فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، به دلیل تغییراتی که در سازمان ها و محیط آن ها ایجاد شده است، اهمیت نیروی انسانی افزایش یافته و توجه ها به پدیده سکوت سازمانی جلب شده است. این پژوهش با هدف طراحی مدل تطبیقی برای بررسی پیشایندها و پسایندهای سکوت سازمانی در دیوان محاسبات کشور انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، ترکیبی است. در بخش اول، روش پدیدارشناسی کیفی و در بخش دوم، روش کمی توصیفی-پیمایشی استفاده شده است. در مرحله کیفی، برای شناسایی پیشایندها و پسایندهای سکوت سازمانی، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با مطلعین کلیدی و خبره انجام شد. اسناد بالادستی و مستندات کتبی موجود تحلیل و طبقه بندی شدند و پیشینه به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت. داده های مربوط به مؤلفه ها و شاخص ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با افراد آگاه و صاحب نظر جمع آوری شد تا رسیدن به اشباع نظری، مفاهیم استخراج و دسته بندی شدند و ارتباط بین دسته ها مشخص گردید. پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس این یافته ها تهیه و در نمونه آماری مورد آزمون قرار گرفت. جامعه آماری بخش کیفی شامل مدیران و معاونین ادارات نواحی شش گانه بود که 40 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از مصاحبه با 31 نفر، اشباع نظری حاصل شد. همچنین، اسناد و مدارک علمی، کتب، گزارشات و مقالات علمی در سطح ملی و بین المللی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری بخش کمی شامل 1000 نفر از کارکنان ادارات نواحی شش گانه بود که با استفاده از فرمول کوکران، 278 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. در مرحله کیفی، تحلیل داده های مصاحبه با تکنیک استیویک- کولایزی-کن انجام شد و در بخش کمی، از نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS برای تحلیل داده ها استفاده شد. در بخش کیفی، 110 کد کلیدی برای پیشایندها شناسایی و با ادغام موارد مشابه و حذف تکراری ها، 32 معنی فرموله شده حاصل شد که به دو خوشه (عوامل سازمانی و مدیریتی) تقسیم شدند. برای پسایندها، 92 کد شناسایی و با ادغام موارد مشابه و حذف تکراری ها، 34 معنی فرموله شده به دست آمد که به دو خوشه (عوامل فردی و اجتماعی) تقسیم شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه ها از نظر سکوت سازمانی وجود ندارد. نتایج تحلیل عاملی با نرم افزار پی ال اس نیز نشان داد که مقیاس اندازه گیری برای همه شاخص های تحلیل عاملی در سطح مطلوب و قابل قبول است؛ بنابراین، ابزار اندازه گیری از کیفیت مناسبی برخوردار است و مؤلفه های پرسشنامه به خوبی توانایی سنجش سکوت سازمانی را دارند. همچنین، بارهای عاملی از طریق محاسبه مقدار ارتباط شاخص های یک سازه با آن سازه محاسبه شدند که مقادیر برابر یا بیشتر از 0.4 بودند، که نشان دهنده پایایی قابل قبول مدل اندازه گیری است.
تاثیر عدم قطعیت اقتصادی بر رابطه تمرکز مالکیت و کارایی سرمایه گذاری نیروی انسانی
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاری کارا در نیروی انسانی و عوامل اثرگذار بر آن، از موضوعاتی است که در ادبیات مالی، چندان در کانون توجه قرار نگرفته است بر همین اساس در برخی از مواقع شرکت ها با عدم کارایی سرمایه گذاری مواجه می شوند. این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر عدم قطعیت اقتصادی بر رابطه تمرکز مالکیت و کارایی سرمایه گذاری نیروی انسانی در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در این پژوهش تعداد 168 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1400-1391 بررسی شده است. جهت آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون پانلی استفاده شده، یافته های پژوهش نشان می دهد که تمرکز مالکیت بر کارایی سرمایه گذاری نیروی انسانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین عدم قطعیت اقتصادی بر رابطه تمرکز مالکیت و کارایی سرمایه گذاری نیروی انسانی تاثیر منفی و معنادار دارد.
بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکتی بر عملکرد سازمان از طریق نقش میانجی مدیریت منابع انسانی سبز (مورد مطالعه: پارک علم و فناوری خلیج فارس)
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹ (جلد ۲)
264 - 276
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکتی بر عملکرد سازمان از طریق نقش میانجی مدیریت منابع انسانی سبز در پارک علم و فناوری خلیج فارس انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی و از نظر نوع داده ها کمی است. جامعه آماری این پژوهش مدیران شرکتهای فعال در پارک علم و فناوری خلیج فارس می باشد. روش نمونه گیری به کار رفته در پژوهش حاضر؛ نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس بوده است که با استفاده از فرمول کوکران، 33 نفر انتخاب شده اند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردیدند. از نرم افزار SPSS و PLS برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از این است مسئولیت اجتماعی شرکتی به طور مستقیم و از طریق مدیریت منابع انسانی سبز بر عملکرد تاثیر مثبت و معناداری دارد. مدیریت منابع انسانی سبز بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت دارد. همچنین برنامه ریزی سبز، طراحی شغل سبز، جذب و انتخاب سبز، آموزش سبز همچنین بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معناداری دارند.
