فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
دولت ها پیش از استقرار سفرای مقیم در پایتخت ها، افرادی را به عنوان فرستاده (رسول، ایلچی، سفیر) انتخاب و برای انجام مأموریتِ مشخص به عنوان سفارت به ممالک دیگر اعزام می کردند. فرستادگان، شرح «سفر» و «سفارت» خود را به صورت مکتوب به دربار گزارش می کردند. نوشته های ایلچیان اعزامی دارای دو بخش بود: شرح سفر/ سیاحت و گزارش نحوه انجام مأموریت/ سفارت و نتایج آن. سفرای اعزامی، در کنار سفارت، سیاحت هم می کردند. پس، هدف اصلی سفارت بود، نه سیاحت. چیزی که دولت ها از سفرای اعزامی مطالبه می کردند، انجام مأموریت و ارائه گزارش مکتوب آن بود. در بیشتر مواقع، مسئولیت نوشتن صورت مجالس مذاکرات، نامه ها و گزارش ها با منشیان و کاتبان چیره دست بود. مجموعه نوشته های سفرای اعزامی در حکم «سفارت نامه» بود. سفارت و سفارت نامه نویسی در ایران و عثمانی، از مسائل مهم در حوزه تاریخ سیاسی و دیپلماسی است. جُستار حاضر می کوشد با گزارشی توصیفی، به موضوع فوق بپردازد و سویه های ناشناخته آن را به خوبی روشن نماید. بنا به یافته های پژوهش، با وجود قدمت سفارت نامه نویسی در ایران، «سفارت نامه»ها به غلط ذیل «سفرنامه/ سیاحت نامه» تعریف شده است. همچنین «سفارت نامه پژوهی» مورد اعتنا نبوده و به تبع آن، مطالعات مربوط به «تاریخ دیپلماسی» نحیف مانده است؛ به دو دلیل: عدم انتشار اسناد و مدارک اصیل مربوط به تاریخ مناسبات خارجی، به ویژه سفارت نامه های سفرا و مأموران اعزامی به ممالک دیگر و دیگر تلقی و برداشت نادرست «سفرنامه»ای از «سفارت نامه» ها.
مروری تحلیلی بر مشارکت های اجتماعی اثربخش زنان در جنگ تحمیلی (مطالعه موردی: ستاد پشتیبانی جنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
231 - 262
حوزههای تخصصی:
دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس یکی از مهم ترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران به شمار می رود که ابعاد مختلف آن توسط پژوهشگران و محققان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. با شروع تهاجمات دشمن بعثی، زنان نیز در این دوران به صورت داوطلبانه فعالیت های متنوع خود را در ستادهای پشتیبانی جبهه و جنگ شروع نمودند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های ایثار زنان در حوزه پشتیبانی و حمایت از رزمندگان در طول جنگ تحمیلی ایران و عراق براساس اسناد و مدارک آرشیوی و مصاحبه های تاریخ شفاهی است که به صورت کتاب منتشر شده است. این پژوهش با روش توصیفی–تحلیلی درصدد پاسخ به این سوال است که جلوه های ایثار زنان در فعالیت های ستاد پشتیبانی جنگ در دوران جنگ تحمیلی شامل چه مؤلفه هایی بود؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که زنان در بخش تدارک و پشتیبانی جنگ اقدامات ایثارگرانه ای را در برطرف نمودن نیازهای رزمندگان مانند تهیه مواد غذایی، جذب کمک های نقدی، کمک به رزمندگان مجروح، رخت شویی و خیاطی انجام دادند که در نوع خود تأثیرگذار بود. زنان فداکار ایرانی با ایفای نقش خود و به عنوان یک عنصر فعال در جامعه، عدم حضورشان را در جبهه با این فعالیت ها جبران نمودند و دین خود را ادا نمودند که البته در نوع خود نقش آفرین نیز بودند.
گونه شناسی و شمایل نگاری مهرهای تپه حصار دامغان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
در ادبیات باستان شناسی، اشیا کوچک قابل حمل سنگی، گلی، استخوانی یا فلزی، معمولاً به قطر ۱-۵ سانتی متر، با یک سطح منقوش به صورت کنده یا شیاردار با یک دسته حلقوی سوراخ دار، مهر نامیده می شوند. مکانیسم کارکرد مهرها در دوران پیش ازتاریخ، تفاوت های آشکاری را نشان می دهند. بارزترین تفاوت ها را می توان در پیدایش مهرهای استوانه ای و یا پیدایش مهرهای مشبک فلزی در عصر مفرغ مورد توجه قرار داد. هدف از پژوهش حاضر، طبقه بندی و گونه شناسی و شمایل نگاری مهرهای یافت شده از تپه حصار دامغان است. مقاله حاضر در پی پاسخ به پرسش های ذیل است: از جمله این که، مهرهای تپه حصار به لحاظ گونه شناسی، چه اشکالی را شامل می شود؟ نقش مایه های به کاررفته بر روی مهرهای تپه حصار چه موضوعاتی را در بر می گیرند؟ این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است که سعی دارد با رویکرد کتابخانه ای به طبقه بندی و گونه شناسی مهرهای یافت شده از تپه حصار دامغان بپردازد. مهرهای حصار Iو II اغلب از بافت قبور و مهرهای حصار III اغلب از بافت معماری یافت شده اند . مهرهای حصار از سنگ ها و مواد متفاوتی ساخته شده اند که برخی از مواد، بومی بوده و برخی دیگر از مناطق دیگر به محوطه وارد شده اند که بیانگر گستره تجارت و بازرگانی محوطه تپه حصار دامغان است. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که اغلب مهرهای تپه حصار از نوع مهر مسطح یا استامپی هستند و نقوش هندسی فراوان ترین نقش مایه حکاکی شده بر روی مهرهای تپه حصار است. مهرهای تپه حصار از لحاظ گونه شناختی و نقش مایه بیشترین شباهت را با مهرهای شوش و تپه سیلک دارند و در خارج از فلات ایران شباهت هایی با مهرهای بین النهرینی و همچنین، آسیای مرکزی را نان می دهند. با پیشرفت تجارت تغییراتی در کیفیت جنس و نقوش مهرهای تپه حصار ایجاد شده است و در این تغییرات هم عامل ارتباط با اقوام دیگر و هم تغییر تفکر مردمان بومی منطقه می تواند سهیم بوده باشد.
