مقالات
حوزه های تخصصی:
پارادایم توسعه درون زای روستایی یکی از جدیدترین ایده های فلسفی است که توانسته بخش مهمی از مطالعات روستایی را به خود اختصاص دهد. بااین حال، هنوز درک عمیقی از جنبه های مختلف این پارادایم جدید وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی جنبه های مختلف پارادایمی توسعه روستایی درون زا جدید است. به نحوی که این مقاله به تکمیل روایت های موجود پیرامون پارادایم نوظهور می پردازد. این مطالعه به مرور نظام مند و تحلیل موضوعی 47 متن با استفاده از دستورالعمل PRISMA پرداخته است. بررسی این متون منجر به شناسایی 4 موضوع اصلی و 18 موضوع فرعی شد. نتایج نشان می دهد که بخش قابل توجهی از ادبیات توسعه درون زای جدید روستایی در اروپا تولید شده است. محوریت اصلی مطالعات، موضوعات هستی شناسی برساختی و معرفت شناسی ترکیبی را پوشش می دهند و مطالعات کمتر به اخلاقیات و اقدامات فرایندی - ارتباطی پرداخته اند. نتایج موضوعی نشان می دهد که پارادایم توسعه درون زای جدید روستایی ازلحاظ مشخصات پارادایمیک از دو پارادایم قبلی توسعه برون زا و توسعه درون زا عبور کرده است. مهم ترین درس آموزه این پارادایم را می توان گفت که در نظر گرفتن تأثیر متقابل بین بازیگران محلی، نهادها و نیروهای خارجی درون شبکه ها در شکل گیری سیاست های توسعه روستایی است که می تواند درک عمیق تری از فرایند توسعه روستایی برای ما به ارمغان بیاورد. بااین حال، به کارگیری این پارادایم جدید مستلزم بررسی دقیق ویژگی ها و پویایی های منحصربه فرد هر منطقه روستایی است.
دانش بومی و توسعه روستایی: ریشه ها وچالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر هم زمان با تحول پارادایمی در ادبیات توسعه با جهت گیری معرفتی درون گرایانه، دانش بومی به عنوان یکی از گزینه های مؤثر برای توسعه روستایی از سوی نظریه پردازان مطرح شده است. این مقاله به ارزیابی ظرفیت جایگزینی این رویکرد می پردازد و با بررسی ریشه های پیدایش این رویکرد بر این باور است تأکید صرف بر آن نوعی افراط گرایی شبه معرفتی بوده و محل مجادله و مناقشه است. در این راستا، به دو عامل عمده اشاره می کند: تجربه نه چندان موفق برنامه های توسعه با ماهیت تکنوکراتیک آمرانه؛ و ظهور گفتمان های انتقادی مانند پسانوگرایی و پسااستعمارگرایی. مقاله استدلال می کند که این باور نوعی موضع گیری های رادیکالی (له و علیه) را نسبت به دو معرفت (بومی و علمی) سبب شده که ریشه در دوگانه گرایی تقابلی دکارتی دارد که در عمل به تقابل های قطبی مبالغه گرایانه و تجریدگرایی از واقعیت ها انجامیده است. مقاله نتیجه می گیرد که علی رغم مزیت های مطرح شده برای دانش بومی، این دانش مستعد چالش های مختلفی مانند رمانتیزه شدن، بی توجهی به تمایزپذیری و مناسبات قدرت، تمرکز بر تجارب و مهارت ها، خاص گرایی و وابستگی به جغرافیاها و متن ها ، خصلت ایستایی و غیره است. باتوجه به قدرت هژمونی بالای علم جدید/رسمی، برای ایجاد توازن شناختی، مقاله اقدامات عملی مشتمل بر ترویج آگاهی از دانش بومی به عنوان شکلی از آموزش استعمارزدایی تا توسعه کنش های جمعی پایدار سیاسی را برای مقابله با فرایند قدرت و سلطه توصیه می کند.
