فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه ی عملکرد دانش آموزان پایه ی اول در دروس علوم، ریاضی، بخوانیم و بنویسیم، و معدل این دروس برحسب جنسیت و آموزش های پیش دبستانی با کنترل هوش می باشد. جامعه ی آماری تحقیق را دانش آ موزان پایه ی اول ابتدایی نواحی پنجگانه سازمان آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 84-85 تشکیل دادند. نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بود. برای نمونه گیری از هر ناحیه ی آموزش و پرورش 6 مدرسه ی پسرانه و 6 مدرسه ی دخترانه و در کل 60 مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس پایه ی اول و از هر کلاس دو دانش آموز که دوره ی آموزش های پیش دبستانی را گذرانده و دو دانش آموز که این دوره را طی نکرده بودند، انتخاب شد و در کل240 دانش آموز پایه ی اول در این تحقیق شرکت کردند. از آزمون های هماهنگ در دروس ریاضی، علوم، بخوانیم بنویسیم، معدل این دروس، آزمون ریون رنگی مخصوص کودکان استفاده گردید. روش آماری به کار رفته جهت تجزیه و تحلیل نتایج، تحلیل کواریانس (ANCOVA) می باشد. نتایج به دست آمده نشان داد که با کنترل هوش، بین عملکرد دانش آموزان در دروس ریاضی، علوم، بخوانیم و بنویسیم و معدل این دروس بر حسب آموزش های پیش دبستانی در 05/0> pتفاوت معنا دار وجود دارد. با کنترل هوش، بین عملکرد تحصیلی دانش آموزان در دروس ریاضی، علوم، معدل این دروس بر حسب جنسیت تفاوت معنا دار وجود ندارد. بین نمره های درس بخوانیم و بنویسیم بر حسب جنسیت در 05/0p < تفاوت معنا دار وجود دارد و میانگین نمره های دختران بیشتر از پسران است. اما بین معدل دانش آ موزان پایه ی اول برحسب جنسیت و آموزش های پیش دبستانی اثر تعاملی معنا دار مشاهده نشد.
بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس پژوهش، هوش هیجانی، توانایی فرد را در مقابله با استرس ها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد (بار - اون، 1997). در این پژوهش به روش نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل، به تعداد 20 نفر از دانش آموزان دارای معدل تحصیلی پایین تر از 12، طی 10 جلسه مهارت های هوش هیجانی آموزش داده شد. با استفاده از پرسشنامه های ASRI، خودکارآمدی شرز و GHQ به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تاثیر آموزش هوش هیجانی بر قدرت ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت عمومی دانش آموزان بررسی شد نتایج بیانگر تاثیر معنی دار این آموزش ها بر متغیرهای وابسته بود.
معرفی یک ابزار؛ نسخه ی سوم آزمون های پیشرفت تحصیلی وودکاک- جانسون (WJ III)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه ی سوم آزمون های وودکاک- جانسون (WJ III) ابزاری روا و پایا برای ارزیابی توانایی های شناختی و پیشرفت تحصیلی در کودکان و بزرگسالان می باشد. این آزمون ها بر اساس نظریه کتل- هورن- کارول (CHC)، رایج ترین مدل نظری هوش، طراحی و ساخته شده اند. آزمون های WJ III شامل دو مجموعه ی متمایز می باشد که به طور همزمان هنجار شده اند: آزمون های توانایی های شناختی وودکاک- جانسون (WJ III COG) و آزمون های پیشرفت تحصیلی وودکاک- جانسون (WJ III ACH). آزمون های WJ III ACH به ارزیابی مهارت های تحصیلی از قبیل ریاضیات، زبان شفاهی، زبان نوشتاری، خواندن و دانش تحصیلی می پردازد. استفاده ی گسترده از آزمون های WJ III توسط روانشناسان به دلیل فرآیندهای استانداردسازی و هنجاریابی دقیق آن، جامعیت محتوی و ارایه راهکارهای درمانی مرتبط می باشد. این گزارش به معرفی آزمون های WJ III ACH به عنوان مبنایی برای شناسایی حوزه های تحصیلی، آگاهی از فرآیندهای شناختی درگیر در مهارت های تحصیلی، یادگیری کاربردهای آن و راهنمایی برای گسترش آزمون های پیشرفت تحصیلی می باشد. نتایج این گزارش می تواند کاربرد آموزشی و پژوهشی داشته باشد.
مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی با تاکید بر روش تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودشناسی از جمله محوری ترین ارکان تعلیم و تربیت به شمار می رود. مفهوم""خود"" به عنوان یکی از مباحث انسان شناسی، مفهومی بنیادی در روان شناسی به خصوص روان شناسی انسان گرا است. مکتب عرفان اسلامی نیز که ریشه در آموزه های اصیل اسلامی دارد، از جمله مکاتبی است که در سطح وسیع به موضوع ""خود"" و ""خودشناسی"" پرداخته است. هدف کلی این پژوهش، بررسی تطبیقی مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی می باشد. با توجه با این هدف، ابتدا دیدگاه مازلو و راجرز به عنوان اصلی ترین نمایندگان روان شناسی انسان گرا و نجم الدین رازی و عزیزالدین نسفی به عنوان نمایندگان عرفان اسلامی بررسی و سپس به شباهت ها و تفاوت های این دیدگاه ها در خصوص مفهوم خود پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تطبیقی انجام شده است.نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با وجود تفاوت ها، شباهت های زیادی نیز میان این دو دیدگاه در خصوص خود و خودشناسی وجود دارد. لذا تعامل و گفتگوی سازنده میان این دو دیدگاه امکان پذیر است.
" پنج عامل بزرگ شخصیت و نیاز به شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هـدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و نیاز بـه شناخت بود. بدین منظور 191 دانشجـو (109 دختر و 82 پسر) از دانشگـاههای مختلف شیـراز به پـرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (گلـدبرگ، 1999) و مقیاس نیاز به شناخت (کاسیوپا، پتی و کائو، 1984) پـاسخ دادند. نتایج نشان دادند که نیاز به شناخت با گشودگی نسبت به تجربه، وظیفه شناسی و بـرون گردی، ارتباط مثبت، با نورزگرایی ارتباط منفی دارد و با مقبولیت رابطـه ای ندارد. اما فقط گشودگی نسبت به تجربه توانست نیاز به شناخت را پیش بینی کند (18/0 = 2r). استلزامهای پژوهشی درباره نیاز به شناخت به بحث گذاشته شد.
مقایسه حافظه کلامی و بصری در کودکان تحت درمان و بدون درمان ریتالین :adhd
حوزههای تخصصی:
اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی [Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)] یکی از اختلالات رایج روان شناختی کودکان است. در این مطالعه، حافظه فوری و تاخیری کلامی و حافظه فوری و تاخیری بصری در کودکان دچار ADHD تحت درمان و بدون درمان با داروی ریتالین (متیل فنیدیت) بررسی شده است. به همین منظور 24 پسر 12-6 ساله مبتلا به اختلال ADHD تحت درمان دارویی و بدون درمان دارویی، با استفاده از مقیاس ارزیابی والدین کانرز و مصاحبه بالینی به وسیله روان پزشک انتخاب و حافظه کلامی و بصری آنها بررسی گردید. برای بررسی حافظه فوری و تاخیری کلامی، از آزمون فراخوانی داستان و برای بررسی حافظه بصری (فوری و تاخیری)، از آزمون مخصوص حافظه کلامی و حافظه فوری بصری کیم کاراد استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد کودکان دچار ADHD تحت درمان، در زمینه های حافظه فوری کلامی و حافظه فوری بصری بهتر از عملکرد کودکان دچار ADHD بدون درمان بوده است که این اثر احتمالی «درمان دارویی» را مطرح می کند. این در حالی است که عملکرد کودکان دچار ADHD تحت درمان، در زمینه حافظه تاخیری کلامی و بصری تقریبا همانند کودکان دچار ADHD بدون درمان بوده است. پس می توان چنین احتمال داد که کودکان دچار ADHD نواقصی در حافظه فعال دارند که درمان دارویی می تواند آنها را رفع کند.
