فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۴۱ تا ۶٬۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
474 - 501
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت و طرحواره درمانی بر سبک های هویت و اضطراب اجتماعی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و از نظر نوع داده کمی بود. جامعهآماری شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه استان البرز در سال تحصیلی 1398-1399 بودند، که تعداد 60 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (20 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، ۲۰۰۰) و سبک هویت (برزونسکی، 1992) استفاده شد. پس از اتمام هشت جلسه راه حل مدار گروهی و هشت جلسه طرحواره درمانی گروهی در گروههای آزمایشی، مجدداً پرسشنامههای مذکور بلافاصله و پس از سه ماه به ترتیب به عنوان پس آزمون و پیگیری در گروهها تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر از طریق نرم افزار SPSS-V21 انجام پذیرفت. یافتهها: نشان داد بین اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت و طرحواره درمانی بر سبک های هویت نوجوانان در طول زمان تفاوت وجود داشت و این درمان ها در طول زمان پایدار بود؛ همچنین بین اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت و طرحواره درمانی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان در طول زمان تفاوت وجود دارد و درمان راه حل مدار کوتاه مدت در متغیر اضطراب اجتماعی بیشتر از طرحواره درمانی اثربخش بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان مذکور می تواند در کاهش نگرانی از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان به عنوان مداخلات روانشناسی استفاده شود.
رابطه تفکر دیالکتیک و همدلی با بهزیستی معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
23-35
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر علاقه به مطالعه بهزیستی معنوی و شناسایی عوامل شناختی و عاطفی اثرگذار بر آن رشد و اهمیت زیادی پیدا کرده است. نظریات فراانتزاعی، تفکر دیالکتیک را شرط دستیابی به همدلی و بهزیستی معنوی می داند. بنابراین، هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه تفکر دیالکتیک و همدلی با بهزیستی معنوی بزرگسالان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر مقطعی از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی افرادی بودند که در فاصله سنی جوانی تا سالمندی (20 تا 60) در شهر اصفهان در سال 1396 ساکن بودند؛ از میان این افراد 450 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با توجه به هدف مقایسه تحولی در چهار گروه 20 تا 29، 30 تا 39، 40 تا 49 و 50 تا 60 سال قرار گرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت بود از پرسش نامه های بهزیستی معنوی، باورهای پارادایم اجتماعی و واکنش بین فردی. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون و واریانس استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفکر دیالکتیک و همدلی رابطه خوب با خدا، خود و دیگران را پیش بینی کرد و تفکر دیالکتیک نقش مهم تری نسبت به همدلی در پیش بینی بهزیستی معنوی بزرگسالان داشت. نتایج تحلیل واریانس نیز نشان می دهد که سطوح سنی و دین داری از نظر بهزیستی معنوی تفاوت معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت تفکر دیالکتیک و راهبردهای همدلی در کنار دین داری نقش مهمی در بهبود روابط با خدا، دیگران و بهزیستی معنوی دارند و با پیشرفت سطح دین داری، بهزیستی معنوی نیز افزایش می یابد. علاوه براین، بزرگسالی دوران تکمیل رشد معنوی است.
Preliminary Analysis of Psychometric Properties of Speech Anxiety Thoughts Inventory (SATI)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate causal explanation of the relationship between emotional expression and marital maladjustment based on the mediating role of empathy among divorce stage couples. This research conducted through a descriptive method and the study design was correlation in the form of path analysis. The statistical population consisted all couples applied for divorce (aged 30-50) who referred to the counseling centers of the Judiciary in Tehran during 2020-2021. The sample size determined 396 cases and selected through convenience sampling method. In order to collect the information, standard questionnaires of marital maladjustment, couple empathy, and emotional expression were used. Data's analyzed in the SPSS 21 and AMOS 24 software's. Data analysis showed the model fit of emotional expression relationship with marital maladjustment by mediated role of couple's empathy. The model explained about 34% of the variance of marital maladjustment in divorce applicants. Based on these findings, it can be said that the relationship between marital maladjustment and emotional expression is not a direct relationship and factors such as marital empathy can strengthen or weaken this relationship, so in trainings related to emotional expression, it is suggested to consider these variables.
