۱.
کلیدواژهها:
هوش معنوی تحول نوجوانی سالمندی
هدف این پژوهش شناخت روند تحولی هوش معنوی از نوجوانی تا بزرگسالی در شهر اراک بود. به این منظور 740 نفر از جمعیت بزرگسال شهر اراک، در پنج گروه سنی (۱9–14 ساله) 165نفر، (29-20 ساله) 174 نفر، (39-30 ساله) 214 نفر، (49-40 ساله) 100 نفر و (بالاتر از 50 سال) 87 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه هوش معنوی سهرابی و ناصری (1391) پاسخ دادند. یافته های حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که بین نمرات هوش معنوی در پنج گروه سنی تفاوت معناداری وجود داشت و نمرات هوش معنوی از گروه سنی اول تا چهارم سیر صعودی داشته و سپس در گروه پنجم نسبت به گروه چهارم اندکی تنزل یافته است. نتایج حاصل از مقایسه های زوجی تفاوت های معناداری را بین گروه های سنی زیر نشان داد: نتایج حاصل از مقایسه های زوجی تفاوت های معناداری را بین گروه های سنی زیر نشان داد: 29-20 و 49-40، 19-14 و 39-30، 39-30 و 49-40، 19-14 و 49-40، 19-14 و بالاتر از 50 سال. مقایسه نتایج نمرات هوش معنوی و خرده مقیاس های آن، حاکی از افزایش نمرات، همراه با افزایش سن تا گروه چهارم و در بیشتر موارد افت نمرات در گروه پنجم بود.
۲.
کلیدواژهها:
ویژگی های روانسنجی خردمندی
این پژوهش با هدف تبیین کفایت شاخص های روانسنجی فرم فارسی مقیاس خردمندی اشمیت، مالدون و پاندرز صورت گرفت. برای این منظور نمونه ای با حجم 278 نفر از دانشجویان دانشگاه مازندران در مقاطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت بررسی روایی پرسشنامه از روش های تحلیل عاملی، روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی به شیوه مؤلفه های اصلی، وجود شش عامل را تأیید کرد. پایایی مقیاس و خرده مقیاس ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ در دامنه 71/0 تا 80/0 و با استفاده از روش بازآزمایی در دامنه 71/0 تا 78/0 مورد تأیید قرار گرفت. به منظور بررسی تأثیر متغیر جنسیت بر هر یک از ابعاد و نیز بر نمره کل خردمندی، با استفاده از آزمون تی مستقل، نمره دانشجویان دختر و پسر در ابعاد گوناگون و نیز نمره کل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در هیچیک از موارد، به لحاظ آماری تفاوت معناداری بین دانشجویان دختر با دانشجویان پسر وجود نداشت. پژوهش نشان داد که ابزار طراحی شده از کفایت لازم برخوردار است و می تواند در پژوهش ها مورد استفاده قرار گیرد.
۳.
کلیدواژهها:
مداخله مثبت نگر بهزیستی روان شناختی تاب آوری شادکامی نوجوانان دختر بی سرپرست
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست تحت حمایت بهزیستی استان اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری بود. بدین منظور از مراکز نگهداری دختران نوجوان بی سرپرست استان اصفهان در پاییز و زمستان 1394، 3 مرکز به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و از بین آن ها 30 نفر که ملاک های ورود به مطالعه را دارا بودند در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله گروهی مثبت نگر دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آزمودنی ها، قبل و بعد از مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل، مارتین و کروسلند) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره حاکی از افزایش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. به علاوه در مرحله پیگیری نیز این تأثیر پایداری خود را حفظ کرد. بنابراین می توان از مداخله مثبت نگر برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست استفاده نمود.
۴.
پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه بازآموزی اِسنادی بر راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان و تاب آوری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و مرحله ی پی گیری، 41 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از آموزش به پرسشنامة نظم بخشی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپیناون و مقیاس تاب آوری تحصیلی مارتین و مارش پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 7 جلسه دو ساعته، آموزش برنامه بازآموزی اِسنادی به شیوه گروهی را دریافت نمود. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت برنامه بازآموزی اِسنادی در افزایش راهبردهای انطباقی نظم بخشی شناختی هیجان (شامل پذیرش، بازارزیابی مثبت، بازتمرکز مثبت، بازتمرکز بر برنامه ریزی و دیدگاه گیری) مؤثر بود؛ همچنین بازآموزی مزبور در کاهش راهبردهای غیرانطباقی نظم بخشی شناختی هیجان (شامل خودسرزنش گری، نشخوارگری ذهنی، فاجعه سازی و دگرسرزنشگری) موثر بود. همچنین نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که درکوتاه مدت و بلندمدت برنامة آموزشی در افزایش میزان تاب آوری تحصیلی دانشجویان نیز موثر بود. به طور کلی، نتایج مطالعه نشان داد که برنامة بازآموزی اسنادی در کمک به دانشجویان برای شناسایی توانمندی فردی (احساس فردی، نگرش ها و باورها)، شناسایی و استفادة بهینه از منابع بیرونی (بسط احساس ایمنی و احساس حفاظت شدگی) و غنی سازی مهارت های بین فردی و توانش حل مساله (مقاومت، شوخ طبعی و تعامل) برای افزایش تاب آوری تحصیلی آنان موثر واقع شده است.
۵.
هدف این پژوهش مقایسه توانایی خودتعیین گری و مولفه های آن در افراد با آسیب شنوایی، بینایی و بدون آسیب بود. نمونه پژوهش116 نفر(32 نفر با آسیب بینایی، 21 نفر با آسیب شنوایی و 63 نفر بدون آسیب) ازافراد با آسیب شنوایی، بینایی و بدون آسیب شهر شیراز بودند. افراد با آسیب شنوایی و بینایی با روش نمونه گیری در دسترس و افراد بدون آسیب با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه توانایی خودتعیین گری گومز - ولا، وردوگو، جیل، گوربلا و همایر برای سنجش توانایی خودتعیین گری استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. نتایج نشان داد که توانایی خودتعیین گری افراد بدون آسیب به طور معنی داری بیشتر از توانایی خودتعیین گری افراد با آسیب شنوایی و بینایی است. شایان ذکر است که بین توانایی خودتعیین گری افراد با آسیب شنوایی و بینایی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج تحلیل واریانس (مانوا) نشان داد که توانایی خودتعیین گری افراد بدون آسیب در خرده مقیاس های استقلال رفتاری و توانمندسازی روان شناختی نسبت به افراد با آسیب شنوایی و بینایی به طور معنی داری بالاتر بود. همچنین در هیچ یک از خرده مقیاس های توانایی خودتعیین گری بین افراد با آسیب شنوایی و بینایی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان بیان کرد که آموزش توانایی خودتعیین گری برای افراد با آسیب شنوایی و بینایی ضروری است.
۶.
کلیدواژهها:
سرمایه روان شناختی موفقیت مسیر شغلی رضایت شغلی تعهد سازمانی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سرمایه روان شناختی بر موفقیت مسیر شغلی با توجه به نقش میانجی تعهد و رضایت در کارکنان شرکت مخابرات اجرا شد. جامعه آماری پژوهش راکارکنان زن و مرد شرکت مخابرات در شهر اصفهان تشکیل دادند که از میان آنان 285 نفر به شیوه ی نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی ناگیوئن و همکاران، پرسشنامه موفقیت شغلی نبی، پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور و پرسشنامه تعهد سازمانی اسپیر و ون کاتش بودند. داده ها با استفاده از الگوسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نتایج حاصل از الگوسازی معادله ساختاری نشان داد که سرمایه روان شناختی بر رضایت شغلی و تعهد سازمانی و همچنین رضایت شغلی و تعهد سازمانی بر موفقیت شغلی (موفقیت مسیر شغلی) طی یک سلسله روابط زنجیره ای دارای تاثیر معنادار هستند. همچنین نتایج نشان داد که سرمایه روان شناختی تاثیر بر موفقیت شغلی را به طور غیرمستقیم از طریق رضایت شغلی و تعهد سازمانی اعمال می نماید. در مجموع، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رضایت شغلی و تعهد سازمانی متغیرهای واسطه ای در رابطه بین سرمایه روان شناختی و موفقیت شغلی بودند.