فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۹۸۱ تا ۲۶٬۰۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
قوانین و اقدامات انضباطی رایج در محیط آموزشی عاملی مهم در شکل گیری عواطف و رفتار دانش آموزان است که می تواند از این مسیر، بهزیستی آنان را متأثر سازد؛ ازاین رو، هدف این پژوهش، شناسایی نقش فرآیند انضباط بر بهزیستی روانشناختی کودکان در مراکز پیش دبستانی بود که دستیابی به آن به واسطه روش پیمایش کیفی حاصل شد. شرکت کنندگان در پژوهش، به روش هدفمند، از بین مربیان مشغول به فعالیت در مراکز پیش دبستانی انتخاب شدند و پس از مصاحبه با 16 نفر، اشباع نظری حاصل شد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای دست یابی به یافته ها از روش تحلیل کیفی با فن کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بعضی از اقدامات انضباطی بر بهزیستی روانشناختی کودکان، نقش مثبت و برخی دیگر نقش منفی دارند. فرآیند انضباط به واسطه راهبردهای انضباطی خوشایند و مقررات توسعه دهنده روابط بین فردی، بر بهزیستی روانشناختی کودکان نقش مثبت داشت و ازطریق راهبردهای تضعیف کننده خودپنداره مثبت و همچنین، راهبردها و مقررات انضباطی تهدیدکننده خودمختاری و استقلال، تأثیر منفی بر بهزیستی روانشناختی به جای گذاشت. بر اساس این، برقراری انضباط مشارکتی مبتنی بر توسعه روابط و احساس مثبت به منظور ارتقای بهزیستی روانشناختی کودکان در مراکز پیش دبستانی به مربیان توصیه می شود.
کنش تأملی والدینی: معرفی روی آورد مبتنی بر ذهنی سازی در والدگری (قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
بازشناخت ملاک های اخلاقی مقدار رابطه زناشویی بهنجار با تأکید بر اصول اخلاق جنسی اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
160-174
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: دانش اخلاق جنسی به منظور الگودهی رفتاری ساحت جنسی انسان، در نتیجه کنترل و هدفمندسازی رفتار جنسی شکل گرفته است. ازاین رو این دانش هنجارهای اخلاقی رفتار جنسی را بررسی می کند. یکی از مسائل مهم در این حیطه تعیین مقدار مطلوب رابطه جنسی است. در این باره از دیدگاه های گوناگون پزشکی و روان شناختی پژوهش هایی انجام گرفته است، اما تاکنون مرزهای اخلاقی رابطه خوب از دیدگاه اسلام به صورت روشمند بررسی نشده است. هدف پژوهش حاضر بازشناخت ملاک های اخلاقی مقدار رابطه زناشویی بهنجار با تأکید بر اصول اخلاق جنسی اسلام بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع اسنادی-تحلیلی است که بر پایه منابع اسلامی (آیات و روایات) انجام شده است. به دلیل اتکای این پژوهش بر آیات و روایات، تعداد زیادی از منابع اصیل و قدیمی به عنوان مرجع تحقیق بررسی شد ولی در بخش تحلیل و طبقه بندی اطلاعات علاوه بر روش فهم متون دینی به دیدگاه های معاصر نیز توجه شده است. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: از اَسناد مکتوب و تحلیل محتوای آنها چهار دسته روایت درباره موضوع پژوهش به دست آمده است. بررسی این روایات به استنباط چندی از اصول اخلاقی و کدهای برآمده از آنها منتهی شد و در پی آن مرزهای اخلاقی رابطه جنسی زناشویی بهنجار تبیین گردید. نتیجه گیری: بر اساس کدهای اخلاقی ارائه شده، رابطه جنسی-عاطفی مطلوب بین زوجین محصور به چارچوب های اخلاقی است. توجه به مرزهای اخلاقی رابطه، علاوه بر فضیلتمندکردن آن می تواند به پایدارشدن خانواده و رضایت زناشویی کمک نماید.