محوطه های عصرآهن دامنه های غربی کوه ساوالان براساس بررسی مسیر ایل راه های ایلات شاهسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۵۹-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
از حدود اواخر عصرمفرغ جدید و شروع عصرآهن، نواحی شرقی شمال غرب ایران درگیر یکسری مهاجرت های قومی گسترده ای می شود که پیش تر از آن، دامنه این مهاجرت ها به نواحی قفقاز رسیده بود. گذرگاه های موجود در رشته کوه های قفقاز، این مهاجرت ها را به سمت دشت مشگین شهر و اردبیل و نواحی مرتفع و سرسبز ساوالان هدایت نمودند. بدون شک، مهاجران کوچ رو در طول چندین سده مهاجرت در طول مسیرها، یکسری ایل راه های کم خطر و سهل الوصولی را پیدا کرده بودند که دائم در طول آن ها به تردد می پرداختند. این مسیرها علاوه بر این که از منابع آبی همیشگی گذر می کردند، امکان استفاده از اتراق گاه های موقتی در طول مسیر را نیز مهیا می نمودند. تردد دائمی در طول این مسیر باعث شده تا محوطه های گورستانی بی شماری در طول آن برجای بماند. امروزه، ایلات شاهسون استان اردبیل، بخشی از این ایل راه های باستانی را به ارث برده و دائم از آن استفاده می کنند. انطباق مسیر ایلات شاهسون با پراکنش خطی محوطه های عصرآهن بر روی آن ها، چنین فرضیه ای را به اثبات می رساند. در پژوهش حاضر که به واسطه بررسی های میدانی با رویکرد قوم باستان شناسی در نواحی غربی دشت مشگین شهر و دامنه های غربی و شمال غربی ساوالان انجام گرفته است، چرایی و چگونگی انطباق مسیرهای باستانی اقوام کوچروی عصرآهن با ایل راه های کنونی ایلات شاهسون، بحث و بررسی شده است. وسعت محوطه های عصرآهن قرارگرفته در مسیر ایل راه های ایلات شاهسون، چگونگی پراکنش محوطه ها در محل ییلاق های دامنه های غربی ساوالان و تعیین مهم ترین و اصلی ترین ایل راه های باستانی براساس پراکنش محوطه ها و وسعت آن ها از دیگر موضوعاتی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. نتایج بررسی و تحلیل داده های موجود، نشانگر انطباق کامل نحوه پراکنش محوطه های عصرآهن با خط طولی مسیر ایل های عشایر شاهسون است. اکثر محوطه های شناسایی شده در طول ایل راه ها از نوع گورستان است که وسعت آن ها در محل ییلاق ها نسبت به نقاط دیگر بسیار بیشتر است.
تحلیل و تبیین گفتمان خویشکاری در متون تاریخ نگاری و ادبی نیمه اول قرن هفتم هجری (مطالعه موردی؛ جهان گشای جوینی، بوستان و گلستان سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های نظام ملک داری ایرانی، باورمندی به نظم و سامان مندی امور اجتماع براساس قانون «اشه» و نظام «خویشکاری» است. این امر در همه ادوار تاریخ ایران الگوی کارآمدی برای سیاست ورزان و حکومتگران به شمار می رفت، اما در مواقعی و بنا به دلایلی چون هجوم اقوام انیرانی به ایران، این ساختار با چالش جدی مواجه می شد. در چنین شرایطی نخبگان ایرانی سعی در بازآفرینی و آموزش الگوی ازدست رفته به فرمانروایان جدید را داشته اند. با تهاجم مغولان در آغاز سده هفتم هجری نیز بسیاری از ساختار ها و انتظام امور اداری سیاسی از بین رفت. در این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی و به استناد منابع کتابخانه ای تلاش می شود تا به این پرسش پاسخ داده شود که در چنین برهه زمانی توجه به اصل خویشکاری به منظور احیای انتظام امور جامعه در اندیشه و آثار عطاملک جوینی و سعدی شیرازی چه جایگاهی داشته است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که دغدغه اصلی جوینی و سعدی در این مرحله از تاریخ ایران پیدایی بی نظمی و ازهم گسیختگی ساختارهای موجود جامعه است که بخش چشمگیری از آن در نتیجه ناآگاهی و بی توجهی حکام و کارگزاران مغول به نظام خویشکاری به وجود آمده است؛ لذا ایشان تلاش کرده اند تا با خلق آثار تاریخی و ادبی، ضمن ارائه توصیه ها و اندرزها به حاکمان و نیز معرفی الگوهای موفق فرمانروایی، به نوعی درصدد اصلاح نابسامانی ها برآیند.
