فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۶۱ تا ۵٬۹۸۰ مورد از کل ۳۶٬۱۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی و خودکشی از مشکلات عمده در نظام سلامت در تمام جهان هستند و تحت تاثیر عوامل زیستی، روانی و اجتماعی_فرهنگی می باشند. هدف پژوهش حاضر مقایسه روان درمانی مبتنی بر فرهنگ با درمان شناختی_رفتاری بر افسردگی و افکار خودکشی در دختران نوجوان با توجه به نقش تعدیل گر عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز بود. روش کار: پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون_پس آزمون، با گروه کنترل) بود. جامعه پژوهشی شامل دانش آموزان دختر 15 ساله شهر اصفهان بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای 45 نفر از میان آنان انتخاب شده و به روش تصادفی در 3 گروه درمان شناختی_رفتاری، روان درمانی مبتنی بر فرهنگ و گروه کنترل گمارده شدند. هر دو گروه مداخلاتی شامل 12 جلسه آموزش نوجوانان و 3 جلسه آموزش والدین بود. متغیرها از طریق پرسشنامه افسردگی بک-2، مقیاس چندنگرشی تمایل به خودکشی (اورباخ و همکاران، 1981) و سنجش نمونه های خون بررسی گردیدند. داده ها با استفاده از نر م افزارSPSS-24 و آزمون کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: اثربخشی هر دو مداخله بر عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز در خون افراد به عنوان متغیر وابسته معنادار نبود و همچنین عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز در خون اثرات هیچ یک از دو مداخله متغیرهای وابسته را تعدیل نکرد (05/0≤P). اثربخشی هر دو مداخله بر کاهش میزان افسردگی و نیز کاهش افکار خودکشی معنادار بود اما تفاوت اثربخشی دو گروه بر میزان افسردگی معنادار نبود (05/0≤P). نتیجه گیری: تعامل عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز با مداخلات روا ن شناختی؛ ممکن است تحت تاثیر متغیرهایی باشد که هنوز شناسایی نشده و نیز روان درمانی مبتنی بر فرهنگ در مقایسه با درمان استاندارد شناختی_رفتاری، اثربخشی خوب و قابل توجهی بر افسردگی و افکار خودکشی در دختران نوجوان داشت.
ساخت و رواسازی پرسشنامه پویایی های خانواده کودکان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش ساخت و بررسی پایایی و روایی پرسشنامه پویایی های خانواده کودکان با ناتوانی های یادگیری بود. روش: روش پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی با مدل توسعه ابزار بود که در دو بخش کیفی (پدیدارشناسی توصیفی) و کمی (توصیفی همبستگی) انجام شد. جامعه ی آماری والدین کودکان با ناتوانی های یادگیری در سال تحصیلی 1400-1401 در شهر مشهد بودند. نمونه در بخش کیفی 20 نفر و در بخش کمی 409 نفر در مطالعه نخست و 351 نفر در مطالعه دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، روایی سازه و بررسی همسانی درونی به وسیله نرم افزارهای SPSS 16 و AMOS 20 انجام گرفت. یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد پویایی های خانواده شامل سه مضمون اصلی مسائل کودک، مسائل مدرسه و مسائل خانواده است. نتایج بخش کمی نشان داد پرسشنامه ساخته شده از ساختاری شش عاملی برخوردار است که 77/67 درصد واریانس را تبیین می کند. تحلیل عاملی تأییدی نیز این ساختار و نیز ساختار شش عاملی را تأیید کرد. همسانی درونی مقیاس با آلفای کرونباخ برای مسائل کودک، مسائل مدرسه، کارکردهای تحولی-تربیتی خانواده، چالش های محیطی، تأثیر روی خانواده و چالش های والدین و کل مقیاس به ترتیب 94/0، 91/0، 95/0، 89/0، 76/0، 94/0 و 93/0 و ضرایب دونیمه کردن نیز به ترتیب 92/0، 87/0، 94/0، 80/0، 73/0، 88/0 و 63/0 به دست آمد. بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه می شود که پرسشنامه پویایی های خانواده کودکان با ناتوانی های ویژه یادگیری در نمونه دانش آموزان شهر مشهد از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و می تواند به عنوان یک ابزار جهت سنجش پویایی های خانواده این گروه از کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