گسترش مزیت رقابتی از طریق فرهنگ سازمانی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۰ (جلد ۳)
182 - 194
حوزههای تخصصی:
در محیط کسب و کار بسیار پویای امروز، سازمان نیاز به توسعه مزیتهای رقابتی جدید دارد تا با سرعت تغییر در فناوری، خواسته های مشتری و رقابت جهانی همگام شود. با توجه به اهمیت این امر در تحقیق حاضر به بررسی گسترش مزیت رقابتی از طریق فرهنگ سازمانی پرداخته شد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گرد آوری داده ها توصیفی- میدانی است. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش توسط نرم افزارهای PLS و SPSS، بر اساس پرسشنامه های گردآوری شده توسط تعداد 213 نفراز کلیه کارمندان مشغول در بیمارستان که تحصیلات لیسانس و بالاتر می باشند به عنوان نمونه آماری که به صورت تصادفی ساده و با روش کوکران انتخاب شدند، صورت گرفته است، ابزار گردآوری داده ها از پرسشنامه تهیه شده توسط عظیم و همکارانش (2021) با 21 گویه می باشد که دارای روایی و پایایی مورد تأیید می باشد. نتایج نشانگر آن بوده است که فرهنگ سازمانی بر مزیت رقابتی تأثیر مثبت دارد. به طور خاص، فرهنگ سازمانی فعالیت های نوآوری و اشتراک دانش را در میان نیروی کار پرورش می دهد و آن ها را با فرآیندهای کسب وکار سطح بالا مرتبط می سازد.
نقش ساختار مالکیت بر رابطه بین عملکرد هیئت مدیره و پرداخت سود سهام شرکت
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تعدیل گری ساختار مالکیت بر رابطه بین عملکرد هیئت مدیره و پرداخت سود سهام در شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-همبستگی و از لحاظ ماهیت داده ها، پژوهش کمّی و از نظر زمان، پژوهش گذشته نگر می باشد. جامعه پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1395 تا 1402 می باشد که تعداد 140 شرکت به روش غربال گری به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. این پژوهش بر اساس منطق استدلال قیاسی-استقرایی انجام شده و برای آزمون فرضیه ها از داده های پانلی استفاده شده است. داده های لازم با استفاده از نرم افزار ره آورد نوین گردآوری و از طریق نرم افزار اِکسل مرتب سازی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نسخه دوازدهم نرم افزار ایویوز استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد بین عملکرد هیئت مدیره و پرداخت سود سهام رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد. همچنین، ساختار مالکیت بر رابطه بین عملکرد هیئت مدیره و پرداخت سود سهام تاثیر معنی دار و مثبتی دارد.
ارزیابی اثر برقراری الزامات پاسخگویی و قوانین و مقررات به حسابرسان مستقل در مبارزه با فساد مالی
حوزههای تخصصی:
علل فساد سال ها مورد مطالعه قرار گرفته با این حال، مطالعات در مورد رابطه بین حسابداری و فساد در زمینه های مختلف نسبتا کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق به بررسی تاثیر حسابرسی و نقش حسابرسان مستقل در حیطه مبارزه با فساد پرداخته شد تحقیق حاضر از منظر هدف یک تحقیق کاربردی و از منظر ماهیت و روش توضیحی-تبینی می باشد. با توجه به تخصصی بودن موضوع فساد و به منظور سنجش نظر خبرگان از پرسش نامه استفاده شد. جامعه مد نظر نگارنده موسسات حسابرسی دارای درجه کیفی الف بوده سوالات پرسشنامه از نوع بسته بود و برای هر فرضیه چهار سوال مد نظر قرار گرفته شد. و از آزمون آلفای کرونباخ برای نتایج حاصل از پرسشنامه استفاده گردید. روش توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها، مراجعه حضوری و بعضاً روش اینترنتی پست الکترونیکی بوده است. نتایج آزمون آلفای کرونباخ برای سوالات پرسشنامه 79/0 به دست آمده که آماره آلفای کرونباخ نمایش دهنده مناسب بودن روایی و پایایی در تمام سوالات پرسشنامه حاضر میباشد. یافته های تحقیق بر اساس فرضیات نشان می دهد که برقراری الزامات پاسخگویی به حسابرسان مستقل در مبارزه با فساد مالی تاثیر دارد.درستکاری مدیران در مبارزه با فساد مالی تاثیر داردتدوین قوانین سختگیرانه مبارزه با جرایم مربوط به فساد بالاخص مالی تاثیر دارد.