تحلیل تبعید مخالفان سیاست های سه گانۀ نظام اجباری، اتحاد البسه، و کشف حجاب، در دورۀ پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۲)
6 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت ویژگی های تبعید مخالفان سیاست های سه گانه نظام اجباری، اتحاد البسه، و کشف حجاب، در دوره پهلوی اول شامل انتخاب محل تبعیدگاه، مدت تبعید، و شناخت گروه های اجتماعی تبعیدیان.روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی تنظیم شده است.یافته ها و نتیجه گیری: در دوره پهلوی اول برای انتخاب تبعیدگاه معیارهای تفاوت اقلیم، مذهب و عقاید، و شغل تبعیدی مدنظر بوده است؛ ولی درباره تبعیدیان مخالف نظام اجباری، اتحاد البسه و کشف حجاب این معیارها رعایت نشده است. تبعید مخالفان سیاست های سه گانه جنبه تنبیهی و تنبّهی داشت. مدت زمان آن کوتاه بود و با اظهار ندامت تبعیدی، تبعید به پایان می رسید. روزنامه نگاران، فعالان کمونیست، ملّاکان و ایلات و عشایر، اتحاد البسه و کشف حجاب را پذیرفتند. در این دوره اتحاد البسه و کشف حجاب مسئله عشایر نبود تا با آن مقابله کنند؛ ولی مسئله مردم محلی بود و بدین سبب است که بیشترین تبعیدی از شهرهای استان خراسان و نیز شهرهای قم، یزد و کرمان است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که واکنش مخالفان سیاست های نوسازی درقبال تبعید، رویه یکسانی را نشان نمی دهد. برخی از گروه های مردمی با نوشتن ندامت نامه به تبعید خود خاتمه دادند؛ ولی در بین روحانیون تبعیدی که در جریان واکنش به اتحاد البسه در تهران «حبس در تبعید» شده بودند نشانه ای از ندامت دیده نمی شود. تحلیل محتوای تبعیدنوشته های این افراد که در قالب شعر، نثر و یادگاری بر دیوارهای زندان قصر باقی مانده است از قیاس زندان آن ها با زندان امام موسی بن جعفر حکایت دارد و نشانه ای از تأسف از عملکرد در این تبعیدنوشته ها دیده نمی شود. درنهایت می توان به این جمع بندی رسید که حکومت با استفاده از ابزار تبعید توانست که این سیاست های سه گانه را به پیش ببرد و ازاین جهت ابزار تبعید برای اجرای این سیاست ها برخلاف تبعید ایلات و عشایر کارآمد بود.
بازخوانی نظام مدیریت و حفاظت از میراث معماری با ابزار طبقه بندی در کشورهای شرق و آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۳۸۸-۳۶۱
حوزههای تخصصی:
مدیریت میراث معماری امروزه با توجه به گستردگی آثار، محدودیت منابع مالی، تهدیدهای ناشی از توسعه و تغییر در مفاهیم و ارزش های اجتماعی، همواره با چالش های فراوانی روبه روست؛ بر این اساس وجود اصولی جامع برای مدیریت یکپارچه و اولویت بندی حفاظت ضروری است. اغلب کشورهای توسعه یافته یا درحال توسعه منطقه در زمینه طبقه بندی آثار میراث فرهنگی غیرمنقول به عنوان ابزاری برای مدیریت و حفاظت به چارچوبی منطقی دست یافته اند، ولی در ایران تاکنون سیاست و رویکردی مستقل در این زمینه ارائه نشده است. این پژوهش سعی دارد ازطریق بازخوانی قوانین اساسی، دستورالعمل های ملی و تجربیات کشورهای حوزه مشترک فرهنگی ایران در شرق و آسیای مرکزی، مفاهیم نظری در زمینه نظام طبقه بندی را توسعه دهد. پرسش اساسی، انواع رویکردها، مراتب طبقه بندی و چگونگی ارزیابی آثار در فرآیند تصمیم گیری کشورهای منطقه است. با توجه به ماهیت موضوع، رویکرد پژوهش کیفی است و با روش مطالعه اسنادی و سندپژوهی، ابتدا سیاست ها و اقدامات، بررسی و نظم دهی شده اند و سپس تحلیل محتوا به صورت توصیفی- تفسیری و تطبیقی انجام گرفته است. براساس یافته های پژوهش، دستیابی به سازوکاری مناسب در زمینه اولویت بندی سطح حفاظت برای اجرای سیاست های یکپارچه به منظور آگاهی بخشی جوامع محلی و مشارکت اقتصادی، احترام به حقوق مالکین خصوصی و تسهیل در تصمیم گیری های آینده از اساسی ترین اهداف طبقه بندی بوده است. طبقه بندی میراث معماری در نمونه های موردی با رویکردی مدیریتی-حفاظتی در یک سامانه مشخص صورت می گیرد. در این فرآیند پس از شناسایی جامع و لیست برداری آثار، براساس معیارهای اهمیت فرهنگی، تاریخی، معماری، ارزش های برجسته و منحصربه فرد بودن، اصالت و یکپارچگی، ویژگی های زیبایی شناختی و درمعرض خطر بودن، توسط شورای مشورتی با حضور مسئولین، متولیان، متخصصان، مالکین و جوامع ذی نفع، ارزیابی و سطح آن ها تعیین می شود. در این کشورها، طبقه بندی، به عنوان ابزاری برای تبیین شیوه مدیریت و سطح حفاظتی آثار درنظر گرفته شده است.
