فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۱۸۶ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۷۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
کانال آبیاری 7000 ساله در تپه پردیس؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
5 - 34
حوزههای تخصصی:
طی کاوش های دهه 1380 تپه پردیس ورامین، مجموعه یافته های جدید و گاه منحصربه فردی مشاهده و گزارش شد که توجه محققان داخلی و خارجی عضو یا همکار هیئت کاوش را به خود جلب کرد. در سال های بین این کاوش ها یا اندکی پس از پایان آنها، کاوشگران به ارائه دستاوردهای این مطالعات و انتشار تفسیرهای خود از این یافته ها پرداخته و تاکنون به تکرار فرضیات اولیه خود ادامه داده اند. چرخ سفالگری، کوره سفال پزی و کانال آبیاری ازجمله یافته های این کاوش ها بودند که به نظر می رسد کارکرد آنها در همان لحظه کشف تعیین شده و با گذشت زمان تردیدی در ذهن کاوشگران نسبت به ماهیت آنها ایجاد نشده است. بااین حال، ازآنجاکه هویت علوم انسانی و تجربی تغییرپذیری آنهاست، مردود شدن فرض ها و نتایج حاصل از کاوش تپه پردیس هیچ گاه نباید دور از انتظار باشد. ازجمله یافته های کاوش تپه پردیس برشی تقریباً مثلثی شکل در دیواره مجاور محل کاوش بود که به عقیده کاوشگران می تواند نمایانگر یک کانال آب باستانی باشد. بر این مبنا کاوشگران نتیجه گرفته اند که این پدیده، یک سازه مصنوعی و درواقع یک کانال آب برای آبیاری مزارع پیرامون تپه پردیس بوده است. در این مقاله با مروری بر سابقه انتقال آب از قدیم ترین زمان ها تا دوره های اخیر در ایران و نواحی پیرامونی اش و همچنین بررسی دقیق تر این پدیده می کوشیم ماهیت آن را روشن کنیم.
بررسی و تحلیل باستان شناختی الگوهای استقراری محوطه های قرون میانه اسلامی شهرستان نمین، اردبیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
147 - 156
حوزههای تخصصی:
شهرستان نمین، واقع در شرقی ترین بخش استان اردبیل، یکی از کانون های مهم استقرار و رفت و آمد جوامع انسانی در طول دوره های مختلف تاریخی بوده است. اما، باوجود غنای آثار مادی و فرهنگی، پژوهش های باستان شناختی بسیار محدود در این منطقه انجام شده و نیازمند مطالعات منسجم باستان شناختی است. بدین منظور برای تکمیل اطلاعات باستان شناختی منطقه، بررسی باستان شناسی باهدف شناسایی و مستندنگاری محوطه های دوران اسلامی حوزه جنوبی شهرستان نمین در سال ۱۳۹۷ توسط نگارنده انجام شد. پژوهش حاضر نتایج حاصل از بررسی فوق بوده و این پژوهش به دنبال پاسخ به پرسش های ذیل است: ۱- مهم ترین عوامل در شکل گیری محوطه های دوران اسلامی شهرستان نمین کدامند؟ ۲- الگوی پراکنش محوطه های استقراری دوران اسلامی شهرستان نمین چگونه بوده است؟ روش انجام کار، بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای است؛ همچنین برای تحلیل داده های فرهنگی و الگوهای استقراری از نرم افزار GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که محوطه های استقراری علاوه بر متأثر بودن از عوامل جغرافیایی از عوامل مهمی چون شرایط سیاسی و امنیت و اقتصاد معیشتی مناسب تأثیر گرفته است. در قرون میانه اسلامی با افزایش محوطه های کوچرو و ظهور محوطه های مرکزی بزرگ ارتباط محوطه ها با سلسله مراتب و انواع مدل ها صورت گرفته است.
