فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۲۱ تا ۴٬۹۴۰ مورد از کل ۶٬۰۰۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی بر خودپنداره جنسی، بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی زنان دچار درد مزمن انجام شد. طرح تحقیق حاضر، نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه گواه بود. 30 نفر از زنان دچار دردهای مزمن که در سال 1400 به بیمارستان فیروزگر شهر تهران مراجعه کردند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1995)، پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991) و پرسشنامه الگوهای تعاملی کریستنسن و سالاوی (1984) بودند و گروه آزمایش تحت آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی لیهی (2015) در طی 10 جلسه 2 ساعته، هر هفته یک جلسه قرار گرفتند و در این مدت افراد گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی بر بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی در زنان دچار درد مزمن تأثیر معنادار دارد (01/0>P). اما بر تغییرات خودپنداره جنسی تأثیر معنادار ندارد (05/0<P). برحسب نتایج حاصل از این پژوهش آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی با تمرکز بر چالش ها و شناخت ها و با ایجاد تغییرات مثبت و مناسب می تواند در تغییرات بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی بین زوجین در زنان دچار درد مزمن مورداستفاده قرار گیرد.
بازخوانی حقوق جنسی زوجه از منظر اصول کلان اخلاقی و حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
85 - 107
حوزه های تخصصی:
حقوق خانواده منبعث از ارزش های اخلاقی است و ارتباط عمیق قواعد حقوقی و موازین اخلاقی از اصول بنیادین نظام حقوقی اسلام است. ازاین رو، توجه به گزاره های اخلاقی مورد نظر شارع در ساحت خانواده در تدوین احکام، قوانین و قواعد حقوقی ضرورت دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی چگونگی تأثیر اصول کلان اخلاقی و حقوقی در ساحت روابط جنسی زوجین به روش توصیفی- اسنادی و با بهره گیری از منابع معتبر فقهی و قانونی متقدم و متأخر انجام شد. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که اصول کلان اخلاقی و حقوقی در حیطه روابط جنسی زناشویی و دست یابی زنان بر حقوق جنسی خود چه کاربردی دارد و آیا این اصول می تواند در بازتعریف حقوق جنسی زوجه مؤثر باشد؟ اطلاعات بررسی شده بر این نکته دلالت دارد که امر جنسی در اسلام، نظام مند بوده و به صورت جامع توجه و بررسی شده است که در پرتو نحوه تعامل اخلاق و حقوق، اصول کلان مشترک به عنوان اصول بنیادین و پیشاتشریعی در دست یابی به حقوق جنسی مؤثر است. نتایج نشان می دهد که اصول کلانی همچون عدالت، کرامت، حریم خصوصی و اصل آزادی، گزاره های مهم مشترکی هستند که می تواند روابط جنسی زوجین را از منظر اخلاق مورد بازخوانی قرار داده و حقوق جنسی زوجه را تبیین نماید.
تصویر زن در سینما (تحلیلی بر ده فیلم دهه 1380 سینمای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
231 - 250
حوزه های تخصصی:
با نزدیک تر شدن رویکردها و ایده های علمی و هنری به همدیگر و مطرح شدن نسبت بین جامعه و هنر، تصویر ارائه شده از گروه های مختلف، به ویژه گروه های فرودست جامعه، از جمله زنان، در رسانه ها به موضوعی جدی برای پژوهش بدل شد. مقاله حاضر می کوشد با اتکای به ایده های نظریه فمینیسم و رویکرد گفتمان کاوی، نحوه بازنمایی این تصویر را در آثار سینمایی (ده فیلم) دهه 1380 در ایران توصیف و نسبت تصاویر برساخته آن ها را با گفتمان های سیاسی غالب در این دوره تحلیل کند. بر اساس یافته ها، در بیشتر فیلم ها، بازنمایی زندگی زنان به سمت مدرن تر شدن و متمایل به ایده های غیرمردسالارانه می رود، اما این زنان مدرن هم هرگز در حالتی قطبی قرار نمی گیرند. آنان هم زمان ویژگی های اصلی هر دو گفتمان را با خود دارند. با توجه به کلیت تصاویر، به رغم تأثیرپذیری این آثار از نگرش کارگردانان و تعلقات گفتمانی آن ها، جلوه هایی بازتابی از شرایط اجتماعی مسئله «زنانگی و مردانگی» در این فیلم ها دیده می شود. گویی بازتابی از شرایط گذار واقعی جامعه از مرحله سنتی تر به مدرن تر در فیلم ها نیز وجود دارد.