بررسی شیوه های تدفین دوره اشکانی در گورستان باستانی لیارسنگ بُن املش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
119 - 143
حوزههای تخصصی:
مجموعه باستانی لیارسنگ بُن در روستای شیرچاک، بخش رانکوه شهرستان املش استان گیلان قرار دارد. این گورستان در ضلع شرقی مجموعه باستانی لیارسنگ بُن و در دامنه کوه آهینبَرتَله واقع شده است. در این گورستان 130 گور مورد شناسایی و کاوش قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از تاریخ گذاری به روش رادیوکربن، دیرینگی این گورستان هم زمان با دوران اشکانی و ساسانی بین سال های 38 پ.م. تا 123 م.، و 45 پ.م. تا 80 م.، تعیین شده است. هدف از انجام این پژوهش مطالعه ساختار تدفین های اشکانی در گورستان لیارسنگ بُن درنظر گرفته شد. آن چه ضرورت پژوهش حاضر را توجیه نموده است، مستندسازی و انتشار مهم ترین دستاوردهای کاوش در زمینه شناخت ساختارهای تدفینی روزگار اشکانی در این منطقه است و هم چنین تلاشی برای مستندسازی حاصل کاوش ها پیش از تخریب محوطه توسط عوامل طبیعی و انسانی. نگارندگان، کوشش نمودند در پژوهش حاضر به این پرسش ها پاسخ دهند که در گورستان لیارسنگ بن چه ساختارهای تدفینی بیشتر مدنظر کنش گران وقت بوده است؟ دیگر آن که، این ساختارهای تدفینی با کدام ساختارهای تدفینی هم عصر در منطقه و بیرون منطقه قابل مقایسه است؟ نتیجه آن که از میان شیوه های متنوع تدفین در عصر اشکانی تنها سه شیوه دخمه ای، چاله ای و خمره ای در گورستان لیارسنگ بن شناسایی شد که به ترتیب بسامد گورهای دخمه ای، چاله ای و درنهایت خمره ای حاکی از تنوع تدفینی در این گورستان بوده است که ضمن شباهت با تدفین های منطقه ای، یادآور و مشابه نمونه های فرامنطقه ای بوده است. داده های این پژوهش ازطریق اطلاعات حاصل از شش فصل کاوش میدانی در گورستان لیارسنگ بُن گردآوری شده است و به روش تحلیل توصیف تاریخی و هم چنین مقایسه با سایر گورستان های هم افق به لحاظ تاریخی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
An investigation of Sassanian stamps in the National Museum of Iran(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
43 - 53
حوزههای تخصصی:
Among the archaeological documents, seals and seal impressions are of special importance because the symbols and designs therein represent much of a country's customs, practices, customs, and beliefs, as well as aspects of its history. It shows rituals, religion, philosophy, and art as well as administrative and social management over the centuries. This motif has its roots in the ancient civilization of Iran and is sometimes influenced by the neighboring nations. These portable data have caused the spread of culture and art to other lands for the sake of use in business exchanges, administrative letters, and political relations. The introduction of seals and the study of inscriptions carved and motifs on them can help us to know some of the unknown aspects of ancient Iranian culture and civilization and introduce us to the intellectual world of this period. The main goal of this article is related to the documentation of stamp seals of the Museum of Ancient Iran and the interpretation of the symbols engraved on them.
شناسایی الگوهای معماری خانه های تاریخی و ارزیابی پایداری آن ها با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای: نمونه موردی روستای یاسه چای چهارمحال وبختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۴۱۶-۳۸۹
حوزههای تخصصی:
خطر فرسودگی و تخریب مسکن ارزشمند سنتی در بافت های تاریخی روستاها را تهدید می نماید. شناسایی الگوهای معماری خانه های تاریخی و تحلیل پایداری آن ها برای حفاظت از ارزش های معماری سنتی و بهره گیری از آن ها در طرح های مسکن معاصر ضرورت دارد. این درحالی است که با وجود مطالعات متعدد در زمینه گونه شناسی خانه های سنتی و پایداری مسکن روستایی، تحلیل الگوهای معماری خانه ها کمتر دیده شده است. هم چنین تاکنون الگوهای معماری خانه های ارزشمند بافت تاریخی روستای یاسه چای استخراج و تحلیل نگردیده اند؛ لذا پرسش های اصلی پژوهش این است که، الگوهای معماری خانه های تاریخی روستای یاسه چای کدام اند؟ و اولویت الگوهای معماری به دست آمده ازلحاظ پایداری به چه صورت است؟ هدف این مطالعه نیز، شناسایی الگوهای معماری مسکن در بافت تاریخی روستای یاسه چای چهارمحال وبختیاری و اولویت بندی آن ها برمبنای پایداری است. برای نیل به هدف پژوهش، ابتدا با مرور تحقیقات و با روش تحلیل محتوای کیفی، مؤلفه ها، معیارها و شاخص های پایداری مسکن روستایی استخراج گردید؛ سپس، مشابهت ها و تفاوت های خانه های بافت تاریخی روستای یاسه چای از جنبه خصوصیات معماری کلان، میانی و خُرد بررسی شد و برمبنای آن ها شش الگو برای خانه ها شناسایی شد. در مرحله بعد، الگوهای شناسایی شده برمبنای پایداری با روش فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) مقایسه و رتبه بندی گردیدند. الگوی معماری غالب بافت تاریخی روستا با بیشترین فراوانی، رتبه سوم پایداری را کسب نمود. با توجه به نتایج پژوهش، فراوانی بیشتر یک الگوی معماری به معنای ارجحیت آن الگو برای کاربرد در طراحی خانه های معاصر نیست؛ هم چنین آفتاب گیری، فرم و نحوه استقرار فضاهای زیستی و ایوان هایشان در طبقه اول و تعداد و کشیدگی حیاط مهم ترین خصوصیات معماری بودند که موجب تمایز الگوها از یک دیگر می شدند. برای بهبود پایداری الگوها و به کارگیری آن ها در طرح های مسکن معاصر پیشنهادهایی مانند اعطای تسهیلات مالی برای ایجاد فضاهای اقامتی در خانه های تاریخی و بررسی سازگاری ضوابط طرح هادی روستا با الگوهای معماری مسکن ارائه شده است.