سنخ شخصیتی D(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مطالعات نقش عوامل خطرساز روانی - اجتماعی و رفتاری را در سبب شناسی و فیزیوپاتولوژی اختلالات قلبی - عروقی نشان داده است. مطالعات قبلی ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی را نشان داده است. در سال های اخیر یک سازه شخصیتی جدید تحت عنوان سنخ شخصیت D مطرح شده است. این سنخ از شخصیت، از طریق تمایل همزمان به تجربه هیجانات منفی (عواطف منفی) و اجتناب از ابراز این هیجانات در تعاملات اجتماعی با دیگران (بازداری اجتماعی) مشخص می شود. تشخیص این سنخ شخصیتی با مقیاس های اندازه گیری ویژگی های مذکور امکان پذیر است. برخی شواهد نقش عوامل ارثی را در تکوین این ویژگی ها تایید می نماید. بررسی یافته های مطالعات مختلف نشان داد سنخ شخصیت D یک عامل خطر مستقل برای بروز آشفتگی های روان شناختی، بیماری های قلبی، پیش آگهی بد در بیماران قلبی و افزایش مرگ و میر است. شواهد ارتباط بین سنخ شخصیتی D و واکنش پذیری قلبی - عروقی، بی نظمی در محور HPA و به دنبال آن افزایش سطح کورتیزل و فرآیندهای سایکونوروایمونولوژی را تایید می نماید. این تغییرات ممکن است عوامل واسطه ای بین سنخ شخصیت D و پیامدهای بالینی در بیماران قلبی باشد. شناسایی بیماران قلبی با سنخ شخصیت D و استفاده از مداخلات روان شناختی در توانبخشی آنان ضروری به نظر می رسد. به علاوه، سنخD یک سازه شخصیتی است که نه تنها می تواند در مورد بیماری های قلبی مورد توجه قرار گیرد بلکه در مورد سایر اختلالات روان - تنی نیز قابل بررسی می باشد.
بررسی روش های افزایش مسئولیت پذیری در دانش آموزان دوره راهنمایی شهر شهرضا در سال تحصیل 85 - 1384(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر شیوه های افزایش مسئولیت پذیری انضباط مثبت، یادگیری مبتنی بر خود و واقعیت درمانی در دانش آموزان راهنمایی شهر شهرضا در سال تحصیلی 85-1384 بود .
در این پژوهش از سه شیوه آموزشی «انضباط مثبت» ، «یادگیری مبتنی بر خود» و «واقعیت درمانی» در قالب روش تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل استفاده شده است.
جامعه آماری این پژوهش،کلیه دانش آموزان پسرو دختر دوره راهنمایی شهر شهرضا بود و این جامعه تقریباً 5919 نفر است که در سال تحصیلی مذکور مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 240 دانش آموز(120 نفر پسر و 120 نفر دختر) بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در 6 گروه آزمایش و2 گروه کنترل از هر دو جنس جایگزین شدند که در مجموع 8 گروه 30 نفره را تشکیل دادند. هر شیوه به مدت 12 جلسه هر جلسه به مدت یک ساعت جداگانه و در هر دو جنس اجرا شده است. منظور از مسئولیت پذیری در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی ها از مقیاس والدین، دبیر و خود تحلیلی به دست می آورند .جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری 13spss در دوسطح توصیفی(میانگین،واریانس و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد .
نتایج تحقیق نشان داد که آموزش مسئولیت پذیری به شیوه انضباط مثبت و واقعیت درمانی در پسران و دختران در هر سه نوع سنجش (والد، دبیر و خودارزیابی) و در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است .برنامه آموزشی یادگیری مبتنی بر خود در افزایش مسئولیت پذیری پسران در هردو نوع سنجش والد ودبیر در دو مرحله پس آزمون وپیگیری معنا دار بوده است، ولی در نوع سنجش خود ارزیابی معنا دار نبوده است . اثر متقابل جنس و عضویت گروهی فقط در مرحله پیگیری و برای فرم دبیر به میزان 2/4 درصد و فرم والد به میزان 7/4 درصد تاثیر معنادار داشته است (05/0 P<)
مقایسه مشکلات رفتاری کودکان در خانواده های تک فرزند و دو فرزند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه میزان مشکلات رفتاری برونی سازی و درونی سازی شده دانش آموزان مقطع ابتدایی در خانواده های تک فرزند و دو فرزند شهرستان یزد می پردازد. روش این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. نمونه مورد پژوهش، 308 نفر از دانش آموزان پایه اول تا ششم مدارس ابتدایی شهرستان یزد (163 تک فرزند و 145 دو فرزند)، به همراه والدین آنان هستند که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش، سیاهة رفتاری کودکان (CBCL) به همراه فرم اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته است. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه، حاکی از معناداری تفاوت میانگین مشکلات رفتاری اعم از مشکلات برونی سازی و درونی سازی، میان تک فرزندی ها و دو فرزندی ها بود. براساس یافته های به د ست آمده می توان گفت: کودکان خانواده های دو فرزند، در مشکلات رفتاری اعم از مشکلات درونی سازی و مشکلات برونی سازی، میانگین کمتر و وضعیت کاملاً بهتری نسبت به تک فرزندی ها دارند.
تأثیر علوم شناختی بر روانشناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی به عنوان یکی از دانش های نو در سال های اخیر توسعه قابل ملاحظه ای یافته است، به طوری که پیش بینی می شود با کمک سایر دانش های جدید از جمله فن آوری زیستی، فن آوری اطلاعات و فن آوری نانو تحول عمیقی در زندگی بشر ایجاد کند. این دانش که حوزه ای میان رشته ای مرکب از علم اعصاب، روانشناسی، زبان شناسی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن است، تأثیر چشمگیری بر روانشناسی داشته است، تا آنجا که امروزه رویکرد شناختی در اکثر دانشکده ها، مراکز تحقیقاتی و کتابها و مجله های روانشناسی گرایش حاکم به شمار می رود.
روانشناسی شناختی با تکیه بر تجربه توانسته است قفل های بسیاری را از مغز و ذهن انسان بگشاید و به برکت شناخت مغز و کارکردهای آن اطلاعات با ارزشی درباره ریشه های رفتار آدمی به دست دهد که می تواند به استفاده بهینه از مغز، معالجه آسیب های مغزی و طراحی الگوهای مصنوعی از روی مغز کمک کند. امروزه مغز دیگر جعبه سیاه تلقی نمی شود و بشر نه فقط به درون آن دسترسی دارد، بلکه می تواند در آن مداخله کند.
مداخله در مغز به صور مختلف صورت می گیرد که در این مقاله سعی می شود به برخی از آنها اشاره و آینده علوم شناختی و تأثیر آن بر روانشناسی شناختی بررسی شود؛ آن گاه ضرورت آماده سازی منابع علمی از جمله کتاب های درسی روانشناسی بر اساس آخرین دستاوردهای علوم شناختی و رشته های زیرمجموعه آن و نیز ضرورت تحول در نظام آموزشی کشور مورد تأکید قرار گیرد.
