فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۶۸۱ تا ۲۴٬۷۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ه دف این پژوهش، مقایسة اثربخشی سه روش پیش گیری از سوء مصرف مواد: الف) شناختی رفتاری اجتماعی، ب) سخنرانی و پ) ارسال پیام ک در هیجان طلبی، امنیت روانی و بازخورد نسبت به سوء مصرف مواد مخدر بود. 192 دانش آموز دختر و پسر دبیرستانی در چهار گروه (سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) به طور تصادفی قرار داده شدند. شرکت کنندگان مقیاس هیجان طلبی (زاکرمن، 1969)، سیاهة امنیت رونی (مزلو،1952) و سیاهة بازخورد نسبت به سوء مصرف مواد مخدر (قربانی، 1380) را طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. به گروه اول، 10 جلسة گروهی 2 ساعته روش شناختی رفتاری اجتماعی آموزش داده شد، برای گروه دوم، 10 جلسة 2 ساعتة سخنرانی برگزار گردید و به گروه سوم، 75 روز، پیامکهای پیشگیری داده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که هر سه روش پیشگیری در هیجان طلبی، امنیت روانی و بازخورد نسبت به سوء مصرف مواد مخدر ت أثیر معنادار دارند؛ همچنین، روش شناختی رفتاری اجتماعی از دو روش دیگر، مؤثرتر است. نتایج پیگیری 100 روزه نشان داد که اثربخشی روشهای پیشگیری، پایدار بوده است.
اثربخشی درمان شناختی – رفتاری گروهی و مواجهه درمانی بر میزان سوگیری تعبیر و ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی و مواجهه درمانی در کاهش میزان سوگیری تعبیر و ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش : در چارچوب یک طرح تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه، آزمودنی های پژوهش (24 نفر دانشجوی دوره کارشناسی در رشته های بهداشت محیط و بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران) که تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی داشتند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، به تصادف در سه گروه هشت نفری (درمان شناختی- رفتاری گروهی، مواجهه درمانی و گروه گواه فهرست انتظار) جایگزین شدند. درمان شناختی- رفتاری گروهی و مواجهه درمانی به مدت 12 جلسه و بر پایه دستنامه راهنمای استاندارد برای آزمودنی ها اجرا شد و گروه گواه فهرست انتظار هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. داده های پژوهش به کمک پرسش نامه هراس اجتماعی ، فرم کوتاه پرسش نامه ترس از ارزیابی منفی و فرم تجدید نظر شده پرسش نامه تعبیر، گرد آوری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک طرفه بهره گرفته شد. یافته ها : درمان شناختی- رفتاری گروهی در مقایسه با مواجهه درمانی (01/0 p< ) و نیز در مقایسه با گروه گواه (001/0 p< ) به طور معنی داری سوگیری تعبیر را در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی کاهش داد. هم چنین مواجهه درمانی به تنهایی تأثیر معنی داری بر کاهش سوگیری تعبیر در اختلال اضطراب اجتماعی و تفاوت معنی داری با گروه گواه نداشت. از سوی دیگریافته ها نشان دادند که درمان شناختی- رفتاری گروهی و مواجهه درمانی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری کاهش ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی را در پی داشته است (به ترتیب 001/0 p< و 01/0 p< )، اما تفاوت معنی داری بین این دو روش درمانی دیده نشد. نتیجه گیری : درمان شناختی- رفتاری گروهی استاندارد و مواجهه درمانی، هردو کاهش میزان ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی را در پی دارد. درمان شناختی- رفتاری گروهی میزان سوگیری تعبیر را نیز در این اختلال کاهش می دهد در حالی که مواجهه درمانی چنین اثری ندارد .
