فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعاملات بین جامعه و برند می تواند نقش اساسی در نگرش و رفتار جامعه نسبت به برند داشته باشد. هدف: هدف از انجام این مطالعه، تبیین مدل اثر متقابل جامعه و برندهای ورزشی باشگاه های لیگ برتر فوتبال مبتنی بر نظریه فرهنگی اجتماعی بود. روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع کیفی با ماهیتی اکتشافی بود. در این پژوهش مصاحبه های نیمه ساختارمند با 17 نفر از فعالان و اساتید مدیریت و مدیریت ورزشی و بازیکنان مطرح فوتبال که به روش های قضاوتی و هدفمند با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند، انجام شد. سپس از روش کدگذاری مضامین به دسته بندی و تحلیل مصاحبه ها پرداخته شد. یافته ها: مولفه های اثرگذار جامعه بر برند ورزشی شامل عوامل فرهنگی (بستری، بازدارنده، حمایتی، فرهنگ پایداری، فرهنگ خرید، مذهبی و قومیتی) و عوامل اجتماعی (طبقات اجتماعی، ویژگی جمعیت شناختی، پویایی جامعه، تغییرات اجتماعی و همسویی اجتماعی) و مولفه های اثرگذار برند ورزشی بر جامعه شامل فرهنگ سازی خاموش (الگوسازی، اهداف سیاسی و فرهنگ برند)، عوامل روان شناختی- اجتماعی (اجتماعی سازی، وحدت و انسجام اجتماعی، تکریم ارزش ها و کاهش ناهنجاری، حمایت از قشر ضعیف جامعه و رفاه و نشاط اجتماعی) و فاکتورهای موثر برند (اصالت برند، میزان خدمات رسانی، کیفیت و قیمت و سطح رویداد ورزشی) بود. نتیجه گیری: جامعه و برندهای ورزشی فوتبال به شیوه های مختلفی با یکدیگر در تعامل هستند، بنابراین پیشنهاد می شود مدیران مربوطه در ایجاد برند ورزشی خود به عوامل مؤثر شناسایی شده در پژوهش حاضر، توجه ویژه ای داشته باشند.
مدل پارادایمی خدمات مشاوره مدرسه بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۱۸۱-۱۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینه ای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانش آموزان به کار گیرند. روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. گردآوری داده ها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند. یافته ها: یافته های این پژوهش بر اساس حوزه های نظریه زمینه ای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارت اند از: نیازهای رشدی دانش آموزان، صلاحیت حرفه ای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانواده ها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانواده ها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روان پزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانش آموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانش آموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانواده ها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانش آموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.
تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی مبتنی بر بهبود گسستگی رابطه زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
415 - 426
حوزههای تخصصی:
گسستگی رابطه زناشویی یکی از از رایج ترین مشکلاتی است که توسط زوجین مطرح می شود و به فرآیند جدایی عاطفی اشاره دارد که معمولاً به عنوان جدا شدن از شریک زندگی یا احساس بی تفاوتی نسبت به او شناخته می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی مبتنی بر بهبود گسستگی رابطه زناشویی بود. روش پژوهش، در بخش اول مرور نظامند مقالات مختلف مرتبط با درمان های موجود در حوزه زوج درمانی در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی در بازه زمانی 2003 تا 2022 بود. داده های بدست آمده از این منابع با روش کیفی تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت، عناصر مشترک شناسایی و کدگذاری شدند و براساس آن، بسته زوج درمانی تدوین گردید. پس از تدوین بسته زوج درمانی با بهره گیری از نظر پنج صاحب نظر در حوزه زوج درمانی و مشاوره برای تعیین روایی محتوایی بسته فوق اقدام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار پژوهش اسناد و مدارک مکتوب موجود در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی