فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۷٬۰۰۱ تا ۲۷٬۰۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر جهت گیری هیجانی به رابطه جنسی در زنان متأهل دارای خودکارآمدی جنسی پایین بود. در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از طرح نیمه آزﻣﺎیﺸی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از ﺑیﻦ زنان متأهل مراجعه کننده مرکز مهرآیین شهر تهران در سال 1398 تعداد 45 نفر انتخاب شدند و در سه گروه آزﻣﺎیﺶ و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت آموزش طرح واره درمانی ( 8 جلسه 90 دقیقه ای) و درمان مبتنی بر پذیرش/تعهد به شیوه گروهی ( 12 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای از طرح واره درمانی و درمان پذیرش/تعهد به شیوه گروهی دریافت نکردند. از پرسشنامه خودکارآمدی جنسی وزیری و لطفی کاشانی ( 1387 ) و جهت گیری هیجانی به رابطه جنسی علی آبادیان و حسن زاده ( 1396 ) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که هر دو مداخله طرح واره درمانی و درمان پذیرش/ تعهد به شیوه گروهی به کاررفته در این پژوهش می توانند جهت گیری هیجانی به رابطه جنسی در زنان متأهل دارای خودکارآمدی جنسی پایین را بهبود بخشند، اما طرح واره درمانی دارای تأثیر بیشتری بر بهبود جهت گیری هیجانی به رابطه جنسی بود. بر اساس نتایج این پژوهش، طرح واره درمانی و درمان پذیرش/تعهد به شیوه گروهی مداخلات مؤثری در بهبود جهت گیری هیجانی به رابطه جنسی در زنان متأهل دارای خودکارآمدی جنسی پایین هستند، اما تأثیر طرح واره درمانی بیشتر بود.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمان مبتنی بر تنظیم هیجان یک درمان چندوجهی و یکپارچه است که به طور گسترده ای برای درمان اختلال اضطراب فراگیر به کار گرفته شده است و اثربخشی آن بر مؤلفه های اضطرابی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ثابت شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشتزدگی است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی شهر شیراز در سال 1398 بود که به کلینیک های اعصاب و روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کردند. نمونه ی پژوهش شامل 22 بیمار مبتلا به اختلال وحشتزدگی بودند که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در دو مقطع پیش آزمون و پس آزمون از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-5 ، برنامه ی مصاحبه اختلال های اضطرابی بر اساس DSM-5 و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اجرای درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بیماران گروه آزمایش مبتلا به اختلال وحشتزدگی، علائم اضطرابی (علائم اضطرابی، نگرانی و تغییر رفتار ناسازگارانه) و کیفیت زندگی (فیزیکی، روان شناختی و محیطی) گروه آزمایش را در مقایسه با بیماران گروه کنترل که درمان دریافت نمی کردند، به شکل معنی داری بهبود می بخشد (p≤0.05). نتیجه گیری: درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان که شامل مداخله در سازه های نگرانی و تنظیم هیجان می شود، علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی را بهبود می بخشد
دلبستگی ادراک شده دوران کودکی و ویژگی های شخصیتی در الگوی وابستگی به تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نقش سبک های دلبستگی به والد و ویژگی های شخصیتی با وابستگی به تلفن همراه دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. 330 دانش آموز (205 دختر، 125 پسر) به روش نمونه برداری چند مرحله ای از دانش آموزان پایه سوم وچهارم مقطع متوسطه شهر بیرجند انتخاب شدند و مقیاس سبک دلبستگی به هر والد (هازن و شیور، 1986)، پرسشنامه وابستگی به تلفن همراه (جعفرزاده، 1389) و فرم کوتاه سیاهه ویژگی های شخصیتی (کاستا و مک کری، 1992) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر بهره گرفته شد. یافته ها نشان دادند سبک های دلبستگی به والد و ویژگی های شخصیتی (به استثنای برون گردی و گشودگی) با وابستگی به تلفن همراه در دانش آموزان دبیرستانی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین سبک دلبستگی ناایمن به مادر و نوروزگرایی، پیش بینی کننده آسیب پذیری آنها در برابر وابستگی به تلفن همراه است.