ماهیت حکمیت و ضمانت اجرای تصمیمات داوری در دعاوی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق دلالت آیه 35 سوره نساء در صورت خوف از وقوع شقاق بین زوجین لازم است هریک از زوجین حَکَمی تعیین نماید و حَکمین برای اصلاح بین زوجین اقدام نمایند. تحقق اصلاح، مصادیق متعدد و متنوع دارد و برای نیل به سازش زوجین نمی توان به موعظه اکتفا نمود. اگر توصیه های حکمین مورد اعتنای زوجین قرار نگیرد، غرض از بعث حکم محقق نشده و اصلاح صورت نمی گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی لزوم تعهد طرفین شقاق به تصمیمات حکمین و تعیین ضمانت اجرای این تصمیمات به روش توصیفی- اسنادی انجام شد. بدین منظور منابع فقهی معتبر، آثار مکتوب حقوقی و تفسیری و مستندات قانونی بررسی و تحلیل شد. نتایج نشان داد که دلالت التزامی خطاب شرعی لزوم بعث حَکَم و توجه به ماهیت تحکیم در حکمیت، لزوم اتباع از تصمیمات حکمین و لازم الوفاء بودن شروطی را که برای اصلاح روابط گذاشته می شود، ثابت می کند. ضمانت اجرا ازنظر فقهی می تواند تعزیر حاکم باشد که در قانون منحصر به الزام به ارجاع به داوری است. براین اساس، قانون ازنظر اثربخشی به حَکمیت در دعاوی ارجاعی طلاق، نیازمند رفع خلاء و ارائه ضمانت اجراهای متناسب با روابط زوجین است.
مطالعه مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندی اجتماعی منطقه بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
112 - 83
حوزه های تخصصی:
در هر جامعه ای، مشارکت سیاسی گروه های اجتماعی بر پایه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل می گیرد که مشارکت را معقول یا سنتی می کند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است. در مطالعه پیش رو با نگاهی به این پرسش که نظام قشربندی بلوچستان، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحت الشعاع قرار داده است، مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندی های اجتماعی بررسی می شود. این پژوهش با روش زمینه ای و تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند، درباره یازده زن و مرد بلوچ انجام گرفت. اهداف عمده پژوهش عبارت اند از گره گشایی مسائل و معضلات مشارکت سیاسی منطقه بلوچستان، شناسایی تأثیر عملکرد مشارکت سیاسی بر فرایند قشربندی اجتماعی سیستان و بلوچستان و دستیابی به راهکارهایی عملی و دقیق برای مشارکت سیاسی زنان استان تا در راهبردها و چشم اندازهای توسعه ای کشور به کار گرفته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد مشارکت سیاسی زنان بلوچ تحت الشعاع قشربندی های اجتماعی بلوچستان قرار گرفته است. با وجود اینکه عوامل زمینه ای مانند مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، انگاره های مذهبی و پیشینه های تاریخی و ذهنی مشابه هستند، مشارکت زنان با توجه به قشربندی های اجتماعی هر بخش از منطقه بلوچستان شکل گرفته است. قشربندی های اجتماعی عبارت اند از: قشربندی طایفه ای در شمال بلوچستان، قشربندی کاست طبقاتی در مرکز و جنوب بلوچستان، و قشربندی اقتصادی و طایفه ای در ساحل بلوچستان. این قشربندی ها درمجموع، نه تنها بر مشارکت سیاسی زنان، بلکه بر مشارکت همه مردم منطقه تأثیر گذاشته است.
