مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۲۱ تا ۵٬۴۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
39 - 52
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو ارائه مدلی برای موفقیت طرح های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان را پیشنهاد می کند تا بتوان پیش از اجرای طرح و سرمایه گذاری و جذب هرنوع اعتباری، بر اساس متغیرهای شناخته شده میزان موفقیت طرح ها را تخمین زده و طرح ها را با هم بر اساس شواهد موجود ارزیابی نمود. بسیاری از بنگاه های اقتصادی و به ویژه شرکت های دانش بنیان میان طرح های متعدد و مسیرهای تحقیق و توسعه باید بهترین طرح را انتخاب کنند، برای شرکت های دانش بنیان چون در مرزهای دانش و صنعت حرکت می کنند این انتخاب ضرورتی مضاعف دارد؛ لذا این تحقیق با روش تئوری داده بنیاد، به گردآوری متغیرهای موثر بر میزان موفقیت طرح های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان پرداخته و با راه حل مصالحه ترکیبی به رتبه بندی متغیرها مبادرت ورزیده و برای ساده سازی مدل از بین متغیرها موثرترین ها را برای درج در مدل به روش یاد شده، انتخاب و سپس با روش مدلسازی ساختاری تفسیری مدل مورد نظر استخراج و مدل با روش میک مک تحلیل گردیده است. جامعه آماری مورد مطالعه شرکت های دانش بنیان در حوزه های مختلف فناوری بوده که نمونه مدنظر از شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری اخذ گردید. بر اساس این پژوهش هشت گروه متغیر شناسایی و تدوین گردیده است که بر میزان موفقیت طرح ها در شرکت های دانش بنیان موثر می باشند. مدل به دست آمده نشان می دهد این هشت گروه شاخص اصلی با 32 زیرمجموعه خود در چهار سطح کلی طبقه بندی می شوند. سطح پایه بر «قوانین و تأییدیه ها» را شامل می شود و «مشخصات کاربری طرح» و «مختصات مالی شرکت» در سطح چهارم مدل قرار می گیرند و پیشنهاد شده طرح های تحقیق و توسعه با این مدل مورد سنجش و مقایسه قرار گرفته و سرمایه گذاری برای هر طرح نیز با توجه به این مدل صورت پذیرد.
نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در بازتولید ارزش های نئولیبرال در جامعه ایران: مطالعه ای فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
563 - 596
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه شبکه های اجتماعی مجازی به مثابه بخشی از فناوری های قدرت نئولیبرالیسم، به مثابه فضایی در نظر گرفته می شوند که ارزش های جهان بینی نئولیبرال در آنها تولید و بازتولید می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام به مثابه فضایی برای بازتولید ارزش های نئولیبرال صورت گرفته است.
روش و داده ها: روش پژوهش حاضر از نوع فراترکیب بوده و برای تحلیل یافته ها از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شده است. با تکیه بر معیارهای روش فراترکیب، نتایج مطالعات گذشته که بین سال های 1393 تا 1403 انجام شده، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، از بین 842 پژوهش مرتبط با شبکه اجتماعی اینستاگرام، در نهایت 162 پژوهش با استفاده از معیارهای فراترکیب انتخاب شدند. به منظور بررسی کیفیت و پایایی یافته ها، از شاخص کاپا استفاده شد، که نتایج آن حکایت از کیفیت مناسب یافته ها داشت.
یافته ها: پس از رفت و برگشت های مداوم و بررسی و ترکیب یافته های اولیه این پژوهش در زمینه های فرعی، 11زمینه اصلی به دست آمد که به ترتیب فراوانی عبارتند از؛ شکاف ارزشی، هویت، شهرت، مدیریت بدن، سبک زندگی، مصرف گرایی، روان شناختی، تمایزطلبی، حریم و روابط شخصی، خانواده و نگرش دینی.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که سیالیت اخلاقی، دموکراتیزه شدن شهرت، سلبریتیزه کردن بدن، بازاندیشی معرفتی، خودشیفتگی مجازی، دیجیتالی شدن امر روزمره، بودنِ مصرفی، اقتصادمحورشدن خانواده، معنویت مجازی، ایدئولوژی پساحریم شخصی و فرسودگی اطلاعاتی از مهم ترین مؤلفه های ارزشی جهان بینی نئولیبرال هستند که در فضای شبکه اجتماعی اینستاگرام در جامعه ایرانی بازتولید می شوند.