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری در تنظیم هیجان و رفتارهای خودآسیب رسان افراد با اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری در تنظیم هیجان و رفتارهای خودآسیب رسان افراد با اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه آزاد شیراز در سال 1397بود. نمونه گیری این پژوهش به صورت در دسترس انجام شد. ابتدا افراد مبتلا به شخصیت مرزی شناسایی و از بین آنها 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش 15 نفر و گروه کنترل 15 نفر گمارده شدند. برنامه درمانی با رویکرد پذیرش و تعهد در طی 8 جلسه به مدت 90 دقیقه (هفته ای 2 جلسه) به صورت گروهی بر روی گروه آزمایش انجام شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و آسیب به خود سانسون و همکاران (1998) و مقیاس شخصیت مرزی کلاریج و بروکس (2001) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و رفتارهای خود آسیب رسان، تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع می توان گفت که، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش دشواری در تنظیم هیجان و رفتارهای خود آسیب رسان افراد با اختلال شخصیت مرزی تأثیر دارد.
رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی خودکارآمدپنداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی دانش آموزان و بررسی متغیرهای مؤثر بر آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روانی دانش آموزان انجام شده است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره یکم متوسطه ناحیه دو شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند (تعداد: 1200). نمونه این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دومرحله ای و به تعداد 302 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ارﺿﺎی ﻧﯿﺎزﻫﺎی اساسی روان شناختی هفت لنگ و همکاران (1394)، بهزیستی روان شناختی ریف و کیس (1995)، و خودکارآمدپنداری عمومی شرر و مادوکس (1982) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و خودکارآمدپنداری 63 درصد از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. ارضای نیازهای اساسی روان شناختی 39 درصد واریانس خودکارآمدپنداری را تبیین می کند و علاوه بر این، خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان تأثیر مثبت و معناداری دارد (0/001 > p). همچنین نتایج حاکی از آن بود که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی از طریق خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تأثیر غیرمستقیم دارد (0/001 > p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مدل بهزیستی روان شناختی نوجوانان بر اساس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدپنداری از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان، نقش مهمی دارد؛ بنابراین ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان به افزایش خودکارآمدپنداری آنها منجر شده و در نتیجه می تواند در افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بسیار مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر کاهش ریسک طلاق و ناسازگاری زناشویی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه، یعنی خانواده است که علاوه بر خانواده بر جامعه نیز تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر کاهش ریسک طلاق و ناسازگاری زناشویی در زنان متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنانی بود که به منظور طلاق در سال 1400-1399 به دادگستری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن متقاضی طلاق بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج MII (ادواردز، جوهانسون و بوث، 1987) و ناسازگاری بیر- استرنبرگDQ (بیر و استرنبرگ، 1977) استفاده شد. برای گروه آزمایشی آموزش تاب آوری در 8 جلسه یک ساعته و هفته ای دو بار برگزار شد، در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری می تواند موجب کاهش ریسک طلاق در زنان متقاضی طلاق شود (05/0>p) اما به طور معناداری قادر به کاهش ناسازگاری زناشویی نشد. این نتایج می تواند پشتوانه ای برای بکارگیری روش آموزش تاب آوری در کاهش ریسک طلاق در زنان متقاضی طلاق باشد تا بدین وسیله مانع فروپاشی بنیان خانواده شود.