سرمایه اجتماعی و گرایش به فرار از خانه دختران دبیرستانی نقش واسطه ای خوش بینی و امیدواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۷
101 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرار از منزل نوجوانان یکی از معضلات گریبان گیر خانواده ها و جوامع امروزی است. نوجوان بدون توجه به عواقب آتی این عمل و صرفاً برای خلاصی از مشکلات درون خانواده اقدام به فرار از منزل می کند و با این عمل، مشکلات بیشتری را هم برای خود و هم برای جامعه ایجاد می کند. از این رو لازم است عوامل مؤثر در پیشگیری از آن شناسایی شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی، در گرایش به فرار از منزل دختران دبیرستانی، با مدنظر قرار دادن نقش واسطه ای متغیرهای روان شناختیِ امیدواری و خوش بینی، انجام شد. روش: پژوهش حاضر با روش همبستگی بر روی 350 نفر از دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر تهران، انجام شد. آزمودنی ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسش نامه های سرمایه اجتماعی دلاویز (1384)، گرایش به فرار از منزل افراسیابی (1390)، خوش بینی شایر و کارور (1985) و امیدواری اسنایدر (1991) پاسخ دادند. تحلیل عاملی ابزارهای تحقیق انجام شد و بعد از حذف گویه های با بار عاملی غیرمعنی دار، مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از نرم افزار LISREL و روش تحلیل مسیر بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مستقیم سرمایه اجتماعی بر امیدواری، خوش بینی و گرایش به فرار از منزل ( به ترتیب 50/0، 52/0 و 26/0-) و اثر خوش بینی و امیدواری بر گرایش به فرار از منزل (به ترتیب 25/0- و 19/0-) معنادار می باشد. همچنین نتایج، نقش واسطه ای معنادار خوش بینی و امیدواری را، در رابطه بین سرمایه اجتماعی و گرایش به فرار از منزل، نشان دادند و مدل پیشنهادی پژوهش، از برازندگی مطلوب برخوردار بود. نتیجه گیری: براساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که با افزایش سرمایه اجتماعی می توان گرایش به فرار از خانه را در دختران کاهش داد و نیز با تقویت امیدواری و خوش بینی، هم به صورت مستقیم می توان از گرایش به فرار دختران کاست، و هم به صورت غیرمستقیم، تأثیر سرمایه اجتماعی را در پیشگیری از فرار، افزایش داد.
نقش واسطه ای درگیری عاملی در ارتباط میان اشتیاق تحصیلی و تعهد به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۰۲-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای درگیر عاملی در ارتباط میان اشتیاق تحصیلی و تعهد به دانشگاه بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر 15 دانشکده ی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1400- 1399بود. که از میان آن ها 650 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه درگیری عاملی (AE) ریو (2013)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی دانشجویان ((SES گونیوس و کوزو (2015) و پرسشنامه انسجام تحصیلی و اجتماعی (SAI) پاسکارلا و ترنزینی (1980) بود. جهت بررسی آماره های توصیفی از نرم افزار SPSS-21 و برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار Amos-22 استفاده شد. نتایج نشان داد بین متغیرهای اشتیاق شناختی، درگیری عاملی و تعهد به دانشگاه روابط مثبت معنادار وجود دارد (01/0 > p). به گونه ای که اشتیاق شناختی نقشی مستقیم و معنادار بر درگیری عاملی دانشجویان دارد (66/0=β، 001/0P<) و درگیری عاملی نیز نقشی مثبت و معنادار بر تعهد دانشجویان به دانشگاه دارد (22/0=β، 001/0P<). بنابراین پیشنهاد می شود برای افزایش درگیری تحصیلی دانشجویان در نظام آموزش عالی به جایگاه تعهد و اشتیاق تحصیلی دانشجویان به دانشگاه ها توجه شایانی شود.
