فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در تاریخ سده های میانه، سرزمین های خلافت عباسی با جنبشی دینی، اجتماعی، فلسفی و سیاسی روبه رو شدند که از نظر قدرت سیاسی رقیب دستگاه خلافت بغداد گردید. اسماعیلیان؛ یعنی معتقدان به امامت اسماعیل بن جعفرu، پس از مبارزه ای طولانی در نقاط مختلف جهان اسلام، با تشکیل حکومت فاطمیان در شمال آفریقا به سلطه سیاسی دست یافتند و در سال 297 هجری به طور رسمی خلافت خود را آغاز کردند. این مقاله با تکیه بر درکی از مفهوم عینیت تاریخی و با نقد درونی و بیرونیِ گزارش های مورخان ساکن سرزمین های شرقی خلافت عباسی را که تحت سیطره سیاسی و عقیدتی عباسیان بودند نشان داده است گرایش های سیاسی و عقیدتی، مکان رشد و نمو و هویت فردی و خانوادگی مورخان بر گزارش های آنان از حکومت فاطمیان تأثیر گذاشته و باعث بدبینی عمومی نسبت به فاطمیان شده است.
بررسی پروانچه ها در اسناد تشکیلات اداری آستان قدس در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : تبیین و شناساندن نوعی از انواع سند به نام پروانچه و استنتاج و تحلیلی از آن در میان مجموعه اسناد تشکیلات اداری آستان قدس در دوره صفویه است.
روش /رویکرد پژوهش : این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای و بر اساس بررسی پروانچه های موجود در اسناد تشکیلات اداری آستان قدس ، سعی در پاسخ به سؤالات پژوهشی می نماید.
یافته ها و نتایج : یافته ها نشان می دهد ،پروانچه توسط بالاترین مقام سیاسی یعنی شاه صفوی صادر می شد و مضمون آن بیشتر مربوط به امور جاری و تصمیمات مربوط به امور مالی است .جهت انتصاب افراد به مشاغل در مجموعه آستان قدس و تعیین حقوق آنان و پرداخت مواجب به نظامیان حکومتی و نیز پرداخت وظیفه به وظیفه بگیران و بازماندگان آنان، پروانچه صادر می شدکه متصدیان آستان قدس ملزم به رعایت مفاد آن بودند.تمامی پروانچه های موجود نسخه اصلی نیست بلکه سواد یا صورتی از اسناد است . علت آن این است که پروانچه های یاد شده در دستگاه سلطنتی صادر می شد ،سواد یا رونوشت آن در حالی که برابر اصل می شد به آستان قدس ارسال می گشت همین رونوشت ،اساس گماردن افراد به شغلی وپرداخت حقوق به آنان درمجموعه آستان قدس بود . از سال 1120- ه.ق پروانچه ای موجود نیست به نظر می رسد از این زمان به بعد پروانچه جای خود را به رقم می دهد. این روند در دوره افشاریه نیز ادامه می یابد و پروانچه به عنوان یک شیوه دستوری منسوخ می شود.