حساسیت اضطرابی: مفاهیم و دیدگاهها
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با اثر بخشی مدیران مدارس مدیریت آموزش و پرورش شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با اثر بخشی مدیران مدارس مدیریت آموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) مدارس دولتی مدیریت آموزش و پرورش منطقه پنج شهر تهران (3509 نفر) می باشد و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 346 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی ساده و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. روش انجام این پژوهش از نوع همبستگی می باشد. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سلامت سازمانی (OHI) و اثر بخشی سازمانی استفاده شد. روایی صوری و محتوایی آنها با استفاده از منابع موجود و نظرات صاحب نظران بدست آمد و اعتبار آنها از راه اجرای آزمایشی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای سلامت سازمانی 0.89 درصد و برای اثر بخشی سازمانی 0.91 درصد تعیین گردید. برای بررسی ابعاد سلامت سازمانی، از الگویی که سلامت سازمانی را به شش بعد ساخت دهی، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه، تاکید علمی و یگانگی نهادی تقسیم کرده، استفاده شده است و جهت بررسی اثر بخشی از الگویی که اثر بخشی را به شش بعد رهبری، یاری رساندن به دانش آموزان، روابط سازنده با اولیا، برخورد شایسته با معلمین، مهارت در ارزشیابی کارکنان و اداره امور مدرسه از دید دبیران می سنجد، استفاده شده است. در این پژوهش ارتباط سلامت سازمانی و ابعاد آن با اثر بخشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین کلیه ابعاد سلامت سازمانی (ساخت دهی، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه، تاکید علمی و یگانگی نهادی) و اثر بخشی سازمانی رابطه معنی دار وجود دارد و اگر مدیران مدارس در به کاربردن روشهای ایجاد سلامت سازمانی تلاش کنند، اثر بخشی مدارس آنها در تمام ابعاد بهبود خواهد یافت.
ازدواج موفق : بررسی رضایت از ازدواج در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
"
پژوهش حاضر به بررسی عواملی میپردازد که بر میزان رضایت از ازدواج تأثیر میگذارند. هدف اصلی پژوهش برجسته کردن عواملی است که با افزایش احساس رضایت از ازدواج، پایداری زندگی زناشویی را تضمین میکنند. نمونه انتخابی را 300 دانشجوی زن و مرد متأهل که به صورت نمونه در دسترس از دانشگاه آزاد اسلامیواحد تهران جنوب انتخاب شدند، تشکیل دادند. تمامیآزمودنیها به دو پرسشنامه رضایت از ازدواج و پرسشنامه مشخصات فردی پاسخ دادند و بدین ترتیب، متغیرهای جنس، سالهای زندگی مشترک، سن همسر، اختلاف سنی با همسر، درآمد خانواده و شیوه آشنایی بررسی شدند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک طرفه نشان دادند که جنس، سالهای زندگی مشترک، سن همسر و اختلاف سنی با همسر بر میزان رضایت از زندگی زناشویی مؤثرند اما عواملی مانند درآمد خانواده و شیوه آشنایی بر میزان رضایت افراد از ازدواج تأثیر نمیگذارند. نتایج به دست آمده، ضرورت مداخلههای روانشناختی پیش از ازدواج و در طول زندگی زناشویی را مورد تأیید قرار دادند.
"
انسان بیولوژیک، پسیکولوژیک، فانکشنال
حوزههای تخصصی:
یادگیری مشارکتی و تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هـدف این پژوهش، بررسی تاثیر یادگیری مشارکتی بر افـزایش تفکـر انتقـادی بود. برای ایـن منظور 60 دانشجوی دختر رشته ریاضی (30 نفر گـروه آزمـایشی و 30 نفر گـروه گواه) با استفاده از پرسشنامه تفکـر انتقادی او ـ سی ـ آر (OCR، 2000) آزمون شدند. پس یک واحد درسی در گـروه آزمایشی به شیوه مشارکتی و در گروه گواه به شیوه سخنرانی آموزش داده شـد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغبری نشان دادند که هر سه مهارت تفکر انتقادی (تحلیل انتقادی، اعتبار شواهد و ارزشیـابی انتقـادی) در گـروه آزمـایشی بیش از گـروه گواه بود. چگونگی تاثیـر یادگیری مشارکتی بر مهارتهای تفکر انتقادی مورد بحث قرار گرفت.