پیام اصلی: در دنیای امروز، به نظر می رسد که منطق سودگرایانه نئولیبرالیسم و ارزش های نظم نئولیبرال، تمامی حوزه های زندگی ما را دربرگرفته و فضاهای مقاومت به طور قابل توجهی شکننده شده است و پروژه نئولیبرال سازی با سرعت قابل توجهی در فضای پلتفرم های مجازی چون اینستاگرام در حال رشد است.
حقوق کودک بر بازی و تفریح در فضای مجازی به عنوان یک حق بنیادین بشری در پرتو نظریه زیگموند فروید
حوزههای تخصصی:
حق کودک بر بازی را می توان حقی فراموش شده قلمداد کرد. علی رغم آنکه از مهم ترین مصادیق حقوق اساسی کودکان می باشد، اما کمتر به ماهیت بنیادین آن پرداخته شده است. فلسفه ی روحیه تمایل به بازی از ابتدای آفرینش در وجود کودکان بنا نهاده شده و حق بر بازی یک حق انتخابی و مازاد نیست، بلکه در زمره حقوق اساسی و غیر قابل سلب قرار دارد و باید توجه ویژه ای به آن شود، زیرا سبب رشد و شکوفایی کودکان می گردد. در مقابل نادیده گرفتن آن منجر به آسیب هایی بس جبران ناپذیر و سلب آن از مصادیق نقض حقوق کودک است. مطابق با ماده ۳۱ کنوانسیون حقوق کودک به ابعاد فرهنگی، هنری از جمله کلیه زمینه هایی که موجبات تفریح و آرامش و در نتیجه، پرورش خلاقیت های مناسب کودک را فراهم می آورد، اشاره شده و دولت های عضو، موظف به محترم شمردن و فراهم نمودن و توسعه بخشیدن چنین حقی شده اند. پژوهش حاضر از نظر هدف ، کاربردی و از نظر نوع پژوهش ، توصیفی تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی طیف وسیعی از اسناد و رویه ها و سایر آثار پژوهشی ، مطالب ، جمع آوری و تحلیل شده اند. باتوجه به فلسفه مفهوم و ماهیت بنیادین این حق و آثار ان در سلامت جسم و روان کودکان و تبعاتی که عدم رعایت آن در پیش دارد، توجه به این حق را به ضرورتی انکارناپذیر بدل نموده است و دولت ها می بایست با به رسمیت شناختن و احترام به آن در فضای آفلاین و برخط در جهت ارتقا و پیشبرد این حق بکوشند و با فراهم آوردن امکانات مناسب در فضاهای متعدد، اجرای آن را تحقق بخشند. و آگاهی رسانی و آموزش در جهت بازی های اصولی و هدفمند و جلوگیری از ترویج بازی های خشونت آمیز را در دستور کار قرار دهند و بر روند آن نظارت داشته باشند.
واکاوی فعالیت های سدسازی دولت ترکیه از منظر حقوق بین المللی محیط زیست و حقوق بشر
منبع:
تعالی حقوق سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
141 - 177
حوزههای تخصصی:
این که سدسازی های متعدد دولت ترکیه اثرات نامطلوب محیط زیستی بر حیات گیاهی و جانوری حوزه ی جغرافیایی پائین دست سدها به ویژه مناطقی که به صورت مستقیم از سه رودخانه تاریخی دجله، فرات و اروند آبیاری شده و یا آرود آب این سه رود سبب جریان یافتن زندگی انسان ها و ساخت تمدن های باستانی در این نواحی گردیده، توسط محققان و پژوهش گران علوم اجتماعی، جغرافیا، محیط زیست و حقوق حتی گاهی به وسیله ی مقالات بین رشته ای مورد بررسی قرار گرفته و تأیید شده است. اما در پی آمد پژوهش های انجام شده این سؤال جدی مطرح می شود که: آیا آسیب های وارد شده باعث از بین رفتن حقوق بنیادین و اساسی افراد ساکن در این مناطق یعنی کشورهای سوریه، عراق و ایران گردیده یا خیر؟ در این نوشتار تلاش شده تا با بررسی سوابق مطالعات انجام شده، پیگیری رویدادهای اجتماعی مربوط به شرایط زندگی در حاشیه های رودهای مورد بحث همین طور مراجعه به اسناد حقوقی و معاهدات بین المللی به خصوص رویه های قضایی – داوری و حتی سیاسی و استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی به شکلی توصیفی – تحلیلی به بررسی ابعاد حقوقی این سدسازی ها از منظر حقوق بین الملل محیط زیست و حقوق بشر بپردازیم که اعمال حاکمیت سرزمینی دولت ترکیه در ساخت سدها، حقوق بشر را تحت تأثیر قرار داده یا نه و اگر پاسخ مثبت است، چگونه و به چه میزان این حقوق تضیع شده است. برمبنای قواعد موضوعه و عرفی بین المللی، آرای قضایی ... و نیز رویه های سیاسی اعمال شده در موارد مشابهه، ایجاد پدیده ی مخرب گرد و غبارها در مناطق وسیعی از خاورمیانه، خشک شدن منبع آب اراضی کشاورزی، بیماری های ناشناخته و جدید و مهاجرت جمعیت های قومی از حاشیه های رودخانه های دجله و فرات گواه و شاهدی بر نقض مستمر حقوق بشر در مناطقی از این سه کشور است و لازم است این دولت ها اقدام جدی و عاجلی را برای مسئولیت پذیری دولت ترکیه مطابق با حقوق بین الملل انجام دهند