بود. نتایج نشان داد که ارزیابی و مصاحبه اولیه، افزایش درگیری هیجانی، بازسازی و بهبود تعاملات زوج، بازسازی شناختی و تغییر طرحواره ها، تغییر رفتار/ افزایش تبادلات مثبت زوجین، آموزش مهارت ها و افزایش پذیرش و تحمل، عناصر اصلی بسته زوج درمانی مبتنی بر گسستگی رابطه را تشکیل می دهند. محتوای جلسات بسته زوج درمانی در چهارده جلسه هفتگی تنظیم شده است. براساس یافته های پژوهش، بسته زوج درمانی مبتنی بر گسستگی رابطه می تواند در بهبود الگوهای ارتباطی زوجین، حل تعارض ها و تغییر رفتارهای منفی زوجین کمککننده باشد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر توجه و حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
427 - 436
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر توانبخشی شناختی بر سطوح مختلف توجه و مؤلفه های حافظه در کارکنان ادارات شهر شیراز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کارکنان سه اداره شهر شیراز در سال 1401 تشکیل دادند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و تعداد 30 نفر از کارکنانی که نمره مطلوبی در مصاحبه سلامت روانی و شناختی داشتند انتخاب و به شکل تصادفی در یکی از گروه های پژوهش گمارش شدند. برای اجرای مداخلات از پروتکل توانبخشی شناختی نجاتی (1396) و برای جمع آوری داده ها از آزمون های عملکرد مداوم (لزاک، 1995)، استروپ (بروزشده توسط داویدسون و همکاران، 2003)، توجه تقسیم شده (مؤسسه سینا، 1390)، N-BACK (کرکنر، 1958) و حافظه وکسلر بزرگسالان (وکسلر، 1981) استفاده شد که نتایج روایی و اعتبار ابزار حاکی از مطلوب بودن آنها بود. برای تحلیل داده ها از آزمون MANOVA استفاده شد و یافته ها نشان داد، مداخله توانبخشی شناختی تأثیر معناداری بر افزایش سطوح توجه پایدار و توجه انتخابی داشت اما بر توجه تقسیم شده تأثیر معناداری نداشت. همچنین تأثیر معناداری بر هر سه مؤلفه حافظه (کلامی، دیداری و فعال) داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان از توانبخشی شناختی به عنوان روشی مطلوب برای افزایش کارکردهای شناختی توجه و حافظه استفاده کرد.
تحلیل جامعه شناختی حیات اجتماعی حاشیه نشینان نایسر در شهر سنندج: زندگی بر مدار رنج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
279-316
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حاشیه نشینی مصداق بارز نابرابری در برخورداری از فرصتهای حیات اجتماعی مطلوب و شکوفایی فردی/اجتماعی در هزارتوی زندگی شهری و حکایتِ زیست برمدار رنج برای دستیابی به حداقلهاست. پژوهش حاضر با تکیه بر انگاره حق به شهر، در پی تحلیل حیات اجتماعی حاشیه نشینان ناحیه منفصل شهری نایسر در شهر سنندج است. روش: رویکرد اتخاذشده برای این پژوهش، کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی برای احصای زمینه ها، بسترها و عوامل مداخله گر به میانجی مصاحبه با تعداد 12 نفر از ساکنان جامعه هدف در خصوص تجارب زیسته شان استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده در سه دسته گزاره ها، مقولات فرعی و مقولات اصلی شامل؛ مهاجرت در پی زندگی، فعالیت شبکه های رانتیِ ساخت وساز شهری، ضایع شدن حق به شهر، تکثر هویتی، ضعف زیرساختهای شهری، شکل گیری خُرده فرهنگ بزهکاری، انگ اجتماعی بر حاشیه نشینان، بنیادگرایی دینی و تعمیق الگوی یادگیری هم سالان دسته بندی شدند. بحث: بی توجهی به اصل توانمندسازی روستاها و مسائلی چون نبود بهداشت، درمان، آموزش و فرصتهای اشتغال نقش مهمی در موج مهاجرت به شهرها و متعاقباً ناتوانی مهاجران در تأمین زندگی مطلوب در داخل شهر و ناگزیری از اسکان در حواشی شهر سنندج داشته است. انواع رانتهای مرتبط با زمین و مجوزهای ساخت وساز نیز در کنار نبود اراده ای ساختاری برای حل زیرساختیِ مشکلات، بر پیچیدگی و البته وخامت اوضاع افزوده است. اخیراً مهم ترین نگرانی از گسترش نایسر همانگونه که در مصاحبه ها نیز به آن اشاره شده است، رشد بی رویه و شبکه ای بنیادگرایی دینی از نوع سلفی گری بر بستر فقر، بحران معنا، پوچی و البته بزهکاری است که ملغمه ای از تعصب گرایی و گسترش باندهای فساد و جرم را به همراه داشته است.
