چکیده

 Objective: Critical thinking is considered a vital skill for life, especially for learning among students. The current research aims to determine a causal model of the relationship between parent-child interaction and the disposition towards critical thinking, with cognitive flexibility playing an intermediary role.Method: The design of this research was descriptive-correlational, utilizing structural equation modeling. The study population included male and female middle school students from Lahijan city during the 2023-2024 academic year. A sample of 200 students was selected through convenience sampling. For data collection in this research, the Parent-Child Relationship Scale (PCRS), The California Critical Thinking Disposition Inventory (CCTDI), and the Cognitive Flexibility Inventory (CFI) were used. The data were then analyzed using Pearson’s correlation test and structural equation modeling, with the help of SPSS 26 and LISREL 10.2 software.Results: The findings of the research indicated that the proposed model has a good fit. Additionally, parent-child interaction and cognitive flexibility have a direct effect on the disposition towards critical thinking (P > 0.05). Parent-child interaction has a significant and positive indirect effect on the disposition towards critical thinking through cognitive flexibility (P > 0.05).Conclusion: Therefore, it can be concluded that parent-child interaction and cognitive flexibility can predict critical thinking skills in students. School authorities and parents should pay special attention to these variables.

رابطه تعامل والد-فرزند با گرایش به تفکر انتقادی: نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی

 هدف: تفکر انتقادی به عنوان یک مهارت برای زندگی به ویژه برای یادگیری در دانش آموزان اهمیت بسیار زیادی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل علّی رابطه تعامل والد-فرزند با گرایش به تفکر انتقادی با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی انجام شده است. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول شهر لاهیجان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. 200 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ-آوری اﻃﻼﻋﺎت در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از مقیاس رابطه والد-فرزند (PCRS)، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTDI) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) اﺳﺘﻔﺎده ﺷد. سپس داده ها توسط آزمون همبستگی پیرسون و روش مدل یابی معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزارهای 26SPSS- و 10.2-LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. همچنین تعامل والد-فرزند و انعطاف پذیری شناختی بر گرایش به تفکر انتقادی اثر مستقیم دارند (05/0> P). تعامل والد-فرزند از طریق انعطاف پذیری شناختی اثر غیرمستقیم مثبت و معنادار بر گرایش به تفکر انتقادی دارند (05/0> p). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت تعامل والد-فرزند و انعطاف پذیری شناختی می تواند مهارت تفکر انتقادی را در دانش آموزان پیش بینی کند و مسئولان مدارس و والدین باید به این متغیرها توجه ویژه داشته باشند.

تبلیغات