مطالعات آزمایشگاهی برروی مواد و رنگ دانه های به کاررفته در کتیبه و دیوارنگاره های بقعۀ قدمگاه نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۳۵۶-۳۲۵
حوزههای تخصصی:
بقعه قدمگاه در مرکز بخش زبرخان در 24 کیلومتری ش رق نیش ابور، در مسیر جاده نیشابور- مشهد قرار دارد که با توجه به منابع تاریخی ساخت آن، در اوایل ق رن ۱۱ه .ق. (قرن 17م.) شروع و در دوره های مختلف ادامه یافته است. در تزئینات معماری این بنا آن چه بیش از همه حائز اهمیت است، کاشی کاری، گچ بری و دیوارنگاره هاست. با توجه به این که این بنا در دوره های مختلف ساخته شده است و اصل بنا به دوره صفویه برمی گردد، مشخص نیست نقاشی ها هم زمان با ساخت بنا در دوره صفویه نقاشی شده یا در دوره های بعدی به بنا افزوده شده اند؟ برای پاسخ به این پرسش باید رنگ دانه ها شناسایی شوند. در این پژوهش مواد و رنگ های به کاررفته در کتیبه و دیوارنگاره های بقعه قدمگاه نیشابور با روش های دستگاهی آنالیز شدند. در این پژوهش از روش های دستگاهی SEM-EDX1، FTIR2، PLM3، XRD3 و طیف سنجی میکرورامان برای شناسایی عنصری و ترکیبی مواد تشکیل دهنده رنگ های به کاررفته در کتیبه و دیوارنگاره ها استفاده شده است. نتایج نشان دادند رنگ آبی و طلایی کتیبه، به ترتیب لاجورد مصنوعی و آلیاژ مس و روی (پودر برنج) بود. رنگ آبی به کاررفته در دیوارنگاره ها نیز لاجورد مصنوعی است با این تفاوت که برروی یک لایه قرمز اُخرا قرار گرفته است. رنگ سبز مس فتالوسیانین است که شروع استفاده از این رنگ دانه به دهه 1940م. برمی گردد. بررسی رنگ قرمز نارنجی وجود مخلوط سرنج و آهن اکسید یا اُخرا را نشان داد. رنگ های قرمز و قهوه ای براساس نتایج آنالیز عنصری به ترتیب آهن اکسید و آمبر که مخلوط آهن اکسید و مقدار کمی منگنز اکسید بودند. در زیرسازی همه رنگ ها از گچ استفاده شده است. با توجه به تاریخچه کاربرد رنگ دانه های به کاررفته در این بنا، این تزئینات نمی تواند متعلق به دوره صفوی باشد و وجود لاجورد مصنوعی و پودر برنج ثابت می کند این دیوارنگاره ها در دوره قاجار افزوده شده است. با توجه به تاریخچه کاربرد مس فتالوسیانین، این رنگ به احتمال زیاد در دوره های معاصر مرمت شده و از رنگ دانه های اصلی بنا نیستند.
کنکاشی در اصول خوشنویسی حاکم بر آثار چلیپا و کتیبه نگاری محمدصالح اصفهانی، براساس سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
313 - 338
حوزههای تخصصی:
محمدصالح اصفهانی، یکی از خوشنویسان و کتیبه نویسان مطرح دوره صفوی، حکومت شاه سلیمان و شاه سلطان حسین بوده است. براساس یافته ها، تعداد قابل توجهی از کتیبه های نستعلیق موجود در بناهای شهر اصفهان متعلق به وی است. افزون بر این، از محمدصالح، قطعات چلیپا نیز موجود است. بر این اساس، در مطالعات حوزه خوشنویسی و دست یابی به شیوه های تحلیل در آن، بررسی آثار وی حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش، بررسی تفاوت های موجود میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری است. پرسش این است که، تفاوت های میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی بنابر اصول حاکم بر خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری چیست ؟ و دلایل آن ها کدام اند؟ فرضیه این پژوهش بیانگر این است که میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری محمدصالح تفاوت هایی وجود دارد که با توجه به اصول حاکم در سه نظام خوشنویسی ذکرشده، قابل شناخت و بررسی است. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعه نمونه آثار محمدصالح اصفهانی، ازجمله کتیبه های موجود در سه بنای شهر اصفهان (مدرسه چهارباغ، امامزاده اسماعیل و سنگ قبر آرامگاه صائب تبریزی) و چند قطعه دست نویس (موجود در منابع موزه ای و کتابخانه ای) و استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است. نتایج پژوهش بیان می کند که تفاوت هایی در به کار بستن اصول خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری در قطعات چلیپا و کتیبه ها وجود دارد که دلایل مختلفی ازجمله: محتوای متن، محدودیت های اجرا، دانگ قلم، سطح متناسب برای اجرای قطعه یا کتیبه و... بر آن تأثیرگذار است و محمدصالح اصفهانی با آگاهی و براساس دلایل مطرح شده، روش و اصول متفاوتی برای خوشنویسی آثار چلیپا و کتیبه نگاری آثار خود اتخاذ کرده است.
