فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در تصمیمگیریهای اقتصادی- اجتماعی در مناطق روستایی(مطالعهی موردی: محدودهی روستایی چیر-یامچی شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان رواج همسرآزاری و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زنان ۱۳۸۲ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
ارائه الگوی ساختاری عوامل مؤثر بر قصد خرید پوشاک حجاب در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه یک الگوی معادلات ساختاری از عوامل مؤثر بر قصد خرید پوشاک حجاب است. آنچه در اسلام درباره حجاب مد نظر است، نه لباس خاص، بلکه پوشش خاصی است که زنان هنگام حضور در جامعه و معاشرت با مردان از آن استفاده می کنند؛ یعنی انواع پوشاک مختلفی که شرایط و حدود مد نظر اسلام را داشته باشد به عنوان پوشاک حجاب، مورد تأیید است. متأسفانه امروزه این واجب دینی با هجمه های زیادی روبه رو شده است. در نتیجه لازم است در کنار مباحث فقهی و جامعه شناسی، مطالعاتی در زمینه شناخت عواملی که بر مصرف پوشاک حجاب مؤثر است، صورت پذیرد. بر اساس نظریه های موجود، قصد خرید هر محصول با مصرف و استفاده از آن محصول ارتباط نزدیکی دارد. در این تحقیق با مطالعه پیشینه، پنج متغیر دینداری، دلمشغولی مد، عزت نفس، هنجار ذهنی و دلمشغولی حجاب شناسایی و در قالب یک الگوی معادلات ساختاری تأثیر آنها بر قصد خرید پوشاک حجاب مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور، پرسشنامه ای متشکل از 40 سؤال استاندارد تهیه، و به صورت خوشه ای تصادفی، میان زنان توزیع شد که 461 پرسشنامه برگشت و مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام گرفت. نتایج نشان داد از بین متغیرها، تأثیر متغیر دلمشغولی حجاب بر قصد خرید پوشاک حجاب به صورت مستقیم (ضریب اثر 0/85) است و بقیه متغیرها به صورت غیر مستقیم بر قصد خرید اثر می گذارد. شاخصهای برازندگی الگوی نهایی در سطح مناسب، و روابط تأیید شده معنادار است (0.0000=P-Value ).
ارزیابی میزان انطباق وضعیت اجتماعی اساتید زن در دانشگاه ها با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عامل های موثر بر انگیزه مشارکت زنان در سازمان های مردم نهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله انگیزه مشارکت زنان در سازمان های مردم نهاد استان گلستان می باشد. مهم ترین هدف این پژوهش شناسایی عوامل اجتماعی موثر بر انگیزه مشارکت زنان در سازمان های مردم نهاد است. عوامل اجتماعی شامل انسجام خانوادگی، ویژگی های اقتصادی– اجتماعی، میزان مصرف رسانه ای، ویژگی های جمعیت شناسی، میزان رضایت از زندگی، آگاهی سیاسی و نقش عضویت اعضای خانواده می گردد. به لحاظ روش شناسی پژوهش، رویکرد غالب در این پژوهش، پیماشی است و بمنظور گردآوری داده ها از روش میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش زنان استان گلستان فعال عضو سازمان های مردم نهاد NGO)) تشکیل می دهند، حجم نمونه این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران به میزان389 نفر تعیین شد و برای اطمینان بیش تر این مقدار به 400 نفر افزایش یافت. روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و انتخاب نمونه ها با استفاده از روش انتساب متناسب با حجم می باشد که در آن شهرستان های استان به عنوان طبقات مبنای نمونه گیری قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که برای پایایی آن از روش بازآزمایی، و برای روایی از CVR استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها متناسب با سطح سنجش متغیرها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش نشان می دهد که؛ که بیش ترین میزان تاثیر را درانگیزه مشارکت زنان برای فعالیت در سازمان های مردم نهاد به ترتیب 1-رضایت از زندگی 2- عضویت اعضای خانواده در سمن ها 3- ویژگی های جمعیت شناختی زنان 4- میزان مصرف رسانه ای 5- آگاهی سیاسی زنان 6- پایگاه اقتصادی و در نهایت 7- انسجام خانوادگی داشته اند.
