فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۴۱ تا ۴٬۸۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، رابطه بین خودکارآمدی تدریس و خلاق با رفتار تدریس خلاقانه معلمان مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی است و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان دالاهو می باشد. که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در دسترس تعداد173 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد تدریس خلاق، پرسشنامه ای محقق ساخته با اقتباس مدل اکوال، پرسشنامه خودکارآمدی خلاق بیگیتو و مقیاس مقیاس خودکارآمدی معلم اسچانن و همکاران استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس و آزمونTجهت تأیید و معادلات ساختار و تحلیل مسیر با نرم افزار 20SPSS و PLs مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مقدار آماره T بدست آمده برای تاثیر خودکارآمدی تدریس بر رفتار تدریس خلاقانه برابر با 72/6 و برای خودکارآمدی تدریس خلاق برابر با 27/5 که بزرگتر از 1.96 می باشد لذا بین خودکارآمدی تدریس و خلاق با رفتار تدریس خلاقانه معلمان مقطع ابتدایی ارتباط معناداری وجود دارد، نتایج همچنین نشان داد که با اطمینان 95 درصد، بین خودکارآمدی تدریس، خودکارآمدی خلاق معلمان مقطع ابتدایی بر حسب جنسیت، تفاوت وجود ندارد. اما بین این دو گروه( زن و مرد) تفاوت معنی داری در میزان رفتار تدریس خلاقانه مشاهده شد.
اصلاح نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان دانشجویان افسرده خوابگاهی: آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
83 - 97
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی بر نشخوارفکری و تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان دختر افسرده دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 96-97 بود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با پیگیری دو ماهه بود و در آن از دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. بدین منظور تعداد 20 نفر از دانشجویان دختر افسرده به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، پرسشنامه نشخوارفکری، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. گروه آزمایش آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی را به مدت 5 جلسه، دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام گرفت. مطابق نتایج پژوهش آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی منجر به کاهش نشخوارفکری در مرحله پس آزمون و پیگیری شد. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که آموزش اختصاصی سازی حافظه به عنوان مداخله ای مقرون به صرفه و با اجرای آسان، از طریق بازیابی خاطرات و کاهش بیش کلی گرایی حافظه می تواند بر نشخوارفکری در افراد افسرده موثر باشد.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان با عمکلرد تحصیلی پایین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: کاهش عملکرد تحصیلی علاوه بر ایجاد مشکل در فرایند تحصیلی دانش آموزان، می تواند فرایند شناختی و هیجانی آنها را نیز متاثر سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای عملکرد تحصیلی پایین شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 دانش آموز). گروه آزمایش آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1996) و انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه تأثیر معنادار دارد (p<0/001). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین مورد استفاده گیرد
مقایسه اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی با هیجان مدار بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مطالعه حاضر اثربخشی مداخلات زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی با رویکرد هیجان مدار بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین مورد بررسی قرار گرفت. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه همزمان و جامعه آماری، زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مرکز زوج درمانی طلیعه مهر در شهر تهران (149 زوج) بود، که با روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 6 زوج به عنوان نمونه انتخاب شد. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا (RCI) و معناداری با استفاده از فرمول درصد بهبودی انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که بین درصد کل بهبود زوجین اول تا ششم بر اساس زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و هیجان مدار تفاوت وجود دارد در مرحله مداخله اختلاف میانگین بهبود 78/48-72/61= 94/12% بود که سطح آن در واقعیت درمانی بیشتر بود همچنین از نظر آماری مقدار z برابر 1/4 (96/1<Z) است که نشان دهنده این است که اختلاف معنی دار است و اثر واقعیت درمانی کمتر از زوج درمانی هیجان مدار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، استنباط می شود که زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و هیجان مدار می توانند نقش قابل توجهی در بهبود کیفیت زندگی زوجین ناسازگار داشته باشند.
