فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده
در اقتصاد اسلامی، پول موضوع بسیاری از احکام فقهی و حقوقی است؛ از اینرو، شناخت ماهیت آن اهمیت ویژهای یافته است. در این جهت، برخی از اندیشهوران اسلامی به نظریهپردازی درباره ماهیت آن پرداختهاند. شهید صدر?، آیتالله بجنوردی، آیتالله شاهرودی و حجتالاسلام یوسفی، حقیقت پول را در قدرت خرید آن میدانند و مؤلفان کتاب پول در اقتصاد اسلامی به نظریه ارزش اسمی درباره ماهیت پول گرایش دارند. مقاله حاضر با بررسی این نظریات و نقد مبنایی و بنایی آنها نشان داده است که این نظریات به دلایلی کافی نیستند؛ و باید به نظریهپردازی جدیدی درباره ماهیت پول روی آورد.
مردم سالاری دینی پاسخ بنیادین حکومت دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در باب حکومت دو مسأله، بسیار کلیدی به نظر میرسد:
1 ) چه کسی باید حکومت کند؟
2 ) چگونه باید حکومت بشود؟ (یعنی روش حکومت کردن به چه شکل باشد.)
پاسخهای مختلف و متنوعی به دو پرسش مذکور داده شده، به طوری که نوع پاسخ ارائه شده، ساختار قدرت و سیستم حکومتی متناسب به آن را فراهم میآورد. در اسلام نیز رویکردهای گوناگونی به این دو مسأله شده است، که هر کدام ساختار خاص از قدرت سیاسی را در طول تاریخ اسلام عرضه داشته است. اما در اسلام حقیقی، که در
حکومت انبیا و جانشینان راستینشان نمود عینی پیدا کرده است، رویکرد پاسخ گویانه به هر پرسش پررنگ میباشد. به همین جهت سیستم و روش حکومتی که به تبع آن پاسخها، بیرون داده شده است، بیشتر متمرکز بر مسؤول سازی قدرت سیاسی در تمامی لایههایش میباشد. بنابر این اسلام روش و شیوهی حکومتی را بیرون میدهد، و از آن حمایت به عمل میآورد، که قدرت و توان مندی سیاسی و اجتماعی را در تمامی سطوحش پاسخ گو و مسؤول بسازد. از این روی مردم سالاری دینی را به مثابه عمدهترین ساز و کار ممکن جهت تحقق این هدف برمیگزیند. منتهی مردم سالاری که پاسخ گویی حکومت و قدرت را تأمین میکند، از دیدگاه اسلام، سه عنصر پایه و کلیدی دارد که در فقدان یکی از آنها مردم سالاری دینی و به تبع آن توزیع قدرت و پاسخ گویی حکومت ناپیدا میگردد. آن سه عنصر عبارتند از:
1 ) توان مندی اجتماعی؛
2 ) مسؤولیت پذیری؛
3 ) نگرش حقوقی به قدرت.
روشن است که توان مندی اجتماعی با تمامی ساز و کارهایی که آن را تولید میکند، و در این نوشتار مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است، به تنهایی پاسخ گو شدن حکومت را به وجود نمیآورد و همین طور مسؤولیت پذیری نه به تنهایی و نه در کنار توان مندی، چنین مهمی را عملی نمیسازد. از این روی وجود عامل و عنصر دیگری در کنار آن دو لازم و ضروری است و آن سلطه و نفوذ فراگیر نگرش حقوقی به قدرت میباشد. این نگرش زمینهی اعمال مسؤولانهی قدرت و توان مندی سیاسی و اجتماعی (توان مندی به معنایی که در این نوشتار آمده است) را فراهم میکند و پیوند ناگسستنی میان مردم سالاری دینی و پاسخ گویی حکومت را برقرار میسازد. بنابراین پاسخ گویی حکومت در گرو تحقق مردم سالاری دینی است و عملیاتی شدن این گونه مردم سالاری برآمده از تأثیر و تأثر مداوم توان مندی اجتماعی، مسؤولیت
پذیری و نگرش حقوقی به قدرت میباشد که روح این نوشتار معطوف به چنین ساز و کاری میباشد.
قرآن و کارکردهاى نهاد خانواده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به کارکردهاى خانواده و نقش آن در استحکام نهاد خانواده پرداخته است. یاد کرد زیست اجتماعى انسان، نهاد کوچک اجتماعى خانواده، پیشینه و امروز خانواده بحثهاى درآمدى نوشتار را صورت داده است. کارکردهاى روانى که خود بر دو شاخه روانى - جنسى و روانى - عاطفى تقسیم مىشود و نیز کارکردهاى اجتماعى، شامل فرزندزایى، مفهوم تربیت، تربیت مذهبى، شیوهها و برآیندهاى تربیت خانواده در ماندگارى و ثبات بخشى خانواده و همچنین کارکردهاى اقتصادى خانواده، مطالب محورى و مهم تحقیق به شمار مىروند.
خدا: محرّک نامتحرک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
: جریان آب در رودخانه, پیدایش شب و روز, تغییر فصول, گردش کرات و اجرام آسمانى و… همگى پدیده هاى متغیر و محسوسى هستند که از دیرباز ذهن فیلسوفان و دانشمندان را به خود مشغول داشته اند.
ارسطو تعریف متفکران پیش از خود از حرکت را به خروج تدریجى قوّه از فعل, نقد و آن را به (کمال شىء بالقوّه از آن حیث که بالقوّه است) تعریف کرد. وى در نظام فلسفى خود, براى تبیین حرکات طبیعى با توسل به امتناع تسلسل محرک ها, ناگریز به محرکى ازلى و غیر مادى قائل مى شد: محرک نامتحرک. محرک اول, غایت نهایى همه اشیاى متحرک است و افلاک آسمانى از سر شوق و براى تشبّه به او به حرکت در مى آیند; زیرا او خیر و زیبایى محض است. در سده هاى میانه, آکوئیناس این استدلال را به نحوى سازگار با تعالیم مسیحى, در اثبات بارى تعالى بازسازى کرد. اغلب فیلسوفان مسلمان نیز به برهان محرک اول اشاره کردند, اما براهین امکان و وجوب و برهان صدیقین را محکم تر و شریف تر از آن یافتند. دست کم, از دو جهت در مفهوم محرّک نامتحرک یا خداى ارسطو, مناقشه شده است:
الف) فروپاشى نظام کیهانى بطلیموسى در اثر کشفیات علمى در دوره رنسانس و عصر جدید و نیز تردید در صحت ادلّه امتناع تسلسل که برخى ریاضى دانان مطرح کرده اند.
ب) ناهم خوانى با خداى ادیان: به این معنا که محرک اول نه خالق عالم است و نه ارتباطى با آن و انسان دارد, بر خلاف خداى ادیان که گرچه به معنایى غایت است, خالق هم هست و به آدمى و سرنوشت او توجّه داشته و با او رابطه اى نزدیک و شفقت آمیز دارد.
بررسی معرفت شناسی دینی پلانتینگا(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معرفتشناسی دینی، یک حوزهی علمی میان رشتهای است. حوزههای میان رشتهای حاصل تأملاتی هستند که از برقراری ارتباط و نسبت میان دو قلمرو ایجاد میشوند و مسائل و موضوعات تازهای را برای دانشمندان هر دو معرفت فراهم میکنند.
«معرفتشناسی اصلاح شده»، عنوان مکتبی نوظهور در عرصهی معرفتشناسی دینی معاصر و در عرصهی عقلانیت باور دینی است که علیرغم عمر نسبتاً کوتاهش، توان رقابت با سایر گرایشهای موجود در معرفتشناسی دینی را پیدا نموده است. این رویکرد در مقابل الهیات طبیعی، تفسیری دیگر از عقلانیت عرضه میکند و بر آن است که الهیات طبیعی بیجا و بیمورد است زیرا میخواهد که با بیایمانی در سرزمین خودش یعنی عقل متعارف انسانی رودررو شود. آلوین پلانتینگا، بنیانگذار و از مهمترین طرفداران معرفتشناسی اصلاح شده است که با آثار و مقالات متعدد خویش نقش مؤثری در بسط و ترویج این نظریه داشته است. البته سهم نیکولاس ولترستورف و ویلیام پیآلستون در این زمینه قابل انکار نیست.
دلیل نامگذاری این مکتب به معرفتشناسی اصلاح شده، تشابه دیدگاه طرفداران این مکتب به آراء مهم در شاخهی اصلاح شده (یا کالوینیستی) پروتستانیسم میباشد؛ چرا که مبتنی بر آثار جان کالوین، عالم الهیات اصلاح شده، است که به اعتقاد این عالم الهیاتی، به برکت حسن خدایی، به هر جا بنگریم خداوند را میبینیم. پلانتینگا از این رهگذر، مسألهی توجیه را در حوزهای وسیعتر یعنی مابعدالطبیعه مطرح کرد. او در پرتو این دیدگاه که خداوند ناظم و طراح کارکرد اعتقادات است، تصویری جامع و پیچیده دربارهی نحوهی توجیه اعتقادات ارائه کرده است و از این رهگذر، به صورت ترکیبی، دلیل مابعدالطبیعی و معرفت شناسانهای را به نفع عقلانیت اعتقادات دینی اقامه کرده است.
