فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۳٬۸۶۱ تا ۲۳٬۸۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماری افسردگی یکی از بیماری های شایع و مزمن در میان اقشار مختلف مردم است که میزان همبودی بالایی با سایر اختلالات روانی دارد. اما مسئله اصلی این اینست، آیا اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی تأثیر دارد؟ هدف: بررسی اثر بخشی اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی بود . روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و با پیگیری بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به افسردگی خفیف تا شدید بود تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری دردسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارها عبارتند از: مقیاس افسردگی بک )II 1961)، نسخه ویرایش شده چک لیست نشانه ها ( SCL-90-R ) آزمون ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون و کوهن (۲۰۰۱) و نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا (نجاتی و همکاران، ۱۳۹۳) . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آنوای یک راهه درون گروهی با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: اصلاح سوگیری تفسیر برترمیم و کاهش علائم رفتاری و شناختی بیماران مبتلا به افسردگی تأثیر دارد (0/001 p< ) نتیجه گیری: می توان، به منظور کاهش نشانه های شناختی و رفتاری افسردگی از اصلاح سوگیری تفسیر استفاده نمود.
روایی و پایایی نسخه فارسی نمایه عوامل حفاظت کننده فردی (IPFI)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، روان سنجی نسخه فارسی نمایه عوامل حفاظت کننده فردی ( IPFI ) بود. روش : در پژوهش پیمایشی حاضر، 481 دانش آموز دبیرستانی (243 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از نواحی استان فارس انتخاب شدند. نسخه فارسی IPFI به روش ترجمه- ترجمه وارون تنظیم شد و برای گردآوری داده ها به کار رفت. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی استفاده شد. یافته ها : تحلیل عاملی به شیوه مؤلفه های اصلی نشان گر ساختار چهارعاملی توانش شخصی، توانش اجتماعی، تعهد اجتماعی و انسجام اجتماعی بود. ضریب همبستگی نمره کل مقیاس با عوامل توانش شخصی، توانش اجتماعی، تعهد اجتماعی و انسجام اجتماعی به ترتیب 78/0، 67/0، 70/0 و 72/0 بود (01/0≥ p ). ضریب آلفای کرونباخ این عوامل نیز به ترتیب 96/0، 82/0، 86/0 و 77/0 به دست آمد. دونیمه سازی پایایی ابزار را تأیید کرد. نتیجه گیری : نسخه فارسی IPFI از روایی و پایایی مناسب برخوردار است.
The effectiveness of mindfulness training on academic adjustment, academic anxiety and academic hope of students
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: One of the most common problems that coaches and teachers face in schools and educational environments in relation to students is the issue of adaptation and how to adapt students. Middle school period is the transition period to university level and adaptation in this period plays an essential role in the activities and academic progress of students. Therefore, the main goal of the current research was to increase the level of academic adaptation and academic hope and reduce students' academic anxiety by using mindfulness training. Methods : The current research was a semi-experimental design with a pre-test-post-test and a control group. The statistical population of this research included all female students of Bushehr city in the academic year of 2022-2023. In order to select the sample in the first stage, after obtaining the necessary permission from Bushehr Education and choosing a high school, with the available sampling method, 50 students were selected from among the applicants to participate in the training sessions, and from this number, according to the criteria entering and exiting the research as well as other reasons (such as the opinion of administrators, teachers, and counselors regarding the student's academic incompatibility and emphasis on the presence of these students in the meetings, non-cooperation of the participants) out of this number, 40 people remained who were randomly divided into two groups experimental and control groups were placed. The experimental and control groups responded to the research tool questionnaires in three stages: pre-test, post-test and follow-up. The experimental group received 8 45-minute sessions of training. Follow-up answered Sinha and Singh's AISS (1993) academic adjustment questionnaire and Pekrun et al.'s AEQ (2002) academic emotions questionnaire Results: The results of multivariate covariance analysis showed that mindfulness training has a significant effect on increasing academic adaptation and educational hope and reducing students' academic anxiety. Conclusion: It is concluded that having mindfulness in educational situations causes positive changes in education and educational environments at an optimal level. In relation to these results, it can be said that the training program has been effective because in this program, the participants' awareness and attention without judgment were improved and they faced challenges with self-acceptance and reduced reactivity. By considering this model, school counselors can affect the academic adaptation and educational hope and reduce the academic anxiety of students.
