فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
59 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان سازمان بازرسی شهرداری تهران در سال 1401 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 220 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ و همکاران، 2003)، مقیاس ملال محیط کار (DUBC، ریجسیگر و همکاران، 2012) و بهزیستی روانشناختی (RSPWB، ریف، 1995) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر بهزیستی روانشناختی اثر منفی و معنادار و طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملال شغلی اثر مثبت و معنادار داشت (01/0p<). همچنین اثر طرحواره های ناسازگار اولیه به واسطه ملال شغلی بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و ملال شغلی نقش کلیدی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی کارکنان دارند و توجه بیشتر مراکز مشاوره به این متغیر ها در جهت بهبود عملکرد کارکنان سازمان ضروری بنظر می رسد.
نقش واسطه ای بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
7 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه توانایی های شناختی، مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی و مقیاس آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که توانایی های شناختی بر آمادگی به اعتیاد اثر مستقیم معناداری داشت و بی حوصلگی در این رابطه نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود سیستم های آموزشی در راستای بهبود و پوشش توانایی های شناختی گام برداشته و به سازه های مرتبط و مؤثر بر آن توجه داشته باشند، که زمینه برای کاهش بی حوصلگی فراهم شود و نتیجه آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.
Effect of Deception for Intensity of Exercise during Maximal Exercise Test on Fatigue in Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The Aim of study was to investigate the effect of deception for intensity of exercise on fatigue in female students.Methods: Sixteen subjects were selected randomly among 30 students who volunteered to participate in the study and they performed maximal exercise test (Bruce) in two states. In the first state, the increase in exercise intensity during steps of Bruce test was correctly announced to the subjects, but in the second state, they were dictated that the increase in exercise intensity was less than in the first state. Dependent variables were measured at the end of the test and the data were compared with paired t-test using SPSS 23.Findings: The results showed that there was a significant difference for median frequency of rectus femoris muscle (p=0.043), maximium heart rate of the subjects at the end of Bruce test (p=0.001) and time to reach exhaustion (p=0.001) between the first state in which the actual increase in exercise intensity during steps of Bruce test was announced to the subjects and the second state in which they were dictated that the increase in exercise intensity, was less than the first state. However, no significant difference was observed for median frequency of vastus medialis (p=0.736) and vastus lateralis (p=0.762) muscles, as well as for rate of perceived exertion (p=1.000). Conclusion: According to the results, it seems that by deception for intensity of exercise during maximal exercise test, the amount of fatigue can be reduced and the time to reach fatigue can be increased.
Designing a Learning model for personal brand digital storytelling(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to design a personal brand digital storytelling learning model.The present research was conducted with a qualitative approach and research methods of content analysis and theme analysis. The research community is all the written sources, articles, books and researches related to the digital storytelling of personal brands in various scientific bases in the years 2000 to 2024 and all specialists and experts in the field of personal branding. The purposeful sampling method is of the criterion type and the criterion for determining the sample size is to reach the saturation volume. The data collection tool was a semi-structured interview and a researcher-made questionnaire. Qualitative analysis and thematic analysis were used to collect data. In this way, the theoretical foundations of storytelling were studied and analyzed, and semi-structured interviews were conducted with 11 experts from educational, commercial, and industrial fields familiar with personal brand storytelling at Allameh Tabataba'i University, and thematic analysis was done, and finally based on The model was created based on the data of content analysis and theme analysis. The research findings showed that the personal brand digital storytelling learning model has 4 dimensions: personal branding, personal brand storytelling, personal brand story content production, and personal brand story content evaluation, and includes 15 components and 57 indicators. The results showed that the personal brand digital storytelling learning model for students is a multi-dimensional and multi-component process and its realization demands the comprehensive attention of higher education officials and students.