مطهری و نظریه ی سازگاری اسلام و مدرنیته(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در چهار قرن اخیر شاهد تغییرات و دگرگونیهای پرشتاب، اثر گذار و بنیادین در حوزهی زیست انسانی بوده و هستیم. مدرنیته، که برآمده و برساختهی تحولات نامبرده میباشد، تقریبا تمامی شؤون زندگی بشر را پوشش و تحت تأثیر قرار داده است، مدرنیته هویت سیال و مرکب داشته و به همین جهت تغییرها و تاویلهای مختلف را برتابیده است. اما با وجود تنوع تصویری و تفسیری، آن را این گونه میتوان معنا کرد:
مدرنیته روش اندیشیدن و زیستن است که مؤلفههای اصلی آن را خردورزی، تغییر و پیشرفت میسازد.
از مدرنیته، به معنای یاد شده، معمولاً دو قرائت ارائه شده است:
1 ) مدرنیته پروژهای غربی است.
2 ) مدرنیته پدیدهای انسانی است که در غرب زایش و رویش داشته و از مختصات فکری و ساختاری نیز برخوردار میباشد.
در این نوشتار که پیرامون سازگاری اسلام و مدرنیته در دیدگاه استاد مطهری نگاشته شده است، استاد با خوانش اول مخالفت میورزد. اما خوانش دوم از مدرنیته در تفکرات استاد قابل بازیابی و بازخوانی میباشد.
مدرنیته با تغییر میآغازد؛ اما تغییر سامانمند و مشخص در حوزهی اندیشه، انگیزه، رفتار و ساختار. تغییر در اندیشه به خردورزی و خرد باوری بشری و در انگیزه به استیلای معرفتی و متقن و در رفتار به نهادمندی و مدیریت سازمانی نمود بیرون یافت. استاد مطهری منطق اسلام را در مورد تغییرات یاد شده یکسان نمیداند. تغییر رفتاری را مادامی که در خدمت انسان باشد از نظر اسلام ممدوح و مقبول میخواند. استاد مطهری برای خرد انسانی جایگاه رفیع ترسیم میکند و ریشهی آن را به اسلام مستند میسازد و اندیشهی خرد ورزانه را نتیجه بخش و کم ریسک مییابد، تا جایی که عقل را یکی از منابع و مبادی استنباط احکام دانسته و اجتهاد را موتور محرکهی اسلام میخواند و با جریانهای عقل ستیز در اسلام به شدت برخورد فکری میکند و به علم و تکنیک، که گونههایی از خردورزی انتقادی (نه به معنای پوپری آن) است، روی میآورد. استاد تغییر در انگیزهها را، که عمدتا با زبان مقاصد و اهداف بیان میشوند، از نظر اسلام میپذیرد، ولی همهی آنها را اولاً مقاصد میانی میداند، نه نهایی و ثانیا با رویکرد انتقادی به مبادی و مبانی اندیشه، یعنی خرد ورزی که مادر پیشرفت میباشد، بر این باور است که ریشهی توسعهی بیرونی، توسعهی درونی و انسانی است و دقیقا در همین جا نقش دین و ایمان در کنار عقلانیت بشری پررنگ شده و جهت پیشرفت و تغییرات را سالم میسازد.
در نهایت ایشان میان اسلام و مدرنیته سازگاری میبیند، نه تعارض و تخاصم.
نگاهی به زندگی و شخصیت حضرت علی(رض) از منظر اهل سنت
حوزههای تخصصی:
حضرت علی شخصیتی است که تربیت یافته دامن پیامبر اسلام(ص) است، دوران کودکی را در نزد پیامبر سپری نمود و پس از بعثت پیامبر اکرم، نخستین ایمان آورنده به ایشان است. علی در تمام دوران رسالت پیامبر همواره در رکاب پیامبر اسلام برای دفاع از اسلام و اعتلای کلمه توحید مبارزه کرد و افتخارات فراوانی برای اسلام آفرید، احادیث و روایات رسیده از پیامبر اعظم در رابطه با شخصیت علی(رض) بیانگر عظمت و مقام والای آن حضرت در نزد پیامبر اکرم بود. در دوران پس از رحلت پیامبر نیز آن حضرت با صبر و بردباری جامعه اسلامی را همواره دعوت به وحدت نمود و خود نیز، به عنوان مشاوری امین به خلفا یاری می رساند. مطابق نقل متواتر حضرت علی پس از 63 سال مجاهدت خستگی ناپذیر در راه اعتلای اسلامی و هدایت جامعه بشری در شب بیست و یکم ماه رمضان در محراب عبادت به مقام والای شهادت نائل آمد.