"
بررسی اعتیاد به اینترنت و رابطه ی آن با ویژگی های شخصیتی در نوجوانان تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: اعتیاد به اینترنت، نوعی وابستگی رفتاری است که فرد برای مقابله با مشکلات از آن استفاده می کند. ویژگی های شخصیتی صفاتی پایدار در طول زمان هستند که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نمی کنند. تحقیقات نشان داده است که ویژگی های شخصیتی تاثیر مهمی بر استفاده از اینترنت دارند، لذا این پژوهش برای ارزیابی این ارتباط در نوجوانان تهران طراحی گردید. روش کار: نمونه ی پژوهش که در بهار سال 87 انجام گرفته است در برگیرنده ی 361 نفر از نوجوانان دبیرستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به وسیله ی پرسش نامه ی 20 سئوالی اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسش نامه ی NEO PI–R مورد سنجش قرار گرفتند. آزمودنی ها در پاسخ گویی مختار بودند و اطلاعات آن ها محرمانه ثبت و نگهداری گردید. روش های آماری مورد استفاده شامل ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون همزمان و گام به گام می باشد. یافته ها: ارتباط معنی داری میان روان رنجورخویی و اعتیاد به اینترنت در نوجوانان دختر (01/0P<، 4/0=r) و نوجوانان دختر و پسر در کل (01/0P<، 25/0=r) وجود دارد. در نوجوانان پسر رابطه ی معنی داری میان خوشایندی (05/0P<، 17/0=r) و وظیفه شناسی با اعتیاد به اینترنت (05/0P<، 17/0=r ) به دست آمد. نتیجه گیری: اعتیاد به اینترنت با برخی از صفات شخصیتی نوجوانان از جمله روان رنجورخویی، خوشایندی و وظیفه شناسی ارتباط دارد.
"
ارتباطات اینترنتی در زندگی : بررسی نقش ادراک حمایت اجتماعی واحساس تنهایی در استفاده از اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از اینترنت، در حوزه های وسیعی، در حال افزایش است. محیط های بر خط نفوذ فزاینده ای بر گستره زندگی انسان دارد. به همین لحاظ، مساله پیامدهای استفاده از این ابزار ارتباطی توجه پژوهشگران حوزه روانشناسی و جامعه شناسی را به خود معطوف کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین احساس تنهایی و استفاده از اینترنت با پیشایندی ادراک حمایت اجتماعی بود.
شرکت کنندگان در پژوهش جمعاً 436 دانشجو شامل 225 دانشجوی دختر و 211 دانشجوی پسر از دانشگاه های شهر شیراز بودند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش، از فرم کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی برای بزرگسالان(دیتوماسو و همکاران،2004)، ادراک حمایت اجتماعی (زیمت و همکاران، 1988) و پرسشنامه سرگرمیهای اینترنتی استفاده شد. روایی و پایایی این ابزارها به ترتیب با استفاده از تحلیل عوامل و ضریب آلفای کرونباخ احراز شد.
مدل فرضی با استفاده از رگرسیون متوالی همزمان و بر اساس مراحل پیشنهادی بارون و کنی تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که ادراک حمایت اجتماعی به طور مستقیم پیش بینی کننده منفی ضعیفی برای استفاده از اینترنت است. همچنین احساس تنهایی خانوادگی و اجتماعی، نقش واسطه ای بین ادراک حمایت اجتماعی و میزان استفاده از اینترنت دارند. نکته جالب توجه اینکه احساس تنهایی خانوادگی میزان استفاده از اینترنت را به گونه مثبت و احساس تنهایی اجتماعی میزان استفاده از اینترنت را به گونه منفی پیش بینی می کرد. نتایج پژوهش حاضر مؤید نقش واسطه گری احساس تنهایی خانوادگی و اجتماعی در پیوند حمایت اجتماعی و میزان استفاده از اینترنت بود. در مجموع یافته ها اهمیت نقش حمایت اجتماعی و احساس تنهایی را در میزان استفاده از اینترنت نشان داد.