پیش بینی اضطراب سلامتی از طریق مسیر ترس از کووید-19، روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ترس از کووید-19 و اضطراب سلامتی با میانجی گری روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش، از نوع توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و از لحاظ هدف، کاربردی بود. جامعه پژوهش را افراد رده سنی بین 18 تا 60 سال شهر مشهد در سال 1400-1401 شامل شدند که از بین آن ها به صورت روش نمونه گیری بلوکه بندی و در دسترس، 450 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ترس از کووید-19 (2020)، پرسشنامه اضطراب سلامتی (1989)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (2010)، مقیاس نظام های فعال سازی و بازداری رفتاری (1994) و فرم کوتاه پرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئو (1992) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مسیر بود که با استفاده از آن مسیر پیش بینی متغیرهای پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتباط ترس از کووید-19 چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به واسطه روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و استفاده از راهبردهای منفی نظم جویی هیجان قادر به پیش بینی اضطراب سلامتی بود. می توان نتیجه گرفت که در دوران کووید-19 روان رنجوری، نظام بازداری رفتاری و به تبع آن ها، مهارت نظم جویی هیجان نقشی کلیدی در میزان اضطراب سلامتی افراد دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به بیماری پوستی ویتیلیگو بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو (لک و پیسی) مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی پوست و زیبایی شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج-نسخه کوتاه (2006،CERQ ) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف- نسخه کوتاه (۲۰۰۲،RSPWB ) بود. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای هفته ای دوبار قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در تنظیم هیجان منفی و مثبت و بهزیستی روان شناختی وجود دارد (۰۰۱/0>P). یافته های این پژوهش نشان داد که درمان گروهی مبتنی پذیرش و تعهد بر کاهش تنظیم هیجان منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت و بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به ویتیلیگو اثربخش بوده است.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی سراهای محله در منطقه 22 تهران در سال 1402 بود که از بین آنها تعداد نمونه 30 نفر که در پرسشنامه وسواس فکری عملی (Y-BOCS، ییل-براون، 1986) نمره بالایی کسب کردند، به شکل در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش و گروه کنترل) و هر گروه 15 نفر گمارش یافتند. ابتدا هر دو گروه به وسیله ابزار آزمون شامل مقیاس خودسرزنش گری (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس اجتناب شناختی (CAQ، سکستون و دوگاس، 2008) مورد سنجش قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله طرحواره درمانی یانگ و کلوسکو (2003) قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. لذا می توان اینگونه نتیجه گرفت که طرحواره درمانی بر کاهش خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی موثر بوده است.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان متقاضی عمل زیبایی شهرستان مهاباد در بازه ی زمانی یک ماهه در سال 1402 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از شاخص مقایسه ای احساس کهتری (CFII، استرانو و دیکسون، 1990)، پرسشنامه تصویر بدنی (BIQ، کش و همکاران، 1991) و پرسشنامه خود ارزشمندی (CSWS، کروکر و همکاران، 2003) و همچنین از پروتکل 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) درمان شناختی رفتاری برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). می توان نتیجه گرفت که رویکرد درمانی شناختی رفتاری بر فرآیند احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی موثر بوده است.
واکاوی علل موثر در گرایش به انتخاب همسر در بستر آنلاین: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۰۰-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
بررسی ها می دهد امروزه بسترهای آنلاین به عرصه ای برای انتخاب همسر تبدیل شده اند. دختران و پسرانی که در سایت های همسریابی ثبت نام و فعالیت می کنند با ملاک ها و معیارهای متعددی اقدام به انتخاب همسر می کنند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف واکاوی علل موثر در گرایش به انتخاب همسر در بستر آنلاین انجام گرفت. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان پژوهش را کلیه کاربران سایت های اینترنتی همسریابی در سال 1402 تشکیل داد که سابقه فعالیت در این بسترها را داشتند. از این میان با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و بر اساس معیارهای ورود، 20 فرد انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جهت اعتبار داده های پژوهش از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کیفی مصاحبه های به عمل آمده در قالب 8 مضمون شامل "عوامل مرتبط با محیط شغلی-حرفه ای"، "عوامل شناختی و انتخابی"، "عوامل مرتبط با اعتماد"، "عوامل مرتبط با فواید و عواید استفاده از بستر"، "عوامل مرتبط روانی و نگرشی"، "عوامل مرتبط با مدت زمان استفاده"، "عوامل مرتبط با دسترسی مناسب" و "عوامل مرتبط با معیارهای انتخاب" دسته بندی گردید. مجموعاً نتایج پژوهش نشان داد توجه به فضای مجازی به عنوان بستری برای انتخاب همسر و تعیین سیاست های حمایت از تشکیل خانواده سالم در این فضا، مهم و ضروری است.