تأثیر اسارت و کوچ دادن مردم در فرهنگ و هنر اورارتو
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۲, July ۲۰۲۴
105 - 117
حوزههای تخصصی:
اورارتوها در حدود سده های نهم تا هفتم پ م در حوالی دریاچه وان، سوان و ارومیه حکومت می کردند. از آنها شواهد باستان شناختی و اسناد مکتوب همچون کتیبه های شاهی بر سنگ، لوح، گوی و فلز و همچنین کتیبه های روزمره و فرمان ها، نامه ها یا نبشته هایی از سوی افرادی به جز شاه هستند بر لوح، گوی و سفال به دست آمده است. هنر، فرهنگ، باور، سیاست و زندگی در زمان اورارتوها را با توجه به اسناد مذکور می توان تا حدودی شناسایی و پژوهش کرد. هنر اورارتوها را نیز می توان از روی اشیایی که از محوطه های اورارتویی به دست آمده مطالعه کرد. هنر اورارتو هم تحت تأثیر اقوام دیگر بود و هم بر آنها تأثیر گذاشته است. این تأثیرها حاصل نبرد، سفر، ازدواج، استخدام، و مهاجرت یا کوچ مردم میان اورارتوها و سایر اقوام و مناطق هستند. براساس کتیبه های شاهی اورارتویی می دانیم که مردم مناطقی که شاهان اورارتو بر آن غلبه می کردند همگی کشته نمی شدند بلکه تعداد بسیاری از آن مردم به اسارت گرفته شده و به ویژه به شهرهای تازه تأسیس اورارتوها برده می شدند تا به عنوان نیروی کار در آن شهرها خدمت کنند. این کوچ دادن اجباری مردم موجب می شد هنر و فرهنگ مردم از جایی به جایی انتقال یابد و این یکی از دلایلی است که فرهنگ و هنر اورارتو از مناطق دیگر تأثیر پذیرفته است. اسارت و کوچ دادن مردم در میان کتیبه های بسیاری از شاهان اورارتویی با ذکر اعداد و ارقام نیز قابل مشاهده است که البته گمان می رود این اعداد بیشتر به بزرگ نمایی شاهان می مانند تا واقعیتی که رخ داده است. در کتیبه های شاهی اورارتویی ذکر شده که هزاران تن زن، مرد و کودک و همچنین تعداد کمتری سرباز به اسارت گرفته شده اند و از منطقه ای که به دست اورارتوها به تازگی فتح شده بود به شهری که شاه فرمان می داده منتقل می شدند. این اعداد بزرگ به نظر می رسد به منظور تکریم شاه بیش از حدی نگارش شده اند که واقعاً اسیر گرفته شده بودند. اما استفاده از این نیروی کار در ساخت وسازها و تولید اشیاء و آثار انکارناپذیر است. در این نوشته تلاش شده تا اسارت و کوچ داده شدن تعداد فراوان مردم مناطق تازه فتح شده از سوی اورارتوها آورده و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن ها بر ساخت وساز، هنر و اقتصاد اورارتوها بررسی شود.
Archaeology and History of Nowshahr, Iran
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
49 - 52
حوزههای تخصصی:
Archeological survey of all counties in Mazandaran Province was carried out under the master plan of drawing an archeological map of this province. In this setting, coastal areas of the city of Nowshahr were reviewed for the first time, with a focus on the mountainous area of Kojur district which was studied in order to complete the previous research conducted there. A book entitled Archaeology and History of Nowshahr jointly authored by Seyed Mehdi Mousavi Kouhpar and Shahin Aryamanesh was published in 2021. In this book, the authors have investigated all aspects of the Parthian kingdom and goes beyond the political history of the Parthians to familiarize the readers with the archaeology, history, culture, religion, art, and society of the Parthians.
تحلیل بصری و معنایی سه گانه های تزئینی خان قاجاری قصاب نژاد شوشتر براساس رویکرد منطقه گرایی انتقادی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۳۵۳-۳۲۵
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های معماری ایران معماری سنتی شهر شوشتر است که مصادیقی از منطقه گرایی معماری در عناصر آن دیده شده است. خانه های مزیّن به نقش و طرح و تزئین بافت قدیم شهر شوشتر با ترکیبی از مصالح سه گانه سنگ، گچ و آجر شکوهی خاص به معماری، درون گرای این شهر بخشیده اند. برخی از نقش ها و تزئینات این خانه ها در ناحیه ورودی درب اصلی نمود بیرونی یافته اند . اغلب این خانه ها به نام دارنده یا مالک آن شناخته می شوند. یکی از این خانه ها، خانه «قصاب نژاد» است؛ این خانه به عنوان نمونه ای غالب از خانه های تزئین دار شوشتر است. این پژوهش با هدف شناخت و آگاهی بهتر از عناصر و نقوش تزئینی شهر شوشتر به عنوان نمونه ای از معماری منطقه ای گرم خشک به انجام می رسد؛ هم چنین تحلیل بصری و معنایی سه گونه از تزئینات غالب این خانه به عنوان نمونه ای کامل و قابل سکونت درحال حاضر، از دیگر اهداف این پژوهش است و در انتها، پژوهش به پرسش : چیستی و چرایی نقش ها و عناصر سه گانه تزئینی خانه قصاب نژاد شوشتر، براساس رویکرد منطقه گرایی انتقادی پاسخ داده می شود. اطلاعات پژوهش حاضر به صورت میدانی با بهره گیری از