اختلال گفتمان در سالمندان مبتلا به آلزایمر : رویکرد عصب شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
21 - 39
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرایند بازنگری در گفتمان به مثابه یکی از رایج ترین نشانه های اختلال گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر پرداخته شد. ازاین رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازنگری در گفتمان سالمندان دارای زوال عقل نوع آلزایمر بر اساس دیدگاه اشگلُف، جفرسون و ساکس است. روش: این پژوهش کمی و از نوع علّی-مقایسه ای است که در سرای سالمندان شهر کرمانشاه در سال 1398 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 20 آزمودنی (10 سالمند بیمار مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر و 10 سالمند سالم) بودند که پس از بررسی پرونده های پزشکی آن ها، به لحاظ سن (75-63)، جنسیت (مرد و زن)، بی سواد بودن و گویش ور بودن زبان کٌردی (گویش کلهری) همتا شدند. برای تعیین میزان زوال عقل، آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه برگزار شد و افراد با نمرات (2>نمره≥5/0) انتخاب شدند. سپس، به مدت 10 دقیقه به پرسش های مربوط به خانواده، روز خود، زندگی و چگونگی برگزاری جشن عید نوروز پاسخ دادند و گفتگوها ثبت و آوانگاری شدند. در ادامه، بر اساس مدل دایکسترا کدگذاری و نتایج آماری با استفاده از آزمون تی مستقل تعیین شد. یافته ها: تفاوت بین دو گروه بیمار و سالم را به لحاظ منبع مشکل با (003/0=P)، بازنگری کننده در همه موارد (به غیراز امکان درک تصحیح توسط شنونده) با 05/0P< و نوع بازنگری در همه موارد (به غیراز جایگزینی) با 05/0P<، معنا دار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که جنبه گفتمانی منبع مشکل از فراوانی قابل توجهی برخوردار بود و بیشترین فراوانی در مورد مقوله های بازنگری و انواع بازنگری به ترتیب مربوط به درخواست کمک و حذف بود.
پیش بینی کیفیت خواب در نوجوانان بر اساس نگرش ناکارآمد درباره خواب، روان آزردگی گرایی، اعتیاد به اینترنت و حساسیت اضطرابی با میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۳۸-۱۵۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اگر چه عوامل متعددی در سطح شناختی، صفات شخصیت، هیجانی و رفتاری با کیفیت خواب نوجوانان مرتبط شده اند اما تصویر جامعی در مورد آ ن ها وجود ندارد. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت خواب بر اساس نگرش ناکارآمد به خواب، روان آزردگی گرایی، اعتیاد به اینترنت و حساسیت اضطرابی با میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی در نوجوانان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهرستان دامغان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 329 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس باورها و نگرش های ناکارآمد درباره خواب (مورین و همکاران،1993)، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (کوستا و مک کری، 1989)، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، شاخص حساسیت اضطرابی (ریس، پترسون، گارسکی و مک نالی، 1986)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان کودکان (گراس و جان، 2003)، پرسشنامه ذهن آگاهی (رایان و براون، 2003) و پرسشنامه کیفیت خواب (بویس و همکاران، 1989) استفاده شد. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که ذهن آگاهی و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم هیجان در ارتباط بین روان آزردگی گرایی، حساسیت اضطرابی، نگرش ها و باورهای ناکارآمد به خواب، اعتیاد به اینترنت و کیفیت خواب نقش میانجی دارد (0/001 >P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت مدل ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود و ازاین رو به درمانگران بالینی متخصص حوزه سلامت نوجوانان توصیه می شود در مداخلات نقش این مؤلفه ها را مدنظر قرار دهند.
اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
97 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی پرداخته است. روش : روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان و حجم نمونه شامل 30 نفر که بطور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگیری و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش(مبتنی بر اشعار فردوسی، نظامی، خیام، مولوی، سعدی و رودکی) برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش(در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سوالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده کیسی(2007) و پرسشنامه 20 سوالی ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور (1994) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. نتیجه گیری : با توجه به کاهش ناگویی هیجانی و بهبود ایمنی هیجانی، برای بهبود وضعیت روانی و شخصیتی افراد اقدام کننده به خودکشی، از بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش استفاده کنند.
اثربخشی زوج درمانی با مدل EIS بر عواطف مثبت و منفی و سازگاری زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ازدواج به منزله مهم ترین و عالی ترین رسم اجتماعی، برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تأکید بوده است. دلایل اصلی ازدواج عشق و محبت داشتن به شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی-روانی و افزایش شادی و خشنودی است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی با الگوی EIS بر تاب آوری خانواده و رضایت زناشویی زوجین بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 10 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته زوج درمانی مبتنی بر الگوی EIS (امینی و همکاران، 2021) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس عاطفه مثبت و منفی تلگن (1985) و مقیاس سازگاری زناشویی اسپاینر (1976) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر عواطف مثبت (41/5 = F و 001/0 = P)، عواطف منفی (60/5 = F و 001/0 = P) و سازگاری زناشویی (15/7 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (زوج درمانی با الگوی EIS) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (عواطف مثبت و منفی و سازگاری زناشویی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای زوج درمانی با الگوی EIS بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که زوج درمانی با الگوی EIS بر عواطف مثبت و منفی و سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
مقایسه انگیزش انطباقی و کنش وری شناختی در افراد با و بدون وسوسه رابطه با جایگزین جذاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
131 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه نظریه های اصلی روابط متعهدانه مشخص می کنند که در دسترس بودن گزینه های جذاب باید یک عامل منفی باشد که تعهد و بقای رابطه را تضعیف می کند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای انگیزش انطباقی و کنش وری شناختی در افراد با و بدون وسوسه رابطه با جایگزین جذاب بود. روش: جامعه پژوهش شامل زنان ومردان متاهل شهرمشهد بود که به صورت دردسترس 200 نفر به پرسشنامه وسوسه و احتمال بی وفایی پژوهش پاسخ دادند که از بین داده های 200 نفر 40 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند (10 نفر زن و 10 نفر مرد با وسوسه بالا و 10 نفر زن و 10 نفر مرد با وسوسه پایین) انتخاب شدند و به سایر پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. یافته ها: بین شرکت کنندگان دو گروه (گروه وسوسه زیاد به بی وفایی و گروه وسوسه کم به بی وفایی) تفاوت معناداری در میانگین نمرات انگیزش انطباقی (05/3,t=05/0p<) و نیز در میانگین نمرات تمامی مؤلفه های توانایی های شناختی به غیر از مؤلفه ی شناخت اجتماعی، وجود داشت (46/8, F=05/0p<). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که شرکت کنندگان گروه وسوسه زیاد در مقایسه با گروه وسوسه کم از میزان وسوسه بیشتر، انگیزش انطباقی کمتر و مشکلات شناختی بیشتری در مقایسه با گروه وسوسه کم، برخوردار بودند که به نظر می رسد می تواند احتمال اقدام به بی وفایی را در این افراد، افزایش دهد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه "گربه مقابله ای"در درمان اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
77 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه " گربه مقابله ای" در درمان اختلال اضطراب جدایی کودکان 8 تا 10 ساله بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر 8 تا 10 ساله با نشانگان اختلال اضطراب جدایی شهرستان سنقر در سال 1401 بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 36 کودک انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(18 نفر) و کنترل(18) قرار گرفتند. پس از اجرای مقیاس اضطراب جدایی( نسخه والدین)، به عنوان پیش آزمون، گروه آزمایش 16 جلسه درمان دریافت کرد. پس از مداخله، پس آزمون انجام شد و 2 ماه بعد آزمون پیگیری اجرا شد. داده ها، با تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون، کاهش معناداری داشته است. همچنین، دستاوردهای درمانی در مرحله پیگیری دو ماهه حفظ شده بود. می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه" گربه مقابله ای" می تواند نشانگان اختلال اضطراب جدایی در کودکان را کاهش دهد. پیشنهاد می شود در درمان اختلال اضطراب جدایی مورد استفاده روان درمانگران قرار گیرد.
