؛ عوامل فردی؛ شامل اخلاق حرفه ای، کنترل درونی، خودکارآمدی، بلوغ فکری، انگیزه پیشرفت و عوامل آموزشی؛ شامل مهارت آموزشی، کار تیمی، طراحی آموزشی، ارزشیابی، پژوهش بوده است. نتیجه گیری: بنا بر یافته های به دست آمده در این پژوهش مدل مفهومی توسعه فردی به منظور بهسازی معلمان مدارس ابتدایی ترسیم شد.
طراحی مدل پیشگیری قلدری سایبری مبتنی بر مشارکت دانش آموز، مدرسه و والدین– رویکرد فراترکیب نظریه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
157 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه مدل پیشگیری قلدری سایبری مبتنی بر مشارکت دانش آموز، مدرسه و والدین بود. رویکرد این پژوهش سنتز پژوهی کیفی، از نوع فراترکیب نظریه ساز بود. بر اساس جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی پرداخته شدو نهایتا 67 مقاله اصیل انتخاب شدند. با تکنیک دسته بندی یافته ها و تکنیک کمی فراچکیده نویسی، ابتدا 66 کد باز استخراج گردیدند و سپس براساس مشابهت ها ارتباط مفهومی و خصوصیات مشترک بین کدهای باز، 17 کد محوری افراد (مانند والدین، مشاوران و...)، برنامه های مداخله ای (شامل برنامه های ویژه دانش آموزان مانند مداخله مبتنی بر هنرهای رزمی، مداخله پیشگیرانه و...) و ویژه والدین (مانند برنامه ویدیویی موردکاوی، برنامه پیشگیری مداخله خانواده و...)، شایستگی ها و توانمندی های دانش آموزان (مانند ترویج و افزایش همدلی، ارتقا رشد شخصیتی و...)، توانمندی های ایجاد شده در سایرین (مانند افزایش آگاهی معلمان و افزایش نقش والدین در نظارت و...)، پیامدهای عاطفی-روانی (مانند ایجاد محیط حمایتی، بهبود حمایت اجتماعی و...) و پیامدهای اجتماعی (مانند کاهش تاثیر قلدری سایبری، کاهش قربانی شدن در قلدری سایبری و...) مشخص شدند و و در مدل نهایی پیشگیری قلدری سایبری مبتنی بر مشارکت دانش آموز، مدرسه و والدین جایابی شدند. با استفاده از تکنیک های اعتبارپذیری و انتقال پذیری، اعتبار یافته های مدل انجام شد. به طور کلی، برای توانمندسازی دانش آموزان در مقابل قلدری سایبری نیاز به آگاهی سازی خود آنان و آگاهی سازی و حمایت والدین و معلمان، مدیران و مشاوران مدرسه در کنار استفاده از برنامه ها و نرم افزارهای ویژه پیشیگیری و آموزش قلدری سایبری است.
تحلیل علّی - معلولی توسعه حرفه ای مدیران آموزش و پرورش منطقه 4 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
153 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیشرفت های علوم و فناوری، مهارت ها و قابلیت های مدیران سازمان ها را به چالش می کشد و برای مواجهه با این تغییرات سریع، قابلیت های مدیران باید بر اساس یک برنامه جدید و سازمان یافته مجدداً ساختاردهی شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل علّی - معلولی توسعه حرفه ای مدیران آموزش و پرورش منطقه 4 تهران است. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد آمیخته است. خبرگان جامعه آماری در هر دو مرحله شامل خبرگان دانشگاهی و متخصصان توسعه حرفه ای مدیران، بودند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و با استفاده از سطح اشباع نظری تعداد 22 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه تا رسیدن اطلاعات به حد اشباع نظری ادامه پیدا کرد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کدگذاری دومرحله ای صورت گرفت. در بخش کمی نیز از روش دیمتل استفاده شد. پرسشنامه دیمتل در اختیار 22 نفر از خبرگان قرار گرفت و میزان تاثیر عوامل مشخص گردید. یافته ها: بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل یافته های کیفی، تعداد 165 کد باز از میان مفاهیم موجود در مصاحبه ها شناسایی شد که در قالب 30 مقوله دسته بندی شدند. نهایتا 7 مقوله اصلی بدست آمدند. و نتایج دیمتل فازی نشان داد که در پژوهش حاضر عوامل فردی، ذینفعان و مدیریت منابع انسانی بعنوان عوامل علّی مدل و عوامل آموزشی، برنامه ریزی و فناوری در آموزش عوامل معلولی مدل بودند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که توسعه حرفه ای مدیران برای بهبود نظام آموزش و پروش ضروری است.