شواهد بصری و کتابخانه ای گردآوری شده و به شیوه توصیفی-تحلیلی ارائه شده است. براساس یافته های این پژوهش درمیان نقوش سه گانه خانه قصاب نژاد شوشتر، نقوش سنگی، براساس باورهای فرهنگی، مذهبی و محلی است و تزئینات آجری و گچی آن، به فراخور معماری بومی و محلی، برگرفته از معماری اسلامی و مفاهیم مرتبط با آن است. برخی از این نقوش براساس تشابهشان به بعضی عناصر پیرامونی نام گذاری شده است. عناصر فرهنگی چون: نقوش برآمده از فرهنگ بومی منطقه و مصالح ساختنی نیز از عناصری است که در منطقه شوشتر بوده است. تطبیق عناصر معماری به ویژه آرایه های سه گانه خانه قصاب نژاد به عنوان نمونه ای نسبتاً کامل از خانه های سنتی شوشتر نشان داد که معماری این خانه با غالب ویژگی های رویکرد منطقه گرایی انتقادی، باوجود اختلاف زمانی و جوان بودن بحث معماری منطقه گرایی انتقادی با فراز و فرود قابل تطبیق است. استفاده از سنگ در بناء در جایگاه عنصر ویژه محلی و وجود نقش طوطی در سرپنجره سنگی به عنوان پرنده ای غیرمنطقه ای در این بنا بازنمای دو ویژگی مهم از رویکرد منطقه گرایی انتقادی است که در بطن معماری شوشتر هضم شده است.
Archaeological Research to Delimit the Core Zone and Suggest the Buffer Zone for the Chiasi Site in Kuhdasht, Lorestan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
19 - 36
حوزههای تخصصی:
The ancient site of Chiasi, located in Kuhdasht, Lorestan province, boasts a diverse cultural sequence spanning from prehistoric times to the Islamic era. Initial information about this site was first published in Goff’s archaeological reports in 1971, which highlighted the presence of surface materials belonging to the Chalcolithic Age and the Uruk period. Unfortunately, Tepe Chiasi has suffered significant damage over time, primarily due to natural erosion and, more recently, human activities. As a result, many of its cultural contexts have been lost irretrievably. To prevent further destruction caused by urban development in Kuhdasht, extensive archaeological studies were conducted at the Chiasi site. The research project began with a systematic survey of the site, followed by the excavation with 18 trenches measuring 1.5 × 1.5m to delimit the core zone and suggest the protective buffer zone. The analysis of the collected data revealed a lengthy cultural sequence at the site, ranging from the Neolithic Age to the fourth and fifth centuries AH.
بازخوانی صحنه روایی مصور برروی بشقاب گلابه ای رنگارنگ منسوب به نیشابور بر پایه مطالعات قوم باستان شناسی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
197 - 224
حوزههای تخصصی:
مطالعه سفالینه های گلابه ای رنگارنگ به دلیل نقوش منحصربه فرد همواره موردتوجه پژوهشگران مختلف بوده است. طی چند دهه گذشته محققان با رویکردهای متفاوت نقوش سفالینه های فوق را مورد مطالعه قرار داده اند. باوجود پژوهش های صورت گرفته در راستای بازخوانی و تفسیر نقوش، هم چنان ابهامات و چالش ها به قوت خود باقی است. یکی از چالش های موجود در تفسیر نقوش سفالینه های گلابه ای رنگارنگ، صحنه روایی مصور برروی بشقابی ا ست که در موزه هنر «نلسون اتکینز» نگه داری می شود. پژوهشگران در پژوهش های خود با توجه به متون تاریخی برای تفسیر نقش بشقاب فوق نظرات ناهمگونی را ارائه کرده اند که گمان می رود تفاسیر آن ها دارای اشکالات اساسی است. این چنین به نظر می رسد که مطالعه متون تاریخی به تنهایی راه گشا برای تفسیر صحنه روایی فوق نیست و باید از مطالعات علوم میان رشته ای کمک گرفته شود، تا در پژوهشی مجزا و با استفاده از مطالعات قوم باستان شناسی صحنه روایی این ظرف مورد مطالعه و بازبینی قرار گیرد. نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با پیگیری کهن الگوها در بستر جغرافیای تولید سفالینه های گلابه ای رنگارنگ که دامنه مطالعات آن، خطه خراسان را دربر می گیرد، صحنه روایی بشقاب را موردمطالعه قرار دهند. برای نیل به این هدف، نگارندگان از مطالعات قوم باستان شناسی و مستندات تاریخی برای تفسیر آن بهره گرفته اند. روش پژوهش جستار پیشِ رو کتابخانه ای با رویکرد تاریخی، تحلیلی-تطبیقی است. درراستای هدف فوق، پرسش هایی نظیر: مفهوم صحنه روایی بشقاب گلابه ای رنگارنگ مورد بحث چیست؟ مطالعات قوم باستان شناسی تا چه حد در تفسیر صحنه روایی مصور برروی این ظرف قابل تطبیق است؟ مطرح شده است. برآیند حاصل از پژوهش تطبیقی مطالعات قوم باستان شناسی و مستندات تاریخی این ا ست که مضمون صحنه روایی منقوش بر بشقاب، مراسم آئینی طلب باران و آب از ایزد بانوی آناهیتا و تیشتر است که امروزه در خطه خراسان با تغییراتی در نحوه اجرای مراسم برگزار می گردد.