Predicting Married Women’s Mental Health based on Quality of Life Components
حوزههای تخصصی:
Women's mental health can overshadow theirs other responsibilities; therefore, examining the role of influential factors in mental health has been considered a matter of importance. The present study aimed to investigate the role of emotional components of quality of life in predicting the mental health of married women. This study was descriptive-correlational. In this regard, 240 individuals from the married women community of Shiraz were purposefully selected and surveyed in cyberspace using the SF-36 Quality of Life Questionnaire and the General Health Questionnaire – 28 (GHQ-28). To analyze the data, multiple regression analysis (enter model) was employed. Data analysis revealed that emotional components of quality of life have a significant relationship with mental health (p< 0.01). Multiple regression analysis showed that the components of energy/fatigue, emotional well-being, and social functioning play a positive role in predicting the mental health of married women; moreover, the component of role dysfunction plays a negative part due to lack of emotional health. According to the findings of the present study, it could be concluded that the emotional well-being, happiness, and vitality of married women can play an important role in their mental health.
شناسایی عوامل توانمندساز سرمایه انسانی در رابطه با ارتقای عملکرد سازمان های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکنان سازمان های فرهنگی دارای ویژگی هایی هستند که آن ها را از سایر کارکنان مجزا کرده لذا، بالندگی سرمایه انسانی در آن ها نیاز به مدل خاصی دارد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی تم های کلیدی بالندگی سرمایه انسانی برای توانمندسازی کارکنان به منظور تعالی سازمان های فرهنگی، تعیین ارزش و اولویت هر تم انجام شد. این تحقیق به صورت آمیخته انجام گردید. مرحله کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی منابع و مقالات ارائه شده در سال های 2014 و 1393 به بعد انجام شد. مرحله کمی از روش دلفی فازی که جامعه آماری آن را تعداد 50 نفر از استادان، مدیران و کارشناسان فرهنگی تشکیل داده، و حجم نمونه برابر 12 نفر واجدین شرایط دلفی بودند، انجام شد. بخش کیفی بر اساس مراحل تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری و مقوله بندی داده ها انجام شد. در بخش کمی نتایج حاصل از تحلیل محتوا به صورت دلفی فازی در معرض نظرات خبرگان قرار داده شد، با تکنیک های فازیِ مثلثی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و اولویت بندی گردید. نتایج بیانگر این است که نگاه به توسعه سرمایه انسانی در سازمان های فرهنگی باید به سمت کارکنان فرهنگی تغییر جهت دهد. تم های به دست آمده برای توسعه سرمایه انسانی به ترتیب اولویت عبارت از شرایط عمومی کارکنان (انگیزشی) با مقدار قطعی 8 از 10، فرهنگ سازمانی با مقدار قطعی شده 92/7 از 10، هوش اخلاقی با امتیاز 56/7 از 10، هوش فرهنگی با 92/6 از 10 و هوش معنوی با مقدار 27/6 از 10 هستند. مقوله های شرایط عمومی عبارت است از: برنامه ریزی منابع انسانی، ویژگی های فردی، قابلیت های شغلی، شرایط سازمانی و فنون مدیریتی. فرهنگ سازمانی شامل مقوله های: رسالت، سازگاری، درگیر شدن، انطباق پذیری، فاصله قدرت، ابهام گریزی، آینده نگری، فردگرایی/ جمع گرایی، اجتناب از زیاده روی، زنانگی/ مردانگی و نمادسازی. مقوله های هوش اخلاقی؛ همدردی و هوشیاری، رفتار منصفانه و خودکنترلی، توجه و احترام، مهربانی و صبر و بردباری است. هوش فرهنگی شامل مقوله های؛ انگیزشی- احساسی، فراشناختی، شناختی و رفتاری است و مقوله های هوش معنوی عبارت از؛ خودآگاهی، خودانگیختگی، چشم انداز محوری، کل نگری، نوعدوستی، استقبال از تفاوت، استقلال رأی، تواضع و فروتنی، طرح چراهای بنیادی، توانایی تغییر چارچوب ذهنی و حس تعهد به رسالت سازمان است.