بررسی رابطه بین خودشیفتگی مدیران عامل و ریسک ریزش قیمت سهام با نقش تعدیل کننده حسابرسی داخلی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱ (جلد ۱)
132 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطه بین خودشیفتگی مدیران عامل و ریسک ریزش قیمت سهام با نقش تعدیل کننده حسابرسی داخلی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1397 تا 1401 می باشد. نمونه آماری پژوهش شامل 147 شرکت می باشد که از طریق روش حذفی سیستماتیک انتخاب شده اند. در این پژوهش جهت آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. به منظور جمع آوری اطلاعات مربوط به تعریف و مبانی نظری متغیرهای پژوهش از روش کتابخانه ای و برای جمع آوری داده های آماری جهت تجزیه و تحلیل فرضیات پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. متغیر مستقل ، خودشیفتگی مدیرعامل؛ متغیر تعدیلگر ، حسابرسی داخلی و متغیر وابسته، ریسک ریزش قیمت سهام می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که خود شیفتگی مدیر عامل بر ریسک ریزش قیمت سهام تاثیر مثبت و معنادری دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که حسابرسی داخلی رابطه بین خود شیفتگی مدیر عامل و ریسک ریزش قیمت سهام تضعیف می کند.
طراحی مدل ممیزی مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
303 - 327
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و تدوین مدل ممیزی مدیریت منابع انسانی در شرکت پتروشیمی پارس است. روش پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته و از لحاظ هدف کاربردی است که در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده و در بخش کمّی به صورت میدانی انجام شده است. جامعه تحقیق در بخش کیفی، شامل تعداد 12 نفر از خبرگان حوزه مدیریت منابع انسانی بوده که با شیوه نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کمّی، از کلیه چهارصد نفرکارکنان شرکت پتروشیمی پارس که با استفاده از فرمول کوکران، 196 نفر، نمونه انتخاب شدند. بر پایه نظرات خبرگان و بر اساس تکنیک دلفی تعداد 108 شاخص شامل بُعد سیاست (14 قلم)، بُعد فرآیند (19 قلم) و بُعد عملکرد (75 قلم) استخراج شده و بر اساس آن پرسشنامه محقق ساخته ارائه گردید که روایی آن از گروه دلفی تایید و پایایی آن (91/0=α) بدست آمد. داده ها با آزمون تحلیل چندمعیاره SAW، مقایسات میانگین تی-استودنت و نرم افزار SPSS و EQS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد سهم بُعد سیاست در تبیین ممیزی مدیریت منابع انسانی برابر با 60/0، بعد فرآیند 89/0 و بعد عملکرد 23/1 بود. همچنین برازش مدل پژوهش مناسب بوده و توان بالای آن را در تبیین روابط علّی- معلولی متغیرها تایید می نماید. با توجه به اینکه ممیزی مدیریت منابع انسانی، سازمان و منابع انسانی پیامدهایی چون بهره وری و افزایش عملکرد و کارایی را می تواند داشته باشد، پیشنهاد می شود مدیران سازمان با توجه به نتایج تحقیق به استقرار و ایجاد واحد ممیزی مدیریت منابع انسانی جزئی از سیستم مدیریت منابع انسانی در سازمان توجه نمایند.
بررسی تأثیر رهبری اصیل بر روی کامیابی کارکنان در محیط کار در صنعت هتلداری: نقش تعدیلگری سیاست سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
183 - 208
حوزههای تخصصی:
امروزه با عنایت به گسترش صنعت گردشگری و هتلداری و نقش کیفیت رهبری در ارتقا و توسعه موفقیت آمیز این صنعت، پژوهش های متعددی در این جامعه آماری با در نظر گرفتن شرایط خاص محیطی انجام گرفته است. همچنین، پژوهش های اخیر رابطه مستقیم، مثبت و معناداری بین رهبری اصیل، موفقیت سازمانی، رشد و ظهور در بخش گردشگری ارائه کرده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رهبری اصیل بر روی کامیابی کارکنان در محیط کار در صنعت هتلداری با توجه به نقش تعدیلگری سیاست سازمانی است. در این راستا، از روش کمی (همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری) بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش، کارمندان هتل ها بودند و پس از تعیین حجم نمونه توسط جی پاور و توزیع پرسشنامه، 349 داده از کارمندان هتل ها در شیراز جمع آوری شد. ابتدا پایایی و روایی مورد بررسی قرار گرفت و سپس فرضیه ها با نرم افزار اس پی اس اس و ماژول پراسس آزمون شد. نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری اصیل و کامیابی در کار وجود دارد و همچنین، سیاست سازمانی به عنوان متغیر تعدیلگر نشان داد با افزایش میزان سیاست سازمانی در محل کار، اثر گذاری رهبری اصیل بر کامیابی در کار کارکنان افزایش می یابد. این یافته مهم نشان می دهد که در سازمان هایی با سطح بالای سیاست سازمانی، رابطه مثبت بین رهبری اصیل و کامیابی کارکنان در کار اهمیت بیشتری پیدا می کند.
