مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۸۱ تا ۵٬۵۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در میان رویدادهایی که هویت تاریخی ایران را صورت بخشیده اند دوره مشروطه را می توان نقطه عزیمتی برای نظمی جدید بشمار آورد. در این نظم جدید، معانی و تفاسیری که روزی جهان اجتماعی ایرانیان را سامان می دادند، ثبات و استمرار موقعیت سابق خود را متزلزل می یابند و تبدیل به معانی ای مناقشه آمیز می شوند؛ معنای علم نیز اینچنین است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، به بررسی چند اثر از دو نماینده جریان روشنفکری -یعنی میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکم خان ناظم الدوله- در عصر مشروطه پرداختیم. ابتدا در فرایندی تعاملی بین مطالعه اکتشافی متونِ مورد بررسی و ادبیات نظری، چارچوبی مفهومی متشکل از چهار مولفه «تلقی هستی شناختی»، «تلقی معرفت شناختی»، «تلقی جامعه شناختی» و «تلقی موضوع شناختی» و چندین زیرمولفه بدست آوردیم و با استفاده از این چارچوب مفهومی به تحلیل آثار مورد نظر پرداختیم. طبق یافته های این تحقیق می توان در حوزه تلقی هستی شناختی دو گرایش به نفی علم فرابشری و همراهی با تلقی فرابشری از دانش را یافت. در حوزه معرفت شناختی نیز با دو موضع گیریِ نفی روشنگریِ روش های سنتی و کل گرایی روش شناختی مواجهیم. به لحاظ موضوع شناسانه نیز نوعی «منفعت گرایی» را در میان مضامین ایشان به صورت مشترک می توان شناسایی کرد. در حوزه تلقی جامعه شناختی نیز جهت گیری های شدید سیاست گذارانه، کاستیِ وجوه حرفه ای و افراط در رویکردهای انتقادی، ارزش مطلقِ کارآمدی و معارف ملموس و عینی، مردم مداری آسیب گون، ترجیح کنشگری به نظاره گری و رویکردی شبه فرهنگی به دانش سنتی از جمله مولفه هایی بشمار می روند که تلقی این جریان از دانش را می سازند.
ضرورت توجه به تمدن سازی اسلامی در دانشگاه ها مبتنی بر ارزیابی کیفیت درونی برنامه درسی دروس معارف اسلامی بر اساس مدل رالف تایلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به تعلیم و تربیت اسلامی دانشجویان همواره یکی از اهداف مهم نظام آموزشی در دانشگاه فرهنگیان است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی کیفیت درونی برنامه درسی دروس معارف اسلامی از دیدگاه دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان خراسان جنوبی بر اساس مدل رالف تایلر بود. این مطالعه توصیفی-تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر بیرجند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 347 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته 43 سوالی استفاده شد. روایی پرسشنامه به تائید صاحب نظرات و اساتید دانشگاه رسید. و پایایی پرسشنامه با استفاده از شیوه الفای کرونباخ 87% بدست آمد. تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 16 و از آمار توصیفی(فراوانی و درصد) و آمار استنباطی( t تک نمونه ای و t مستقل) استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، وضعیت کیفیت درونی برنامه درسی دروس معارف اسلامی در عنصر اهداف آموزشی، محتوای آموزش، روش های تدریس و نمره کلی کیفیت برنامه درسی از دیدگاه دانشجویان از متوسط به بالا برخوردار بود ولی میانگین عناصر( ارزشیابی ) از میانگین نظری (3) پائین تر بود و وضعیت این عناصر از دیدگاه دانشجویان از کیفیت پائینی برخوردار بود (P<0/05). برنامه درسی دروس معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان باید همواره مورد ارزیابی قرار گیرند و موانع اثربخشی و تأثیرگذاری این دروس بر دانشجومعلمان شناسایی شوند و بازنگری لازم در جهت ارتقاء و رشد مسائل اسلامی و دینی در راستای تمدن سازی اسلامی دانشجومعلمان انجام شود.