Archaeometric Study of Pottery Finds Obtained From the Surface Survey of Naderi Tepe (Southeast of Mashhad)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
29 - 47
حوزههای تخصصی:
Naderi Tepe is located in the southeast of Mashhad and is located next to a communication route. According to the typology, the wares of this site include the variety of species and the quantity of pottery pieces from the Chalcolithic to the historical period. During the study of this site, based on the obtained wares, 10 pieces of the sherds and two pieces of stone quern were analyzed by petrography and their thin sections were examined in order to find the minerals in them. The purpose of this experiment was to identify the components of each sherd, the difference in composition and materials between samples, determine the percentage of each composition, determine the temperature of pottery firing according to the available minerals, and investigate the origin of the raw materials that make up wares. In the laboratory, a thin section was prepared from the pottery and then studied with an optical microscope. The results of the studies show that the mineralogy of the sherds from the site shows the better quality and purer paste of the sherds produced from the middle Bronze Age to the end of this period, which shows the high skill of the potter in making and knowing the raw materials in the production of pottery. The results of this research can be the basis for the comparison of ware types in terms of construction techniques and compounds used in them in the surrounding areas, especially in the Mashhad Plain.
Introducing Troglodytic Spaces in Bostanu; Sasanian Rock-Cut Tombs on the Edge of the Persian Gulf
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
7 - 17
حوزههای تخصصی:
Due to its specific location, the Persian Gulf has been at the center of attention throughout Iran’s history. Apart from commercial ships that passed through this strategic waterway, the Persian Gulf turned into a major point for the emergence and export of various thoughts and religions from one place to another in the region and beyond. In addition to historical texts, burial practices and rites seem important enough to evaluate and assess religious tendencies of the people who lived in this area. Among these rituals, those belonging to Zoroastrians on the edge of the Persian Gulf are of immense importance, which include some known samples found in Khark Island, Siraf Port, and Bushehr’s Shoghab. Man-made caves located on the Persian Gulf shores near the Parsian (=Gavbandi) next to cultural remnants of Islamic periods called “Javad Al-Aemeh Fishing Port” near the Bostanu Village help us know this kind of architecture. It seems that Bostanu caves served as rock-cut tombs and were included in the burial tradition of the Sassanian period that was also used in the Islamic period. Also, the location of Bostanu can be matched with the ancient Apsaneh and take its history back to the era of Alexander of Macedonia.
تعامل هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در مقابر برجی کجور
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
313 - 335
حوزههای تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، هنر در خدمت اسلام درآمد و تعاملی بین هنر ایرانی و اندیشه اسلامی شکل گرفت که نمود آن را می توان در هنر معماری اسلامی ایران مشاهده نمود. مقابر یا آرامگاه های برجی شکل یکی از بارزترین نوع معماری فرهنگی و مذهبی گذشتگان است که از جنبه های گوناگون هنری، تاریخی، مذهبی و اجتماعی در معماری اسلامی نقش اساسی داشته است. این نوع بناها در فرهنگ و جامعه ایرانی سابقه ای طولانی داشته و به همین دلیل از تنوع نسبتاً بالایی نیز برخوردارند. مقابر و بقاع متبرکه بعد از مساجد، از مهم ترین عناصر اصلی معماری مذهبی را تشکیل می دهند که می توان زیبایی، ظرافت، و فنون و خلاقیت های معماری را در آن مشاهده نمود. در این پژوهش سعی بر آن است هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در معماری بناهای یادمانی-مذهبی و هم چنین پیوند سیاست و مذهب در ظرف هنر بپردازد. منطقه باستانی کجور (رویان کهن) دربردارنده تعداد قابل ملاحظه ای از بنا های آرامگاهی دوران اسلامی است، که این بنا ها علاوه بر دارا بودن اصول کلی معماری اسلامی، دارای ویژگی های خاص منطقه ای نیز هست، که می توان به شناخت بهتر معماری بومی و کارکرد آن و هم چنین پیوند مذهبی و سیاسی متجلی در هنر معماری این منطقه یاری کند. پرسشی که در این پژوهش مطرح است، کارکرد بناهای مذهبی مقابر برجی شکل در دوران اسلامی کجور چه بوده است؟ و در پاسخ می توان چنین بیان کرد، این عناصر مذهبی افزون بر کارکرد تدفینی می تواند، کارکرد مذهبی-سیاسی نیز دارا باشد. روش تحقیق این پژوهش در بستر مطالعات براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی-تاریخی است. چگونگی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش اسنادی (کتابخانه ای) است. نتایج حاصله از این پژوهش در تحلیل و بررسی تحولات معماری مقابر برجی شکل در منطقه کجور نشان دهنده آمیختگی هنر ایرانی، اسلامی و معماری بومی بوده است.
