مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۹٬۶۸۱ تا ۴۹٬۷۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیین های سوگواری از جمله مراسماتی است که در حوزه فرهنگ یک جامعه قرار دارد و جزئی از آداب و رسومی است که همه جوامع با ادیان و فرهنگ های گوناگون به آن توجه دارند. در ایران نیز این رسم همواره با اهمیت خاصی انجام می گرفته است. هدف مقاله حاضر، بررسی و توصیف سوگواری زنان در شاهنامه فردوسی و شناخت وجه تشابه این رسم و آئین با سوگواری زنان در قوم بختیاری با استناد به منابع و همچنین تحقیقات میدانی به شیوه تطبیقی و تحلیلی است. مطالعه و بررسی آیین های سوگواری زنان در شاهنامه و مقایسه آن با آئین های سوگواری زنان قوم بختیاری، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و روایات های تاریخی درباره آئین سوگ، شباهت های فراوانی وجود دارد. آدابی مانند مویه کردن، خاک آلودگی، خراشیدن چهره، جامه پاره کردن، مو کندن، مو بریدن در شاهنامه و قوم بختیاری به طور مشترک وجود دارند.
تحلیل عدالت فضایی در دسترسی به خدمات شهری، نمونۀ موردی: شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 32
حوزههای تخصصی:
توجه به جنبه های ساختار فضایی شهر از نظر شاخص های مختلفِ خدماتی امری ضروری به نظر می رسد؛ زیرا ساختار فضاییِ شهر دارای سیستم منسجمی است و از اجزا و عناصر گوناگون تشکیل شده که ناپایداری هر کدام از این عناصر بر کل مجموعه و ساختار شهری تأثیرگذار است. با توجه به اهمیت مسئله عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری، هدف مقاله حاضر تحلیل نحوه توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی در شهر یاسوج و شناسایی نابرابری ها و عدم تعادل ها در سطح مناطق و نواحی مختلف شهر است. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش برای تعیین الگوی پراکنش خدمات شهری از شاخص میانگین نزدیک ترین همسایه و برای تکمیل فرایند تحلیل و مشخص شدن وضعیت شهر از نظر دسترسی به خدمات عمومی نیز از تحلیل شبکه در نرم افزار Arc GIS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دهنده توزیع فضایی خوشه ای خدمات در شهر یاسوج است. بدین صورت که توزیع خدمات در محله های واقع در ناحیه یک از منطقه یک و محله های واقع در ناحیه یک از منطقه ۲ مناسب است، در حالی که توزیع آن ها در محله های واقع در شرق و شمال شرقی و همچنین محله های جنوبی شهر وضعیت نامناسبی دارد. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد توزیع خدمات در شهر یاسوج وضعیت نامناسبی دارد و محله های حاشیه شهر نسبت به محله های مرکزی برخورداری ضعیفی دارند. براین اساس، بازنگری در طرح های توسعه شهری، توجه به نیازها و ضرورت های موجود و دوری از مقتضیات مکانی، فضایی و اقتصادی در مکان یابی خدمات و توزیع مجدد خدمات و اولویت دهی به محله های کم برخوردارپیشنهاد می شود.
تحلیل ساختاری پیشران های توسعه ای مؤثر بر تحقق پذیری طرح آمایش سرزمین استان کردستان بر مبنای نقش آفرینی نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
205 - 238
حوزههای تخصصی:
ماهیت جامع و آینده نگرانه طرح های آمایشی از یک سو و تغییرات مستمر فضای توسعه ای به واسطه اثرگذاری روندها، اتفاقات و عوامل کلیدی که از آن ها به عنوان پیشران، یاد می شود، اهمیت شناسایی، کنترل و برنامه ریزی روی آن ها را در راستای ساماندهی فضای کمیاب توسعه ای و تحقق پذیری اهداف و مأموریت های سند آمایش، ضروری می سازد. در این میان، بدون نقش آفرینی مؤثر نواحی روستایی، تحقق پذیری سند راهبردی آمایش سرزمین استان ها به عنوان بالاترین سند توسعه ای با چالش های بسیاری روبه رو می شود. برهمین اساس، پژوهش حاضر با تأکید بر مرحله اول و مهم مطالعات آینده نگری با هدف شناسایی مهم ترین پیشران های مؤثر بر توان افزایی نواحی روستایی در راستای نقش آفرینی مؤثر در تحقق اهداف، مأموریت و چشم انداز ترسیمی سند راهبردی آمایش سرزمین استان کردستان انجام گرفته است. در پژوهش کاربردی حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اکتشافی با بهره گیری از تکنیک دلفی؛ عوامل اصلی شناسایی و سپس با تعیین چگونگی روابط و نحوه اثرگذاری و اثرپذیری آن ها در نرم افزار MicMac، پیشران های مؤثر مشخص شد که درنهایت 60 متغیر با ماهیت های مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، طبیعی و فضایی در مقیاس های محلی، منطقه ای، ملی و فراملی در حوزه ارتباط با اقلیم کردستان عراق، شناسایی و با توجه به نحوه اثرگذاری و اثرپذیری، 29 متغیر که بیشترین نقش را در عملکرد سایر متغیرها دارا بودند، به عنوان پیشران اصلی، تعیین شدند. توزیع متغیرها و پیشران های شناسایی شده به تلفیقی از تمامی ابعاد اصلی اثرگذار ختم شد که در این میان، پیشران و متغیرهای با ماهیت اقتصادی (بیشترین تعداد) و مدیریتی (بیشترین اثرگذاری) دارای بیشترین اثرگذاری در تعیین روند تغییر و عملکرد سایر متغیرها و پیشران ها بودند. توزیع بیش از 69 درصد از متغیرهای اصلی در ناحیه 1 یا اثرگذار، ناحیه 2 یا دووجهی و در ناحیه 4 یا تنظیمی، نشان از روابط پیچیده و درهم تنیده و حساسیت کنترل و برنامه ریزی بر پیشران ها در راستای تحقق اهداف و مأموریت های سند آمایش استان بر مبنای نقش آفرینی نواحی روستایی آن دارد.