تبیین ترویج سبک زندگی غیراسلامی در دوره پهلوی دوم براساس اسناد و روزنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی فکری حکومت پهلوی دوم اشاعه و ترویج سبک زندگی غیردینی بود. حاکمیت با بهره گیری از همه ظرفیت ها و ابزارهای موجود به ویژه با استفاده از مطبوعات و روزنامه ها، به دنبال تغییر هویت دینی و گسترش فرهنگ غرب گرایی و غیردینی بود. رسانه ها و مطبوعات مهم ترین ابزار حاکمیت برای ترویج و اشاعه سبک زندگی غیردینی بودند. در این دوره، مطبوعات به ویژه روزنامه اطلاعات و آیندگان، پرچمدار انجام این رسالت بودند و در راه نیل به این هدف، از هیچ اقدامی فروگذار نکردند. این پژوهش با هدف بررسی ترویج سبک زندگی غربی و غیراسلامی بر اساس اسناد و روزنامه های دوره پهلوی دوم صورت گرفته است. برای بررسی موضوع، این فرضیه به آزمون گذاشته شده که «روزنامه ها و مجلات ابزار اصلی حاکمیت برای فرهنگ سازیِ زندگی با سبک غربی و غیراسلامی در دوره پهلوی دوم» بودند. یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره پهلوی دوم، گرایش و تمایل به زندگی غربی شدت یافت و علت اصلی آن، این بود که حاکمیت به طور آگاهانه و هدفمند به دنبال تغییر اندیشه و سبک زندگی مردم بوده و سعی در ترویج سبک زندگی غیردینی داشته است. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که این دوره، زمان اوج گرفتن اندیشه و تفکر غرب گرایی در جامعه بوده است، به طوری که همه ابزارها و عناصری که تحت کنترل و اداره حاکمیت بودند، به طور هماهنگ و یکپارچه سبک زندگی غیردینی را ترویج می کردند. از این رو مسائل و اتفاقات جامعه ایرانی، بر سبک زندگی مردم تأثیر نهاده و آنها را به سمت زندگی غرب گرایانه سوق می داد.
روابط ایران و اسرائیل (1357-1326) از منظر نگاه نمایندگان مجلس شورای ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
296 - 323
حوزههای تخصصی:
با صدور قطعنامه سازمان ملل متحد در سال 1948م/1327ش مبنی بر تقسیم کشور فلسطین، تشکیل دولت اسرائیل رسمیت پیدا کرد و برخی از کشورها آن را به رسمیت شناختند. در ایران این موضوع با مخالفت جامعه مذهبی مواجه شد. نمایندگان مجلس نیز در ابتدا به تأسی از خواست مردم، در نطق های خود به مخالفت با تشکیل دولت اسرائیل پرداختند. پس از کودتای 28 مرداد1332 با استحکام حکومت محمدرضا پهلوی و مناسبات دوستانه وی با آمریکا، سیاست حکومت در قبال اسرائیل چرخش پیدا کرد و سمت و سویی دوستانه اما پنهانی یافت. نمایندگان دوره های 15-24 مجلس شورای ملی به مناسبت های مختلف، روابط ایران و اسرائیل را دنبال و با توجه به سیاست حکومت درباره مناسبات، روابط و رخدادهای مرتبط با اسرائیل اظهارنظر می کردند. مقاله حاضر تلاش دارد با استفاده از مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی و منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی-توصیفی به پرسش پاسخ دهد که نمایندگان مجلس شورای ملی چه واکنشی در قبال تشکیل دولت اسرائیل، جنگ های اعراب و اسرائیل و روابط ایران با اسرائیل داشتند؟ یافته های پژوهش حاکی است نمایندگان مجلس متأثر از گفتمان غالب در فضای سیاسی ایران، موضع گیری می کردند و مواضع تند و رادیکال نمایندگان مجلس دوره پانزدهم (در بدو تشکیل دولت اسرائیل) به تدریج فروکش کرد و هم راستا با مواضع دولت ایران و شاه به انتقاد از اسرائیل در حد مواضع کلی سازمان ملل مبنی بر خروج اسرائیل از اراضی اشغالی پس از جنگ 1967م اکتفا شد.
