فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to predict marital intimacy based on attachment styles, early maladaptive schemas, and love styles among married female students. Method: The research employed a descriptive correlational design and included all married female students enrolled during the second semester of the academic year 2021. Out of these, 300 individuals were selected as the sample group and were studied. Research instruments included the Young Schema Questionnaire - Short Form (YSQ-SF), Hendrick's Love Styles Questionnaire, Collins and Read's Attachment Style Questionnaire (RAAS), and Thompson and Walker's (1983) Marital Intimacy Questionnaire. Descriptive and inferential statistics were used to analyze the data obtained from these instruments. Descriptive statistics included means and standard deviations, while multiple regression was used to examine the research hypotheses. Findings: The regression results indicated that sacrificial love style and the impaired limits schema negatively predict marital intimacy. Conclusions: It can be concluded that the sacrificial love style and the impaired limits schema negatively explain marital intimacy.
The Effectiveness of Positive Therapy on Fear of Intimacy and Suicidal Thoughts in Girls Experiencing Romantic Relationship Dissolution(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the effectiveness of positive therapy on fear of intimacy and suicidal thoughts in girls experiencing romantic relationship dissolution. Methods: This semi-experimental study employed a pretest-posttest-follow-up design with a control group. The statistical population included 401 individuals who visited a counseling center in Tehran. From this population, 30 girls experiencing romantic relationship dissolution were selected based on inclusion and exclusion criteria and were randomly assigned to experimental and control groups, each consisting of 15 individuals. Data were collected using the Suicidal Ideation Questionnaire and the Fear of Intimacy Scale. The experimental group received 8 sessions of positive therapy, while the control group received no intervention. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) with SPSS.24 software. Findings: The results showed that positive therapy had a significant effect on reducing fear of intimacy (F=24.87, P<0.001) and suicidal thoughts (F=19.87, P<0.001) in girls experiencing romantic relationship dissolution. Conclusion: It can be concluded that positive therapy leads to a reduction in fear of intimacy and suicidal thoughts in girls experiencing romantic relationship dissolution and can be effective in reducing psychological problems in this population.
Psychometric Assessment of the Persian Version of Ethical and Legal Issues in Counseling Self-Efficacy Scale (ELICSES)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The Ethical and Legal Issues Self-Efficacy in Counseling (ELICSES) has been developed to evaluate counselors' and psychologists' self-efficacy in ethical and legal issues. Psychometric properties of the ELICSES in Iranian counselors and psychologists remain a largely unexplored realm. Method: The present study, therefore, seeks to translate the scale from English to Persian while also investigating the psychometric properties of the Persian version of the ELICSES. Online sampling was utilized to collect data from four hundred and forty-seven counselors, psychologists, and trainees who participated in the study. Ethical and Legal Issues in the Counseling Self-Efficacy Scale and Marlowe–Crowne Social Desirability Scale were used in the study. Results: The results of face (all items earned greater than 1.5 except one item (1.2)), content (overall CVI > 0.79, CVR > 0.62), and construct validity (CMIN=3.65, CFI=0.922, RMSE=0.45; also AVE> .5 and CR> .7) indicated that the ELICSES held appropriate validity and reliability. The results of the confirmatory factor analysis confirm the three factors of the ELICSES among Iranian counselors, psychologists, and trainees. Conclusion: These results suggested the validity and reliability of the ELICSES in evaluating self-efficacy when it comes to ethical and legal issues among Iranian counselors, psychologists, and trainees
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود.
روش: با توجه به گمارش تصادفی آزمودنی ها و گروه مقایسه کنترل روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن به کلینیک تخصصی درد بیمارستان فوق تخصصی خاتم الانبیاء شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها تعداد 34 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی درد مزمن (ون کوروف و همکاران، 1990)، پرسشنامه کیفیت خواب (بویس و همکاران، 1989) و پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم در 10 جلسه 60 دقیقه ای درمان مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را دریافت نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری و آنالیر کوواریانس چندمتغیری با SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی- رفتاری بر بدتنظیمی هیجانی (000/0=P)، کیفیت خواب (035/0=P) و شدت تجربه درد (004/0=P) تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: درمان مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن دارای اثربخشی و کارایی بود
ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) و رابطه آن با شاخص توده بدنی (BMI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفاوت های فردی در پاسخدهی به نشانه های غذایی نقش مهمی می تواند در پیشرفت چاقی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا و رابطه آن با شاخص توده بدنی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری ۲۰.۹۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود. طبق جدول کریسی-مورگان، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) کنگ سیم و همکاران (۲۰۲۳)، مقیاس قدرت غذا (PFS) لو و همکاران (۲۰۰۹) و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS24 و به کمک روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا را تأیید کرد. روایی همگرای این مقیاس با مقیاس قدرت غذا (۷۷/0)= Rبود. هریک از زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا دارای قدرت پیش بینی کافی و رابطه مثبت با شاخص توده بدنی (BMI) بود که نشان دهنده روایی پیش بین مقیاس است. بررسی پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و روش بازآزمایی (90/۰) نشان داد که این مقیاس از پایایی عالی برخوردار است. همبستگی درونی هر گویه با نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا معنی دار بود (۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: مقیاس پاسخگویی نشانه غذا، مقیاسی با کفایت روانسنجی خوب برای بررسی رفتارهای تغذیه ای و پیش بینی تغییرات شاخص توده بدنی است.