The influence of Iranian architectural style on the garden of Indian buildings in the Gorkan era (with emphasis on the garden-tombs of the Gorkan sultans)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The influence of Iranian architectural art on Indian architecture is a category that is as old as the cultural-civilization relations between Iran and India, and according to historical evidence, its history goes back to the third century BC, when we witnessed that in the capital of the Mauryan empire, Patliputra, There were influences of Iranian architecture.This flow after the emergence of Islam in the 7th century AH / 13 AD. And especially after the formation of Islamic states in India, it became more intense. The art of Iranian-Islamic architecture with its unique characteristics was used in the construction of large mosques in India, and while combining with Indian architecture, it benefited from Indian materials that were suitable for the climate there. In this regard, Indian architecture benefited from the accuracy and subtleties of Iranian architecture, and from the combination of those two new and independent styles emerged in the art of architecture, which became known as the Indo-Iranian style. Before the Gurkanians came to power, the Indian aspect of this style was more obvious, but in the Gurkanian era, its Iranian aspect prevailed. This style in the construction of the tombs of Gorkani sultans was widely inspired by the garden tradition of the Safavid era.
Tepe Hissar in the Fourth Millennium BCE(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
49 - 66
حوزههای تخصصی:
The fourth millennium BCE in northeastern Iran was marked by intricate interactions at both regional and trans-regional levels. During this time, Tepe Hissar’s inhabitants engaged in significant cultural exchanges involving pottery, figurines, and metal objects with various regions of central Iran. In the latter half of the millennium, these connections shifted towards northeastern Iran and the Gorgan Plain. Hissar became a hub for large-scale, centrally organized industries, particularly in metalworking and gemstone craftsmanship, such as lapis lazuli, which contributed to greater social stratification, evidenced by wealth accumulation in elite burials.New pottery chronologies offer a revised understanding of the cultural developments at the Hissar settlement and their social and cultural consequences, as seen in the material culture of settlements and burials. The primary goal of this research is to present the quantitative and qualitative changes in pottery and the influence of Tepe Hissar throughout the fourth millennium BCE. These changes indicate the formation of extensive internal and external cultural relationships, reflecting the cultural dynamism of Hissar during the fourth and third millennia BCE. It can likely be concluded that despite environmental heterogeneity in northeastern Iran, there were cultural homogeneities and similarities in this region. These can be observed in the resemblance of pottery styles and unified management techniques, which are attributed to cultural interactions between these communities within geographic and cultural frameworks.
An Analysis of Spatial Distribution Patterns of Parthian Sites in Dargaz Plain, Khorasan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
47 - 65
حوزههای تخصصی:
Considering special geographical location of Dargaz Plain in Razavi Khorasan province, identifying the cultural evolution there during the Parthian period can answer many questions about this relatively unknown historical era of Iran. Besides, it can help us better understand the origin of the Parthian culture in Northeast Iran. This research was carried out in the form of a reconsideration project during the field studies of Dargaz Plain. In this regard, Dargaz Plain was surveyed during one season, and as a result, 84 sites belonging to the Parthian period were identified. The main purpose of the research was to study the distribution patterns of Parthian settlements and their spatial relations with each other based on environmental variables. The most important environmental indicators in explaining the settlement patterns were analyzed via attributes such as altitude, water resources, slope, communication routes, vegetation, and land use, as well as the characteristics of the sites, including size and chronology using the geographic information system (GIS) and the cluster analysis method. The results indicate that during the Parthian period, the area witnessed an increasing growth in the nomadic population compared to permanent settlements, and in general three settlement patterns were identified: small and large villages, an urban center, and nomadic and seasonal settlements.