تصویری نو از روابط خانواده در قرآن
حوزههای تخصصی:
دغدغه های فکری موجود پیرامون شبهات و ابهامات در حوزة مسائل زنان، در عرصة مبانی اندیشه و ارائه تفکرات و القائات بی اساس از سویی؛ و پرداختن به مسئولیت ها؛ حقوق و وظایف زنان توسط گروه ها و سازمان های مختلف زیر چتر همسان سازی فرهنگ جهانی تحت عنوان دفاع از حقوق این قشر از سوی دیگر و بالاخره تحقق اهداف شوم در به بیراهه کشاندن مسیر تکامل اجتماعی زنان، مسئولین و محققین را پیوسته بر آن می دارد تا در مقام پاسخگویی و تبیین این گونه مسائل، به ارزیابی دقیقتری در پژوهشها و مصاحبه ها بیندیشند و از زوایای مختلف به بازبینی و تحلیل روشن تری بپردازند و عمدتأ موضوعاتی را که به نحوی مورد تعرض و سوء استفاده دشمنان و احیاناً بی توجهی و سطحی نگری بعضی دوستان قرار دارد، و به دور از جهت گیری و شعار و التقاط، به بحث و تبادل نظر بگذارند.
گذار از نظام ناشایستگی به سوی شایسته سالاری پژوهشی چند مقطعی در مورد وضعیت شغلی زنان دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان گونه های متعدد نظام های مدیریتی و حکومتی, دو گونه در موفقیت سازمان ها و جوامع از یک سو و در اضمحلال آنها از سوی دیگر بسیار تاثیرگذار بوده اند. این دو گونه عبارتند از : ناشایست سالاری یا کاکیستوکراسی و شایسته سالاری یا مریتوکراسی. در تحقیقی چند مقطعی, نگارنده وضعیت چند دانشگاه کشور را از منظر گزینش مسوولان رده های مدیریتی و همچنین جو فرهنگی حاکم بر آنها مورد بررسی قرار داده است. سه دانشگاه تهران, شهید بهشتی, و علامه طباطبایی در یک دوره بیست ساله بررسی شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که چنانچه کاکیستوکراسی و مریتوکراسی را در دو سر یک پیوستار قرار دهیم, ثقل گزینش ها فاصله قابل تاملی با قطب مریتوکراسی داشته است.
به نظر می رسد چنانچه انتخاب ها بدون سوگیری های خاص صورت می گرفت, شتاب پیشرفت دانشگاه ها افزایش می یافت و توسعه متعادل نظام دانشگاهی و به تبع آن کل کشور, عملی تر می شد. در انتهای مقاله پیشنهادهایی مطرح می شوند که امید است با کاربست آنها فاصله موجود در نظام دانشگاهی با قطب مریتوکراسی کاهش یابد و کشور از توانمندی های نیروی انسانی متخصص خود به درستی بهره مند شود.
تعارض کار- خانواده در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تعارض کار- خانواده در پرستاران انجام شد. در این مطالعه توصیفی- مقطعی 374 پرستار شاغل در هشت مرکز آموزشی درمانی شهر رشت به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون[1] ارزیابی شدند داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تعارض کار – خانواده از نظر فشار و تعارض خانواده- کار از نظر زمان، بیش ترین حیطه تأثیر گذار در تعارض پرستاران هستند. مدل رگرسیون نشان داد که از بین عوامل فردی علاقه به شغل، شغل دوم و نگهداری از سالمندان یا فرزند معلول در حیطه تعارض کار با خانواده و علاقه به شغل، داشتن شغل دوم، نگهداری از سالمندان یا فرزند معلول و شرایط شغلی همسر در حیطه تعارض خانواده با کار معنادار و مرتبط است. یافته های این پژوهش به اهمیت ایجاد تعادل در زندگی خانوادگی و شغلی پرستاران تأکید می کند ،به طوری که با آگاه کردن مسئولان از نتایج این پژوهش می توان گام مهمی در جهت کاهش مشکلات پرستاران و افزایش کیفیّت خدمات رسانی به آن ها برداشت.
