فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
22 - 34
حوزههای تخصصی:
≤هدف این مطالعه تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش روابط والد-فرزندی مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی–رفتاری بر عزت نفس فرزندان بود. این مطالعه به روش نیمه تجربی با طرح پیش و پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره اول دبیرستان ناحیه یک تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 و مادران آن ها بود. با توجه به هدف مطالعه 63 نفر از مادران به عنوان نمونه آماری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 21 نفر (دو گروه تجربی و یک کنترل) قرار داده شدند و 63 نفر دانش آموز، فرزندان همین مادران به پیروی از مادرانشان در گروه های تجربی و کنترل قرار گرفتند. مادران یکی از گروه های تجربی مداخله آموزشی را مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه دیگر به روش شناختی-رفتاری با استفاده از بسته ی آموزشی مربوطه طی 10 جلسه 90 دقیقه ای در طول 10 هفته دریافت کردند. عزت نفس فرزندان با استفاده از مقیاس عزت نفس هیر (HSS) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که آموزش روابط والد- فرزندی مبتنی بر پذیرش و تعهد با (0/01≥F=115/74، P) و درمان شناختی–رفتاری با ( P≤0/01،F=75/43 ) بر عزت نفس فرزندان مؤثر بوده است. مقایسه نتایج نشان داد که مداخله آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد با تفاوت معنی دار نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخشی بالاتری داشته است (P≤0/5). درنتیجه می توان از مداخلات آموزش روابط والد- فرزند با کمک تکنیک های مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری با اولویت درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش و ارتقای عزت نفس فرزندان استفاده کرد.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده: نقش میانجیگر تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت درگیری تحصیلی در موفقیت دانش آموزان، برخی صاحب نظران در حوزه روانشناسی تربیتی به تبیین این سازه پرداخته اند. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آنها 407 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی، مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده و مقیاس تنیدگی تحصیلی برای نوجوانان بود. داده ها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ضرایب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده (01/0> P، 115/0=β) و خودتنظیمی (01/0> P، 140/0=β) با درگیری تحصیلی با میانجیگری استرس تحصیلی در سطح 01/0 مثبت و معنادار بودند. نتیجه گیری: درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان پیش بینی می شود. پیشنهاد می شود ضمن توجه به سایر عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی، با آگاهی رسانی به والدین، معلمین و مربیان از طریق مدارس، کارگاه ها، رسانه ها، آنان را در فراهم آوردن محیط های حمایتی مناسب یاری کرد.
اثربخشی درمان ترمیم شناخت بر بهبود نقایص شناختی بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف:نقایص شناختی به عنوان یکی از ویژگی های بیماری مالتیپل اسکلروزیس شناخته شده که مستقیماً با نتایج عملکردی و اجتماعی این اختلال ارتباط دارد. هدف درمان توان بخشی شناختی بهبود نقایص و نتایج مرتبط با آن است. هدف این مطالعه اثربخشی درمان ترمیم شناخت بر بهبود نقایص شناختی بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس در دو گروه از بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس، بیماران با نقص شناختی کم و نقص شناختی متوسط بود. مواد و روش ها: تعداد 30 بیمار بستری با تشخیص بیماری مالتیپل اسکلروزیس انتخاب شدند و بر اساس مصاحبه بالینی و نمره کسب شده در آزمون ارزیابی شناختی مونترآل به دو گروه با نقص