Analysis of articles in the Journal of Rural Research and Planning (JRRP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Scientific papers are presented for benefit in journals. The studies are carried out academically and in accordance with the needs of society. Therefore, examining them is essential to journals and academics. This paper aims to analyze the articles of the Journal of Rural Planning and Research and the connection of these articles with the challenges and obstacles of rural development.Design/methodology/approach- Scientometrics research was the basis of the current research. Scientometrics is defined as quantitatively studying science or measuring the quality and impact of research. As a field, Scientometrics uses statistical methods and techniques to quantify research and achievements to reveal the research development process and can be a tool for decision-making. The main themes include measuring research quality and impact, citation processes, mapping scientific fields, and using indicators in research policy and management. The method of collecting information was from libraries and the citation database in the "Publish or Perish" software program. The indexes of "Network Density", "Centrality Degree", "Betweenness Centrality", "Eigenvector" and "Clustering Coefficient", as well as "H-Index", were used in this study. Ravar Matrix was used to prepare the self-interaction matrix, and Ucinet and Gephi were used to analyze the indicators and make graphs. Also, the co-occurrence of the keywords of the articles was the basis for identifying the topics of the articles.Findings- Journal of Rural Research and Planning (JRRP), has published 348 articles in 10 volumes and 35 issues. Authors such as Anabestani, Barghi and Rezvani had the highest number of connections in the collaboration network. On the other hand, researchers like Taghdisi, Anabestani, Afrakhteh and Bouzarjomehri are the most influential authors of the Journal. Moreover, the main topic of the papers is Economic Development in rural areas. According to the changes and evolution of the leading research topics, the issue of sustainable development has been one of the main research approaches in the last few years. After that, studies have been conducted more on sustainable livelihood development, connected with other topics.Originality / value- Neglecting social and cultural challenges seems to be the common shortcomings of rural research besides rural development programs in Iran. This issue indicates the need for more integration in research and calls for attention in development programs.
تحلیل همبستگی کانونی رابطه بین عوامل موثر بر تاب آوری در مواجهه با خشک سالی، مطالعه موردی: روستاهای شهرستان کنگاور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
1 - 16
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند روزافزون بلایای طبیعی، در صورت ترکیب رویکرد تاب آوری با چرخه مدیریت بلایا می توان به رویکرد جامعی برای مدیریت خشک سالی دست یافت. ازآنجایی که ظرفیت های موجود نقشی متفاوت در این فرایند ایفا می کنند، در این تحقیق به دنبال آن هستیم تا میزان تأثیر عوامل بر وضعیت تاب آوری بر اساس رویکرد سرمایه های اجتماعی موردبررسی قرار گیرد. این پژوهش با هدف کاربردی –توسعه ای، در قالب مطالعه اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایشی از نوع همبستگی کانونی انجام گرفته است. با توجه به اینکه هدف از تحقیق بررسی وضعیت تاب آوری جامعه بر اساس متغیرهای مستقل «سرمایه های اجتماع» می باشد، از روش تحلیل همبستگی کانونی برای بررسی رابطه بین مجموعه یا ابعاد سرمایه های اجتماع با مجموعه یا ابعاد چرخه مدیریت بلایا با استفاده از نرم افزار spss22 استفاده گردید. حجم نمونه برآورد شده بر اساس فرمول کوکران، 494 و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی نفر برآورد گردید. داده های موردنظر با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. بررسی پایایی داده های به دست آمده نشان از تأیید پایایی در سطح عالی (91/0) بود. نتایج به دست آمده از تحلیل کانونی نشان داد کانون اول با مقدار ویژه 92/0 بیشترین توضیح را درباره مدل می دهد، مقدار ضریب تعیین 48/0 محاسبه شده کانون اول نشان می دهد که 48 درصد از واریانس کل جامعه توسط آن تبیین می شود. کانون های دوم و سوم نیز به ترتیب حدود 7 و 1 درصد از تغییرات مدل را توضیح می دهد. همچنین در مرحله آمادگی، سرمایه انسانی، بیشترین اثربخشی با ضریب کانونی 25/0 دارد، به ترتیب سرمایه مالی، سیاسی و فرهنگی و نهایتاً سرمایه اجتماعی و طبیعی و فیزیکی که معنادار نمی باشند. همچنین در مرحله کاهش سرمایه مالی بیشترین تأثیرگذاری را در تاب آور سازی جامعه با ضریب کانونی 28/0 بر عهده دارد. در مرحله بازیابی نیز که ناظر بر دوره پس از خشک سالی می باشد، سرمایه فرهنگی بیشترین نقش را با ضریب کانونی 21/0 ایفا می کند.
طراحی الگوی عدالت و برابری فرصت های آموزشی در مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان با استفاده از نظریه داده بنیاد
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
366 - 378
حوزههای تخصصی:
تأمین عدالت و برابری فرصت های آموزشی، موضوعی اساسی در ارتقای عدالت اجتماعی و توسعه انسانی در هر جامعه ای است. با این حال، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، مناطق محروم از کمبود فرصت ها و منابع آموزشی رنج می برند. استان سیستان و بلوچستان، واقع در جنوب شرقی ایران، یکی از این مناطق با سطح فقر بالا و کمبود امکانات آموزشی کافی است. بنابراین این پژوهش با هدف طراحی الگویی برای عدالت و برابری فرصت های آموزشی در مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که طراحی الگویی برای عدالت و برابری فرصت های آموزشی در مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان نیازمند رویکردی همه جانبه است که نقش حمایت دولت، مشارکت اجتماعی و توانمندسازی منابع انسانی را در نظر بگیرد. الگوی توسعه یافته در این پژوهش، چارچوبی برای ارتقای عدالت اجتماعی و توسعه منابع انسانی از طریق آموزش در مناطق محروم را فراهم می کند. همچنین اجرای این الگو می تواند به ارتقای چشمگیر کیفیت آموزش و ارتقای عدالت و برابری در فرصت های آموزشی در استان سیستان و بلوچستان منجر شود.