تفاوت های جنسیتی: رابطه ی بین نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت تحصیلی متاثر از متغیرهای متعددی است که می توانند آن را تحت الشعاع خود قرار دهند بر همین مبنا پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی و تفاوت دانشجویان دختر و پسر در این متغیرها بود، صورت گرفت. روش ها: 313 نفر (شامل 188 دانشجوی دختر و 126 دانشجوی پسر) به صورت نمونه برداری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس نگرش مذهبی (اصلانی، 1382) را تکمیل کردند. ابزار از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار بود. ارزیابی داده ها از طریق ماتریس همبستگی، رگرسیون چندمتغیری و آزمون t گروه های مستقل انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین ابعاد نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین بین دانشجویان دختر و پسر از نظر برخورداری از متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری به دست نیامد . نتیجه گیری: بر این اساس می توان گفت نگرش مذهبی می تواند به پیشرفت تحصیلی کمک نماید. این یافته ها بر نقش مذهب و نگرش مذهبی در واداشتن افراد به تلاش و کوشش و بازداری آنان از دست زدن به رفتارهای ناسالم جهت کسب پیشرفت تحصیلی تاکید می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و تنیدگی مادران داری کودک با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارسایی توجه/ فزون کنشی یکی از شایع ترین اختلال ها در بین کودکان است که با نشانه هایی مانند فزون کنشی،بیش برانگیختگی، حواس پرتی، و نارسایی توجه همراه است. به دلیل مشکلاتی که این کودکان در خانواده ایجاد می کنند، والدین آنها به خصوص مادران از هیجان های منفی بسیاری مانند اضطراب و تنیدگی رنج می برند. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برکاهش تنیدگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال تحصیلی 1396 بود که نمونه ای به حجم 30 مادر بر اساس ملاک های ورود و خروج از پژوهش و با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند (15 مادر در هر گروه). هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه اضطراب و تنیدگی (لوی باند، 1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند؛ این در حالی بود که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کواریانس مورد وارسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از مداخله، میانگین نمرات اضطراب (0/01P< ، 22/13F=) و تنیدگی گروه آزمایش (0/01P< ، 18/17F=) به طور معناداری کمتر از گروه گواه بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان دهنده سودمندی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی و اضطراب مادران دارای کودک با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. این درمان به مادران آموزش داد تا بتوانند از افکار آزاردهنده رهایی یابند و به جای فاصله گرفتن، رویدادها را بپذیرند. پذیرش در مادران هنگامی رخ می دهد که هیجانات در حیطه آگاهی باشند و به همان صورت که هستند، تجربه شوند؛ بدون آنکه تلاشی برای تغییر فراوانی یا شکل آنها انجام شود.
مقایسه مولفه های عملکرد جنسی در افراد دارای جراحی زیبایی و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مولفه های عملکرد جنسی در افراد دارای جراحی زیبایی و افراد عادی بود. روش پژوهش حاضر پس رویدادی و از نوع علی مقایسه ای است. جامعه هدف مورد بررسی این پژوهش، شامل کلیه افرادی خواهند بود که در فاصله شش ماه اول سال 1399 به کلینیک های جراحی زیبایی شهر تهران مراجعه کردند. ملاک های ورود مشارکت کنندگان در پژوهش، دارای جراحی، تاهل بیش از یک سال، خانم، رضایت آگاهانه به مشارکت در پژوهش و عدم وجود بیماری جسمانی یا روانی خاص بوده است. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. نمونه پژوهش شامل 160 نفر که تعداد 80 نفر از افراد دارای جراحی زیبایی که به مراکز جراحی زیبایی بیمارستان امید شهرتهران مراجعه کردند و تعداد 80 نفر از افراد عادی که به لحاظ جنس، سن، و وضعیت تاهل با افراد متقاضی جراحی همتاسازی شدند. به منظور گردآوری نمونه های پژوهش از شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره به کمک نرم افزار spss-V22 استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد در متغیرهای میل، تهییج، لوبریکاسیون، ارگاسم و رضایت تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد اما در متغیر درد تفاوت معناداری میان گروه های آماری افراد دارای جراحی زیبایی و افراد عادی وجود ندارد.