نقش تعدیل کننده مالکیت خانوادگی در رابطه بین چرخه عمر و مدیریت سود واقعی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
35 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر جایگاه شرکت در چرخه عمر بر مدیریت سود واقعی با تأکید بر نقش تعدیل کننده مالکیت خانوادگی می باشد. روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی محسوب می شود. همچنین این پژوهش، از نظر ماهیت یک پژوهش علّی-معلولی از نوع پژوهش های پسارویدادی است و منبع آن اطلاعاتی است که در صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران درج شده است. محدوده زمانی تحقیق شامل هشت سال متوالی از سال 1393 تا 1400 می باشد. نمونه آماری شامل 141 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. تجزیه و تحلیل نهایی داده ها با کمک نرم افزار آماری ایویوز صورت گرفته است. برای بررسی و آزمون فرضیه های پژوهش، ابتدا نمونه کل تحقیق به دو گروه شرکت های دارای مالکیت خانوادگی و فاقد مالکیت خانوادگی تقسیم می شود. در ادامه تاثیر چرخه عمر بر متغیرهای مدیریت سود با استفاده از آنالیز رگرسیون چندمتغیره در هر دو نمونه به طور مستقل آزمون می شود. در نهایت نیز ضرایب تاثیر به دست آمده در دو نمونه از طریق آزمون مقایسه میانگین دونمونه ای (مقایسه زوجی) با یکدیگر مقایسه می شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد اولاً بین مراحل چرخه عمر شرکت ها و مدیریت سود از طریق مدیریت فروش، مدیریت هزینه های تولید و مدیریت سرمایه گذاری ها ارتباط معناداری وجود دارد؛ ثانیاً استراتژی های مدیریت سود مورد استفاده در چرخه عمر شرکت های دارای مالکیت خانوادگی متفاوت از سایر شرکت ها است. بر اساس یافته های این پژوهش، شرکت های فاقد مالکیت خانوادگی در مراحل معرفی و بلوغ به ترتیب از مدیریت هزینه های تولید و مدیریت فروش استفاده می کنند و در مراحل پایانی عمر (افول) مدیریت سود با استفاده از مدیریت سرمایه گذاری ها را در دستور کار قرار می دهند؛ درحالی که شرکت های دارای مالکیت خانوادگی در مراحل اولیه (معرفی و رشد) از مدیریت سود استفاده نمی کنند و در مراحل بلوغ نیز با استفاده از مدیریت فروش، اقدام به مدیریت سود واقعی می کنند.
کارکردهای یادگیری استراتژیک در نوآوری سبز و عملکرد پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
299 - 316
حوزههای تخصصی:
رقابت و موفقیت در صنایع گوناگون با مفهوم پایداری عملکرد ترکیب شده است و حرکت به سوی عملکرد پایدار همواره چالش جدی و مقدمه ای جهت دستیابی به توسعه پایدار در سیستم اقتصادی هر کشور است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر نوآوری سبز بر عملکرد پایدار شرکت های تولیدی و صنعتی با تحلیل نقش میانجی یادگیری استراتژیک است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل مدیران 197 شرکت کوچک و متوسط فعال در شهرک صنعتی بوعلی استان همدان بودند که تعداد 125 نفر از مدیران این شرکت ها با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها حاکی از تأثیر مثبت نوآوری سبز بر یادگیری استراتژیک و عملکرد پایدار شرکت های تولیدی و صنعتی است. علاوه براین، یادگیری استراتژیک نقش میانجی بین نوآوری سبز و عملکرد پایدار دارد. نتایج نشان می دهند، نوآوری سبز و یادگیری استراتژیک از عوامل مهم اثرگذار بر عملکرد پایدار هستند. همچنین، نتایج در حوزه مباحث نوآوری سبز، یادگیری استراتژیک و عملکرد پایدار، نوآوری های نظری به همراه داشته و به مدیران و ذی نفعان صنایع گوناگون در درک چگونگی تأثیرگذاری نوآوری سبز بر عملکرد پایدار با تأکید بر یادگیری استراتژیک کمک می کند.
رابطه میان شخصیت سازمانی حسابرسان و سرمایه اجتماعی موسسات حسابرسی
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
78 - 97
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه رابطه میان شخصیت سازمانی حسابرس و سرمایه اجتماعی موسسات حسابرسی است. برای این منظور در حدود 200 نفر از حسابرسان شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی کشور به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شدند. مبانی نظری پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و داده های پژوهش از طریق پرسش نامه جمع آوری گردیده است. آزمون فرضیه های پژوهش نیز بر اساس روش همبستگی و با استفاده از رگرسیون چند متغیره انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، برون گرایی و گشودگی به تجربه حسابرسان رابطه ای معنی دار و مثبت با سرمایه اجتماعی موسسات حسابرسی دارند. اما ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و توافق پذیری حسابرسان رابطه ای معنی دار با سرمایه اجتماعی موسسات حسابرسی ندارند. هم چنین، نتایج این مطالعه تایید می نماید که تحصیلات دانشگاهی حسابرسان رابطه معنی داری با سرمایه اجتماعی موسسات حسابرسی ندارد. اما مدارج حرفه ای نظیر حسابدار رسمی توسط حسابرس رابطه ای مثبت و معنی دار با سرمایه اجتماعی موسسات حسابرسی دارد. هم چنین شواهد نشان می دهد زنان در مقایسه با مردان ، در بهبود سرمایه اجتماعی موسسات حسابرسی نقش مثبت تری را ایفاء می نمایند.