مقایسه عملکرد جنسی، نگرانی از تصویر بدنی و عزت نفس جنسی در زنان پس از زایمان طبیعی با اپیزیوتومی و سزارین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف انجام پژوهش حاضر مقایسه عملکرد جنسی، تصویر بدنی و عزت نفس جنسی در زنان پس از زایمان طبیعی با اپیزیومی و سزارین بود. مواد و روش ها این پژوهش علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۴۰۱ بود که 200 نفر (100 زن با زایمان طبیعی به روش اپیزیومی و 100 زن با زایمان سزارین) از آن ها به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از شاخص عملکرد جنسی زنان، سیاهه نگرانی د رمورد تصویر بدنی و شاخص عزت نفس جنسی استفاده شد. داده ها با روش آماری آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها یافته ها نشان داد عملکرد جنسی و عزت نفس جنسی در زنان با زایمان طبیعی به روش اپیزیومی و سزارین تفاوت معناداری در سطح (0/05= P) وجود داشت؛ به گونه ای که زنان با زایمان طبیعی به روش اپیزیومی با وجود اختلال عملکرد جنسی کمتر، عزت نفس جنسی پایین تری را نسبت به زنان با زایمان سزارین از خود نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد اگرچه هر 2 گروه نگرانی از تصویر بدنی را تجربه کرده اند، اما تفاوت معناداری بین آن ها در نمره کل نگرانی از تصویر بدنی وجود نداشت (0/05=P). با این حال بین 2 گروه در زیر مؤلفه رضایت ظاهری تفاوت معناداری در سطح 0/05 وجود داشت. به این صورت که زنان با زایمان طبیعی از رضایت ظاهری کمتری نسبت به زنان با زایمان سزارین برخوردار بودند. نتیجه گیری شواهد حاکی از آن است که هرچند زنان با زایمان طبیعی به روش اپیزیومی اختلال عملکرد جنسی پایین تری را نسبت به زنان با زایمان سزارین تجربه می کنند، اما در عین حال از عزت نفس جنسی پایین تر و همچنین رضایت ظاهری کمتری نسبت به زنان با زایمان سزارین برخوردار بودند.
تجردزیستی در دختران مجرد: مطالعه پدیدارشناختی چالش ها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأخیر در ازدواج و ورود افراد مجرد به دوران پیش بزرگسالی و میان سالی در دختران باعث شده است تا آن ها دوران طولانی تری از زندگی را به صورت مجردی سپری کنند و در این میان برخی از دختران به دلایل خودخواسته یا ناخواسته از خانواده جدا شده و زندگی مستقلی را تشکیل می دهند. هدف پژوهش حاضر شناسایی مسائل برخاسته از سبک زندگی تجردزیستی در دختران مجرد بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی در محدوه زمانی سال های 1399-1400 انجام پذیرفت. مشارکت کنندگان شامل 13 دختر تجردزیست بالای 30 سال ساکن شهر تهران بودند که سابقه ازدواج نداشتند و در خانه های شخصی خود زندگی می کردند. مشارکت کنندگان به روش هدفمند و از طریق نمونه گیری گلوله برفی برگزیده شدند. گردآوری اطلاعات با مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده های به دست آمده مطابق با رویکرد تحلیل تفسیری نظریه زمینه ای گلاسر و استراس (1967) تحلیل، تفسیر و طبقه بندی گردید. از گفتگو با مشارکت کنندگان ابعاد گرایش به تجردزیستی، چالش ها و راهبردهای تسهیل گر در تجردزیستی و نگرش به مادری حاصل آمد. بر مبنای یافته ها می توان چشم اندازی از گذشته و آنچه دختران را به سوی تجردزیستی سوق داده است؛ شرایط فعلی آن ها با توجه به مضامین چالش ها، نگرش به مادری و تسهیل گرهای تجردزیستی به دست آورد که در برنامه ریزی های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی می تواند قابل استفاده باشد.