شناسایی عوامل زمینه ای موثر بر قلدری دانش آموزان در مدرسه: رویکرد تحلیل آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل محیطی موثر بر قلدری دانش آموزان در مدرسه، و با رویکرد تحلیل آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی-کمی) انجام شد. بخش کیفی با رویکرد نظریه ی زمینه ای و با روش سیستماتیک، انجام شد. جامعه شامل کلیه ی معلمان پایه ی ششم و عوامل اجرایی مدارس ابتدایی در سال تحصیلی 1403-1402 بود و حجم نمونه تا حد اشباع نظرات، 12 نفر، تعیین و با روش هدفمند (معلمان و عوامل اجرایی دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در رشته های مشاوره و روانشناسی، حداقل 15 سال سابقه خدمت)، انتخاب و داده های کیفی با کدگذاری سیستماتیک و نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد. نتایج کیفی نشان داد 9 مقوله ی "نبود آموزش های مناسب، نبود جو حمایتی و ارتباطی، ساختار قدرت غیررسمی، عدم برخورد تخصصی با قلدری، پرورش شخصیت قلدر و قربانی، تخریب شخصیتی فرد قلدر، عوامل انسانی، ویژگی های فیزیکی مدرسه، و ساختار و سازمان مدرسه"، از عوامل محیطی موثر بر قلدری هستند. روش پژوهش در بخش کمی، توصیفی-همبستگی و جامعه شامل دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر خوی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 1117 نفر بود. حجم نمونه با جدول کرجسی-مورگان، 373 نفر تعیین و با استفاده از روش خوشه ای یک مرحله ای، انتخاب شد. گردآوری داده ها با پرسشنامه ی قلدری ایلی نویز و پرسشنامه ی محقق ساخته ی عوامل محیطی موثر بر قلدری در میان دانش آموزان، انجام شد. تحلیل داده های توصیفی و تحلیل مسیر با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS26 نشان داد عوامل تعیین شده به صورت مستقیم و غیرمستقیم، قادر به پیش بینی قلدری در مدرسه و تبیین 9/70 درصد واریانس آن هستند. بر اساس نتایج می توان گفت این مطالعه با شناسایی و معرفی عوامل زمینه ای موجود در مدرسه که با قلدری در ارتباط هستند، به دانش موجود درباره ی قلدری در مدارس، غنای بیشتری بخشیده و با کنترل عوامل شناسایی شده در این پژوهش همانند ایجاد جو حمایتی و توجه به ویژگی های فیزیکی مدرسه، میزان قلدری در بین دانش آموزان را کاهش داد.
Prediction of creative thinking and emotional creativity based on Students Brain Executive Function of second-grade high school(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Creativity is an essential element of cognition and thinking. Thinking is defined as the process of reorganizing or modifying the stored information and symbols in long-term memory. In this context, creativity is closely linked to analytical ability and the mind's capacity for visualization. The present study aims to predict creative thinking and emotional creativity based on executive brain functions among second-grade high school students in Jafarabad city. The study employs a correlational methodology with descriptive characteristics and applied purposes. The statistical population consists of all male and female second-grade high school students in Jafarabad city, totaling 493 individuals. The sample size was determined Using Cochran's formula, resulting in the selection of 218 students. Standardized questionnaires for Abedi Creative Thinking Questionnaire 2013, Ivoril emotional creativity questionnaire 1999, and Questionnaire of executive functions of the rescue brain 2013 were used as data collection tools. The results of the reliability calculation of the questionnaires showed that Cronbach's alpha coefficient was estimated for creative thinking (0.84), emotional creativity (0.92) and brain executive function (0.79). which shows that the questionnaires are at an acceptable level. The data were analyzed using SPSS software, including descriptive and inferential analyses through tables, demographic charts, and regression analysis. The results suggest that executive brain function components can predict both creative thinking and emotional creativity.