The Role of Socio-economic Status in Information Seeking Behavior Based on the Knowledge Gap Theory: A Case Study of Qom University, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۵, No. ۸, Winter & Spring ۲۰۲۴
272 - 303
حوزههای تخصصی:
Purpose: Economic and social status play a prominent role in many human activities and their function is accentuated in the theory of the knowledge gap. According to the idea, the knowledge of the people with higher socio-economic status increases compared to those with lower socio-economic status. The purpose of this study was to determine the role of socio-economic status (based on knowledge gap theory) in the information-seeking behavior of fellow members of staff at Qom University.Method: The study was an applied research in terms of purpose and in terms of strategy and data collection was correlational. The population consisted of 761 university employees. Based on Cochran’s formula the sample of the study included 255 employees. A researcher-made questionnaire was used to collect data. Spearman and X2 statistical tests were applied to analyze data.Findings: People who have a higher socio-economic status (with higher employment, income and education levels) are more motivated to search and obtain information, and there is a significant relationship between the components of individuals' socio-economic status and the type of the used information resources. Socio-economic status affects the criteria for evaluating information resources, and people with higher rate use various evaluation criteria while assessing the information. People with socio-economic status use various and different channels to obtain information, thus, there is a positive and significant relationship between the use of search engines and meta-search engines, internal and external databases, conference papers, library RSS, specialized social networks, consultation with librarians and technical blogs, and their socio-economic status.Conclusion: The social and economic status explains and predicts the information-seeking behavior of the staff and the results confirmed the theory of knowledge gap. Prediction of the facilities required for searching and seeking information in organizations and making them accessible to all human resources can help provide fair access to information for the better part of society and reduce the knowledge gap.
شناسایی پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
218 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی و توسعه مدل ساختاری و روابط علی بین آن ها با رویکرد ترکیبی است. روش شناسی پژوهش از نظر فلسفه پژوهش؛ پارادایم عمل گرا، و از نظر رویکرد ترکیبی؛ در فاز اول کیفی و در فاز دوم کمی می باشد و از نظر استراتژی پژوهش؛ پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی شامل 34 مقاله از 45 مقاله مربوط به بازه زمانی 2000 تا 2023 و مرتبط با پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی است. در بخشی کمی پژوهش نیز جامعه آماری شامل 10 نفر از خبرگان حوزه مدیریت دانش بوده است. در فاز اول که فاز کیفی پژوهش است، داده هایی از تحلیل محتوای مقالات مرتبط با پنهان سازی دانش به دست آمد که در آن 16 پیامد پنهان سازی دانش شناسایی گردیده است. در مرحله دوم، دلفی فازی به منظور انتخاب مهم ترین آن ها اتخاذ شده است و در نهایت 8 عامل شناسایی گردیده است. در مرحله بعد، مدل ساختاری این عوامل با روش مدل سازی ساختاری تفسیری تدوین شده است. سپس با استفاده از تحلیل میک مک، عوامل براساس قدرت نفوذ و وابستگی طبقه بندی شده اند. در پایان، مدل دیمتل فازی به منظور تحلیل روابط علی بین عوامل اتخاذ شده است. نتایج نشان داد که عدم توانمندسازی، مهم ترین پیامد پنهان سازی دانش منابع انسانی است و عدم خلاقیت و نوآوری، کیفیت پایین تصمیم گیری، عدم تعهد سازمانی، نارضایتی شغلی، عدم توسعه سازمانی، ضعف عملکرد و تمایل به جابجایی و ترک خدمت، از دیگر پیامدهای پنهان سازی دانش منابع انسانی می باشند. در پایان، مدل پیشنهادی نویسندگان در زمینه پنهان سازی دانش منابع انسانی براساس نتایج ارائه شده است.