ساختارشناسی لعاب آبی فیروزه ای در سفال های به دست آمده از کاوش باستان شناسی محوطۀ تاریخی خانۀ مروّج در اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۲۸۴-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، پنج قطعه سفال با لعاب آبی فیروزه ای مربوط به سده های 8 تا 12ه .ق. به دست آمده از کاوش باستان شناسی محوطه تاریخی خانه «آیت الله مروّج (خلیل زاده)» در شهر اردبیل، جهت فن شناسی این گونه لعاب و شناخت نوع و مقدار عناصر موجود در آن مورد مطالعه قرار گرفت. برای نیل به این هدف از روش های آزمایشگاهی طیف سنجی اشعه ایکس (XRD) و طیف سنجی پراش انرژی اشعه ایکس (EDX) استفاده شد. این پژوهش ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد و روش انجام آن به صورت ترکیبی از مطالعات آزمایشگاهی و تحلیل های مقایسه ای و آماری است. با توجه به داده های حاصل از نتایج آزمایش ها، می توان اظهار داشت که چهار قطعه از لعاب ها از دسته لعاب های قلیایی و تنها یک قطعه سفال، لعاب پایه سربی دارد. براساس اکسیدهای رنگ ساز شناسایی شده می توان گفت که در ایجاد رنگ آبی فیروزه ای، از عنصر واسطه رنگ ساز مس در هر پنج نمونه استفاده شده است و فقط در یک نمونه علاوه بر مس، اکسید کروم نیز به کار رفته است؛ به طور کلی، مهم ترین عناصر موجود در نمونه لعاب های مورد پژوهش، سیلیس، آلومینیوم، کلسیم، سدیم، پتاسیم و درصد ناچیزی از سرب است. براساس مطالعات آماری، بیشترین هم بستگی عناصر در نمونه های مربوط به سده های 8 تا 9ه .ق. وجود دارد و کمترین شباهت بین نمونه ای از دوره صفوی در مقایسه با سفال های سده های مذکور مشاهده شد.
گونه شناسی ریختی سنگ قبرهای بُرخوار در دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۲۸۱-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، سنگ قبرهای دوران اسلامی منطقه «بُرخوار» واقع در شمال اصفهان با هدف شناخت و طبقه بندی انواع گونه ها، به منظور پاسخ به پرسش های ذیل، به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکردی گونه شناختی موردمطالعه قرار گرفته است. 1- از منظر ریختی، کدام گونه های سنگ قبور منقوش و کتیبه دار در برخوار وجود داشته است؟ 2- خصیصه های ساختاری و زمانی این گونه ها در مقایسه با یک دیگر و در مقایسه با گونه های رایج در دیگر مناطق، کدام موارد است؟ 3-کمّیت و نحوه پراکنش گونه های سنگ قبر در سکونتگاه های منطقه، به چه شکل بوده و حاوی چه اطلاعاتی است؟ براساس نتایج حاصل از این پژوهش، 404 سنگ قبر در آبادی های و محوطه های باستانی برخوار شناسایی شد. این سنگ های قبور به دوره های صفوی تا قاجار تعلق داشته و شامل 5 گونه، 7 زیرگونه اصلی و 29 زیرگونه فرعی است. اگرچه نحوه قرارگیری در این گونه شناسی مدنظر بوده است، با این وجود ساختار شکلی، مهم ترین ملاک این تقسیم بندی بوده و در مراتب بعد معیارهایی هم چون شیوه های ترکیب بندی آرایه ها، جنس و چگونگی ابعاد و احجام موردتوجه بوده است. گونه های اصلی شامل: عمودی ورقه ای، صندوقی، کتابی (شامل 4 زیرگونه اصلی)، محرابی (شامل 3 زیرگونه اصلی) و مطبق بوده و با نمونه های به دست آمده از دیگر مناطق ایران مطابقت دارد. به ترتیب، گونه های بالین دار، کتابی بزرگ، محرابی تیزه دار و صندوقی، رایج ترین گونه ها بوده و دو گونه محرابی هلالی و مطبق، کمترین میزان کاربرد را داشته اند. گونه صندوقی رایج ترین گونه دوره صفوی و گونه بالین دار و کتابی بزرگ، رایج ترین گونه های دوره قاجار بوده است. با توجه به نتایج حاصل شده مابین گونه های شناسایی شده و شرایط زمانی، جغرافیایی و مکانی سکونت گاه های منطقه، ارتباطات تنگاتنگی دیده می شود. گونه های عمودی بیشتر در مناطق کوهستانی و گونه های افقی در مناطق پست منطقه رواج داشته است.
اجرای قانون کشف حجاب در شهر قم (بررسی اسنادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
186 - 210
حوزههای تخصصی:
حجاب در تاریخ معاصر ایران با ورود فرهنگ و اندیشه های غربی و دخالت سلبی حکومت ها ابعاد پیچیده ای پیدا کرده است. مسلماً هرگونه بررسی و چاره اندیشی در مورد آن نیازمند بررسی ریشه ای شکل مواجهه عمومی با رفع و کشف حجاب و البته مطالعه سیاست های حکومت ها در قبال آن مسئله می باشد. شهر قم به عنوان یک شهر مذهبی با تمرکز روحانیت در آن، می تواند مورد مطالعاتی مناسبی در این زمینه محسوب شود. در این تحقیق با روشی توصیفی تحلیلی، طی تحقیقی کتابخانه ای و با بهره مندی از اسناد و مدارک آرشیوی موجود در آنها به بررسی و البته تحلیل موضوع پرداخته و در کنار آن تلاش شده با استفاده از خاطرات افراد آگاهِ معاصرِ رویداد(تاریخ شفاهی) بر جنبه استنادی و اقناعی کار افزوده شود. نتایج و یافته های تحقیق را می توان این گونه بیان کرد که سیاست ها و روش های حکومت رضاشاه در زمینه اجرای قانون کشف حجاب در قم، به دو بُعد تبلیغاتی و اجرایی قابل تقسیم بندی است. ابعاد تبلیغاتی معمولاً در قالب مراسم و جشن های کشف حجاب، که بیشتر رویه ای فرمایشی و نمایشی داشت، دنبال می شد و جنبه اجرایی آن که به مرور نسبت به جنبه اول، پررنگ تر، جدی تر و خشن تر شد؛ شامل ممانعت از حضور و برخوردهای تند با بانوان محجّبه در مدارس، ادارات، معابر و اجتماعات عمومی بود. روش تقابل مردم و علما نیز در برابر قانون کشف حجاب عموماً، بیشتر روشی تدافعی بود نه تهاجمی.
