مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
سلطان محمد خوارزمشاه
حوزه های تخصصی:
اختلافات و روابط بین سلطان محمد خوارزمشاه و خلیفه عباسی الناصرلدین اله یکی از اساسی ترین رویدادهای دوران حکومت خوارزمشاهیان است زیرا بسیاری از مشکلات خوارزمشاهیان با توجه به دیدگاه های خلیفه نسبت به حکومت آن ها اتفاق می افتد. البته ریشه این روابط به دوران پدران سلطان می رسد که اولین اختلافات از زمان تکش به طور جدی بین وی و خلیفه عباسی روی داد زیرا خاندان خوارزمشاهی از زمان اتسز به بعد سعی نمودند حکومت خوارزمشاهی را گسترش داده و جای خاندان سلجوقی را با توجه به ضعیف شدن این خاندان در ایران به دست آورند. در همین راستا نیز خلفای عباسی تلاش کردند قدرت دنیوی و مذهبی را که از دستان آنها خارج شده بود دوباره به دست آورند به همین دلیل برخوردهای جدی بین دو نهاد خلافت و سلطنت روی داد که در آخر منجر به جنگ سلطان محمد خوارزمشاه با خلیفه عباسی الناصر لدین اله گردید و اثرات سویی بر خلافت و سلطنت گذاشت. در این مقاله سعی گردیده به بررسی دیدگاه های خلیفه، برخورد دو نهاد خلافت و سلطنت با یکدیگر و تاثیر آن بر حکومت خوارزمشاهی پرداخته شود.
بررسی پیشینه ی یک اثر معماری در حرم رضوی: کتیبه های سنجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ تمدن اسلامی، شهر مشهد یکی از شهرهای مقدس به حساب می آید که تاریخ خاص خود را داراست. بخشی از پایه های تاریخ نگاری این شهر مبتنی بر آثار معماری موجود در حرم رضوی است. یکی از مهم ترین این آثار معماری، کتیبه هایی است معروف به خشت های سلطان سنجری که منسوب به عصر سلطان سنجر سلجوقی است. مسئله ی این تحقیق آن است که مورخان تاریخ ایران دوره اسلامی در عصر صفوی و قاجاری، به خاطر گرایش های شیعی تلاش داشته اند پیشینه ی هویت شهری مشهد را در نسبتی مستقیم با احداث آثار مرتبط با حرم رضوی تعریف نمانید؛ اما به نظر می رسد همین امر منجر به انحراف آنها از واقع نگری در مورد دوره ی احداث کتیبه های سنجری شده است. به طوری که بر اساس شواهد گرد آوری شده در این مقاله و بر اساس روش تاریخ تحلیلی، بنای کتیبه های سنجری به دوره ی سلطان محمد خوارزمشاه تعلق دارد، و نه سلطان سنجر سلجوقی. این مقاله تلاشی در راستای بازنگری انتقادی در یکی از منابع اسنادی تاریخ نگاری حرم رضوی و شهر مشهد، به نام کتیبه های سنجری است. دستاورد این تحقیق آن بوده است که کتیبه های سنجری، بر خلاف آنچه که در متون تاریخ نگاری متأخر در عهد قاجاری آمده است در دوران سلطان محمد خوارزمشاه ساخته شده اند.
واکاوی داستانی از مثنوی معنوی دربارة سلطان محمد خوارزمشاه باز خوانی تاریخیِ داستانی از یک متن عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویداد حملة مغول و سرنگونی حکومت خوارزمشاهیان موجب ایجاد تصویری سرزنش آمیز و نکوهش بار از سلطان محمد خوارزمشاه نزد مورخان و به تبع آن پژوهشگران گردیده است. چنین به نظر می-رسد که این باور شایع در محتوای یکی از داستان های مثنوی مولانا جلال الدین بلخی، به صورتی متفاوت به نمایش درآمده است و ظاهراً شاعر در اثر عرفانی خود رویکردی متفاوت در مورد سلطان محمد نشان داده است. این پژوهش درصدد است تا با واکاوی عوامل مختلفی از جمله عناصر زبانی به کار رفته در داستان، سرچشمه های روایی و تغییرات ایجاد شده در روایت جدید و انگیزه های احتمالی شاعر، به بررسی جنبه های خاص روایت مولانا در مورد سلطان برافتاده خوارزمشاهی پرداخته و این داستان عرفانی را به لحاظ تاریخی و سیاسی روزگار سرایش آن مورد ارزیابی قرار دهد.