فرایند انتقال مولفه های اخلاقی از والدین به فرزندان نوجوان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
140-127
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نحوه انتقال مؤلفه های اخلاقی از والدین به فرزندان نوجوان در فرایند تربیت اخلاق محور بود. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور 15 نفر از والدین دارای فرزندان نوجوان 13-17 ساله به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. تجارب والدین در انتقال مؤلفه های اخلاقی به فرزندان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. داده ها جمع آوری، ثبت و سپس کدگذاری شد و در قالب مقوله های اصلی طبقه بندی گردید. تحلیل تجارب شرکت کنندگان منجر به شناسایی 103 گزاره اولیه، 33 مضمون فرعی و 8 مضمون اصلی شد. مضامین اصلی عبارت بودند از راهبردهای پرورش شناخت و استدلال اخلاقی ، راهبردهای پرورش گرایش و بازدارندگی عاطفی اخلاقی ، راهبردهای پرورش اراده اخلاقی ، بسترسازی محیطی اخلاقی ، مؤلفه های انضباطی در تربیت اخلاق محور ، مؤلفه های ارتباطی در تربیت اخلاق محور ، روش های فعال ایجاد عملکرد اخلاقی ، روش های القایی ایجاد عملکرد اخلاقی. راهبردهای پرورش شناخت و استدلال اخلاقی، راهبردهای پرورش گرایش و بازدارندگی عاطفی اخلاقی و راهبردهای پرورش اراده اخلاقی اولین عامل زمینه ساز و بسترسازی محیطی اخلاقی به عنوان دومین عامل زمینه ساز در تربیت اخلاق محور مشخص شدند. والدین از روش های القایی و فعال برای انتقال مؤلفه های اخلاقی در تربیت اخلاق محور استفاده می کنند که این راهبردها و روش ها زمانی مؤثرتر واقع می شوند که والدین سبک فرزندپروری مسئولانه را در پیش گیرند.
رابطه حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات با نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
293-309
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات در پیش بینی نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود. از بین آن ها، 290 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس شخص با حساسیت حسی بالا، پرسش نامه خردگرایی- تجربه گرایی، و چک لیست نشانه های اختلالات روانی استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مولفه های حساسیت پردازش حسی و شاخص های مرضی مانند شاخص شدت کلی، مجموع نشانه های مثبت و شاخص ناراحتی نشانه های مثبت رابطه مثبت معنادار وجود داشت، اما بین سبک پردازش اطلاعات منطقی و شاخص های مرضی مذکور رابطه منفی معنادر وجود داشت. رابطه معناداری بین پردازش اطلاعات تجربه ای و شاخص های مرضی وجود نداشت. نتایج نشان داد که حساسیت پردازش حسی و پردازش اطلاعات منطقی 38 درصد از واریانس شاخص های مرضی شدت کلی، 32 درصد مجموع نشانه های مثبت، و 22 درصد ناراحتی نشانه های مثبت را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که حساسیت پردازش حسی و سبک های پردازش اطلاعات از پیشایندهای آسیب شناختی نشانگان بالینی در افراد وابسته به مواد هستند.
ویژگی های روانسنجی مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 (CTSS) در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
295 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 بود که اثرات ویروس کرونا را بر جنبه های مختلف زندگی مردم ایران مورد بررسی قرار می دهد. روش :پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افرد بزرگسال شهر تهران در دامنه سنی 17 تا 72 سال بود. 461 نفر از طریق فراخوانی اینترنتی در تحقیق شرکت کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو روی آورد کلاسیک و نظریه سؤال- پاسخ و از نرم افزارهای آماری Spss نسخه 26 و نرم افزار R نسخه 4.0.1 استفاده شد. یافته ها : نتایج بررسی روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییی )نظریه کلاسیک (و مدل های چندبعدی )نظریه سؤال پاسخ (، سه عامل مربوط به مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 را تأیید کرد. همچنین روایی ملاکی، همگرا و واگرای ابزار نیز مورد تأیی قرار گرفت. اعتبار مقیاس نیز با روش آلفای کرونباخ (مقادیر آلفای بالای 70/0 برای هر سه عامل و نمره کل) و روش باز آزمایی (همبستگی درون طبقه ای بالا بین دو مرحله اندازه گیری) در روی آورد کلاسیک آزمون تأیی شد. براساس نظریه سؤال پاسخ نیز اعتبار داده ها با استفاده از تابع آگاهی و خطای اندازه گیری بررسی شد که تابع آگاهی مقیاس نشان داد که هر سه عامل در محدوده سطح صفت بین 2- تا 2، بیشترین آگاهی دهندگی و کمترین خطای اندازه گیری داشتند (01/0> p). نتیجه گیری: مقیاس استرس آسیب زای کوید-19 از اعتبار و روایی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی معتبر برای ارزیابی اثرات ویروس کرونا بر جنبه های مختلف زندگی مردم ایران استفاده کرد.