شناختی کم و نقص شناختی متوسط تقسیم شدند. سپس پیش و پس از درمان با استفاده از آزمون کلاسیک استروپ (سنجش توجه انتخابی و انعطاف پذیری شناختی)، آزمون عملکرد مداوم (سنجش توجه پایدار) و ان بک (حافظه کاری) ارزیابی شد. هر دو گروه درمان توان بخشی شناختی با روش شولبرگ و ماتیر (2001) را دریافت کردند. این برنامه بازتوانی در درمان بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس بر توانایی های شناختی حافظه و عناصر آن، توجه و ابعاد توجه و عملکرد اجرایی تمرکز دارد. برنامه توان بخشی فوق برای اجرای فردی یا گروهی تدارک دیده شده است و هدف آن ترمیم نقایص و مهارت های شناختی از طریق تمرین و آموزش است. تعداد جلسات این برنامه، 16 جلسه است که دستورالعمل هر جلسه کاملاً مشخص و معین است. هر یک از جلسات به طور میانگین بین 30 تا 45 دقیقه زمان می برند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد بازتوانی شناختی در هر دو گروه در سطح پس آزمون به طور معناداری(05/0>P) باعث بهبود عملکرد شناختی در حیطه های توجه پایدار و حافظه کاری شده است. در مقایسه عملکرد بین دو گروه تنها در زمینه توجه پایدار تفاوت معنادار(05/0>P) مشاهده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت درمان توان بخشی شناختی عملکرد بیماران را در توجه انتخابی، توجه مداوم و حافظه فعال بهبود می بخشد. علاوه بر این، ازنظر میزان اثربخشی توان بخشی شناختی بین دو گروه با نقایص شناختی کم و متوسط یافته ها بیانگر پیشرفت بیشتر گروه با نقایص شناختی شدیدتر در حیطه عملکرد شناختی توجه پایدار هستند و ازنظر میزان پیشرفت در عملکرد توجه انتخابی و حافظه کاری تفاوتی مشاهده نشد.
مقایسه سازگاری زناشویی بین زوجین ایرانی و ترکیه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
203-225
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت زناشویی در زوجین یکی از مهم ترین اهداف روانشناسی است. ازدواج به دلیل نقشی که در بنانهادن رابطه خانوادگی و تربیت کردن نسل آینده به عهده دارد، به عنوان مهم ترین و اساسی ترین رابطه بین فردی توصیف شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر مقایسه سازگاری زناشویی در بین زوجین ایرانی و ترکیه ای است. روش: پژوهش حاضر از نوع طرحهای مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش همه زوجین ایران و ترکیه بود که 300 نفر از زوجین ایرانی و 300 نفر از زوجین ترکیه ای به صورت تصادفی انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی پاسخ دادند. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوجین ایرانی نسبت به زوجین ترکیه ای از سازگاری بیشتری برخوردار هستند که این تفاوت ازنظر آماری نیز معنادار است. بحث: می توان گفت که اصولاً تفاوتهای فرهنگی به دلیل پیامدهایی که دارد می تواند باعث ایجاد تغییراتی در زندگی افراد شود و در نتیجه سازگاری زناشویی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل نیاز است که مسائل فرهنگی هم برای افزایش رفاه اجتماعی موردتوجه قرار بگیرد.
تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، امید به زندگی و خودکارآمدی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر در مراکز اقامتی میان مدت تبریز در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15 نفر) قرارگرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس احساس تنهایی، مقیاس خودکارآمدی و پرسشنامه امید به زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش حل مسئله اجتماعی در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش حل مسئله اجتماعی باعث کاهش احساس تنهایی و افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته این پژوهش، به درمانگران و متخصصین حوزه پیشگیری پیشنهاد می شود برای بهبود زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد از آموزش حل مساله اجتماعی استفاده کنند.
