مطالب مرتبط با کلیدواژه

خودکارآمدپنداری درد


۱.

اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتاردرمانی دیالکتیک خودکارآمدپنداری درد اجتناب تجربه ای سندروم روده تحریک پذیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۳۱۷
زمینه: سندروم روده تحریک پذیر علاوه بر مشکلات جسمانی، می تواند فرآیندهای شناختی، هیجانی و روانشناختی بیماران را نیز متأثر سازد که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام شود. اما آیا رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند منجر به بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر شود؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش مادران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش در شهر زنجان در سه ماهه تابستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر بیمار). گروه آزمایش مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک (لینهان، 2004) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدپنداری درد (نیکولاس، 1989) و اجتناب تجربه ای (بوند و همکاران، 2011) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار دارد (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیک با بهره گیری از تکنیک های تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظم جویی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مورد استفاده گیرد.
۲.

بررسی مدل معادلات ساختاری پریشانی روانشناختی با کیفیت زندگی سوء هاضمه کارکردی: با نقش میانجی گر خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی پریشانی روانشناختی خودکارآمدپنداری درد حساسیت احشایی تصاویر ذهنی مرتبط با درد فاجعه آفرینی درد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۱۹۹
زمینه: تحقیقات نشان داده است پریشانی روانشناختی عامل خطر مهمی در بیماری زایی سوء هاضمه کارکردی است که در ارتباط با فرآیند های روانشناختی حوزه درد و محرک های احشایی کیفیت زندگی بیماران را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. با این وجود پژوهش راجع به تدوین مدل ساختاری برای پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس پریشانی روانشناختی با میانجی گری خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد مغفول مانده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری پریشانی روانشناختی با کیفیت زندگی با نقش میانجی خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری را کلیه افراد مبتلا به سوء هاضمه کارکردی مراجعه کننده به کلینیک های گوارشی شهر اصفهان تشکیل می دادند. نمونه آماری 363 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های شاخص سوء هاضمه نپین (تالی و همکاران، 1999)، افسردگی، اضطراب و تنیدگی (صاحبی و همکاران، 1384)، خودکارآمد پنداری درد مزمن (بشارت، 1387)، تصاویر ذهنی درد مزمن (کچویی و همکاران، 1394)، شاخص حساسیت احشایی (پور توکلی و همکاران، 1397) و فاجعه آفرینی درد (سجادیان و همکاران، 1391) استفاده شد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار smart-PLS تحلیل شد. یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده مدل پژوهش حاضر از برازش کلی قوی و قابل قبولی برخوردار است (0/857 =GOF). ساختار کلی روابط مورد آزمون از طریق داده های بدست آمده تأیید گشت (0/907 =NFI و 0/056 =SRMR). تمامی ضرایب غیر مستقیم در مدل معنادار است (0/05 P<؛ 1/96 <t). همچنین همه ضرایب مستقیم به جزء تأثیر مستقیم حساسیت احشایی و خودکارآمد پنداری درد بر کیفیت زندگی معنادار است (0/05 P<؛ 1/96 <t). نتیجه گیری: کیفیت زندگی به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق متغیرهای خودکارآمد پنداری درد، حساسیت احشایی، تصاویر ذهنی مرتبط با درد و فاجعه آفرینی درد با پریشانی روانشناختی مرتبط است. یافته های حاصل از این مدل به درک کامل تری از نحوه تأثیر پریشانی روانشناختی بر کیفیت زندگی مبتلایان به سوء هاضمه کارکردی کمک می کند و در نظر گرفتن این روابط در سبب شناسی و درمان افراد مبتلا به این بیماری می تواند مفید واقع شود.