نقش میانجی گری تمایزیافتگی خود در رابطه بین سبک های دلبستگی با تعهد زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شناخت و بررسی عوامل مؤثر بر قوام و استحکام ازدواج ها و نهاد اجتماعی خانواده می تواند گامی مفید در راستای ارتقای سطح فرهنگ جامعه باشد؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی مدل تعهد زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری تمایزیافتگی خود بود. مواد و روش ها: در یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، از بین دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال ۱۳۹۶، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۴۰۰ نفر (۲۰۰ زن و ۲۰۰ مرد) انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسالان، تمایزیافتگی خود و تعهد زناشویی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه در دو مرحله در مسیرهای a و b و مسیر c انجام گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد سبک های دلبستگی ایمن و اضطرابی به طور معناداری واریانس متغیر تمایز یافتگی را تبیین می کنند. همچنین سبک های دلبستگی ایمن و اضطرابی به طور معناداری واریانس متغیر تعهد زناشویی را تبیین می کنند. در نهایت نیز، تمایز یافتگی به طور معناداری واریانس متغیر تعهد زناشویی را تبیین می نماید. این نتایج نشان دهنده نقش میانجیگرانه تمایز یافتگی در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و اضطرابی با تعهد زناشویی است. نتیجه گیری: ازآنجایی که ازدواج و روابط زناشویی یکی از تصمیم های مهم زندگی در بزرگسالی محسوب می شوند می توان با تمرکز بر سبک های دلبستگی در بزرگ سالان و آموزش های پیش از ازدواج بر تعهد زناشویی و تداوم روابط بین زوج ها افزود.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر بیش حمایتگری، علائم اضطراب مادران و کاهش علائم اضطراب جدایی در فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیش حمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنه سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطه مادر- کودک (MCRE )(رابرت، 1961) و پرسشنامه حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسه نود دقیقه ای در گروه آزمایش به صورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامه های یاد شده را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره های اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. به طورکلی یافته ها نشان می دهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیش حمایتگری مادران آن ها می شود.