تأملی بر وضع موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: مورد مطالعه دانشگاه های غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی غرب کشور، از طریق طراحی و اعتباریابی یک ابزار روا و پایا می باشد. روش: این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی است که در دو بخش کیفی و کمی، انجام شده است. در بخش کیفی مشارکت کنندگان، 25 نفر از خبرگان و مطلعان کلیدی بودند که به صورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب و مصاحبه شدند. برای شناسایی مجموعه نشانگان و ابعاد غنای شغلی، داده های این بخش در سطوح باز و محوری کدگذاری شدند. مجموعه شناسایی شده به روش خود بازبینی، ارزیابی شاخص های مقبولیت و کنترل از سوی اعضا، اعتباریابی شد(اعتباریابی کیفی). سپس نشانگان تبدیل به گویه های یک پرسشنامه 24 گویه ای در مقیاس 5 درجه ای لیکرت شدند که روایی محتوایی آن با استفاده از روایی متخصصان بررسی شد. در بخش کمی، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 324 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های غرب کشور(ایلام، کرمانشاه، کردستان و همدان) انتخاب شده و پرسشنامه طراحی شده در بخش کیفی را تکمیل کردند. داده های این بخش، ابتدا به منظور تعیین روایی سازه پرسشنامه(اعتباریابی کمی)، با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، و همچنین تعیین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی(آلفای کرونباخ) تحلیل شد. سپس برای ارزیابی وضع موجود، داده ها با استفاده از آزمون t تک نمونه ای تحلیل شد. یافته ها: در بخش کیفی مجموعه نشانگان(24 نشانگر) غنای شغلی در قالب ابعاد آموزشی، پژوهشی، خدمات تخصصی، فردی و سازمانی شناسایی و اعتباریابی شد. همچنین روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تایید شد. در بخش کمی روایی سازه و پایایی پرسشنامه تایید شد و همچنین یافته های ارزیابی وضع موجود در مجموع نشان داد که غنای شغلی اعضای هیات علمی وضعیت مطلوبی ندارد. نتیجه گیری: این پژوهش ضمن اینکه ابزار جدیدی را برای استفاده پژوهشگران علاقه مند به حوزه غنای شغلی اعضای هیئت علمی معرفی می کند، می تواند نگاه دست اندرکاران، تصمیم سازان و مدیران آموزش عالی را به بهبود غنای شغلی اعضای هیئت علمی موشکافانه تر کند.
نقش طرحواره های هیجانی در پیش بینی نشانگان ضربه عشق در افراد دارای شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
7 - 20
حوزههای تخصصی:
امروزه وقوع شکست عاطفی درافراد می تواند منجر به اختلال درعملکرد آن ها درحیطه های گوناگون شود ازاین رو دراین پژوهش نقش طرح واره های هیجانی درپیش بینی بروزنشانگان ضربه عشق درافراد باتجربه شکست عاطفی مدنظر قرار گرفت روش پژوهش ازنوع توصیفی- پس رویدادی که بااستفاده ازروش همبستگی(رگرسیون) انجام گرفت. ابتدا پرسشنامه های طرحواره های هیجانی لیهی و نشانگان ضربه عشق بااستفاده ازفرم نگار به صورت آنلاین تدوین گردیدو ازطریق لینک برای افرادباتجربه شکست عاطفی در بازه سنی 18تا38 سال به صورت هدفمند در سال 99-1400درشهر اصفهان ارسال شد سپس، 89 نفر از افراد درسه سطح گروه بندی شدند و نمرات آنان درنشانگان ضربه عشق به عنوان متغیر ملاک و نمراتشان درطرحواره های هیجانی به عنوان متغیر پیش بینی کننده با روش تحلیل تشخیصی مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها حاکی ازدستیابی به دوتابع تشخیصی بود که تنها تابع تشخیصی اول به طور معناداری بامیزان مقادیر ویژه مطلوبی توانست واریانس گروه های تشکیل شده راتبیین نماید. از بین سازه های طرحواره های هیجانی؛ احساس فقدان کنترل، ساده انگاری هیجان و احساس شرم/گناه، به ترتیب بیشترین میزان ضریب ساختاری رادرپیش بینی بروز نشانگان ضربه عشق در افراد دارای تجربه شکست عاطفی داشتند. نتایج این پژوهش نشان داد که افراد باتجربه شکست عاطفی دارای طرحواره های هیجانی بیشتری هستند که این خود مانع حل وفصل تجربه شکست عاطفی می گردد.
