فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۹۸۱ تا ۲۵٬۰۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مرگ اندیشی در تمام ادیان آسمانی، بخصوص در دین اسلام، یک برنامه تربیتی برای تکامل و سعادت انسان هاست. هدف این پژوهش، بررسی تجربیات زیسته سالمندان از مرگ آگاهی و مرگ اندیشی و پیامدهای ناشی از آن است که یا رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری تدوین یافته است. شرکت کنندگان در این پژوهش20 نفر از سالمندان خانه سالمندان خوبان تبریز بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با توجه به مصاحبه های عمیق، فردی و نیمه ساختاریافته گردآوری شد. پس از پیاده سازی مکتوب مصاحبه، براساس رویکرد هرمنیوتیک و براساس روش دیکلمن و همکاران مصاحبه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از تجربیات این افراد 4 مضمون (درون مایه) اصلی هویت مرگ، موانع مرگ اندیشی، پیامدهای مرگ اندیشی و راه های تقویت مرگ اندیشی و 17 مضمون یا درون مایه فرعی به دست آمد. مرگ آگاهی و مرگ اندیشی در سالمندان، علاوه بر ایجاد نگاهی مثبت و واقع گرایانه نسبت به زندگی، می تواند در کاهش نگرانی های دوره سالمندی از جمله اضطراب مرگ نقش اساسی ایفا کند.
مطالعه کیفی ابعاد و عوامل موثر بر شکل گیری طفره روی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد و عوامل مؤثر بر شکل گیری طفره روی سازمانی معلمان مدارس انجام گرفته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 11 نفر از معلمان زن با تجربه و عموماً با تحصیلات بالا در زمینه کار گروهی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 که از مناطق 6، 11؛ 2، و 5 انتخاب شدند. هم چنین مشارکت این افراد در پژوهش براساس میل شخصی و براساس نمونه گیری معیار (تجربه بالای 10 سال و مشارکت در کار گروهی) با توجه به قاعده اشباع نظری بوده است. از آنجا که استراتژی پژوهش، کیفی بوده داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه های عمیق با مشارکت کنندگان جمع آوری و در قالب سه مرحله کدگذاری آزاد یا باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طفره روی شامل دو بعد فردی و سازمانی که 13 مضمون فرعی می باشد. هم چنین عوامل مؤثر بر شکل گیری طفره روی در 4 مضمون اصلی (مدیریت، فرهنگ، ساختار و همکاران) و 15 مضمون فرعی قابل شناسایی هستند. نکته قابل توجه در این پژوهش این است که معلمان 4 عاملی را که در شکل گیری طفره روی مؤثر دانسته اند به عنوان عوامل اصلاحی برای جلوگیری از بروز این پدیده نیز بیان کردند. این پژوهش نشان داد که معلمان مدارس در معرض آسیب طفره روی قرار دارند و باید تصمیمات جدی برای جلوگیری از شیوع و مباره با آن اتخاذ نمود.