مدل علی گرایش به طلاق هیجانی بر اساس ارضای نیازهای بنیادی، باورهای فراشناختی با میانجی گری ادراک رفتارهای فداکارانه همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، تدوین مدل علی گرایش به طلاق هیجانی بر اساس ارضای نیازهای بنیادی، باورهای فراشناختی با میانجی گری ادراک رفتارهای فداکارانه همسر بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ شیوه ی اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین شهر کرمانشاه بوند. از میان آنها به شیوه نمونه گیری به صورت در دسترس با توجه به جدول مورگان تعداد 192 زوج (384 نفر) به عنوان حجم نمونه از مناطق مختلف شهر انتخاب شدند. سپس داده های موردنظر با استفاده از پرسشنامه های طلاق هیجانی Gottman (1999) ، ارضا نیازهای بنیادی روانشناختی Guardia, Deci and Ryan's (2000) باورهای فراشناختی Wells (1997) و ادراک رفتارهای فداکارانه همسر Harper and Figuerres (2008) جمع آوری شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دادند: تأثیر غیرمستقیم باورهای فراشناختی بر طلاق هیجانی از طریق ادراک رفتارهای فداکارانه همسر برابر 47/0 بوده که در سطح 05/0>P معنی دار وجود داشت، تأثیر غیرمستقیم ارضا نیازهای بنیادی بر طلاق هیجانی از طریق ادراک رفتارهای فداکارانه همسر برابر 24/0 بوده که در سطح 05/0>P معنی دار وجود داشت، همچنین تأثیرمستقیم ادراک رفتارهای فداکارانه بر طلاق هیجانی برابر 58/0 بوده که در سطح 05/0>P معنی دار وجود داشت. ادراک رفتارهای فداکارانه همسر عامل مهم و تأثیرگذار در ارتقای سلامت روان است و با شناسایی عوامل همراه با برنامه ریزی صحیح می توان منجر طلاق هیجانی را کاهش داد و نیازهای بنیادین روانشناختی و باورهای فراشناختی را افزایش داد.
سوء مصرف مواد نیروزا، مخدر، روان گردان و مشروبات الکلی در ورزشکاران استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۱۲-۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این تحقیق بررسی شیوع سوء مصرف مواد نیروزا، مخدر، روان گردان و مشروبات الکلی در ورزشکاران استان تهران بود. روش: این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری آن شامل کلیه ورزشکاران دارای حداقل 6 ماه سابقه فعالیت ورزشی استان تهران یود. از بین این افراد با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 806 پرسشنامه خودگزارش ده ی، محقق ساخته و بدون نام (از 394 زن و 412 مرد ورزشکار) در 49 رشته ورزشی در استان تهران جمع آوری شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد شیوع مصرف مواد نیروزا در بین این ورزشکاران 17/12درصد بود. همچنین 12/16 درصد از ورزشکاران عضو گروه نمونه (16/504 درصد مردان ورزشکار و 7/614 درصد از زنان ورزشکار) مصرف حداقل یک مورد از مواد ممنوعه (مخدر، روان گردان و مشروبات الکلی) را تجربه کرده بودند. شیوع مصرف سیگار 68/9 درصد (11/41 درصد در بین مردان ورزشکار و 7/78 درصد در بین زنان ورزشکار)، شیوع مصرف مواد مخدر 2/48 درصد (3/88 درصد در بین مردان ورزشکار و 1/02 درصد در بین زنان ورزشکار)، شیوع مصرف مواد روان گردان 1/74 درصد (2/91 درصد در بین مردان ورزشکار، 0/51 درصد در بین زنان ورزشکار) و شیوع مصرف نوشیدنی های الکلی در ورزشکاران استان تهران 11/41 درصد (15/29 درصد در بین مردان ورزشکار و 7/36 درصد در بین زنان ورزشکار) بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد سوء مصرف مواد در بین ورزشکاران نوجوان و جوان استان تهران یک واقعیت انکار ناپذیر بوده و تدوین برنامه های آموزشی و پیشگیری در این خصوص بسیار ضروریست.
Investigating the Psychometric Properties of Problem Gambling Severity Index in students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: <span class="fontstyle2">Problem Gambling is defined as one of the disorders associated with drug abuse. <span class="fontstyle2">Gambling-related harm can affect multiple domains of life, including financial and health problems, psychological and emotional distress, and impaired social and cultural relationships. The <span class="fontstyle2">aim of this study was investigating the psychometric properties of Problem Gambling Severity Index in Iranian students. Method : <span class="fontstyle2">The method of this study was correlational. The statistical population of this study was all students in the Azarbaijan Shahid Madani University in 2019. The sample size was 211 students (121 girls and 90 boys) that were selected through cluster sampling method and determined based on the fact that at least 5 people are required for each item for factor analysis of the Problem Gambling Severity Index and Addiction Tendency Questionnaire. Results: <span class="fontstyle2">In order to determine the psychometric properties of the Problem Gambling Severity Index, a confirmatory factor analysis method was used. Indirect path coefficients between the components of gambling behavior ( <span class="fontstyle3">β <span class="fontstyle2">= 1, p >0.001) and gambling consequences (( <span class="fontstyle3">β <span class="fontstyle2">=0.97, P >0.001) with the Gambling Severity Index indicate a significant relationship between factors and the whole scale. The study of concurrent validity Gambling Severity Index with Addiction Tendency Questionnaire showed there is a positive and significant relationship between these Questionnaires (r=0.57, p <0/001). The reliability of the scale was obtained 0/79 using Cronbach’s alpha. Conclusion : <span class="fontstyle2">According to the results, it can be said that Problem Gambling Severity Index is a stable and valid tool for examining gambling problems and can be used in Iran.