نگرش به خداوند، خود و دیگران در مبتلایان به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی: یک مقایسه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه نگرش به خداوند، نگرش به خود و نگرش به دیگران در مبتلایان به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی بود. پژوهش حاضر به صورت کیفی انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران با تشخیص اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی بستری در محدوده زمانی بهار و تابستان 1396 بیمارستان 5 آذر گرگان بودند. از جامعه مذکور تعداد 15 نفر از هر گروه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با در نظر گرفتن سن، تأهل و جنسیت همتا شدند. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست اطلاعات دموگرافیک و فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته براساس متغیرهای تحقیق بود. مصاحبه ها تا رسیدن به غنای مورد نظر و اشباع داده ادامه یافت. نتایج نشان داد افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نسبت به مبتلایان افسردگی و اسکیزوفرنی، نگرش بهتری نسبت به خداوند داشتند و افراد مبتلا به افسردگی نیز نسبت به مبتلایان اسکیزوفرنی از نگرش بهتری نسبت به خداوند برخوردار بودند. افراد مبتلا به افسردگی نسبت به مبتلایان به اسکیزوفرنی و دوقطبی، نگرش بهتری نسبت به خود و دیگران داشتند و افراد مبتلا به دوقطبی نسبت مبتلایان اسکیزوفرنی نیز از نگرش بهتری نسبت خود و دیگران برخوردار بودند. نتایج گویای وجود بخش های سالم این مبتلایان در نگرش نسبت به خداوند، خود و دیگران است که ارتباط و اتحاد درمانی با این بخش های سالم و توانمندی های درونی می تواند هزینه فایده درمان را بهبود ببخشد.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خودمراقبتی دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودمراقبتی در کنترل بیماری دیابت نوع 2 بسیار حائز اهمیت است و پژوهش حاضر درصدد ساخت و اعتبار یابی پرسشنامه خودمراقبتی دیابت نوع 2 بود . روش: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی اکتشافی متوالی هدایت شده با رویکرد آزمون سازی و طبقه بندی بود و در دو مرحله به صورت کیفی و کمّی انجام شد. جامعه آماری در مرحله اول عبارت بود از متخصصان، پزشکان و پژوهشگران حیطه بیماری دیابت نوع 2 در سال 1399-1400 که با روش نمونه گیری هدفمن د،10نفر انتخاب گردیدند. در مرحله دوم، بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تهران در سال1400- 1399 با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک هایی423 تن انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات مرحله اول از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و پرسشنامه اولیه محقق ساخته استفاده شد. یافته ها: نشان داد از نتایج حاصل از مصاحبه ها، با کدگذاری باز تعداد 41 مفهوم در 4 بعد استخراج و بر اساس این مقاهیم تعداد 56 گویه اولیه طراحی شد. شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص محتوایی روایی محاسبه و در تحلیل عامل اکتشافی 4 عامل مشخص شد. درنهایت پرسشنامه 34 سوالی، 76/58 درصد واریانس خودمراقبتی دیابت نوع 2 در بیماران 30 تا60 سال را تبیین نمود: عوامل مربوط به سواد سلامت (64/ 39%)، عامل روان شناختی (82/11%)، عامل جسمانی (19/4%) و عوامل مربوط با دسترسی به امکانات (11/3%). همچنین تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول 4 عامل فوق را تایید و آلفا کل 95/0 بدست آمد . نتیجه گیری: این پرسشنامه دارای اعتبار و روایی مناسبی است و استفاده از آن جهت پایش خودمراقبتی این بیماران و استفاده در تحقیقات پیشنهاد می شود.