اهمیت اقتصاد سیاسی فناوری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبسوط مقدمه و اهداف: امروزه از میان 196 کشوری که در جهان وجود دارد 134 کشور به شکل فعال به حوزه فناوری و خدمات فضا پایه ورود کرده اند و سالانه 117 میلیارد دلار منابع مالی از سوی دولت ها صرف توسعه فناوری فضایی می شود اما بیشتر کشورهای جهان در حالی برای توسعه یک برنامه فضایی ملی سرمایه گذاری می کنند که با مشکلات متعدد اقتصادی نظیر فقر گسترده، تورم و بیکاری مواجه هستند لذا هدف در این پژوهش بررسی چرایی سرمایه گذاری کشورهای دنیا از توسعه یافته تا در حال توسعه با وجود تنگناها و محدودیت های اقتصادی برای توسعه یک برنامه فضایی ملی است. روش ها: در این مقاله اقتصاد سیاسی فناوری فضایی، به شیوه استتناج بهترین تبیین با بهره گیری از رویکرد تلفیقی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بر اساس رهیافت تلفیقی پژوهشگر از مکانیزم های علی که در نظریه ها، مدل ها و روایت های تبیینی که در سنت های پژوهشی رقیب گنجانده شده اند، بهره می گیرد و تلاش می شود عملکرد پژوهشی به اندازه کافی منسجم باشد تا از پژوهش های معمولی متمایز شود و در عین حال به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد تا طیف وسیعی از مسائل، مفاهیم، روش ها و استدلال های علی را در خود جای دهد. روش استنتاج بهترین تبیین نیز شکلی از استنتاج منطقی است که با مشاهداتی آغاز و سپس ساده ترین و محتمل ترین توضیح برای آنها مطرح می شود.یافته ها: در پژوهش حاضر با استفاد از رهیافت تلفیقی اقتصاد سیاسی فناوری فضایی با چهار نظریه اقتصاد، مدیریت، اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که طبق نظریه انحصار چند جانبه؛ کشورهای جهان با هدف خروج از بن بست انحصار اقدام به سرمایه گذاری در توسعه فناوری فضایی ملی می کنند همچنین از آنجاییکه وابستگی متقابل توانایی تسلیحاتی شدن را دارد و دولت هایی که بر گره های مرکزی تسلط دارند می توانند از جایگاه خود به عنوان ابزار قدرت علیه سایرین بهره برداری کنند و امنیت ملی اغلب کشورهای جهان با مخاطره روبرو شود لذا کشورها با هدف احتراز از تسلیحاتی شدن وابستگی تلاش می کنند فناوری هایی فضایی نظیر ارتباطات تلوزیونی و مخابراتی ماهواره ای یا سیستم های موقعیت یابی را بومی سازی کنند. یکی دیگر از ابعاد مهم فناوری فضایی مربوط به شکل گیری شبکه ای از اثرپذیران اثرگذار است که از سطح عمومی و مردم عادی جامعه گرفته تا موسسات و دانشگاه ها و مراکز حساسی نظامی را در برمی گیرد و همه آنها مجموعه ای از اثرپذیران اثرگذار فناوری فضایی هستند و می توان گفت این فناوری زنجیره ای از فناوری های دیگر را در پی دارد، در نهایت از مهم ترین ابعاد توسعه برنامه فضایی ملی مربوط به کسب اقتدار ملی و پرستیژ و اعتبار بین المللی است. نتیجه گیری: معمولا فناوری هایی با کاربرد دوگانه نظیر فناوری فضایی که در عین داشتن قابلیت نظامی دارای مزایای غیرنظامی گسترده نیز هستند ابعاد مختلفی از حیات بشر را تحت تاثیر قرار می دهند. در این میان با در نظر گرفتن سطح میانی یعنی تعاملات بین دولتی و نقش چنین فناوری هایی در روابط بین الملل، فناوری فضایی ابعاد گسترده از اجتماعی گرفته تا امنیتی و سیاسی را در تعاملات بین دولتی با خود درگیر می کند بنابراین کشورهایی که در این فناوری سرمایه گذاری می کنند در واقع با یک تیر چند نشان را می زنند و اساسا نه تنها هزینه های سرمایه گذاری در برنامه های فضایی برای کشورها به مراتب کمتر از عدم سرمایه گذاری در این عرصه بوده و در حقیقت نه به لحاظ سیاسی و نه اقتصادی جایگزین قابل قبولی برای آن قابل تصور نیست و فضا یکی از سودمندترین عرصه های سرمایه گذاری برای کشورها اعم از توسعه یافته و نیافته بوده، هست و در آینده قابل پیش بینی نیز باقی خواهد ماند.
