فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی بود
روش: بدین منظور 60 نفر از والدین کودکان کم توان ذهنی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش و کنترل (هر یک 30نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفتند و از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای لازاروس به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبرد مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، خودکنترلی، طلب حمایت اجتماعی، اجتنابی و ارزیابی مجدد مثبت والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است اما آموزش مهارت حل مسئله بر راهبرد پذیرش مسئولیت و حل مسئله برنامه ریزی شده والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار نیست.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های حل مسئله بر تغییر برخی از راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است.
رابطه بین الگوهای ارتباط زناشویی و باورهای غیرمنطقی دبیران دبیرستان های ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه الگوی ارتباط زناشویی دبیران و باورهای منطقی آن ها انجام گرفت. دو پرسشنامه الگوهای زناشویی وباورهای غیر منطقی، توسط 171 نفر از دبیران دبیرستان، که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، تکمیل و بررسی شد. نتایج نشان داد که بین الگوی ارتباط سازنده متقابل و باورهای غیر منطقی دبیران رابطه منفی معناداری وجود دارد. اما همبستگی بین سایر الگوهای ارتباط زناشویی و باورهای غیر منطقی مثبت و معنادار بود.
همچنین یافته ها نشان داد مردان دبیری که الگوی غالب ارتباط زناشویی آن ها یکی از الگوهای ارتباط سازنده متقابل، ارتباط مرد توقع/ زن کناره گیری و یا زن توقع/ مرد کناره گیر است در مقایسه با زنان دبیری که از این الگوها در ارتباط با همسرشان استفاده می کنند، منطقی تر هستند. در الگوهای ارتباط اجتناب متقابل و توقع/ کناره گیری، تفاوت معناداری بین باورهای غیر منطقی زنان و مردان بدست نیامد.
تأثیر بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل با استفاده از بازخورد نوار ویدئویی بر اکتساب ، یادداری و انتقال مهارت حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، تاثیر ارائة بازخورد خودکنترل و آزمونگرکنترل با استفاده از بازخورد نوار ویدئویی بر یادگیری مهارت حرکتی دارت بود. به این منظور 200 دانشجوی داوطلب دختر کوی دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. بعد از پرکردن پرسشنامه، از بین 152 داوطلب واجد شرایط ، 36 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. بعد از پیش آزمون 10 کوششی و همگن سازی در سه گروه خودکنترل، آزمونگر کنترل و جفت شده قرار گرفتند. گروه خود کنترل هنگام درخواست بازخورد نوار ویدئویی دریافت کردند. گروه آزمونگر کنترل بعد از 5 کوشش و گروه جفت شده نیز همراه با گروه خودکنترل بازخورد دریافت کردند. از همة گروه ها فیلمبرداری شد. مرحلة تمرین، 100 کوشش شامل 10 سری 10 کوششی بود و آزمون یادداری و انتقال 48 ساعت بعد گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یکطرفة تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و برای رسم نمودارها از نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان داد که نوع بازخورد بر شکل مهارت حرکتی دارت در اکتساب، یادداری و انتقال تاثیر معنی داری دارد (05/0 P<) نوع بازخورد بر دقت مهارت حرکتی دارت در اکتساب، یادداری و انتقال تاثیر معنی داری دارد (05/0 P<). در کل نتایج نشان داد، افرادی که بازخورد نوار ویدئویی به صورت خودکنترل دریافت کردند، عملکرد بهتری (شکل و دقت) از گروه آزمونگر کنترل و جفت شده داشتند.
اثربخشی درمان فراشناختی به شیوه ی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان فراشناختی گروهی بر علایم افسردگی و نشخوار فکری در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود.