مطالعه و بررسی محوطه های اشکانیِ حوضه آب ریز شمالی قزل اوزن در محدوده آب بر و درّام، شهرستان طارم علیا
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۴۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
درنتیجه افزایش پژوهش های میدانی در دهه های اخیر که عمدتاً در قالب بررسی های باستان شناسی انجام شده، دانسته های ما درباره دوره اشکانی افزایش محسوسی یافته است. محدوده موردنظر این پژوهش، شامل دهستان های آب بر و درّام، در شهرستان طارم علیا در استان زنجان، ازجمله مناطقی است که تا پیش از این اطلاع چندانی از وضعیت آن در دوره اشکانی در دست نبود. پژوهش حاضر از نوع توسعه ای، با رویکرد توصیفی-تحلیلی، براساس نتایج حاصل از یک بررسی باستان شناسی صورت گرفته که با مطالعه 12 محوطه باستانی درپی پاسخ گویی به پرسش هایی درباره کم و کیف استقرارهای اشکانی، چگونگی تأثیر عوامل اقلیمی و محیطی بر شکل گیری محوطه ها، ویژگی های مواد فرهنگی، به ویژه گونه شناسی سفال، وجوه افتراق و اشتراک آثار اشکانی این محدوده با مناطق پیرامون و بازسازی سیمای تاریخی فرهنگی منطقه در دوره اشکانی است. درنتیجه، محوطه های اشکانی منطقه براساس عواملی چون: میزان ارتفاع، شیب زمین، کیفیت اراضی، دسترسی به منابع آب و راه های ارتباطی مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی سفال های محوطه های مذکور، شامل سه گروه منقوش، معمولی و فیلیده، نشان می دهند که سنت سفالگری منطقه موردمطالعه در دوره اشکانی علاوه بر برخورداری از ویژگی های بومی، متأثر از سنت های سفالگری نواحی مجاور، به ویژه شمال، شمال غربی و غرب ایران بوده که حاکی از ارتباطات بین منطقه ای به ویژه میان منطقه موردمطالعه و نواحی مذکور است. استقرارهای اشکانی منطقه موردبررسی عمدتاً در نزدیکی منابع آبی دائمی چون رود قزل اوزن و در اراضی کم شیب، کم ارتفاع و حاصل خیز شکل گرفته اند. به دلیل وضعیت هیدرولوژیکی دره طارم و وفور منابع آبی، همه محوطه های منطقه به آب کافی دسترسی داشتند. با توجه به الگوی استقراری محوطه ها، به نظر می رسد غالب جمعیت منطقه در دوره اشکانی، معیشتی مبتنی بر کشاورزی و باغداری داشته اند که در این میان، محوطه قلعه درّام با وسعتی حدود 20هکتار، نقش کلیدی و محوری در منطقه مورد بررسی داشته است.
بررسی ساختار و پلان چهارتاقی های ساسانیان در ناحیه اصفهان و نحوه استقرار آنها با استناد به تصاویر ماهواره ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
53 - 70
حوزههای تخصصی:
اصفهان با داشتن شرایط زیست محیطی و آب وهوای مناسب از دیرباز زیستگاه مورد توجه جوامع بشری بوده است. از جمله آثار مهم باستان شناختی و در عین حال بحث انگیزی که در ناحیه اصفهان قرار گرفته اند، چهارتاقی ها و آتشکده های دوره ساسانی هستند. بررسی نحوه استقرار چهارتاقی های این منطقه می تواند کمک زیادی به سایر پژوهش های تاریخی و باستان شناسی و باستان شناختی مربوط به یک منطقه بنماید. پیشرفت چشمگیر علم باستان شناسی بی گمان به واسطه استفاده مناسب از دانش روز و به کارگیری سایر علوم بوده است. عکس های هوایی و ماهواره ای و سنجش از راه دور یکی از این دانش هاست که باستان شناسی توانسته از آن بهره های فراوانی ببرد. دراین پژوهش سعی بر آن است تا علاوه بر بررسی فاصله چهارتاقی ها تا آبادی، فاصله تا محل زراعت، فاصله تا منابع آب و دامنه کوه و موقعیت استقرار آنهاو ... به مطالعه عناصر و ویژگی های معماری و بررسی تزیینات و مصالح به کار رفته در چهارتاقی های شاخص این منطقه مانند چهارتاقی نیاسر، شیرکوه، نطنز، قلعه دار وخرمدشت و دلایل وفور آنها در این منطقه در مقایسه با سایر مناطق در دوره ساسانی پرداخته شود. همچنین، به مطالعه این ابنیه با استفاده از عکس های هوایی و ماهواره ای از نظر موقعیت استقرار یا در ارتباط با پدیده های طبیعی و غیر طبیعی مجاور نیز دقت شده است.