مقایسه اثربخشی روشهای درمانگری بیوفیدبک و کگل در ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به بی اختیاری ادراری فوریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روشهای درمانگری بیوفیدبک و کگل بر روی ارتقاء کیفیت زندگی در زنان مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی بود.روش: در یک طرح شبه آزمایشی 45 بیمار زن مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی مراجعه کننده به مرکز علوم اعصاب آتیه از مهر تا بهمن 1393 با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در یکی از گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بیماران در گروه بیوفیدبک 2 روز در هفته به مدت 5 جلسه 40 دقیقه الکترومایوگرافی بیوفیدبک را دریافت کردند. در گروه تمرینات کگل بیماران هر روز دوبار مجموعاً به مدت 30 دقیقه در طی 8 هفته تمرینات کگل را انجام دادند. بیماران از طریق پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی در افراد مبتلا به بی اختیاری ادرار ( I-QOL) در قبل و در بعد از درمان ارزیابی شدند و در نهایت داده ها به کمک روش آماری مانکوا تحلیل شدند.یافته ها: درمان بیوفیدبک باعث تغییرات معناداری در ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی گردید (0001/0> P). تمرینات کگل باعث تغییرات معناداری در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بی اختیاری فوریتی نگردید (9/0 P
بررسی رابطه بین حس انسجام و ذهن آگاهی با رضایت شغلی: نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین حس انسجام و ذهن آگاهی با رضایت شغلی در ماماهای بیمارستانهای میاندوآب با نقش میانجی هوش هیجانی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی ماماهای شهر میاندوآب در بیمارستان امام خمینی و بیمارستان شهید عباسی به تعداد 418 نفر بودند که از طریق فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 200 نفر از این افراد به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب گردیدند. پرسشنامه هایی که در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفت، شامل: هوش هیجانی (پیترایدز و فارنهام، 2000)، حس انسجام (آنتونوسکی، 1987)، ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) و رضایت شغلی (لوتانز، 1969) بود. در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها و بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد بین حس انسجام با رضایت شغلی (577/0 =r ، 01/0 >p)، بین ذهن آگاهی با رضایت شغلی (624/0 =r ، 01/0 >p) و بین هوش هیجانی با رضایت شغلی (774/0 =r ، 01/0 >p) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین حس انسجام و ذهن آگاهی با رضایت شغلی با نقش میانجی هوش هیجانی رابطه وجود دارد (01/0 >p).
خودکارآمدی تحصیلی و خودناتوان سازی در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطة خودکارآمدی تحصیلی با خودناتوان سازی تحصیلی و تفاوت های بین دو جنس در این متغیرها بود. از طریق نمونه برداری تصادفی خوشه ای، 387 دانش آموز پایة چهارم دبیرستان های دولتی شهر تهران (199 دختر، 188 پسر) انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی (میجلی و دیگران ،1996) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (مکیلروی و بانتینگ ،2002) را تکمیل کردند. داده ها به وسیلة آزمون های همبستگی، Z فیشر و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که خودکارآمدی تحصیلی با خودناتوان سازی تحصیلی رابطة منفی معنادار دارد و جنس نمی تواند رابطة این دو متغیر را تعدیل کند. همچنین، نتایج نشان دادند که میزان خودکارآمدی تحصیلی دختران به طور معناداری بالاتر از پسران و میزان خودناتوان سازی تحصیلی پسران به طور معناداری بیشتر از دختران است. نتایج در قالب نظریة شناختی اجتماعی و ویژگی های خاص بافت اجتماعی اثرگذار بر دانش آموزان پایة چهارم دبیرستان در ایران مورد بحث قرار گرفتند.
تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
157-169
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از راه های کاهش فشارهای روانی زیان بار، ایمان به رحمت الهی است. در باره رحمت الهی و جنبه های شناختی فشارهای روانی، تحقیقات بسیاری صورت گرفته است؛ اما تاکنون پژوهشی درباره چگونگی تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی نگاشته نشده است. ازاین رو، هدف از این پژوهش، بیان، تحلیل و اثبات چگونگی تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی زیان بار بود. روش کار: روش این پژوهش، اسنادی-تحلیلی است و کلیدواژه های فشارهای روانی، استرس، اضطراب، افسردگی، ترس، اندوه، آرامش، رضایتمندی و شادی؛ و هم خانواده ها، مترادف ها، متضادها و معادل های انگلیسی و عربی آنها در آن به کار برده شده است. علاوه براین، از منابع اسلامی مانند قرآن کریم، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، اصول کافی، المیزان، تسنیم، میزان الحکمه و نرم افزار جامع الاحادیث و جامع التفاسیر استفاده شده است؛ و به منابع روان شناسی مانند تألیفات کارل راجرز و آلبرت الیس (انگلیسی و فارسی)، کتب دانشگاهی، کتب سازمان سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در زمینه روان شناسی، بهداشت و سلامت روانی، مشاوره، درمانگری و آسیب شناسی روانی نیز استناد شده است. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی درباره این پژوهش گزارش نکرده اند. یافته ها: باورهای نادرست نسبت به عوامل آرامش؛ شادی و رفاه و توقعات الزامی و نادرست و غیرواقعی از خود؛ مردم و شرایط اجتماعی و طبیعی از مهم ترین جنبه های شناختی فشارهای روانی زیان بار است. این باورها و توقعات الزامی در صورت برآورده نشدن، تهدید یا ازبین رفتن موجب فاجعه سازی؛ و این فاجعه سازی موجب ایجاد ترس ، اندوه و خشم های شدید یا مزمن و بیماری ها و اختلالات روانی، عصبی و جسمی می شود. رحمت الهی یعنی خداوند بر اساس رحمت خویش، به ایمان آورندگان خود لطف ویژه دارد. نتیجه گیری: یکی از راه های پیشگیری و کاهش اختلالات و فشارهای روانی زیان بار، ایمان به رحمت الهی است.
اثر بخشی ترکیب مداخله های رفتاری و بازسازی شناختی بر اضطراب امتحان دانش آ موزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولویت های انتخاب زوج در عصرکرونا و مقایسه آن با ده سال گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
128 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اولویت های انتخاب زوج در عصر کرونا و مقایسه آن با ده سال گذشته انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود و جامعه آماری شامل جوانان ۲۲ تا ۴۰ ساله دانشجویان دانشگاه آزاد و دولتی شهر تهران بودند که از بین آنان به طور تصادفی تعداد 2۰۰ نفر (100 نفر زن، 100 نفر مرد) در فاصله سنی ۲۲ تا ۴۰ سال که به صورت نمونه برداری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل دو بخش: 1) ویژگی های فردی شرکت کننده، 2) آزمون انتخاب شریک عاطفی (بخش اولویت ها و بخش اهمیت و الزام معیار) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون دو جمله ای) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داده اند که ملاک های: سازگاری، سلامتی خوب، تحصیلات، هوش و کفایت عقلانی، اجتماعی بودن، جاه طلبی و ساعی بودن، آشپزی و خانه داری خوب، نداشتن روابط جنسی قبلی و زمینه سیاسی مشابه رتبه بهتری (میانگین رتبه پایین تر) از گذشته داشته اند و تفاوت معنی داری نیز نشان داده اند و لذا تغییر در اولویت های حال حاضر و 10 سال گذشته را نشان داده اند و در مورد ملاک های: علاقه مندی به خانه و بچه، خانواده دوستی، انسان صادق و یکرو، خوش قیافه بودن، وفاداری، موقعیت و رتبه مطلوب اجتماعی و باروری تغییر معنی داری با گذشته نشان داده اند (0.01=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد تغییرات ایجاد شده نشان از کاهش اولویت ملاک ها نسبت به گذشته دارد و دیگر ملاک ها اختلافی معنی دار در اولویت بندی با گذشته نشان نداده اند.
The Role of Emotion Failures and Social Well-being in Predicting Violence Against Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background:The aim of this research was to study the role of emotion failures and social well-being in predicting violence against women. Materials and Methods:This research was descriptive and correlational. The population under study was all women applicants for divorce in Ardabil city in 2016 from among whom 106 were selected by available sampling method. Tools of data collection were the scale of violence against women, and questionnaires of alexithymia and social well-being. Data analysis was done through Pearson correlation and Multiple Linear regression. Results:The results indicated that there was a significant positive correlation between alexithymia and violence against women (P<0/05). Moreover, there was a significant negative relationship between social well-being and violence against women (P<0/05). The results of regression analysis showed that 64 percent of the variance of violence against women was significantly explained by emotion failures and social well-being variables. Conclusions:According to the findings it can be concluded that the recognition of emotions at the individual level as well as the identification and description of emotions and awareness of emotions can be effective in improving couples' relationships and reducing family violence. Besides, contributing ourselves in the family and society and accepting the community and its members with its weaknesses and strengths and having effective relations with close people and supporting people leads to a reduction in violence against women.