روشکار: در این کارآزمایی بالینی، از بین دانشجویان دختر ساکن خوابگاه شهید چمران اهواز در سال 90-1389، 40 دانشجو که علایم افسردگی را بر اساس آزمون افسردگی بک و مصاحبه بالینی دارا بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (20 نفر) و شاهد (20 نفر) وارد شدند. دانشجویان گروه آزمون در 8 جلسهی درمانی شرکت و در مراحل پیشآزمون و پسآزمون، پرسشنامههای افسردگی بک و نشخوار فکری را تکمیل کردند. یک ماه بعد از اتمام جلسات، پرسشنامههای ذکر شده توسط شرکتکنندگان مجددا تکمیل شد. دادهها با شاخصهای توصیفی و آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره، توسط نرمافزار آماری SPSS نسخهی 18 تحلیل شدند.
یافتهها:نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تفاوتهای معنیداری بین گروه آزمون و شاهد در مراحل پسآزمون و پیگیری وجود دارد. در گروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 831/23=F) و نشخوار فکری (001/0>P و 122/13=F) در مرحلهی پسآزمون، تفاوتهای معنیداری وجود دارد. همچنین درگروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (001/0>P و 814/20=F) و نشخوار فکری (008/0>P و 277/8=F) در مرحلهی پیگیری یک ماهه، تفاوتها معنیدار بود که این تفاوتها در گروه شاهد مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد بهکارگیری الگوی فراشناختی ولز در کاهش علایم افسردگی و نشخوار فکری دانشجویان دارای این علایم، موثر است.
نقش تعدیل کننده جنس در ارتباط بین سبک اسناد و پیشرفت تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلکننده جنس در ارتباط بین سبک اسناد (با دو سطح مثبت و منفی) و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان دبیرستان انجام شد.
روش: 233 دانشآموز (118 دختر و 115 پسر) مشغول به تحصیل در سال سوم رشته ریاضی- فیزیک از دبیرستانهای مناطق نوزدهگانه آموزشی شهر تهران بر اساس نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، به تصادف انتخاب شدند و پرسشنامه سبک اسناد پترسون را تکمیل کردند. همچنین، میانگین نمرههای دروس ریاضی، فیزیک و شیمی دانشآموزان در ترم اول بهعنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس دو راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. .
یافتهها : بین سبک اسناد و پیشرفت تحصیلی رابطه معنیدار (0.01>p) وجود داشت؛ متغیر جنس موجب تغییرات معنیدار در میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دارای سبک اسناد مثبت شد؛ ولی در میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دارای سبک اسناد منفی، تغییرات معنیدار ایجاد نکرد .
نتیجهگیری: سبک اسناد در مقایسه با جنس، مقدار بیشتری از تغییرات پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکند و این یافته در تبیین اُفت تحصیلی واجد اهمیت است ."
اثربخشی برنامه آماده سازی شغلی به روش گروهی بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آماده-سازی شغلی به روش گروهی بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبائی تشکیل دادند. روش نمونه گیری داوطلبانه بود و 11 نفر در گروه آزمایش و 11 نفر در گروه کنترل قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک تصمیم گیری براساس الگوی دینکلیج، بود. این پژوهش یک طرح نیمه تجربی بود. در این پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد و آزمون مورد استفاده، آزمون نسبت بود. نتایج پژوهش نشان داد برنامه آماده سازی شغلی به روش گروهی بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر در سطح 5% تاثیر معنی دار دارد. و هم چنین برنامه آماده سازی شغلی به روش گروهی در سطح 5% باعث تبدیل سبک تصمیم گیری سردرگم و وابسته به سبک تصمیم گیری با برنامه شد ولی بر سبک تصمیم گیری شهودی و خودمحور در سطح 5% نتایج معنادار به دست نیامد.
مقایسه مسائل جنسی در زنان شاغل و خانه دار شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مسائل جنسی در زنان شاغل و خانه دار بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی زنان شهر شیراز بودند که از میان آن ها 140 نفر، (70 نفر زنان شاغل) و (70 نفر زنان خانه دار) با روش پژوهش از و روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای از نواحی آموزش پرورش انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه چندوجهی مسائل جنسی اسنل، فیشر و والترز پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس چندگانه و نرم افزار 22-SPSS استفاده شد. نتایج حاصله بر اساس آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که همچنین بین مسائل جنسی در زنان شاغل و خانه دار تفاوت معنی داری وجود دارد؛ به این ترتیب که حرمت جنسی، آگاهی جنسی، انگیزه جنسی، رضایت جنسی و اشتغال ذهن جنسی در زنان خانه دار بیشتر از زنان شاغل؛ همچنین کنترل جنسی درونی، اضطراب جنسی، افسردگی جنسی، کنترل بیرونی جنسی، نظارت جنسی، قاطعیت جنسی و ترس از رابطه جنسی در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه دار بود.