اثربخشی شناخت درمانی با تکیه بر فراخوانی افکار و مفروضه ها بر افزایش سرسختی روانشناختی دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
55 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی با تکیه بر فراخوانی افکار و مفروضه ها بر افزایش سرسختی روانشناختی دانشجویان دختر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر است، جامعه ی آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان دختر در تمامی مقاطع دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، در سال تحصیلی 93-94 به تعداد 1636 نفر بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیر تصادفی داوطلبانه استفاده شد. بدین صورت که از بین کسانی که به صورت داطلبانه پرسشنامه پر کردند، 30 نفر که کمترین نمره را در سرسختی روانشناختی نشان داده بودند، انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شناخت درمانی مبتنی بر فراخوانی افکار و مفروضه ها به صورت گروهی در 9 جلسه و هر جلسه به مدت 1 ساعت و نیم برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکردد. ابزار اندازه گیری داده ها، پرسشنامه ی سرسختی روانشناختی(نجاریان، کیامرثی و مهرابی زاده هنرمند، 1377) اهواز بود. یافته ها: تحلیل کواریانس نتایج نشان داد که مداخله موثر بوده و منجر به بهبود سرسختی روانشناختی گروه آزمایش گردیده است(p <0/05). نظر به اثربخشی شناخت درمانی با تکیه بر فراخوانی افکار و مفروضه ها بر افزایش سرسختی روانشناختی دانشجویان دختر گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، استفاده از این روش در بهبود سرسختی روانشناختی پیشنهاد می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، نشان داد که شناخت درمانی با تکیه بر فراخوانی افکار و مفروضه ها بر افزایش سرسختی روانشناختی دانشجویان دختر همراه است
تدوین فرصت یاب تحصیلی بومی بر اساس الگوی رغبت ر کروی تریسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین فرصت یاب تحصیلی بومی بر اساس الگوی کروی تریسی(2002) بود. در این پژوهش موقعیت جغرافیایی رشته های دانشگاهی در الگوی کروی مشخص شد. روش: روش پژوهش توصیفی است. جامعه آماری کلیه رشته های دانشگاهی در چهار گروه علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی و هنر بود که از هر رشته 6 الی 8 دانشجوی تحصیلات تکمیلی به طور داوطلبانه به پرسشنامه ی پژوهش پاسخ دادند. در این مقاله نتایج مربوط به دو رشته ی فیزیک و رشته حقوق ارائه شده است. یافته ها: با توجه به یافته ها ، رشته فیزیک در الگوی هشت تیپ رغبت پایه در سه حوزه طبیعت، فنی و کامپیوتر قرار گرفت. این رشته در نمای دو بعدی متمایل به سمت ربع اشیاء-اندیشه ها بود. رشته حقوق نیز در الگوی هشت تیپ رغبت پایه با سه حوزه مدیریت، تاثیرگذاری مشخص شد. رشته حقوق در نمای دو بعدی متمایل به سمت ربع افراد-داده ها بود.به لحاظ پرستیژ هردو رشته در حوزه پرستیژ بالا قرار گرفتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها چنین نتیجه گیری می شود که دانشجویان داوطلب رشته فیزیک باید علایق بالایی در حوزه های طبیعت و فنی و دانشجویان داوطلب رشته حقوق باید خودکارامدی بالایی در حوزه های مدیریت،محاسبات کسب و کار داشته باشند . با توجه به بالا بودن سطح پرستیژ دانشجویان هر دو رشته می توانند انتظار داشته باشند که الگوی نیاز به ارزشگذاری اجتماعی و نیاز به داشتن وجهه اجتماعی در این دو رشته تحصیلی به خوبی پاسخ داده شود.
پیش بینی باورهای انگیزشی دانشجویان استعداد درخشان و ممتاز دانشگاه علوم پزشکی بر مبنای خودراهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی باورهای انگیزشی دانشجویان استعداد درخشان و ممتاز بر مبنای خودراهبری آنان در دانشگاه علوم پزشکی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان استعداد درخشان و ممتاز مشغول به تحصیل در دانشگاه های دولتی دانشگاه علوم پزشکی سراسر کشور در سال تحصیلی 90-91 بود. آزمودنی های پژوهش را 222 (139 دختر، 83 پسر) دانشجوی سال اول تا هفتم استعداد درخشان و ممتاز دانشگاه علوم پزشکی شیراز تشکیل دادند که به روش هدفمند انتخاب شدند. پرسشنامه های باورهای انگیزشی و خودراهبری، به عنوان ابزارهای پژوهش به کار برده شدند. اعتبار هر دوی این پرسشنامه ها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و روائی سازه ای؛ در پرسشنامه باورهای انگیزشی از طریق محاسبه ضریب همبستگی بین مؤلفه های آن و در پرسشنامه خودراهبری از طریق محاسبه ضریب همبستگی بین ابعاد با نمره ی کل آن احراز گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با محاسبه ضریب هبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های باورهای انگیزشی و ابعاد و کل خودراهبری رابطه همبستگی برقرار است. تحلیل های رگرسیونی بیان گر آن بود که خودراهبری در دانشگاه علوم پزشکی، باورهای انگیزشی آنان را پیش بینی می نماید.