بررسی نقش واسطه ای هوش معنوی بر رابطه سرمایه های روان شناختی و نشاط اجتماعی دانشجویان دختر شهر شیراز
منبع:
پژوهش های میان رشته ای زنان دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
75 - 85
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای هوش معنوی بر رابطه سرمایه های روان شناختی و نشاط اجتماعی دانشجویان دختر شهر شیراز انجام پذیرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان شهر شیراز در سال 1398 می باشد و تعداد 200 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های هوش معنوی کینگ، سرمایه روان شناختی لوتاتر و شادکامی آکسفورد استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 23-SPSS و با کمک شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام گرفته است. نتایج نشان داد که مولفه های امیدواری، تاب آوری، هوش معنوی، تفکر انتقادی، تولید معنای شخصی و بسط هوشیاری می توانند نشاط اجتماعی را به صورت مثبت و معناداری پیش بینی کنند. بنابراین هوش معنوی نقش معنادار و واسطه ای بین امیدواری و خوش بینی با نشاط اجتماعی دارد. براساس نتایج حاضر می توان گفت که از راه های ارتقاء هوش معنوی، یادگیری مهارت های بالا بودن میزان نشاط اجتماعی و امیدواری در بین دانشجویان می باشد که از آنجایی که دانشجویان نیاز اساسی به این مهارت ها دارند و به اهم موضوع اشاره شده است، با اجرای دوره های آموزشی برای دانشجویان در موقعیت های مختلف می تواند موثر باشد.
درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین در مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
381 - 406
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین از مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی است. برای این منظور، تجربیات دختران فارغ التحصیل مناطق مرزی مطالعه شد تا تعین چندگانه موقعیت فرودست مرزنشینی، جنسیتی و آموزشی آن ها تحلیل شود. برای تحقق این امر، به تجربه زیسته دختران فارغ التحصیل دانشگاه های دولتی در چهار بعد بدن زیسته، زمان زیسته، فضای زیسته و روابط انسانی زیسته پرداخته شد. از رویکرد هرمنوتیک و روش شناسی ماکس وان مانن برای تفسیر و تحلیل تجربیات سی نفر در رشته های مختلف دانشگاه های دولتی مناطق روستایی و شهری مرزی شهرستان های مریوان، سروآباد و بانه استفاده شد. نتایج نشان داد درک مصاحبه شوندگان از بدنشان، حکایت از بدن فرسوده درحال تحلیل دارد که ورود به آموزش عالی و موقعیت مرزنشینی را مسبب آن می دانند. دختران زمان را به صورت استرس و همراه با رنج اجتماعی زیست می کنند و فضای مرز برای آن ها بعد از فارغ التحصیلی، به صورت فضای ناامن و بی ثباتی درک می شود که نشان از تجربه وضعیت استثنایی موقعیت آن ها در مرز است. آن ها همچنین روابط انسانی را متناقض تفسیر می کنند که حاکی از گسست از روابط قبل و بعد از فارغ التحصیلی شان دارد؛ روابطی که ناپایدار و به صورت انقطاعی تجربه می شود؛ بنابراین آن ها اگرچه نتوانسته اند با فارغ التحصیلی، موقعیت خود را تغییر دهند، درک عمیقی از آن را پیدا کرده اند که بیانگر نقد جدی به نقش آموزش عالی در تغییر زنان در مناطق مرزی است.
جستاری نو در حکم پوشش گردشگری بانوان
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل علم فقه وحقوق و جامعه شناسی مسئله جستار نو در حکم پوشش گردشگری بانوان است. رواج روزافزون گردشگردی در میان بانوان در عصر حاضر به ویژه در کشورهای غیر اسلامی بنابر دلایلی مانند علم آموزی، سیاحت و... و با توجه به موقعیت جغرافیایی وآداب رسوم مختلف آن مناطق، نوع پوشش بانوان از یک طرف امکان شهرت یافتن آن و از طرفی اضطرار و حتی به واسطه تبلیغ اسلام هراسی در میان مردم آنجا از جمله مسائلی است که موجب تحقیقات نو در احکام شده است. در نوشتار حاضر، حکم پوشش بانوان در دو محور کیفیت و کمیت پوشش بررسی می شود و با ژرف نگری در نقش موضوع شناسی و پویایی فقه اسلامی به دست می آید که نحوه پوشش و کیفییت آن در مناطق مختلف، متفاوت است اگرچه مقدار پوشش در همه جا یکسان و غیر قابل تغییر است.