جایگاه مجلس شورای ملی در ساختار سیاسی حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ای که تحقیق حاضر را به پیش می برد، تبیین این سؤال است که چرا تحوّلات سیاسی درونی و بیرونی پس از شهریور1320 که همزمان با آغاز به کار مجلس سیزدهم اتّفاق افتاد، به تحوّل بنیادینی که نقش آفرینی نهاد مجلس شورای ملّی در عرصه های مختلف را در پی داشته باشد، منجر نگردید؟ در تحلیل این مسئله، بر این باوریم که تکوین ساختار دولت مطلقه مدرن همراهبا گسترش چندپارگی اجتماعی و تداوم فرهنگ سیاسی سنّتی و پدرسالارانه به عنوان موانع اصلی توسعه سیاسی باعث شده بود که جایگاه بی ثبات و وابسته ای برای نهاد مجلس در اعصار پس از آن نیز رقم بخورد؛ به گونه ای که در دوره تاریخی دهه 1330 نیز به رغم شرایط بحرانی داخلی از جمله تضعیف نقش شاه در رأس هرم قدرت، به دلیل قدرت گیری دیوان سالاری سیاسی و نظامی و سلطه خارجی نیروهای متّفقین، مجلس شورای ملّی امکان اعمال نظارت بر امور و قانون گذاری مطلوب خود را از دست داد. در نتیجه، با وجود تضعیف سلطنت و عدم تسلّط شاه جوان بر امور مملکتی امّا به دلیل منازعات گروه های قدرت داخلی و تضعیف استقلال سرزمینی، شاهد فترت دیگری در عرصه قانون گذاری هستیم و مسائل داخلی و خارجی در این مقطع بر ماهیت و عملکرد نهاد دموکراتیک مجلس سایه سنگینی افکنده اند. بدین ترتیب، نیل به آرمان های مشروطیت در درجه دوم قرار گرفت و باعث شد تا همچنان توجّه و تلاش برای حفظ وجه دموکراتیک و سیاسی مشروطه،متمرکز گردد و سایر ارکان مشروطه، مغفول واقع شده و در نتیجه یکی از مهم ترین ابعاد تبلور مشروطه که تربیت و توسعه فرهنگ سیاسی جامعه جدید بر اساس فرهنگ مشارکتی بود، به تعویق افتاد. همچنین سیر وقایع پس از مشروطه به گونه ای پیش رفت که تلاش برای «حفظ مشروطه و نهاد مجلس قانون گذاری»، جایگزین هرگونه اقدام جهت «توسعه مشروطه» و نهادینه کردن اهداف آن شد و این مسئله، کلید تفسیر تمام وقایع و حوادث پرفراز و نشیب از مشروطه به بعد بوده است. بر اساس تداوم چنین وضعی است که می توان با استناد به منابع و مستندات تاریخی و بررسی ساختار و کارکرد مجالس دهه 1330 که شامل حیات سیاسی و اجتماعی مجالس سیزدهم تا شانزدهم می شود، تحلیل کردکه علی رغم خروج رضاشاه از صحنه سیاسی کشور و ایجاد فضای باز سیاسی در شهریور1320، گرچه تمرکز قدرت از بین رفت و دور تازه تمرکز زدایی در ساختار سیاسی و اجتماعی قدرت آغاز شد امّا این دگرگونی مقطعی به معنای حرکت در مسیر توسعه و غلبه نهادهای سیاسی- اجتماعی جدید همچون مجلس، احزاب و ارگان های اجتماعی بر منظومه قدرت سیاسی نبود زیرا تداوم ساختار و ماهیت نظام سیاسی سنّتی و خیزش نخبگان سیاسی از میان منابع سنّتی قدرت که مهم ترین منبع آن فرهنگ سیاسی سنّتی بود، باعث گردید تا سلطه مطلقه در عصر مشروطه بازتولید گردد که این امر به شکل تقابل ساختار و کنش مجالس دهه 1330 و مراکز موازی قدرت، قابل مشاهده است.
حافظ سعد تبریزی
حوزههای تخصصی:
بررسی جایگاه فرهنگی، اقتصادی و مذهبی بندر لیان (بوشهر) در عصر عیلامی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه تاریخی تمدن بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد میرسد. هنوز دقیقاً نمیتوان گفت که در چه زمانی بوشهردر عرصه تاریخ ظاهر شده وچه قوم ویا تمدنی سنگ بنای نخستین آن را گذاردهاند؛ اما در زمان عیلامیها، در حدودی که امروز به بوشهر معروف است، شهری بزرگ و با عظمت بنا شده که «لیان» نام گرفت؛ لیان در زمان عیلامیها جزء استان «شیریهوم» بوده که به عنوان بندری اقتصادی مورد توجه عیلامیها قرار میگیرد. یافتههای باستانشناسی مبین آن است که این بندر علاوه بر اهمیت اقتصادی به لحاظ سیاسی، مذهبی و فرهنگی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.کشف کتیبههای الهه مقدس «کی.ری.ری.شا» و همچنین، ساخت و تعمیر معابدی در لیان توسط برخی از پادشاهان عیلام در دوره میانه (1450-1120ق.م) شواهدی بر این موضوع میباشد. شکوفایی این بندر سرانجام، با حمله آشوریها و سقوط عیلام نو، به پایان رسید.در این مقاله ضمن بررسی اوضاع اقتصادی و فرهنگی و مذهبی بندر لیان در عصر عیلامیها، به شکوفایی فرهنگ و تمدن لیان در این دوره پرداخته خواهد شد.