مقایسه تأثیر بازی های کششی بر خلاقیت کودکان دختر و پسر پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (دی) ۱۳۹۸ شماره ۸۲
1135-1140
حوزههای تخصصی:
زمینه: بازی ها نقش مهمی در پرورش خلاقیت کودکان دارند. مسئله مهم اینست: آیا بازی های کششی بر خلاقیت کودکان تأثیر دارد؟ هدف: مقایسه تأثیر بازی های کششی بر افزایش خلاقیت کودکان دختر و پسر است. روش: روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل 2978 دانش آموز مشغول به تحصیل در مهد کودک های مناطق 1،6،12 شهر تهران بود که تعداد 341 نفر شامل 153 دختر و 188 پسر از طریق روش نمونه گیری تصادفی بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از، آزمون تفکر خلاق در عمل و حرکت تورنس (1974) و فعالیت های آزمون تفکر خلاق در عمل و حرکت تورنس (1974). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل انجام شد. یافته ها: میزان تأثیرپذیری خلاقیت از بازی های کششی پسران در مقایسه با دختران بیشتر بود (0/05). نتیجه گیری : بازی های کششی می تواند تأثیر مثبتی بر افزایش خلاقیت کودکان داشته باشد.
الگوی ساختاری تاثیر سرمایه روان شناختی بر موفقیت مسیر شغلی با توجه به نقش میانجی تعهد و رضایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سرمایه روان شناختی بر موفقیت مسیر شغلی با توجه به نقش میانجی تعهد و رضایت در کارکنان شرکت مخابرات اجرا شد. جامعه آماری پژوهش راکارکنان زن و مرد شرکت مخابرات در شهر اصفهان تشکیل دادند که از میان آنان 285 نفر به شیوه ی نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی ناگیوئن و همکاران، پرسشنامه موفقیت شغلی نبی، پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور و پرسشنامه تعهد سازمانی اسپیر و ون کاتش بودند. داده ها با استفاده از الگوسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نتایج حاصل از الگوسازی معادله ساختاری نشان داد که سرمایه روان شناختی بر رضایت شغلی و تعهد سازمانی و همچنین رضایت شغلی و تعهد سازمانی بر موفقیت شغلی (موفقیت مسیر شغلی) طی یک سلسله روابط زنجیره ای دارای تاثیر معنادار هستند. همچنین نتایج نشان داد که سرمایه روان شناختی تاثیر بر موفقیت شغلی را به طور غیرمستقیم از طریق رضایت شغلی و تعهد سازمانی اعمال می نماید. در مجموع، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رضایت شغلی و تعهد سازمانی متغیرهای واسطه ای در رابطه بین سرمایه روان شناختی و موفقیت شغلی بودند.
رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت و بهزیستی مدرسه: نقش واسطه ای عاطفه مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
131 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت(روان نژندگرایی، برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری و وظیفه گرایی) و بهزیستی مدرسه بود. مشارکت کنندگان شامل 474 نفر بودند که از میان دانش آموزان کلاس های دهم و یازدهم دبیرستان های شیراز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت(فرم کوتاه) (Khormaei & Farmani, 2014)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس(Watson et al., 1988) و پرسشنامه بهزیستی مدرسه(Konu & Lintonen, 2006) پاسخ دادند. یافته ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که اثر برون گرایی، گشودگی به تجربه و وظیفه گرایی بر عاطفه مثبت به صورت مثبت و معنی دار بود. اثر روان نژندگرایی بر عاطفه مثبت به صورت منفی و معنی دار و بر عاطفه منفی به صورت مثبت و معنی دار بود. به علاوه روان نژندگرایی، توافق پذیری، گشودگی به تجربه و وظیفه گرایی بهزیستی مدرسه را به صورت هم مستقیم و هم غیرمستقیم با واسطه گری عاطفه مثبت و منفی پیش بینی کردند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که افزایش برون گرایی، گشودگی به تجربه و وظیفه