پیشگیری از خودکشی در نوجوانان ایرانی؛ مروری قلمرو نگر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
87-128
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیگیری، پیشگیری و درمان خودکشی در سنین کودکی و نوجوانی، با توجه به افزایش میزان خطر خودکشی با افزایش سن امری ضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه مروری حاضر، بررسی عوامل خطر و محافظتی خودکشی و مداخلات روان شناختی به منظور پیشگیری از خودکشی در نوجوانان ایرانی است. روش: نتایج این مطالعه با بررسی و مقایسه مقالات چاپ شده معتبر داخلی و خارجی به دست آمده است. با جستجوی کلیدواژه های «خودکشی»، «نوجوان»، «دانش آموز» و «ایران» و معادل انگلیسی آنها، در بانکهای اطلاعاتی ایرانی و خارجی ازجمله: Ensani، SID، Magiran، Noormags، Google Scholar، Scopus،PubMed، Sciencedirect همه مقالات موردبررسی قرار گرفت. با حذف مطالعات تکراری و غیرمرتبط، 48 مقاله دارای معیارهای ورود به مطالعه، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مطالعات در دو حیطه 1) بررسی عوامل محافظتی و عوامل خطر یا زمینه ساز متغیرهای مرتبط با خودکشی و 2) مداخلات روان شناختی به منظور پیشگیری از خودکشی دسته بندی شدند. عوامل زمینه ساز خودکشی در دو گروه عوامل فردی و زمینه ای قرار می گیرد. همچنین مدلی از عوامل مرتبط با افکار و رفتار خودکشی در نوجوانان ترسیم شد که رفتار خودکشی را درنتیجه تعامل عوامل رشدی، روان شناختی، محیطی، خانوادگی و اجتماعی-فرهنگی نشان می دهد. بحث: بر اساس یافته های این مطالعه، با توجه به اثربخشی مداخلات روان شناختی در مطالعات به منظور کاهش خودکشی، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی با کاهش میزان و شیوع افکار و رفتار خودکشی منتج به ارتقا و بهبود سلامت عمومی افراد جامعه خواهد شد؛ امری که بر لزوم توجه به آن در سنین ابتدایی مدرسه در کودکان و نوجوانان تأکید می شود.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سلامت روان کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم وضعیتی عصبی-تحولی پیچیده است که بر روابط، رفتارها، و تعاملات اجتماعی کودکان تأثیر می گذارد. کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم اغلب با مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی مواجه می شوند که می تواند کیفیت زندگی و عملکرد روزانه آنها را تحت تأثیر قرار دهد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سلامت روان کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم از طریق مرور نظام مند پژوهش های موجود بود. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی اختلال طیف اوتیسم، درمان شناختی-رفتاری، اضطراب، افسردگی، سلامت روان، کودکان و نوجوانان در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، و اسکوپوس در دامنه سال های 2009 (از ماه سمپتامر) تا 2024 (تا ماه آگوست) و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 894 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 27 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: از میان 894 مقاله پیرامون اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سلامت روان کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در انتها 27 مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند که شامل 625 کودک و نوجوان از کشورهای مختلف بود. نتایج نشان دادند که درمان شناختی-رفتاری به ویژه در کاهش علائم اضطراب و بهبود کیفیت زندگی مؤثر است. همچنین این درمان به بهبود مشکلاتی مانند بی خوابی و رفتارهای وسواسی نیز کمک کرده است. این نتایج تأکید بر موفقیت درمان شناختی-رفتاری در مدیریت مشکلات روانی در سطح بین المللی دارند. نتیجه گیری: این مطالعه تأکید می کند که درمان شناختی-رفتاری می تواند به عنوان روشی مؤثر در مدیریت علائم روانی مرتبط با اختلال طیف اوتیسم مورد استفاده قرار گیرد و نیاز به پژوهش های بیشتر برای بررسی اثرات بلندمدت و تطابق این درمان با گروه های مختلف سنی و نوع اختلالات را تصریح می کند.