مقایسه اثربخشی درمان های متمرکز بر شفقت و هیجان مدار بر مشکلاتِ روانشناختی-زناشویی همسرِ جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و هیجان مدار بر مشکلات روانشناختی-زناشویی همسر جانبازان انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمام همسر جانبازان در مناطق 13 و 14 تهران بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند از بین زنانی انجام گرفت که در سال 1399 به بنیاد شهید مناطق 13 و 14 تهران مراجعه کرده بودند. پس از شناسایی زنانی که مشکلات روانشناختی-زناشویی داشتند؛ 45 نفر از شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). ارائه ی جلسات درمان، در سرای سلامت منطقه 13 شهرداری تهران انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلاتِ روانشناختی-زناشویی همسرانِ جانبازان استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که هر دو درمان در کاهش مشکلات روانشناختی-زناشویی همسرانِ جانبازان اثربخش بودند؛ اما اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت نسبت به درمان هیجان مدار به طور معناداری بیشتر بود. بنابراین، می توان از درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان مدار یا تلفیقی از این دو درمان جهت بهبود مشکلاتِ روانشناختی-زناشویی همسرانِ جانبازان بهره برد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی بر مسائل جنسی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایتی که زوجین در روابط جنسی تجربه می کنند یکی از جوانب بسیار مهم و حیاتی زندگی زناشویی است. از آن جا که رفتار جنسی تا حدود زیادی اکتسابی و مبتنی بر یادگیری است، نیاز به آموزش و تربیت ویژه دارد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محورجنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی برمسائل جنسی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است و از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی است. با توجه به ماهیت جامعه موردپژوهش، برای انتخاب نمونه این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و پرسشنامه چند وجهی مسائل جنسی MSQ (1993) روی آنها اجرا گردید. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین میانگین نمرات مسائل جنسی درپیش آزمون با پس آزمون معنادار است. تفاوت بین میانگین های زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد مسئله محور جنسی با زوج درمانی تلفیقی فراشناختی– فراهیجانی در سطح (05/0>P) و بین زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی و کنترل در سطح (01/0>P) معنادار است، اما تفاوت بین میانگین های گروه زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد مسئله محور جنسی و کنترل معنادار نشده است (05/0<P). به طور کلی تفاوتی در بین گروه ها وجود دارد اما از نظر آماری این تفاوت معنادار نیست. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که از جمله رویکردهای درمانی مؤثر برای کمک به زوج هایی که دچار ناسازگاری در روابط و تنظیم هیجانات هستند، دو رویکرد زوج درمانی مسئله محور مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراهیجانی فراشناختی است که می توان از این رویکردها به عنوان یک الگوی درمانی و نیز یک الگوی آموزشی به منظور پیشگیری از تعمیق تعارضات و نیز بهبود روابط زوجها در قالب درمانهای زوجی و یا کارگاههای آموزشی بهره گرفت.
بررسی مطالبات اجتماعی و فرهنگی زنان در مطبوعات عصر قاجار (با تأکید بر نشریه نامه بانوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
327 - 341
حوزه های تخصصی:
دوران قاجار آغاز فصل جدیدی در باب حیات زن ایرانی بود، زیرا درنتیجه رشد فکری جامعه در دوران قاجار، زن ایرانی بیش از پیش به عرصه اجتماع وارد و نقش او در امور اجتماعی و سیاسی نمایان شد. گفتمان مشروطه و تحول جامعه و آزادی های ناشی از آن، فرصت و امکانات لازم را در اختیار زنان قرار داد تا دیدگاه های خود را علناً مطرح کنند و به اشکال مختلف در جهت تحقق آن بکوشند. از ابزارهای مهم آن ها برای نیل به این هدف ها، انتشار روزنامه های زنانه و ایجاد انجمن های اجتماعی سیاسی بود. یکی از مدافعان حقوق زنان در اواخر دوره قاجاریه شهناز آزاد (رشدیه) بود. وی با تأسیس نشریه نامه بانوان به دنبال بیداری و آگاه کردن زنان از حقوق و جایگاه خود بود. این روزنامه به چاپ مقاله هایی می پرداخت که فقط به قلم زنان نوشته شده بود و بحث اصلی آن تعلیم و تربیت دختران و زنان ایران و اصلاح تفکر عدم حضور زن در اجتماع بود. این پژوهش درصدد است مطالبات اجتماعی و فرهنگی زنان را از دیدگاه نشریه نامه بانوان و شخص شهناز آزاد بررسی کند.