بررسی تحقق پذیری مدیریت یکپارچه سازمان های دولتی با رویکرد آینده نگاری، مطالعه موردی: کلان شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
1 - 16
حوزههای تخصصی:
توسعه بافت های جدید در شهرها علاوه بر نادیده گرفتن بافت تاریخی و دگرگونی شکل و ساختار قدیمی شهر، گسترش عناصر کالبدی جدید و فراموشی عناصر باارزش تاریخی است. در کشورهای توسعه یافته که دارای میراث فرهنگی غنی هستند، حفظ و احیای بافت باارزش تاریخی در چارچوب مدیریت فضایی آن و توسعه فضاهای عمومی همچنان یک حوزه مهم و پیوند دائمی موفقیت است. از این منظر، بافت های باارزش تاریخی به عنوان مکان هایی ویژه و فرصت آفرین به لحاظ مولفه های کالبدی، اجتماعی، فرهنگی و مردم شهر محسوب می شوند. بر این اساس هدف تحقیق، تحلیلی عملکرد فضای عمومی شهری در بافت باارزش تاریخی منطقه 12 تهران می باشد.روش تحقیق حاضر با توجه به ماهیت موضوع و هدف کلی آن، از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و در منطقه 12 کلانشهر تهران با ابزار پرسشنامه به تعداد 50 نفر انجام گرفته است. مؤلفه ها در 3 بخش فرهنگی، کالبدی و اجتماعی و در قالب 20 متغیر مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در سنجش میزان تأثیرگذاری فضای عمومی و بافت تاریخی از آزمون پیرسون، تی و رگرسیون استفاده شده است.یافته ها نشان می دهد یک واحد تغییر در انحراف معیار اقدامات فرهنگی و پویایی زندگی بومی و محلی باعث می شود تا انحراف معیار متغیر وابسته (فضای عمومی بافت تاریخی) به اندازه 81 و 70 درصد تغییر کند. در حالی که یک واحد تغییر در انحراف معیار الگوی فعالیت تنها باعث می شود تا انحراف معیار متغیر وابسته به اندازه 24 درصد تغییر نماید.نتایج نشان می دهد که مؤلفه اجتماعی دارای وضعیت بهری نسبت به کالبدی و فرهنگی دارا می باشد. به عبارت دیگر متغیرهای اقدامات فرهنگی و پویایی زندگی بومی و محلی به مراتب سهم بیشتری در مقایسه با سایر متغیرها بر عهده دارند.
قیاس تطبیقی کیفیت های فضایی پیاده روهای خیابان تجاری با تأکید بر آسایش زنان (مورد پژوهی: خیابان مصدق و نوبهار شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
71 - 101
حوزههای تخصصی:
زنان، بخش قابل توجهی از مخاطبان خیابان های تجاری هستند که نیازهای آنان برای حضور در این فضاها کمتر از سایر گروه ها مورد توجه قرار گرفته است و بطوری که ممکن است بارها از زنان شنیده باشیم که تجربه حضور و عبور از این گذرها برای این گروه جنسی راحت نیست؛ چرا که حس ناراحتی و ناامنی را در آنان ایجاد می کند. مسیرهای پیاده رو خیابان های تجاری مصدق و نوبهار در شهر کرمانشاه نیز از این قاعده مستثنی نبوده وآنچه از بررسی و تحلیل وضعیت عملکردی و تجربه حضور زنان به ویژه در ساعات پر رفت و آمد در این دو خیابان برآید، نشان از عدم توجه به معیارهای آسایش زنان اعم از آسایش محیطی و روانی در طراحی این فضاها دارد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر کاربردی و در پی بررسی و تحلیل وضعیت آسایش (محیطی و روانی زنان) براساس امکانات موجود در پیاده روهای مذبور و نیز تحلیل و ارزیابی کیفیت محیط براساس شاخص های کیفیت محیط است و به دنبال پاسخ به این پرسش است که وضعیت آسایش زنان در پیاده روهای خیابان تجاری شهر کرمانشاه چگونه است و برای تحقق آن چه باید کرد؟ این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی، ابتدا به شناخت عناصر تشکیل دهنده پیاده رو، شاخص های کیفیت فضا و مؤلفه های آسایش زنان با استفاده از مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای می پردازد، سپس براساس مفاهیم مستخرج از بخش نظری و رابطه نیاز آسایش زنان با شاخص های کیفیت فضای پیاده رو، معیارهای ارزیابی آسایش زنان براساس استاندارد های جهانی تدوین می گردد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مشاهده میدانی و پرسشنامه (طیف لیکرت) و مصاحبه می باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و برای هر نمونه 200 نفر و توزیع پرسشنامه به صورت تصادفی در میان زنان حاضر در خیابان های تجاری بوده است. سنجش داده ها با استفاده از سنجش رایج آماری (درصد) و ارزیابی پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل نظام مند داده ها حاکی از آن است که وضعیت تأمین آسایش زنان در هر دو پیاده روِ خیابان های مصدق و نوبهار ضعیف ارزیابی می شود، بطوریکه آسایش محیطی (فیزیولوژیکی و فیزیکی) زنان نامطلوب و بیشترین میانگین در حوزه عبور و حوزه سواره رو می باشد. از نظر معیارهای آسایش روانی نیز هر دو خیابان در حوزه لبه دارای وضعیت نسبتاً مطلوبی می باشند. همچنین نتایج حاصل از بررسی و ارزیابی کیفیت فضایی نشان می دهد پیاده رو خیابان نوبهار دارای کیفیت مطلبوب تری نسبت به خیابان مصدق است.