واکاوی برخی بایسته های مدیریت و حکمرانی اسلامی درسیمای نامه ۵۳ نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به وضعیت جوامع مدرن و اهمیت باورها و اعتقادات دینی و بایسته های اخلاقی به خصوص در قشر مدیران سطوح حاکمیتی، این تحقیق به واکاوی بایسته های مدیریت و حکمرانی اسلامی درسیمای نامه ۵۳ نهج البلاغه پرداخته است. روش پژوهش: تحقیق حاضر «پژوهشی کیفی و کاربردی» است که از روش «تحلیل محتوا» با بهره گیری از نرم افزار مکس کیو دی ای انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق استخراج ۱۱۱ کد از بایسته های مدیریت و حکمرانی اسلامی در سیمای نامه 53 نهج البلاغه بود که در ۶ مضمون کلی طبقه بندی شدند. از این تعداد ۹ کد بایسته های اقتصاد محور؛ ۱۹کد بایسته های سیاسی؛ ۱۹ کد بایسته های مردم محور؛ ۲۰کد بایسته های عدالت محور؛ ۲۶ کد بایسته ها تعالی گرا و ۱۸ کد بایسته های اخلاق محور بودند. نتیجه گیری: مدیر و حکمران اسلامی با در نظر گرفتن مختصات حکومت علوی بایسته های مدیریت و حکمرانی اسلامی را مد نظر قرار می دهد که؛ در بایسته های تعالی گرا ارزش های معنوی بر مصالح مادی مقدّم بوده و در بایسته های رفتار درست و اخلاق محور بر میانه روی و عجول نبودن یا سستی نورزیدن در امور و با شیوه درست، کنترل خشم و غرور و خودپسندی تاکید است و رفتار یکسان با مردم و عدم خویشاوند گرایی از مصادیق بایسته های عدالت محور در فرمایشات و سیره آن حضرت است و همیشه بایسته های مردم محور و در نظر گرفتن خیرخواهی و مهرورزی نسبت به مردم و اصلاح کار مردم موکدا تاکید فرموده اند، در بایسته های اقتصاد محور مدیر اسلامی باید به طبقات پایین و شرایط اقتصادی طبقات پایین توجه ویژه داشته باشد و مدیر اسلامی به عنوان سیاست گذار در بایسته های سیاسی، با مشاور سیاسی معتقد و صالح در انجام امور حیاتی به مشورت بپردازد.
بررسی ضعف رفتارهای اخلاقی مدیران بر سیستم حاکمیت شرکتی و کیفیت گزارشگری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
5 - 24
حوزههای تخصصی:
در پی رسوایی های اخیر، برخی قوانین از قبیل ساربنز آکسلی بر نقشی که مدیران می تواند در برنامه ریزی و نظارت بر اخلاق حرفه ای داشته باشد، تمرکز نموده و شکل گیری اصول اخلاقی موجبات ساماندهی اساسی در حرفه ای گری سازمان می گردد. لذا بر پایه این استدلال، هدف از پژوهش حاضر به بررسی ضعف رفتارهای اخلاقی مدیران بر سیستم حاکمیت شرکتی و کیفیت گزارشگری مالی با استفاده از یک نمونه متشکل از 93 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1398 است. همچنین، آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ضعف رفتارهای اخلاقی مدیران در شرکت ها باعث ضعف در سیستم حاکمیت شرکتی نیز می گردد. همچنین فرضیه دوم نشان دهنده آن است که ضعف رفتارهای اخلاقی مدیران نیز باعث کاهش کیفیت گزارشگری مالی نیز می شود. در مجموع، نتایج پژوهش نشان می دهد مدیران با وجود ضعف رفتارهای اخلاقی در سازمان باعث ضعف در سیستم های حاکمیت شرکتی و کاهش کیفیت گزارشگری مالی نیز می گردد.
ماتریسِ پسایندهای ارزش ِ ناشی از خردمندیِ دانشِ مالی مدیرانِ شرکت های بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
145 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارزیابیِ ماتریسِ پسایندهای ارزش ِ ناشی از خردمندیِ دانشِ مالی مدیرانِ شرکت های بازار سرمایه می باشد.
روش: این پژوهش از نظر هدف اکتشافی و از نظر نتیجه در دسته پژوهش های توسعه ای و از نظر نوع داده جزء پژوهش های آمیخته است. در بخش کیفی، این پژوهش با استفاده از رویکردِ گلیزر (۱۹۹۲) در تحلیل نظری داده بنیاد، اقدام به ارائه مدلی با ابعادِ پسایندیِ ارزش های ناشی از خردمندیِ دانشِ مالی مدیران از طریق مصاحبه با ۱۵ نفر از خبرگان پژوهش نمود. سپس در بخش کمی با مشارکتِ ۱۸ نفر از مدیران سطوح مختلفِ ۵۰ شرکت برتر بازار سرمایه، ابتدا از طریقِ چک لیست های امتیازی و تحلیلِ آنتروپی شنون اقدام به تعیین تاثیرگذارترین مولفه ی اصلی شناسایی شده در بخش کیفی شد. سپس از طریق تحلیل ماتریس متقابل میک مک تلاش شد تا تاثیرگذارترین مضمونِ مولفه ی اصلی انتخاب شده در مرحله تحلیل آنتروپی شنون مشخص شوند. همچنین باید بیان گردد، بازه زمانی پژوهش ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بود و نرم افزار مورد استفاده، متلب بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، پسایندِ ارزش های بازار محور به عنوان اثربخش ترین مولفه ی خردمندیِ دانشِ مالی مدیرانِ شرکت های بازار سرمایه می باشد. همچنین مشخص گردید، کسب سهم بیشتر در بازار به دلیل تقویت اعتماد اجتماعی، مهمترین مضمونِ پسایندِ ارزش های بازار محور تعیین گردید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش گویایی این واقعیت است که مدیران دارایِ خردمندی دانش تخصصی در حوزه مالی، بهتر قادر به ارزیابی وضعیت بازار و سناریوهای احتمالی تغییر بازار هستند و تلاش می نمایند تا با رصد نمودن این تغییرات براساس شناخت مالی خود، بهترین و اثربخش ترین تصمیم ها را اتخاذ کنند. نتایج این پژوهش می تواند در ارزیابی تصمیم های مدیران موثر باشد.