بررسی ویژگی های روان سنجی شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) در مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
457-435
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال در عملکرد نعوظی یکی از مشکلات ناشی از وابستگی به مواد است که سنجش و ارزیابی آن دارای اهمیت است، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی نسخه فارسی شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) در بین مردان وابسته به مواد صورت گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش مقطعی افراد مذکر دارای سوء مصرف مواد بودند که به مرکز ملی مطالعات اعتیاد و کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 450 نفر شرکت کننده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) و پرسشنامه عملکرد جنسی (CSFQ-14) استفاده شد. یافته ها : بررسی مقادیر بارهای عاملی حاکی از آن است که بارهای عاملی همه سؤال ها روی مؤلفه اصلی در حد رضایت بخشی است. ضریب آلفای کرونباخ شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) در حد مطلوب بود (01/0p <). بررسی روایی همگرا از طریق محاسبه ضریب همبستگی شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) با مقیاس عملکرد جنسی (CSFQ-14) در حد مطلوب بود (01/0>P). همچنین یافته های پژوهش نشان داد که بین مردان وابسته به مواد شاغل و بیکار از نظر اختلال عملکرد جنسی تفاوت وجود دارد اما در مورد سابقه بستری و سطوح تحصیلات تفاوت معنا داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بود و ابزار مناسبی جهت استفاده در بین جمعیت وابسته به مصرف مواد در ایران محسوب می شود. در برنامه ریزی های پیشگیری و درمان لازم است به عوامل دموگرافیک مؤثر بر شاخص بین المللی عملکرد نعوظی (IIEF) توجه شود.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری برمیزان تاب آوری مادران و مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
57 - 74
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مؤلفه های تاب آوری بر میزان تاب آوری مادران و بهبود مهارت های ارتباطی فرزندان اتیسم آنان انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم بود که در سال 1397 به یکی از مراکز مشاوره واقع در شهر تهران مراجعه کرده بودند که 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزش مؤلفه های تاب آوری را طی 3 ماه در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه کنترل در طول انجام پژوهش آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام (گارز) بود. تحلیل داده ها به روش تحلیل کواریانس چند متغیره از نوع اندازه گیری های مکرر بود. نتایج نشان داد که آموزش مؤلفه های تاب آوری بر میزان تاب آوری مادران و مهارت های ارتباطی فرزندان اتیسم آن ها تأثیر معناداری داشته است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مؤلفه های تاب آوری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش تاب آوری مادران و بهبود مهارت های ارتباطی فرزندان اتیسم آن ها مورد استفاده قرار گیرد.
نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی اعتیاد در جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
89-112
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی اعتیاد در جوانان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه بجنورد در سال تحصیلی 1398-1397 بود. حجم نمونه شامل 340 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس آمادگی اعتیاد، پرسش نامه اقتدار والدین و مقیاس شفقت به خود پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدر و شفقت به خود به شکل منفی و معنادار، و سبک های فرزندپروری مستبد و سهل گیر به شکل مثبت و معنادار آمادگی اعتیاد را پیش بینی کردند. از بین ابعاد شش گانه شفقت به خود، دو بعد مهربانی با خود و قضاوت خود آمادگی اعتیاد را به شکل منفی و معناداری پیش بینی کردند. در میان سبک های فرزندپروری، سبک مقتدر قوی ترین پیش بینی کننده بود. همچنین، شفقت به خود مستقل از سبک های فرزندپروری، آمادگی اعتیاد را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سبک های فرزندپروری و شفقت به خود پیش بینی کننده های مهم برای آمادگی اعتیاد در جوانان هستند و این دو مولفه باید در برنامه های پیشگیرانه و درمانی مرتبط با اعتیاد مورد توجه قرار گیرند. تبیین ها و تلویحات مرتبط با یافته های پژوهش مورد بحث قرار گرفته اند.
پاسخگویی ادراک شده همسر یک سازه بازدارنده (محافظت کننده) تأثیرگذار؛ مستحکم ترین پل برای تجربه صمیمیت در روابط: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افراد با استفاده از سازوکارهای مختلف می توانند با یکدیگر صمیمی شوند اما یکی از کلیدی ترین این عوامل، پاسخگویی ادراک شده همسر (PPR) است. ازآنجاکه ادبیات پژوهشی غنی در مورد این سازه در کشور وجود نداشت، هدف مطالعه حاضر روشن ساختن مفهوم پاسخگویی ادراک شده همسر، عناصر سازنده آن، نحوه اثرگذاری این سازه، تأثیرات قابل توجه این سازه بر حوزه های مختلف زندگی افراد و پیامدهای مثبت وجود آن در روابط و پیامدهای منفی فقدان آن در تعاملات انسان ها بود. این مطالعه، مروری نظام مند در بین اکثر منابع علمی مرتبط با این سازه در پایگاه داده های علمی بود. منابع مرتبط از سال 1992 تا سال 2022 از پایگاه های داده گوگل اسکالر، پابمد، اسکوپوس، ساینس دایرکت، سیج، وایلی، اشپرینگر، تیلور و فرانسیس و شبکه اجتماعی- علمی ریسرچ گیت دانلود گردیدند و آن دسته از منابعی که منطبق با ملاک های پژوهش (منابعی که دربردارنده نقش خنثی کنندگی پاسخگویی ادراک شده همسر بودند و هم چنین کلید واژه های PPR و صمیمیت را شامل می شدند) بودند وارد مطالعه شده (57 مطالعه) و منابع نامرتبط (84 مطالعه) کنار گذاشته شدند (درمجموع 141 مطالعه). یافته های پژوهش های مختلف دلالت بر این دارند که پاسخگویی ادراک شده همسر از طریق خنثی کردن پیامدهای منفی و افزایش هیجانات، عواطف مثبت و نگرش سازنده افراد نسبت به یکدیگر در تعاملات، همواره مهم ترین پیش بین صمیمیت و رضایت در روابط بوده است. در نتیجه، PPR خوشبختی و بهزیستی افراد را افزایش می دهد.