تدوین سناریوهای راهبردی مبادلات منابع انرژی در خلیج فارس پس از بحران جنگ روسیه و اوکراین با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
201 - 226
حوزههای تخصصی:
بحران نظامی روسیه و اوکراین، بسترساز وقوع دگرگونی ها و تحولات بنیادین در پارادایم ها و الگوهای بین المللی تأمین و تبادل منابع و انرژی شده است. روسیه با بهره برداری گسترده از مزیت راهبردی و اهرم فشار خود در عرصه نفت و گاز، چالش ها و موانعی را بر سر راه کشورهای غربی ایجاد کرده است. در این میان، جایگاه و اهمیت منطقه خلیج فارس به عنوان یکی از بزرگترین و حیاتی ترین منابع تأمین انرژی برای قدرت های غربی، بیش از پیش مشخص و برجسته شده است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که الگوها و ساختار مبادلات منابع انرژی در منطقه خلیج فارس در پرتو بحران اوکراین چه تحولاتی را تجربه خواهد کرد؟ روش شناسی پژوهش حاضر، ترکیبی از رویکردهای کیفی، کمی و آینده پژوهی بوده است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه عمیق با 10 تن از خبرگان حوزه های مطالعات منطقه ای، روابط بین الملل و اقتصاد انرژی، داده های مورد نیاز گردآوری شد. سپس با به کارگیری تکنیک تحلیل مضمون و طبقه بندی، مهمترین متغیرهای کلیدی شناسایی گردید. در ادامه با استفاده از تحلیل ساختاری-تفسیری MICMAC، روابط درونی میان این متغیرها بررسی و تبیین شده است. در پایان نیز پژوهش با بهره گیری از اصول و مبانی آینده پژوهی و تکیه بر یافته های دو مرحله پیشین، 5 سناریوی محتمل در وضعیت های مختلف متغیرهای کلیدی را طراحی و تدوین کرده است. نتایج حاکی از آن است که برنامه های نوسازی و توسعه ظرفیت های نفت و گاز در منطقه و همچنین افزایش نقش ایران، می تواند اثرات مثبتی بر بازار انرژی اروپا داشته باشد.
تبارشناسی تحلیلی رئالیسم نئوکلاسیک: از سیاست خارجی تا سیاست بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های روابط بین الملل را از منظر موضوع تبیین، در یک نگاه کلان، می توان به نظریه های سیاست خارجی و سیاست بین الملل تقسیم بندی نمود. هرچند که یک ارتباط تنگاتنگ میان نظریات سیاست خارجی و سیاست بین الملل وجود دارد و این دو از هم جدا نیستند، با این حال، نمی توان این دو را یکی انگاشت. نظریه های سیاست خارجی به دنبال واکاوی، تبیین و پیش بینی رفتارخارجی دولت ها و عوامل گوناگون تأثیرگذار بر آن هستند، درحالی که نظریه های سیاست بین الملل، به دنبال تبیین چیستی، چگونگی و اثرات پیامدهای تعاملات میان دولت ها در محیطی به نام نظام بین الملل می باشند. یکی از جدیدترین نظریه های رئالیستی سیاست خارجی، تئوری رئالیسم نئوکلاسیک می باشد. این تئوری با بهره گیری ترکیبی از نگاه کلان رئالیسم ساختاری و نگاه خرد رئالیسم کلاسیک؛ سیاست خارجی را محصول افعال مبتنی بر مفهوم ترجمه شده ی الزامات ساختاری، به وسیله ی دولت ها و سایر عوامل داخلی، در نظر می گیرد. تأکید بر محدودیت های سیستمی در کنار انتخاب گرهای غیرسیستمی؛ باعث افزایش قدرت تبیینی این تئوری شده است. برخی متفکرین(معروف به نسل سوم رئالیسم نئوکلاسیک)، به دنبال بازنویسی و پیش برد این تئوری، به عنوان یک نظریه سیاست بین الملل بوده اند. در این مقاله با شرح آرا متفکران اصلی رئالیسم نئوکلاسیک و با روش تبیینی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که: رئالیسم نئوکلاسیک از ابتدای ظهور آن به عنوان یک نظریه مکمل واقع گرایی ساختاری، تا سالیان اخیر که به عنوان یک نظریه جدید سیاست بین الملل، بازساختاربندی شده است؛ چه تغییرات و دگرگونی هایی را پشت سر نهاده ؟ فرضیه اصلی نیز این است که رئالیسم نئوکلاسیک به مرور زمان به سوی تحلیل التقاطی و چندسطحی و میان رشته ای حرکت کرده و از هسته سخت رئالیستی فاصله گرفته است. شیوه پژوهش نیز تحلیلی-تبیینی؛ با یک رویکرد نظری است.