«بنای فرآوری گِل رُس» در قلعه یل سویی گِرمی، ساختاری ناشناخته از قرون میانی اسلام
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۱۵۲-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
با کاوش های باستان شناختی در قلعه یل سویی گِرمی، یافته های فرهنگی بسیار غنی و مدارک ارزشمندی شناسایی گشت که در تحلیل و بررسی دقیق این محوطه می تواند نقش مهمی ایفا کند. یکی از این آثار شاخص، ساختاری ناشناخته با معماری و عناصر ساختمانی پیچیده ای است که در دامنه قلعه و در نزدیکی رودخانه سمبورچای قرار گرفته است. این ساختمان دارای بخش ها و فضاهای چهار گوشی بوده که حضور مسیرهای هدایت آب به درون بنا برروی دیوارها و کانال های خروجی آب در قسمت کف آن، بر اهمیت ساختمان افزوده است. در این راستا، پژوهش پیشِ رو به شیوه تاریخی - تحلیلی و براساس مطالعات میدانی و بررسی اسناد کتابخانه ای، با هدف شناسایی و ارزیابی کارکرد اصلی بنا و معرفی کامل آن، به دنبال یافتن پاسخی منطقی برای پرسش های پژوهش است: کاربری ساختمان ناشناخته قلعه یل سویی چه بوده است؟ ساختمان ناشناخته قلعه یل سویی متعلق به چه دورانی است؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که بنای مذکور با توجه به حضور حوضچه ها و مسیرهای هدایت آبی وروردی و خروجی، در ارتباط با کاربری آبی بوده است؛ بنابراین به نظر می رسد که سازندگان این بنای آجری، از آن برای تهیه و فرآوری گِل رُس بهره برده اند و برهمین اساس از سوی نگارندگان، نام «بنای فرآوری گِل رُس» بدان اطلاق گشته است؛ از طرف دیگر بررسی سفالینه های به دست آمده از درون فضاهای مختلف این بنا و مقایسه آن با سایر محوطه های دیگر، مؤید تعلق این ساختمان به قرون میانه اسلامی و دوره سلجوقی است.
گورتپه، میراث مشترک اوراسیا: کاوش در گورتپه قیه بوینو
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۲, July ۲۰۲۴
35 - 54
حوزههای تخصصی:
تدفین بخشی از فرهنگ معنوی و مادی انسان ها بوده که در هر منطقه و هر دوره ویژگی های متفاوت داشته است اما برخی از شیوه های تدفینی فراتر از یک منطقه و یا یک دوره مورد استفاده بوده است. ازآنجاکه نحوه خاک سپاری برخاسته از تفکرات، عقاید و فرهنگ جامعه است، با بررسی آنها می توان به بازسازی روند تکامل فرهنگی جوامع باستان پرداخت. گورتپه که ترجمه کورگان است، یکی از شیوه های تدفینی فراگیری بوده که در منطقه وسیعی از چین تا اروپا رایج بوده و از آن می توان به عنوان میراثی مشترک در منطقه اوراسیا نام برد. طی بررسی ها و کاوش های باستان شناسی صورت گرفته در ایران مشخص شده که در مناطقی از شمال غرب ایران نیز در هزاره دوم پ م این شیوه تدفینی رایج بوده است. در پی احداث سد احمدبیگلو در شهرستان مشگین شهر چندین گورتپه شناسایی شد که گورتپه قیه بوینو یکی از آنهاست. کاوش نجات بخشی این محوطه در سال 1399 به نگارنده اول این مقاله سپرده شد. هدف از کاوش نجات بخشی آثار و مستندنگاری بود که درنتیجه یک قبر کلان سنگی و بقایای پنج تدفین در کنار آن شناسایی شد. در این مقاله سعی برآن است تا براساس یافته های به دست آمده از کاوش با شاخصه های فرهنگی این منطقه در هزاره دوم پ م پرداخته شود. این گورتپه شامل یک تدفین اصلی با ساختار کلان سنگی بوده که در اطراف آن چندین تدفین به صورت ساده چاله ای دفن شده است. با مقایسه نسبی سفال های به دست آمده می توان اواسط هزاره دوم پ م را برای تاریخگذاری این گورستان پیشنهاد داد.
