فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۴۱ تا ۴٬۰۶۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود بر نشخوار فکری و تنظیم هیجانی در مردان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مردان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان امام خمینی شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارو، 1991) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001) بود. همچنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود باعث کاهش نشخوار فکری در مردان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود باعث افزایش تنظیم هیجانی در مردان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود بر نشخوار فکری و تنظیم هیجانی در مردان با اقدام به خودکشی بود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ روش گرداوری داده ها نیمه آزمایشی که طرح مورداستفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون چند گروهی (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مبتلایان به کرونا، بستری در بیمارستان مسیح دانشوری شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 60 نفر از بیماران بود که با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند و روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار گردآوری داده ها مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) علی پور و همکاران (1398) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار Spss-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان های شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود؛ همچنین یافته ها نشان داد که در میان این مداخله ها درمان شناختی رفتاری بیشتر از طب سنتی و طب سنتی بیشتر از طب پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود.
اثربخشی درمان راه حل محور بر کیفیت زندگی در مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
71 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان راه حل محور بر کیفیت زندگی در مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره ی اوّل متوسطه منطقه 15، 16 و 17 شهر تهران بودند که از این تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. از پرسشنامه ی سازگاری تحصیلی کلارک و همکاران (1976) و کیفیت زندگی در مدرسه اندرسون و بورک (2000) به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش در طول هشت جلسه، هرجلسه به مدت 45 دقیقه درمان راه حل محور گرانت (2011) را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSSاستفاده شد. یافته ها نشان داد راه حل محور بر کیفیت زندگی در مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان موثر بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده از درمان راه حل محور می تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی در مدرسه و سازگاری تحصیلی در دانش آموزان شود.
Investigating the Effectiveness of Cognitive Rehabilitation on the Executive Functions of Students with Specific Learning Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to investigate the effectiveness of cognitive rehabilitation on the executive functions (behavioral and cognitive regulation) of students with specific learning disorder. The research method was experimental with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population of the research was made up of all the students with specific learning disorder who referred to the learning disorders center of Ardabil in the academic year of 2021-2022, from which 40 students were selected using the available sampling method. Then, they were randomly replaced in the experimental group (20 participants) and the control group (20 participants). The experimental group was exposed to cognitive rehabilitation intervention for 11 sessions. To collect data, the behavioral rating questionnaire of Gioia et al. (2000) was used. The data were analyzed through the analysis of covariance statistical test. The findings showed that cognitive rehabilitation intervention improved executive functions (behavioral and cognitive regulation) in students with specific learning disorder of the experimental group (P<0.01). Considering the effect of cognitive rehabilitation intervention in students with special learning disorder, schools and counseling centers can use this type of treatment in working with these children to improve their executive functions (behavioral and cognitive regulation).