اثربخشی برنامه هوش افزایی بر مبنای مؤلفه های هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی و تأثیر آن بر تقویت هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
137 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی اثر برنامه هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی بر ارتقای توانایی های هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. طرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و با طرح پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 44 دانش آموز دختر مقطع چهارم ابتدایی یک دبستان بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دبستان های دخترانه شهر قم در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه آموزش هوش افزایی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این رابطه دریافت نکردند. دو گروه پس از اتمام دوره آموزشی به پرسشنامه هوش های چندگانه پاسخ دادند و داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ فعالیت های هوش افزایی بر مبنای هوش موفق بر ارتقای هوش های چندگانه دانش آموزان درسطح (05/0P< ) اثربخش بوده، و در رابطه با مؤلفه های هوش های چندگانه بر توانایی های زبانی، ریاضی و فضایی اثر مثبت و معنادار داشته، اما بر توانایی های بین فردی، درون فردی، موسیقیایی و جنبشی حرکتأثیر معناداری نداشته است. در نتیجه برنامه هوش افزایی که بر مبنای نظریه هوش موفق استرنبرگ طراحی گردید، می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوش های چندگانه دانش آموزان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم براساس باورهای هوشی و تاب آوری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، تعیین رابطه باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه قم است. روش پژوهش از نظر اهداف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه یک استان قم در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 7023 نفر می باشد که بر اساس جدول مورگان، 364 نفر به روش تصادفی – طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد باورهای هوشی براون و رایان (2003)، تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و مسئولیت پذیری هاریسون گاف (1984) با پایایی به ترتیب 0/85 0/88 و 0/80 مطابق آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها با بهره گیری از آزمون های کلوموگروف-اسمیرونوف، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد بین باورهای هوشی با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه وجود دارد. بین تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین باورهای هوشی و تاب آوری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله می تواند پرتوهای نوینی را در ارتباط باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان نمایان سازد.
اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی و جرأت ورزی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس شغلی از تعاملات، وظایف و عوامل استرس زای شغلی ایجاد می شود و منجر به فرسودگی شغلی، افزایش غیبت، مشکلات سلامتی و ترک شغل می شود. افرادی دارای ویژگی های ذهن آگاهی بالا استرس شغلی کمتر، سازگاری بهتر و سلامت بیشتری دارند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی و جرأت ورزی زنان شاغل انجام شد. این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمام زنان شاغل دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 1401 تشکیل دادند که تعداد 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه، انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه کنترل تخصیص یافتند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با مقیاس استرس شغلی پارکر و دیویس (1983) و پرسشنامه جرأت ورزی گمبریل و ریچی جمع آوری و با آنالیز کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها تفاوت معناداری بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات استرس شغلی و جرأت ورزی در مرحله پس آزمون را نشان داد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، یک آموزش مؤثر برای کاهش استرس شغلی و افزایش جرأت ورزی در زنان شاغل است. با توجه به اثربخشی این روش، توجه و اجرای چنین جلساتی توسط مدیران سازمان ها و سایر درمان گران خانواده توصیه می شود
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه هویت یادگیری دیجیتالی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
7 - 32
حوزههای تخصصی:
شایستگی های سواد دیجیتالی نقش محوری در رشد حرفه ای معلمان دارد. بااین وجود، فقدان ابزار کارآمد برای سنجش یادگیری دیجیتالی معلم، تحقیقات در این زمینه را با مشکل روبرو کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه هویت یادگیری دیجیتالی زیمر، مک تیگو و ماتسودا (2021) بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس شهر مشهد بودند که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول تدریس بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 420 نفر تعیین شد. پرسشنامه پس از ترجمه و رواسازی توسط متخصصان، به صورت الکترونیکی توزیع و تکمیل گردید. برای احراز روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی و برای پایایی از روش همسانی درونی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی برازندگی مدل و ساختار روابط درونی گویه ها را تأیید کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه هویت یادگیری دیجیتالی برابر با 85/0 و برای عامل های یادگیری خودتنظیمی ( 86/0) ، منابع دانش ( 91/0) ، نگرش ( 91/0) ، کارآمدی ( 91/0)، اهمیت دانش ( 91/0) و چالش ( 90/0) به دست آمد. بحث و نتیجه گیری: پرسشنامه هویت یادگیری دیجیتالی معلمان از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش ها استفاده کرد.