تأثیر تمرین کم خطا، پرخطا و مقیاس بندی تجهیزات بر دقت اجرای حرکتی کودکان در شرایط فشار روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه روش های یادگیری کم خطا، پرخطا و مقیاس بندی تجهیزات بر دقت پرتاب بسکتبال کودکان در شرایط فشار روان شناختی بود. بدین منظور 50 دانش آموز پسر مقطع ابتدایی 10-12 سال به طور تصادفی در پنج گروه آزمایشی تمرین با روش کم خطا، پر خطا، تجهیزات استاندارد، تجهیزات مقیاس بندی شده و ترکیبی قرار گرفتند. پس از 5 جلسه اکتساب، آزمون یادداری و انتقال (تحت فشار روان شناختی) در حضور تماشاگران و ارزیاب اجرا شد. قبل از آزمون یادداری و بلافاصله بعد از آزمون انتقال، پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی- 2 توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مرکب و t زوجی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اجرای گروه تمرین با تجهیزات استاندارد (اندازه کامل) در آزمون انتقال نسبت به آزمون یادداری، افت معنی داری داشته است. بااین وجود در گروه های تمرین با تجهیزات مقیاس بندی شده افت معنی داری بین دو آزمون مشاهده نشد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد استفاده از تجهیزات مقیاس بندی شده در روشی مشابه با تمرین کم خطا باعث یادگیری پنهان دانش آموزان شده و از افت اجرا تحت شرایط فشار روان شناختی ممانعت می کند. بنابراین می تواند به عنوان روشی مناسب برای آموزش مهارت های حرکتی برای کودکان استفاده شود.
بررسی رابطه بین سن ازدواج با ناهنجاری های اجتماعی در بین جوانان شهر خرم آباد
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سن ازدواج و ناهنجاری های اجتماعی در بین جوانان شهر خرم آباد بود. روش پژوهش ار نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی جوانان 25 تا 30 ساله شهر خرم آباد بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 199 نفر انتخاب و به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شد. درتحقیق حاضر از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است،این پرسشنامه دارای26 سؤال می باشد. درضمن به لحاظ انعکاس پاسخ واقعی ذکرنام ونام خانوادگی درپرسشنامه الزامی نبوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمون های پارامتریک و آزمون تی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین افزایش سن ازدواج و شاخص های ناهنجاری های اجتماعی (ارضای نامشروع، روابط نامشروع، بی بندوباری، بدپوششی و بدحجابی و جرایم خشن جنسی) ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>p).
اثربخشی آموزش ارتباط مؤثر بین فردی بر نظم بخشی شناختی- هیجانی، سرزندگی تحصیلی و سرسختی روان شناختی دردانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دوران دانشجویی دوره ای است که می تواند افراد را با چالشهای اضطراب آور همراه کند و بر عملکرد تحصیلی آنها تأثیر بگذارد، از این رو آموزش مهارتهای ارتباط مؤثر بین فردی می تواند این دوره را موثرتر نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ارتباط مؤثر بین فردی بر نظم بخشی شناختی- هیجانی، سرزندگی تحصیلی و سرسختی روان شناختی در دانشجویان پرستاری انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بودند و 40 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی- هیجانی، سرزندگی تحصیلی و سرسختی روان شناختی استفاده شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ارتباط مؤثر بین فردی دریافت کردند. یافته ها: تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که میانگین نمرات نظم بخشی شناختی هیجانی سازگار (14/21 = F ، 0004/0 = P )، نظم بخشی شناختی هیجانی ناسازگار (75/16 = F ، 004/0 = P ) ، سرزندگی تحصیلی (11/32 = F ، 002/0 = P ) و سرسختی روان شناختی (77/14 = F ، 001/0 = P ) در پیش آزمون و پس آزمون دو گروه تفاوت معنی داری داشتند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که آموزش ارتباط مؤثر بین فردی بر افزایش نظم بخشی شناختی هیجانی سازگارانه، سرزندگی تحصیلی و سرسختی روان شناختی و کاهش نظم بخشی شناختی هیجانی ناسازگارانه دانشجویان پرستاری تأثیر دارد. بر این اساس متخصصان آموزش و پرورش باید بر مبنای این یافته در جهت رشد سلامت روان دانشجویان به تعلیم مهارت های ارتباط بین فردی به عنوان برنامه درسی توجه کنند.
اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
259 - 280
حوزههای تخصصی:
مرگ فرزند یکی از دردناک ترین بحران هایی است که والدین تجربه می کنند. آن ها در پی این فقدان، با آسیب های متعددی روبه رو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده بود. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه ای بهره گرفته شد. جمعیت آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی است بود که فرزند خود را در طی 6 الی 12ماه گذشته در بیمارستان محک از دست داده بودند. از این بین سه مادر به شیوه نموه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و هریک در 6 جلسه 90 دقیقه ای انفرادی و هفته ای یک بار در جلسات مداخله آموزش محور رویکرد وحدت مدار شرکت کردند. متغیر ها ی مورد اندازه گیری ، توسط مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم(BDI-II) و مقیاس بهزیستی پالوتزین و الیسون در سه خط پایه، طی مداخله و دو پیگیری مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چشمی، اندازه اثر، شاخص کوهن و درصد بهبودی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل روند نتایج سنجش ها و نیز محاسبه درصد کاهش و افزایش نتایج نسبت به خط پایه، حاکی از کاهش نمرات افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران بوده است. به نظر می رسد که مداخله انفرادی از نوع آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار با توجه ویژه به نیاز های بنیادی وجودی و معنوی موجب کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده شود.
اثربخشی ترکیب دو روش درمانی راه حل مدار و روایتی بر تعدیل طرحواره های ناسازگاری اولیه و کاهش گرایش به روابط فرازناشویی زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
165 - 181
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ترکیب دو روش درمانی راه حل مدار و روایتی بر تعدیل طرحواره های ناسازگاری اولیه و کاهش گرایش به روابط فرازناشویی زنان متقاضی طلاق انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره و مددکاری شهر کرمانشاه در سال 1395 بود که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده و به پرسشنامه های طرحواره یانگ و گرایش به روابط خارج از ازدواج در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. رویکردهای درمانی راه حل مدار و روایتی به صورت تلفیقی بر روی گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته گروهی در هر هفته یک جلسه انجام شد. یافته ها حاکی از اثربخشی معنادار تلفیق این دو رویکرد درمانی بر طرحواره های ناسازگاری اولیه و گرایش به روابط فرازناشویی زنان متقاضی طلاق بود. با استناد به یافته های حاصل از پژوهش پیشنهاد می شود که در مراکز مشاوره و روان درمانی، جهت تعدیل طرحواره های ناسازگاری اولیه و کاهش گرایش به روابط فرازناشویی زنان متقاضی طلاق از تلفیق دو روش درمانی راه حل مدار و روایتی استفاده شود.
نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده، در ارتباط بین اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی و سبک های دلبستگی در کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۷۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، در پیش بینی اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، بر اساس سبک های دلبستگی در کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بوده است. روش پژوهش از نوع توصیفی، غیر آزمایشی و کمی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه ی آماری پژوهش، کلیه کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بودند که از میان جامعه تعداد 525 نمونه، به روش در دسترس و با به اشتراک گذاری پرسش نامه های پژوهش، شامل پرسش نامه ی سبک دلبستگی بزرگسال (بشارت 1384)،یرسش نامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی(خواجه احمدی1395) و پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده(زیمت1990) انتخاب شدند. یافته های حاصل ازهمبستگی میان متغیرهای پژوهش نشان می دهند که بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با اعتیاد به شبکه ی اجتماعی ارتباط معنادار وجود دارد. ولی بین سبک دلبستگی ایمن و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی ارتباط معنی داری یافت نشد. همچنین، میان حمایت اجتماعی ادراک شده و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی رابطه ی معنی دار با جهت منفی وجود داشت. رابطه ی سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار و منفی است و بالعکس رابطه مثبت معنی دار بین سبک دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد. همچنین، مدل پژوهش نشان می دهد که نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده تنها در رابطه ی سبک دلبستگی ایمن با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی معنادار بوده است، با این حال نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه ی سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، تأیید نشد.از یافته های پژوهش می توان در درک بهتر عوامل و نظریات مرتبط با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی بهره برد.