نقش میانجی احساس حقارت و نشخوار خودانتقادی در رابطه شرم از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی احساس حقارت و نشخوار خودانتقادی در رابطه شرم از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان صومعه سرا در سال 1403 بودند. حجم نمونه در این مطالعه 217 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه احساس حقارت (IFI؛ خدادای و بهرامی، 1391)، مقیاس نشخوار خودانتقادی (SCRS؛ اسمارت و همکاران، 2016)، مقیاس شرم از تصویر بدنی (BISS؛ دوارت و همکاران، 2014) و پرسشنامه فوبی اجتماعی (SPI؛ کانور و همکاران، 2000) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین یافته ها نشان داد که شرم از تصویر بدنی، نشخوار خودانتقادی و احساس حقارت بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم و معنادار داشت؛ همچنین شرم از تصویر بدنی بر نشخوار خودانتقادی و احساس حقارت اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که احساس حقارت و نشخوار خودانتقادی به طور مثبت و معنادار بین شرم از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی نقش میانجی داشتند (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که شرم از تصویر بدنی به صورت مستقیم و با میانجی گری نشخوار خودانتقادی و احساس حقارت بر اضطراب اجتماعی اثر داشت.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۳۶-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش درمان میتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی و یک گروه گواه گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سلامت معنوی (SHQ) ﭘﻮﻟﻮﺗﺰیﻦ و السیون (1982) استفاده شد. پروتکل های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه 45 دقیقه ای هر هفته 1 جلسه) و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی (10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 جلسه) برای گروه های آزمایش اجرا شد. سپس داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون بین پس آزمون سلامت معنوی در سه گروه تفاوت معنی داری در سطح 01/0>P وجود داشت. علاوه بر این یافته ها نشان داد که بین پس آزمون سلامت معنوی در دو گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). براساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذاری به شیوه گروهی در سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق مؤثر هستند.
شفقت خود در ایران: پیش بینی شفقت خود بر اساس عوامل جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۲۱۴-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
شفقت خود مفهومی نسبتاً جدید در روان شناسی شخصیت است که در کاهش پیامدهای منفی و افزایش پیامدهای مثبت روانشناختی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان شفقت خود در گروه های جمعیت شناختی مختلف و پیش بینی آن بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف، جزء پژوهش های بنیادی و از نظر شیوه گرد آوری داده ها از نوع مطالعه های توصیفی (پیمایشی) به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلّیه افراد 65-18 سال که در سال 1400 ساکن شهر تهران بودند، تشکیل دادند. از جامعه آماری پژوهش نمونه ای به حجم 1358 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس شفقت خود (نف، 2003) و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی به صورت آنلاین و توسط نرم افزار پرس لاین توسط شرک کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار RStudio(2022.12.0 Build 353 تحلیل شدند. یافته های پژوهش تفاوت معناداری را بین گروه های مختلف از نظر سنی، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و تحصیلات نشان داد (001/0 p<). با این حال، اندازه اثر این متغیرها کوچک بود. بین زنان و مردان از نظر شفقت خود تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 p>). همچنین سن بالای 50 سال، متاهل بودن و شاغل بودن توانست 4 درصد از نمرات شفقت خود را تبیین کند (005/0 p < و 34/11 F =). بر این اساس، به نظر می رسد که تعیین کننده های شفقت خود فراتر از عوامل جمعیت شناختی است و سهم عوامل دیگر مثل شخصیت، شیوه های فرزندپروری و آموزه های فرهنگی را باید در نظر گرفت.
اثربخشی فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۲۴۴-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام مادران دارای فرزند دختر 8 تا 10 سال دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. 30 کودک به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و کنترل قرار گرفتند و مادارن گروه آزمایش به مدت دو ماه و نیم و طی 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II؛ باند و همکاران، 2011) و مقیاس احساس والدین از شایستگی (PSOCS؛ گیبود-والستون و اندرسمن، 1978) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در متغیرهای اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P). در نتیجه، فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد یک مداخله موثر بر کاهش اجتناب تجربه ای و بهبود احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش-فعالی است.