بررسی کشمکش های مذهبی خوارزمشاهیان با همسایگان خویش و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
اختلافات مذهبی در اکثر برهه های تاریخی به عنوان یکی از عواملی بوده که اتحاد مسلمانان را در معرض خطر قرار داده است. این اختلافات نه تنها در بین برخی از حکومت های ایرانی- اسلامی با دستگاه خلافت عباسی وجود داشت؛ بلکه در بین خود مذاهب اسلامی مانند تشیع و تسنن نیز موجب بروز درگیری های فرقه ای و کلامی شد. در تاریخ ایران پس از اسلام اختلافات مذهبی باعث می شد که یا در بین خود خاندان های حکومت گرایرانی (مانند سامانیان و غزنویان در برابر آل بویه) و یا بین برخی از این حکومت ها (آل بویه و خوارزمشاهیان) با دستگاه خلافت عباسی کشمکش هایی به وجود بیاید. اختلافات خوارزمشاهیان با دستگاه خلافت نیز پس از آن که خلفا حاضر به تأیید حکومت آن ها نشدند به وجود آمد و تا زمان سقوط این حکومت ادامه داشت. اهمیت این پژوهش به خاطر نقشی است که اختلافات مذهبی در تضعیف مبانی مشروعیت حکومت خوارزمشاهی ایفا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی کشمکش های مذهبی عصر خوارزمشاهیان با حکومت های همجوار و تبیین پیامدهای آن به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای سعی می کند به سؤالات زیر پاسخ گوید. 1. مناسبات حکومت خوارزمشاهی با همسایگان خویش چگونه بوده؟ 2. نقش دستگاه خلافت عباسی در نحوه برقراری این روابط چیست؟3. این روابط (کشمکش های مذهبی) چه پیامدهایی برای این حکومت به همراه داشته است؟ نتیجه ای که از این پژوهش به دست می آید این است که اختلافات مذهبی زمینه های ضعف حکومت خوارزمشاهی را فراهم کرد و سرانجام در کنار سایر عوامل به سقوط این حکومت منجر شد.
آوردگاهِ سلطان محمد خوارزمشاه و لشکر مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صرف نظر از آنکه چه عوامل و عللی به ایلغار مغول در قلمرو خوارزمشاهی منتهی شد، واکنش خوارزمشاه در قبال این حمله و نحوه مواجهه یِ او با لشکر مغول در خور تأمل و بررسی است. منابع تاریخی نشان می دهند که سلطان در زمان فرار از دست مغولان، فقط یک بار با لشکر مهاجم مواجه شد، ولی زمان و مکان این نبرد چندان واضح نیست. این مقاله در صدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی و از طریق به پرسش کشیدن داده های موجود، ضمن تبیین چگونگی مواجه شدنِ سلطان محمد خوارزمشاه با حمله مغول تا حدّ امکان به چگونگی تنها نبرد او با لشکر مغول و زمان و مکانِ وقوعِ آن وضوح بیشتری ببخشد. این مطالعه نشان می دهد که اگرچه سلطان محمد با ترس از لشکر مغول، شهر به شهر از ماوراءالنهر تا عراق عجم عقب نشینی نمود، ولی سرانجام، در رجب 617ه.ق لشکر مغول به اردوی سلطان رسیده و اگرچه شخص سلطان توانست از معرکه بگریزد ولی لشکر سلطان قتل عام شدند. بر خلاف ادعای پژوهشگرانی که مکان این نبرد را دشت ملایر دانسته اند، این واقعه در دشت فراهان (منطقه ذلفاباد) به وقوع پیوست.