شناسایی و تبیین راهبردهای نگهداری خیرین ورزش یار در ساخت اماکن ورزشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
15 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی راهبردهای نگهداری خیرین ورزشیار با تأکید بر ساخت اماکن ورزشی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی و بر اساس رویکرد تحقیق، آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل صاحب نظران حوزه جذب و نگهداری خیرین در ورزش بود که نمونه گیری به صورت هدفمند و تعداد 16 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و در بخش کمّی پژوهش جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارکنان ادرات ورزش و جوانان کشور بود که از این بین تعداد 220 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل عرفی و در فاز کمّی تحقیق از روش الگوسازی معادلات ساختاری استفاده شد. براساس یافته های بخش کیفی در مجموع 52 کد اولیه ایجاد شدکه با استفاده از این کدها پرسش نامه راهبردهای نگهداری خیرین ورزش یار مشتمل بر 25 گویه طراحی و در بخش کمّی مورد آزمون قرار گرفت. پس از تحلیل عاملی اکتشافی و شناسایی مؤلفه های تشکیل دهنده راهبردهای نگهداری خیرین ورزش یار در ساخت اماکن ورزشی، جهت تعیین اثرات گویه ها و عامل های شناسایی شده بر نگهداری خیرین ورزش یار، از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید؛ نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد به ترتیب عوامل آموزش و پژوهش ، عوامل حمایتی ،تشویق و انگیزش ،تبلیغات و رسانه و سازمان دهی امور خیریه میتواند به عنوان راهبرد بر نگهداری خیّرین ورزش یار تأثیر داشته باشد.
مدیریت پیچیدگی فقر مبتنی بر توسعه پایدار مناطق نفت خیز محروم ایلام: کاربردی از روش شناسی پویایی سیستم (SD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
299 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف: برخلاف قوانین توسعه مناطق نفت خیز و محروم کشور، استان ایلام با وجود منابع غنی نفت وگاز، هنوز مناطق محروم بسیاری دارد. پژوهش حاضر با طرح مداخله سیستمی به مدیریت پیچیدگی فقر پرداخته است و در جست وجوی شناسایی سیاست های محرومیت زدایی مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم نفت خیز و گازخیز ایلام است.
روش: برای این منظور، ابتدا مدل پویایی سیستم فقر مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم نفت خیز با مشارکت سیاست گذاران توسعه منطقه ای طراحی و پس از اعتبارسنجی مدل، در افق بیست ساله شبیه سازی شد. سپس با توجه به نتایج تحلیل حساسیت مدل، سیاست های فقرزدایی مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم، شامل پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی منطقه ای شناسایی و نتایج مقایسه و رفتار متغیرهای هدف تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: یافته های حاصل از شبیه سازی مدل، سیاست های ترکیبی منتخب بدین ترتیب شناسایی شدند: ۱. تأمین منابع مالی دولتی و غیردولتی و سرمایه گذاری در توسعه منطقه ای و محرومیت زدایی؛ ۲. سرمایه گذاری روی فرصت های شغلی صنعت نفت وگاز؛ ۳. سرمایه گذاری روی فرصت های شغلی کشاورزی؛ ۴. سرمایه گذاری روی فرصت های شغلی گردشگری و گمرک مرز بین المللی؛ ۵. افزایش پاسخ گویی و شفافیت در راستای مبارزه با فساد سیاسی و نفوذ قدرت در تخصیص منابع دولتی به استان؛ ۶. توانمندسازی نیروی کار کشاورزی متناسب با فرصت های شغلی در دسترس کشاورزی؛ ۷. توانمندسازی نیروی کار صنعت نفت وگاز متناسب با فرصت های شغلی در دسترس بخش صنعت نفت وگاز در راستای کاهش استخدام غیربومی؛ ۸. توانمندسازی نیروی کار بخش خدمات متناسب با فرصت های شغلی گردشگری و گمرک مرز بین المللی؛ ۹. سرمایه گذاری در بهره وری منابع آب در راستای مدیریت تقاضای منابع آب در کشاورزی و صنعت نفت وگاز؛ ۱۰. افزایش نظارت بر اجرای الزامات و استانداردهای محیطی و اِعمال جرایم محیطی برای بهره برداران توسعه صنعتی منطقه و الزام به انتشار گزارش پایداری شرکت های صنعت نفت، گاز و پتروشیمی، به عنوان بهترین سیاست های فقرزدایی مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم نفت خیز ایلام.
نتیجه گیری: مدل پیشنهادی کاربردی از مدیریت پیچیدگی فقر و سیاست گذاری توسعه پایدار مناطق محروم است و کارایی آن با توجه مناطق محروم نفت خیز ایلام نشان داده شده است.