جایگاه مجازات اعدام در پیشگیری از وقوع جرایم مواد مخدر از منظر حقوق ایران و افغانستان
منبع:
تعالی حقوق سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
233 - 271
حوزههای تخصصی:
مجازات اعدام برای جرائم مواد مخدر، همواره سبب به چالش کشیده شدن قواعد فقهی می گردد؛ چرا که تبیین این بزه در قالب تعزیرات از حیث مبانی فقهی چندان قابل توجیه نیست. در این پژوهش، ماهیت جرائم مواد مخدر و اعمال مجازات اعدام برای این بزه بمنظور پیشگیری از وقوع اینگونه جرائم از منظر قوانین دو کشور ایران و افغانستان تبیین می شود. پژوهش حاضر از نوع و هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی با رویکرد تحلیل محتواست که با بررسی داده های اطلاعاتی موجود انجام شده است. جامعه آماری آن کلیه مبانی حقوقی و فقهی دو کشور ایران افغانستان است که قوانین موجود و جاری از آن نشات گرفته و اعمال میشود. حجم نمونه تمام شمار بوده و با بررسی و تحلیل داده های موجود به نتیجه رسیده است. مقایسه و بررسی های تحلیلی نشان می دهد که قوانین کشورهای ایران و افغانستان از لحاظ حقوقی و فقهی دارای تعارضات و تشابهاتی است. با در نظر گرفتن قوانین دو کشور و تطبیق آندو با هم مشخص گردید که مبنای ورود مجازات اعدام در قانون هر دو کشور، در واقع حقوق رومی ژرمنی بوده است که با مطرح شدن احکام فقهی در قوانین آنها و جنبش حقوقی منع اعدام در جامعه حقوقی، سبب شد تفاسیر متعددی در باب ماهیت بزه و پذیرش اعدام بر مبنای فقهی در خصوص جرایم مواد مخدر مطرح شود. از این رو آشکار می گردد که قانون افغانستان با توجه با بهره گیری از تجربیات سایر کشور ها در عرصه قانون نویسی و مشخص نمودن جایگاه فقه در جرایم و جلوگیری از ورود دیدگاه های فقهی در باب جرایم تعزیری؛ قانون جامع و کامل تری در مورد بزه موادمخدر به تصویب رسانده که عاری از هر گونه جانبداری و مصلحت اندیشی و محرومیت های قانونی در خصوص متهمان است
A interpretative-structural model of effective investments components in competitive advantage of industrial parks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Improving the competitiveness of businesses through investment in industrial parks is one of the challenges that managers face for economic development. This study has been done with the aim of identifying, determining relationships and providing a structural model of investment to competitive advantage in industrial parks. The data have been analyzed in two parts, qualitative and quantitative. In the qualitative part, the variables of the model were extracted using the method of content analysis and coding and confirmed by the fuzzy Delphi method, and in the quantitative part, the hierarchical structure model was presented. The statistical population of the research is 25 experts who were selected by non-probability purposeful and snowball sampling and answered the pairwise comparison questionnaire. The findings of the qualitative section showed that the model has eight variables including "infrastructure investment", "motivational investment", "economical investment", "institutional investment", "environmental investment", "support investment", "Political investment" and "competitiveness". The findings of the quantitative section showed that the structural model has six levels, that "political investment" and "infrastructure investment" have the most influence in the model and are in the first priority. We conclude that in order to competitive advantage, managers should pay more attention to technical and informational infrastructure, as well as appropriate policies and providing regulations.