تاثیر اقتصاد بر معیشت و بهداشت روانی مردم در زمان کرونا
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
192 - 182
حوزههای تخصصی:
بر طبق دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تبریز، بهداشت روانی را می توان این گونه تعریف کرد: «بهداشت روان موضوعی فراتر از فقدان یا نبود بیماری روانی است» بعد مثبت بهداشت روان که سازمان بهداشت جهانی نیز روی آن تاکید دارد در تعریف سلامتی لحاظ شده است:«سلامتی یک حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی است نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی» بنابراین بهداشت روانی حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی هایش را بازمی شناسد و قادر است با استرس های عادی و معمول زندگی سازگاری داشته و ازنظر شغلی مفید و سازنده باشد. اغلب مردم از اهمیت حفظ سلامت جسمانی خود آگاهند و برای کسب اطمینان از سلامتی خود، از روش هایی همچون ورزش منظم، تغذیه مناسب و آزمایش های پزشکی استفاده می کنند اما تعداد کمی از مردم به اهمیت حفظ سلامت روانی خود واقف هستند. حال آنچه که در این بین در مبنای بهداشت روانی خود را بیش تر می نمایاند، هزینه های مربوط به حفظ بهداشت روانی است که در این تحقیق از بعد اقتصادی و تاثیر آن بر زندگی مردم در زمان کرونا را بررسی می کنیم. در زندگی همه فشار روانی را تجربه می کنند علی الخصوص در شرایط اجتماعی خاص یک سیستم دیگری بر فشار روانی اضافه می شود و آن، فشار اقتصادی است که زندگی را بر طبقه متوسط و قشر محروم جامعه تنگ تر می کند و بحران های روحی از جمله افسردگی و انواع ناهنجاری های اجتماعی را به ارمغان می آورد. البته ناگفته پیداست که کرونا هم هزینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی خاص خود را دارد.
بررسی نقش تربیت اسلامی در تأمین سلامت اجتماعی در دوره تأدیب(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی _ تحلیلی به بررسی نقش اصول و روش های تربیت اسلامی در تأمین سلامت اجتماعی، در دوره تأدیب می پردازد. جامعه آماری، منابع مرتبط با موضوع تحقیق است که به روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است. در بخش توصیفی، اطلاعات به شیوه کتابخانه ای جمع آوری و تجزیه و تحلیل به صورت کیفی و یادداشت برداری صورت گرفت. برای دستیابی به پاسخ پرسش های پژوهش، ضمن مطالعه پیشینه، منابع مرتبط با موضوع تربیت اسلامی و سلامت اجتماعی مطالعه گردید. یافته های پژوهش حاکی از این بود که رویکرد سلامت اجتماعی در دوره تأدیب، شامل مقوله های مشارکت اجتماعی، همبستگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و شکوفایی اجتماعی، عدم خشونت، عدم سرقت و دزدی، رعایت حقوق افراد، رضایت از زندگی و امنیت اجتماعی است. اصل تربیتی عزت، موجب مشارکت اجتماعی، پذیرش اجتماعی، شکوفایی اجتماعی و عدم سرقت؛ اصل فضل، سبب مشارکت اجتماعی؛ اصل عدل، باعث شکوفایی اجتماعی، امنیت اجتماعی و عدم خشونت؛ اصل تغییر ظاهر، موجب پذیرش اجتماعی و امنیت اجتماعی، و اصل مسئولیت سبب پذیرش اجتماعی، عدم سرقت و امنیت اجتماعی می گردد.
اثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختی (استرس، کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای) بیماران دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت نوع 2 یکی از بیماری های مزمن است که اثرات جسمی و روانی عدیده ای برای فرد به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختیبیماراندیابتینوع 2 انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش -پس آزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه ی آماری بیماراندیابتی دارای پرونده پزشکی در مرکز دیابت شهر کرمانشاه در سال 1395 بود. از میان این بیماران 40 نفر با توجه به معیارهای شمول و به روش دردسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. بیماران پرسشنامه راهبردهای مقابله ای فولکمن-لازاروس، رویدادها و تغییرات زندگی خانوادگی ( FILE ) و فرم کوتاه کیفیت زندگی بیماران دیابتی ( DQOL-BCI ) را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد مقابله درمانگری به صورت معناداری منجر به افزایش کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله جستجوی حمایت اجتماعی، مسئله گشایی برنامه ریزی شده، ارزیابی مجدد مثبت و کاهش استرس و دوری گزینی و خویشتنداری در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است (01/0 ˂ Pو 05/0 ˂ P )؛ اما نتایج حاکی از آن بود که در متغیر راهبرد مقابله ای گریز-اجتناب، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه وجود ندارد (05/0<P) . نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که مقابله درمانگری می تواند در کاهش استرس، ارتقاء کیفیت زندگی و مهارت های مقابله ای، مبتلایان به بیماری های مزمن نظیر دیابت، اثرگذار باشد.
مقایسه حساسیت به پاداش و تنبیه، بازداری پاسخ و توجه پایدار کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و اختلال کندگامی شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعات اخیر اختلالی به نام کندگامی شناختی را شناسایی کرده اند که در مشکلات توجه با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی شباهت هایی دارد و به همین دلیل افراد مبتلا اغلب به اشتباه برچسب ADHD می خورند. همچنین مشکلات توجه سبب نقص در کارکردهای اجرایی می شود که اغلب مدار اجرایی گرم و مدار اجرایی سرد را درگیر می کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه حساسیت به پاداش و تنبیه، بازداری پاسخ و توجه پایدار در کودکان مبتلا به ADHD و SCT بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بوده و نمونه مورد نظر 100 نفر (50 نفر مبتلا به ADHD و 50 نفر مبتلا به SCT از کودکان پسر مقطع ابتدایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که به شیوه غربالگری و با استفاده از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان و مقیاس SCT انتخاب شدند. سپس آزمون خطرپذیری بادکنکی و آزمون عملکرد پیوسته روی افراد نمونه اجرا شد. درنهایت داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS 20 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد کودکان مبتلا به ADHD در حساسیت به پاداش و کودکان مبتلا به SCT در حساسیت به تنبیه نمره بالاتری دارند. از طرفی کودکان مبتلا به ADHD در بازداری پاسخ و کودکان مبتلا به SCT در توجه پایدار نقص دارند (0001/P<0). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کودکان مبتلا به اختلال کندگامی شناختی در مدار اجرایی گرم و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در مدار اجرایی سرد مشکل دارند.
تأثیر الگوی آموزش مدیریت والدین بر کاهش قلدری و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۱۵۵-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده قلدری یکی از مهم ترین مسائل شایع کودکان امروزی در مدارس است که پیامد های نامطلوب و مخربی بر بهزیستی روانی و اجتماعی دانش آموزان دارد. در این میان نقش چشمگیر خانواده و نظام تربیتی والدین یکی از مهم ترین عواملی است که باعث یادگیری و مشارکت کردن کودکان و نوجوانان در جریان های قلدری است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مدیریت والدین بر کاهش قلدری و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 نفر از کودکان پایه تحصیلی چهارم و پنجم مدارس ابتدایی در دامنه سنی 10 تا 12 سال شهر کرج در سال 1397-96 بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 18 نفر) به صورت تصادفی جایدهی یافتند. ابزار پژوهش شامل فرم کودکان پرسشنامه قلدری اولویوس(1996) و تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) بود. والدین گروه آزمایش طی 9 جلسه 90 دقیقه ای (1 جلسه در هفته و به صورت متوالی) تحت آموزش مدیریت والدین قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار20spss استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مداخله آموزش مدیریت والدین توانسته است به طور معناداری باعث کاهش نشانه های قلدری (0/001 P<، 120/61=) و کاهش راهبردهای سازش نایافته (0/001>p؛ 17/98=F) و افزایش راهبردهای سازش یافته (0/001>p؛ 83/15=F) در تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان شود (0/001 P<، 14/07F=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که نقش آموزش مدیریت والدین و تغییر در شیوه والدگری و همچنین الگوهای رفتاری والدین در یادگیری و بروز رفتارهای قلدری فرزندان، بسیار چشمگیر بوده و به کاهش رفتار های قلدری فرزندان در این مطالعه، شده است.
مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به وسواس منطقه ۵، ۱۱، ۱۳ و ۱۹ تهران در سال ۱۳۹۷ بود که از بین این افراد ۴۴ نفر از مراجعه کنندگان به کلینیک های مشاوره و روانشناسی با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه وسواس مادزلی به صورت در دسترس انتخاب شدند. همچنین ۴۰ فرد غیر مبتلا به وسواس فکری- عملی که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه وسواس همتا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نیز انتخاب شدند. آزمودنی های دو گروه به پرسشنامه وسواس مادزلی (۲۰۱۱)، مقیاس کمال گرایی هیل (۲۰۰۴)، مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند (۱۹۷۱) و پرسشنامه کیفیت زندگی (۱۹۹۲) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در SPSS-۱۸ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین دو گروه در متغیرهای کمال گرایی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰>P) . اما بین سبک های فرزندپروری در دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد (۰۵/۰<p). نتایج این پژوهش لزوم توجه به کمال گرایی و کیفیت زندگی در تشخیص و طرح ریزی الگوی درمان برای اختلال وسواس را خاطر نشان می سازد.
آشکار ساختن چرایی و زمینه های برپایی پیوندهای فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جامعه درگرو سلامت خانواده است. یکی از آسیب هایی که می تواند بنیان خانواده را سست کند، روابط فرا زناشویی است. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع خیانت و کمبود پژوهش درزمینه روابط خارج از چارچوب زنان، با هدف کشف علل و زمینه های روابط فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده انجام شد. محیط پژوهش دربرگیرنده مردان خیانت دیده استان یزد بود. روش تحقیق کیفی و راهبرد آن داده بنیاد بود. تعداد 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاری گردآوری و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت 46 مفهوم، 14 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی استخراج شد. مقوله های اصلی شامل «فاصله سازی» به دوری زن و مرد از یکدیگر، «تعاملات مخاطره آمیز» نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، «ویژگی های شخصیتی» شامل برخی ویژگی زنان و «ناخرسندی عاطفی/جنسی» بود. مقوله نهایی «تجربه برزخی» استخراج گردید. نتایج نشان داد شناخت و درک زمینه ها و علل گرایش زنان به روابط فرا زناشویی می تواند مانع از بروز چنین آسیبی در روابط زوجین در آینده گردد. لذا مشاوران و روانشناسان می توانند با کشف زمینه ها و علل در جهت تحکیم بنیان خانواده قدم بردارند.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1507-1518
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظر به مزمن و طولانی بودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص افسردگی و بحران هویت در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمان فعال سازی رفتاری گروهی در این بیماران مغفول مانده است. هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر کرج در بازه زمانی اردیبهشت تا دی ماه سال 1398 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 بیمار ام اس بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های افسردگی بک و همکاران ویرایش دوم (1996) و پرسشنامه بحران هویت رجایی و همکاران (1387) بود. گروه آزمایش تحت درمان فعال سازی رفتاری گروهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت تحلیل آماری داده ها از میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنی داری 0/05 = α استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پس آزمون پس از تعدیل نمرات پس آزمون بر روی نمرات پیش آزمون میانگین نمرات افسردگی و بحران هویت گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/001 > p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، از درمان فعال سازی رفتاری گروهی به عنوان درمان مکمل در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود وضعیت روانشناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس استفاده شود.