مسئولیت دولت ها در قبال نقض حقوق بین المللی بشردوستانه غیر نظامیان در مخاصمات مسلحانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
163-194
حوزههای تخصصی:
حقوق بشردوستانه بین المللی در مخاصمات مسلحانه میان رزمندگان و غیرنظامیان تفکیک قائل می-شود تا جایی که حمله عمدی علیه غیرنظامیان یا علیه افراد غیرنظامی که در درگیری ها مشارکت ندارند، جنایت جنگی محسوب می شود. غیرنظامیان حاضر در مخاصمات مسلحانه می بایست در برابر خسارات ناشی از حملات گروه های مسلح، دولت یا افراد محافظت شوند، زیرا آنها حق دارند از هر گونه خسارتی که ناشی از عدم رعایت موازین قانونی توسط دولت ها حین مخاصمات مسلحانه می باشد در امان باشند و در صورت سهل انگاری دولت ها و عدم تبعیت آنها از قواعد حقوق بشردوستانه بین المللی در مخاصمات مسلحانه، مسئولیت حقوقی بر آنها تحمیل می گردد و در این صورت با ورود خسارت، همه عاملان و مسببین ورود خسارت به غیرنظامیان حین مخاصمات مسلحانه می بایستی پاسخگو باشند و جبران زیان نمایند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال این سوال اصلی است که مسئولیت دولت ها در قبال نقض حقوق بین المللی بشردوستانه غیرنظامیان در مخاصمات مسلحانه چیست؟ فرضیه اصلی حاکی است به رغم قواعدی حقوق غیرنظامیان در مناطق مخاصمه مبتنی بر حقوق بین الملل بشردوستانه لیکن هنوز شاهد بروز خسارات و محیط ناامن برای غیرنظامیان در مخاصمات مسلحانه دولت های درگیر می باشیم که همین امر اهمیت مسئولیت حقوقی و بین المللی دولت ها در پایبندی به اصول بشردوستانه در حین مخاصمات مسلحانه را مضاعف می نماید.
EU and the Mediterranean Bazaar: Mediterranean Competition and Multiplication of Euro-Mediterranean Cooperation Initiatives(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۳, summer ۲۰۲۴
529 - 558
حوزههای تخصصی:
EU has developed a plethora of initiatives to deal with the southern shores of the Mediterranean Sea. From Euro-Mediterranean Partnership (EMP) and the so-called Barcelona Process to European Neighborhood Policy (ENP) and Union for the Mediterranean (UfM), different regional programs have been implemented in the Mediterranean region. The diversity and increasing number of countries involved have led to a feel of Mediterranean bazaar with diverging directions. Thus, one question appears to remain unanswered: In what ways have ideational foundations affected the EU initiatives in the Southern shores of the Mediterranean Sea? The research hypothesis states that differences in ideational foundations of the Mediterranean powers, namely, France, Italy and Spain, in moments of crisis have led to the multiplication of initiatives and brought in at times conflicting arrangements between the north and the south of the Mediterranean Sea. The research question was answered under the Constructivist Institutionalism using the qualitative methodology of content analysis. Research findings reveal that when confronted with moments of self-doubt (crisis), each of the Mediterranean powers has effectuated an institutional change according to its established ideas and cognitive filters.