اهمیت دره خرم آباد در توسعه پایدار گردشگری با رویکرد فراهم نمودن زمینه ثبت در میراث جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از عوامل اصلی توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی بسیاری از کشورها بوده و شناسایی و تحلیل منابع گردشگری نقش مهمی در توسعه چشم انداز برنامه ریزی گردشگری ایفا می کند. دره خرم آباد در مرکز استان لرستان با وجود پتانسیل های طبیعی و تاریخی متعدد گردشگری و معرفی آن به عنوان یکی از نخستین سکونتگاه های بشری، تاکنون به دلایل متعددی در فهرست میراث جهانی ثبت نشده است. پژوهش حاضر باهدف، مطالعه اهمیت دره خرم آباد در توسعه پایدار گردشگری استان و فراهم نمودن زمینه ثبت آن در فهرست جهانی تدوین شده است. روش تحقیق تحلیلی- میدانی و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل SWOT، TOPSIS و AHP استفاده شده است. همچنین در زمینه اهمیت اثر در رابطه با ثبت جهانی، ملاک های اجرایی کنوانسیون میراث جهانی معیارهای بوده اند که در این پژوهش ملاک عمل قرارگرفته اند. نتایج حاصل از تحلیل AHP نشان داد که در بین مؤلفه های مورد ارزیابی در بخش طبیعی وجود دریاچه ها و آب بندها در سطح شهر، از مؤلفه های فرهنگی وجود موزه ها تاریخی و فرهنگی معتبر و در بین مؤلفه های تفریحی وجود پارک های بزرگ، بیشترین اهمیت را در بین قابلیت های گردشگری دره خرم آباد داشته اند. هم چنین بررسی مؤلفه های اثرگذار بر توسعه گردشگری دره خرم آباد و فراهم نمودن زمینه ثبت جهانی بیانگر این است که بهره گیری از سیستم مشارکتی مردم، سازمان ها و نهادهای دولتی و غیردولتی، امنیت و رضایت در مناطق گردشگری، تنوع بخشی به امکانات و خدمات گردشگری، تبلیغات و اطلاع رسانی خدمات گردشگری و تخصیص تسهیلات بانکی و حمایت های قانونی، رتبه اول تا پنجم را در توسعه گردشگری دره خرم آباد دارند.
طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای معلمان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای معلمان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی؛ به لحاظ گردآوری اطلاعات، از نوع آمیخته بوده است. جامعه آماری پژوهش اساتید راهنما، معلمان راهنما و دانشجو-معلمان ترم آخر کارورزی دانشگاه فرهنگیان بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی به روش غیر احتمالی و هدفمند و تا سطح اشباع بود. براین اساس 30 نفر که با هدف پژوهش همخوانی بیشتری داشتند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش نمونه گیری در بخش کمی، نمونه گیری خوشه ای بوده است که بدین ترتیب، 191 نفر انتخاب شدند به منظور گردآوری داده ها در مرحله کیفی از مصاحبه نیمه ساخت مند استفاده شد و در بخش کمی به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. داده های کیفی با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و در بخش کمی از مدل یابی معادلات ساختاری جهت تایید الگوی بدست آمده در بخش کیفی استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل داده ها شایستگی های معلمان راهنما کارورزی در 5 حیطه، 66 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی شناسایی شدند. حیطه دانش شامل 4 مقوله اصلی دانش موضوعی، دانش تربیتی، دانش سازمانی، دانش عمومی؛ حیطه مهارت شامل 4 مقوله اصلی، مهارت های آموزشی، مهارت های مربی گری، مهارت های پژوهشی، مهارت های ارتباطی؛ حیطه توانایی شامل 1 مقوله اصلی توانایی فکری؛ حیطه ویژگی شامل 2 مقوله اصلی ویژگی روان شناختی و ویژگی های اخلاقیو در آخر حیطه نگرش شامل 4 مقوله اصلی نگرش مثبت نسبت به آموزش و پرورش، نگرش مثبت نسبت به کارورزی ، نگرش خود توسعه ای و نگرش مثبت نسبت به جامعه بود.
محوریت حق الطاعه در دانش اصول(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
95 - 124
حوزههای تخصصی:
از آن جا که «اصل حق الطاعه» در اندیشه اجتهادی شهید سید محمدباقر صدر نقش ویژه ای در عقل عملی دارد، آن را به مثابه یک عنصر دستگاهی که کل علم اصول بر مبنای آن شکل می گیرد مستقر می کند، نه فقط به مثابه منهجی که تنها در اصول عملیه کاربرد دارد و این کاربرد محدود هم با ورود برائت شرعی منتفی می شود. دیدگاهی که حق الطاعه را در مباحث اصول عملیه منحصر می داند، عملا آن را به ایده ای فکری تبدیل می کند که هیچ نقش ویژه ای در علم اصول ندارد. در حالی که حق الطاعه یک منهج و مسلک است. اطلاق این عناوین بر حق الطاعه نشان از اهمیت آن برای علم اصول دارد. طبق ادعای این مقاله، حق الطاعه نه فقط در اصول عملیه، بلکه در صدر علم اصول قرار دارد و تمام بخش های این دانش را، از مباحث قطع گرفته تا ظنون و حجیت و ادله اجتهادی را تحت تأثیر خود قرار می دهد. این چنین اصل فکری که منهج علمی را دگرگون می سازد، می توان عنصر دستگاهی نیز نامید. تقریر اصل حق الطاعه به مثابه عنصری دستگاهی، مستلزم نشان دادن ابتناء سازمان واره علم اصول بر آن و چگونگی شکل گرفتن و تبیین عناصر بنیادین علم اصول و زیر مجموعه های آن ها بر مبنای این اصل است. افزون بر ساختار علم اصول، طبیعتا مفاهیم و محتواهای این علم نیز از قبیل مباحث مربوط به ادله، حجیت و اصول عملیه، دستخوش دگرگونی و توسعه خواهند شد. افزون بر این که، این اصل به مثابه یک عنصر تنظیم گر داده های اجتهادی، افزون بر رفع مشکلات اساسی دیگر سازمان واره های علم اصول، توانمندی جدیدی به دانش اجتهادی و علم اصول می افزاید و بنا بر این تاریخ دانش اجتهادی را یک گام به پیش می برد.