ساخت و رواسازی مقیاس بومی گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
131 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت مقیاس بومی سنجش گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار براساس نتایج پژوهش داده بنیاد محققان و بررسی ویژگی های روانسنجی آن انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع آزمون سازی بود. 436 نفر از میان دانشجویان ترم آخر کارشناسی دانشگاه اصفهان به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از روش تحلیل گویه ها، روایی محتوایی، صوری، ملاکی هم زمان و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی برای بررسی ساختار عاملی مقیاس و ضریب آلفای کرنباخ و بازآزمایی برای پایایی آن استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی نشان داد وجود دو عامل در ساختار 9 گویه ای می تواند برازش مناسبی با پاسخ های آزمودنی ها داشته باشد و شاخص های برازش در تحلیل عامل تأییدی، روایی این ابزار را تأیید کرد. برای بررسی روایی همگرا همبستگی بین ابعاد ابزار با مقیاس اشتغال پذیری مسیر شغلی و پرسشنامه خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی بررسی شد که همبستگی مثبت معنادار حاکی از روایی همگرا مقیاس بود. روایی واگرا آن نیز از طریق همبستگی میان ابعاد ابزار با پرسشنامه بی تصمیمی مسیر شغلی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار به دو روش همسانی درونی ضریب آلفا و بازآزمایی بررسی شد. ضرایب آلفا، همسانی درونی مناسب 89/0 را نشان داد. ضریب بازآزمایی با فاصله زمانی دو هفته 86/0 بود. نتایج این پژوهش از کفایت مقیاس سنجش گذار موفق از دانشگاه به کار حمایت کرد. نتیجه گیری: براساس یافته ها، مقیاس بومی سنجش گذار موفق می تواند به عنوان ابزار جدید معتبر جهت سنجش گذار موفق دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان بود.
روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود و حجم نمونه شامل 90 نفر که به-صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش(بخشش درمانی ورثینگتون)، 30 نفر در گروه آزمایش (بخشش درمانی بومی محقق ساخته)، و 30 نفر در گروه گواه، و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. روش بخشش درمانی ورثینگتون برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه های آزمایش(در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سؤالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده کیسی(2007) و پرسشنامه 20 سؤالی ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور (1994) بود.
یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد، تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون و آزمون پیگیری ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی وجود داشت (P<0.05).
نتیجه گیری: بین میزان تأثیرگذاری دو روش بخشش درمانی ورثینگتون و بسته بومی محقق ساخته بر ناگویی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تفاوت معناداری وجود نداشت.
مدل خود خاموشی و افسردگی در زنان متأهل با نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین خود خاموشی و افسردگی در زنان متأهل انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 262 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک - فرم کوتاه (BDI-13، بک، 1972)، مقیاس خود خاموشی (STSS، جک و دیل، 1992) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که خود خاموشی و تنظیم هیجان (سرکوبی و ارزیابی مجدد) به صورت مستقیم قادر به پیش بینی افسردگی بودند (۰01/۰p‹) و همچنین خود خاموشی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (سرکوبی و ارزیابی مجدد) توانست افسردگی را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که خود-خاموشی با توجه به نقش مهم تنظیم هیجان می تواند تبیین کننده افسردگی در زنان متأهل باشد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آموزش والدین بر خطاهای شناختی و کنش های اجرایی سرد و گرم دانش آموزان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلال گر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آموزش والدین بر خطاهای شناختی و کنش های اجرایی سرد و گرم دانش آموزان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری، دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تبریز در سال 1402بودند که از این جامعه بر مبنای ملاک های ورود و خروج، به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر انتخاب و در گروه آزمایش و گواه هر گروه 15 نفر به صورت تصادفی جایگرین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خطاهای شناختی (CEQ، گویین و همکاران، 2011) و کنش های اجرایی (EFDQ، جوجیا و همکاران، 2020) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین خطاهای شناختی و کنش های اجرایی سرد و گرم پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (01/0>P) وجود داشت. در واقع درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آموزش والدین باعث بهبود کنش های اجرایی سرد و گرم و کاهش خطاهای شناختی می شود.