گرایی و کاهش روان نژندگرایی در دانش آموزان، موجبات افزایش عاطفه مثبت و بهزیستی مدرسه آن ها را فراهم آورد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرطان به عنوان یک عامل استرس زای منفی، تاثیر جدی بر سلامت جسمی و روانی مبتلایان دارد. این امر لزوم مداخلات روان شناختی را در این بیماران ضروری می سازد، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خود مراقبتی بیماران سرطانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر با توجه به موضوع آن، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر نیز شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به مرکز غیر دولتی سرطان شناسی شهرستان ارومیه در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت 1399 بودند. از بین جامعه آماری نمونه ای به حجم 30 نفر بیمار مبتلا به سرطان (15 نفر گروه آزمایش- 15 نفر گروه کنترل) براساس ملاک های ورودی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی بین دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی ناشی از سرطان اوکویاما و همکاران (2000) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی در بیماران سرطانی محقق ساخته استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر شفقت را تجربه کردند. سپس هر دو گروه بعد از اتمام جلسات به ابزارهای اندازه گیری پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد تفاوت میانگین نمرات خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بعد از درمان مبتنی بر شفقت در مقایسه با گروه کنترل معنادار است (001/0 ≥ P ) . به طوری که درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش خستگی ناشی از سرطان و افزایش رفتارهای خود مراقبتی شد. پیشنهاد می شود جهت بهبود خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بیماران در کنار سایر مداخلات از درمان مبتنی بر شفقت استفاده شود.
نقش سوگیری ها شناختی بر عقلانیتِ تصمیم گیری اقتصادی تحتِ ریسک در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت تصمیم گیری اقتصادی افراد در موقعیت ریسک و عدم قطعیت است. روش پژوهش نیمه آزمایشی یک گروه با پس آزمون است. جامعه آماری کل دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی درسال 97 حدود هشت هزار و هفتصد نفر بود و با توجه به برقرار نبودن شرط نرمال بودن برای آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون نمونه ی180نفر برآورد شد. ابزار مورد استفاده برای بررسی نقش سوگیری های شناختی که نظریه ی چشم انداز در تصمیم گیری اقتصادی پیش بینی کرده بود تکلیفی چندبُعدی ساخت پژوهشگر بود که با 31مسئله در 5بخش نقض عقلانیت اقتصادی را از طریق پدیده هایی چون ریسک گریزی، باخت گریزی، ابهام گریزی، اثر چارچوب، وزن دهی احتمالاتی و غیره اندازه گیری نمود. نمره ی بیشتر در این تکلیف فاصله ی بیشتر فرد ازعقلانیت (به تعبیر اقتصادنئوکلاسیک) رانشان می دهد. انتخاب افراد درهر 5 بعد تکلیف گرایش معنادار آنها به تصمیم گیری غیرعقلانی را به وضوح نشان می داد. میانه ی نمرات 25 از 31 نمره بود. به عبارتی بیش از 80 درصد از شرکت کنندگان نمره ای بالای 50% (15٫5 نمره) دریافت کرده اند (0٫05 p< ). این یافته ها کاملاً از نظریه ی چشم انداز که دو روان شناس شناختی به عنوان اصلاحیه ای بر نظریه ی مطلوبیت انتظاری طرح نمودند حمایت می کرد. نظریه ی چشم انداز، قدرت تبیین، و پیش بینی به تصمیم گیری می دهند و در نظر دارد این دور افتادگی اقتصاد از روان شناسی طی یک قرن گذشته را منحل کند. پژوهش حاضر نیز گامی اولیه در راستای نمایش نقش چشم گیر روان شناسی و شناخت بر تصمیم گیری اقتصادی را نشان می دهد و همانند آن چه بنیان گذاران اقتصاد بیان کرده بودند بر جای خالی روان شناسی در پیش بینی و تبیین یافته های اقتصادی تاکید کند.