واکاوی جنگ شناختی غرب علیه ایرانیان در حوزه دریایی و راهبردهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
11 - 36
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین راهبردهای آینده پژوهانه مقابله با جنگ شناختی غرب علیه ایرانیان در حوزه دریایی انجام شده و بر اساس روش تحلیل مضمون اجرا گردید. این پژوهش در زمره تحقیقات اکتشافی است که هدف آن اکتشاف ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها بوده و با توجه به ماهیت، ویژگی ها، اهداف و نتایج حاصل از آن، از نوع کاربردی و روش انجام آن کیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل 30 نفر از مسئولین، مقامات لشکری و کشوری، مدیران و کارشناسان حوزه دریایی، متخصص یا صاحب نظر در موضوع پژوهش هستند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. پایایی ابزار پژوهش به کمک ابزار های چندگانه؛ الف) ارزیابی یافته های کیفی، ب) فن سه سویه سازی (ترکیب و تلفیق)، ج) پایایی در مصاحبه، پایایی کدگذاری مصاحبه ها بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که راهبردهای آینده پژوهانه جنگ شناختی در حوزه دریایی شامل شناخت ماهیت جنگ شناختی دریاپایه با 8 مضمون سازمان دهنده، بسترهای آن با 5 مضمون سازمان دهنده، تقویت ساختار جنگ شناختی دریاپایه با 7 مضمون سازمان دهنده، ویژگی های این جنگ با 5 مضمون سازمان دهنده، روندهای در دستور دشمن در جنگ شناختی در حوزه دریایی با 6 مضمون سازمان دهنده، راهبردهای سلبی جنگ شناختی دریاپایه با 6 مضمون سازمان دهنده و راهبردهای ایجابی مقابله با جنگ شناختی دریاپایه با 8 مضمون سازمان دهنده است.
بررسی رابطه سلامت معنوی، تنظیم هیجانی و دلبستگی به خدا با کیفیت زندگی پرستاران
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۴۴-۵۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سلامت معنوی، تنظیم هیجانی و دلبستگی به خدا با کیفیت زندگی پرستاران انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری شامل کلیه پرستاران غرب استان مازندران در سال 1401 بود. از این میان 150 نفر با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ کیفیت زندگی (SF-36)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان گراس (ERQ)، پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (SWBS) جمع آوری شدند. نتایج نشان داد بین سلامت معنوی با کیفیت زندگی پرستاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/05 = p)، بین تنظیم هیجانی و ابعاد آن مانند ارزیابی مجدد شناختی و بازداری هیجانی با کیفیت زندگی پرستاران رابطه معناداری وجود دارد (0/05 = p)، همچنین بین دلبستگی به خدا با کیفیت زندگی پرستاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/05 = p)، همچنین سلامت معنوی، تنظیم هیجانی و دلبستگی به خدا قابلیت پیش بینی معنادار کیفیت زندگی پرستاران را دارد (0/05 = p). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، افزایش سلامت معنوی، ارزیابی مجدد شناختی و دلبستگی به خدا و کاهش بازداری هیجانی با افزایش معنادار کیفیت زندگی پرستاران همراه است.
بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری بر افزایش مهارت های حل مسئله و کاهش اختلالات یادگیری در دانش آموزان دبستانی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۶۱۶-۶۰۹
حوزههای تخصصی:
اختلالات یادگیری و ضعف در مهارت های حل مسئله ازجمله چالش های رایج در دانش آموزان دبستانی هستند که می توانند بر پیشرفت تحصیلی و سلامت روانی آنان تأثیر منفی بگذارند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی-رفتاری (CBPT) بر بهبود مهارت های حل مسئله و کاهش اختلالات یادگیری در دانش آموزان دبستانی انجام شد. این مطالعه از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری شامل 60 دانش آموز دختر و پسر دبستانی با اختلالات یادگیری بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت بازی درمانی شناختی-رفتاری قرار گرفت، درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه حل مسئله دزوریلا و گلدفرید و مقیاس تشخیصی اختلالات یادگیری بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بازی درمانی شناختی-رفتاری تأثیر معناداری بر بهبود مهارت های حل مسئله و کاهش اختلالات یادگیری در گروه آزمایش داشت (p<0.05). یافته ها نشان می دهد که CBPT می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در مدارس مورداستفاده قرار گیرد و به دانش آموزان کمک کند تا بر مشکلات یادگیری غلبه کرده و توانایی های شناختی و رفتاری خود را ارتقا دهند. این پژوهش بر اهمیت طراحی برنامه های مبتنی بر بازی و مداخلات روان شناختی در محیط های آموزشی تأکید دارد.