تأخیر مؤلفه N400 در تفاوت های هیجانی زبان اول و دوم: مطالعه دو زبانه های ترکی - فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طبق نتایج پژوهش های سال های اخیر، چنین اظهار شده که میزان هیجان زبان اول و دوم گویش وران دو زبانه متفاوت است و زبان دوم به لحاظ هیجانی فاصله بیشتری با فرد دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تفاوت هیجان خشم در زبان اول و دوم افراد دو زبانه ترکی_فارسی بود. روش کار: بدین منظور، 18 نفر دو زبانه متوالی ترکی_فارسی (با میانگین سنی 26 سال) از دانشجویان دانشگاه های تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در این پژوهش نیمه آزمایشی شرکت کردند. شرکت کنندگان ابتدا پرسشنامه های تاریخچه زبانی، سلامت عمومی، خلق مثبت و منفی، و برتری دست را تکمیل کردند. سپس، در یک آزمون شنیداری که محرک های آن واژه های خشم برانگیز و خنثی از هر دو زبان آنها بود شرکت کرده و هم زمان سیگنال الکتروانسفالوگرام آنها در 64 کانال نیز ثبت می شد. پس از استخراج مؤلفه های پتانسیل وابسته به رویداد، مؤلفه N400 با استفاده از آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته ها، میانگین تأخیر مؤلفه N400 برای واژه های خشم ترکی در مقایسه با واژه های خشم فارسی در برخی از کانال ها به طور معناداری کمتر بود (05/0>P). نتیجه گیری: پردازش سریع تر واژه های خشم ترکی نشان داد که زبان اول شرکت کنندگان توجه شان را سریع تر جلب کرده و باعث پردازش آسان تر واژگانی_هیجانی شده است. در مجموع، زبان اول باعث برانگیخته شدن هیجان بیشتری می شود و پیرو آن، دسترسی واژگانی و پردازش معنایی آسان تر می شود. در حالی که میزان خودکار بودن پردازش زبان دوم کمتر است. بنابراین، می توان گفت که واژه های هیجانی زبان اول به شکل عمیق تری رمزگذاری شده اند و دارای تداعی های هیجانی عمیق تری می باشند.
طراحی برنامه مربی گری کارآفرینانه در شرکت های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:مربی گری کارآفرینانه به عنوان یک پشتیبانی کننده افراد به منظور تقویت و توسعه مهارتهای آنان از طریق یادگیری کارآفرینانه جهت شناسایی و تشخیص فرصتها است، بر همین اساس مدلهای متعددی جهت تسهیل در فرایند مربی گری ارائه شده است، اما دانشی که بتواند الگو و مدل جامعی از این پدیدهمربی گری کارآفرینانه را ارائه دهد، محدود میباشد. هدف تحقیق طراحی یک مدل نظامند و مفهومی از مربی گری کارآفرینانه ارائه شده است که مقوله های کلیدی این سازه را نشان میدهد. روش:روش تحقیق توسعه ای - کاربردی و گردآوری داده ها کیفی است. در این تحقیق از روش نمونه گیری هدفمند و به طور مشخص از تکنیک گلوله برفی، تعداد 16 مصاحبه نیمه ساخت یافته با مدیران ارشد و کارشناسانی که درگیر مربی گری در کسب و کارهای کوچک و متوسط بودند، صورت پذیرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها:تجزیه و تحلیل پژوهش نشان دهندهی استخراج بالغ بر 212 خرده مقوله از مصاحبه ها و نیز احصاء 48 مقوله فرعی و 8 زیر مقوله اصلی و 7 مقوله اصلی است که عبارتند از: اهداف پایه و پیشرفته، ویژگی های متربی(ویژگی های کارآفرینی، عمومی شخصیتی)، ویژگی های مربیان (دانش و مهارت های مربی گری، خصوصیات شخصیتی، توانایی ها، مساله گشا) شرایط سازمانی(ساختاری، مدیریتی، فرهنگی)، اقدامات مربی گری کارآفرینانه (مفاهیم مشترک دوطرف، وظایف مربی، وظایف متربی)، نتایج و دستاوردها (مزایای فردی؛ توسعه فردی، دانش و مهارت، خودباوری و خودآگاهی و مزایای سازمانی؛ ایجاد شرکتهای جدید، بهبود و توسعه محصولات و خدمات) میباشند. نتایج:مقولههای که قالب مدل مربی گری کارآفرینانه را تشکیل میدهند عبارتند از: اهداف پایه(تغییر نگرش، کاهش تعارضات) و اهداف پیشرفته(تفکر خلاقانه، جانشین پروری، بهبود و اصلاح واحدها، افزایش بهره وری)، ویژگی های متربی(انگیزه قوی،اشتیاق، صداقت، یادگیری، ریسک پذیری، تحمل ابهام)، ویژگی های مربیان(مهارت ارتباطی، همدلی، سوالات چالشی، شنونده خوب، انعطاف پذیری در راه حل ها، در دسترس بودن، محرم، مشارکت در ایده ها)، شرایط و الزامات سازمانی(شناسایی فرصت ها، کاهش فرایندها، حمایت از ایده ها، دسترسی به منابع، بکارگیری افراد خلاق، شایسته سالاری)، اقدامات مربی گری(حس مسئولیت، تعامل دوطرف، همراستا بودن اهداف، تقویت اعتماد به نفس، شفاف سازی)، نتایج و دستاوردها( شناخت نقاط قوت و ضعف، ایجاد واحدهای جدید، توانایی حل مسائل، پرهیز از ناامیدی، افزایش کیفیت و کمیت خدمات) می باشند.
افکار خودکشی در دانش آموزان پسر: نقش خودپنداره، عزت نفس و بهزیستی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش خودپنداره، عزت نفس و سلامت اجتماعی در پیش بینی افکار خودکشی دانش آموزان پسر انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر متوسطه شهر اردبیل در سال 1397-1396 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 354 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای خودپنداره (منداگلیو و پی ریست، 1995)، عزت نفس (کوپراسمیت، 1967)، سلامت اجتماعی (کییز و شپیرو، 2004) و افکار خودکشی (بک، 1991) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیلی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودپنداره (49/0-r=)، عزت نفس (57/0-r=) و سلامت اجتماعی (59/0-r=) با افکار خودکشی در دانش آموزان پسر رابطه معنا داری وجود دارد (05/0p<).همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که خودپنداره 16/0-، عزت نفس 24/0- و سلامت اجتماعی 29/0- افکار خودکشی دانش آموزان را پیشبینی میکنند (05/0p<).
نتیجه گیری: افکار خودکشی دانش آموزان پسر توسط متغیرهای خودپنداره، عزت نفس و سلامت اجتماعی قابل پیش بینی است، بنابراین پیشنهاد می شود که روانشناسان و مشاوران جهت کاهش افکار خودکشی دانش آموزان، نقش خودپنداره، عزت نفس و سلامت اجتماعی را مورد توجه قرار دهند.