کشف ابعاد الگوی والدگری چندبعدی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و تأثیر آن بر تعامل والد- کودک: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارسایی توجه/ فزون کنشی، اختلالی عصبی تحولی است که در خط مقدم درمان آن، آموزش والدین جایگاه ویژه ای دارد. اغلب والدین دارای این کودکان رفتار تلافی جویانه و مقابله ای را نشان داده و راهبردهای والدگری غیر مؤثر را به کار می گیرند که ممکن است باعث افزایش علائم این اختلال شده و تعامل والد-کودک را تحت تأثیر قرار دهد. این پژوهش با هدف کشف و تدوین ابعاد الگوی والدگری چندبعدی و اثربخشی آن بر تعامل والد- کودک انجام شد. روش: با توجه به موضوع این پژوهش از طرح ترکیبی مدل اکتشافی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا در مرحله کیفی با روش تحلیل محتوا و بررسی مقالات و کتب، مشکلات کودکان با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی و خانواده های آنها، شناسایی و کدگزاری شد و سپس الگوها و برنامه های آموزشی- درمانی درباره آموزش و درمان این مشکلات مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد، از یافته های کیفی جهت تدوین الگوی والدگری استفاده شد. در مرحله کمّی این الگو، به 10 مادر دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی، طی 16 جلسه دو ساعته و به مدت دو ماه، آموزش داده شد و تعامل والد- کودک آنها با مادران گروه گواه، مقایسه شد. روش نمونه گیری در مرحله کیفی و کمّی به صورت هدفمند و روش جایدهی افراد نمونه در گروه های آزمایش (10 نفر) و گواه (10نفر)، تصادفی انجام شد. ابزار پژوهش مقیاس تعامل والد- کودک پیانتا (1992) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20 و تحلیل واریانس با سنجش مکرر استفاده شد. یافته ها: در تحلیل محتوا 11 مضمون اصلی و50 مضمون فرعی در زمینه مشکلات این کودکان شناسایی و با توجه به آنها، جلسات مداخله تدوین شد. نتایج مرحله کمّی نشان داد که در نمره کل و تمامی خرده مقیاس ها (تعارض، روابط مثبت، و وابستگی) تفاوت میانگین ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری معنا دار بود (0/05>P)؛ بدین معنی که آموزش الگوی والدگری چند بعدی، می تواند تعامل والد-کودک را بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد آموزش الگوی والدگری چندبعدی (براساس مشکلات این کودکان) به دلیل اینکه تناسب بیشتری با سبب شناسی و نشانه های اختلال دارد و ترکیبی از روش هایی است که اثربخشی آنها در مطالعات مختلف تأیید شده، بنابراین می تواند بر بهبود روابط والد- کوک مؤثر باشد.
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
311-334
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد در جوانان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اعضا سازمان جوانان جمعیت هلال احمر کل ایران در سال 1397 بود. 595 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده و پرسش نامه راهبردهای مقابله ای جمع آوری شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود. در این مدل، جهت گیری گفت و شنود (به طور منفی) و جهت گیری همنوایی (به طور مثبت) تاثیرات غیر مستقیم و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشتند. راهبردهای مسئله مدار به طور معناداری در رابطه جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی با آمادگی به اعتیاد دارای نقش واسطه ای بودند. همچنین، راهبردهای هیجان مدار به طور معناداری میانجی کننده رابطه بین جهت گیری همنوایی و آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارتباطی خانواده در کنار سایر عوامل از جمله شیوه ی مقابله ای، نقشی کلیدی در آمادگی اعتیاد و مصرف مواد ایفا می کند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی به شیوه روانی - آموزشی و سیستم محور گروهی بر افزایش سازگاری زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۲ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴۸
22-57
حوزههای تخصصی:
سازگاری زناشویی از جمله مفاهیمی است که نبود آن می تواند مقدمه بروز مشکلات زوجی و زناشویی شود. به همین منظور پژوهش حاضر بر آن است تا با مقایسه دو رویکردی که مدعی داشتن دیدگاه کل نگرانه و جزءنگرانه هستند، روش های مناسب را در حل مشکلات مربوط به ناسازگاری را مورد آزمایش قرار دهد.به این منظور، از بین 72 زوج داوطلب، و 54 زوج واجد ملاک های مورد نظر در پژوهش، 24 زوج (48 نفر)، به صورت تصادفی ساده و با روش قرعه کشی انتخاب شدند، و در سه گروه 8 زوجی (16 نفره، هر گروه متشکل از 8 زن و 8 مرد)، که به صورت داوطلبانه برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کرده بودند، در قالب سه گروه، سازمان دهی شدند. به صورت تصادفی، یک گروه برای اجرای متغیر آزمایشی درمان روانی-آموزشی، یک گروه برای متغیر آزمایشی درمان سیستم محور، و یک گروه هم به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. پس از اجرای 10 جلسه درمان روانی – آموزشی و 12 جلسه درمان سیستم محور، بر اثر افت گروه ها، 2 زوج از گروه روانی – آموزشی و 1 زوج از گروه سیستم محور، از هر گروه 6 زوج (6 زن و 6 مرد، در مجموع 12 نفر) به عنوان نمونه نهایی، از لحاظ میزان سازگاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج حاصل نشان دهنده آن است که رویکردهای روانی – آموزشی و سیستم محور در مورد سازگاری زناشویی تفاوت را در مقایسه با گروه کنترل نشان نداند. در مورد مولفه های سازگاری نیز، به جز در مورد همسانی زوجی و ابراز محبت، همین نتیجه به دست آمد. .