بررسی رابطه بین دینداری با اختلالات روانی دانشجویان دانشگاه آزاد خرم آباد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی رابطه بین دینداری با اختلالات روانی دانشجویان دانشگاه آزاد خرم آباد می باشد. نمونه تحقیق 179 نفر از دانشجویان می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های دینداری و سلامت روانی می باشد.
روشهای آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه برای بررسی ارتباط بین متغیرهای پیش بینی و ملاک مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که روابط معنی داری بین دینداری و اختلالات روانی وجود دارد.
علاوه بر آن نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان دادند که بعد اعتقادی و مناسکی دینداری بیشترین نقش را در تعیین اختلالات روانی برخوردارند.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی (ODD) دانش آموزان پسر هشت تا 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی دانش آموزان پسر هشت تا ده ساله شهرستان نهاوند بوده است. نمونه گیری در دو مرحله تصادفی و مبتنی بر هدف صورت گرفت و در نهایت 30 دانش آموز که بر اساس فهرست رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، ODD تشخیص داده شده بودند انتخاب شده و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش (n=15) و گواه (n=15) تقسیم شدند. سپس آموزش مهارت های زندگی به مدت 2.5 ماه در 10 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. در پایان دوره آموزش و دو ماه پس از آن، همه آزمودنی ها دوباره به کمک ابزارهای یاد شده ارزیابی شدند. در مرحله بعد داده های قبل و بعد از آموزش و پیگیری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه، پس از پایان جلسات آموزش مهارت های زندگی، بر اساس ارزیابی جداگانه والد و معلم، کاهش معناداری در نمرات شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی پیدا کرده است (P<0.001). بررسی پیگیری نیز نشان داد که بهبودهای به دست آمده از آموزش دو ماه پس از پایان آموزش نیز همچنان حفظ شده است (P<0.001). این نتایج نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی روش سودمندی جهت کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی در کودکان مبتلا می باشد.
مدلیابی خود اثرمندی جسمانی در افسردگی نوجوانان بر مبنای مدل عاملیتی بندورا از افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مدلیابی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خوداثرمندی جسمانی بر افسردگی نوجوانان انجام شده است.
روش بررسی: آزمودنیهای این پژوهش توصیفی – مقطعی، 946 نفر از دانش آموزان مقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی شهر تهران می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای- تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات عبارتند از: سیاهه افسردگی کودک(CDI)، پرسشنامه خوداثرمندی جسمانی، پرسشنامه اجتناب اجتماعی و پرسشنامه طرد همسالان. پس از تکمیل پرسشنامه ها توسط نمونه های پژوهش، بــرای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار کامپیوتری لیزرل و روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. روش مدلیابی ساختاری اساساً برای مشخص کردن پدیده مورد مطالعه در قالب متغیرهای علت و معلولی استفاده می گردد.
یافته ها: از طریق روش تحلیل عاملی، دو عامل خود اثرمندی مهارت و تسلط جسمانی و خوداثرمندی ارائه مهارتهای جسمانی مشخص شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج (96/0=GFI، 97/0=NFI، 047/0=RMSEA و 079/0=RMR) نشان داد که تأثیر مستقیم خوداثرمندی مهارت و تسلط جسمانی بر افسردگی معنی دار نمی باشد. اما تأثیر غیرمستقیم آن معنی دار است. همچنین تأثیر مستقیم خوداثرمندی در ارائه مهارتهای جسمانی بر افسردگی و نیز تأثیر غیرمستقیم آن معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: خوداثرمندی ارائه مهارتهای جسمانی و کسب ارزیابی مثبت اجتماعی به طور مستقیم و همچنین به طور غیرمستقیم از طریق اجتناب اجتماعی و طرد همسالان بر افسردگی نوجوانان مؤثر است. خوداثرمندی مهارت و تسلط جسمانی بر افسردگی نوجوانان تأثیر مستقیم نداشته و از طریق اجتناب اجتماعی و طرد همسالان بر افسردگی نوجوانان مؤثر است.