بازگشت همه روان دار انگاری به نوظهورگرایی در تبیین آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین آگاهی در ادبیات فلسفی و در دهه اخیر عمدتاًً بین دو دیدگاه نوظهورگرایی (Emergentism) و همه روان دار انگاری (Panpsychism) چرخیده است. در این مقاله توضیح می دهم که نوظهورگرایی بر چه ایده ای استوار شده و چند تقسیم بندی مهم از آن را تشریح می کنم. سپس با ذکر نمونه هایی مقبول از پدیده های نوظهوریافته نزد دانشمندان علوم تجربی، ویژگی آگاهی پدیداری را به عنوان یک امر نوظهوریافته بررسی می کنم و برخی ابهامات اساسی در برابر آن را به بحث می گذارم. در ادامه دیدگاه همه روان دار انگاری به عنوان رقیب نوظهورگرایی در حال حاضر و حلال مشکل تبیینی آن را تعریف کرده و نسخه ارتقاءیافته و جدیدتر آن - که از چالش اشکالات اولیه رهیده است - را معرفی می نمایم. سپس با ارجاع به ابهام تبیینی موجود در رابطه ابتناء که اساس نوظهورگرایی را تشکیل می دهد، مشابه همین ابهام را در نسخه جدید همه روان دار انگاری نشان می دهم و علاوه بر آن، به نحوه ای رازآلودگی و ابهام زدگی در تفکیک بین سطح خرد و کلان آگاهی و تعریف حقایق بنیادین در سطح خرد اشاره خواهم کرد.
مروری بر اثرات تغییرپذیری ضربانات قلبی بر شبکه مغزی تنظیم عواطف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرپذیری ضربانات قلبی، معیاری شناخته شده به مفهوم تغییرات ضربه به ضربه ضربانات قلبی است. در عین حال، دیده شده است که افراد با تغییرپذیری ضربان قلب بالا نسبت به افراد با تغییرپذیری ضربان قلب پایین، دارای سلامتی عاطفی بهتری هستند و در تنظیم عواطف خود بهتر عمل می نمایند. برای توجیه این پدیده دو مکانیسم پیشنهاد می شود. مکانیسم اول مربوط به ارتباط قلب از طریق سیستم عصبی خودمختار با شبکه های مغزی تنظیم عواطف است که از آن جمله می توان به قشر پیش پیشانی و همچنین آمیگدال اشاره نمود. مکانیسم دوم ارتباط قلب با الگوی خون رسانی مشخص به مغز با فرکانس معین می باشد. باید در نظر گرفت که ارتباط قلب و مغز دو طرفه است. به طوری که قلب بر سیستم عصبی مرکزی اثر می گذارد و به طور متقابل سیستم عصبی مرکزی هم با اثر بر قلب موجب تغییرات ایجاد شده در ضربان سازی آن می شود. در پژوهش های پیشین دیده شده است که نوسانات با دامنه زیاد در ضربانات قلبی، فعالیت نوسانی مغز را تعدیل می کند، و این مورد به ویژه در نواحی مغزی مرتبط با شبکه های تنظیم عواطف مرتبط است. مطالعات اخیر با استفاده از الگوی تنفس رزونانسی یا جلسات روزانه بیوفیدبک برای افزایش دامنه نوسانات ضربان قلب نشان می دهد که نوسانات فیزیولوژیکی با دامنه زیاد تأثیر معناداری بر سلامتی عاطفی به خصوص از طریق عصب واگ دارند. در مجموع به نظر می رسد سلامت فعالیت ضربان سازی قلب با عملکرد بهینه شبکه های مغزی تنظیم عواطف رابطه تنگاتنگی برقرار می نماید.