An Irreducible Death-Drive or an Emancipative Event: Trauma and PTSD Recovery form Žižek-Badiou Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Žižek supposes that traumas can turn into death-drives and offer the subject surplus jouissance. He warns that ideological systems can profit from traumas to further subjugate their citizens. Notwithstanding, Badiou construes that traumas can appear as tremendous moments of Truth/Events that betrays the voids of the Symbolic Order and actualizes the universal truths that postmodernism has constantly denied or endeavored to suppress. In so thinking, he hypothesizes that the Truth/Event will find/invent its own faithful subject that cooperate to actualize the suppressed or denied Real of their age. Badiou criticizes the Western Ethics for devising a secured mode of life that emasculates the subject of post capitalism age and deprives him of experiencing the sufferings that can confront him with the Real. Badiou states that the Western ethics deliberately ignores the positive effects of PTSD recoveries that can reveal a lot regarding the psychological and social weakness of the subject and the society as well. Defending the idea of traversing the fantasies and encountering the Real, Žižek, however, does not become convinced of the emancipatory force that Badiou attributes to traumatic Events. Instead, he announces that the subject’s fidelity to the Badiouian Truth/Event approximates to the devoted insurgents’ allegiance to the ‘mythic violence’ that enables them to disclaim responsibility for their deeds. Badiou himself is apprehensive of ever-present ‘simulacra’ that the sovereign ideology concocts to counterfeit the Truth/Event. What Žižek prescribes is an ‘Act’ that can be embodied in ‘divine violence’ that divulges the Symbolic Order’s void.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری بر تعارض کار- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان گروهی استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری بر کاهش تعارض کار- خانواده بود. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی پرسنل پالایشگاه گاز شهید هاشمی نژاد سرخس در سال 1400 به تعداد 553 نفر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند (15 نفر گروه آزمایشی درمان استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی، 15 نفر گروه آزمایشی هیپنوتراپی شناختی- رفتاری و 15 نفر گروه کنترل). برنامه مداخله ای استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری (هر کدام) در هشت جلسه 90 دقیقه ای به آزمودنی های دو گروه آزمایشی (یک گروه ذهن آگاهی و گروه دیگر هیپنوتراپی) ارائه گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تعارض کار– خانواده کارلسون و همکاران (2000) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی از آزمون آماری کوواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که روش درمان گروهی استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش تعارض کار- خانواده با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت (01/0>P). در مقایسه میانگین نمرات گروه هیپنوتراپی شناختی- رفتاری با گروه کنترل نیز در کاهش تعارض کار- خانواده تفاوت معناداری مشاهده گردید (01/0>P).یافته ها: بطور کلی نتایج بیانگر آن بود که درمان های استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری هر دو به طور معناداری تعارض کار- خانواده را در گروه های مداخله کاهش داده اند اما تفاوتی معنادار بین این دو درمان در کاهش تعارض کار- خانواده وجود نداشت.
آموزش اثربخشی مهارتهای مقابله با تنیدگی بر اضطراب کرونا و تاب آوری دانشجویان در دوران پاندمی کووید – 19(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
59 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف : تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای مقابله با تنیدگی بر اضطراب کرونا و تاب آوری دانشجویان در دوران پاندمی کووید 19. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار در سال تحصیلی 1400-1401 بوده است. بنابراین 30 نفر ازدانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار به روش نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند، آزمون اضطراب بیماری کرونا و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون به عنوان پیش آزمون و پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که پس از تعدیل اثرات پیش آزمون، آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر اضطراب کرونا با 95 درصد اطمینان در دانشجویان در دوران شیوع پاندمی کرونا اثربخش بوده است همچنین با 99 درصد اطمینان آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تاب آوری دانشجویان مؤثر بوده است که این میزان تأثیر به مقدار 24 درصد گزارش شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، در دوران کرونا آموزش مهارتهای مقابله ای نقش بسزایی در کاهش اضطراب کرونا و نیز افزایش تاب آوری در دانشجویان دارد.
بررسی سیر تحولی توانایی های توجهی و بازشناسی هیجانی در کودکان با تحول طبیعی و غیر طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
470 - 480
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی سیر تحولی توانایی های توجهی و بازشناسی هیجانی در کودکان پیش دبستانی و دبستانی با تحول طبیعی و غیر طبیعی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفی و از نوع مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان بیش فعال تحت درمان در مراکز مشاوه روحانا و تعادل و کودکان پیش دبستانی و دبستانی در مدارس منطقه ۱، ۲ و ۳ تهران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود. از میان این کودکان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 410 کودک انتخاب گردید. برای گردآوری دادهها از آزمون عملکرد پیوسته راسولد و همکاران (1956)، و آزمون بازشناسی هیجان اکمن (2007) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی بوسیله SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد شرکت کنندگان در دو گروه نرمال و بیش فعال، توانایی توجهی و بازشناسی هیجانی متفاوتی دارند و این تفاوت در تمامی مولفه های در سطح 001/0 معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توجه و بازشناسی هیجانی در کودکان نقش مهمی در بهبود ارتباطات اجتماعی و عملکرد تحصیلی آنها دارد. از این رو بررسی و تقویت آن در سنین دبستانی در حدود 4 تا 8 سالگی و حتی تا سن 12 سالگی که تحول قطعه های پیشانی کامل می گردد، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دارد.