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر تنیدگی والدینی مادران کودکان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۲۰۵-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرﺧﺎﺷﮕﺮی یکی از مشکلات اﺳﺎﺳی در ﻣﺪارس اﺳت و اعضای خانواده به خصوص مادران، نقش مهمی را در تحول رفتارهای پرخاشگرانه کودکان ایفا می کنند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با آموزش تنظیم شناختی هیجان بر تنیدگی والدینی مادران کودکان پرخاشگر بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی شهرستان نمین در سال تحصیلی 9۸-9۷ (تعداد: 540) به همراه مادران شان بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 60 نفر از مادران این دانش آموزان با احراز ملاک های ورود به پژوهش به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و به طور تصادفی در سه گروه 20 نفره، جایدهی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس پرخاشگری شهیم (شهیم، 1385) و پرسشنامه تنیدگی والدینی (آبیدین، 1995) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار 20 SPSS انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش تنظیم شناختی هیجان، هر دو تأثیر معناداری در کاهش تنیدگی والدینی مادران کودکان پرخاشگر داشتند. همچنین شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به آموزش تنظیم شناختی هیجان، اثربخشی بیشتری در کاهش تنیدگی والدینی مادران کودکان پرخاشگر داشته است (0/05p<). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بیشتر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنیدگی والدینی می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی از طریق فنونی مانند توجه به تنفس و بدن و معطوف کردن آگاهی به اینجا و اکنون، بر نظام شناختی و پردازش اطلاعات فرد تأثیر گذاشته و باعث کاهش نشخوارهای فکری و نگرش های ناکارآمد در افراد می شود. این تغییرات در نهایت باعث کاهش تنیدگی والدینی در فرد می شود.
نقش حرمت خود و هوش هیجانی در پیش بینی تاب آوری دانش آموزان دارای آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
162-172
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین حواس انسان، حس شنوایی است که آسیب آن می تواند فرایند سازش با محیط زندگ ی را تحت تأثیر قرار داده و موجب تأخیر در تحول و پردازش فرا ی ندهای ذهن ی و شناختی شود. همچنین تاب آوری به مهارت ها و توانمندی ها یی اشاره دارد که فرد را قادر م ی سازد با سخت ی ها، مشکلات، و کشاکش های زندگی سازش کند. بدین ترتیب هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش هوش هیجانی و حرمت خود در پیش بینی تاب آوری دانش آموزان دارای آسیب شنوایی است. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. نمونه مورد مطالعه شامل 81 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مبتلابه آسیب شنوایی در دامنه سنی 13 -10 سال مقطع ابتدایی شهر شیراز بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سطوح تاب آوری، حرمت خود، و هوش هیجانی به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، حرمت خود کوپر اسمیت (1967)، و هوش هیجانی شرینگ (1999) سنجیده شد و در پایان داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان تحلیل شدند. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که تاب آوری با هوش هیجانی و حرمت خود همبستگی مثبت و معنی دار دارد (0/05> p ). همچنین نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیر هوش هیجانی 33 درصد از واریانس تاب آوری ( 0/002> p ) و متغیر حرمت خود عمومی 24 درصد از واریانس تاب آوری را پیش بینی می کند (0/025> p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش مبنی بر نقش هوش هیجانی و حرمت خود در پیش بینی تاب آوری دانش آموزان با آسیب شنوایی، می توان نتیجه گرفت که با پرورش این سازه ها در این دانش آموزان می توان انعطاف پذیری و سطح سازش یافتگی آنها را ارتقا بخشید.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
439-449
حوزههای تخصصی:
زمینه: سندروم روده تحریک پذیر علاوه بر مشکلات جسمانی، می تواند فرآیندهای شناختی، هیجانی و روانشناختی بیماران را نیز متأثر سازد که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام شود. اما آیا رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند منجر به بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر شود؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش مادران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش در شهر زنجان در سه ماهه تابستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر بیمار). گروه آزمایش مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک (لینهان، 2004) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدپنداری درد (نیکولاس، 1989) و اجتناب تجربه ای (بوند و همکاران، 2011) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار دارد (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیک با بهره گیری از تکنیک های تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظم جویی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مورد استفاده گیرد.