تأثیر رهبری امنیت مدار بر نشاط سازمانی با نقش میانجی روحیه در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی تأثیر رهبری امنیت مدار بر نشاط سازمانی با نقش میانجی روحیه در محیط کار انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. تعداد 178 معلم تربیت بدنی شهر زاهدان به شیوه نمونه گیری تصادفی - طبقه ای ازطریق پرسشنامه های رهبری امنیت مدار، روحیه در محیط کار و نشاط سازمانی مطالعه شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. ضریب همبستگی رهبری امنیت مدار با نشاط سازمانی و روحیه در محل کار مثبت و معنادار بود و همچنین، ضریب همبستگی بین روحیه در محل کار و نشاط سازمانی مثبت و معنا دار بود. اثر مستقیم رهبری امنیت مدار بر نشاط سازمانی، اثر مستقیم رهبری امنیت مدار بر روحیه و اثر مستقیم روحیه بر نشاط سازمانی مثبت و معنادار بود. همچنین، اثر غیر مستقیم رهبری امنیت مدار بر نشاط سازمانی با میانجی گری روحیه مثبت و معنادار بود؛ بنابراین، مدیران مدارس ازطریق گسترش امنیت روانی، برقراری روابط انسانی و صمیمانه، تقویت احساس تعلق و شایستگی معلمان و توسعه فرهنگ گفتمان و همکاری، نقش مهمی در افزایش روحیه و نشاط سازمانی معلمان دارند.
ارزیابی اثربخشی والدگری خردمندانه بر اساس آموزه های امام علی (ع) بر خردمندی والدین و خلاقیت کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
95-110
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مفهوم خردمندی در متون دینی و فلسفی قدمتی دیرینه دارد. از سوی دیگر، امروزه اهمیت والدگری و سبک های فرزندپروری و تأثیر آن بر تربیت و آینده فرزندان بر کسی پوشیده نیست. با توجه به اینکه امام علی (ع) نماد خردورزی به شمار می آیند و تاریخ خود گواه بر والدگری شایسته ایشان است، بی شک بررسی آثار ارزشمند ایشان می تواند رهیافت های عمیقی در حوزه خردمندی و خلاقیت به دست دهد. این پژوهش با هدف ارزیابی اثربخشی بسته والدگری خردمندانه بر اساس آموزه های امام علی (ع) بر خردمندی والدین و خلاقیت کودکان پیش دبستانی صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهش شامل والدین دانش آموزان دختر پیش دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397 بود که با توجه به ملاک های ورود، 30 نفر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (بسته والدگری خردمندانه را در طی 12 جلسه آموزش دیدند) و گروه کنترل (بدون دریافت مداخله) جایگزین شدند. در این پژوهش از آزمون تصویری تفکر خلاق تورنس و پرسش نامه سه بُعدی خرد آردلت استفاده شد. نتایج داده های مرحله پس آزمون نیز با آزمون مانکوا تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که خردمندی والدین به همراه هر سه زیرمقیاس (شناختی، تأملی و عاطفی) و همچنین نمرات خلاقیت در زیرمقیاس های (بسط، سیالی و انعطاف پذیری) با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت اما زیرمقیاس ابتکار با گروه کنترل تفاوت معناداری نشان نداد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت آموزش بسته والدگری خردمندانه بر اساس آموزه های امام علی (ع) بر خردمندی والدین و خلاقیت کودکان دختر پیش دبستانی اثربخش است.
رابطه استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
79 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف: استیگما از مهم ترین پیامدهای روانی- اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت است که زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/ عاطفه منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش توصیفی مبتنی بر مدل های همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان آیت الله طالقانی شهر کرمانشاه در تابستان 1398 بوده که 207 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه های استیگمای مرتبط با دیابت براون و همکاران (2016)، رضایت از زندگی دینر، امونس، لارسن و گریفین (1985) و پرسشنامه عاطفه مثبت/ منفی واتسون، کلارک و تلگن (1988) جمع آوری و با نرم افزار اِیموس 23 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ه ا : تحلیل داده ها توسط تحلیل مسیر نشان داد مدل فرضی پژوهش برازش مطلوب را با داده های تجربی دارند. تجزیه و تحلیل توسط ماتریس همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/منفی رابطه معنادار وجود دارد (p<0/01). نتیجه گیری: باتوجه به رابطه تنگاتنگ عوامل جسمانی و روانی در بیماری دیابت و تاثیر عوامل روانی در بهبود بیماری، توجه به پیش بین هایی ازجمله استیگما پیشنهاد می شود.