Problematization of political ontology in Islamic political thought in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی برساخت اندیشه و کنش مزدکیان در پارادایم های «شاه-رعیت» و «شهروند- دولت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
564 - 541
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبش هایی برابری جویانه در تاریخ ایران جنبش انقلابی مزدک نام دارد. این جنبش به رهبری مزدک نامی در دوره حکمرانی قباد از پادشاهان ساسانی به وقوع پیوسته است. در خصوص نوع نگاه به این جنبش، دو روایت متعارض شامل؛ تقبیح و لعن جنبش مزدک از یک طرف و احترام و تحسین جنبش او از طرف دیگر ارائه شده است، مدعای مقاله در پاسخ به چرایی این روایت ها، بر وجود پارادایم های متفاوت به عنوان دلیل این تعارض اشاره می کند. ازاین رو این پژوهش در پی آن است که با استفاده از روش تفسیری، با واکاوی پارادایم های حاکم بر هر کدام از این روایات، برداشت های متعارض از این جنبش را قابل فهم سازد. نتایج حکایت از این دارد بر روایتی که به تقبیح و نفرین جنبش مزدک می پردازند، پارادایم نظری «شاه-رعیت» با فرض مشروعیت سیستم پادشاهی و نظام کاستی و طبیعی بودن جایگاه منفعل مردم در مقابل نظام سیاسی، حاکم است و پارادایم «شهروندی- دولت» که در آن مردم از حقوق کاملی برای اعتراض، مشارکت و بیان خواسته هایشان حتی به شکل براندازانه در مقابل دولت برخوردارند، عامل احترام و تحسین جنبش مزدک به شمار می رود.
نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران و عربستان؛ از استراتژی اضطرار تا تاکتیک توازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران غالباً گرایش به شرق با تاکید بر چین به عنوان بزرگ ترین و قدرت مندترین چالش هژمون کنونی نظام جهانی غلبه داشته است. به موازات رویکرد ایران، طی چند سال اخیر این گرایش به شرق در جهان عرب با پیش تازی عربستان سعودی به عنوان دیگر بازیگر مهم منطقه ی خاورمیانه تشدید شده است. با توجه به اهمیت تاثیر رویکردهای ایران و عربستان بر ساختار منطقه ای، هدف این پژوهش شناسایی علت و نتیجه ی گرایش به چین در سیاست خارجی این دو کشور است. لذا سوال اصلی مقاله آن است که؛ ماهیت نگاه به چین در سیاست خارجی ایران و عربستان سعودی از چه منطقی پیروی می کند و پیامد آن چه بوده است؟ یافته های پژوهش بر پایه ی نظریه ی تعامل گرایی نمادین و روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که گرایش به چین در سیاست خارجی ایران برآمده از انگاره ی دوستی شرق و دشمنی غرب یک استراتژی ضروری و در سمت مقابل این گرایش در عربستان در چارچوب احیاء جلب توجه غرب و خودیاری بیشتر یک تاکتیک می باشد. پیامد این راهبرد ایران و عربستان در کوتاه مدت نیز پایان دشمنی و نزدیکی آنها بود.
بررسی حکم فقهی تجمل گرایی
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
11 - 31
حوزههای تخصصی:
تجمل گرایی یکی از مهم ترین مسائل جوامع کنونی است که دارای زوایا و جهات مختلف است. با توجه به اهمیت این پدیده و خلأ بررسی این مفهوم به عنوان یک موضوع فقهی، پژوهش پیش رو به بررسی تجمل گرایی از منظر فقهی با روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. در این راستا، ابتدا با بررسی مفهوم تجمل گرایی و تعریف آن به معنای «استفاده بی رویه و بی هوده از اشیاء و وسایل گرانبها جهت مباهات و تفاخر»، اعم بودن این مفهوم نسبت به معنای لغوی تجمل و معنای اصطلاحی آن در فقه اثبات گردید و پس از آن، با مطرح شدن عنوان های اسراف، تبذیر، تکاثر و کنز، امکان استیفای زوایای مختلف تجمل گرایی توسط این عناوین بررسی شد. و در بخش اصلی پژوهش با بررسی حکم فقهی هر یک از عنوان های تجمل، اسراف، تبذیر، تکاثر و کنز و ارتباط آن ها با مفهوم تجمل گرایی، امکان سرایت دادن حکم این عناوین به پدیده ی تجمل گرایی پیگیری شد. با این اوصاف حکم تجمل گرایی با معنای ذکرشده، مساوی حکم جواز تجمل نیست و طبق شرایطی مشمول حکم حرمت اسراف، تبذیر، تکاثر و کنز قرار دارد. با اثبات حکم حرمت برای پدیده ی تجمل گرایی، فضا برای پژوهش های تکمیلی درباره ی شناخت مصادیق تجمل گرایی و راه های جلوگیری از تجمل گرایی از منظر فقه فراهم گردیده است.