ارائه مدلی برای شبیه سازی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری روستایی (مورد مطالعه: مجموعه روستاهای ده بالا شهرستان تفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه مطلوب صنعت گردشگری روستایی نیازمند آگاهی و شناخت کافی از مسائل و عوامل مؤثر آن است. در همین راستا، پژوهش حاضر باهدف اراﺋﻪ ﻣﺪﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎ در نظر گرفتن ﻋﻮاﻣﻞ مؤثر، توسعه گردشگری در مجموعه روستاهای ده بالا شهرستان تفت را شبیه سازی ﮐﻨﺪ، انجام گرفت. روش پژوهش حاضر روش آمیخته (کیفی و کمی) که ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل، اساتید دانشگاه، مدیران گردشگری و در بخش کمی شامل اساتید دانشگاه بود. در بخش کیفی نمونه گیری با روش گلوله برفی تا دستیابی به اشباع نظری و در بخش کمی به شیوه قضاوتی انجام شد. اﺑﺰار ﮔﺮدآوری داده ها، ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ بود. در ﺑﺨﺶ ﮐﯿﻔﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده روش ﺗﺤﻠﯿﻞ مضمون ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری روستایی ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ. ﺳﭙﺲ عوامل مؤثر شناسایی شده ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش دلفی فازی اولویت بندی شد و درنهایت در ﺑﺨﺶ کمی ﻣﺪل توسعه گردشگری روستایی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روﯾﮑﺮد مدل سازی ﻋﺎﻣﻞ مبنا شبیه سازی شده است. ﺗﺤﻠﯿﻞ داده های ﭘﮋوﻫﺶ در ﻓﺎز ﮐﯿﻔﯽ ﺑﺎ نرم افزار Maxqda20 و در ﻓﺎز ﮐﻤﯽ ﺑﺎ نرم افزارهای Excel و AnyLogic اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. تحلیل داده ها، ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ شناسایی 44 کد اولیه، 10 مضمون فرعی و 4 مضمون اﺻﻠﯽ (مدیریتی، زیرساختی، اقتصادی و اجتماعی) شد که عامل مدیریتی به عنوان تأثیرگذارترین عامل شناخته شد و همچنین نتایج نشان داد در پایان دوره شبیه سازی، میزان توسعه گردشگری این مجموعه روستایی، بیش از 95 درصد ﺷﺪه اﺳﺖ. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر، مطلوب است تا مدیران گردشگری توجه ویژه ای روی عوامل مؤثر شناسایی شده که نقش بسزایی در توسعه گردشگری روستایی دارند، داشته باشند.
واکاوی تأثیر توسعه گردشگری در بازساخت نواحی روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان طرقبه شاندیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری روستایی نقش مهمی در توسعه اجتماعی - اقتصادی روستایی ایفا می نماید. این نقش دگرگونی و تغییرات ساختاری بسیاری از روستاها را به همراه داشته است که می توان از آن با عنوان یکی از علل بازساخت روستایی یاد کرد. مطالعه حاضر به دنبال واکاوی نقش گردشگری در بازساخت نواحی روستایی و ابعاد و پیامدهای آن در روستاهای گردشگرپذیر شهرستان طرقبه - شاندیز است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش اجرا، توصیفی - تحلیلی است. در این مطالعه باتوجه به هدف تحقیق، ابتدا روستاهای گردشگرپذیر شناسایی و از میان آن ها 14 روستا انتخاب و سپس با استفاده از فرمول کوکران با خطای 06/0 درصد 277 خانوار به عنوان حجم نمونه تعیین و به روش نمونه گیری ساده غیرتصادفی موردمطالعه قرار گرفتند. یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها در راستای سنجش تأثیر توسعه گردشگری بر بازساخت روستاهای موردمطالعه در مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که میزان رشد و توسعه گردشگری بر تمامی مؤلفه های موردمطالعه به غیراز دو مؤلفه بازساخت اندیشه زیست محیطی و بازساخت سیستم کشاورزی، اثر مثبت معنی دار دارد و بر مؤلفه بازساخت آثار زیست محیطی نیز اثر منفی معنی دار دارد. نتایج آزمون همبستگی بیانگر وجود رابطه معنی دار و مستقیم بین متغیر توسعه گردشگری و آثار آن بر بازساخت نواحی روستایی است. به طوری که افزایش هر یک به تشدید بازساخت و پیامدهای آن می انجامد. همچنین رشد و توسعه گردشگری بیشترین تأثیر را بر دگرگونی وضعیت ارتباطی از بعد کالبدی دارد. بر اساس نتایج به دست آمده بهبود توسعه گردشگری برنامه ریزی شده می تواند تا حد زیادی زمینه بازساخت مطلوب و مفید نواحی روستایی را فراهم نموده و از آثار منفی گردشگری بر این اکوسیستم ها بکاهد. به گونه ای که بازساخت مطلوب خود سبب تحول فضایی- کارکردی روستاها و بازخورد مثبت برای ساکنین گردد.