واکاوی چالش های ازدواج بانوان ایرانی بااتباع افغان: مطالعه موردی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
33 - 50
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر واکاوی رضایت و پیامدهای حاصل از ازدواج بانوان ایرانی با مردان مهاجر افغان بود. روش : پژوهش به شیوه کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. رویکرد پژوهش پدیدارشناسی توصیفی(پدیدارشناسی هوسرل) انتخاب گردید. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، براساس اصل نمونه گیری با حداکثر تنوع و اصل اشباع شدگی نمونه بصورت هدفمند انتخاب و با مصاحبه نیمه ساختارمند، بررسی شدند(31 مورد از استان فارس). روش تحلیل شبکه مضامین برای استخراج یافته های پژوهش انتخاب شد. یافته ها : درتحلیل محتوای مصاحبه ها در خصوص میزان رضایت از ازدواج تعداد هشت مضمون پایه(احساس حقارت، نیازهای اقتصادی خانواده، نیازهای مالی فردی و...)، سه مضمون سازمان دهنده (نارضایتی مالی، نارضایتی از زندگی زناشویی، نارضایتی اجتماعی-فرهنگی) و یک مضمون فراگیر (عدم رضایت) به دست آمد. در بررسی پیامدها تعداد 33 مضمون پایه (تعامل با همسالان، تعامل با خانواده و فامیل، عدم پذیرش در موقعیت های اجتماعی، عدم حقوق اجتماعی و...)، 13 مضمون سازمان دهنده (بهزیستی خانوادگی، بهزیستی روانی، حمایت قانونی، جرأت ورزی، انطباق پذیری فرهنگی و...) و 5 مضمون فراگیر (انزوای اجتماعی، جامعه پذیری، مهارت های اجتماعی، آسیب های فرزندان و سرمایه اجتماعی) به دست آمد.
نظام معنایی سلامت در بستر تجربه ی زیسته ی زنان نابینا و کم بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت و مفهوم سازی آن در بین نابینایان و کم بینایان به علت درهم تنیدگی سلامت و معلولیت و نیز تجربیات منحصربه فرد آنها، موضوع مهمی است. این پژوهش با روش پدیدارشناسی، مفهوم سلامت در بستر تجربه ی زیسته ی زنان نابینا و کم بینای شهر کاشان را بررسی می کند. در این راستا با استفاده از نمونه گیری هدفمند با ملاک اشباع نظری، 25 نفر از زنان نابینا و کم بینا برای انجام مصاحبه های عمیق انتخاب شده اند. سپس با استفاده از تحلیل کلایزی و استخراج کدهای مناسب، دو مضمون اصلی با عناوین ادراک چند ساحتی سلامت و راهکارهای ابراز سلامتی در مواجه با ناسالم پنداری جامعه به دست آمده است؛ به طوری که مضمون ادراک چندساحتی سلامتی نزد زنان نابینا و کم بینا، مضامین فرعی روان سالم، بهزیستی اجتماعی، معنویت گرایی و سلامت جسمانی را دربر دارد. مضمون راهکارهای ابراز سلامتی در مواجه با ناسالم پنداری جامعه نیز حاوی مضامین فرعی مدیریت بدن و آراستگی، تلاش برای نشان دادن استقلال در امور فردی و اجتماعی، خود اثبات گری، تلاش برای کارآمدی، ابراز نکردن بیماری و درد در اجتماع و مدیریت روابط (هاله پوشی، تعامل سازنده) است. ادراک چندساحتی سلامتی، بیانگر مفهوم سلامت نزد زنان نابینا و کم بیناست که پس از پذیرش نابینایی یا کم بینایی و توجه به سایر ابعاد سلامت شکل می گیرد و ادراک زنان نابینا و کم بینا از سلامتی نشان گر مساوی نبودن مفهومی معلولیت و سلامت است. همچنین راهکارهای ابراز سلامتی در مواجه با ناسالم پنداری جامعه نشان دهنده ی اقدامات و تلاش های این زنان برای نشان دادن توانایی و سلامتی شان در جامعه است.