تأثیر «سیستم توصیه گر مبتنی بر هوش مصنوعی» در تحولات آموزشی
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی به عنوان یک حوزه مطالعاتی و فناوری، از دهه 1940 میلادی مطرح شده است و این فرآیند تاکنون توانسته در مراحل مختلفی را از جمله، پردازش زبان طبیعی و یادگیری ماشین، شبکه های عصبی و عصب شناسی محاسباتی، پردازش تصویر و تشخیص الگو را پیشرفت و ... ارائه گردد. از همین رو، هوش مصنوعی به طور مداوم در حال تکامل است و این علم از ترکیب ریاضیات، علوم کامپیوتر، علوم اطلاعات و علوم شناختی بهره می برد و پژوهش ها و تحقیقات متعددی در این زمینه به ارتقاء هوش مصنوعی منجر شده است. در واقع هدف اصلی هوش مصنوعی، ایجاد سیستم هایی است که به طور خودکار و هوشمندانه عمل می کنند و وظایفی را به صورت کارآمد و توانمند انجام می دهند، که قبلاً نیاز به حضور انسانی داشته است. بنابراین از هوش مصنوعی در حوزه های مختلف صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، هنری، فرهنگی، آموزشی و ...، روز به روز پیشرفت و توسعه به سزایی را می توان شاهد بود. یکی از کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه آموزش است که توانسته به سرعت پیشرفت داشته باشد و تحولات بسیاری را به وجود بیاورد. یکی از عوامل کلیدی هوش مصنوعی در تحولات آموزشی، پارادایم های آموزشی است. هوش مصنوعی در عرصه فناوری آموزشی به توانمندی ارائه روش های شخصی سازی شده و تجربه های آموزشی بهینه سازی شده، برای هر فرد پرداخته است. بنابراین با استفاده از تحلیل داده های حجیم و الگویتم های پیشرفته، هوش مصنوعی می تواند الگوی یادگیری هر فراگیر را شناسایی کرده و به ارائه محتوای آموزشی مناسب نیازهای او بپردازد. فناوری های آموزشی دارای ویژگی های منحصر به فرد و بسیار گسترده هستند، که در این میان می توان به استفاده از واقعیت مجازی و افزوده، هوش مصنوعی، پلتفرم های آموزشی آنلاین، رباتیک آموزشی به عنوان بهترین فناوری های آموزشی نام برد. در این راستا، کشورهای مختلفی از جمله: فنلاند، سنگاپور، کره جنوبی و ژاپن نقش برجسته ای در زمینه فناوری های آموزشی و نوآوری های آموزشی داشته اند و بسیار پیشرفته و فعال از تکنولوژی در سیستم آموزشی خود استفاده می کنند. هوش مصنوعی در تغییرات و پیشرفت های اصلی در حوزه آموزش، استفاده از سیستم های توصیه گر را معرفی کرده است، تا از این طریق روند آموزش تقویت یابد. زیرا این سیستم ها با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین و تحلیل داده ها به طور هوشمندانه می تواند، پیشنهاد دقیق ترین مطالب آموزشی را براساس تحلیل سابقه یادگیری، سلیقه، علایق و نیازهای فراگیر را در ارائه دوره های آموزشی و منابع مناسب را برای هر فرد به صورت شخصی سازی شده پیشنهاد دهند. هم چنین با استفاده از سیستم های توصیه گر مبتنی بر هوش مصنوعی، تنظیم محتوای درسی براساس عملکرد و پیشرفت فردی، با تحلیل پیشرفت هر فراگیر، تنظیم می کنند و محتوا را براساس نیاز و پیشرفت هر فراگیر تغییر دهند و در نهایت پیش بینی موفقیت را براساس پتانسیل و عملکرد فراگیر در دوره های قبلی و موفقیت آینده را پیش بینی کنند و برنامه ریزی را برای یادگیری فراهم کنند. بنابراین به طور کلی، این سیستم ها، براساس توانایی های هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیل دقیق داده ها، با اقدام به جمعآوری اطلاعات کاربران، تحلیل و پردازش داده ها، پیشنهاد دوره های آموزشی، سفارشی کردن تجربه یادگیری، پیشنهاد منابع و مطالب آموزشی مرتبط، در بهبود فرآیند یادگیری نقش به سزایی دارند. از همین رو، پیاده سازی سیستم های توصیه گر مبتنی بر هوش مصنوعی، بر بهبود کیفیت آموزشی، رضایت فراگیران، افزایش تعامل میان مدرس و فراگیر، تأثیر مثبت و چشمگیری خواهد داشت و سطح دانش را ارتقاء می بخشد.
بررسی چالش ها و موانع نهادینه سازی رسانه اجتماعی در سازمان های دولتی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲
44-29
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی به منبع سازمانی مشترک دولت ها و ادارات دولتی در زمینه های مختلف تبدیل شده اند. با این حال، درک موانع نهادینه سازی رسانه های اجتماعی در مدیریت دولتی باید توسعه یابد. هدف از مقاله بررسی چالش ها و موانع نهادینه سازی رسانه اجتماعی در سازمان های دولتی بوده است. تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی به روش کتابخانه ای انجام شده-است. با جستجوی کلیدواژه های «نهادینه سازی»، «رسانه اجتماعی»، «موانع» و «سازمان های دولتی» در مقالات فارسی و معادل انگلیسی آنها "Institutionalization"، "Social media"، "Barriers" و "Government organizations" در ژورنال های معتبر خارجی اطلاعات مرتبط جمع آوری شد. نتایج بررسی ها نشان داد چالش های نهادینه سازی رسانه های اجتماعی در سازمان های دولتی در درجه اهمیت اول، زمینه کلی سازمان است که شامل بی سوادی تکنولوژیک، عدم اعتماد شهروندان به موسسات یا ترس از برقراری ارتباط است و سپس به ترتیب چارچوب نهادی (از قبیل سرقت اطلاعات و هویت، مشکلات مربوط به مالکیت معنوی)، همکاری بین سازمانی، چالش های ساختار سازمانی (نظیر فرهنگ سازمانی انعطاف ناپذیر، تعادل منفی در تصمیم گیری هزینه فایده برای پذیرش، یا عدم آموزش و مشکلات نگهداری خدمات)، چالش های مرتبط با اطلاعات و داده ها (نظیر اعتبار اطلاعات یا ترس از دست دادن کنترل بر محتوای ارسال شده)، مشکلات مربوط به قابلیت های خود فناوری می باشد. سازمان های بخش عمومی باید این چالش ها را از طریق نهادینه سازی رسانه های اجتماعی، همسو کردن فرهنگ سازمانی یا استراتژی سیاسی خود با این مجموعه جدید از ابزارهای شبکه، مدیریت کنند.