Predicting Dimensions of Psychological Capital Based on Humor Styles among Medical Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective : Health psychology focuses on health promotion and disease prevention. One of the factors that is related to the promotion of mental health is the sense of humor which can be influenced by the components of psychological capital. This study aims to predict the psychological capital dimensions based on the humor styles among the medical students of Tarbiat Modares University. Method : This study is descriptive correlational and the statistical population consisted of all medical students of Tarbiat Modarres University. The participants of the study were 120 who were selected through volunteer sampling. Data were collected by the Luthans Psychological Capital Inventory and Martin’s Humor Style Scale. Data were analyzed through Pearson’s correlation coefficient and multiple regression analysis. Results : Results showed that self-efficacy and hopefulness have a positive significant relationship with adaptive humor styles, but the relationship between self-efficacy and hopefulness with maladaptive humor styles was negative. Also, there was no significant relationship between resilience and all four humor styles. Conclusion : By strengthening adaptive humor styles, it is possible to increase the psychological capital of students to help their mental health.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان فراشناختی(MCT) و ذهن اگاهی مبتنی بر شفقت به خود بر اضطراب پرستاران در همه گیری کووید -19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کرونا ویروس 2019 کوید-19 بیشتر از طریق قطرات تنفسی منتقل می شود. افراد شاغل مستعد ابتلا به این بیماری هستند. پرستاران در بیماری کوید-19 برخط مقدم مراقبت های بهداشتی هستند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان فراشناختی و ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر اضطراب پرستاران در کووید -19 بود. روش: نیمه آزمایشی با جایگزینی تصادفی از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل غیرمعادل شامل پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری کلیه پرستاران بیمارستان تامین اجتماعی شهریار در سال 1400-1399 بود. 60 نفر از پرستاران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت قرعه کشی در سه گروه آزمودنی جایگرین شدند. که شامل 20 نفر برای آموزشی مبتنی بر فراشناخت، 20 نفر برای آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی خودشفقت ورزی و 20 نفر برای گروه گواه است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه اضطراب سلامت (سالکوسکیس و همکاران، 2002) بود. تحلیل داده ها بااستفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر آمیخته بود. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر درمان فراشناختی و ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر اضطراب پرستاران در همه گیری کووید-19 تأثیر دارد و تأثیر هر دو روش نسبت به مرحله پیش آزمون پایدار است. تفاوت معناداری بین دو گروه مداخله در اثربخشی مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های این بررسی، پتانسیل درمان فراشناخت و ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت را به عنوان ابزاری برای افزایش ذهن آگاهی، خودشفقت و کیفیت زندگی متخصصان به تصویر می کشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر درهم آمیختگی افکار در افراد دارای نشانه های وسواسی – اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﺘﻌﺪدی ارﺗﺒﺎط ﻣﺜﺒﺖ و معنی دار ﺑﯿﻦ علائم وﺳﻮاس و درهم آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ اﻓﮑﺎر را ﮔﺰارش ﻧﻤﻮده و آن را پیش بین قدرتمندی برای علائم وسواس دانسته اند. در تحقیقات قبلی اثربخشی ذهن آگاهی براختلال وسواسی – جبری(OCD) بررسی شده، اما تاثیر این روش بر آمیختگی افکار روشن نیست.بنابراین پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر درهم آمیختگی افکار در افراد دارای نشانه های OCD است.این پژوهش، از نوع طرح آزمایش تک آزمودنی با خط پایه چندگانه بود که تعداد 3 دانشجوی دانشگاه تبریز به شکل هدفمند و داوطلبانه و غربال گری در این طرح شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی درآمیختگی افکار (TFI) در مراحل خط پایه، حین آموزش و پیگیری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل نموداری و ترسیمی و همچنین برای تحلیل نتایج، فرمول درصد بهبودی و اندازه اثر به کار رفت. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی، از نظر بالینی تاثیر معنادار در تغییر آمیختگی فکر – عمل، فکر – شی و فکر- رویداد دارد. براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش ذهن آگاهی در تغییر آمیختگی افکار افراد دارای نشانه های OCD اثر بخش است.