اوضاع سیاسی و اقتصادی ولایت گروس در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر خاندانهای حکومتگر ولایت گروس یا بیجار کنونی را در دوره قاجار مورد بررسی قرار میدهد و نقش این خاندانها را در تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه ارزیابی میکند. فرضیه مقاله این است که با وصف اینکه گروس ولایتی کوچک در کردستان بوده، اما در فضای سیاسی و اقتصادی ایران دوره قاجار جایگاهی مهم داشته است. این جایگاه بعد از دوره مشروطه و، به ویژه، دوره جنگ اول جهانی، به شدت افول کرد. علت امر در کشاکشهای محلی و اشغال کشور به طور کلی؛ و مناطق غربی از جمله کردستان به طور خاص خلاصه میشود، امری که باعث قتل عامهای فراوان ناشی از هجوم بیگانگان و قحطی بزرگ جنگ اول جهانی در ایران گردید. هدف مقاله این است تا عوامل شکوفایی سیاسی و اقتصادی منطقه در دوره قاجار تا قبل از جنگ اول جهانی و فروپاشی جایگاه آن را در دوره بعد از جنگ ارزیابی نماید.
بازخوانی و بررسی اسنادی تاریخی درباره نقش طایفه بابان در روابط ایران و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
نقش کمپانی هند شرقی انگلیس در تغییر جایگاه سیاسی و اقتصادی ایران در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اکتشافات جغرافیایی اواخر قرن 15م/9ق ، شرایط حاکم بر خلیج فارس دگرگون شد و ساختارهای پیشین که رونق تجارت و دریانوردی آزاد همراه با تسلط و حاکمیت سیاسی و اقتصادی ایران بر خلیج فارس بود، از میان رفت. کمپانی هند شرقی انگلیس برای نظم دادن به مبادلات بازرگانی اتباع انگلیسی در شرق، با کسب مجوز تجاری از ملکه الیزابت در سال 1600م/1010ق ایجاد شد و پانزده سال پس از آن در بمبئی و کلکته نمایندگی تأسیس کرد. این کمپانی نزدیک به دو دهه پس از تاسیس، خلیج فارس را از جمله مناطق نفوذ خود در کار تجارت برشمرد و برای آن جایگاه ویژه ای در نظر گرفت . با شکست و اخراج پرتغال از هرمز (1622م/1032ق)، موقعیت کمپانی هند شرقی انگلیس در منطقه تثبیت شد. در دوره ی حکومت افغان ها و عصر نادرشاه (1148-1160ق) با وجود مشکلات و نابسامانی ها، تکاپوی تجاری عناصر انگلیسی در سرحدات جنوبی ایران ادامه یافت. با آغاز فعالیت های سیاسی کمپانی در خلیج فارس از سال 1763م/1177ق، تلاش های استعمار بریتانیا برای حاکمیت بر خلیج فارس و تقابل و نقض حاکمیت و منافع ملی ایران نمود بیشتری یافت و در دوره ی حکومت زندیه (1175-1207ق) و به ویژه اوایل قاجاریه (1820م/1235ق)، این تلاش ها بیشتر شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که تلاش برای انزوا، ناتوان سازی و محدودکردن نقش آفرینی ایران در حوزه ی استراتژیک خلیج فارس، در این مقطع سیاست کمپانی هند شرقی انگلیس محسوب می شد .