بررسی انتقادی «اشتباه» در حقوق مدنی ایران، بر اساس نظریه مشترک لفظی بودن «اشتباه» بین نظام حقوقی فرانسه و فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواد ناظر به اشتباه در موضوع و اطراف معامله، در قانون مدنی ایران بسیار مبهم و مناقشه برانگیز است. ریشه و دلیل این مناقشات چیست؟ دکترین حقوق فرانسه، با تفسیر مواد ناظر به اشتباه در قانون مدنی قدیم، اشتباه را به اشتباه منجر به عیب در اراده، عیب در رضا و اشتباهات غیرمؤثر تقسیم نموده بودند و به ترتیب، حکم معاملات مشتمل بر این عیوب را باطل مطلق، باطل نسبی و صحیح می دانستند. اصلاحات سال 2016 قانون مدنی فرانسه در راستای حفظ صحت قراردادها، هم چون سنت رومی، ضمانت اجرای تمامی انواع اشتباه - حتی منجر به عیب در اراده - را بطلان نسبی قرار داده است. در قانون و دکترین فرانسه، اشتباه اصطلاحی، اشتباه به مثابه عیب در رضا است و سایر انواع اشتباه با تسامح اشتباه نامیده می شود. در فقه امامیه، اشتباه منجر به عیب در اراده، منجر به بطلان عقد و اشتباه به عنوان عیب رضا منجر به ایجاد حق فسخ و اشتباهات جزئی نیز فاقد اثر بر صحت عقد هستند. در فقه امامیه، برخلاف حقوق فرانسه، اشتباه اصولاً برای اشتباه به مثابه عیب در اراده اصطلاح شده است. لذا اشتباه در فقه امامیه و حقوق فرانسه، مشترک لفظی است. قانون مدنی ایران به علت عدم تمایز دقیق بین اصطلاح اشتباه در فقه امامیه و حقوق فرانسه، در مواد 199 تا 201 از اصطلاح فرانسوی و در مواد 353، 762، 1070 و سایر مواد ناظر به خیارات، از اصطلاح فقهی اقتباس کرده است. نتیجه پژوهش حاضر چنین بود که برای اصلاح دوگانگی مذکور، می بایست اشتباه را به سه درجه عیب اراده، عیب رضا و عیب غیرمعیب تقسیم کرد و حکم هر یک را بر اساس فقه امامیه روشن ساخت.
صلح مثبت در چشم انداز نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
7 - 28
حوزههای تخصصی:
درخصوص چگونگی برقراری صلح، به عنوان یکی از مطالبات همیشگی جوامع بشری، نظریات گوناگونی مطرح شده است که ازنظر خاستگاه تاریخی، آن ها را می توان در دو قالب کلاسیک و مدرن دسته بندی کرد. ازطرفی، صلح پژوهان معاصر، با نقد انتزاعی و فردی بودن تأکید رویکرد کلاسیک بر آرامش درون و نیز انفعالی و ناکافی بودن تأکید رویکرد مدرن بر صِرف نبود جنگ، تلاش فعالانه برای تحقق صلح را مورد توجه قرار داده اند. دراین بین، یوهان گالتونگ، صلح پژوه پرآوازه نروژی، کوشیده است ضمن اشاره به موانع ساختاری، وجه ایجابی تحقق صلح در جوامع انسانی را با مطرح کردن ایده صلح مثبت پررنگ سازد. از این ایده برای تقویت مبانی نظری حوزه امنیت و صلح می توان استفاده کرد؛ ازاین رو، در مقاله حاضر، نخست، آثار گالتونگ را- با محوریت مفهوم صلح مثبت- به روش اسنادی واکاوی کرده و سپس کوشیده ایم با روش قیاسی، داده های به دست آمده را تجزیه وتحلیل و مؤلفه های مفهومی و کلیدی تحقق صلح مثبت را استخراج کنیم. در پایان نیز مدلی مفهومی پیشنهاد می شود که آن را می توان برای بررسی وجود زمینه های فکری تحقق صلح مثبت در اندیشه اندیشمندان گوناگون به کار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، چنانچه نفیِ تضادهای ساختاری ای چون استثمار، استعمار، تبعیض و فقر (در وجه سلبی) با همکاری، برابری سیاسی و عدالت اقتصادی (در وجه ایجابی) همراه شود و سمت وسوی این وضعیت در راستای ایجاد هماهنگی مثبت و احساس همدلی در جامعه باشد، آن گاه صلح مثبت محقق خواهد شد.