مدل ارتباطی هوش هیجانی و اشتیاق شغلی با نقش واسطه گری کمال گرایی مثبت ومنفی در بین معلمان دبیرستان های شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بر اساس پژوهش های گذشته، با وجود این که اشتیاق شغلی معلمان یکی از موارد با اهمیت در نظام تعلیم و تربیت می باشد، ولی در ایران کم تر به این موضوع پرداخته شده است. از سوی دیگر، هوش هیجانی معلم، تأثیر بسزایی در تعامل معلم با دانش آموزان و اثربخشی آموزش دارد. به همین دلیل، این پژوهش با هدف بررسی مدل ارتباطی بین هوش هیجانی و اشتیاق شغلی و نقش واسطه ای کمال گرایی مثبت و منفی در بین معلمان متوسطه دوم شیراز انجام شد. روش: این پژوهش، یک پژوهش کاربردی به روش پژوهش همبستگی است و به گونه خاص از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. در این پژوهش، جامعه آماری، معلمان دبیرستان های متوسطه دوم چهار ناحیه شیراز در سال تحصیلی 99-1398 است که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و با استفاده از فرمول کوکران و خطای 5 درصد حجم تقریبی نمونه مورد نیاز مشخص شد و 128 نفر زن و 103 نفر مرد به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسش نامه های هوش هیجانی شات (1998)، اشتیاق شغلی شاوفلی (2002) و کما ل گرایی تری شورت (1995) استفاده و روایی و پایایی آن ها نیز بررسی شد. به منظور ارزیابی مدل های مفروض از روش معادلات ساختاری نرم افزار SPSSوAMOS استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که کمال گرایی مثبت و منفی، هر دو نقش واسطه ای معناداری میان هوش هیجانی و اشتیاق شغلی دارند. افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی، به طور غیر مستقیم، باعث افزایش اثر هوش هیجانی بر اشتیاق شغلی می شود. نتیجه گیری: بر اساس مدل ذکر شده در پژوهش، با تدوین برنامه هایی به منظور افزایش مهارت هوش هیجانی معلمان، افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی می توان اشتیاق شغلی را افزایش داد و از آنجا که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با اشتیاق شغلی معلمان رابطه مستقیم معنادار دارد، بنابراین، برنامه تدوین شده، موجب اثربخشی بیش تر معلم در کلاس درس می گردد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی متمرکز بر ذهنیت بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
276 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی متمرکز بر ذهنیت بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی می باشد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها کمی بود، طرح پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش یک گروه گواه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش تمام زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران در سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه (15 نفر گروه آزمایش هیجان مدار، 15 نفر گروه آزمایش طرحواره درمانی و 15 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. ابتدا هر سه گروه با پرسشنامهٔ تنظیم هیجان گراس همکاران (2003) مورد سنجش قرار گرفتند سپس گروه آزمایش 1، 10 جلسه درمان هیجان مدار مبتنی بر هیجان مدار سوزان جانسون (2019) و گروه ازمایش 2، 10 جلسه طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت یانگ، گلوسکو ویشار (۲۰۰۳) دریافت کردند پس از اتمام دوره ها مجدد از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، که در مجموع هر دو روش درمان هیجان مدار و طراحواره درمانی بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی موثرتر بوده است، همچنین از روند مقایسه دو روش می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار نسبت به طرحواره درمانی بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی موثرتر بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی درمان هیجان مدار نسبت به طرحواره درمانی می توان نتیجه گرفت که در درمان اختلال شخصیت مرزی، درمان هیجان مدار به عنوان درمانی مؤثر می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
88 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی گری هوش هیجانی بود.روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی ساکن شهر مشهد در سال 2021 در دامنه سنی 18 تا 60 سال بودند که از این میان 407 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نئو (Costa & McCrae, 1992)، پرسشنامه رگه هوش هیجانی - فرم کوتاه (Petrides & Furnham, 2006) و پرسشنامه رضایت از زندگی (Diener et al., 1985) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی بر رضایت از زندگی و هوش هیجانی اثر مستقیم معنادار داشتند. همچنین، مولفه های هوش هیجانی شامل درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران، خوش بینی، خودآگاهی و مهارت های اجتماعی بر رضایت از زندگی اثر مستقیم معنادار داشتند. علاوه براین، نقش میانجی خوش بینی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (05/0p<)، نقش میانجی خودآگاهی، درک و ارزیابی عواطف خود و دیگران در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) و نقش میانجی مهارت های اجتماعی در رابطه بین روان رنجوری، برون گرایی و وجدان گرایی با رضایت از زندگی (001/0p<) تایید شدند. نتیجه گیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که صفات شخصیتی از طریق هوش هیجانی بر رضایت از زندگی اثر می گذارد؛ درنتیجه یکی از راه های افزایش رضایت از زندگی بالا بردن هوش هیجانی افراد با توجه به صفات شخصیتی آن هاست.
پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا: نقش میانجیگری حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
229 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا با نقش میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده بود. روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری افراد دارای تجربه سوگ خویشاوندان نزدیک (پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر) ناشی از ویروس کرونا در سال 1400 شهر تهران بود که با استناد به نظر هویت و کرامر (2004) 432 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به مقیاس درد ذهنی توسط اورباخ و میکلینسر (2003)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لاتنز و همکاران (2007) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزارهای spss, Amoss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین سرمایه روان شناختی (38/0 = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0 p <)؛ در حالی که بین سرمایه روان شناختی (27/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با درد ذهنی (روان شناختی) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p <). بین حمایت اجتماعی ادراک شده (36/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آنبا درد ذهنی (روان شناختی) نیز رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p<). همچنین ضرایب مسیر مستقیم سرمایه روان شناختی (15/0- =ß، 01/0 p<) به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا منفی و معنی دار است. ضریب مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان متغیر میانجی به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا نیز منفی و معنی دار است (20/0- =ß، 01/0 p<).
اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی بودند که در شش ماهه اول سال 1397 به مراکز و پایگاه های خدمات جامع سلامت شهری شهرستان سلماس مراجعه کرده بودند. 24 زن باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی به شیوه دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی را در طی یک ماه به صورت هفته ای دو جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی است که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1986) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش درمانی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی تاثیر معنادار داشت (0001/0>p). بدین صورت که این آموزش توانست منجر به کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی شود. نتیجه گیری: آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی با بهره گیری از اننقباض و شل کردن عضلات و همچنین کاهش استرس و افزایش آندورفین ها کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی می شود.
پیش بینی خرسندی زناشویی بر اساس تمایزیافتگی خود و صمیمیت زوجین در دانشجویان متاهل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
47 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف: پیش بینی خرسندی زناشویی بر اساس تمایزیافتگی خود و صمیمیت زوجین در دانشجویان بود. روش : با روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تمام زوجین متاهل دانشجوی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در سنین بین 23 تا 50 سال بود و با نمونه گیری تصادفی، 200 نفر با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اجرا شامل پرسشنامه های خرسندی زناشویی لورنز، صمیمیت تامپسون و واکرو، و تمایزیافتگی خود اسکورن بود. یافته ها: در گام نخست، متغیر تمایز یافتگی خود وارد معادله پیش بینی شد و مشخص شد به تنهایی ۵۱ درصد از تغییرات خرسندی زناشویی را تبیین می کند. در گام دوم متغیر صمیمیت زوجین وارد معادله پیش بینی شد و میزان ضریب تبیین به 65/0 افزایش پیدا کرد. ضرایب استاندارد متغیرها در تمامی گامها معنی دار بود. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت که دو متغیر پیش بین، یعنی تمایز یافتگی خود و صمیمیت زوجین مجموعا 65 درصد از واریانس خرسندی زناشویی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: وجود تمایزیافتگی خود و صمیمیت زوجین در زوجین متاهل مورد مطالعه، توانایی پیش بینی خرسندی زناشویی را در زندگی زوجی آنها دارد چنانکه هرقدر میزان دو متغیر اشاره شده در طرفین یک ازدواج بیشتر باشد می توان به وجود رضایتمندی یا خرسندی آنها در زندگی زناشویی خوش بین تر بود.