رابطه اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان: نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی1400- 1399 بودند(12000N=) که از بین آنها 249 نفر که نمره 14و بالاتر را در پرسشنامه افسردگی بک داشتند به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ویراست دوم مقیاس افسردگی بک(BDI، بک، 1996)، سیاهه اضطراب حالت-صفت اشپیل برگر(STAI-X، اشپیل برگر،1970)، مقیاس رگه های فراخلقی(TMMS، سالووی و همکاران، 1995) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی(CFS وندر و والپ،2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و بین اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد(01/0>p) و علاوه بر این اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با میانجیگری انعطاف پذیری شناختی اثر غیر مستقیم منفی و معنی داری (01/0>p) بر نشانه های افسردگی در دانشجویان داشتند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که اضطراب صفت و شفافیت عاطفی به شیوه های مستقیم و غیر مستقیم نشانه های افسردگی در دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهند و نقش پویایی در نشانه های افسردگی ایفا می کنند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس خوزستان بود. از میان افراد واجد شرایط در مرحله اول 50 نفر و در مرحله دوم 32 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (16 نفر که به 2 گروه 8 نفره تقسیم شدند) و گروه کنترل (16 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه تحت درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت قرار گرفتند. شرکت کنندگان به پرسش نامه وضعیت گشودگی و درگیری و مقیاس آشفتگی روان شناختی پاسخ دادند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکووا) و نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختیِ در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری وجود دارد (0/001>P). نتیجه گیری: گروه درمانی پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و کاهش آشفتگی روان شناختیِ بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس اثربخش است.
اثربخشی طرحواره درمانی بر سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی در زوجین نابارور
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی در زوجین نابارور بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه زوجین نابارور ساکن شهر تهران در سال 1400 را تشکیل دادند وحجم نمونه 32 زوج ناباور به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (16 زوج) و کنترل (16 زوج) جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز(2007)وخود تنظیمی هیجان گرتز و روئمر(2004) استفاده گردید و مداخله طرحواره درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش انجام گردید. داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا) مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که طرحواره درمانی در سطح (01/0> P، 45/2830F=) بر سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی درزوجین نابارور در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. بنابراین با عنایت به معنی دارشدن فرضیه این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، طرحواره درمانی توانسته است موجب افزایش سرمایه روان شناختی و خود تنظیمی هیجانی در زوجین نابارورشهر تهران گردد.
مدل ساختاری اضطراب بیماری کووید- 19 بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۲۰۴-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری اضطراب بیماری کووید 19 بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه 322 نفر تعین شد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS، علیپور و همکاران، 1398)، استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983)، حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS، زیمت و همکاران، 1998) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای آماری spss 27 و AMOS 24 انجام شد. نتایج نشان داد مدل کلی پژوهش با داده های تجربی برازش دارد. علاوه بر این بین استرس ادراک شده با اضطراب بیماری کووید 19 ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد (001/0=p ،60/0=β). و بین استرس ادراک شده و حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه منفی و معناداری وجود دارد (001/0= p ،72/0-=β). اما نقش میانجی حمایت اجتماعی بین استرس ادراک شده با اضطراب بیماری تایید نشد (05/0<p). نتایج این پژوهش نشان داد که کاهش استرس ادراک شده و برخورداری از حمایت اجتماعی ادراک شده نقش موثری را در کاهش اضطراب بیماری کرونا ایفا می کند.