ارائه مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت زوجین بر اساس صفات شخصیتی تاریک و نقش واسطه-ای احساس تنهایی
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارائه مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت زوجین بر اساس صفات شخصیتی تاریک و نقش واسطه ای احساس تنهایی بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ از منظر نوع داده ها، کمی و از بعد شیوه اجرا نیز توصیفی هم بستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه را کلیه ی زنان و مردان متأهل شهر مشهد در سال 1402 تشکیل دادند که بر اساس ملاک های ورود تعداد 312 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT، یانگ، 1988)، ویژگی های تاریک شخصیت جوناسون و وبستر (SD3، جوناسون و وبستر، 2010) و احساس تنهایی راسل (UCLA-LS، راسل و همکاران، 1980) بود. روش تفسیر داده ها نیز آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-26 بود. یافته های پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است و صفات تاریک شخصیتی هم به شکل مستقیم و هم به شکل غیرمستقیم و از طریق میانجی گری احساس تنهایی بر اعتیاد به اینترنت زوجین اثرگذار هستند. بنابراین و با توجه به نتایج پژوهش می توان از صفات شخصیتی خصوصاً صفات تاریک و احساس تنهایی به عنوان عوامل تأثیرگذار مهم در اعتیاد به اینترنت زوجین نام برد که با بررسی بیشتر آن ها می توان از بروز پیامدهای آسیب زای خانوادگی پیشگیری نمود.
اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نافرمانی- لجبازی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. بدین منظور 34 نفر از مادران دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلابه اختلال لجبازی نافرمانی بعد از نمونه گیری هدفمند به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. آموزش فرزند پروری مبتنی ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. شرکت کنندگان این دو گروه، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ در دو مرحله (قبل و بعد از آموزش) تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده های پژوهش با روش کتابخانه ای جهت مشخص کردن روابط بین متغیرهای پژوهش و روش میدانی با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که در نمرات حاصل از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.01) همچنین مشاهدات کیفی نشان داد که روش مذکور اثر مثبتی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی دارد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی – جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
589 - 606
حوزههای تخصصی:
زمینه: در مطالعات اخیر، نقص در فرآیندهای شناختی به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی اختلال وسواسی - جبری مطرح شده است و مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود این اختلال کمک کند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و توانمندی توجه به تجربیات در زمان حال و بدون سوگیری می شود. درمان فراشناختی نیز به شیوه پاسخ گویی فرد به افکار خود و شکل ارتباط با آن ها تأکید دارد. انجام پژوهش مقایسه ای این دو نوع درمان در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری کمتر مورد توجه قرارگرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی - جبری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. تعداد 45 نفر از این بیماران به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان فراشناختی) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1993) بود. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و بوران، 2008) و درمان فراشناختی (ولز، 2008) در طی هشت جلسه 60 دقیقه ای به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد ولی گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و نرم افزارSPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی بود (05/0 p<). همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی، بین دو گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی شرکت کنندگان به شکل معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با درمان فراشناختی داشته است. (05/0 p<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد هر دو نوع درمان مورد استفاده در پژوهش حاضر در بهبود کنش وری اجرایی بیماران وسواسی - جبری مؤثر بودند، اما اثربخشی ACT به شکل معناداری از MCT بیشتر بود.
نقش رهبری تحول آفرین در تقویت سلامت سازمانی و تعهد کارکنان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
146 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری تحول آفرین در تقویت سلامت سازمانی و تعهد کارکنان با نقش میانجی تعامل کارکنان در سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری آن کلیه مدیران، معاونان و آموزگاران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه بودند که در سال تحصیلی 1402-1403 مشغول به کار بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد (50 مدیر و100 معلم) انتخاب و با تکمیل پرسشنامههای رهبری تحولآفرین بس و آوولیو(2000)، و سلامت سازمانی هوی و فیلدمن (1996) در این پژوهش شرکت کردند. مبنای انتخاب حجم نمونه قاعده کلاین (2005) بود. پایایی پرسشنامه ها با روش ضریب آلفای کرونباخ 84/0 و 86/0 گزارش شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون همزمان و آزمون t مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رهبری تحول آفرین بر سلامت سازمانی و تعهد کارکنان تأثیر مثبت دارد. در همین حال، نتایج نشان داد که مشارکت کارکنان تا حدی در رابطه بین رهبری تحول آفرین، سلامت سازمانی و تعهد کارکنان واسطه می شود. این مطالعه به تحقیق در مورد رهبری تحول آفرین در بخش آموزش کمک می کند و اثرات آن را بر معیارهای عملکرد کاری تحلیل می کند. علاوه بر این، مفاهیم نظری و عملی نیز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1379 - 1396
حوزههای تخصصی:
زمینه: روابط نامناسب با اجتماع و عدم توانایی در ایجاد روابط سالم و عمیق نیز می توانند در ایجاد اعتیاد جنسی نقش داشته باشد. کودکانی که در دوران کودکی با مشکلاتی مانند نقص های اجتماعی مواجه شده اند، ممکن است در تعاملات اجتماعی و روابط عاطفی ناسالم به مشکل برخورد کنند و بیشتر در معرض خطر اعتیاد جنسی قرار بگیرند. رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی مانند حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در جهت اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی و با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دوره های مجازی در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (2011) برابر با 322 نفر به دست آمد که با توجه به احتمال افت آزمودنی و ریزش 370 نفر در نظر گرفته شد. همچنین برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، اعتیاد جنسی (کارنز، 1988)، سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق تحلیل مسیر در نرم افزارهای lisrel و SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که نتایج همبستگی روابط معنادار بوده و حاکی از تأیید پیش فرض وجود همبستگی بین متغیر جهت تدوین مدل معادلات ساختاری است (0/05>P).