"
پیش بینی کننده های روان شناختی بیماریهای عروق کرونر قلب: عوامل شخصیتی، وقایع استرس زای زندگی و کیفیت حمایت اجتماعی ادراکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماریهای کرونر قلب (CHD)، تا سال 2020 اصلیترین علت مرگ خواهند بود. عوامل سنتی نظیر سن بالا، ژنتیک، سیگار و چاقی، تنها نیمی از واریانس CHD را تبیین میکنند. از این رو، در راستای افزایش علاقه به عوامل روانی- اجتماعی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شخصیت، استرس و حمایت اجتماعی در پیش بینی CHD انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن بیماران CHD، که طی زمستان 1387 و بهار 1388 جهت آنژیوگرافی کرونر در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران بستری بودند را شامل می شد. 150 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین، 150 فرد سالم از خانواده بیماران با توجه به سن، جنسیت، تأهل و تحصیلات، به عنوان گروه مقایسه همتاسازی شدند. معیارهای ورود شامل فقدان شرایط حاد نظیر نیاز به جراحی، داشتن تمایل و توانمندی برای همکاری بود. از پرسش نامه شخصیتی (NEO-FFI)، مقیاس رویدادهای زندگی Pickle (Pickle life events scale ) و مقیاس کیفیت روابط اجتماعی Pierce (Quality of relationship inventory)، جهت گردآوری داده ها استفاده شد، و از رگرسیون لوجستیک برای تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: متغیرهای پژوهش 9/51 تا 2/69 درصد از واریانس CHDرا پیش بینی نمودند. صحت طبقه بندی (بیمار و غیربیمار) که توسط متخصصان قلب انجام شده بود، بر اساس متغیرهای روانی- اجتماعی 3/84 درصد، با پیش بینی درست 82 درصد برای بیماری و 7/86 درصد برای سلامت بود. نوروزگرایی، برون گرایی، استرس و تعارض های بین فردی، با بیماری رابطه مستقیم و با سلامت رابطه معکوس داشتند؛ اما وظیفه شناسی و باز بودن به تجارب با بیماری، رابطه معکوس و با سلامت رابطه مستقیم داشتند.
نتیجه گیری: در مجموع، عوامل روانی- اجتماعی نظیر شخصیت، استرس و حمایت اجتماعی، سهم مهمی در پیش بینی CHD دارند.
شناسایی صفات زیربنایی سوال های آزمون هوش وکسلر چهارکودکان بر اساس توانایی-های باریک نظریه کتل-هورن-کارول با استفاده از مدل تشخیصی شناختی جی دینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی صفات زیربنایی آزمون هوش وکسلر کودکان نسخه چهار با توجه به توانایی های باریک نظریه کتل-هورن –کارول و با استفاده از مدل تشخیصی شناختی جی دینا بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان ابتدایی کشور بودند که به صورت تصادفی خوشه ای 1222 نفر از آنها انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری نیز آزمون هوش وکسلر کودکان نسخه 4 بود. نتایج تحلیل نشان داد که از بین نزدیک به 70 توانایی باریک که در مدل کتل –هورن-کارول به آنها اشاره شده است، 9 توانایی باریک شامل تصویر سازی، استقرا، حافظه فعال، اطلاعات عمومی کلامی، دانش واژگانی، انعطاف پذیری در مشابهت، فراخنای حافظه، رشد زبانی، استدلال عمومی زنجیره ای به عنوان صفت های زیر بنایی سوال های خرده مقیاس آزمون هوش وکسلر شناسایی شدند. همچنین از بین مدل های محدود در مدل عمومی، مدل LLM برای تحلیل داده ها با توجه به آماره والد انتخاب شد. بررسی میزان تسلط دانش آموزان در صفت های شناسایی شده نشان داد که بیشترین میزان تسلط در صفت دانش واژگانی و کمترین میزان تسلط نیز مربوط به انعطاف-پذیری در مشابهت بود. بررسی پارامترهای سوال نیز نشان داد که در سوال های آسان هر خرده مقیاس احتمال حدس بالا و در سوال های دشوار هر خرده مقیاس احتمال لغزش بالا بود.