نقش میانجی باورهای سلامت در رابطه شیوه های والدگری و پریشانی روان شناختی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی باورهای سلامت در رابطه شیوه های والدگری و پریشانی روان شناختی فرزندان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_ همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را والدین دارای فرزند نوجوان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تبریز در سال 1401-1402 تشکیل دادند. تعداد 220 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی (21-DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995)، مقیاس بازخورد نسبت به بیماری(IAS) کلنر (1987) و پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ) شلتون و همکاران (1996) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که شیوه والدگری مشارکت و باورهای سلامت اثر مستقیم معناداری بر پریشانی روان شناختی دارند (009/0=P) و نظارت ضعیف و انضباط ناپایدار نیز اثر مستقیم معناداری بر باورهای سلامت دارند (009/0=P)، ولی اثر مستقیم مشارکت، والدگری مثبت و تنبیه بدنی به بر باورهای سلامت معنادار نبود (05/0<P). شیوه های والدگری نظارت ضعیف (01/0=P) و انضباط ناپایدار (005/0=P) اثر غیر مستقیم معناداری بر پریشانی روان شناختی داشتند، اما مشارکت، والدگری مثبت و تنبیه بدنی اثرغیرمستقیم معناداری نشان ندادند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که باورهای سلامت نقش میانجی معناداری در رابطه شیوه های والدگری نظارت ضعیف و انضباط ناپایدار با پریشانی روان شناختی فرزندان نوجوان دارد.
نقش میانجی نگرانی از طرد در رابطه بین تجربه غفلت در کودکی و رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین نقش میانجی نگرانی از طرد در رابطه بین تجربه غفلت در کودکی و رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر صومعه سرا در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. 260 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مشارکت داشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی پرخاشگری (AQ) باس و پری (1992)، پرسشنامه ی حساسیت به طرد (RSQ) داونی و فلدمن (199۶) و پرسشنامه ی ترومای کودکی (CTQ) برنستاین و همکاران (2003) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استرپ استفاده شد. نتایج ضرایب مسیر بیانگر این بود که مدل پیشنهادی در مجموع 40% از واریانس پرخاشگری را در شرکت کنندگان پیش بینی می کند و از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثر مستقیم تجربه غفلت و نگرانی از طرد بر پرخاشگری معنادار بود، همچنین اثر مستقیم تجربه غفلت بر نگرانی از طرد معنادار بود (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که نگرانی از طرد بین تجربه غفلت در دوران کودکی و پرخاشگری نقش میانجی دارد (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این داشت که تجربه غفلت در دوران کودکی می تواند موجب افزایش رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان گردد؛ همچنین این رابطه می تواند به واسطه افزایش نگرانی از طرد واسطه گری شود.
امکان سنجی اجرای مدل پیشگیری رشدمدار از گرایش به مصرف مواد مخدر و داروهای روانگردان کودکان کشور انگلستان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۲۱۰-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر امکان سنجی اجرای مدل پیشگیری رشدمدار از گرایش به مصرف مواد مخدر و داروهای روان گردان کودکان کشور انگلستان در ایران بود. روش: روش این پژوهش ترکیبی بود: بخش مروری و تحلیل دلفی. جامعه آماری پژوهش شامل 16 نفر از کارشناسان و خبرگان جرم شناسی بودند. در این مطالعه، تحلیل کیفی با استفاده از تحلیل مضمون و تحلیل کمی با استفاده از شاخص های آماری تمایل مرکزی انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها از طریق تحلیل گویه ها، چهار حوزه پیشگیری رشدمدار در سطوح فردی، خانوادگی، اجتماعی و مدارس را آشکار کرد که این چهار حوزه نیز با 42 زیر معیار تعریف شده ند. نتایج تحلیل نظرات خبرگان نشان داد که پیشگیری رشدمدار در سطح خانوادگی در ایران بسیار مهم تر از سایر سطوح است. همچنین، پیشگیری رشدمدار در سطح مدارس در جایگاه دوم و پیشگیری رشدمدار در سطح اجتماعی در جایگاه سوم قرار داشت و پیشگیری رشدمدار در سطح فردی در جایگاه چهارم قرار داشت. نتیجه گیری: تجارب موفق کشورهای توسعه یافته در زمینه پیشگیری و مبارزه با جرایم همیشه می تواند با اصلاحات جزئی به عنوان راهبردی آزمون شده در کشورهایی مانند ایران مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی کنترل شناختی و جهت گیری هدف در رابطه بین هوش معنوی و وجدانی بودن با تجربه غرقگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی کنترل شناختی و جهت گیری هدف در رابطه بین هوش معنوی و وجدانی بودن باتجربه غرقگی بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان گیلان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. تعداد 450 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجربه غرقگی (1996)، کنترل شناختی (CCFQ، 2018)، هدف پیشرفت (AGQ، 1999)، هوش معنوی (1395)، و خرده مقیاس وجدانی بودن از پرسشنامه پنج عاملی نئو (PI-R، 1992) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که هوش معنوی و وجدانی بودن اثر مستقیم بر غرقگی دارند (01/0P<). هوش معنوی و وجدانی بودن به واسطه کنترل شناختی اثر غیرمستقیم بر غرقگی دارند (01/0P<). هوش معنوی و وجدانی بودن به واسطه جهت گیری هدف اثر غیرمستقیم بر غرقگی ندارند (05/0P>). نتایج نشان داد که کنترل شناختی باتوجه به نقش هوش معنوی و وجدانی بودن می تواند تبیین کننده غرقگی باشد.