کیسانیه و منشأ پیدایش آن
حوزههای تخصصی:
کیسانیه نخستین فرقه امامیه است که در اواخر قرن اول پدید آمد و تحولات مهمی را در تاریخ اسلام به وجود آورد. این نخستین فرقه ای به شمار می آید که در آن ادعای مهدویت شده است. این فرقه زیاد دوام نیاورد و به سبب انشعابات و دلایل دیگر، به تدریج در فرقه های دیگر مثل امامیه و غلات منحل شد و سرانجام منقرض گشت. کیسانیه که یکی از شاخه های اصلی شیعه به شمار می آید، این اسم به طور سنتی، بر گروهی از شیعه نهاده شده که در چند سال بعد از عاشورا، قیامی را به رهبری مختار سامان دادند. درباره پیدایش، تداوم، انشعابات و انقراض آن بسیار اختلاف است و به راحتی نمی توان در این باره سخن گفت و به نتیجه قطعی رسید. امروزه فرقه کیسانیه، باقی نمانده و قرن ها پیش منقرض شده، اما این فرقه در حوادث قرن اول و دوم، به ویژه در تأسیس خلافت عباسیان، نقش بسیار داشته و بعد از آن، زمینه پیدایش گروه هایی را فراهم ساخته و سرانجام منقرض شده است. تا زمان شهادت امام حسین (علیه السلام) هیچ اختلافی وجود ندارد که بتوان آن را به عنوان فرقه و یا انشعابی شیعی نامید و گزارش ها در این باره یکسان است و عموماً کیسانیه را نخستین فرقه شیعی بعد از شهادت آن حضرت یاد می کنند؛ البته با این تفاوت که تاریخ و چگونگی شکل گیری آن در مقایسه با دیگر فرقه های شیعی، به ویژه با توجه به ناپایداری آنها در قرون بعدی، دارای ابهام ویژه ای است.
نگارنده در این مقاله درصدد بیان منشاء پیدایش فرقه کیسانیه و زدودن غبار از فرقه کیسانیه و با رویکردی متفاوت است.
تاریخ صورتی ؛نگاهی به برخی موانع و ظرفیت ها در دانش تاریخی زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قیاس با تعداد کثیر تاریخ نویسانِ مرد، معدودی تاریخ نویس زن می توان سراغ گرفت. آیا ماهیت دانش تاریخ ویژگی هایی مردانه دارد که از حضور زنان در این عرصه استقبال نکرده است، یا موانع و محدودیت هایی بر سر راه ورود زنان به حوزة دانش تاریخ وجود دارد؟ آیا تلقی متعارف از دانش تاریخ که آن را بر حسب موضوع تعریف می کنند مانعی برای رغبت زنان به دانش تاریخ شده است؟ پاسخ به این پرسش ها هر چه باشد پرسشی دیگر را فراروی ما قرار می دهد: چنان چه زنان حضور مؤثرتری در حوزة دانش تاریخ پیدا کنند، این دانش برای دست یابی به اهداف خود چه ظرفیت های جدیدی خواهد یافت؟
مقالة «تاریخ صورتی»، با طرح چنین پرسش هایی و با اتخاذ روش مطالعة تاریخی ـ روان شناختی، در پی آن است که، ضمن واکاویِ رابطة زن و دانش تاریخ و برشمردن عمده ترین موانع حضور زنان در عرصة تاریخ نویسی، تا حد امکان گزینه ها و راهکارهایی برای اعتلای دانش تاریخی، از رهگذر مشارکت بیش تر زنان در فرایند تولید شناخت تاریخی، عرضه کند.
تل ۱۱، استقراری از دوره مس سنگی در حوضه آبگیر سد تالوار بیجار، استان کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
15 - 36
حوزههای تخصصی:
محوطه شماره ۱۱ سد تالوار به منظور مطالعات باستان شناختی و با هدف نجات بخشی در سال ۱۳۸۹ مورد کاوش قرار گرفت. مطالعات مقدماتی نشان دهنده محوطه ای کوچ نشینی با سفال های مس سنگی بود.بر همین اساس، نیاز به مطالعه مواد فرهنگی (عمدتاً سفال) بدست آمده از محوطه احساس می شد. در این نوشتار ابتدا سفال های مربوط به دوره مس سنگی محوطه به صورت کلی توصیف و معرفی شده اند؛ سپس یافته های سفالی طبقه بندی و گونه شناسی شده و به منظور ارائه تاریخ نسبی با یافته های سفالی محوطه های هم افق در مناطق همجوار مقایسه شده اند. بر اساس گاهنگاری مقایسه ای انجام شده، محوطه تل ۱۱ در بازه زمانی نیمه اول هزاره چهارم قبل از میلاد (۴۰۰۰ تا ۳۷۰۰ پ.م) قرار داشته و همزمان با سنت سفالی دالما (مس سنگی میانی) است. تل ۱۱ علاوه بر داشتن فرهنگ بومی و تشابهات سفالی در خود حوضه رودخانه تالوار با تل ۱۲ و تپه کلنان، لااقل از منظر سنت سفالی با غرب مرکز فلات و منطقه زنجان دارای مشابهت هایی نیز هست. با توجه به گونه های سفالی و نیز نبود آثار معماری و کمبود نهشته های فرهنگی می توان استقرار این محوطه را از نوع موقت و کوچ نشینی دانست.