مکان یابی آخرین میدانگاه نبرد سلطان محمد خوارزمشاه با مغولان
حوزه های تخصصی:
مکان یابی آخرین میدانگاه نبرد سلطان محمد خوارزمشاه با مغولانسرانجام زندگی سلطان محمد خوارزمشاه از تلخ ترین سرانجام های انسان هایی است که در سایه قدرت تو خالی و پوشالی به زندگی دنیا دل خوش کرده اند. او فرمانروایی است که درصدد ایجاد تمامیت ارضی ایران دوره ساسانی بعد از حکومت های محلی ای بود که در طول شش سده بعد از اسلام بر بخش هایی از ایران فرمان می راندند. چنین بود که محدوده فرمانروایی او از جنوب سیبری و مرزهای ترکستان و چین آغاز می شد و تا نزدیکی بغداد مرکز خلافت عباسی ادامه می یافت. قدرت وی آنچنان نمود پیدا کرده بود که چنگیز مغول و خلیفه بغداد از در افتادن با او می ترسیدند و مایل به برقراری ارتباط و دوستی با وی بودند. وی در اثر بی تدبیری متکی بر غرور و سرمستی، با صدور دستور کشتار بازرگانان مغول آتش خشم مغولان را تیز کرد و کشور آباد و مردمان نجیب ایران را هدف سم ستوران آنان نمود، به گونه ای که همه چیز نابود شد. ذخایر و نقدینه اش به تاراج رفت، فرزندانش کشته شدند و زنان حرمش به اسارت مغولان درآمدند و خود در واپسین روزهای عمر خود کفنی نداشت تا جسدش با آن پوشیده شود. نظر به اینکه آخرین نبرد جدی او با مغولان در دشت یا مرغزار دولت آباد ملایر رخ داده است، صاحب این مقاله درصدد بررسی علل حمله مغولان و مکان یابی آخرین منزلگاه های پایان زندگی سلطان محمد خوارزمشاه از جمله آخرین نبرد او در دشت ملایر بوده است. روش تهیه و تدوین مقاله توصیفی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق روش تحلیل محتوا است. سؤال اصلی تحقیق که این مقاله به دنبال پاسخ یابی آن است عبارت است از: علل حمله مغولان به ایران چیست و میدانگاه آخرین نبرد سلطان محمد خوارزمشاه با سپاهیان مغول کجا بوده است؟
تأملی درباب پیشنهاد مکان گزینی اتابک هزار اسب برای مقابله با مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰ (پیاپی ۱۴۰)
119 - 140
حوزه های تخصصی:
از همان آغاز هجوم مقتدرانه مغولان به قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه، پیشنهادهای متعددی برای مقابله و دفع یورش مطرح شد. یکی از مهم ترین پیشنهادها از جانب «ملک نصره الدین هزاراسب» اتابک لُر ارائه شد. او تنگ (تنگه) مشهور و استراتژیک «تَکوُ»[1] (تکاب) در نزدیکی های بهبهان -میان بهبهان و دهدشتِ کهگیلویه- را برای جلوگیری و مواجهه با مغولان مطرح کرد. این تنگه مهم که بیش از پنج کیلومتر طول دارد، از جهات مختلف مکانی و مادی حائز اهمیت بود. همچنین بنا به باور اتابک، می توانستند ده ها هزار نیروی جنگی از اقوام مختلف -نظیر لر و شول و فارس- گرد کنند و در تنگ مذکور به مبارزه و مقاومت بپردازند. البته سلطان پیشنهاد اتابک را نپذیرفت و سلوک تواری و تقدیر را پی گرفت. در این مقاله، با استفاده از شیوه تحقیق تاریخی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، گزارش های منابع دست اول گردآوری و ارزیابی شده و نگارنده با نقد نظر محققان کنونی، در پی پاسخ بدین پرسش ها بوده است که: موقعیت جغرافیایی و استراتژیک مکان مذکور چگونه بوده؟ و چرا سلطان محمد پیشنهاد اتابک را نپذیرفته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که از لحاظ موقیت مکانی و مزایای مادی، این تنگه مشحون از آب روان و چشمه سارهای جاری و راکد، قله ها و کمرهای سخت گذر و غیرقابل تسخیر، غارها و اشکفت های بزرگ جهت انبار و ذخیره مواد غذایی، پرتگاه ها و سراشیبی های تند و تیز برای پرتاب سنگ های گران و ویرانگر بوده است. علاوه بر آن، سلطان خوارزمشاهی از سر تشویشِ خاطر و نداشتن اراده قوی برای تصمیم گیری قاطع و نیز آگاهی از اختلاف و تضاد اتابک لر با اتابک فارس بر سر قلمرو، پیشنهاد مزبور را نپذیرفت. [1]. Takow