پیوستگیِ آگاهی و مدل امتدادی تجربه های زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم پیوستگی آگاهی می پردازد و بین سه جنبه آگاهی: حالت، محتوا و جریان آگاهی تمایز قائل می شود. دو مفهوم اصلی پیوستگی مورد بحث قرار می گیرند: پیوستگی معتدل که مقتضی عدم شکاف در جریان آگاهی است، و پیوستگی قوی، که مقتضی یک پیوند پدیداری بین هر گام تجربی است. در این مقاله بحث می شود که به دلیل محدودیت های درون نگری و شواهدی مانند سرکوبِِ چشم پرشی، که در آن پردازش بصری در طول حرکاتِِ سریع چشم سرکوب می شود، پیوستگی قوی اثبات نمی شود. سپس به منظور مقایسه مدل های تجربه های زمانی در تبیین پیوستگی جریان آگاهی، به اجمال مسئله تجربه های زمانی را بررسی می کنیم؛ تجربه ادراکی مستقیم و بی واسطه ما از ویژگی ها و روابط زماناًً ممتد. دو مدل متضاد ارائه می شود: مدل نمای لحظه ای نشان می دهد که ما جهان را در نماهای لحظه ای ایستا تجربه می کنیم و بعداًً توالی و ترتیب را استنتاج می کنیم، در حالی که مدل های حالِِ ظاهری مدعی تجربه ای مستقیم از محتواهای زماناًً ممتد هستند. سپس بر آموزه حال ظاهری متمرکز می شویم، بازه زمانی کوتاه مدتی که می توانیم رویدادهای غیره همزمان را یکپارچه درک کنیم. دو مدل ساختار آن را توضیح می دهند: مدل نگهداشتی که طبقِِ آن، محتوای زماناًً ممتد توسط یک تجربه کوتاه مدت بازنمایی می شود، در حالی که مدل امتدادی پیشنهاد می کند که ساختار زمانی محتوا با ساختار زمانی خود تجربه تطابق دارد. به نظرِِ Dainton ، مدل همپوشانی به طور مؤثر پیوستگیِِ درک شده جریانِِ آگاهی را بر اساس هم آگاهی و همپوشانی اجزای تجربی توضیح می دهد. استدلال می شود که مدلِِ او به اشتباه پیوستگی قوی را مسلّّم فرض کرده است و حتی اگر مفروض او در محلّّ خود باشد، نتیجه ای که می گیرد بحث انگیز است. در نهایت، صرفاًً از منظر پیوستگیِِ آگاهی، مدل های تجربه های زمانی در تبیینِِ آن هم ترازََند.
ارزیابی تعهد به طبیعت گرایی روش شناختی در دیدگاه Daniel Dennett درمورد آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی میزان تعهد Dennett به طبیعت گرایی روش شناختی در نظریه او درباره آگاهی می پردازد. آگاهی، به عنوان یکی از پیچیده ترین معماهای فلسفی و علمی، همواره محل نزاع میان دیدگاه های طبیعت گرا و غیرطبیعت گرا بوده است. Dennett با ارائه نظریه "پیشنویسهای چندگانه"، رویکردهایی را که آگاهی را تجربه ای واحد و متمرکز می دانند، نقد می کند. او با رد استعاره "تماشاخانه دکارتی"، آگاهی را محصول جریان های موازی و چندگانه در مغز می داند که به طور پیوسته و بدون یک پردازشگر مرکزی در سراسر مغز ویرایش می شوند. همچنین Dennett با انکار جنبه پدیداری آگاهی و تأکید بر توهم بودن این تجربه ها، تلاش می کند نظری های کاملاًً طبیعت گرایانه از آگاهی ارائه دهد. برای ارزیابی دیدگاه Dennett ، ابتدا مروری بر زمینه شکل گیری و تعاریف دقیق طبیعت گرایی روش شناختی و هستی شناختی خواهیم داشت. طبیعت گرایی روش شناختی بر این باور است که تنها روش معتبر برای کسب دانش، استفاده از روش های علوم طبیعی است؛ در حالی که طبیعت گرایی هستی شناختی بیان می کند که تنها موجودات واقعی، آنهایی هستند که در قلمرو امور طبیعی وجود دارند. نکته مهم این است که طبیعت گرایی در مقابل پوزیتیویسم مطرح شده و برخلاف آن، محدودیت ها یا معیارهای پیشینی بر علم تحمیل نمی کند. در عوض، طبیعت گرایی خود را با دستاوردهای علمی تطبیق داده و دامنه متافیزیک را براساس یافته های علمی توسعه داده یا محدود می کند. بنابراین، طبیعت گرایی روش شناختی نوعی اولویت نسبت به طبیعت گرایی هستی شناختی دارد و می توان گفت که هسته اصلی طبیعت گرایی، طبیعت گرایی روش شناختی است. با توجه به این مسأله، Dennett در تبیین آگاهی، برای پایبندی به طبیعت گرایی هستی شناختی، به صورت پیشینی موجودیت Qualia را رد کرده و آن را توهم می داند. به عبارت دیگر قبل از بررسی علمی، Dennett یک معیار متافیزیکیِِ پیشینی اتخاذ می کند که این امر با تعریف و مبنای طبیعت گرایی روش شناختی تعارض دارد. طبیعت گرایی روش شناختی به طور اصولی مستلزم بررسی علمی همه پدیده ها، حتی پدیده ها از جمله آگاهی است. بنابراین، این مقاله استدلال می کند که Dennett به هسته اصلی طبیعت گرایی، که بر پایبندی به رو شهای علمی استوار است، پایبند نیست و نظریه او در نهایت بیشتر به موضعی پوزیتیویستی نزدیک می شود تا یک نظریه کاملاًً طبیعت گرایانه.
