فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۲۱ تا ۷٬۶۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مهارتهای حرکتی بنیادی، پایه و اساس مهارتهای تخصصی هستند. علاوهبر بالیدگی غنیسازی محیط نیز میتواند بر توسعة این مهارتها اثرگذار باشد. هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسة تأثیر برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و برنامة حرکتی اسپارک بهعنوان تجربههای حرکتی بر رشد مهارتهای حرکتی بنیادی کودکان 6 تا 8 ساله بود. به این منظور 120 کودک 6 تا 8 ساله از بین مدارس ابتدایی شهر تهران بهصورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. آنها در سه گروه برنامة اجرای حرکتی اسپارک، برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و گروه کنترل بعد از اجرای پیشآزمون (آزمون مهارتهای حرکتی درشت – ویرایش دوم اولریخ) و به شیوة همتاسازی قرار گرفتند. برنامهها بهصورت یکساله در گروهها (36 هفته و هر هفته یک جلسه و هر جلسه 30 دقیقه) انجام گرفت. در هفتة سیوهفتم پسآزمون اجرا شد. در این آزمون برای آزمون فرضیه از روش استیودنت وابسته و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که دو گروه برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و برنامة حرکتی اسپارک در مهارتهای بنیادی و جابهجایی نسبت به گروه کنترل با (05/0 P<) عملکرد بهتری داشتند و تفاوت بین دو گروه آزمایشی با یکدیگر معنادار نبود. در مهارتهای دستکاری برنامة حرکتی اسپارک نسبت به دو گروه برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد و کنترل تأثیر بیشتری بر رشد این مهارتها داشت. برنامة آموزشی ژیمناستیک متناسب با رشد نسبت به گروه کنترل تأثیر بیشتری بر رشد مهارتهای دستکاری داشت (05/0 P<). باتوجه به نتایج بهدستآمده، برنامههای آموزشی مورد استفاده میتوانند تجربة حرکتی مناسبی برای کودکان باشند. این برنامهها با ایجاد فرصت مناسب برای تمرین و ارائة تکالیف متناسب با رشد حرکتی میتوانند در مدرسه برای رشد مهارتهای حرکتی استفاده شوند.
بررسی رابطه شرایط سازمانی و راهبرد های مدیریتی با توانمند سازی مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه شرایط سازمانی و راهبرد های مدیریتی با توانمندسازی مدیران مدارس بود. جامعه آماری مدیران مدارس شهر همدان بودند که از این تعداد 220 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش شرایط سازمانی و راهبرد های مدیریتی و از مقیاس توانمندسازی مشارکت کنندگان مدرسه (SPES) برای تعیین میزان توانمندی مدیران استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t ، روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه بهره برداری شد. نتایج نشان داد که میزان توانمندی مدیران مدارس در مجموع بیشتر از حد متوسط و در ابعاد توانمندی مقام و منزلت، خود کار آمدی، تأثیرگذاری، نسبتاً قوی، در بعد رشد حرفه ای در حد متوسط و در ابعاد استقلال و مشارکت در تصمیم گیری ضعیف است. بین راهبرد های مدیریتی(دسترسی به اطلاعات و سبک رهبری تحولی) و توانمندسازی و ابعاد آن رابطه معناداری وجود دارد. رهبری تحولی پیش بینی کننده بهتری از توانمندسازی مدیران است. بین شرایط سازمانی و توانمند سازی و ابعاد آن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، اما بین ساختار سازمانی بوروکراتیک و توانمندسازی و ابعاد خودکارآمدی، مقام و منزلت و تأثیرگذاری رابطه ضعیف منفی و معنادار وجود دارد، ولی ساختار سازمانی بوروکراتیک با ابعاد تصمیم گیری مشارکتی، استقلال و رشد حرفه ای رابطه معناداری ندارد. از بین متغیر های شرایط سازمانی، دسترسی به منابع و وجود اهداف روشن پیش بینی کننده های بهتری از توانمندسازی مدیران هستند.
اثر خلق بر عملکرد سیستم حافظه
حوزههای تخصصی:
شب ادراری کودکان
بررسی ارتباط بین ویژگیهای روانی - اجتماعی خانواده و بروز علایم اختلال کمبود توجه وبیش فعالی کودکان
احترام متقابل معلم و متعلم در اسلام
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۸۵
حوزههای تخصصی:
مقایسه جرأت آموزی و جرأت آموزی توأم با بازسازی شناختی در کاهش اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی جسمیبود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این مطالعه شامل تمام افراد با ناتوانی جسمی شهر تهران بود. نمونه شامل 22 نفر که به شیوه در دسترس از مؤسسه رعد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل با تعداد برابر (11 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم و اضطراب بک استفاده شد که آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از آموزش آن ها را تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایش 3 ماه (12 جلسه هفتگی) مهارت های زندگی را آموزش دیدند که شامل مهارت های خودآگاهی، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، حل مسئله و تصمیم گیری، مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس بودند. داده ها با آزمون های یومان ویتنی، T مستقل، تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزشمهارت های زندگی علائم اضطراب و افسردگی آزمودنی های گروه آزمایش را به طور معناداری کاهش داده (01/0≥P) است، درحالی که گروه کنترل هیچ تغییر معناداری را در پس آزمون و پیگیری نشان ندادند.بر اساس یافته ها می توان پیشنهاد کرد که برای کنترل اضطراب و افسردگی افراد با ناتوانی های جسمی از آموزش مهارت های زندگی استفاده کرد.