اثربخشی خانواده درمانی گروهی مبتنی بر هیجان بر خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی نوجوانان دختر مبتلا به اختلالات روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خانواده درمانی گروهی مبتنی بر هیجان بر خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی نوجوانان دختر مبتلا به اختلالات روان تنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه نوجوانان 14 تا 18 سال دارای ملاک های اختلالات روان تنی شهر اهواز و والدینشان در سال 1402 بود که به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر اهواز مراجعه کرده بودند که از بین آنان تعداد 40 نفر، 20 نفر در گروه گواه و 20 نفر در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تمایزیافتگی خود اسکوورون و فریدلندر (1998، DSI)، ناگویی خلقی بگبی و همکاران (1994، TAS) و پروتکل خانواده درمانی گروهی مبتنی بر هیجان طی 5 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خود تمایزیافتگی و ناگویی خلقی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه، خانواده درمانی گروهی مبتنی بر هیجان می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای نوجوانان دختر مبتلا به اختلالات روان تنی مورد توجه قرار داده شود.
نقش تسلط ربع های مغزی، افکار فرانگرانی و سبک های یادگیری در پیش بینی راهبردهای فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش تسلط ربع های مغزی، افکار فرانگرانی و سبک های یادگیری در پیش بینی راهبردهای فراشناختی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 1404-1403 بود که از بین آن ها تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس راهبردهای فراشناختی (MSS، کرمی، 1381)، پرسشنامه افکارفرانگرانی (MTQ، ولز، 1994)، پرسشنامه تسلط ربع های مغزی (BDIQ، ندهرمن، 1980) و سیاهه سبک های یادگیری (LSI2، کلب، 1985) بود. نتایج پژوهش نشان داد بین فرانگرانی، اضطراب اجتماعی و اضطراب سلامتی با راهبردهای فراشناختی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (001/0≥P). همچنین بین تسلط ربع مغزی A و B با راهبردهای فراشناختی رابطه مثبت و معنادار و بین تسلط ربع مغزی Cو D با راهبردهای فراشناختی رابطه منفی وجود دارد (001/0≥P). از سویی بین مشاهده تأملی با راهبردهای فراشناختی رابطه منفی و معنادار و بین مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال با راهبردهای فراشناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0≥P). از سویی نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تسلط ربع مغزی A و C و مشاهده تأملی قادرند 31% از تغییرات راهبردهای فراشناختی را در دانشجویان تبیین کنند (001/0≥P). در مجموع می توان گفت تسلط ربع های مغزی و سبک های یادگیری پیش بینی کننده راهبردهای فراشناختی در افراد می باشند و با توجه به آن ها می توان راهبردهای فراشناختی را تبیین کرد.
نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده مادر با اضطراب در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده مادر با اضطراب در زنان باردار انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه مورد مطالعه کلیه زنان باردار مراجعه کننده به خانه های سلامت، مراکز مامایی و مطب های زنان و زایمان شهر تهران در سال 1401 بودند که در اوایل ماه های بارداری تا ماه هفتم قرار داشتند. از بین آن ها به صورت در دسترس 397 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لاویبوند و لاویبوند، 1995)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS، گرتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری یانگ (YPI، یانگ، 1999) و پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (YSQ، یانگ، 1990) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که حوزه های خودگردانی و عملکرد مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و دیگر جهت مندی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اضطراب بودند (۰01/۰p‹). همچنین حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده مادر از طریق بد تنظیمی هیجانی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی اضطراب در زنان باردار هستند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده مادر با توجه به نقش مهم بدتنظیمی هیجانی می توانند تبیین کننده اضطراب در زنان باردار باشد. واژه
نقش میانجی همجوشی شناختی و گسلش شناختی در رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی همجوشی شناختی و گسلش شناختی در رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی در دختران جوان انجام گرفت. طرح این مطالعه توصیفی/ همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه تبریز در سال1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 307 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن (EDDS) (استیک و همکاران، 2000)، پرسشنامه حساسیت به طرد (RSQ) (داونی و فلدمن، 1996) و پرسشنامه همجوشی شناختی (CFQ) (گیلاندرز و همکاران، 2014) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها نشان داد مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0p<)، همچنین بین همجوشی شناختی با بی اشتهایی عصبی رابطه مثبت و معنی داری یافت شد (01/0p<)، اما بین گسلش شناختی با بی اشتهایی عصبی رابطه معنی داری وجود نداشت (01/0<p). اثر غیرمستقیم حساسیت به طرد به واسطه همجوشی شناختی بر بی اشتهایی عصبی مثبت و معنادار بود (01/0p<) .اما گسلش شناختی، رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی را میانجی گری نکرد (01/0<p). متخصصان حوزه سلامت روان با تکیه بر این مدل می توانند از مداخلات درمانی مبتنی بر همجوشی شناختی و فاصله گیری شناختی در اختلال بی اشتهایی عصبی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
221 - 232
حوزههای تخصصی:
سالمندی یکی از مهم ترین مراحل زندگی انسان است که در این دوره، افراد با طیف وسیعی از تغییرات فیزیولوژیکی و روان شناختی مواجهه می شوند. در میان این تغییرات، موضوعاتی از قبیل اضطراب مرگ و احساس تنهایی اهمیت می یابند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان مقیم در آسایشگاه مهرگان شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند، که 45 نفر از افراد واجد شرایط به شیوه نمونه گیری دواطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج در سه گروه گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب مرگ کالت-لستر و احساس تنهایی دهشیری بود. مداخلات دو گروه به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دوبار درهفته اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و آزمون های تحلیل کواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با مقدار احتمال 0/05 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب مرگ و احساس تنهایی این سالمندان مؤثر بود (0/000=P). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد (1=P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت استفاده از این روش های درمانی می تواند در بهبود اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان مفید و مؤثر باشد.