نتیجه گیری: رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر این رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
نقش تعدیل کنندگی سبک یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در یادگیری مهارت پنجه والیبال به روش مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی سبک یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در یادگیری مهارت پنجه به روش مشارکتی انجام شد.روش پژوهش: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی است که ۴۸ دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول ، بصورت در دسترس انتخاب شدند و در یکی از چهار گروه: سبک یادگیری واگرا با هوش هیجانی پایین /بالا و سبک یادگیری همگرا با هوش هیجانی پایین/بالا قرار گرفتند. آزمودنی ها پس از پیش آزمون و گذراندن دوره در محیط آموزشی با بکارگیری الگوی یادگیری مشارکتی ، در آزمون یادداری فوری ، یادداری و انتقال شرکت کردند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب، هوش هیجانی گلمن و آزمون والیبال فرنچ – کوپر بود. در تجزیه و تحلیل داده ها در قسمت آمار توصیفی ، میانگین و انحراف استاندارد و در قسمت آمار استنباطی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و مرکب (4×4) درسطح معناداری 0/05 استفاده شد.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که بین میزان یادداری فوری ، یادداری و انتقال مهارت پنجه والیبال به روش مشارکتی در افراد دارای سبک یادگیری همگرا و واگرا با هوش هیجانی بالا و پایین تفاوت معناداری وجود دارد؛طوری که در مراحل یادداری فوری ، یادداری و انتقال گروه دارای سبک یادگیری واگرا با هوش هیجانی بالا، بالاترین و گروه دارای سبک یادگیری همگرا با هوش هیجانی پایین، پایین ترین امتیاز را کسب کردند.نتیجه گیری: توجه به نقش سبک های یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در آموزش مهارت پنجه اهمیت دارد. به علاوه بنظر می رسد الگوی یادگیری مشارکتی روش مناسبی برای استفاده در ساعات ورزش محسوب می گردد.
تأثیر تمرین تداومی با شد ت متوسط بر بیان ژن های C/EBPβ و mTOR مرتبط با اتوفاژی د ر قشر پیشانی موش های صحرایی وابسته به METH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هد ف: اتوفاژی، یک فرآیند تخریب وابسته به لیزوزوم حفاظت شد ه است که به حفظ هموستاز و سازگاری متابولیکی سلول کمک می کند . هد ف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تد اومی با شد ت متوسط بر بیان ژن های C/EBPβ و mTOR مرتبط با اتوفاژی، د ر قشر پیشانی موش های صحرایی وابسته به METH بود . روش تحقیق: تعد اد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، به طور تصاد فی به چهار گروه مساوی (8=n) سالین، METH اولیه، METH ثانویه، و METH - تمرین تقسیم شد ند . METH به مقد ار پنج میلی گرم/کیلوگرم به مد ت 21 روز تزریق شد . آزمون واماند ه ساز و میانگین سرعت بیشینه موش ها برای طراحی برنامه تمرین محاسبه و برنامه تمرین شامل 24 د قیقه د وید ن با شد ت 60-65 د رصد سرعت بیشینه بر روی نوارگرد ان، به مد ت هشت هفته (پنج جلسه د ر هفته) انجام شد . د ر پایان، برای ارزیابی تغییرات بیان ژنی شاخص های C/EBPβ و mTOR، بافت قشر پیشانی موش های صحرایی استخراج شد . نتایج با استفاد ه از روش تحلیل واریانس یک راهه د ر سطح معنی د اری 0/05≥p استخراج گرد ید . یافته ها: تزریق مت آمفتامین د ر گروه های مت آمفتامین اولیه و ثانویه، منجر