تحلیل حجیت بر پایل مفاد ادلۀ برائت شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
259 - 272
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی نظریات مختلف درباره مفاد و مضمون ادله اصل برائت شرعی می پردازد. در صد سال اخیر نظریه پردازی درباره مفاد ادله امارات و اصول عملیه تحت عناوینی همچون «مجعول در امارات و اصول عملیه» یا «وجه تنجیز آن ها» اهمیتی ویژه در مباحث اصول فقه پیدا کرده است. با وجود این سهم اصول عملیه، به غیر از استصحاب، در این مباحث ناچیز بوده است. نوشتار حاضر تلاش کرده این خلأ را نسبت به اصل برائت شرعی پر کند. در این زمینه با کنکاش «ادله حجیت برائت شرعی» و «اقوال اصولیان» درباره آن و با استفاده از روش شناسی ابتکاری، مبتنی بر در نظر گرفتن «سطوح مختلف فرایند حجیت و جعل حکم»، هشت نظریه استخراج و صورت بندی شده است. این هشت نظریه که برخی دارای تقاریب اثباتی متفاوت نیز هستند در سه دسته نظریات «رفع محور»، «جعل حکم تکلیفی»، و «ارشاد و امضا» تبیین و بررسی شده اند. در نهایت نظریه رفع وجوب احتیاط با اصلاحات و اضافاتی با عنوان جدید «عدم ایجاب احتیاط» کممؤونه ترین نظریه شناخته شد. در بیان جزئیات نظریه مختار از برخی مزایا و ظرفیت های سایر نظریات نیز استفاده شد.
بررسی و حل تعارض نمای معرفت فطری در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فلاسفه غربی معتقدند حقایقی در نفس انسان وجود دارد که گویی انسان آن را از جهان دیگری با خود به همراه آورده و پیش از تولد دنیوی واجد آنها بوده یا به نحو دیگری در سرشت انسان نهاده شده اند. طبعاً این حقایق، از جهت هستی شناختی، از تجربه نشئت نگرفته اند. معرفت به چنین حقایقی «معرفت فطری» نام دارد. اما عمده فلاسفه اسلامی، ضمن پذیرش اصل «فطرت» در انسان، فطری بودن معرفت را رد کرده اند. در قرآن نیز، صریح برخی آیات دال بر عدم فعلیت معرفت فطری است، لیکن ظاهر آیات دیگر به نحوه ای از فعلیت معرفت فطری اشارت دارد. مدعای نوشتار حاضر این است که تعارض نمای فوق را به دو شیوه می توان برطرف کرد: (1) اخذ ظاهر آیات دسته نخست و تأویل آیات دسته دوم به نفع آیات دسته نخست (شیوه تفسیری)؛ (2) تفکیک علم حصولی و علم حضوری، به این معنا که آیات دسته نخست در مقام تبیین علم حصولی است و آیات دسته دوم در مقام تبیین علم حضوری (شیوه فلسفی). نتیجه این که از منظر تفسیری، معرفت فطری در بدو خلقت به نحو بالفعل حاصل نیست، و در منظر فلسفی، معرفت فطری صرفاً ناظر به علم حصولی (که عمده علوم بشری را در بر می گیرد) به نحو بالفعل حاصل نیست، ولی ناظر به علم حضوری به نحو بالفعل حاصل است.
Subjective Holism and the Problem of Consciousness(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
135 - 150
حوزههای تخصصی:
How does unconscious matter become conscious? How does our physical part, which lacks consciousness, have such a subjective quality? This is the explanatory gap in the problem of consciousness or the hard problem of consciousness which comes from a physicalist (eliminativist physicalism) point of view. From the opposite point of view, that is, dualism, the mind-body problem has led to the problem of consciousness and the explanation of how our unconscious physical (matter) part (substance) is related to our conscious mental part (substance). If the problem of consciousness is the result of such views (eliminativism and dualism), is it possible to adopt a different perspective so that the problem does not arise at all? Or find a solution for it (maximum answer) or at least determine the right way to solve the problem (minimum answer)? The current research goes into this issue by adopting subjectivism and holism to make its subjective holism theory. Therefore, it gives a positive (maximum and minimum) answer to the above questions.