لزوم ارﺗﻘﺎی ﮐﻤﯽ و ﮐﯿﻔﯽ ﻣﺤﺘﻮای ویﮑﯽ ﭘﺪیﺎی ﻓﺎرﺳﯽ در ﺣﻮزه ﺳﻼﻣﺖ روان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ویﮑﯽ ﭘﺪیﺎ یﮑﯽ از مهم ترین ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ در ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ویﺮایﺶ ﺗﻘﺮیﺒﺎً ﺗﻮﺳﻂ ﻫﺮﮐﺴﯽ در ﻫﺮ ﻣﻮردی را دارد و ویﮋﮔﯽﻫﺎی داﻧﺸ ﻨﺎﻣﻪﻫﺎی ﻋﻤﻮﻣﯽ و ﺗﺨﺼﺼﯽ و ﺳﺎﻟﻨﺎﻣﻪﻫﺎ را در ﺧﻮد ﺗﺮﮐﯿﺐ ﮐﺮده اﺳﺖ. ﻫﺪف ویﮑﯽ ﭘﺪیﺎ اﻧﺘﺸﺎر اﻃﻼﻋﺎت ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت آزاد ﺑﺮای ﻋﻤﻮم اﺳﺖ. ﺑﺎ ایﻦ ﺣﺎل ایﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﺬیﺮی ﻧﯿﺰ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﯽ اﻋﺘﻤﺎدی ﺑﺴﯿﺎری از اﻓﺮاد نسبت به آن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یﮏ ﻣﻨﺒﻊ ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﯿﻨﺎن اﻃﻼﻋﺎت شده است. اﮔﺮﭼﻪ ﺗﻼش ﻫﺎی زیﺎدی ﺑﺮای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎ ﺑﺮای ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﮐﺎرﺑﺮان در ﻣﻮرد اﻋﺘﺒﺎر ﻣﺤﺘﻮا ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ چه میزان ایﻦ اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ روی این ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺗأﺛﯿﺮگذار باشد.
نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و شاخص های سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی با شاخص های سلامت روانی بود. تعداد 510 نفر (381 زن، 126مرد) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس سلامت روانی (ویت و ویر، 1983)، مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران-15 (بشارت، 1386) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) را تکمیل کنند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیلی ساسله مراتبی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمام ابعاد کما ل گرایی (خودمحور، دیگرمحور، جامعه محور) با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی معنادار و با درماندگی روانشناختی رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0 p <). همچنین راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان با بهزیستی روانشناختی رابطه ای مثبت و با درماندگی روانشناختی رابطه ای منفی دارد که این نتایج برای راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان برعکس است (01/0 p <). علاوه بر این، تنها راهبردهای سازش نا یافته تنظیم هیجان توان تعدیل رابطه بین ابعاد کمال گرایی با شاخص های سلامت روانی را داشتند (05/0 p <). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که رابطه بین ابعاد کمال گرایی و شاخص های سلامت روانی یک رابطه خطی ساده نیست، بلکه متغیرهای دیگر مانند راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان در این رابطه نقش تعدیل کننده دارند.
مطالعه ی کیفی کیفیت زندگی زنان معتاد داوطلب مراکز ترک اعتیاد شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۳۸-۲۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه کیفی کیفیت زندگی زنان معتاد شهر اصفهان بود. نوع این پژوهش کیفی، تحلیل محتوا بود و داده ها با روش تحلیل مضمون شش مرحله ای کلارک و براون (2006) ارزیابی شد. جامعه ی آماری پژوهش، زنان معتاد در مراکز ترک اعتیاد شهر اصفهان در سال 1397 بودند که 17 نفر به شکل هدفمند و به روش نمونه گیری همگون انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که حاوی سوالات مرتبط با کیفیت زندگی زنان معتاد براساس نظریه ی فریش (2006) بود. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی زنان معتاد در چهار حوزه قابل بررسی است: (1) وضعیت سلامت جسمانی و روانشناختی، (2) جایگاه اقتصادی، (3) وضعیت اجتماعی و (4) وضعیت خانوادگی. با توجه به چارچوب نظریه فریش می توان چنین نتیجه گرفت که کیفیت زندگی زنان معتاد بیشتر در سایه این چهار حوزه ذکر شده تغییر می کند و درمانگران اعتیاد برای درمان این زنان معتاد بایستی توجه خود را به بهبود و بالا بردن سطح این چهار حیطه متمرکز کنند.