نقش روابط عمومی در ابژه علم
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳
76-61
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهمی که در برساخت گرایی مطرح شده است ابژه علم است. اینکه به واقع چرا بعضی فرضیه پردازان و دانشمندان در ساحت علم می درخشند و دیدگاه هایشان مطرح می شود و بعضی دیگر هر گز از چهارچوب دانشگاه و کتابخانه خارج نمی شوند. در این مقاله با روش تحقیق ثانویه و مطالعه مروری دیدگاه ها و آثار اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و روابط عمومی و رسانه خصوصاً در بررسی دیدگاه های روابط عمومی مدرن در برساخت گرایی ابژه علم و مرور رویدادهای تاریخی به مساله پرداخته شده است.آنچه که مسلم است اعتبار علمی یک دانشمند در کنار نیازهای جامعه و دیدگاههای متناسب با این نیازها در جهت پاسخگویی و حل مسایل عمومی مردم بر اساس مقتضیات و شرایط روز جامعه و خواست حاکمیت نقشی اساسی در اثربخشی روابط عمومی و رسانه در برندسازی شخصی یک دانشمند و ابزه دیدگاه هایش ایفا می نماید
شناسایی عوامل اقتضایی تاثیر گذار بر مدیریت رسانه
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
50-31
حوزههای تخصصی:
رسانه ها با ایجاد تحول در ارزش ها، باورها و اعتقادات ، ادراک و تصاویر و ذهنیات جامعه زمینه را برای اقناع پذیرش فراهم می کنند و نقش مهمی در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل اقتضایی تاثیرگذار بر مدیریت رسانه انجام شده است. پژوهش، یک مطالعه توصیفی و تحلیلی بوده و با استفاده از اسناد، کتب و پژوهش های انجام شده داخلی و خارجی مرتبط بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان داد که رویکردهای مختلف همچون رویکرد سیستمی، رویکرد مدیریت عمومی، رویکرد مدیریت بر اساس مالکیت و رویکرد مدیریت استراتژی برای مدیریت رسانه ها ارائه و اجرا شده است که هر کدام دارای محدودیت های مختلفی است و نشانگر برداشت ناصحیح و محدود آنها از موضوع مدیریت رسانه است. محدود کردن مدیریت رسانه به مدیریت ارتباط با رسانه ها و تقلیل سطح آن به مدیریت روابط عمومی و حتی پایین تر از آن به مدیریت تبلیغات است. یکی از این محدودیت ها عدم توجه به شرایط و تغییرات مکرر در رسانه ها می باشد. از این رو در این پژوهش رویکرد اقتضایی نیز به عنوان یکی از رویکردهای خاص مدیریت استراتژیک بیان شد که با توجه به ویژگی رسانه ها و همچنین تغییرات گسترده در ساختار و سیستم انتقال پیام ها در رسانه ها یک رویکرد لازم و با اهمیت در زمینه مدیریت رسانه ها مطرح می شود و بر اساس آن لازم است مدیریت رسانه طرح های جامع و کاملی برای شرایط مختلف و تغییرات ناگهانی و سریع در زمینه رسانه ها و حتی شرایط سیاسی، اجتماعی تدوین و برنامه ریزی نموده باشند. برای دستیابی به یک رویکرد اقتضایی در رسانه باید عوامل اقتضایی تاثیر گذار بر مدیریت رسانه شناسایی شود. یافته ها نشان داد که این عوامل اقتضایی به دو دسته سازمانی و برون سازمانی قابل تقسیم است. همچنین نتایج نشان داد که راهبردها و استراتژی های سازمان، تغییر انتظارات کارکنان، پیشرفت فناوری اطلاعات یا تغییر تکنولوژی و حجم بالای کارها از مهمترین شرایط اقتضایی مدیریت رسانه می باشد. همچنین تغییر مقررات دولتی و مالیاتی، اقبال عمومی به رسانه و افزایش آگاهی اجتماعی از مهمترین عوامل برون سازمانی با رویکرد اقتضایی هستند.