اثربخشی آموزه های هستیشناسی اسلامی بر رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، که از نوع مطالعات نیمه تجربی پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود، با هدف تعیین اثربخشی آموزه های هستی شناسی اسلامی بر افزایش رضایت زناشویی زنان متأهل انجام شد. بدین منظور، از بین مراجعه کنندگان مرکز مشاوره باب الحوائج شهرستان میبد، 24 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به شرکت کنندگان گروه آزمایش، هر هفته دو جلسه نود دقیقه ای به مدت 10 جلسه آموزه های مبتنی بر هستی شناسی اسلامی دربارة ارتباط زناشویی داده شد و به گروه کنترلی هیچ گونه آموزشی ارائه نشد. هر دو گروه یک بار پیش از انجام آزمایش، یک بار بلافاصله پس از اتمام آزمایش و یک بار یک ماه پس از انجام مداخلات، فرم کوتاه آزمون رضایت زناشویی انریچ را تکمیل کردند. در نهایت، داده های جمع آوری شده به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزه های هستی شناسی اسلامی بر افزایش رضایت زناشویی شرکت کنندگان گروه آزمایش تأثیر معنی داری داشت. این افزایش در مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که ارائه آموزه های مذهبی مبتنی بر هستی شناسی اسلامی، شیوة مناسبی برای افزایش رضایت زناشویی زوجین است.
مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی انجام شد. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان منطقه 10 دانشگاه آزاد اسلامی بود، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شداند. در این پژوهش از پرسشنامه باورهای معرفت شناسی شومر استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشجویان رشتههای مختلف، در باورهای معرفتشناختی ساده بودن دانش 1 (به دنبال یک پاسخ بودن) و ثبات دانش با یکدیگر تفاوت معنیدار دارند اما در سایر ابعاد تفاوت ندارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس مقطع تحصیلی نیز نشان داد که به غیر از ساده بودن دانش و وقوف بر همه چیز، سایر ابعاد در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت معنی دار دارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی در دو جنس نشان داد که دختران به ثبات دانش باور بیشتری نسبت به پسران دارند. اما در ابعاد دیگر تفاوتی بین آنها دیده نشد. نتیجه گیری: بنابراین می توان باورهای معرفت شناختی را یکی از فرایندهای شناخت اجتماعی دانست.
رابطه تجربه بی نزاکتی در محیط کار و عدالت سازمانی با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار: میانجی گری نقش عاطفه منفی و تعدیل گری روان رنجورخویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تجربه بی نزاکتی در محیط کار و عدالت سازمانی، با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار و در نظر گرفتن نقش میانجی عاطفه منفی و تعدیلی روان رنجورخویی انجام گردید. این پژوهش از نوع رابطه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر 411 نفر پرسنل یک سازمان خدماتی بود که از میان آنان 198 نفر به صورت تصادفی ساده گزینش شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تجربه بی نزاکتی در محیط کار (کورتینا و همکاران، 2001)، پرسشنامه عدالت سازمانی (کالکویت، 2001)، مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل (ون کاتویک و همکاران، 2000)، مقیاس ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار (بلو و آندرسون، 2005) و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1985) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل میانجی ماکرو پریچر و هایز (2008) و تحلیل تعدیلی هایز و ماتس (2009) استفاده گردید. نتایج نشان داد تجربه بی نزاکتی در محیط کار، عدالت بین فردی، عدالت اطلاعاتی، روان رنجورخویی و عاطفه منفی با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار رابطه معناداری دارند (01/0P<). به علاوه، عاطفه منفی رابطه بین عدالت تعاملی و ارتکاب بی نزاکتی را میانجی گری می کند (05/0P<). یافته ها حاکی از آن بود که قربانیان بی نزاکتی با ارتکاب بی نزاکتی، این رفتار را تلافی کرده و روان رنجورخویی این رابطه را تعدیل می کند. به عبارت دیگر، رابطه بین تجربه بی نزاکتی و ارتکاب بی نزاکتی در افراد با روان رنجورخویی بالا، بیشتر از افراد با روان رنجورخویی پایین است (01/0P<).