اثربخشی خنده درمانی کاتاریا بر میزان افزایش سطح سلامت عمومی سالمندان مرد ساکن در آسایشگاه شهید هاشمی نژاد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۲ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۴۷
5-21
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی خنده درمانی کاتاریا بر میزان افزایش سطح سلامت عمومی سالمندان مرد ساکن در آسایشگاه های سالمندان انجام شد. طرح پژوهش ازنوع شبه آزمایشی دوگروهی با پیش آزمون- پس آزمون می باشد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) است. به منظور بررسی فرضیات پژوهش از میان 234 نفر سالمند مرد 60 سال و بالاتر ساکن در آسایشگاه شهید هاشمی نژاد تهران نمونه ای به حجم 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (15نفری) آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه آموزش خنده درمانی کاتاریا دریافت نمودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمونهای تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چندمتغیره (مانووا) صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که کاربرد روش خنده درمانی کاتاریا موجب افزایش سطح سلامت عمومی، بهبود شکایات جسمانی، کاهش اضطراب و اختلال خواب، افزایش کارکرد اجتماعی و کاهش افسردگی مردان سالمند گردیده است.
اثربخشی دارو درمانگری، پسخوراند عصبی و درمان ترکیبی بر فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه و فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی دارو درمانگری در مقایسه با پسخوراند عصبی و درمان ترکیبی بر فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه و فزون کنشی بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری سه ماهه و جامعه آماری 118 نفر از کودکان 6 تا 11 ساله دارای اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی بود که در زمستان سال 1396 به مرکز مشاوره شاهد و ایثارگر جنوب شرق تهران مراجعه کرده بودند. از این جامعه 80 کودک که در آزمون فراخنای حافظه هوش نسخه چهار وکسلر کودکان 2003، یک نمره انحراف معیار پایین تر از میانگین برابر با 30/7 را کسب کرده بودند و ملاک های ورود به پژوهش را داشتند؛ به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی، در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه کاربندی شدند. گروه های آزمایشی در 25 جلسه 40 دقیقه ای هر هفته دو جلسه تحت مداخله های دارو درمانگری با قرص ریتالین، برنامه پسخوراند عصبی لوبار (2013) و درمان ترکیبی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله های دارو درمانگری (50/23 =F ، 001/0 =P ) ، پسخوراند عصبی (20/30 =F ، 001/0 =P ) و درمان ترکیبی (42 =F ، 001/0 =P ) فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه/فزون کنشی را افزایش داده اند و مقایسه درمان ها نشان داد که درمان ترکیبی تأثیر بیشتری نسبت به دو درمان دیگر دارد و این تأثیر در هر سه روش درمانی در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری : از آنجا که درمان ترکیبی منجر به افزایش فراخنای حافظه کودکان می شود و از سوی دیگر هم شامل دارو درمانگری و هم پسخوراند عصبی است؛ از این رو، می توان آن را روش مؤثرتری نسبت به دو درمان دیگر در افزایش فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه/فزون کنشی به شمار آورد.
مقایسه تاب آوری و رضایت زناشویی بین معتادین ترک کننده در مراکز اقامتی میان مدت، معتادین تحت درمان با متادون و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاب آوری و رضایت زناشویی بین معتادین مقیم در مراکز اقامتی میان مدت، معتادین تحت درمان با متادون و افراد عادی بود. روش پژوهش علّی- مقایسه ای بود. تعداد 120 شرکت کننده (هر گروه 40 نفر) به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های تاب آوری کانر و دیویدسون و رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که در متغیرهای تاب آوری و خرده مقیاس های رضایت زناشویی بین افراد مقیم در مراکز اقامتی میان مدت، افراد تحت درمان با متادون و افراد عادی تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین تفاوت در خرده مقیاس رضایت زناشویی و کمترین تفاوت در خرده مقیاس روابط جنسی بوده است. افراد عادی در مورد هر دو متغیر نسبت به دو گروه دیگر در سطح بالاتری قرار داشتند. در مجموع نتایج حاکی از مشکلات زناشویی افراد معتاد تحت درمان است که در روند بهبود باید در نظر گرفته شود. همچنین تاب آوری ضعیف درافراد معتاد نیز باید با برنامه های آموزشی ارتقا داده شود.