پیش بینی توسعه منابع انسانی بر اساس نشانگان وانمودگرایی و نشانگان استکهلم سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای رقابتی حاکم بر فضای کسب و کار سازمان ها، موجب شده نیروی انسانی به یک متغیر تأثیرگذار در حفظ و اعتلای اهداف سازمانی و یک نیروی مسبب پایایی و ماندگاری در بازار رقابت سازمان ها بدل شود. بر همین اساس سازمان هایی که قصد دارند در سطح جهانی فعالیت کنند برای این که بتوانند به درستی به این سطح برسند، به کارکنان توسعه یافته بیش از دیگران نیاز دارند. لذا هدف پژوهش حاضر پیش بینی توسعه منابع انسانی بر اساس نشانگان وانمودگرایی و استکهلم سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. در این پژوهش کلیه کارکنان شرکت ماموت در سال 1401 مورد ارزیابی قرار گرفت و حجم نمونه با استفاده نرم افزار GPower 150 نفر تعیین و به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، مقیاس دلبستگی بزرگسالان (کالینز و رید، 1990)، مقیاس نشانگان وانمودگرایی (کلانس و ایمز، 1978)، رفتار شهروندی سازمانی (پادساکوف، 2000) و پرسش نامه توسعه منابع انسانی (ایربای، 1998) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیون می توانند ۳۱ درصد واریانس توسعه منابع انسانی در کارکنان را پیش بینی کنند. نشانگان وانمودگرایی با بتای 25/0- (30/2-T=، 02/0P<) و استکهلم سازمانی با بتای 35/0- (27/3-T=، 001/0P< ) می توانند به طور معنی داری توسعه منابع انسانی را پیش بینی کنند. اما رفتار شهروندی سازمانی با بتای 01/0- (17/0-T=، 8/0P<) پیش بینی کننده معنی داری برای توسعه منابع انسانی نمی باشد. لذا وجود نشانگان وانمودگرایی و استکهلم سازمانی به عنوان نوعی سازوکار دفاعی به دلیل کمال گرایی منفی، تعلل یا اهمال کاری، فشار، کمبود الهام و خلاقیت ضعیف باعث تضعیف توسعه منابع انسانی در کارکنان و در نتیجه منجر به عملکرد پایین می گردد.
طراحی مدل مفهومی انرژی کارکنان در محیط کار: یک رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً رویکرد جدیدی در علم مدیریت ظاهر شده است که مربوط به روان شناسی مثبت است که از آن به عنوان دانش سازمانی مثبت یاد می شود. محققان این حوزه به آنچه که افراد را قادر می سازد در مواقع بحرانی انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند علاقه مند هستند. یکی از این مباحث، انرژی کارکنان است که به واکنش فیزیکی یا ذهنی افراد که به صورت ارادی و یا غیرارادی نسبت به یک رویداد رخ می دهد، تعریف شده است. بنابراین هدف از این پژوهش طراحی مدلی برای انرژی کارکنان در محیط کار است. از رویکرد کیفی تحلیل مضمون و بر اساس روش براون و کلارک برای شناسایی پیشایندها، پیامدها و ابعاد و مؤلفه های مدل مورد مطالعه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مقالات و کتاب های موجود در این زمینه بود که بر حسب نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از روش مطالعات کتابخانه ای شامل بررسی کتاب ها و مقاله ها برای گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شده است. به منظور بررسی روایی از روش بازبینی توسط همکار پژوهشی و برای سنجش پایایی از ضریب پی اسکات استفاده شده است. نتایج کلی این پژوهش به صورت 64 مضمون پایه، 11 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد که مضامین (ویژگی های روان شناختی، ویژگی های شغلی، سبک رهبری، ارتباطات اثربخش و سبک زندگی) به عنوان پیشران های انرژی کارکنان (انرژی فیزیکی، انرژی احساسی، انرژی شناختی و انرژی معنوی) به عنوان ابعاد و مؤلفه های انرژی کارکنان و پیامدهای (اولیه و ثانویه) به عنوان پیامد های انرژی کارکنان مشخص شد. متمرکز شدن بر مفهوم انرژی در سطوح مختلف در سازمان ها، اطلاعات ارزشمندی را در مورد وضعیت انرژی کارکنان در اختیار مدیران قرار می دهد. در نتیجه هنگامی که سطح بالایی از انرژی کارکنان در یک سازمان وجود داشته باشد کارکنان با تلاش مداوم برای دستیابی به اهداف موجب برانگیخته شدن سایر اعضا می شوند و این موضوع پیامدهای مثبتی را برای فرد و سازمان به همراه دارد.
مدل داده بنیاد استعدادیابی دانش آموزان مستعد شغل معلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل استعدادیابی دانش آموزان مستعد شغل معلمی در مدارس دوره دوم متوسطه با استفاده از روش کیفی داده بنیاد است. نمونه پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند از نوع قضاوتی انتخاب شد، و داده ها با مصاحبه در نفر 19ام به اشباع نظری رسید. داده ها به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیودا طی سه مرحله کدگذاری اولیه، ثانویه و مفهومی تحلیل شد. بر اساس یافته های پژوهش، شرایط علّی مدل استعدادیابی مشتمل بر 21 کد ثانویه با سه مفهوم شامل ابعاد شخصیتی، مهارت ها و تمایلات متناظر شد. برای مقوله زمینه ای 12 کد ثانویه متناظر با مفاهیم نارسایی های قانونی، مدیریتی، اجرایی و سیاسی استخراج شد. مقوله محوری استعدادیابی دانش آموزان با کدهای ثانویه مدیریت دانش، اثربخشی، رضایت شغلی و بهره وری مشخص شد. مؤلفه های مداخله گر با مفاهیم ارزش های ملی، سیاست زدگی، مدیریت ناصحیح استعدادها، فرهنگ ملی، تحریم اقتصادی ایران، شرایط سیاسی داخلی، فرهنگ و شرایط خانواده تبیین شد. راهبردها به دو بخش بلندمدت (اصلاح سبک مدیریتی، مدیریت استعداد، مدیریت استراتژیک، دگرگونی فرهنگی و اصلاحات ساختاری) و کوتاه مدت (اصلاح نظام جذب و استخدام، سیاست های تشویقی و ارزیابی عملکرد) دسته بندی شد. در نهایت پیامدهای مدل استعدادیابی از طریق 8 کد ثانویه در چهار بعد توسعه اجتماعی، توسعه فردی، موازنه میان آموزش و پرورش و ارتقای جایگاه معلمی ارائه شد. استدلال نظری، در کنار تحلیل چندسطحی پیامدهای استعدادیابی در بافت آموزش و پرورش در تصمیم گیری بهینه در تمامی سطوح و دستیابی به اهداف سازمانی کمک می کند.