تحلیل روند یادگیری دانش آموزان درگذر از کرونا (مجازی، نیمه حضوری، حضوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
33-53
حوزههای تخصصی:
هدف طرح حاضر ارزیابی از یادگیری دانش آموزان درگذر از کرونا (مجازی، نیمه حضوری و حضوری) است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع اندازه گیری مکرراست. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 منطقه 15 شهر تهران هست. نمونه موردبررسی 76 دانش آموز، از سه کلاس پایه دوازدهم رشته انسانی مشغول به تحصیل در 1401-1400 است. شیوه نمونه گیری از بین جامعه در دسترس به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش آزمون های هماهنگ دی ماه، اسفندماه در سطح دبیرستان، آزمون شبه نهایی فروردین ماه منطقه 15، آزمون نهایی کشوری درس جامعه شناسی 3 است که همگی به شیوه حضوری برگزار شد. روش تجزیه وتحلیل آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی است نتایج: آزمون لامبدای ویلکز با مقدار (250/0) و (f=70/954)750 /0 مجذور اتای تفکیک ی در سطح (p<0/001) معنی دار است؛ به عبارت دیگر نوع آموزش در پژوهش حاضر مؤثر بود. میزان تأثیر آموزش 750/0 بود. نتایج آزمون بنفرونی نشان داد که میانگین آموزش مجازی (36/10)، بیشتر از حد مطلوب و مؤثرتر از آموزش نیمه حضوری (05/5)، تداوم نیمه حضوری (56/7)، است و آموزش حضوری (03/12)، بالاتر از حد مطلوب و مؤثرتر از آموزش مجازی (36/10)، (p<0/01) است. سیستم های آموزشی باید آموزش مجازی اضطراری را به عنوان روش جایگزین برای حفظ فرآیندهای یاددهی-یادگیری در محیط های همزمان یا ناهم زمان که با استفاده از پلتفرم های مختلف با دسترسی به اینترنت انجام می شود، با پرهیز از اعمال فشار بر معلمان، دانش آموزان و گونه ای حساب شده، ارائه دهند.
اثربخشی برنامه یادگیری عملکردی بر عملکرد شناختی کودکان تاخیر رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه یادگیری عملکردی بر عملکرد شناختی کودکان تاخیر رشدی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی است و از طرح پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جمعیت مورد مطالعه پژوهش را کلیه کودکان 4 تا 6 ساله تشکیل داده اند که در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی شهر تبریز حضور داشتند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و دردسترس بود و سه منطقه انتخاب و از هر کدام از آنها نیز سه مرکز مهدکودک و پیش دبستانی انتخاب شدند. به منظور غربالگری، مقیاس هوشی وکسلر پیش از دبستان ویرایش سوم، از کودکان به عمل آمد و تعداد 30 نفر از افرادی که دارای تاخیر در رشد شناختی بودند و ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. سپس اجرای برنامه یادگیری عملکردی به مدت 16 جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و گروه کنترل نیز هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند، داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده در متغیر عملکرد شناختی نشان داد که بین آزمودنی-های گروه آزمایش و کنترل از نظر عملکرد شناختی در مرحله پس-آزمون و پیگیری با پیش آزمون، تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه یادگیری عملکردی منجر به افزایش عمکرد شناختی در کودکان تاخیر رشدی شده است.
مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با طرحواره های ناسازگار اولیه و گرایش به مد با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی زیبایی به عنوان یکی از شایع ترین اعمال جراحی در سطح جهان مطرح بوده و عوامل مختلفی در این زمینه تاثیرگذار می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و گرایش به مد با گرایش به جراحی زیبایی در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر بوشهر در سال 1399 بود. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، نگرش به مد رضایی(1393)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که متغیرهای گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان پیش بینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین یافته های مدل ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با تنظیم شناختی هیجان بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، می تواند برای روان درمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناخت های غیرمنطقی و آموزش سبک های مقابله ای جهت کاهش گرایش به مدگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
اثربخشی آموزش هشیاری وجودی به شیوه گروهی بر طرد اجتماعی، سازگاری اجتماعی، کفایت اجتماعی و اجتناب شناختی در سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندی به عنوان گذر از مرحله ای به مرحله جدیدی از زندگی تلقی میگردد، یکی از پدیده های این سن سندرم آشیانه خالی است. شناسایی مداخلات مؤثر در درمان این سندرم حائز اهمیت است. بنابر این پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش هشیاری وجودی بر طرد اجتماعی، سازگاری اجتماعی، کفایت اجتماعی، اجتناب شناختی در سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی انجام شد. روش: روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون- گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری ، کلیه سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی شهر تهران در سال 1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، بر اساس ملاک های ورود تعداد 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر).گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر هشیاری وجودی قرار گرفت.ابزار جمع آوری دادهها عبارت بود از:مقیاس ادراک طردشدگی پنهالیگون و همکاران (2009)،پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل(1961)، پرسشنامه کفایت اجتماعی فلنر و همکاران ( 1990)، پرسشنامه اجتناب شناختی سگستون ،داگاس (2008). داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد.یافته ها:نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر هشیاری وجودی در کاهش طرد اجتماعی ، کفایت اجتماعی و اجتناب شناختی سالمندان مبتلا به سندرم آشیانه خالی اثربخش بود،ولی بر سازگاری اجتماعی اثر معنی داری نداشت.نتیجه گیری:طبق نتایج به دست آمده میتوان در طراحی برنامه های مرتبط با ارتقای سلامت سالمندان مبتلا به سندم آشیانه خالی به عنوان مداخله ای موثر در بهبود طرد اجتماعی، کفایت اجتماعی و اجتناب شناختی استفاده نمود.