ارزیابی میزان رضایتمندی زوجیت در حوزه های ده گانه زندگی مشترک والدین کودکان خودمانده و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۰۷۸-۱۰۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعدد نشان داده اند والدین دارای کودک خودمانده رضایتمندی زوجیت پایین تر نسبت به والدین دارای کودک عادی و دیگر گروه های استثنایی دارند. بنابراین، لازم است رضایتمندی زوجیت آن ها در حوزه های مختلف بیشتر مورد بررسی قرار گیرد و عواملی که در کاهش این رضایت اثرگذار بوده اند بویژه در میان والدین با کودکان خودمانده با نگاه دقیق تری بررسی شوند. هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی زوجیت در حوزه های ده گانه زندگی مشترک والدین کودکان خودمانده و عادی بود. روش: طرح پژوهش حاضر در این مطالعه از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه پژوهش حاضر شامل؛ والدین کودکان خودمانده و عادی اعم از پدران و مادران در شهر تهران بود. جهت تکمیل پرسشنامه ها 80 نفر در نمونه بالینی و 80 نفر در نمونه عادی مورد آزمون قرار گرفتند. نمونه گیری پژوهش در والدین کودکان خودمانده نمونه گیری در دسترس و در والدین کودکان عادی نمونه گیری تصادفی بود. ابزار استفاده شده در این پژوهش مقیاس رضایتمندی زوجیت افروز (1394) بود که این مقیاس (از طریق ارسال پستی) توسط والدین کودکان خودمانده و والدین کودکان عادی تکمیل شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کواریانس تک متغیری و تحلیل کواریانس چند متغیری با بهره گیری از نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با توجه به آماره F، اثر اصلی گروه عضویت کودکان (خودمانده و عادی) بر رضایت مندی زناشویی با کنترل متغیرهای مخدوشگر معنادار بود (0/001 P<). بنابراین تفاوت معناداری بین میزان رضایتمندی زناشویی والدین کودکان خودمانده و عادی وجود دارد؛ و میزان تأثیر آن برابر0/915 است. نتیجه گیری: والدین دارای کودکان خودمانده در مقایسه با والدین کودکان عادی مشکلات بیشتری در تمامی حوزه های زناشویی دارند.
تأثیر درمان تعامل والد - کودک هیجان محور بر نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودکان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۲۸-۱۲۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون اثربخشی درمان تعامل والد - کودک بر اختلالات درونی سازی شده کودکان انجام شده است. اما پژوهشی که به اثربخشی درمان تعامل والد - کودک هیجان محور بر علائم اختلال افسردگی کودکان پرداخته باشد مغفول مانده است هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر درمان تعاملی والد - کودک هیجان محور بر نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودکان مبتلا به افسردگی انجام شد. روش: پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی کودکان پسر مبتلا به اختلال افسردگی با دامنه سنی 4 الی 5/5 سال شهر اصفهان بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر از کودکان و والدین انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه مساوی جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از چک لیست احساسات کودکان پیش دبستانی (لوبی و همکاران، 2004) و مقیاس نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودک (میرابل، 2015) استفاده شد. درمان مذکور طی 14 جلسه 1 ساعته هفتگی برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه برنامه درمانی دریافت نکرد. داده ها با روش های آمار توصیفی و آنالیز تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمره علائم افسردگی کودکان دو گروه آزمایش (24/63 =F، 0/000 =P و 0/607 =Eta) و گواه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. آنالیز کوواریانس نشان داد که این درمان در آزمودنی های گروه آزمایش در مرحله پس آزمون منجر به بهبود نمره نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودکان شده است (14/46 =F، 0/001 =P و 0/637 =Eta). نتیجه گیری: کودکان و والدین شرکت کننده در این برنامه درمانی بهبود در نشانگان افسردگی و و والدین شرکت کننده در این برنامه درمانی بهبود در نحوه واکنش والدین به هیجانات منفی کودکان مبتلا به افسردگی را نشان دادند.