الگو یابی رابطه بین هوش اخلاقی با بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای نگرش مذهبی و استدلال اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
72-88
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به ظهور رویکرد مثبت نگر به سلامت روان در سال های اخیر، بهزیستی روان شناختی به عنوان یکی از عوامل رشد آموزش و پرورش توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است که در این میان شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن اهمیت اساسی دارد. با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی و متغیّرهای مرتبط با آن، پژوهش حاضر با هدف تحلیل روابط بین هوش اخلاقی و بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی استدلال اخلاقی و نگرش مذهبی انجام شده است.
تبیین رابطه عملکرد وظیفه و رفتارهای شهروندی براساس نقش تعدیل کننده سلامت روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه عملکرد وظیفه با رفتارهای شهروندی سازمانی با توجه به نقش تعدیل کننده سلامت روان شناختی محیط کار اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و نمونه پژوهش را 381 نفر از کارکنان بانک ملی در استان تهران تشکیل دادند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه عملکرد وظیفه (پاترسون، 1963)، پرسشنامه رفتارهای شهروندی سازمانی (لی و آلن، 2002) و پرسشنامه سلامت روان شناختی محیط کار (مهداد، 1389) بود. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین عملکرد وظیقه و رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که گوناگونی محیط از مولفه های سلامت روان شناختی محیط کار رابطه عملکرد وظیفه را با رفتارهای شهروندی سازمانی تعدیل می کند. به این معنی که وقتی گوناگونی محیط در حد بالایی است بین عملکرد وظیفه و رفتارهای شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
اثربخشی برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر تحریفات شناختی و ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۲۶۴-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحریفات شناختی و ادراک شایستگی نقش بسزایی در سلامت روانی کودکان دارند؛ بااین وجود مداخلات مختص کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کمتر مورد توجه بوده است. همچنین تأثیر مداخلات مبتنی بر، برنامه "فلسفه برای کودکان" به منظور کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست نیز مورد توجه قرار نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه "فلسفه برای کودکان" با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر تحریفات شناختی و ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان پسر 12-10 ساله ساکن در مرکز بهزیستی شهرستان ازنا در پاییز 1399 تشکیل می دادند. تعداد 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. افراد گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته دو جلسه) مداخله آموزشی (مجموعه پنج جلدی پرسندو، قائدی، 1398) قرار گرفتند اما افراد گروه گواه این مداخله را دریافت نکردند. شرکت کنندگان با پرسشنامه تحریفات شناختی (عبدالله زاده و سالار، 1389) و ادراک شایستگی (هارتر، 1985) در مرحله پیش و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گواه در متغیرهای تحریفات شناختی و ادراک شایستگی وجود دارد (0/5 P<). بنابراین یافته های این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از فناوری های دیجیتال در برنامه فلسفه برای کودکان به منظور کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق می توان پیشنهاد داد، برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال می تواند در راستای یکی از اهداف کلان سند تحول بنیادی آموزش وپرورش " بهره مندی هوشمندانه از فناوری های نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی" و همچنین به عنوان ابزار مداخله ای مناسب جهت کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
71 - 90
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان ورزشکار بود. روش: بدین منظور 40 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه اول به عنوان گروه آزمایش، 16 جلسه آموزش نوروفیدبک (2 جلسه در هفته) دریافت کردند و گروه دوم (گواه) هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون رایانه ای توجه استروپ پیچیده و آزمون رایانه ای انعطاف پذیری شناختی ویسکانسین بود. داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری و با استفاده از نرم افزار spss.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش دارای برتری به لحاظ آماری (01/0p