تجارب زیسته جوانان از چالش های فرآیند تشکیل خانواده در دوران پیش و پس از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه تجارب زیسته جوانان از چالش های فرآیند تشکیل خانواده در دوران پیش و پس از کرونا اجرا شد. رویکرد پژوهش، کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناختی تفسیری انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش، عبارتند از جوانان ازدواج کرده پیش و پس از دوران کرونا. روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بود. پس از مصاحبه با 20 تن (10 تن از افراد ازدواج کرده قبل از کرونا و 10 تن بعد از کرونا) پاسخ های افراد به اشباع رسید. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. برای سنجش روایی و پایایی داده های کیفی، از درگیری پیوسته، مشاهده مداوم، ذهنیت پیش رونده و کمیته ی راهنما برای ارزی ابی و اج رای برنام ه ی مص احبه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، بر اساس مدل براون و کلارک (2006) صورت گرفت. در مراحل تحلیل، 5 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی به دست آمد. یافته های موجود در قالب 5 مضمون اصلی در قالب ابعاد فردی و نگرشی، ابعاد اقتصادی، ابعاد فرهنگی و ابعاد اجتماعی و ارتباطی و ابعاد ساختاری کدگذاری شد. مضامین فرعی پیش از کرونا، به ترتیب شامل «نگرانی از انتخاب همسر مناسب»، «فردگرایی»، «احساس عدم امنیت اقتصادی»، «مناسگ گرایی»، «فقدان آموزش مهارت های زندگی» و «فقدان برنامه ریزی های شغلی و رفاه اقتصادی» بود. در دوران کرونا چالش های جوانان در قالب مضامین فرعی «نگرانی از معیشت و گذران زندگی»، «آینده مبهم و غیر قابل پیش بینی»، «فقدان امنیت اقتصادی»، «مناسک زدایی»، «فقدان آموزش مهارت مواجهه با بحران» و «فقدان کنترل مشکلات اقتصادی» تفسیر شد. مقایسه چالش ها در این دوره نشان می دهد که از منظر پاسخگویان عدم امنیت اقتصادی، جهان بینی و آینده مبهم و تعدیل در آداب و رسوم در دوران کرونا بر چالش های گذشته جوانان افزوده شده است.
بررسی مشارکت سیاسی زنان بالای 18 سال شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
41 - 46
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشارکت سیاسی زنان در شهر اهواز به خاطر دارا بودن تنوع قومی و موقعیت ژئو پلیتیکی استان خوزستان مسئله ای مهم به شمار می آید، از این جهت بررسی مشارکت سیاسی زنان واقع در سن رأی دهی (بالای 18 سال) شهر اهواز ضروری بنظر میرسد. مواد و روش: برای رسیدن به اهداف این پژوهش از چهار دسته نظریه تلفیقی مربوط به مشارکت سیاسی (1-کمبود مشارکت سیاسی زنان 2-جنبش زنان در غرب و مشارکت سیاسی 3-جنبش زنان در کشورهای اسلامی و ایران 4-نظریه نهادمندی ساموئل هانتینگتون) بهره گرفته شد. نمونه آماری تحقیق حاضر برابر با 200 زن بالای 18 سال ساکن در شهر اهواز بوده و با استفاده از فرمول کوکران بدست آمده است. و در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. داده های پژوهشی این تحقیق به صورت پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری و از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: متغیرهای مستقل این تحقیق عبارت از سرمایه اجتماعی، اعتماد سیاسی، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، هویت قومی، میزان استفاده از رسانه های گروهی می باشند.یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیرهای مستقل مورد استفاده در این پژوهش با متغیر وابسته تحقیق دارای رابطه مثبت و معنی دار می باشند. بحث و نتیجه گیری: هرچه زنان شهر اهواز دارای سرمایه اجتماعی، اعتماد سیاسی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی بالاتری باشند و همچنین دارای هویت قومی قوی باشند و به میزان بیشتری از رسانه های گروهی استفاده کنند، مشارکت سیاسی بیشتری در جامعه خواهند داشت.
خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
545 - 572
حوزه های تخصصی:
خشونت علیه زنان، هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنج زنان می شود. چنین رفتاری می تواند با تهدید، اجبار و سلب مطلق اختیار و آزادی به صورت آشکار و یا پنهان انجام شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بررسی خشونت علیه زنان در بین زنان شهر بوشهر با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روش نظریه زمینه ای می باشد. مشارکت-کنندگان در پژوهش حاضر ۱2 نفر از زنان شهر بوشهر بوده اند که به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است و سپس داده-های حاصل از آن با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل گردیده است. یافته ها نشان از وجود پنج مقوله محوری «فرهنگ مردسالار و نابرابری جنسیتی نهادینه شده»، «کیفیت تعاملات زوجین»، «مشروعیت بخشی سیستم فرهنگی به خشونت»، «استراتژی زنان در مقابله با خشونت» و «بازتولید نگرش های مردسالاری نسبت به زنان» می باشد. مقوله هسته پژوهش نیز «حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر» می باشد؛ خشونتی که از سوی مردان علیه زنان اعمال می شود در هر وضعیتی متأثر از جایگاه قدرتمند مردان در روابط بین فردی و اجتماعی است. مردسالاری به عنوان یک عامل قوی در خشونت علیه زنان تأثیر دارد و خشونت متأثر از نظام مردسالار است.
مقایسه تطبیقی جایگاه زنان در مجالس موسیقی دوره تیموری و صفویه بر اساس نگاره های برجای مانده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
437 - 462
حوزه های تخصصی:
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجه ای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آینده نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگاره های موجود، می توان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات این هنر، در این دوره پی برد. در تاریخ ایران پس از اسلام، عصر صفوی هم به لحاظ دگرگونی های مهم سیاسی فرهنگی و اجتماعی نقطه عطفی محسوب می شود و نگارگری صفویه نیز، مانند سایر شاخه های هنری، از این قاعده مستثنا نبوده است. نوشته حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفی تحلیلی و تاریخی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اسناد موزه ایِ بر جای مانده از روزگار تیموریان و صفویان، هویت و جایگاه اجتماعی زنان نوازنده را به صورت تطبیقی بررسی و تبیین کند. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ نگاه دو سلسله به زنان نوازنده در آثار هنری چگونه تببین یافته است؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که به رغم شباهت نقش های این دو دوره با یکدیگر، مع الوصف در عصر صفوی بزرگ داری و احترام به مقام زن و نوازنده نسبت به دوره تیموریان بیشتر بوده است. در عصر تیموری، زنان نوازنده در مجالس آرام و بدون هیاهو همراه با پادشاه و معمولاً در رده پایین مجلس به نمایش در آمده اند. در اوایل دوره صفویه، زنان همراه مردان درباری و نزدیک شخص شاه و در اواخر این دوره نیز در صحنه های شلوغ به تصویر کشیده شده اند؛ در حالی که به جای نوازندگی بیشتر به رقص می پردازند و جایگاهشان تنزلی مقطعی به خود دیده است.
بررسی رابطه خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در دختران با رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
21 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترکیب مطالعات انجام شده در حوزه اثربخشی خودکارآمدی بر عملکرد تحصیلی دختران انجام شده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش فراتحلیل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مطالعات در دسترس بود که در بین سال های 1382 تا 1400 و 2002 تا 2021 منتشر شده بود. به منظور جمع آوری اطلاعات از چک لیست مشخصات طرح های پژوهشی مصرآبادی (1389) استفاده شد. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 127 اندازه اثر از 99 مطالعه دارای شرایط فراتحلیل به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های ثابت و تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از CMA استفاده شد. یافته ها: تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش ها نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی پژوهش های مورد بررسی برای مدل اثرات ثابت 422/0 و برای مدل اثرات تصادفی 437/0 است. با توجه به ناهمگونی اندازه های اثر، نوع نمونه مورد استفاده در پژوهش ها به عنوان متغیرهای تعدیل کننده بررسی شد. نتایج نشان داد که اندازه اثر رابطه خودکارآمدی با عملکرد تحصیلی دختران در پژوهش هایی که از دانش آموزان راهنمایی به عنوان نمونه استفاده شده، نسبت به سایر پژوهش ها بیشتر است. همچنین نتایج نشان دادند که از میان انواع خودکارآمدی، خودکارآمدی اجتماعی بیشترین ارتباط را با عملکرد تحصیلی دختران دارد. نتیجه گیری: بر پایه اندازه اثرهای به دست آمده می توان دریافت که بین خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دختران رابطه وجود دارد.