آغاز تشیع در قم
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۸۶ شماره ۷۱
حوزههای تخصصی:
با چه کسى دوستى کنیم
تجرد نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حق حیات و سلب آن از منظر اسلام و حقوق بین الملل بشر با تأکید بر عملیات انتحاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حق حیات و ممنوع بودن سلب آن، در اسلام و اسناد بین المللی حقوق بشر پذیرفته شده است، گرچه به دلیل وجود مبانی نظری متفاوت، تفاسیر مختلفی در این باره دیده می شود. از دیدگاه اسلام، حق حیات، حقی الهی است که به بشر عطا شده و انسان ها به حفظ آن مکلف اند. حفظ نفس از مقاصد شریعت است و محروم کردن انسان ها از این موهبت الهی، اگر به ناحق صورت پذیرد، حرام است. با این حال، در مسائلی نظیر جهاد، عملیات استشهادی، ایثار و ... ، به مسلمانان اجازه داده شده است حیات مادی خود را در معرض خطر قرار دهند. در این صورت سلب حیات، ارزشمند و بافضیلت قلمداد می شود. این در حالی است که در نگاه اسناد بین الملل عام حقوق بشر، حق حیات حقی بنیادین، مطلق و پایه سایر حقوق تلقی شده و سلب ناشدنی و اعراض ناپذیر است. از این منظر به حیات به عنوان عطای خداوندی نگریسته نمی شود. مطالعه موردی عملیات انتحاری در دو دیدگاه پیش گفته نشان می دهد چون انسان از موهبت حق حیات برخوردار است این نوع عملیات که عموماً علیه انسان های بی گناه است، ممنوع تلقی می شود. البته چون عملیات استشهادی و آزادی بخش در ماهیت و محتوا با عملیات انتحاری متفاوت اند، از این جهت مستثنا هستند.
وفای به عهد
منبع:
بشارت ۱۳۸۸ شماره ۷۰
حوزههای تخصصی:
کلیسای مورمون
منبع:
هفت آسمان ۱۳۸۱ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
هنر و زیبایی از نگاه مبانی فقه اجتهادی
حوزههای تخصصی:
امتناع تسلسل (3)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقش پیامبران در تمدن جهان
حوزههای تخصصی:
از آنجا که جایگاه پیامبران در تمدن گذشته بشر پیوسته مورد نقد و بررسى موافقان و مخالفان پیامبران بوده و با توجه به اینکه اراده انسان مهمترین عامل تمدن ساز شناخته شده چگونگى تأثیرگذارى پیامبران مورد ارزیابى و سنجش قرار مىگیرد. منابع دینى، تاریخى و علمى و نیز داورى اندیشمندان، مأخذ و مستند سنجش این امر و تعیین نتیجه آن مىباشد.
عناصر مادّی آفرینش جهان از منظر قرآن و کیهان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر یا عناصر اولیه آفرینش جهان هستی، از دیرباز مورد مطالعه دانشمندان بوده است. برخی از فلاسفه، عنصر اولیه آفرینش را غیر مادی دانسته و از آن به «نور» و یا «عقل» تعبیر می کنند. گروهی نیز آب، هوا، آتش و یا عناصر چهارگانه را ماده آغازین و اصیل آفرینش جهان مادی می دانند. قرآن کریم نیز برای نشان دادن حکمت، علم و قدرت خداوند به انسان ها، به عناصر اولیه و روند خلقت اشاراتی کرده است و از وجود «ماء»، «دخان» و رخداد «رتق» و «فتق» در آغاز آفرینش سخن می گوید. کیهان شناسان و فیزیکدانان نیز با بهره گیری از ابزارها و شیوه های تجربی فرضیه های گوناگونی در این زمینه ارائه داده اند. گوی آتشین اولیه، با چگالی و حرارت بسیار بالا در فرضیه انفجار بزرگ، نقطه مرکزی شمرده شده است. برخی دیگر، ذرّات بنیادی دیگری را توضیحی برای نقطه آغازین و بخشی از روند آفرینش، پیشنهاد داده اند. این یافته ها در برخی موارد با آموزه های قرآن هماهنگی دارد و می توان آن را از شگفتی های علمی قرآن به شمار آورد.