تحلیل کشمکش ها و تضادهای سیاسی محمدرضا پهلوی و علی امینی در دوران نخست وزیری امینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
211 - 245
حوزههای تخصصی:
علی امینی در دوران زندگی خود وارد عرصه های مختلف سیاست شد. وی با توجه به جایگاه سیاسی اش موردتوجه آمریکا قرار گرفت و به همین دلیل با حمایت آمریکا به نخست وزیری رسید. او در طول صدارت خود اقدامات مهمی انجام داد. اصلاحات ارضی که برنامه ای از سوی کندی، رئیس جمهور ایالات متحده، بود به وی سپرده شد و همین امر موجب اختلاف های بیشتر او با شاه شد، زیرا شاه به دنبال انجام این اصلاحات به نفع خود بود. بنابراین زمانی که امینی سعی می کرد تا اصلاحات را به اجرا درآورد، محمدرضا پهلوی در تلاش بود تا در سفر خود به آمریکا، اصلاحات ارضی خود را به نام خود تمام کند. درنتیجه ادامه اصلاحات به دست شاه افتاد و امینی برکنار شد. هدف این مقاله، تحلیل تضادهای سیاسیِ محمدرضا شاه و علی امینی است. سؤال پژوهش حاضر عبارت است از اینکه چرا محمدرضا پهلوی از حمایت آمریکا از امینی بیمناک بود و سعی کرد تا اصلاحات ارضی به اسم امینی تمام نشود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، شاه از قدرت زیاد امینی به دلیل ترسِ ازدست دادن سلطنت وحشت داشت و تلاش کرد تا قدرتش حفظ شود. روش گردآوری منابع در این پژوهش مطالعه اسناد و مدارک و مطالعه کتابخانه ای است.
بررسی و مطالعه الگوی استقراری محوطه های سده های میانی دوران اسلامی بیجار گروس بر اساس تحلیل های GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان بیجار در مرتفع ترین نقطه شرق استان کردستان و در محور ارتباطی شمال غرب به غرب قرار گرفته است. فعالیت های پژوهشی در ارتباط با دوران اسلامی در این منطقه به ندرت به انجام رسیده، بنابراین مطالعه ی زیستگاه های انسانی نقش به سزایی در بازسازی برهم کنش های منطقه ای و فرامنطقه ای دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و شناسایی مکان های استقراری بر اساس تحلیل SPSS و Arc GIS جهت درک جایگاه منطقه در مطالعات باستان شناختی غرب ایران و شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری محوطه ها با بهره گیری از روش های تحلیل کمی از نوع آمار استنباطی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه است. همچنین یافته های سفالی بیانگر رواج سنت های فرهنگی سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی در این بخش از غرب ایران است. ساکنان این محوطه ها بیشتر ارتباطات فرهنگی به صورت محلی، منطقه ای و فرامنطقه ای داشته اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی سعی دارد به سؤالاتی پاسخ دهد که مهمترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری محوطه های سده میانی بیجار چه بوده است؟ و ترسیم الگوی استقراری منطقه طی دوران اسلامی به ویژه سده های میانی چگونه بوده و چه مفهومی برای توزیع زیستگاه های می توان در نظر گرفت؟ در نتیجه این پژوهش با بررسی متغیرهای گوناگون از جمله ارتفاع از سطح دریا، راه ها، جهت و میزان شیب زمین، نزدیکی به رودخانه، کد های ارتفاعی در شکل گیری محوطه ها نقش بسزایی داشته است. جهت به دست آوردن الگوی استقراری منطقه در دوران اسلامی (سده های میانی) با استفاده از تحلیل خوشه ای، سه الگو به دست آمده و از نظر فرهنگی نتایج نشان می دهد که مواد فرهنگی نشان دهنده تأثیرات مناطق هم جوار است.
Review Paper: Luristan during the first Millennium B.C.(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۱ - Serial Number ۵, June ۲۰۲۳
69 - 92
حوزههای تخصصی:
Luristan is located in the Central Zagros Chains and it plays an important role in the events of the first millennium BC. Therefore, archeological and historical studies of this region lead to a better understanding of the events and the role of Lorestan in this period. The purpose of this research is to investigate the role of Lorestan in the first millennium BC based on historical and archeological sources. This research was done with a descriptive-analytical method with a historical approach. The Results show According to the Assyrian documents, Greek and Roman sources an ethnic group lived in the Zagros Mountains. Their land more probably was bigger than the administrative borders of Lruistan. Presumably, it should be somewhere between the Greater Media and Susa or Chaospes River. Luri is the common language of these peoples in this area.