چگونگی تأثیر جنسیت بر ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
223 - 241
حوزه های تخصصی:
بحث درباره ادبیات زنانه و مردانه، مخالفان و موافقانی دارد. مخالفان به فراجنسیتی بودن ادبیات تأکید می کنند و نظریه پردازان فمنیست و موافقان با پژوهش از زاویه های مختلف به این نتیجه رسیده اند که ادبیات زنانه و مردانه تفاوت دارد. به منظور یافتن پاسخ این پرسش که آیا جنسیت بر ادبیات تأثیرگذار است، کوشش شد موضوع بحث شده با رویکردهای مختلف زیست شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، زبان شناختی و ادبیات بررسی و تحلیل شود تا تفاوت ادبیات زنانه و مردانه از جنبه های مختلف نشان داده شود. اثر ادبی محصول ذهنیت، زبان و جهان هنرمند است و تأثیر جنسیت بر آن نخست با دو عامل اصلی ارتباط دارد. از یک سو، تفاوت ذاتی بین زن و مرد در ایجاد تفاوت های ذهنی، رفتاری، اندیشگی و زبانی به منزله ابتدایی ترین عامل تفاوت بر ادبیات تأثیرگذار است و از سوی دیگر، تفاوت جنسیتی، که بر ساخته جامعه و فرهنگ است، سبب تبعیض، نابرابری و تسلط مردان بر زنان شده است. مجموعه ای از این تفاوت ها به خلق دنیای ذهنی، جهان بینی، تجربه، تفکر، نگاه، زبان و نوشتار متفاوت زنان و مردان انجامیده و بازتاب تفاوت ها در آثار ادبی در سطح پاره ای از شکل های زبانی، سبک، مضمون، درون مایه و نوع بیانِ متفاوت خود را آشکار کرده است.
فراتحلیل پژوهش های طلاق در ایران در دو دهه اخیر (1377-1397) و ارائه راهکارهای کاهش طلاق و پیامدهای منفی آن برای زنان و فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
653 - 674
حوزه های تخصصی:
رشد طلاق در جامعه ایران و تبعات منفی آن توجه به این مسئله اجتماعی را ضروری ساخته است. در این زمینه، هدف پژوهش حاضر ارائه راهکارهایی برای کاهش طلاق و پیامدهای منفی آن بوده است. به این منظور، با استفاده از روش فراتحلیل کیفی، با بررسی 70 پژوهش منتخب حوزه طلاق در دو دهه اخیر (1377 1397)، به دسته بندی عوامل طلاق و پیامدهای منفی آن و سپس ارائه راهکارهایی برای کاهش طلاق و پیامدهای منفی آن پرداخته است. طبق یافته ها، عوامل طلاق را براساس منشأ عوامل می توان در چهار دسته همسرگزینی نادرست، نقص دانش و مهارت همسران، عملکرد نامطلوب همسران و شرایط اقتصادی نامطلوب قرار داد. بر این اساس، برای کاهش طلاق، راهکارهایی بر پایه اجرای دوره های آموزشی و مشاوره ای از سوی نهادهای مسئول و الزام همسران به شرکت در آن با در نظر گرفتن ضمانت اجرای قانونی مناسب پیشنهاد می شود. پژوهش ها همچنین به پیامدهای منفی طلاق برای زنان و فرزندان پرداخته اند که برای کاهش این پیامدها می توان راهکارهایی بر محور رفع چالش های حقوقی و خلأهای قانونی، آموزش والدین برای به حداقل رساندن آسیب های طلاق برای فرزندان، ارائه خدمات مشاوره ای، فرهنگ سازی برای حمایت خانواده از زنان مطلقه و اصلاح نگرش جامعه به زنان مطلقه و فرزندان طلاق ارائه کرد.