آینده پژوهی مقصدهای گردشگری روستایی، عنصر کلیدی در توسعه پایدار گردشگری روستایی استان یزد (مورد مطالعه: روستای سریزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه رهنمودهایی برای توسعه پایدار گردشگری روستاهای هدف گردشگری ایران مرکزی با استفاده از آینده پژوهی است که با مطالعه روستای هدف گردشگری سریزد استان یزد انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق 10 نفر از خبرگان مرتبط با موضوع، دارای سابقه بیش از 10 سال است که با روش نمونه برداری غیرتصادفی گلوله برفی انتخاب شده اند. داده ها از طریق اسکن رسانه، منابع نوشتاری و دیجیتال، مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری شدند و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و تکنیک تحلیل محتوای کمی تحلیل شده اند. روش تحقیق مبتنی بر تکنیک تایدا در آینده پژوهی و تدوین سناریو است. یافته های پژوهش نشان داد که در سطح مدیریت، مهم ترین استراتژی، ایجاد یک سازمان مدیریت/بازاریابی مقصد (DMO) و تدوین برنامه مدیریت مقصد (DMP) است. در سطح فعالیت، آموزش جامعه محلی و آماده سازی آن ها برای مشارکت در فعالیت گردشگری روستایی از سوی متخصصان و ایجاد تسهیلاتی از سوی بخش عمومی نظیر مشوق های معافیت مالیاتی برای سرمایه گذاران جهت تشویق سرمایه گذاری در روستا و گردشگری روستایی است. در سطح وظیفه نیز تغییر الگوی مصرف آب و آشنایی با روش های نوین مصرف آب و تکنیک های نوین آبیاری از سوی تمامی ذی نفعان، رهنمود پیشنهادی برای رسیدن به سناریوی مطلوب آینده است.
نیازسنجی و اولویت بندی نیازهای اجتماعات محلی با رویکرد ارزیابی مشارکتی روستایی (مورد مطالعه: شهرستان ملکشاهی، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اصلی برنامه های توسعه روستایی، توانمندسازی اجتماعات روستایی و حل مشکلات این اجتماعات از طریق امکانات و ظرفیت های اجتماع محلی است. برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی و پذیرش آن از سوی اجتماع محلی توجه به نیازهای واقعی آن ها از اهمیت اساسی برخوردار است. در این مقاله تلاش شده است تا نیازهای روستاهای شهرستان ملکشاهی از دید اجتماع محلی شناسایی و اولویت بندی شود. میدان مطالعه شامل همه 27 روستای شهرستان ملکشاهی است. روش پژوهش کیفی و نیازسنجی مشارکتی و تکنیک مورداستفاده جلسات گروه های کانونی است. تلاش شده است با برگزاری جلسات گروهی کانونی حداقل 5 نفره و بیشتر و درگیرکردن گروه ها و اقشار مختلف ساکنان روستاها، نیازهای اساسی آنان از دید اجتماع محلی شناسایی و اولویت بندی شود. یافته ها نشان داد چهار نیاز پوشش تلفن همراه و اینترنت همراه، کار و اشتغال، تأمین آب شرب باکیفیت و لوله کشی آب و ایجاد زیرساخت های آموزشی برای تحصیل کودکان مهم ترین نیازهای روستاهای شهرستان ملکشاهی از نظر اجتماع محلی است. نتایج نشان داد نیازهای اجتماعات محلی بیشتر از جنس زیرساختی و معطوف به نهادهای دولتی است و اجتماع محلی با سلب مسئولیت از خود و تحمیل آن بر نهادهای دولتی، انتظار دارد این نهادها نسبت به رفع این نیازها اقدام نمایند. ریشه این مسئله را می توان در تمرکزگرایی اداری سیاسی در کشور و تضعیف سلسله مراتب اجتماعی سنتی و سهم ناچیز دینفعان محلی در مدیریت محلی پیگیری کرد.