مقایسه اثربخشی روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی بر استقامت تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر خرم آباد
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۶۴-۳۵۶
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی بر استقامت تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر خرم آباد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. در مرحله اول تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس استقامت تحصیلی (AGS) کلارک و مالکی (2019) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تأثیر معناداری بر بهبود استقامت تحصیلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روش تدریس هم شاگردی تأثیر بیشتری دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس هم شاگردی و روش تدریس سکوسازی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود استقامت دانش آموزان در مدارس ابتدایی به کاربرده شوند.
اثربخشی مداخله هیجان مدار بر سبک های دلبستگی، فراهیجان و رؤیاهای ترسناک در افراد دارای علائم ترومای پیچیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
159 - 171
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تجربه ترومای کودکی کلیه تجارب نامطبوع و ناخوشایندی است که یک فرد در دوره کودکی یا به طور مستقیم در رابطه با مراقبین و چهره های دلبستگی خود تجربه کرده است و یا درنتیجه غفلت و اهمال کاری چهره های دلبستگی خود در رابطه با فردی غریبه تجربه سوء رفتار داشته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله هیجان مدار بر سبک های دلبستگی، فراهیجان و رؤیاهای ترسناک در افراد دارای علائم ترومای پیچیده انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی شامل پیش آزمون- پس آزمون، گروه کنترل، بر روی کلیه بزرگسالان دارای علائم ترومای پیچیده مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی در استان اصفهان در بهار 1402 انجام شد. شیوه نمونه گیری در مرحله اول به شیوه نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف بود و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر)قرار گرفتند و با استفاده از پرسشنامه پیامدهای تروماهای دوران کودکی در بزرگسالی برنستین و همکاران، پرسشنامه ی سبک های دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه ی فراهیجان میتمانسگروبر و همکارانش و پرسشنامه رؤیاهای ترسناک یوسفی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون لوین، آزمون شاپیرو- ویلکز آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که برای دلبستگی ایمن (628/44=F و 1=df)، دلبستگی اجتنابی (168/28=F و 1=df)، دلبستگی اضطرابی (228/42=F و 1=df)، برای متغیر فراهیجان منفی (508/74=F و 1=df) و فراهیجان مثبت (197/27=F و 1=df) و همچنین برای متغیر رؤیاهای ترسناک (446/46=F و 1=df)، پس از کنترل پیش آزمون، در مرحله پس آزمون، اثر گروه معنادار است (01/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله هیجان مدار بر سبک های دلبستگی، فراهیجان و رؤیاهای ترسناک در افراد دارای علائم ترومای پیچیده تأثیر دارد.
مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر تحمل پریشانی مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری سلیاک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماریهای مزمن و لاعلاج ازجمله سلیاک تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران و خانوادههای آنان دارد و ابتلای فرزندی به سلیاک میتواند عامل تهدید کنندهای برای سلامت روان مراقبان آنان بویژه مادرانشان باشد؛ از این جهت که این افراد اضطراب و فشارروانی زیادی را متحمل میشوند؛ لذا هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان راهحلمحور و روایتدرمانی بر تحملپریشانی مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر، از نوع مداخلهی نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 3 ماهه با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری مادران دارای حداقل یک فرزند مبتلا به سلیاک و عضو انجمن سلیاک ایران در اصفهان بودند. از بین آنها، 60 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان راهحلمحور و گروه آزمایش دوم روایتدرمانی را در قالب 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند، گروه کنترل هیچ مداخلهای نگرفت. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تحملپریشانی گاهر و سیمون(2005) در هرسه مرحله استفاده گردید. دادهها در نرمافزارspss26 به روش واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: هر دو مداخله منجر به افزایش معنادار تحملپریشانی در مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک شد(P<0.01). همچنین، در مرحله پسآزمون بین اثربخشی دو مداخله بر تحمل پریشانی در دو گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود نداشت. این نتایج در طول مرحله پیگیری پایدار باقی ماند(P<0.01). نتیجهگیری: هر دو درمان راهحلمحور و روایتدرمانی میتوانند بعنوان مداخلاتی سودمند برای افزایش تحملپریشانی در مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک بهکار گرفته شوند
Developing and Validating the Educational Package of Wisdom and Its Effectiveness on Self-compassion and Psychological Well-being of Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Wisdom can be understandd as a psychological competence in facing difficult and ambiguous or unsolvable problems of life and helps people endure or cope with complex and uncertain life conditions in the future. Also, wisdom is based on experience. Experience in itself is not necessarily effective, but lessons learned from successes and failures that people gain are helpful. The present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of the educational package of wisdom and self-compassion and psychological well-being in students. Also, this research is semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population was all undergraduate students of psychology at Azad University, Rodehen branch, in the academic year of 2021-2022 Among them, 45 students have been randomly replaced in control and experimental groups. The research tool included Nef self-compassion questionnaire and Rif psychological well-being. For this purpose, the educational package of wisdom was first designed and compiled based on the theoretical foundations and also the existing packages according to the target group and was approved by the experts. Then, from both control and experimental groups, in a pre-test session, including the implementation of research tools, the students of the experimental group were taught wisdom training package during 8 90-minute sessions, 2 sessions per week And finally, after the completion of the training sessions, a post-test was taken from both groups. The data were analyzed using analysis of covariance test in SPSS26 software.