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان بود. روش: جامعه پژوهش حاضر شامل 1573 دانش آموز پسر سال اول دبیرستان بود که در سال تحصیلی 90-89 در مدارس دولتی شهر کرج مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از جامعه یاد شده با توجه به هدف تحقیق، نمونه ای به حجم50 نفر( 25 نفر گروه کنترل و 25 نفر گروه آزمایش )با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.روشپژوهش نیمه آزمایشی بود وشرکت کنندگان در یک مداخله سه ماهه به مدت 15 جلسه و هر جلسه به مدت زمان 90 دقیقه آموزش دیدند؛ آنگاه با استفاده از طرح پیش آزمون،پس آزمون با گروه کنترل و اجرای پرسشنامه توانایی حل مسأله اجتماعی و دوره پیگیری اطلاعات لازم جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و آزمون تی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان در افزایش مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است. همچنین میزان مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار بوده است.بحث و نتیجه گیری: آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان به دانش آموزان کمک می کند تاآن ها بتوانند در مورد مسائل اجتماعی و تحصیلی خود بهتر تصمیم گرفته و راه حل ارائه نمایند، دربارة تفکر و فرآیند یادگیری خود، عمیق تر و دقیق تر شوند و به این باور برسند که توانایی حل مسائل را دارند.
بررسی اثربخشی برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی در دوره پیش حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه ضرورت پرداختن به شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی امری ضروری به نظر می رسد. آموزش برنامه تربیت بدنی در این راستا در جهت ارتقای شایستگی اجتماعی می تواند نقشی موثر و مثبت ایفا کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی اجرا شد.
مقایسه تاثیر سبک های رهبری مدیران بر میزان تنیدگی کارکنان ادارات دولتی با توجه به نوع شخصیت آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر مقایسه تاثیر اعمال سبک های رهبری مدیران بر میزان تنیدگی ادارات دولتی با توجه به نوع شخصیت کارکنان آن است. به منظور وصول به این هدف، از روش علی مقایسه ای و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. پرسشنامه های مربوط، شامل پرسشنامه های سبک های رهبری، شخصیت، تنیدگی و اطلاعات شخصی بوده است. جامعه آماری، کارکنان ادارات و سازمان های دولتی شهر کرمان و روش نمونه گیری، تصادفی ساده بوده است. نمونه مورد نظر معادل 750 نفر از جامعه مذکور بوده اند. از آزمون های خی دو، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی، و آزمون «تی» به منظور تجزیه و تحلیل آماری فرضیات تحقیق استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سبک رهبری استبدادی– استثماری بر افزایش تنیدگی کارکنان با شخصیت نوعA، سبک رهبری استبدادی – استثماری بر افزایش تنیدگی کارکنان با شخصیت نوع B و سبک رهبری استبدادی- خیرخواهانه بر افزایش تنیدگی کارکنان با شخصیت نوع A تاثیر دارد. همچنین سبک رهبری استبدادی- خیرخواهانه بر تنیدگی کارکنان با شخصیت نوع B تاثیر ندارد. سبک رهبری مشارکتی بر کاهش تنیدگی کارکنان با شخصیت نوع A تاثیر دارد. سبک رهبری مشارکتی بر کاهش تنیدگی کارکنان با شخصیت نوع B تاثیر دارد. لذا مجموعاً می توان گفت سبکهای رهبری مدیران بر میزان تنیدگی با توجه به شخصیت کارکنان تاثیر دارند.