Dialogical Origin of Meaning Making and Co-construction of Voices in Psychotherapy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Intersubjectivity has priority over subjectivity because meaning is discussed and constructed in a two-way process that happens in a conversation. According to this, the research aims to show the terms of change for meaning production in psychotherapy with clients. Two cases (a child and an adult) were selected with apparent symptoms of anxiety and fear with the case study method and available sampling. They were treated by the technical integrative method. Conversations were coded by process-focused conversation analysis. Analyzing results by process-focused conversation analysis showed that in both cases, to happen changes in psychotherapy, besides terms of conversation, a particular type of psychotherapy response is essential (Khayyami's cycle), and client change is not explained by the merely particular response of the therapist; but, the therapist can, by the method used in the research, acquire the meaning hidden behind client's verbal response and symptoms on the dialogue process and show Lacani's transcendental signified and signified chain.
Structural Relationship between Autonomy and Intimate partner violence: Mediation Role of Self-esteem(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Intimate partner violence represents a prevalent issue for women and is strongly correlated with mental health difficulties. Previous research has primarily concentrated on identifying factors that can anticipate intimate partner violence, specifically individual and interpersonal factors. This investigation examines the structural associations between autonomy and IPV among Iranian women who have encountered such violence, shedding illumination on the intricate factors contributing to IPV and potential avenues for intervention.
Methods: The research method is a correlation, and the structural equation modeling method was used to test the proposed model. The statistical population was all women referred to counseling clinics in Bandar Abbas City in 2023. Data were collected from a sample of 306 Iranian women who had undergone IPV via purposive sampling method, utilizing a domestic violence questionnaire (Mohseni Tabrizi et al., 2013), basic psychological need satisfaction scale (La Guardia et al., 2000), and Rosenberg self-esteem scale (Rosenberg, 1979).
Results: The findings corroborated the appropriate fit of the proposed model and disclosed that autonomy exerted noteworthy direct and indirect effects on IPV, which were mediated through self-esteem.
Conclusion: The findings show that with the increase in women's autonomy, intimate partner violence decreases, and self-esteem plays a moderating role in the relationship between these two variables. These outcomes provide valuable novel insights into the intricate dynamics of IPV and hold promise for the development of targeted interventions aimed at preventing IPV and supporting the well-being of affected individuals.