بررسی چگونگی رفتار شاه تهماسب با همایون (امپراتور پناهندة هند) با نگرشی بر دیدگاه تاریخ نگاری هندی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناصر الدین محمد همایون، امپراتور هند، به دلیل ناکامی های سیاسی درسال 951 ه .ق به دربار شاه تهم اسب یکم(930-984هق) پناهنده شد. اما مسئله اصلی این است که رفتار مذهبی و سیاسی شاه تهماسب با وی در ایران چگونه بوده است؛ زیرا چگونگی این رفتار بیشتر از دیدگاه یک جریان تاریخ نگاری هندی که متعصب به نظر می رسد، بازتاب یافته و دچار نوعی یکسو نگری شده است. این جریان که تا حدی تاریخ نگاری ایرانی را نیز تحت تأثیر قرار داده، بر این باور است که رفتار شاه تهماسب با همایون در دربار ایران- به دلیل تضادهای مذهبی و سیاسی دودمانی- ناشایسته و حتی خشونت آمیز بوده است. از این رو، این نوشته می کوشد با واکاوی دقیق تر منابع معتبر ایرانی و هندی، به بررسی و ارزیابی چگونگی رفتار شاه تهماسب با همایون و راستی ها و ناراستی های جریان تاریخ نگاری یاد شده را روشن سازد. این پژوهش نشان می دهد که رفتار مذهبی- سیاسی شاه تهماسب به عنوان یک فرمانروای شیعی از یک سو، و از سوی دیگر به دلیل موقعیت سیاسی همایون به عنوان امپراتور هند و متحد ایران، نه تنها نمی توانست تحقیرآمیز باشد، بلکه بسیار صمیمانه بوده و سبب تحکیم بیشتر روابط دو کشور درسال های بعد شده است.
واکاوی داستانی از مثنوی معنوی دربارة سلطان محمد خوارزمشاه باز خوانی تاریخیِ داستانی از یک متن عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویداد حملة مغول و سرنگونی حکومت خوارزمشاهیان موجب ایجاد تصویری سرزنش آمیز و نکوهش بار از سلطان محمد خوارزمشاه نزد مورخان و به تبع آن پژوهشگران گردیده است. چنین به نظر می-رسد که این باور شایع در محتوای یکی از داستان های مثنوی مولانا جلال الدین بلخی، به صورتی متفاوت به نمایش درآمده است و ظاهراً شاعر در اثر عرفانی خود رویکردی متفاوت در مورد سلطان محمد نشان داده است. این پژوهش درصدد است تا با واکاوی عوامل مختلفی از جمله عناصر زبانی به کار رفته در داستان، سرچشمه های روایی و تغییرات ایجاد شده در روایت جدید و انگیزه های احتمالی شاعر، به بررسی جنبه های خاص روایت مولانا در مورد سلطان برافتاده خوارزمشاهی پرداخته و این داستان عرفانی را به لحاظ تاریخی و سیاسی روزگار سرایش آن مورد ارزیابی قرار دهد.
رویکرد تاریخ فرهنگی و امکان و فواید آن در مطالعات معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری بیش از آن که محصول تصمیم یک یا چند فرد باشد، محصول فرهنگ جامعه است. بسنده کردن به شناخت کالبد و جسم معماری و غفلت از پیوندهای آن با فرهنگ به سطحی نگری در تاریخ معماری می انجامد. تاریخ فرهنگی رویکردی در تاریخ و تاریخ معماری است که اگر به مطالعات تاریخ معماری ایران وارد شود، می تواند آن را ژرف تر و برخی از زوایای تاریک آن را روشن کند.
در این مقاله، نخست رویکرد تاریخ فرهنگی را، از طریق بررسی سیر تحول این نوع رویکرد و آثار آن، معرفی می کنیم. به دنبال این بررسی و معرفی، ویژگی های مشترک اقسام تاریخ فرهنگی را برمی شماریم. آن گاه امکان استفاده از این رویکرد را در تاریخ معماری ایران می سنجیم. بخش آخر این مقاله حاوی پیشنهادهایی برای مطالعه تاریخ فرهنگی معماری ایران است.