اثربخشی آموزش جایگزین پرخاشگری و ایمن سازی در مقابل تنیدگی بر راهبردهای شناختی نظم جویی هیجان در نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی آموزش جایگزین پرخاشگری و ایمن سازی در مقابل تنیدگی بر راهبردهای شناختی نظم جویی هیجان نوجوانان بزهکار انجام شد. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی سه گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. بدین منظور از بین نوجوان کانون اصلاح و تربیت شهر تهران، 60 نفر با استفاده از روش نمونه برداری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان، قبل از شروع مداخله پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2006) را تکمیل کردند. سپس دو گروه آزمایشی تحت 10 جلسه آموزش به شیوه آموزش جایگزین پرخاشگری گلدشتاین و آموزش ایمن سازی در مقابل تنیدگی مایکنبام قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه آموزشی را دریافت نکرد. پس از اتمام جلسه های آموزشی و همچنین دو ماه بعد، مجدداً هر سه گروه پرسشنامه مزبور را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش جایگزین پرخاشگری در مقایسه با دو گروه دیگر به طور معناداری بر نمرات راهبردهای شناختی مثبت نظم جویی هیجان در طول مراحل پژوهش تأثیر داشته است. اما در ارتباط با راهبردهای شناختی منفی نظم جویی هیجان نتایج نشان داد که روش های آموزشی نتوانستند تأثیر معناداری بر نمرات داشته باشند. با توجه به یافته های پژوهش می توان از روش آموزش جایگزین پرخاشگری به عنوان روشی جایگزین یا مکمل در کنار سایر شیوه های مداخله ای برای بهبود نظم جویی شناختی در نوجوانان استفاده کرد.
مقایسه سطوح تئوری ذهن و همدلی بین کودکان دارای اختلال فزون کنشی / کم توجهی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۸ شماره ۸۳
2125-2132
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال فزون کنشی / کم توجهی تأثیر نامطلوبی بر شناخت اجتماعی کودکان می گذارد. اما مسئله اصلی اینست آیا در بعد شناخت اجتماعی (سطوح تئوری ذهن و همدلی) بین کودکان دارای اختلال فزون کنشی / کم توجهی و کودکان عادی تفاوت وجود دارد. هدف: مقایسه سطوح تئوری ذهن و همدلی در دو گروه از کودکان دارای اختلال فزون کنشی / کم توجهی و کودکان عادی بود. روش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود، جامعه آماری شامل تمامی کودکان 6 تا 8 ساله دارای اختلال فزون کنشی / کم توجهی و کودکان عادی شهر تبریز بود. از این جامعه 50 کودک دارای اختلال و 50 کودک عادی به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند ابزار عبارتند از، پرسشنامه ی تئوری ذهن هوتچینز و همکاران (2008) و مقیاس همدلی شناختی و عاطفی کودکان: فرم درجه بندی والدین دادس و همکاران (2008). نتایج با روش آنالیز واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، مؤلفه های تئوری ذهن و همدلی درکودکان دارای اختلال فزون کنشی / کم توجهی بطور معنی داری کمتر از کودکان عادی بود (0/0001> p ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که سطوح تئوری ذهن و همدلی در کودکان عادی نسبت به کودکان دارای اختلال فزون کنشی / کم توجهی بالاتر است.