مدل یابی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین تعارض کار-خانواده با فرسودگی شغلی در کارکنان اقماری شرکت راه اندازی و بهره برداری صنایع نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
125 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر با هدف مدل یابی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین تعارض کار-خانواده با فرسودگی شغلی در کارکنان اقماری شرکت راه اندازی و بهره برداری صنایع نفت صورت پذیرفت. پژوهش حاضر جز تحقیقات توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کارکنان اقماری شرکت راه اندازی و بهره-برداری صنایع نفت(اُیکو) در سه ماهه بهار سال 1402 به تعداد 4500 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری در دسترس 500 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه فرسودگی شغلی مسلاچ(MBI) مسلاچ، جکسون، لیتر، اسچافلی و اسچواب(1986)، پرسشنامه تعارض کار-خانواده(WFCQ) کارلسون، کاکمار و ویلیامز (2000) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده(MSPSS) زیمت، داهلم، زیمت و فارلی(1988) استفاده شد. داده ها با استفاده از معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود تعارض کار-خانواده (59/0=β و 001/0=sig) بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و معنادار دارد. در نهایت حمایت اجتماعی ادراک شده(19/0- =β و 05/0>p) دارای اثر مستقیم و معنادار بر فرسودگی شغلی بود و توانست در رابطه بین تعارض کار-خانواده با فرسودگی شغلی نقش میانجی معنادار ایفا کند. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (018/0=RMSEA و 05/0>p) و 52 درصد فرسودگی شغلی تبیین می شود. می توان نتیجه گیری کرد که با توجه به نقش میانجی معنادار حمایت اجتماعی ادراک شده، می توان با به کارگیری مداخلات خانواده محور از بروز فرسودگی شغلی در کارکنان اقماری پیشگیری کرد.
مقایسه اثربخشی بسته های آموزشی مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و راهبرد خودتنظیمی بر خودپنداره ی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته های آموزشی مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و راهبرد خودتنظیمی بر خودپنداره ی تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان دوره ی دوم دبستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پس آزمون و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اضطراب امتحان در سال تحصیلی 1402-1401 در دوره ی دوم دبستان شهرستان چادگان بودند که پس از اجرای پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران، (1375) ، 72 دانش آموز دارای اضطراب امتحان (کسب نمره بالاتر از75) به صورت هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی در 3 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل، هرکدام شامل 18 دانش آموز گمارده شدند. برای گروه های آزمایش، آموزش مدیریت زمان برایان تریسی(2008) و راهبرد انگیزشی ناظمی و همکاران، (1399) هریک به مدت 8 جلسه ی 60 دقیقهای و خودتنظیمی دنسرو و همکاران (1979) به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقهای اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. همچنین هر چهار گروه در سه مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه خودپنداره ی تحصیلی چن و تامپسون (2004) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش بسته های مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و خودتنظیمی بر بهبود خودپنداره ی تحصیلی اثربخش بوده است (05/0p<) و با توجه به آزمون بونفرونی تفاوتی بین سه روش آموزشی در میزان اثربخشی بر خودپنداره ی تحصیلی نبوده است (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش، به سیاستگزاران و متولیان نظام آموزش و پرورش پیشنهاد می گردد تا استفاده از این سه بسته ی آموزشی برای افزایش خودپنداره تحصیلی دانش آموزان در اولویت های آموزشی قرار گیرد.
تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری/ قربانی فضای مجازی نوجوانان مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جرم شناسان اتفاق نظر دارند که افزایش جرائم سایبری ازجمله قلدری سایبری نتیجه پیشرفت های تکنولوژیکی است که تعامل اجتماعی و رفتار مردم را تغییر داده است و به یک ناسازگاری و مشکل روانی- اجتماعی رایج در جمعیت کودک و نوجوان مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری و قربانی فضای مجازی مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی بود.روش : روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش سنتز پژوهی ترکیبی بود. به منظور طراحی بسته پیشگیری، از مبانی نظری موجود در پژوهش های انجام شده استفاده شد و برای کسب اطمینان از روایی مطلوب بسته پیشگیری، از روش روایی محتوایی با استفاده از مدل لاوشه با پانل خبرگان 11 نفری و از دو ضریب کمی نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمامی جلسات بسته طراحی شده ضروری است. محتوای تمامی جلسات، کاملاً مرتبط با اهداف و یا مرتبط اما نیازمند بازبینی جزئی تشخیص داده شد. در ادامه، بازبینی های خواسته شده توسط متخصصان که 17 درصد تمامی پاسخ ها را در برمی گرفت، اعمال و بسته نهایی در ده جلسه تدوین شد.نتیجه گیری: با توجه به روایی مطلوب این بسته پیشنهاد می شود محتوای بسته حاضر به عنوان یک فصل درسی برای کتاب تفکر و سبک زندگی متوسطه اول در نظر گرفته شود. همچنین به مشاوران مدارس و مسئولین ذی ربط پیشنهاد می شود برنامه مداخله حاضر را در صورت لزوم به صورت بالینی و آموزشی مورد استفاده و بهره برداری قرار دهند.