مدل علی سبک دلبستگی نایمن و تجارب آسیب زا با میانجیگری ذهن آگاهی بر ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ذهنی سازی که به عنوان ظرفیت درک حالات درون روانی خود و دیگران تعریف می شود، می تواند عامل مهمی در اختلال اضطراب اجتماعی باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل علی سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیب زا با میانجیگری ذهن آگاهی بر ذهنی سازی افرادی با اضطراب اجتماعی است. روش: روش پژوهش کمی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر الشتر در سال 1399 بود. 232 نفر دانشجویان که در پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور نمره بالای 40 را بدست آورده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور، ذهنی سازی دیمی تریویچ، سبک دلبستگی هازن، تجارب آسیب زا محمدخانی و ذهن آگاهی فرایبورگ بود. داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل فرضی پژوهش با داده ها برازش مطلوبی دارد. سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیب زا با ذهنی سازی رابطه منفی معناداری داشتند. ذهن آگاهی توانست در ارتباط بین دلبستگی ناایمن و ذهنی سازی به صورت معناداری میانجی گری کند، اما ذهن آگاهی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین تجارب آسیب زا و ذهنی سازی ایفا نکرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که سبک دلبستگی ناایمن به طور مستقیم و به واسطه ذهن آگاهی به صورت غیرمستقیم بر ذهنی سازی تاثیر دارد و تجارب آسیب زا فقط به صورت مستقیم توانسته بر ذهنی سازی موثر بوده باشد. توجه به این متغیر ها می تواند در زمینه رفع مشکلات ذهنی سازی و ارتقا آن موثر باشند.
مدل سازی اتصالات نواحی مختلف مغز افراد مبتلا به اوتیسم با استفاده از شبکه های عصبی سلولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : اوتیسم از جمله بیماری های نافذ رشد در دوران کودکی است که در ارتباطات، درک و شناخت افراد اختلال ایجاد می کند. مطالعاتی که در مورد اتصالات نواحی مغز افراد انجام شده، حاکی از آن است که در اتصالات مغز افراد مبتلا به اوتیسم، نابهنجاری هایی وجود دارد.هدف استخراج و مطالعه ی اطلاعات مربوط به بیماری های نوروفیزیولوژیک، به منظور مشخص کردن دقیق نواحی دچار اختلالات مغزی با استفاده از پردازش سیگنال های الکتروانسفالوگرافی. روش : در این مقاله، با استفاده از ویژگی های استخراج شده از سیگنال های ثبت شده ی کودکان سالم و مبتلا به اوتیسم ( شامل تبدیل ویولت، آنتروپی و انرژی )، مدلی مبتنی بر کارکرد مغز این کودکان ارائه شده که قادر است سازمان دهی و اتصالات نواحی مغزی آنها را نمایش دهد. این مدل که با استفاده از شبکه های عصبی سلولی طراحی شده، کارکرد مغز را نشان می دهد. یافته ها : نتایج نشان می دهند که اتصالات درون ناحیه ای نیم کره ی چپ مغز کودکان مبتلا به اوتیسم با کودکان سالم تفاوت هایی دارد که این تفاوت در نواحی F3 ، P7 ، AF3 ، AF4 و O1 معنادار است. همچنین ارتباط کم نواحی لوب پیشانی و گیجگاهی با ناحیه ی لوب مرکزی و تعاملات کمتر نواحی همسایه نیز کاملا" مشهود است. نتیجه گیری: نتایج کمی به دست آمده، برخی فرضیات بیان شده در مورد مبتلایان به اوتیسم را تأیید می کند که یکی از این فرضیات این است که علیرغم سالم بودن اجزای مختلف مغز این افراد، نحوه ی تعامل و اتصالات مغزی آنها تفاوت دارد.