هنجاریابی و بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه هوش هیجانی صفت در دانشجویان دانشگاه های منتخب تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه هوش هیجانی صفت کلی در جمعیت دانشجویان دانشگاه های منتخب تهران انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی است. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دانشگاه های منتخب تهران تشکیل می دادند که 551 دانشجو به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی وارد مطالعه شدند. نسخه فارسی هوش هیجانی صفت کلی را به همراه پرسش نامه هوش هیجانی شات و پرسش نامه 5عاملی نئو تکمیل کردند. تجزیه داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS از طریق تی مستقل، آلفا کرونباخ، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. یافته ها: آلفای کرونباخ برای هوش هیجانی صفت 0/95 و برای عوامل بین 0/70 تا 0/90 به دست آمد و در روش دو نیمه کردن آزمون، آلفای کرونباخ نیمه اول آزمون 0/92 و برای نیمه دوم 0/89 محاسبه شد. روایی هم گرا / افتراقی این پرسش نامه نیز با کمک پرسش نامه هوش هیجانی شات و پرسش نامه 5عاملی نئو نشان داد این پرسش نامه با اکثر خرده مقیاس های پرسش نامه هوش هیجانی شات همبستگی مثبت و با خرده مقیاس روان رنجوری پرسش نامه 5عاملی همبستگی منفی دارد. همچنین در این پژوهش تفاوت های جنسیتی بین نمرات زنان و مردان وجود داشت. به این صورت که زنان در نمره کلی و عوامل به ورزی و هیجانی بودن نمره بالاتری داشتند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که نسخه فارسی پرسش نامه هوش هیجانی صفت از 4 عامل به ورزی، کنترل خود، هیجانی بودن و جامعه پذیری تشکیل شده است. نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی پرسش نامه هوش هیجانی صفت برای سنجش این سازه در جمعیت بزرگسال ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است
رابطه فرزندپروری ذهن آگاهانه و سرزندگی تحصیلی: نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
139 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرزندپروری ذهن آگاهانه و سرزندگی تحصیلی در نوجوانان با نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان انجام شد. روش : شرکت کنندگان پژوهش شامل 323 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر شیراز (174 دختر و 149 پسر) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی (ABQ)، فرزندپروری ذهن آگاهانه (MIPQ) و تنظیم شناختی هیجان (CERQ) استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامه ها از روش تحلیل عامل تأییدی و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرزندپروری ذهن آگاهانه دارای تأثیر مستقیم بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (راهبردهای سازگار و ناسازگار) و سرزندگی تحصیلی است. راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان نیز دارای اثر مستقیم بر سرزندگی تحصیلی دارد. همچنین، هر دو بعد سازگار و ناسازگار راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، نقش واسطه ای در بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و سرزندگی تحصیلی داشتند. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برای افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان به فرزندپروری ذهن آگاهانه و راهبردهای شناختی تنطیم هیجان آن ها توجه شود.