پیش بینی «خودشفقت ورزی» براساس «مؤلفه های نگرش به دین» در مردان سالمند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت بود از بررسی چگونگی ارتباط «مؤلفه های نگرش به دین» و «خودشفقت ورزی» در مردان سالمند؛ به این منظور، با روش تصادفی ساده، 300 نفر از سالمندانِ حاضر در «مرکز نگهداری نیمه وقت سالمندان مهرگان شهر کرمانشاه» انتخاب شدند. آنان به پرسشنامه های «فرم کوتاه خودشفقت ورزی» و «نگرش مسلمانان به دین» پاسخ دادند؛ داده ها با «ضریب همبستگی پیرسون» و «تحلیل رگرسیون گام به گام» تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین «مؤلفه های دین داری» و «خودشفقت ورزی» رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ «مؤلفه های نگرش به دین» که شامل «کمک شخصی»، «نگرش اسلامی» و «مناسک اسلامی» می باشند؛ به ترتیب به طور معناداری قادر به پیش بینی 23درصد از خودشفقت ورزی سالمندان است. پس می توان با افزایش «دینداری»، «خودشفقت ورزی» را افزایش داد و درنتیجه توان مقابله سالمندان در برابر بیماری های روانی و مشکلات زندگی را بهبود بخشید
اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی - هیجانی بر ابراز وجود، کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه آزاد همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی - هیجانی بر ابراز وجود، کیفیت زندگی و خودکارآمدی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مرد دانشگاه آزاد همدان تشکیل دادند. نمونه ها به صورت تصادفی هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. 150 پرسشنامه بین دانشجویان پخش شد آنهایی که نمره 90- در آزمون ابراز وجود و نمره 50 و کمتر در آزمون کیفیت زندگی و نمره بین 17 تا 34 در آزمون خودکارآمدی کسب کردند، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش یادگیری اجتماعی_هیجانی قرار گرفت اما مداخله برای گروه کنترل اجرا نگردید. ابزار پژوهش برنامه یادگیری اجتماعی صدری دمیرچی و همکاران (1389)، پرسشنامه ابراز وجود راتوس (1984)، کیفیت زندگی ویر و شربورن (1992) و خودکارآمدی شرر و مادوکس و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی در افزایش کیفیت زندگی و ابراز وجود مؤثر بوده اما این برنامه بر افزایش خودکارآمدی تأثیر معناداری نداشت. نتیجه-گیری: بنابراین برای افزایش و بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی داانشجویان می- توان برنامه یادگیری اجتماعی_هیجانی را مورد استفاده قرار داد.
بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
129 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات بنیادی (توصیفی-همبستگی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال 99-98 تشکیل می داد. بر اساس روش نمونه گیری در دسترس، 115 نفر با کسب نمره برش در پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی، برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. در جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه شخصیت مرزی، پرسشنامه چهارگانه تاریک شخصیت، مقیاس همدلی بهر، آزمون تشخیص لغزش و فرم بزرگسالان آزمون چشمها بازبینی شده استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت با همدلی سرد رابطه معنی داری وجود ندارد؛ اما بین صفات تاریک شخصیت با نظریه ذهن عاطفی و شناختی رابطه معنی داری وجود دارد و صفات تاریک شخصیت با میانجیگری نظریه ذهن عاطفی و شناختی تاثیر غیرمستقیم بر همدلی سرد دارد. بر اساس یافته ها چنین استنباط می شود که می توان از توانایی نظریه ذهن برای تاثیر بر همدلی افراد دارای صفات تاریک شخصیت استفاده کرد.