به افزایش معنی د ار بیان ژن C/EBPβ نسبت به گروه سالین شد (به ترتیب با 001/p=0 و 005/0=p)؛ اما د ر گروه مت آمفتامین اولیه نسبت به گروه سالین، منجر به کاهش معنی د ار بیان ژن mTOR شد (04/p=0). تمرینات تد اومی با شد ت متوسط د ر گروه مت آمفتامین-تمرین، منجر به کاهش معنی د ار بیان ژن C/EBPβ نسبت به گروه METH اولیه شد (04/p=0)؛ اما نسبت به گروه های METH اولیه و ثانویه، موجب افزایش معنی د ار بیان ژن mTOR گرد ید . نتیجه گیری: احتمالاً تزریق مت آمفتامین باعث تشد ید بیان ژن اتوفاژیک C/EBPβ د ر قشر پیشانی مغز می شود ؛ د ر حالی که تمرینات تد اومی با شد ت متوسط، می تواند به عنوان یک راهکار پیشگیرانه، باعث تعد یل و تنظیم اتوفاژی ناشی از مت آمفتامین، از طریق افزایش بیان ژن mTOR د ر مغز شود .
جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی کُردی «هَپلی هَپاو» از منظر نظریه ی وابستگی و تحول روانی دونالد وینیکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی کُردی «هَپلی هَپاو» از منظر نظریه ی وابستگی و تحول روانی دونالد وینیکات چکیده قصه های کودکانه ی عامه یکی از منابع ارزشمند برای تحلیل های بینارشته ای، به ویژه خوانش های روانکاوانه، به شمار می آیند. این قصه ها در زبان کُردی از بسامد بالایی برخوردارند و همین امر مجال مناسبی را برای خوانش های روان شناختی فراهم می کند. هَپلی هَپاو یکی از داستان های شفاهی کُردی است که در آن به رابطه ی مادر و کودک توجه شده است که بسیاری از نکات مطرح در آن را می توان با دیدگاه های تازه ی روانکاوی کودک همسو دانست. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آراء دونالد وینیکات درباره ی تحول روانی کودک، جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی هپلی هپاو بررسی می شود. این بررسی دربرگیرنده ی دیدگاه وینیکات درباره ی وابستگی و تحلیل داستان گفته شده در بستر نظرات مطرح شده است. به باور نویسنده، این قصه بیانی نمادین از سه مرحله ی وابستگی، یعنی وابستگی مطلق (حضور در خانه)، وابستگی نسبی (رفتن به بازار) و حرکت به سوی استقلال (ازدواج و سفر) بوده است و بر شیوه ی تعامل مناسب میان والد و کودک در رسیدن به مرحله ی سوم تاکید می کند. بازنمایی مسئولیت پذیری و چگونگی رسیدن به استقلال پرسش اساسی این تحقیق را تشکیل می دهد. در پاسخ، قصه ی مدّنظر، مسئولیت پذیر و مستقل شدن کودک را در گرو وجود رابطه ا ی «به اندازه ی کافی خوب» (نه بیش از حد خوب یا بد) میان والد (مادر) و کودک و همچنین وجود محیطی تسهیل کننده که در آن کودک می تواند به تجربه ورزی و کشف جهان بپردازد، می داند.
Basil Bunting and the Challenges of Literary Translation from Persian into English: A Case of Rūdhakī(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
61 - 90
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to analyze Basil Bunting's literary translation. It turns to the theories of translation by Steiner, Benjamin, and Eco, among others, to study Bunting’s translation of Rūdhakī’s ‘Dandaniyyeh’ poem, a 10 th century qaṣīdah replete with mesmerizing musicality and with a form galvanized in its originating language, time, and locale. A deep contrastive analysis of its translation into English by the poet, Bunting, shows the difficulties that can arise from literal translations of classical Persian poetry.