تاثیر برنامه آموزش جرات ورزی بر احساس خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر برنامه آموزش جرات ورزی بر بهبود خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دختردانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان در سال تحصیلی 96-1395 بود. برای انتخاب حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم 30 نفر دانشجو انتخاب و در دو گروه مساوی آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی تحصیلی مورایز(2001) و پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف(1989) بود. برای گروه آزمایش، 15 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی برنامه ی آموزش جرات ورزی اجرا شد؛ ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی تحلیل کواریانس چندمتغیری و تک متغیری با کمک نرم افزار آماری Spss25 در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که مداخله ی به کار رفته باعث افزایش سطوح خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان شد (001/0P<). نتیجه گیری: با انجام مداخله ی برنامه آموزش جرات ورزی می توان به بهبود وضعیت خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان کمک نمود
تجربه زیسته زنان مبتلا به دیسپارونیا و واژینیسموس: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
161-199
حوزههای تخصصی:
هدف: دیسپارونیا و واژینیسموس مسئله ای مهم در زندگی زنان مبتلا به این اختلال است و عواقب ناگوار و پیامدهای مخربی بر فرد، نهاد خانواده و صمیمیت زوجی می گذارد. ازاین رو هدف پژوهش فعلی بررسی تجربه زیسته زنان مبتلا به دیسپارونیا و واژینیسموس در مشارکت کنندگان پژوهش بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پدیدارشناسی بود و 9 مشارکت کننده زن که مبتلا به اختلال دیسپارونیا و واژینیسموس بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. بعد از جمع آوری داده ها و رونوشت آن ها توسط پژوهشگر از شیوه ی پدیدارشناسی پنج مرحله ای گیورگی برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها به 12 جزء تشکیل دهنده ی تجربه زیسته زنان مبتلا به دیسپارونیا و واژینیسموس منجر شد که شامل: فقدان آگاهی، تجربه علائم فیزیکی اضطراب، ترس، پیش بینی درد، احساس بی کفایتی و حقارت، احساس شرم، احساس نفرت از رابطه جنسی و همسر، احساس رنج، احساس خشم، احساس گناه، کاهش صمیمیت عاطفی و جنسی و پشیمانی از ازدواج است. نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش ادبیات پژوهشی گذشته را در زمینه تجربه زیسته دیسپارونیا و واژینیسموس را غنی تر می کند. همچنین ساختار تجربه زیسته دیسپارونیا و واژینیسموس استخراج شده این مطالعه برای تدوین و به کارگیری برنامه های پیش گیرانه و درمانی این آسیب و همین طور پیامدهای آن کاربرد فراوانی دارد . همچنین نتیجه این پژوهش ادبیات پژوهشی گذشته را در زمینه تجربه زیسته دیسپاورنیا و واژینیسموس غنی تر می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی تهران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زنان سرپرست خانوار به علت شرایط سخت زندگی، کیفیت زندگی پایینی دارند.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی تهران بود.
روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. از بین مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران، یک مرکز به شیوه هدفمند انتخاب و سپس از میان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش آن مرکز ۳۰ نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت در مورد آن ها اجرا شد. گروه آزمایشی مداخله درمانی را در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه کیفیت زندگی به عنوان پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس پس آزمون نشان داد که اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانواده معنادار (۰/۰۱>P( بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.