تعیین کننده های اقتصادی و اجتماعی ناامنی غذایی کشاورزان در مناطق روستایی (مورد مطالعه: دهستان خیر شهرستان استهبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت غذایی یکی از مهم ترین دغدغه های توسعه در مناطق روستایی است؛ لذا، در مطالعه پیشرو ابتدا ناامنی غذایی خانوارهای روستایی ساکن در دهستان خیر واقع در شهرستان استهبان و منطقه جنوبی دریاچه بختگان با استفاده از شاخص مقیاس نا امنی غذایی خانوار از بعد دسترسی (HFIAS) بررسی شد. سپس تعیین کننده های ناامنی غذایی در خانوارهای مورد مطالعه با استفاده از روش تخمین پروبیت ترتیبی مشخص شدند. بر اساس فرمول کوکران نمونه ای شامل ۳۵۰ خانوار روستایی تعیین و داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسش نامه و به صورت حضوری در سال 1401 جمع آوری شد. نتایج نشان دهنده این است که ناامنی غذایی از یک خانوار به خانوار دیگر و از یک روستا به روستای دیگر به طور قابل توجهی متفاوت است. همچنین نتایج نشان می دهد که از میان ۳۵۰ خانوار بهره بردار کشاورز مورد پرسش قرارگرفتن در دهستان خیر، تعداد ۱۵۸ خانوار (۱۴/۴۵ درصد) برخوردار از امنیت غذایی، ۴۱ خانوار (۷۱/۱۱ درصد) در شرایط ناامنی غذایی خفیف، ۱۱۲ خانوار (۳۲ درصد) در شرایط ناامنی غذایی متوسط و ۳۹ خانوار (۱۴/۱۱ درصد) در شرایط ناامنی غذایی شدید هستند. بر اساس نتایج به دست آمده از روش پروپیت رتبه ای متغیرهای سن، تعداد اعضای خانواده، تحصیلات، دسترسی به زیرساخت ها، داشتن توانایی پس انداز، وام بانکی، درآمد خارج از مزرعه تاثیر معنی دار بر گروه های مختلف امنیت و ناامنی غذایی داشته است. در مقابل متغیر دریافت یارانه، تاثیر معنی داری بر ناامنی غذایی در منطقه موردمطالعه ندارد؛ بنابراین ضروری است شیوه پرداخت یارانه های مستقیم مورد بازبینی قرار گیرد.
نگرش جوامع محلی نسبت به اثربخشی اجتماعی - اقتصادی اقدامات احیائی و مشارکت در احیای دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشک سالی در حوضه دریاچه ارومیه بیش از دو دهه است که ادامه حیات تعداد زیادی از سکونتگاه های شهری و روستایی پیرامونی خود را به چالش کشیده است. در راستای ارزیابی و پایش اقدامات ستاد احیای دریاچه ارومیه این تحقیق باهدف ارزیابی میزان اثربخشی اجتماعی - اقتصادی اقدامات ستاد احیا و سنجش نگرش جوامع محلی به مشارکت در احیای دریاچه ارومیه انجام گرفت. در پژوهش حاضر از روش تحقیق نظرسنجی کیفی استفاده شده است. برای ارزیابی نگرش جوامع محلی از پرسش نامه استفاده شد که با حجم نمونه 150 نفر از جوامع محلی و استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تکمیل گردید. برای انجام این تحقیق سه نوع عملیات احیایی شامل بوته کاری با گونه آتریپلکس، بوته کاری و نهال کاری با گونه های گز، قره داغ و آتریپلکس و احداث بادشکن غیرزنده انتخاب شد. نتایج آزمون فریدمن نشان داد نظرخواهی از جوامع محلی در مراحل مختلف برنامه ریزی و اجرا با امتیاز 38/4 مهم ترین عامل مؤثر بر مشارکت جوامع محلی است. همچنین بیشترین تمایل جوامع محلی برای مشارکت در اجرای سیستم های نوین آبیاری، کشت محصولات کشاورزی با نیاز آبی کمتر و مشارکت در برنامه ریزی و تدوین طرح های احیا به ترتیب با میانگین امتیازات 41/3، 19/3 و 93/2 است. بر اساس دیدگاه جوامع محلی مهم ترین آثار اجتماعی - فرهنگی عملیات بوته کاری تک کشتی در منطقه آذرشهر شامل؛ تثبیت ریزگردهای نمکی در منطقه و کاهش مشکلات مربوط به سلامت و بهداشت جوامع محلی و کاهش میل به مهاجرت به ترتیب با امتیاز 07/4 و 07/3 است. طبق نتایج از دیدگاه جوامع محلی اثربخشی اجتماعی - اقتصادی عملیات احداث بادشکن غیرزنده بیشتر از دو روش دیگر بوده است. به نظر می رسد در صورت رعایت تناسب اقدامات احیا با شرایط اکولوژیکی منطقه و مشارکت جوامع محلی می توان به نتایج مثبت اقدامات ستاد احیا امیدوار بود. برای موفقیت در احیای دریاچه ارومیه باید هم زمان با انجام اقدامات احیائی؛ به توانمندسازی و ظرفیت سازی جوامع محلی پرداخته شود و اقدامات انجام شده دارای پذیرش جوامع محلی باشند.