کارکرد نظریه گفتمان «لاکلا و موف» در تقویت عمق بخشی خارجی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان انقلاب اسلامی پس از حضور در عرصه منازعات جهانی قدرت، توانسته است منشأ تأثیرات جدی در تغییر معادلات قدرت در سطوح محیط های متجانس و غیر متجانس واقع گردد. لزوم تداوم این امر تقویت عمق بخشی خارجی انقلاب اسلامی است. نکته کلیدی که این پژوهش بر آن تأکید دارد، آن است که برد موشک ها و پهباد های ج.ا.ا نمی تواند موجبات تقویت عمق بخشی خارجی انقلاب اسلامی را فراهم کند چرا که رقبای ما می توانند برد آن ها را کوتاه کنند. در واقع شلیک یک اثر گفتمانی بسیار موثرتر از شلیک موشک خواهد بود. بنابراین، این پژوهش با سؤال، چگونه با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موف می توان موجبات تقویت عمق بخشی خارجی انقلاب اسلامی را در محیط های متجانس و غیر متجانس فراهم کرد؟ به دنبال آن بوده است که با فراخواندن نظریه گفتمان لاکلا و موف بر سر سفره بازخوانی و پیکرتراشی از این نظریه، الگویی را برای تقویت عمق بخشی خارجی انقلاب اسلامی ارائه کند و این الگو شامل: راهبرد گفتمان سازی و شش راهکار «قابلیت دسترسی و اعتباریابی»، «غیریت سازی و هویت بخشی»، «ایدئولوژی سازی»، «مشروعیت سازی و مشروعیت نمایی»، «اسطوره سازی» و «انتقال گرایی پیش تازانه» بوده است که هر کدام از این راهکارها به تناسب خود مسئولیت تکمیل، بخشی از پازل تقویت عمق بخشی خارجی انقلاب اسلامی را که بر اساس گفتمان سازی طراحی شده، برعهده داشته است. این پژوهش که توسعه ای– کاربردی می باشد ؛ برای گردآوری اطلاعات نیز از روش کتاب خانه ای و پیمایشی استفاده کرده است.
The Effect of Digital Story Telling on Intermediate EFL Learners’ English Reading Comprehension and Motivation
حوزههای تخصصی:
Although a wealth of research has been conducted in the field of English language teaching, the studies related to the effects of digital story telling (DST) instruction as an innovative technique for language learning have been fairly insufficient. The present research made an effort to examine the effect of using DST on Iranian EFL learners’ reading comprehension and their motivation. To address the study objectives, 40 female learners from Marefat Language Institute were recruited based on the results of an OPT as a standard test to homogenize. The participants (20 in each group) were randomly assigned into an experimental group and a control one. To measure learners’ motivation, the Motivation Questionnaire by Dörnyei and Németh (2006) and Taguchi et al. (2009) was applied. The experimental group received DST instruction based on Robin’s model (2008) and the control group received the conventional method designed by the institute. The analysis of the groups’ performance in the pre-test and post-test through an independent samples t-tests revealed that the DST group significantly outperformed the control group in both reading comprehension and motivation. This study has several implications for language teachers and syllabus designers in the classroom context.
تحلیل الزامات مهارتی برای توسعه کشاورزی و موانع آموزش آن؛ مورد مطالعه: نواحی روستایی شهرستان فاریاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
209 - 244
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی از ضرورت های بنیادین تحول در فضاهای جغرافیایی است که در گرو اقدامات اساسی از جمله بهبود و روزآمد نمودن آموزش و مهارت ها است. آشنایی با موانع ارائه آموزش های مهارتی بخش کشاورزی هر ناحیه جغرافیایی، می تواند در زمینه بهره وری عوامل تولید، نقش مهمی را ایفا نماید؛ مسئله ای که در این پژوهش در بستر جغرافیایی شهرستان فاریاب استان کرمان به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی– تحلیلی است. جامعه آماری با توجه به موضوع تحقیق در دو گروه مشتمل بر گروه اول؛ کارشناسان و خبرگان بخش کشاورزی و گروه دوم؛ بهره برداران کشاورزی در روستاهای شهرستان فاریاب بوده است. با توجه به بالا بودن حجم روستاها در شهرستان فاریاب، روستاهای بالای 100 خانوار انتخاب شد. تعداد کل جامعه آماری در گروه بهره برداران کشاورزی 5109 خانوار بوده است که از این تعداد با کمک فرمول کوکران 357 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در فعالیت های باغداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. در فعالیت دامداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور و در فعالیت های زراعی نیز ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. همچنین موانع موجود در دستیابی به مهارت های کشاورزی به موانع فردی، اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی و مکانی تقسیم بندی شد و برای ارزیابی هر یک از این موانع، گویه هایی ملاک ارزیابی قرار گرفت. به طور کلی می توان گفت باتوجه به معناداری موانع فردی با ضریب مسیر 999/0، موانع اجتماعی با ضریب مسیر 612/0 ، موانع اقتصادی با ضریب مسیر 001/1 و موانع زیرساختی و مکانی با ضریب مسیر 898/0 بر آموزش های مهارتی کشاورزان تأثیرگذار بوده اند.