معیار تشخیص اولویت درمان بین بیماران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بسیار اتفاق می افتد که دو حکمِ الزامی متوجهِ پزشک یا مدافعِ سلامت شود؛ بدین صورت که پزشک درباره دو یا چند بیماری که در معرضِ خطرِ مریضی هستند، با ملاحظه امکانات یا شرایط خاص، توانایی معالجه هر دو را ندارد، یا دو خطر متوجهِ یک بیمار است و واجب است که پزشک هر دو را دفع کند؛ حال سؤال این است که وی چگونه باید از عهده دو تکلیف برآید؟ این در صورتی است که مصلحت برای هر دو حکمِ وجوبی وجود دارد امّا بدان علم نداریم و باید مرجعی برای تشخیصِ ملاکِ تقدم علاجِ بیماری بر بیمار دیگر یا ملاکی برای تقدیم علاجی اهم بر معالجه غیر اهم وجود داشته باشد. برای یافتن راهکارِ عملیاتی در ملاکِ تقدم علاجِ بیماری بر بیمار دیگر و اینکه معیارِ تشخیص اولویت درمان بین بیماران چگونه خواهد بود؛ در چند مرحله بحث ادامه خواهد داشت:
چالش کرونا بین نص گرایی و عقل گرایی در اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
در پی انتشار ویروس کووید 19، همگام با متخصصان حوزه سلامت، متخصصانِ علوم دیگر نیز برای برون رفت از چالش های به وجودآمده در حوزه های مربوط به خود فعالیت های چشم گیری انجام داده اند. این همه در عصری رخ داده که دنیای غرب آن را عصر روشنگری نام نهاده است که بیشتر بر دلیل گرایی و عقل گرایی حداکثری یا عقل گرایی انتقادی به منظور بی اعتبار جلوه دادن آموزه های وحیانی پای می فشارد. در این بین اسلام ناب نوعی عقل گرایی اعتدالی را به منصه ظهور گذاشته که با حکم قطعی عقل همراه است.
نقش مقابله های مذهبی و سرسختی روانشناختی در پیش بینی بهزیستی اجتماعی دانشجویان(مطالعه ای در دوران کرونا)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
61-74
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شناسایی عوامل مؤثر در ارتقای بهزیستی اجتماعی دانشجویان می تواند راهنمای پرورش و تربیت آنان برای نظام آموزشی باشد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مقابله های مذهبی و سرسختی روان شناختی در پیش بینی بهزیستی اجتماعی دانشجویان دانشگاه پیام نور در دوران شیوع کووید- 19 بود.
مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی آدلری و رفتار درمانی دیالکتیک در سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر ناموفق کنکور
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۶۹-۱۶۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های مختلفی در این باره صورت گرفته است ولی پژوهش حاضر به مقایسه دو روش مشاوره گروهی آدلری و رفتاردرمانی دیالکتیک در سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر ناموفق کنکور می پردازد که در نوع خود نادر است. پژوهش حاضر با مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی آدلری و رفتار درمانی دیالکتیک در سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر ناموفق کنکور شهر زنجان به صورت عملی انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضرکاربردی بوده و روش آن به صورت نیمه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 587 نفر دانش آموزدبیرستانی پسر ناموفق در کنکور سال 1399 می باشد.که تعداد 45 نفر از این دانش آموزان به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره (یک گروه گواه و دو گروه آزمایش) قرار گرفتند. در گروه اول مداخله بر اساس پروتکل مشاوره گروهی آدلری علیزاده و هاشمی (۱۳۸۷) و در گروه دوم مداخله بر اساس پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی میلر و همکاران (2007) انجام گرفت و گروه سوم به عنوان گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های مورد نیاز در سه بازه زمانی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری گردید. ابزارهای این پژوهش در هر سه مرحله از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و چاری، 1391) با الگوگیری از مقیاس سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2006) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر توسط نرم افزار SPSS-24 انجام گرفت. یافته ها: اثرگذاری روش رفتاردرمانی دیالکتیکی بر سرزندگی تحصیلی (52/99=F، 001/0>P) دانش آموزان بیشتر از روش مشاوره گروهی آدلری بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای ایجاد مجدد سرزندگی تحصیلی در دانش آموزانی دارای تجربه شکست تحصیلی هستند، می توان از رفتاردرمانی دیالکتیکی استفاده نمود.