The Effect of Feedback Scope Through Digital Modality (Synchronous vs. Asynchronous) on Complexity, Accuracy and Fluency of Iranian EFL Learners’ Written Productions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the effectiveness of two different scopes of corrective feedback on enhancing the complexity, accuracy, and fluency of L2 written productions among 150 intermediate EFL learners participating in intact online courses. The corrective feedback scope includes highly focused and comprehensive feedback delivered via digital platforms in synchronous and asynchronous formats. Participants were divided into five groups: synchronous highly focused feedback, synchronous comprehensive feedback, asynchronous highly focused feedback, asynchronous comprehensive feedback, and a control group receiving corrective feedback via traditional methods, characterized by the indiscriminate identification and marking of all errors. Results across the feedback groups regarding their impact on complexity, accuracy, and fluency in EFL learners' written productions indicated a significant effect on accuracy, while complexity and fluency showed no significant differences based on feedback scope and delivery modality. The results of this study have several important implications for educators, material developers, and policymakers in the field of language education. For teachers, adopting synchronous feedback strategies could significantly enhance the accuracy and complexity of students' written work.
تحلیلی شناختی بر اشعار عربی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
43 - 70
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بلخی در تبیین معارف مثنوی برخی از صور برجسته هنری و مضامین ویژه عرفانی را در قالب اشعار عربی می نهد. این پژوهش از طریق بررسی ابیات و مصاریع تمام عربیِ مثنوی، جنبه های زبانی و ادبی این نوع اشعار را بررسی می کند و میزان نوآوری ها و نکته سنجی ها را در ساختار آن ها برمی شمارد و از گذر اشعار عربی به مهم ترین مقاصد مولانا در بیان مفاهیم توجه می کند. هدف، تحلیل موازین هنری اشعار عربی، بدعت های مولانا در حوزه ساختاری این اشعار و کیفیت تشریح مفاهیم مورد توجه او برای بیان محتواست. به شیوه تحلیل محتوایی و در رویکردی زیبایی شناختی، چگونگی تلفیق ابیات عربی با ابیات فارسی مطالعه می شود تا ضرورت وجود اشعار عربیِ مثنوی را تشریح کرد. با این هدف 123 بیت و 99 مصراع در شش دفتر مثنوی بررسی شد. نتایج نشان می دهد در مواردی زمینه بیان معنا، جز به زبان عربی امکان پذیر نیست؛ اصلی ترین دلیل این امر علاوه بر نقد منش نحویون، خروج از هنجارهای عادی زبان، آمیختگی توأمان افکار و یافته های مولانا از منابع عربی و فارسی، آفرینش معانی متعدد در فرمی نو و تعمیق تجارب عرفانی از طریق پدیدآوردنِ زبان ویژه مثنوی است. در این سیر و رهیافت تکاملی، اولویت های زبانی خاصی در ساخت و فرم روی می نماید. در همین راستا، مولانا برای تعمیق مبانی اندیشگی مثنوی دست به خلاقیت های عدیده ای می زند و از این طریق مسیر پیچ درپیچ مضامین مثنوی را در انتقال اغراض گوناگون آن هموار می سازد.
تغليب المذكر على المؤنث نحوياً والواقع اللغوي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
87 - 100
حوزههای تخصصی:
التغلیب ظاهره لغویه متمیّزه، تلجأ إلیها اللغه بعض الأحیان لاعتبارات متعدده، لا تخرج عن إطار اللغه، أی لا تحمل قیما غیر لغویه، بل تجری ضوابطها حسب القوانین اللغویه. والتغلیب المقصود هو تغلیب المذکر على المؤنث أو التغلیب النحوی الذی یُذیب المؤنث فی المذکر، ویخفیه، حیث لا یُرى منه شیء. ومنهج البحث هو المنهج الوصفی. أما هدف البحث، فهو إثبات أنّ مسأله تغلیب المذکر على المؤنث غیر موجوده فی الخطاب النحوی العربی، ولا تعدو أن تکون من اختراع النحاه الذین تأثّروا بمؤثّرات من خارج اللغه، غافلین عن الصیغه العامه التی یشترک فیها المذکر والمؤنث ولا رجحان لأحدهما على الآخر. ولتحقیق هذا الهدف، تناول البحث بعض العناوین بالدراسه، من قبیل: النحو العربی بین الوصفیه والمعیاریه، والصیغه العامه، والنظره الدونیه للمرأه بما فی ذلک وأد البنات، وقیمومه الرجل على المرأه، والخطاب القرآنی. وقد خرج البحث بنتائج، أهمها: أنّ التغلیب النحوی غیر موجود فی العربیه، بل الموجود هو صیغه عامه یندمج فیها المذکر والمؤنث، وأنّ أهمّ أسباب التغلیب هو الاختصار أو التسهیل أو ما یسمّى بقانون السهوله والیسر الذی نراه متفشّیا فی کثیر من الظواهر اللغویه. وهناک حاجه ملحه لتمحیص الدرس النحوی وتنقیته، مما علق به من علوم غیر لغویه وتغییر نظره النحو العربی من المعیاریه إلى الوصفیه.