بررسی نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی در ارتباط بین سرمایه های روان شناختی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی در ارتباط بین سرمایه های روان شناختی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان بود. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش شناسی نیز توصیفی-هم بستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه موردمطالعه را دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر تهران تشکیل می دادند که تعداد 330 نفر از آن ها به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی تومینین-سوینی و همکاران (2012)؛ سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و نیازهای بنیادین روان شناختی دسی و رایان (2000) استفاده شد. داده های گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، معادلات ساختاری و بوت استرپینگ) به کمک نرم افزارهای Spss-27 و Amos-24 مورد تفسیر قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل مفهومی پژوهش از برازندگی مطلوبی برخوردار بوده و سرمایه های روان شناختی و نیازهای بنیادین روان شناختی بر بهزیستی تحصیلی اثر مستقیم قابل توجهی دارند. هم چنین سرمایه های روان شناختی به صورت غیرمستقیم و از طریق میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی نیز بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان اثرگذار هستند. با توجه به نتایج این پژوهش می توان با برگزاری کارگاه ها و کلاس های آموزشی، نسبت به ارتقای سطح سرمایه های روان شناختی و ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان اقدام نمود و از این طریق بر عملکرد و بهزیستی تحصیلی آن ها اثر گذاشت.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آوری اطلاعات، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس استان مازندران در سال 1402-1403 بود که تعداد 36 بیمار ام اس به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش 18 نفر و گروه کنترل 18 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس وضعیت گسترش ناتوانی کرتزکه (EDSS)، پرسش نامه خودکارآمدی درد و مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) بودند. به منظور اجرای مداخله در پژوهش، پروتکل درمانی 10 جلسه ای از کتاب درمان متمرکز بر شفقت برای درمانگران ACT، استخراج و اجرا شد. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 27 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها مطابق نتایج، درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت به طور معنی داری باعث افزایش خودکارآمدی درد و کاهش فاجعه سازی درد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/05>P). این اثرات نشان دهنده تفاوت معنی دار بین دو گروه در پس آزمون بودند، به طوری که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود بیشتری در متغیرهای موردمطالعه نشان داد. نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان دادند درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مؤثر است. براین اساس، می توان گفت این درمان با ترکیب اصول پذیرش و تعهد همراه با پرورش شفقت به خود، به بیماران کمک می کند تا احساس کارآمدی بیشتری بر درد خود داشته باشند و توانایی مقابله با آن را افزایش دهند. همچنین، این درمان با کاهش فاجعه سازی درد و تمرکز بر ارزش ها باعث می شود بیماران به جای تمرکز بر افکار منفی، به فعالیت های معنی دار بپردازند. پیشنهاد می شود در مراکز مربوطه آموزش داده شود و مورد استفاده قرار گیرد.