ارائه دیدگاه افراد وابسته به مواد بهبودیافته پیرامون دلایل مشارکت یا عدم مشارکت در فعالیت های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۸۰-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی درک دیدگاه افراد وابسته به مواد بهبودیافته پیرامون دلایل مشارکت یا عدم مشارکت در فعالیت های ورزشی بود. روش: پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر روش پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه اعضای انجمن معتادان گمنام در استان البرز بود که بر اساس نمونه گیری گلوله برفی و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها 15 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش ترکیبی تحلیل موضوعی بازتابی و استقرایی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا نسخه ۱۸ انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد 3 مقوله کلی شامل انگیزه درونی، انگیزه بیرونی و بی انگیزگی و ۸ مقوله فرعی شامل سلامتی، عوامل روحی و روانی، تحرک، هیجان ورزشی، احساس طلبی، تعلق اجتماعی، اولویت ها و عدم کارآمدی شناسایی شد. نتیجه گیری: برای افزایش مشارکت ورزشی افراد وابسته به مواد بهبودیافته و در نتیجه کاهش عود مجدد به اعتیاد، نیاز به برنامه ریزی جامع و مدون مسئولان ذی ربط است که عوامل ایجاد انگیزه مانند سلامتی، عوامل روحی و روانی، تحرک، هیجان ورزشی، احساس طلبی و تعلق اجتماعی را تقویت کنند و موانع موجود از جمله اولویت ها و عدم کارآمدی را که باعث بی انگیزگی و عدم مشارکت ورزشی می شوند را برطرف سازند.
تحلیل پدیدارشناسانه پیامدهای روان شناختی طلاق بر خانواده مبدأ: بررسی تجارب والدین زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق یک پدیده اجتماعی چند وجهی است که توسط عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شکل می گیرد. پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی به بررسی پیامدهای روان شناختی طلاق بر خانواده مبدأ پرداخته و تجارب والدین زوجین متقاضی طلاق را واکاوی می کند. روش: این پژوهش با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل والدین ۱۲ زوج متقاضی طلاق در شهر یزد بودند که به روش نمونه گیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و بر اساس روش تحلیل داده های پدیدارشناسی توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که پیامدهای روان شناختی طلاق بر خانواده مبدأ در سه بعد اصلی شامل ۱) تنش های عاطفی (اضطراب، افسردگی و احساس گناه والدین)، ۲) تغییر در تعاملات اجتماعی (کاهش پذیرش اجتماعی و انگ زنی)، و ۳) پیامدهای شناختی-رفتاری (احساس شکست در تربیت فرزند و کاهش اعتماد به نهاد ازدواج) طبقه بندی می شوند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر تأثیرات عمیق طلاق بر والدین زوجین متقاضی طلاق است. این نتایج می تواند برای مشاوران خانواده، سیاست گذاران اجتماعی و برنامه ریزان فرهنگی در راستای کاهش پیامدهای منفی طلاق و ارائه مداخلات حمایتی برای خانواده های درگیر، مفید باشد.