واکاوی نگرش اولیا نسبت به ازدواج فرزندان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۵۳)
123-130
حوزههای تخصصی:
مشکلات مربوط به بزرگسالان دارای اتیسم، به ویژه ازدواج آنان، یکی از مشکلات چالش برانگیز خانواده ها است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، واکاوی دیدگاه و نگرش والدین نسبت به ازدواج فرزندان دختر و پسر دارای اختلال اتیسم بود. در این مطالعه اکتشافی و توصیفی، نگرش 100 نفر از اولیای دارای فرزند اتیسم بالای 15 سال شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند ، فقط 10در صد والدین نسبت به ازدواج دختران و پسران دارای اتیسم، نگرش مثبت ابراز کردند. افراد مورد مطالعه با آموزش دادن خانواده ها برای ازدواج و زندگی مشترک فرزند دارای اتیسم شان با حمایت سازمان ها و انجمن های مربوط موافق بودند. درحالی که تنها 10 درصد اولیا معتقد بودند که افراد دارای اتیسم، اصولاً فاقد تمایلات جنسی هستند، 55 درصد آنان با مصرف دارو برای مهار تمایلات جنسی افراد دارای اتیسم مخالف بودند. از سوی دیگر 96 در صد اولیا بر این باور بودند که برای مهار تمایلات جنسی افراد دارای اتیسم باید از فعالیت های ورزشی استفاده کرد. 90 درصد اولیا معتقد بودند که افراد دارای اتیسم، باید با هم ازدواج کنند. با توجه به نتایج این پژوهش، با وجود مشکلات متعدد در حوزه اختلال طیف اتیسم که اصلی ترین آن فقدان مهارت های ارتباطی است، نیمی از خانواده ها مخالف ازدواج افراد طیف اتیسم بودند، اما دیدگاهشان این بود که با فراهم شدن شرایط ازدواج و حمایت سازمان های دولتی و مردم نهاد، آنها می توانند با افراد دیگر ازدواج کنند. اصلاح نگرش والدین و خود افراد دارای اتیسم و اقشار گوناگون جامعه، مهم ترین گامی است که کارشناسان و مشاوران و برنامه ریزان باید بردارند .
رابطه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی با بخشش: نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
133-149
حوزههای تخصصی:
بخشش، فرآیند گذشتن از خطای دیگران است که با انگیزه آرامش درونی، یا بهبود روابط با فرد خاطی، یا با هدف انجام رفتاری ارزشی صورت می گیرد. بخشش دارای پیامدهایی مانند رهایی از احساس منفی نسبت به فرد خطاکار، غلبه بر رنجش، پرهیز از عصبانیت، دوری، جدایی و انتقام نسبت به فرد خطاکار است. هدف این پژوهش، تعیین رابطه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی با بخشش بود. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 203 دانشجوی مشغول به تحصیل دانشگاه علم و صنعت ایران، در سال تحصیلی 97-96، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و علاوه بر متغیرهای دموگرافیک، به مقیاس بخشش هارتلند (HFS) و پرسش نامه های ذهن آگاهی فرایبورگ و همکاران- فرم کوتاه (FMI-SF)، نگرش مذهبی گلریز و براهنی و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (CFI) پاسخ دادند. تحلیل داده ها، با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که نگرش مذهبی و ذهن آگاهی، قادرند به واسطه انعطاف پذیری شناختی، تغییرات بخشش را پیش بینی کنند. همچنین، بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش، رابطه مثبت وجود دارد. بنابراین، انعطاف پذیری شناختی بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش نقش میانجی را ایفا می کند.
شناسایی مؤلفه های گرایش به مصرف سیگار در جوانان از دیدگاه متخصصان؛ یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۷۸-۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های گرایش به مصرف سیگار در جوانان از نگاه متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار بود. روش : در این مطالعه از رویکرد کیفی و شیوه تحلیل مضمون استفاده گردید. شرکت کنندگان شامل متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار (درمانگران، پژوهشگران، اساتید و مدرسان) در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند گزینش شدند. نمونه گیری با استفاده از ابزار مصاحبه (نیمه ساختار یافته) به منظور دریافت داده ها تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرده و در ادامه اطلاعات جمع آوری شده با روش کدگذاری (فرعی و اصلی) تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل یافته ها منجر به استخراج 85 مفهوم اولیه، 37 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی گردید که بر اساس آن، مقولات اصلی گرایش به سیگار در جوانان عبارت بودند از: 1. نقش مؤثر خویشاوندان در مصرف 2. جو نا کارآمد خانواده مستعدکننده مصرف 3. انگیزه بخشی گروه های همتا در مصرف 4. سر نخ دهی رسانه در مصرف سیگار 5. تأثیر پذیری از شخصیت های مشهور 6. تسهیل گری جامعه در مصرف 7. شرایط مساعد مکان تفریح عمومی برای مصرف 8. دسترسی آسان به سیگار 9. تحریف شناختی از سیگار 10. علل روان شناختی نا کارآمد 11. واکنش معکوس به بازدارنده های سطحی در مصرف 12. ضعف مهارت های انطباقی 13. تلقی جذابیت رفتاری 14. سطحی نگری رسانه ها در مورد آسیب های مصرف 15. مصرف تفننی. در نهایت ترکیب مقولات اصلی منجر به استخراج دو مضمون هسته ای از جمله مؤلفه های میان فردی برون فردی و مؤلفه های درون فردی گرایش به سیگار در جوانان گردید. نتیجه گیری : پژوهش حاضر نشان داد که جوانان متأثر از عوامل میان فردی برون فردی هم چون رسانه ، خانواده، جامعه و جو همتایان با علایق مشترک و یا ابعاد درون فردی مثل ناراحتی های روان شناختی، تأثیرپذیری از شخصیت های مشهور فیلم و یا ضعف های مهارتی، بیشتر احتمال دارد تا به سمت مصرف سیگار و ادامه آن گرایش پیدا کنند.