تاثیر تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بر تفکر خلاق با نقش میانجی هوش هیجانی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بر تفکر خلاق با نقش میانجی هوش هیجانی در دوره ابتدایی بود.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان نوشهر می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تدریس بوده و تعداد آن ها 345 نفر می باشد که درنهایت، براساس جدول مورگان نمونه ای برابر 181 نفر جهت انجام تحقیق، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب می شوند. روش اجرای پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جمع آوری اطلاعات به کمک سه پرسشنامه؛ تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی از خضرلو (1393)، پرسشنامه تفکر خلاق ولش (2002) و پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1996)، انجام پذیرفته می باشد که روایی و پایایی هر سه پرسشنامه توسط تحقیقات دیگر تایید شده است.نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که اثر مستقیم تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی و تفکر خلاق با برابر با 246/0 است؛ همچنین اثر غیر مستقیم تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی و تفکر خلاق با تأثیر متغیر میانجی هوش هیجانی برابر با 467/0 می باشد؛ بعلاوه طبق آزمون سوبل، تأثیر متغیر میانجی هوش هیجانی برروی متغیر تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی و تفکر خلاق برابر با 21/7 بوده و چون بزرگتر از 96/1 به دست آمده مورد تأیید می باشد. نتایج نشان داد که تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بر تفکر خلاق با نقش میانجی هوش هیجانی اثربخش است. معلمانی که از تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بهره می برند به وضوح شاهد خواهند بود که محیط الکترونیکی، فضایی را فراهم می آورد که دانش آموز با ذهنی باز بتواند سوال کند، خلاقانه فکر کند و برای شنیدن دیدگاه ها و چشم انداز های جدید انگیزه داشته باشد که موارد ذکرشده در حقیقت بخش محوری هوش هیجانی است که اساس تفکر خلاق را نیز شکل می دهد.
The Relationships between Parent-child Interaction and Critical Thinking Disposition: Mediating Role of Cognitive Flexibility
حوزههای تخصصی:
Objective: Critical thinking is considered a vital skill for life, especially for learning among students. The current research aims to determine a causal model of the relationship between parent-child interaction and the disposition towards critical thinking, with cognitive flexibility playing an intermediary role.Method: The design of this research was descriptive-correlational, utilizing structural equation modeling. The study population included male and female middle school students from Lahijan city during the 2023-2024 academic year. A sample of 200 students was selected through convenience sampling. For data collection in this research, the Parent-Child Relationship Scale (PCRS), The California Critical Thinking Disposition Inventory (CCTDI), and the Cognitive Flexibility Inventory (CFI) were used. The data were then analyzed using Pearson’s correlation test and structural equation modeling, with the help of SPSS 26 and LISREL 10.2 software.Results: The findings of the research indicated that the proposed model has a good fit. Additionally, parent-child interaction and cognitive flexibility have a direct effect on the disposition towards critical thinking (P > 0.05). Parent-child interaction has a significant and positive indirect effect on the disposition towards critical thinking through cognitive flexibility (P > 0.05).Conclusion: Therefore, it can be concluded that parent-child interaction and cognitive flexibility can predict critical thinking skills in students. School authorities and parents should pay special attention to these variables.
فهم مقوله های زیبایی شناسی؛ افق های الهام بخش در فعالیت های تربیتی (بازشناسی سند تحول بنیادین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی یکی از شاخه های فلسفه است که در زمینه تعلیم و تربیت کاربرد بیشتری پیدا کرده است. این مقاله با هدف شناخت و گسترش فهم ابعاد زیبایی شناسی در حوزه فعالیت های تربیتی مدارس تنطیم شده است.داده های مبنایی پژوهش کیفی با رویکرد اکتشافی از28 منبع مرتبط غربی و 45 منبع مرتبط با سند تحول در زمینه موضوع زیبایی شناسی جمع آوری شده است. داده ها به شیوه استقرای تحلیلی مورد تحلیل قرار گرفتند و از تحلیل آنها 66 مقوله استنباط شد. مقوله های بدست آمده مورد مقایسه قرار گرفتند و مؤلفه های اصلی زیبایی شناسی در ارتباط با فعالیت های تربیتی شناسایی شدند. بر اساس مؤلفه های اصلی، مدل مفهومی زیبایی شناسی در فعالیت های تربیتی و الگوی اجرایی از افق های الهام بخش آن در فعالیت ها ارائه شد. سه سوسازی نتایج از منابع با نرم افزار مکس کیودا و نظرسنجی محققان مختلف همگرایی و اعتبار یافته ها را نشان داد. از این رو بر مبنای الگوی تدوینی می توان با رویکرد و زمینه سازی زیبایی شناختی فعالیت های امورتربیتی به اهداف تربیت اخلاقی،اجتماعی و عقلانی آرامش بخش، توسعه یافته و پویا، متناسب با سیر رشدی دانش آموزان در دوره های تحصیلی سه گانه، دست یافت.