بررسی اثربخشی تصویرسازی ارتباطی بر بهبود تأثیر دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
95 - 112
حوزههای تخصصی:
رابطه زناشویی یکی از مهمترین و پایدارترین روابط بین فردی است که زن و شوهر باهدف رسیدن به تعلق خاطر و آرامش ازدواج می کنند؛ دربرخی از موارد زوجین تعلق خاطر و آرامش مورد انتظار خود را از ازدواج به دست نمی آورند و دچار مشکلات می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تصویرسازی ارتباطی بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین تأثیر، دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی بود و جامعه آماری پژوهش را زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده تهران در منطقه دو در سال 1402 تشکیل دادند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی تعارضات زناشویی(براتی و ثنایی، 1375)، مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، 1966)، پرسش نامه رضایت جنسی (لارسون، 1988) و پرسشنامه نگرش به رفتارهای فرا زناشویی (ویتلی، 2006) بود. بررسی نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو- ویلک، آزمون تحلیل کواریانس در بخش آزمون استنباطی و آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. تمامی آنالیزها توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 در سطح معناداری05/0 انجام شد. نتایج نشان داد، بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری، دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی تفاوت معنی داری وجود داشت(P<0.05) درمان مبتنی بر تصویرسازی ارتباطی در بهبود دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران مؤثر هستند.
اثربخشی مداخله مبتنی بر مدل جامع تجربه زیسته سازگاری بر ابعاد سازگاری دانشگاهی دانشجویان ناسازگار سال اول دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از سازه های روان شناختی بااهمیت برای موفقیت و ماندگاری دانشجویان در دوره پرچالش سال اول دانشگاه سازگاری است. این پژوهش با این هدف انجام شد که اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل جامع تجربه زیسته سازگاری را بر ابعاد سازگاری دانشجویان ناسازگار سال اول دانشگاه مورد بررسی قرار دهد. روش ها: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، کلیه دانشجویان ناسازگار سال اول دانشگاه آزاد بندرعباس در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه شامل 40 نفر از دانشجویان با سازگاری پایین بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه سازگاری دانشجو با دانشگاه (بیکر و سیریک، 1986) گردآوری شد. گروه آزمایش به مدت 18 جلسه 60 دقیقه ای مورد مداخله برنامه آموزشی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای سازگاری تحصیلی، اجتماعی، شخصی-عاطفی و دلبستگی به دانشگاه تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p). همچنین نتایج تحلیل واریانس تک متغیره حاکی از آن بود که همه ابعاد سازگاری دانشجویان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بالا بود و این تفاوت ها در مرحله پیگیری 2 ماهه نیز به نفع گروه آزمایشی معنادار بوده اند (0/05>p). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مثبت برنامه مداخله مبتنی بر مدل جامع تجربه زیسته سازگاری بر افزایش ابعاد سازگاری دانشجویان ناسازگار، استفاده از برنامه مداخله ای مذکور جهت کاهش مشکلات سازگاری دانشجویان سال اول پیشنهاد می شود.
اثربخشی احساسات کاربران در طراحی فضاهای باز مجموعه های دانشگاهی با تمرکز بر مهندسی کانسی (نمونه موردی: دانشگاه ملی مهارت واحد دختران بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اثرگذاری احساسات کاربران در طراحی فضاهای باز دانشگاهی بر افزایش شوق و انگیزه به یاددهی_یادگیری در دانشجویان و ایجاد حس جاذبه و ماندن در مکان، مطالعه حاضر با هدف، ارائه الگوی بهینه برای طراحیِ سردرب دانشکده های دانشگاه ملی مهارت، از دیدگاه بهره برداران فضا، با رویکرد احساس گرا انجام شده است. روش کار: در این مطالعه پنج طرح، مجموعه سردرب دانشگاهی، توسط جامعه آماری، شامل پنج گروهِ دانشجویان، کارکنان و اساتید دانشکده مورد مطالعه، ساکنان محدوده دانشکده و اساتید معماری شهرستان بابل مورد سنجش قرار گرفت. نمونه آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و جهت ارزیابی از تکنیک مهندسی کانسی، با استفاده از پرسشنامه و به شیوه افتراق معنایی با مقیاس لیکرت 5 درجه ای در نرم افزارSPSS-23 با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که فرم مورب، از نظر مصاحبه شوندگان جهت سردرب دانشگاه ملی مهارت مناسب ارزیابی شده است، همچنین واژه "خاص" از میان تمام واژگان، بیشترین ارتباط معنادار را نسبت به حجم مورب دارد و حجم با فرم قوسی، در میان طرح ها از نظر نمونه آماری نامناسب ارزیابی شده است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که، طرح با خطوط مورب که حس صعود، پویایی، خلاقیت، کنجکاوی و ... را در مخاطبان القا می نماید، مورد پسند جامعه هدف می باشد و احساسات مخاطبان به واسطه طرح های متفاوت، متغیر خواهد بود؛ از این رو، طراح معمار به منظور موفقیت در طراحی، باید ادراک و احساسات مخاطب را نقشه راه طراحی خود قرار دهد.