پدیدارشناسی مدیریت تعارضات والد-فرزند در دوران شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیدارشناسی شیوه های مدیریت تعارضات والد فرزند در دوران شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش این تحقیق کیفی بوده و با استفاده از طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق موضوع پرداخته است شرکت کنندگان در این پژوهش 12 نفر از والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده ها در طول مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. درنهایت پس از تحلیل داده ها، 4 مقوله اصلی در حوزه های بهداشتی، تحصیلی، مالی و روابط بین فردی و 11 مقوله فرعی به دست آمد. می توان نتیجه گرفت این پژوهش درک تازه ای از رابطه والد فرزند در شرایط فعلی ارائه داده است. بدین صورت که ایجاد محیط رابطه مدار در خانواده و تأمین نیازهای رشدی فرزند و حمایت و مراقبت از او در کنار متعهد کردن او به مسئولیت هایش می تواند به افزایش کیفیت رابطه والدین و فرزندانشان کمک کند و منجر به ایجاد جوی امن و آرام در کانون خانواده حتی در دوران همه گیری بیماری کرونا و ترس جهانی از آن شود.
اضطراب کرونا در دانشجویان: نقش پیش بین ذهن آگاهی و تجارب معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
75-87
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شناسایی عوامل مؤثر در اضطراب کرونا و راهبرد های مقابله ای آن می تواند به کاهش آن کمک کند؛ ازاین رو مطالعه حاضر با هدف نقش ذهن آگاهی و تجارب معنوی در پیش بینی اضطراب کرونا در دانشجویان انجام شده است.
اثربخشی برنامه ی درمان تلفیقی مثبت نگر بر بهزیستی روانشناختی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با روند شتابان سالمند شدن جهانی جمعیت، توجه به موضوع سلامتی و ارتباط آن با افزایش عمر ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه درمان تلفیقی مثبت نگر در بهزیستی روانشناختی سالمندان ایران است. روش: پژوهش حاضر پژوهشی کمی نگر و نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد بالای 60 سال مراجع کننده به یکی از سراهای محله در شهر تهران بودند. حدود 40 نفر از این جامعه که واجد ملاک های ورود بودند، به صورت در دسترس در سرای محله واقع در خیابان شیخ هادی انتخاب شده و به طور مساوی و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل، گمارده شدند. در این پژوهش از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف فرم کوتاه استفاده شد. افراد در گروه آزمایش در هشت جلسه 100 دقیقه ای، آموزش مبتنی بر یکپارچه نگری را دریافت نموده و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر یکپارچه نگری بر ارتقای بهزیستی روانشناختی در سالمندان تأثیر معناداری(001/0p <) داشته و میزان نمره بهزیستی روانشناختی در آنها را به طور معناداری افزایش می دهد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان تلفیقی مثبت نگر به سالمندان سبب افزایش بازدهی در جامعه و ارتقاء بهزیستی آنها می شود.