ارائه مدل ساختاری رابطه نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی با نقش میانجی انگیزه درونی در میان معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش میانجی انگیزه درونی در رابطه میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی انجام گرفت. این تحقیق از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و ازنظر ماهیت، جزو تحقیقات توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان استان کردستان است که با استفاده از فرمول کوکران با جامعه نامحدود، 384 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرسودگی شغلی، پرسش نامه مسلچ (1981)؛ انگیزه درونی، پرسش نامه آمابیل و همکاران (1994) و میزان نابرابری انگیزه ها که شامل انگیزه صریح و ضمنی است از پرسش نامه لارنس و جردن(2009) استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه، از طریق خبرگان و آزمون کمو و بارتلت تأیید شد و پایایی پرسش نامه ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ فرسودگی شغلی (716/0)، نابرابری انگیزه ها (745/0)، انگیزه درونی (731/0) محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار لیزرل و spss استفاده شد. نتایج نشان داد که نسبت کای دو به درجه آزادی (X 2/ )؛ سطح معنا داری(P-Value) و ریشه میانگین مربعات (RMSEA) مدل مفهومی پژوهش به خوبی برازش شده است و مناسب بود. به علاوه، نتایج حاکی از آن بود که میان نابرابری انگیزه ها و انگیزه درونی با مقدار بارعاملی (16/5-) رابطه منفی، میان انگیزه درونی و فرسودگی شغلی با مقدار بارعاملی (13/7-) رابطه معکوس و میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی با مقدار بار عاملی (85/6) رابطه مثبت و مستقیم وجود داشت؛ همچنین چون مقدار بار عاملی با ورود انگیزه درونی در رابطه نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی از 85/6 به مقدار 13/7- کاهش پیدا کرده است، یعنی متغیر انگیزه درونی به صورت مثبت در رابطه میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی نقش میانجی ایفا کرده است.
تجربه زیسته اقدام به خودکشی: یک مطالعه پدیدارشناسانه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه پدیدارشناسانه تجربه زیسته اقدام به خودکشی در افرادِ با سابقه خودکشی بود. در این مطالعه ی پدیدارشناسی، داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار و عمیق با 20 شرکت کننده (11 زن و 9 مرد) جمع آوری شد. در این مطالعه از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد و جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی توصیفی «کولایزی» استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها منجر به استخراج 6 مضمون اصلی و 11 مضمون فرعی شد. مضمون مرکزیِ استخراج شده از این پژوهش «اقدام به خودکشی به عنوان راه چاره» با مضمون فرعی «راهی برای رهایی یا بیانگری» بود. مضامین دیگر این پژوهش شامل ادراک مشکلات درون فردی با دو مضمون فرعیِ احساس بی معنایی و تکانش گری؛ ادراک مشکلات بین فردی شامل دو زیرمضمون تجربه شکست های عاطفی و ادراک عدم پذیرش و طرد از سوی دیگران؛ ادراک آشفتگی در فضای خانواده شامل سه مضمون فرعیِ تجارب ناخوشایند در دوران کودکی، ادراک تنش در روابط زناشویی و تعارض والد-نوجوانان در کنترل و استقلال؛ عدم پذیرش هویت فرهنگی و اجتماعی شامل دو مضمون فرعی شکاف بین نسلی و ادراک عدم معنابخشی مذهب. آخرین مضمون، فقر و مشکلات مالی بود که شامل مضمون فرعی ادراک مشکلات اقتصادی و مالی بود. تحقیق حاضر نشان داد، خودکشی یک کلیت پیچیده و چندبعدی است که در یک ساختار کلی تنش در ابعاد درون فردی، بین فردی، خانوادگی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی را به هم مرتبط می کند. بنابراین، برای هرگونه برنامه پیش گیرانه، مشاوره و مداخله در بحران خودکشی باید به روابط ساختاری بین مشکلات درون فردی، بین فردی، خانوادگی و فرهنگی-اجتماعی شود.