اثرات رانت ناشی از وفور منابع طبیعی،اقتصاد سایه و شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی: تحلیل بین کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
29 - 56
حوزههای تخصصی:
دهه های اخیر اقتصاد کشورها با سطوح درآمدی متفاوت به لحاظ دسترسی به منابع طبیعی، نشان داده است که وفور منابع طبیعی و درآمد ناشی از فروش آن می تواند از یک طرف سرمایه با ارزشی برای کشورها محسوب شود که با سرمایه گذاری های دولت در زیر ساخت های اصلی موجبات پیشرفت اقتصادی و توزیع برابر درآمدها را فراهم آورد. از طرف دیگر، با ایجاد فرصت های رانت جویی و تشکیل اقتصاد سایه، توزیع درآمد را نابرابر کند. وجود اثرات فضایی، امکان افزایش یا کاهش نابرابری در یک کشور ناشی از سیاست های داخلی در کشورهای مجاور را مطرح می نماید. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رانت وفور منابع طبیعی، اقتصاد سایه و شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی در قالب اقتصاد سنجی فضایی با استفاده از ماتریس وزنی فاصله ای در بین75 کشور در چهار گروه درآمدی با روش اطلس در دوره زمانی(1990-2021)، مدل الگوی پانل پویای فضایی (spregfext) است.
نتایج حاکی از گسترش نابرابری درآمدی ناشی از افزایش رانت منابع طبیعی بدون توجه به گروه بندی درآمدی کشورها است؛ اثرات فضایی این متغیر در کشور های هم گروه و مجاور بجز در 21 کشور با درآمد بالای متوسط مثبت ولی بی معنا است. حجم اقتصاد سایه در کشورهای با درآمد سرانه پایین بیشترین تأثیر بر نابرابری درآمدی دارد؛ ولی حجم اقتصاد سایه کشورهای هم گروه درآمدی تأثیری بر توزیع درآمد در کشورهای مجاور ندارد. تأثیر شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی کاهشی است ولی سیاست های داخلی کشورهای با درآمد سرانه متوسط پایین و پایین در زمینه توسعه سرمایه انسانی بر توزیع درآمد در کشورهای مجاور ناکارآمد است. همچنین افزایش نابرابری در یک دوره، استمرار افزایش نابرابری در دوره های بعد را به همراه دارد.
بررسی تأثیر هوشیاری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی با نقش تعدیل گر سلامت روان شناختی در میان دانشجویان روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
84 - 65
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، دانشگاه ها با توجه به رویکرد "دانشگاه کارآفرین" سازوکارهای گوناگونی برای حمایت از تجاری سازی ایده های نوآورانه و دستاوردهای پژوهشی تدارک دیده اند. در این راستا، توسعه فرهنگ کارآفرینی در میان دانشجویان از اهمیت چشمگیری برخوردار است. دانشجویان باید به عنوان هدف اصلی برنامه ها و سازوکارهای دانشگاهی، قصد کارآفرینانه را در خود تقویت کرده و از آن برای راه اندازی کسب وکارها استفاده نمایند. قصد کارآفرینانه، به عنوان یک باور پذیرفته شده برای راه اندازی کسب وکار جدید و برنامه ریزی آگاهانه در آینده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عوامل متعددی می توانند قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار دهند. از جمله این عوامل می توان به هوشیاری کارآفرینانه و سلامت روان شناختی اشاره نمود. از این رو پژوهش حاضر به بررسی تأثیر هوشیاری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی با نقش تعدیل گر سلامت روان شناختی در میان دانشجویان روانشناسی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و با روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان رشته روانشناسی در مؤسسه آموزش عالی فاطمیه شیراز هستند که از بین آن ها 183 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج نشان داد که هوشیاری کارآفرینانه و سلامت روان شناختی اثرات مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینی دارند، با این وجود، اثر تعدیلگر سلامت روان شناختی بر رابطه بین هوشیاری و قصد کارآفرینی تأیید نشد. بنابراین، هوشیاری کارآفرینانه می تواند به شدت قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار دهد و سلامت روان شناختی نیز عامل مؤثری در پیدایش قصد کارآفرینی است. در عین حال، تأثیر هوشیاری بر قصد کارآفرینی در میان دانشجویان با سطوح مختلف سلامت روان، تفاوتی را نشان نداد. تدوین و اجرای برنامه ها و سیاست های دانشگاهی با تأکید بر تقویت هوشیاری کارآفرینانه و ارتقاء سلامت روان شناختی دانشجویان، به ویژه در رشته روانشناسی پیشنهاد می گردد.