مقایسه سبک های اسناد، نگرش های ناکارآمد و طرحواره های ناسازگار اولیه بین افراد سالم و افراد مبتلا به افسردگی اساسی با عود مکرر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۶۰-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های اسنادی، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش های ناکارآمد بین افراد سالم و افراد مبتلا به افسردگی اساسی با عود مکرر بود. این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های شهر تهران بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع غیرتصادفی و هدفمند بود که برای هر گروه 50 نفر در نظرگرفته شد. برای سنجش متغیرهای مدنظر از پرسشنامه افسردگی گلدبرگ(1972)، مقیاس سبک های اسنادی (1984)، طرحواره های یانگ (1998) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد(1978) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری یک راهه تجزیه و تحلیل شد. افراد افسرده با عود مکرر در قیاس با افراد سالم در سطح نگرش ناکارآمد و در همه طرحواره ها به طرز معناداری نمرات بالاتری کسب کردند. همچنین در سبک اسناد، افراد سالم به طرز معناداری بیشتر از اسنادهای پایدار و درونی بر وقایع مثبت و افراد افسرده با عود مکرر به طرز معناداری از اسنادهای پایدار، درونی و کلی برای وقایع منفی استفاده می کنند. بنابراین به هدف پیشگیری از عود در افسردگی، پیشنهاد می شود به کارگیری مداخلاتی که ساختارهای آسیب زای یادشده را هدف قرار می دهند، در اولویت قرار گیرد.
اثربخشی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی براساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۷۴-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تمامی ازدواج ها ممکن است به نوعی، دلزدگی را تجربه کنند؛ به طوری که با افکار و تصورات فراوانی درباره جدایی همراه باشد. لذا توجه به اثرات مخرب این پدیده و درمان به موقع آن حائز اهمیت است . هدف: هدف از پژوهش، تأثیر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی (پس آزمون - پیش آزمون - پیگیری 6 ماهه) بود. شرکت کنندگان 30 زوج با تشخیص دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه دلزدگی زناشویی 20 ماده ای پاینز (2002) بود. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی که با استفاده از شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده به روش پدیدارشناسی توسط نویسنده مقاله تدوین شده بود، شرکت کردند. برای تجزیه داده ها از روش تحلیل کوواریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به مقدار 48/58 =F برای منبع گروهی در سطح 01/0 P< معنادار و مداخله ی مبتنی بر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی اثربخش بود و با توجه به ضریب اتا، 68 درصد از تغییرات در کوواریانس دلزدگی زناشویی متأثر از رویکرد مداخله ای بود. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بسته آموزشی، این بسته مشاوره ای می تواند در مراکز روانشناختی خانواده درمانی و زوج درمانی جهت آموزش زوجین و بهبود تعاملات آنان جهت کاهش دلزدگی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
An Investigation on the Impact of Sustainability Accounting on the Financial Health of Companies
حوزههای تخصصی:
Financial health has a significant impact on business continuity. Factors affecting financial health are crucial for all companies. Nowadays, in addition to economic factors, social and environmental factors influence the financial health of companies. Therefore, this research aims to investigate the effects of sustainability accounting components on the financial health of manufacturing companies. In terms of aim, the current research was applied. In terms of data collection, the present study was descriptive-survey. The research data was collected through a questionnaire. The population of this study included senior accountants and financial managers of Iranian manufacturing companies. Data analysis was done using structural equation modeling and with the help of SPSS version 26 and SmartPLS version 3 software. The sample size was 172 accountants. According to the research findings, four components of sustainability accounting (i.e., accounting ethics awareness, voluntary accounting proactiveness, transparency accounting mindset, and corporate social responsibility report) affected financial health significantly. On the other hand, the component of human capital disclosure had no significant impact on financial health. In today's business environment, social and environmental issues have a key role in gaining competitive advantage. Therefore, companies should disclose information about their social and environmental performance. This would able them to improve their financial health by increasing sales.