طراحی و اعتباریابی بسته مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی
حوزههای تخصصی:
انتخاب همسر یکی از پیچیده ترین و مهم ترین انتخاب هایی است که اکثر افراد در طول زندگی شان حداقل یک مرتبه با آن مواجه می شوند. یکی از دلایل ناسازگاری و تداوم مشکلات بین زوج ها وجود طرحواره های ناسازگاز اولیه است. براساس رویکرد طرحواره درمانی این پیش فرض وجود دارد که افراد با توجه به طرحواره هایشان ملاک های غیر منطقی و غیر واقع بینانه ای برای انتخاب همسر به کار می گیرند. هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی بسته مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی است. تدوین بسته مشاوره پیش از ازدواج از لحاظ هدف کاربردی و در زمره مطالعات کیفی و تحلیل محتوا است. جامعه آماری کتاب ها و مقاله هایی را شامل می شود که به دلیل آشنایی با نحوه و فرایند مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی انتخاب و مبنای مطالعه و تحلیل اطلاعات قرار گرفت و کتاب های «زندگی خود را دوباره بیافرینید» و «طرحواره درمانی» به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس بسته مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی در قالب هشت جلسه که هر جلسه شامل سه بخش هدف، تکنیک و تکلیف و به مدت شصت دقیقه تدوین و ارائه گردید. روایی این بسته با استفاده از نظر 11 استاد متخصص در زمینه موضوع پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی روایی این بسته، شاخص نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) محاسبه شد که به ترتیب معادل 88/0 و 89/0 است. نتایج نشان می دهد این بسته از روایی قابل قبولی برخوردار است و مؤلفه های این بسته در راستای مشاوره پیش از ازدواج به درستی تدوین شده و می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه آرزوهای تحصیلی، آرزوهای شغلی با هویت شغلی: نقش واسطه ای نگرش نسبت به آینده تحصیلی و شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوجوانی یکی از مهمترین مراحل زندگی بشر است. در این مرحله فرد باید انتخاب های مختلفی انجام دهد از جمله انتخاب رشته تحصیلی و شغلی که یکی از مهمترین تصمیمات فرد است. برای انتخاب رشته تحصیلی و شغلی مناسب برای هر فرد موارد زیادی باید در نظر گرفته شود، هویت شغلی، آرزوهای تحصیلی، شغلی و نگرش مثبت درباره تحصیلات و شغل آینده از جمله این موارد است. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه آرزوهای تحصیلی، آرزوهای شغلی با هویت شغلی نوجوانان به همراه بررسی نقش واسطه ای نگرش به آینده تحصیلی و شغلی انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیربود. جامعه آماری، متشکل از کلیه دانش آموزان پسر و دختر دوره دوم متوسطه منطقه دو استان تهران به تعداد 1355 بود. نمونه آماری براساس جدول مورگان 299 نفر درنظر گرفته شد که با روش نمونه گیری jwhntd چندمرحله ایی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس هویت شغلی دیلاس و جرنگین، آرزوهای تحصیلی دیپرو، آرزوهای شغلی ابرئن و نگرش به آینده تحصیلی و شغلی جمالی و قلعه نویی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ازتحلیل مسیرواز طریق SPSS-23 و AMOS-23انجام شد. یافته ها نشان داد که آرزوهای شغلی بر نگرش به آینده تحصیلی و شغلی، بر هویت شغلی در حالت مستقیم و به صورت کل اثر مثبت دارد. آرزوهای تحصیلی نیز در حالت مستقیم بر نگرش به آینده تحصیلی و شغلی اثر مثبت دارد اما بر هویت شغلی اثر مستقیم و کل ندارد. در مورد روابط غیرمستقیم نیز نتایج نشان داد هر دو متغیر پیش بین از طریق نگرش به آینده تاثیر مثبت و معنی داری بر هویت شغلی دارند. بنابراین، معلمان، مشاوران و متخصصان در دوره نوجوانی می توانند با پرداختن به آرزوها برای تحصیل و شغل، به رشد هویت حرفه ای دانش آموزان کمک کنند.