مقایسه مدل های یادگیری جمعی برای پیش بینی رتبه کشوری دانش آموزان در کنکور سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
457 - 481
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی و مقایسه مدل های یادگیری جمعی می پردازد تا بتواند به پیش بینی دقیق تری از رتبه کشوری دانش آموزان در کنکور سراسری دست یابد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی مدل های بهینه ای است که با تحلیل داده های آزمون های آمادگی که پیش از کنکور برگزار می شود، بتوانند رتبه دانش آموزان را با بیشترین دقت پیش بینی کنند. مدل های شناسایی شده می توانند به مشاوران تحصیلی کمک کنند تا با ارائه توصیه های دقیق تر و مبتنی بر داده، به دانش آموزان در انتخاب مسیر تحصیلی و برنامه ریزی آموزشی کمک کنند.
روش: در این پژوهش، به منظور تحلیل دقیق عملکرد دانش آموزان، از نرم افزار Octoparse برای جمع آوری داده های مرتبط با آزمون قلمچی کانون فرهنگی آموزش استفاده شد. مجموعه داده ها اطلاعات مهمی بودند، نظیر میانگین نمره آزمون، رتبه های کشوری و منطقه ای، رشته های تحصیلی و دانشگاه های قبولی دانش آموزان. همچنین در این مطالعه، چهار مدل پیشرفته یادگیری جمعی شامل XGBoost، LightGBM، CatBoost و Random Forest به منظور مقایسه و ارزیابی عملکرد در پیش بینی رتبه کشوری دانش آموزان انتخاب شد. به منظور سنجش دقت و کارایی این مدل ها، از معیارهای متنوعی مانند میانگین مربعات خطا، جذر میانگین مربعات خطا، ضریب تعیین و همچنین زمان های آموزش و پیش بینی استفاده شد. داده های جمع آوری شده، به دو بخش آموزشی و آزمایشی تقسیم شدند تا مدل ها بتوانند به بهترین شکل آموزش ببینند و ارزیابی شوند. به منظور دستیابی به عملکرد بهینه، از روش جست وجوی شبکه ای بهره گرفته شد که به ما اجازه می دهد پارامترهای مدل ها را به طور دقیق تنظیم کنیم و بهترین نتایج ممکن را به دست آوریم.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان دهنده عملکرد برجسته مدل های XGBoost و LightGBM در پیش بینی رتبه کشوری دانش آموزان بود. مدل XGBoost به عنوان دقیق ترین گزینه شناخته شد؛ زیرا پیش بینی هایی ارائه داد که به مقادیر واقعی بسیار نزدیک بود و کمترین میزان خطا را داشت. این دقت بالا باعث شد که XGBoost به عنوان مدل برتر در این پژوهش شناخته شود. مدل LightGBM نیز با نتایج بسیار مشابه XGBoost، به عنوان یکی دیگر از گزینه های برجسته، برای پیش بینی رتبه کشوری انتخاب شد. این مدل به خاطر سرعت و دقت زیاد، مورد توجه قرار گرفت و به عنوان ابزاری مؤثر در این زمینه شناخته شد. مدل Random Forest نیز با دقتی بهتر نسبت به CatBoost عمل کرد؛ هرچند زمان بیشتری برای آموزش و پیش بینی نیاز داشت. در مقابل، مدل CatBoost به عنوان ضعیف ترین گزینه شناخته شد؛ زیرا در مقایسه با سایر مدل ها دقت کمتری داشت و مقادیر خطای بیشتری ارائه می کرد؛ هرچند سرعت پیش بینی آن بیشتر بود. به نظر می رسد که این مدل به بهبود نیاز دارد تا بتواند با دیگر مدل های موفق رقابت کند.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مدل های XGBoost و LightGBM به عنوان دو ابزار مؤثر در یادگیری جمعی، عملکرد بسیار خوبی برای پیش بینی رتبه دانش آموزان در آزمون های سراسری دارند. این مدل ها با دقت بالا و عملکرد بهینه، می توانند به عنوان راهنماهایی ارزشمند در سیستم های آموزشی عمل کنند و به بهبود فرایندهای یادگیری کمک کنند. این مدل ها قادرند دانش آموزانی را که ممکن است در مسیر تحصیلی خود با چالش مواجه شوند، شناسایی کنند و به طراحی برنامه های یادگیری مؤثرتر یاری دهند. علاوه براین، نتایج این پژوهش می تواند به رهبران مدارس و سیاست گذاران برنامه های آموزشی کمک کند تا تصمیم های هوشمندانه تری در جهتِ ارتقای عدالت آموزشی اتخاذ کنند؛ به طوری که فرصت های یادگیری برابر، برای همه دانش آموزان فراهم شود. در آینده، استفاده از مدل های پیشرفته تر یادگیری عمیق و اضافه کردن داده های مرتبط، مانند عوامل اجتماعی، اقتصادی و نوع مدارس، می تواند به بهبود دقت پیش بینی ها منجر شود. همچنین، ترکیب مدل های مختلف یادگیری ماشین برای ایجاد مدل های ترکیبی می تواند به افزایش دقت و کاهش خطاهای پیش بینی کمک کند. به طور کلی، این پژوهش می تواند نقطه عطفی برای توسعه سیستم های پیش بینی و تصمیم گیری در حوزه آموزش در کشور شمرده شود و زمینه ساز بهبودهای چشمگیر در این زمینه باشد.