آمایش فضایی توسعه گردشگری در مناطق روستایی استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی برای پایداری در گردشگری روستایی نیازمند مطالعات آمایشی پایه است. تاکنون بیش از 30 روستا در استان مرکزی به عنوان هدف گردشگری تعیین شده اند که نه لزوماً همگی مستعد توسعه پایدار گردشگری هستند و نه چنین امکانی منحصر به همین تعداد است. در مطالعه حاضر، به عنوان یک آمایش پایه در سیاست گذاری و برنامه ریزی گردشگری روستایی، 130 روستای مرتبط شناسایی و با طراحی کاربرگ جامعی، داده های موردنیاز در رابطه با موقعیت روستاها، الزامات ساختاری و انسانی گردشگری، انواع جاذبه ها و میراث ملموس و ناملموس قابل بهره برداری، مشاغل، محصولات و رویدادها و محرک ها و موانع توسعه گردشگری روستایی در سطح استان، گردآوری شد. با ملاحظه همزمان سه مقوله «میراث و جاذبه های گردشگری»، «زیرساخت ها و تسهیلات گردشگری» و «اشتغال و کارآفرینی گردشگری» به عنوان پیش نیازهای ضروری و پیامد مطلوب، چهار گروه متمایز برای برنامه ریزی های راهبردی گردشگری روستایی مشخص شدند. تنها ده روستا با وضعیت مطلوب در هر سه زمینه، مستعد پایداری در توسعه گردشگری بودند و در مقابل، گردشگری گزینه ای نامناسب برای 22 روستا و فاقد اولویت راهبردی در 48 روستای دیگر تشخیص داده شد. مهم تر آنکه 50 روستای برخوردار از قابلیت و اولویت برای تحقق توسعه و پایداری گردشگری نیز در سه زیرگروه متمایز با نیازمندی های راهبردی متفاوت در سیاست گذاری و برنامه ریزی، شناسایی و معرفی شدند.
تحلیل کیفی طرح هادی روستای مقیسه بر مبنای رویکردهای برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستا در ایران به عنوان نوعی زیستگاه انسانی با داشتن حدود 25 درصد جمعیت کشور و مهم ترین تولیدکنندگان اصلی منابع غذایی می تواند با برنامه ریزی مناسب به توازن نظام سکونتگاهی و کاهش مشکلات شهرها کمک نماید. در این میان طرح هادی وظیفه نظم دهی کالبدی و عملکردی روستا به همراه پراکنش معنادار کاربری ها و توزیع سلسله مراتبی معابر را عملاً بر عهده دارد. در این پژوهش پس ازاینکه فرایند تهیه و اجرای طرح هادی روستای مقیسه، از طریق مصاحبه عمیق با اهالی روستا، کارشناسان بنیاد و بررسی محتوای طرح هادی به دست آمد، انطباق هر مرحله از اجرای طرح، بر اساس مدل مفهومی پژوهش(مقایسه برنامه ریزی فن مبنا و ارتباطی که به ترتیب از دیدگاه های فلسفی اثبات گرا و تفسیرگرا برآمده بودند)، صورت گرفت. در این بررسی، جمع بندی ها حاکی از آن است که عمده ترین علل تفاوت در روند متفاوت اجرای این طرح در مرحله تهیه و اجرا، به دلیل تفاوت در نگاه به انسان است. این نگاه متفاوت از دیدگاه های متفاوت کنشگران مؤثر بر طرح ایجاد می شود. بر این اساس، این کنشگران دسته بندی شده و چگونگی اثر هریک بر طرح موردبررسی قرار گرفت. بر این اساس آگاهی و افزایش سرمایه های انسانی برنامه ریزان و طراحان (کنشگران دسته اول و دوم) باید حداقل به اندازه مهارت ها و علوم برنامه ریزی و طراحی در دانشگاه ها، سازمان ها و شرکت های اجرایی موردتوجه قرار گیرد.