بازتاب افق افکار و مشرب حلّاج در طیف کلام و اشعار فخرالدین عراقی (منصوریّات عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلّاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلّاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلّاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلّاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلّاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو رأس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از منِ شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
نقش پارادیپلماسی در مناطق مرزی؛ مطالعه موردی استان سیستان و بلوچستان
حوزههای تخصصی:
پارادیپلماسی یکی از انواع جدید دیپلماسی است. استان سیستان و بلوچستان به عنوان یکی از استان های مرزی نقطه ثقل ارتباطی بین سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان است، لذا موقعیت راهبردی ویژه ای در زمینه ارتباطات سیاسی و اقتصادی برای این استان فراهم کرده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که نقش پارادیپلماسی در مناطق مرزی استان سیستان و بلوچستان چیست؟ در فرضیه بیان می شود که پارادیپلماسی باعث سرمایه گذاری و توسعه یافتگی در منطقه مرزی این استان می شود. در این مقاله با استفاده از روش اسنادی با اتکا به منابع مکتوب کتابخانه ای و مقالات اینترنتی به دلایلی از جمله داشتن موقعیت جغرافیایی ویژه، وجود معادن غنی فلزی، اقلیم مناسب کشت محصولات، نقش بازرگانی ملی و ترانزیت خارجی میان اروپا و آسیای مرکزی، فعالیت های گردشگری، بندرچابهار، انرژی خورشید و باد، فعالیت پایانه های مرزی، صنایع کشتی سازی و وجود اسکله های مهم کشتیرانی مورد بررسی قرار داده است و نتایج حاکی از آن است که پارادیپلماسی در منطقه مرزی سیستان و بلوچستان می تواند نقش بسزایی در جذب سرمایه و اشتغال زایی و گسترش تبادلات متنوع اقتصادی و کمک به دولت مرکزی در حل و فصل مسائل فرامنطقه ای داشته باشد.
تاثیر ترور سردار سلیمانی بر روابط اقلیم کردستان عراق و آمریکا
حوزههای تخصصی:
منطقه اقلیم کردستان عراق از مدت ها پیش به یک صحنه مهم برای عملیات ضد تروریستی ایالات متحده به زعم کاخ سفید، در خاورمیانه تبدیل شده و آمریکا با نیروهای پیشمرگه وفادار به دولت اقلیم کردستان روابط نزدیکی داشته است. از سال 2016 که ایالات متحده و دولت اقلیم کردستان یک تفاهم نامه درباره کمک های امنیتی امضا کردند، حمایت هایی که پیشمرگه از ایالات متحده دریافت کرده به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از نظریه نئو واقع گرایی با هدف بررسی سیاست خارجی آمریکا در قبال اقلیم کردستان عراق بعد از داعش انجام شده و اطلاعات لازم را از کتب، مقالات و منابع اینترنتی جمع آوری کرده است.لذا سوال این است که، با وجود شعار عملیات های ضد تروریستی توسط آمریکا و پایان داعش در عراق،با ترور سردار سلیمانی، اقلیم کردستان عراق چه جایگاهی در دستگاه دیپلماسی کاخ سفید پیداکرده است؟ فرضیه پاسخ میدهد؛با توجه به نظریه واقع گرایی تدافعی انجام شده بیان می دارد، بعد از ترور سردارسلیمانی، اقلیم کردستان عراق در راهبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی اهمیت جدیدی پیداکرده است؛ ازیک طرف اقلیم کردستان به یک حیات خلوت برای جاسوسی، حمایت از معاندین جمهوری اسلامی و رصد غرب آسیا برای کاخ سفید ورژیم صهنیوستی تبدیل شده است. وازطرف دیگر این اهمیت در کمک های مالی و همکاری های اقتصادی، نظامی و امنیتی، سرمایه گذاری در مناطق نفت خیز، نزدیک شدن به مرز های ایران، رقابت با روسیه به شکل قابل توجهی قابل نمایان می باشد.