الگوی ساختاری فرسودگى تحصیلى بر اساس متغیرهاى حمایت اجتماعى ادراک شده، عدالت آموزشى و انگیزش تحصیلى دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجیگر [D1] ابعاد انگیزش تحصیلی در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و عدالت آموزشی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران مرکز، تهران شرق و دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی واحد تهران در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ به تعداد 83834 نفر بود که از میان آن ها به روش نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای به این صورت که در مرحله اول 3 دانشگاه، از هر دانشگاه 3 دانشکده و از هر دانشکده 3 کلاس به صورت تصادفی و در نهایت از رشته های حسابداری، روان شناسی، میکروبیولوژی، علوم اجتماعی و مهندسی ژنتیک بر اساس پیشنهاد گاداگنولی و ولیسر (1998) و تعداد پارامترها ۴۱۰ نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو ۱۹۹۷، مقیاس انگیزش تحصیلی والرند، پلیتیر، بلایس، بریر، سنسال و همکاران (۱۹۹۲)، پرسشنامه عدالت آموزشی گل پرور (۱۳۸۹) و مقیاس چند وجهی حمایت ادراک شده زیمت، داهلم، زیمت و فارلی (1988) بود. پس از حذف 40 پرسشنامه مخدوش و 4 داده پرت، با استفاده از روش الگویابی معادله های ساختاری داده ها تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب مسیر غیرمستقیم بین عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی (121/0- =β، 002/0 =P) و حمایت اجتماعی ادراک شده و فرسودگی تحصیلی (253/0- =β، 001/0 =P) منفی است. نتیجه گیری: ضروری است که همه دانشجویان در محیط آموزشی از امکانات و حمایت کافی برخوردار شوند تا زمینه رشد و شکوفایی استعدادهای آن ها فراهم شود و بتوانند در راستای رسیدن به اهداف خود، انگیزه کافی برای تلاش و تکاپو پیدا کنند.
اعتبار یابی الگوی تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
385 - 401
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، اعتبار سنجی الگویی برای تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فیلسوفان اگزیستانسیالیسم و نقد آن بر مبنای آرای اندیشمندان مسلمان برای سند تحول در نظام آموزش و پرورش است. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، آمیخته است که در بخش اول با استفاده از سندکاوی به استخراج عامل ها و مولفه های مرتبط با موضوع پژوهش در آثار فیلسوفان اگزیستانسیالیسم پرداخته و در مرحله دوم با استفاده از روش دلفی ، با 10 نفر از خبرگان عرصه تربیتی مصاحبه به عمل آمد و نظرات آن ها در خصوص شاخص های استخراج شده در طراحی و اعتبار سنجی الگوی تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم و و اندیشمندان مسلمان گردآوری شد. یافته ها: بر اساس مدل استخراج شده، عوامل عشق مسیحی (الهی)، وظیفه محوری، نفی عشق طبیعی، نفی خودپرستی، عشق به دیگری.، عشق الهی، وحدت وجودی، آگاهی،نادیده گرفتن ظواهر اغفال کننده، بیرون آمدن از خود، عشق به نمود خدا در دیگری در قالب پرسشنامه و در چندین مرحله مورد ارزیابی خبرگان قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج تحلیل فازی نشان داد که؛ با توجه به آنکه اختلاف میانگین ها بیش از 2/0 است، یک بار دیگرمراحل توزیع پرسشنامه و میانگین نظرات خبرگان محاسبه شد و از آنجایی که اختلاف میانگین پرسشنامه سوم و چهارم به زیر 2/0 رسیده بود؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که اجماع خوبی بین نظر خبرگان وجود دارد و نتایج 4 مرحله انجام فرآیند دلفی فازی اطمینان دقت و صحت نتایج را به اثبات می رساند.
بررسی اثربخشی روانپویشی فشرده کوتاه مدت بر کنترل عواطف زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روانپویشی فشرده کوتاه مدت بر کنترل عواطف زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان اجرا شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره آبان، آیین و میلاد نور شهر اصفهان در سال 1395 بود که به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند تعداد 30 زن انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه)، که گروه آزمایش به مدت 15جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه در جلسات درمان روانپویشی شرکت کردند و هیچ یک از اعضای گروه گواه در جلسات درمان روانپویشی شرکت نداشتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز (1997) بود. داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره (مانکوا) تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان روانپویشی فشرده کوتاه مدت، منجر به کاهش نمره کنترل عواطف (23/20= F ، 001/0= P ) و مؤلفه های خشم (68/37= F ، 001/0= P )، اضطراب (64/12= F ، 002/0= P ) ، خلق افسرده (88/20= F ، 001/0= P ) و افزایش عاطفه مثبت (93/10= F ، 003/0= P ) در زنان شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج یافته ها می توان اظهار داشت که مداخله روانپویشی کوتاه مدت فشرده منجر به بهبود و کنترل عواطف در زنان شود.