مدل سازی معادلات ساختاری فرسودگی شغلی بر اساس اضطراب کووید 19، کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی با میانجی گری استرس شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
96 - 79
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی استرس شغلی در رابطه اضطراب کووید 19، کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی با فرسودگی معلمان شهر اهواز انجام شد.
روش : روش این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. به این منظور تعداد 365 معلم از معلمان ناحیه چهار آموزش و پرورش اهواز (از بین کل معلمان مقطه متوسطه شهر اهواز) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. مقیاس های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس فرسودگی شغلی مسلچ، مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران، مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس بهزیستی روان شناختی و مقیاس استرس شغلی معلمان پالیس بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از راه الگویابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمودن اثرات غیر مستقیم از روش بوت استراپ، در برنامه پریچرز و هیز استفاده شد.
یافته ها: تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با داده ها مورد حمایت قرار دادند. نتایج نشان داد که اضطراب بیماری کرونا تأثیر مثبت و معنی داری بر فرسودگی شغلی دارد. کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی اثرات منفی معنی داری بر فرسودگی شغلی دارد. استرس شغلی تأثیر مثبت و معنی داری بر فرسودگی شغلی دارد. اضطراب بیماری کرونا تأثیر مثبت و معنی داری بر استرس شغلی دارد. کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی اثرات منفی معنی داری بر استرس شغلی دارند. نتایج هم چنین، حاکی از آن است که استرس شغلی در رابطه اضطراب کووید 19، کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی با فرسودگی معلمان شهر اهواز نقش واسطه ای را ایفا می نماید.
نتیجه گیری: بر پایه این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که با کاهش اضطراب کووید 19 و افزایش کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی می توان میزان استرس شغلی معلمان را کاهش داد تا این عوامل در کنار یکدیگر شرایط کاهنده فرسودگی شغلی را برای آنان فراهم سازند.
طراحی و آزمون الگویی از برخی پیشایندهای اضطراب اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون الگویی از برخی پیشایندهای اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپوراهواز در سال 1399-1400 بود که تعداد 581 نفر از آنها به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از مقیاس های سیاهه فوبیای اجتماعی، مقیاس کمرویی، مقیاس شرم، مقیاس بازداری رفتاری، مقیاس بیان خشم و مقیاس افسردگی استفاده گردید. داده ها با روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل فرضی پژوهش با داده های مشاهده شده برازش مطلوب دارد. اثر ضریب مسیرهای استاندارد مستقیم بازداری رفتاری، کمرویی، افسردگی و شرم بر اضطراب اجتماعی معنادار بود، اما ضریب مستقیم برای خشم بر اضطراب اجتماعی معنادار نبود. همچنین یافته ها تائید کننده رابطه غیرمستقیم بازداری رفتاری و کمرویی با نقش میانجی افسردگی و شرم است. یافته های پژوهش بیانگر اهمیت بازداری رفتاری و کمرویی به عنوان عوامل اثر گذار بر اضطراب اجتماعی دانشجویان با میانجی گری افسردگی و شرم بود. با توجه به نقش عوامل مطرح در مدل پژوهش، می توان از آن در طراحی درمان اضطراب اجتماعی دانشجویان بهره گرفت.