کاربرد کاسه های لبه واریخته با توجه به مطالعه نقوش جام وارکا
حوزههای تخصصی:
کاسه های لبه واریخته از مهم ترین موادفرهنگی از نیمه دوم هزاره چهارم پیش ازمیلاد تا دوران آغازنگارش است که به صورت دست ساز و زمخت با لبه هایی برگشته به سمت بیرون ساخته شده اند. باستان شناسان خاستگاه این کاسه را سرزمین بین النهرین می دانند، اما پراکنش آن در فلات ایران نیز بسیار گسترده است. کاربردهای گوناگونی برای کاسه های لبه واریخته درنظر گرفته شده، ازجمله مهم ترین کاربرد آن ها کاسه های جیره و قالب نان است. ازسویی پراکنش گسترده و کاربرد های گوناگونی این ظروف با توجه به کمبود مدارک مطالعاتی، ازجمله چالش هایی است که هنوز در جوامع باستان شناسی مورد بحث می باشد. کاربردهای نیایشی و استفاده این کاسه ها در نذورات مذهبی، ازجمله مطالعاتی است که در این زمینه صورت گرفته است. پژوهش حاضر با هدف درک عمیق تر کاربرد آئینی این سفال ها، به بررسی تطبیقی جام وارکا و دیگر مواد فرهنگی دوره اوروک می پردازد. در این پژوهش به پرسش هایی درخصوص اثبات کاربرد آئینی براساس شواهد موجود، تفاوت های کاربردی در بین النهرین و فلات ایران، امکان وجود کاربردهای دیگر مطرح می شوند. فرضیه اصلی این پژوهش، استفاده از کاسه های لبه واریخته به عنوان ظروف پیشکش نذورات در مراسم مذهبی بین النهرین است. بر این اساس به بررسی کاربرد آئینی کاسه های لبه واریخته، باتوجه به نقوش جام وارکا و سایر موادفرهنگی دوره اوروک، ازجمله اثرمهرها و ایده نگارها پرداخته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و نتایج بررسی مقایسه تصویری بین کاسه های لبه واریخته و نقوش جام وارکا و اثرمهرها نشان می دهد که در بین النهرین کاسه ها احتمالاً کاربرد آئینی داشته اند و در مراسم به عنوان ظرفی برای پیشکش نذورات استفاده شده است؛ مطالعه تطبیقی جام وارکا و کاسه ها، این فرضیه را تقویت می کند، اما کمبود مدارک، نیاز به تحقیقات بیشتر با روش های نوین باستان شناسی را نشان می دهد و کاربردهای دیگر آن را هم باید درنظر داشت.
پژوهشی بر فرهنگ نمادین گِل مهرهای ساسانی گنجینه موزه ملی ایران
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
125 - 146
حوزههای تخصصی:
گِل مهرهای دوره ساسانی گویای ساختار اداری، بازرگانی و دیگر مفاهیم فرهنگی اند که در نگارگری و اندازه گل مهر و شمار نشان مهر بر آن ها با یک دیگر متفاوتند. این نمونه ها در بسیاری موارد مانند دیگر داده های فرهنگی این دوره با آرایه های نمادین همراه اند. برای بررسی اهمیت و توصیف این داده ها و نیز پاسخ گویی به برخی پرسش ها در باره چرایی نمادگرایی در گل مهرها یا نماد کالاها که تاکنون کمتر به آن ها پرداخته شده است، گل مهرهای ساسانی منقوش و مکتوب مستندنشده در «گنجینه موزه ملی» برگزیده شدند. در این رابطه، معناشناسیِ پرتکرارترین آرایه ها، همگونی یا نا همگونی میان این نمادها با دیگر نمادهای نقش بسته بر آثار این دوره، گاهنگاری نسبی و خاستگاه احتمالی آن ها با توجه به نمادها و نگاشته های آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند و با گل مهرهای گردآوری شده در دیگر مجموعه های این دوره مقایسه گردیدند. بیشتر نگارهای مهر شده بر گل مهرهای این مجموعه شامل آرایه های انسانی، جانوری و گونه های هندسی (منوگرام) است که هر دسته از گوناگونی در فرم و افزونه هایی مانند نشان انگشت دانه ها برخوردارند. برخی از 50 گل مهر مورد مطالعه ما به دلیل سایش و خوردگی و یا شکستگی ارزش خود را در خوانش نبشته ها و آرایه هایشان از دست داده اند و نیز از چگونگی به دست آمدن آن ها اطلاعی در دست نیست و تنها بر پایه نگاشته ها و نقوش به دوره ساسانی منسوب شده اند که پاسخ گویی به این مهم افزون بر دیگر موارد یکی از اهداف این پژوهش بوده است. بررسی این پژوهش برپایه مطالعات کتابخانه ای و مستند نگاری گل مهرهای گنجینه موزه ملی همراه با روش های مرسوم، یعنی عکاسی و طراحی گل مهرها است.