تبیین مهارت اجتماعی فرزندان بر اساس تنظیم هیجان والدین: بررسی نقش میانجی گری روابط والد-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
93 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه گری روابط والد- کودک در رابطه بین تنظیم هیجان والدین با مهارت اجتماعی فرزندان بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش را اولیای دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند که از این تعداد 300 نفر به روش خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس های رابطه والد-کودک پیانتا (1992)، نقص تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و نظام رتبه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بودند. جهت تحلیل داده ها از معادلات ساختاری به روش حد اقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها تنظیم هیجانی (468/0= p ) به طور مستقیم پیش بینی کننده مهارت اجتماعی فرزندان نبود؛ در حالی که آگاهی هیجانی (001/0= p ) مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی می کند. تنظیم هیجانی (033/0= p ) و آگاهی هیجانی (033/0= p ) پیش بینی کننده منفی تعارض والد-کودک بودند؛ اما تنظیم هیجانی (036/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0=p ) به طور مثبت نزدیکی والد-کودک را پیش بینی کردند. بر اساس یافته ها تنظیم هیجان (045/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0= p ) به واسطه ای افزایش نزدیکی در روابط والد-کودک می توانند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: می توان گفت که اگر چه تنظیم هیجان در والدین به تنهایی تبیین کننده مهارت اجتماعی در فرزندان نبود؛ اما به واسطه افزایش نزدیکی والد-کودک می تواند منجر به مهارت اجتماعی در فرزندان شود. در نتایج پژوهش حاضر نقش متمایز آگاهی هیجانی نسبت به سایر مؤلفه های تنظیم هیجان مورد توجه قرار گرفت.
تأثیر آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر بر مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارسا خوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
23 - 38
حوزههای تخصصی:
مهم ترین شاخص نارساخوانی، اختلال در مهارت های خواندن است که موجب کاهش انگیزه تحصیلی می شود. این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر بر مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارسا خوان انجام شد. طرح پژوهش، شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی کودکان 7 تا ۱۱ساله نارساخوان شهر رشت بودند که در سال 1402 به مراکز اختلالات یادگیری مراجعه کردند. نمونه 30 کودک نارساخوان که با روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش برنامه آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر را طی 12 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند. در طی این مدت گروه کنترل فقط ابزار ها را در مرحله پیش و پس آزمون تکمیل کردند. ابزار مورد استفاده شامل آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما، مقیاس سنجش و برآورد هوش های چندگانه عابدی، و مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شد؛ نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر به عنوان زبان یادگیری، باتکیه بر توانایی های هوشی، در ارتقای مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارساخوان نقش معناداری داشت؛ بنابراین استفاده از آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر پیشنهاد می شود.
تبیین مدل ساختاری رضایت زناشویی بر اساس اقتدار شخصی در سیستم خانواده با میانجی گری راهبردهای حل تعارض و استرس زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
161 - 169
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی دارای نقش کلیدی در حفظ و ثبات بنیان خانواده است و بنابراین شناسایی عوامل دخیل در آن حایز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل تعارض و استرس زناشویی در ارتباط بین اقتدار شخصی در سیستم خانواده و رضایت زناشویی انجام شد. روش: مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد متاهل شهر تهران بود که از بین آنها، ۳۵۳ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اقتدار شخصی در سیستم خانواده، پرسشنامه باورهای غیرمنطقی، مقیاس رفتار تعارض و مقیاس رضایت زناشویی انریچ بود. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار AMOS و SPSS نسخه 22 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی با اقتدار شخصی دارای رابطه مثبت معنادار و با استرس زناشویی و رفتار تعارض دارای رابطه منفی معنادار در سطح 01/0 است. همچنین اثر غیر مستقیم بین اقتدار شخصی و رضایت زناشویی با میانجی گری راهبردهای حل تعارض و استرس زناشویی به لحاظ آماری در سطح 001/0 معنی دار بود. ضریب تعیین این مسیر برابر با 3۵/0 بود.نتیجه گیری: بنابراین در زوجین، اقتدار شخصی در سیستم خانواده از طریق اثر بر راهبردهای حل تعارض و استرس زناشویی می تواند به رضایت زناشویی منجر شود.
مقایسه اثربخشی آموزش خودتعیین گری و آموزش هوش موفق بر افزایش انگیزه درونی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دختر با فرسودگی تحصیلی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
50 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش خودتعیین گری و آموزش هوش موفق بر افزایش انگیزه درونی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دختر با فرسودگی تحصیلی بالا بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در مرحله اول تعداد 60 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت آموزش خودتعیین گری و آموزش هوش موفق قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس سه بُعدی فرسودگی تحصیلی (TDBA) برسو و همکاران (2007)، مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS) والرند و همکاران (1992) و مقیاس خوش بینی تحصیلی (AOS) اسچنموران و همکاران (2013) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تاثیر معناداری بر بهبود انگیزه درونی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش هوش موفق تاثیر بیشتری دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش خودتعیین گری و هوش موفق می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود مشکلات تحصیلی دانش آموزان دارای فرسودگی تحصیلی بالا در مدارس به کار برده شوند.