شناخت زنان روستایی با کاربرد روش تحقیق کیفی
منبع:
پژوهش زنان ۱۳۸۱ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
تحلیل جنسیتی نقشهای مورد انتظار و کار بسته زنان در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سن ازدواج و موفقیت حرفه ای زنان؛ بررسی تطبیقی مطالعات تجربی در کشورهای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باوری در جامعه ی ما وجود دارد که اگر دختران زود ازدواج کنند، چون تحصیلات خود را به پایان نرسانده اند، شغل خوبی به دست نخواهند آورد. این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که این باور تا چه اندازه واقعی است؟ آیا واقعاً دختران با به تأخیر انداختن ازدواج خود آینده ی شغلی خوبی خواهند داشت؟ آیا قطعیت این باور تا آن اندازه است که بتوان گفت این یک گزاره ی عام و جهان شمول است که در همه ی شرایط و حالت ها مصداق دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، تحقیقات تجربی انجام شده در کشورهای مختلف درباره ی تأثیر سن ازدواج در موفقیت شغلی زنان (درآمد، امکان اشتغال و موقعیت شغلی) با استفاده از روش «شمارش قاعده مند» بررسی شدند. نتایج نشان داد، علیرغم آنکه برخی تحقیقات میان سن ازدواج و موفقیت شغلی زنان رابطه ی مثبت را گزارش داده اند، اما بسیاری تحقیقات دیگر چگونگی رابطه میان این دو متغیر را به ساختار اقتصادی- اجتماعی جامعه و نیز دوره ی زندگی خانوادگی زن منوط دانسته اند. از سوی دیگر تحقیقاتی که افزایش سن ازدواج را با موفقیت شغلی زنان همراه دانسته اند، عوامل واسطی برای این رابطه برشمرده اند که تغییر این عوامل از طریق سیاست گذاری کلان اقتصادی- اجتماعی ممکن است؛ لذا اصل رابطه ی میان سن ازدواج و موفقیت شغلی تغییرپذیر است.
عوامل فرهنگی و اجتماعی مرتبط با میزان مشارکت زنان روستایی در امور و مسائل خانوادگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موانع توانمندی زن ایرانی در عرصه مشارکت سیاسی و اجتماعی
منبع:
گزارش آذر ۱۳۷۹ شماره ۱۱۸
حوزههای تخصصی:
فضاهای فراغتی شهری و زنانگی های جدید- محمد سعید ذکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراغتی شدن و مصرفی شدن فزاینده زندگی در کلان شهرها آثار گسترده ای را بر هویت های جنسیتی وارد می سازد. ترکیبی از شرایط محلی و جهانی در کنار ویژگی های کالبدی شهر، تنوع و سیالیت در الگوهای رفتار جنسیتی را دامن می زنند. مقاله حاضر در سنت مطالعات فرهنگی با مرور تجارب زنان و دختران جوان از مواجهه با میدان های فراغتی عمومی شهری به دنبال نشان دادن آثار متفاوت فضاهای فراغتی و مصرفی بر هویت یابی های زنانه است. نتایج مطالعه نشان می دهد که نمایش های جنسیتی دختران در شهر تغییرپذیر و منطبق با الگویی است که امتداد آن از عاملیت و انتخاب گری بیشتر در مصرف فضا تا انفعال و احتیاط در مواجهه با آن نوسان دارد. تفکیک اجتماعی و تغییرات ساختاری و کالبدی شهر در کنار تغییرات ارزشی و سبک های زندگی جدید، مروج قالب های رفتاری جدید در شهر است که می توان آن ها را زنانگی های رقیق نامید. زنانگی های رقیق که الگویی هم سطح بینانه و چالش گرانه را در مشارکت های فضایی جستجو می کنند، مسیر تحول ارزش های زنانگی در کلان شهر بشمار می آیند و دلالت های مهمی در درک زنان از زیست شهری و حق به شهر دارند.