Does organizational ergonomics have impact on workplace burnout?
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the influence of organizational ergonomics on the burnout experienced by administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran. The utilized research approach was of a descriptive correlation-predictive nature. The study's statistical population included all administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan. The study sample included 130 individuals (54 males and 76 females) chosen through convenience sampling and took part in the research. A questionnaire on burnout and organizational ergonomics was utilized to gather data. The research data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and stepwise regression. The correlation coefficient results indicated that the emotional exhaustion sub-scale exhibited a negative and significant correlation with scores in engineering psychology, work physiology, anthropometry, and job biomechanics (p<.05). The depersonalization sub-scale exhibited a negative and significant relationship with scores in engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, no notable relationship was found between depersonalization and job biomechanics. The personal accomplishment sub-scale showed a positive and significant relationship with engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, there was no notable correlation between the personal accomplishment sub-scale and job biomechanics. The findings from stepwise regression indicated that anthropometric measures accounted for 25.4% of the variance in emotional exhaustion, while work physiology accounted for 11.3% and 12.7% of the variance in depersonalization and personal accomplishment, respectively. It is concluded that appropriate organizational ergonomics leads to enhanced productivity and diminishes occupational stress, particularly job burnout.
اثربخشی برنامه آموزش گروهی شایستگی اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و اضطراب دانش آموزان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش گروهی شایستگی اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و اضطراب دانش آموزان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان 10 تا 12 ساله دختر شهر سنندج بود که جهت انجام خدمات مشاوره به مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی ویژه کودکان دارای اختلالات رفتاری و یادگیری در سال 1402 مراجعه کرده بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 16 جلسه 45 دقیقه ای تحت برنامه آموزش شایستگی اجتماعی قرار گرفت. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه سازگاری اجتماعی (CSAS، 1993) و اضطراب (SCAS، 1998) بود. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون سازگاری اجتماعی و اضطراب در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود داشت و همچنین بین میانگین پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود نداشت و نتایج در دوره پیگیری حفظ شد. براساس نتایج پژوهش می توان گفت برنامه آموزش شایستگی اجتماعی روش مداخله ای مناسبی بر بهبود سازگاری اجتماعی و اضطراب دانش آموزان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی است.
نقش واسطه ای مهارت های تنظیم هیجانی در ارتباط بین مهارت های اجتماعی با کارکرد های اجرایی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی مهارت های تنظیم هیجانی در رابطه بین مهارت های اجتماعی با کارکرد های اجرایی دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب، در نیمسال اول 1403-1402 بود. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 250 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کارکردهای اجرایی (EFQ، نجاتی، 1392)، پرسشنامه مهارت های اجتماعی (MESSY، ماتسون و همکاران، 1983) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که مهارت های اجتماعی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق مهارت تنظیم هیجان (سرکوبی) توانستند کارکردهای اجرایی را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که مهارت های اجتماعی با توجه به نقش مهم مهارت تنظیم هیجان (سرکوبی) می توانند تبیین کننده کارکردهای اجرایی باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقا کارکردهای اجرایی ضروری است.