تحلیل پویایی انسجام سازمانی در اجرای طرح آبادانی و پیشرفت روستایی (مورد مطالعه: شهرستان گچساران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود ساختار منسجم سازمانی برای دستیابی به تلاش های هماهنگ، برنامه ریزی جامع منابع، و بهبود نتایج حکمرانی محلی حیاتی است. همچنین پویایی قدرتی که پاسخ های حکمرانی کارآمد را ایجاد کند، می تواند موجب تاب آوری نظام اجتماعی-بوم شناختی شود. در این پژوهش، پویایی انسجام سازمانی دست اندرکاران سازمانی مرتبط با طرح آبادانی و پیشرفت منظومه های روستایی در شهرستان گچساران، به عنوان پایلوت برای ارزیابی حکمرانی مؤثر محلی بررسی شد. تحلیل شبکه تبادل اطلاعات و همکاری در بین این دست اندرکاران در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای این طرح، با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی صورت گرفت. برای این منظور شاخص مرکزیت بینابینی در سطح خرد و شاخص های تراکم، تمرکز و میانگین فاصله ژئودزیک در سطح کلان شبکه، سنجش شد. نتایج نشان داد در قبل از اجرای طرح، سازمان های فرمانداری، صندوق کارآفرینی امید و فنی و حرفه ای و بعد از اجرای طرح فرمانداری، میراث فرهنگی و صندوق کارآفرینی امید به عنوان کنشگران با بالاترین مرکزیت بینابینی، دارای نقش مهم در کنترل جریان اطلاعات و منابع هستند. نتایج کلی شاخص مرکزیت بینابینی، نشان دهنده بهبود جریان اطلاعات و توزیع نقش های کلیدی در شبکه است، که به افزایش کارایی و هماهنگی سازمان ها منجر شده است. همچنین، نتایج شاخص های کلان شبکه نشان دهنده افزایش انسجام شبکه روابط و کاهش تمرکز و افزایش سرعت گردش اطلاعات در شبکه نسبت به قبل از اجرای طرح است. رویکرد انجام شده در این پژوهش می تواند به عنوان الگویی برای سایر مناطق نیز استفاده شود و به بهبود حکمرانی محلی کمک کند.
نگرش ساکنان محلی نسبت به توسعه پایدار گردشگری روستایی: شناسایی فرصت ها و چالش ها (مورد مطالعه: روستاهای استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی و تحلیل نگرش ساکنان محلی نسبت به توسعه پایدار گردشگری روستایی در راستای شناسایی فرصت ها و چالش های این نوع گردشگری است که با موردپژوهی روستاهای استان البرز صورت پذیرفته است. روش تحقیق آمیخته بوده که در مرحله اول از روش کیفی موردپژوهی و در مرحله دوم از روش کمی پیمایش استفاده می نماید. رویکرد تحقیق حاضر، متوالی اکتشافی است. ابزار گردآوری اطلاعات در مرحله اول مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در مرحله دوم پرسش نامه هستند. مطابق با یافته های تحقیق در مرحله کیفی، خبرگان و مطلعان موردنظر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که درنهایت با تجمیع 31 مصاحبه صورت گرفته، 134 گزاره خام استخراج گردیدند که با استفاده از روش کدگذاری سه محوری، در قالب کدهای باز، محوری و انتخابی دسته بندی شدند. درنهایت، از میان 134 گزاره خام، 70 کد باز؛ 21 کد محوری و 6 کد انتخابی حاصل شدند. در مرحله کمی با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و SmartPLS3 تحلیل ها انجام شدند. مطابق با یافته های کمی مقادیر به دست آمده مشخص شد که از میان ابعاد، بعد فرهنگی - اجتماعی دارای مقادیر بالایی است. مطابق با نتایج تحقیق، توسعه پایدار گردشگری روستایی به توسعه کیفی، سازمان دهی و مدیریت گردشگری روستایی و همچنین جذب سرمایه گذاری در صنعت گردشگری کمک خواهد کرد. این مقوله ضمن افزایش توسعه اجتماعی - اقتصادی و گردشگری از طریق برنامه ریزی و سیاست گذاری دقیق؛ می تواند فرصت ها و سرمایه گذاری های داخلی و خارجی زیادی را به خود معطوف کند که هم موجب ارتقای منافع ملی، و هم توسعه سیاست های خرد و کلان در کشور شود.