The role of self-compassion, patience and optimism with an attitude towards Islamic sources in predicting the tendency of couples to divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Divorce is one of the social and family problems that all sections of society are affected in some way. This study was conducted to investigate the effect of self-compassion, patience and Islamic optimism on the tendency to divorce couples in Rasht. Methods: The method of this research was correlational and the method of data analysis was practical in terms of purpose. This study was performed on 200 married men and women in Rasht in 2020. The respondents were selected by available random sampling. For data collection, Roosevelt, Johnson & Moro Divorce Tendency Scale, Nef Self-Compassion Questionnaire, Date Patience Scale and Nouri Islamic Optimism Questionnaire were used and then the data were analyzed by SPSS26 software. Results: Findings showed a significant and negative correlation between self-compassion (r = -0.43), patience (r = -0.17) and Islamic optimism (r = -0.32) with a tendency to divorce. Also, there was a significant negative relationship with confidence (P <0.05). The results of regression analysis showed that these three variables predict 23% of the variance of the tendency to divorce (P <0.05). Conclusion: According the results of this study, the couples experience less tendency to divorce with more compassion, patience and Islamic optimism. The study of the degree of self-compassion in couples and also the study of patience and optimism in them, provides a more complete understanding of the factors involved in the phenomenon of the tendency to divorce in couples. It can be concluded that self-compassion and religiosity have an effect on improving the strategies for maintaining the couple's relationship.
The Effectiveness of Teaching Art (Motivational Painting) on Preschool Students' Cognitive Creativity and Social Skills(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research examined the effect of teaching art (motivational painting) on preschool students’ cognitive creativity and social skills. The research design of this quasi-experimental study includeda pretest-posttest with a control group. 60 students aged 6 years old were selected by purposive sampling from all preschools and kindergartens in Tehran and divided into an experimental group (15 boys and 15 girls) and a control group (15 boys and 15 girls). The experimental group was subjected to the teaching art program of motivational paintings (Silver, 2000) for 12 sessions, two sessions a week, each 45 minutes. Cognitive creativity and social skills were measured by the Torrance Test of Creative Thinking [form B, 1974] and the Social Skills Rating Scale of Gresham and Elliot [parents' form, 1990]. The results were analyzed by Analysis of covariance (ANCOVA), T-test, and Spearman's correlation coefficient. The findings indicated that motivational painting instruction had significant positive effects on the students’ cognitive creativity (p<0.01) and two subscales of social skills, namely cooperation and responsibility. The research showed that teaching motivational painting can be used by instructors as a useful and productive method to develop new curricula in order to escalate the positive creativity and social skills of learners in pedagogical institutions.
عاطفه از منظر نظریه های روان کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط در نهاد ما سرشته شده است که به واسطه عواطف میسر می شود. مغز، جسم و ذهن ما از عواطفی که به آن ها جان می بخشند جدا نیستند. عاطفه یکی از مفاهیم محوری در حوزه نظریه و کاربرد رشته روان کاوی و همچنین روان شناسی است. اهمیت این مفهوم چه به لحاظ بالینی و چه نظری موجب شده است تا همه مکاتب روان کاوی و روانشناسی نظریه خاص خود را از عاطفه ارائه دهند. با توجه به تأثیر فراگیر نظریه های روان کاوی در مورد عاطفه در روان شناسی، بررسی مفهوم عاطفه از منظر رویکردهای روا نکاوانه حائز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مروری نظری بر مفهوم عاطفه از منظر روان کاوی در راستای شفاف سازی هرچه بیش تر آن و همچنین بررسی نقش عاطفه در اتاق درمان و تکنیک های درمانی است. در این مقاله عاطفه از منظر مهم ترین مکاتب روان کاوی یعنی روان کاوی کلاسیک، روانشناسی ایگو، روابط موضوعی و روان کاوی فرانسه مورد بررسی واقع شده است. امید است با شفاف سازی هر چه بیش تر این مفهوم محوری فهم و درمان بهتر اختلالات روانی تسهیل گردد.
تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر ذهن آگاهی در زنان دچار تعارضات زناشویی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده نخستین و منحصر به فردترین نهاد اجتماعی است که سلامت و بهروزی یک جامعه را مرهون سلامت و رضایت اعضای آن دانسته اند. یکی از مشکلات شایع در خانواده، تعارض زناشویی است. یکی از عوامل موثر بر ارتقاء رضایت زناشویی، ذهن آگاهی است. ذهن آگاهی یعنی توجه کردن به زمان حال به شیوهای خاص، هدفمند و بدون قضاوت. افراد ذهن اگاه هنگام روبرو شدن با استرس های محیطی، خودمهارگری بیشتر، سازگاری بالاتر، نگاه مثبت به همسر و ارتباط موثر را تجربه می کنند. روش کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل دارای مراقبت های معمول یک پژوهش استاندارد است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آگاه شهر تهران در سال1401 تشکیل دادند. در این پژوهش از مقیاس ذهن آگاهی فرایبورگ ،مقیاس تعارض زناشویی کانزاس برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته ها: در بخش اول یافته های توصیفی تحقیق و در بخش دوم یافته های تحقیق از چشم انداز آمار استنباطی ذکر شد. میانگین نمرات پس آزمون گروه روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در متغیر ذهن آگاهی (84/29) بیشتر از میانگین پس آزمون درگروه کنترل (95/21) می باشد. در یافته ای استنباطی نرمال بودن توزیع داده ها یکی از مهمترین پیش فرض های تمامی آزمون های پارامتریک از قبیل تحلیل کوواریانس است. برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر ارتقاء بر ذهن آگاهی در زنان دچار تعارضات زناشویی تاثیر دارد.
اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی سرپرستاران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی سرپرستاران صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی سرپرستاران بیمارستان آتیه می باشد. برای دستیابی به گروه نمونه به روش تصادفی دو گروه انتخاب شدند و از بین کسانی که تمایل به شرکت در این پژوهش را داشتند و در مقیاس بهزیستی روانشناختی نمره پایین دریافت کرده بودند؛ انتخاب شدند. بر مبنای جدول تعداد نمونه جاکوب کوهن تعداد نمونه ها در هر گروه معادل 15 نفر که در مجموع دو گروه معادل 30 نفر انتخاب شدند. دقت مطالعه بر مبنای سابقه ی طرح برابر با 1 و توان آزمون بر مبنای سابقه ی طرح 8/0در نظر گرفته شد و همچنین سطح معنی داری آماری در این مطالعه معادل احتمالات بالای 5/0 می باشد. در این مرحله بهزیستی روانشناختی ریف به عنوان پیش آزمون بر روی آزمودنی ها اجرا شد سپس گروه آزمایشی؛ مداخله مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل را طی 8 جلسه گروهی دریافت کرد. بعد از اتمام جلسات درمانی مجددا ابزار پژوهش به عنوان پس آزمون و یک ماه پس از اتمام درمان به عنوان پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی به صورت هدفمند با غربالگری (کسانی که در بهزیستی روانشناختی پایین هستند) بود. بعد از اتمام جلسات درمانی مجددا ابزار پژوهش به عنوان پس آزمون ویک ماه پس از اتمام درمان به عنوان پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی به صورت هدفمند با غربالگری ( کسانی که در بهزیستی روانشناختی پایین هستند) بود. داده های پژوهش به کمک آزمون های توصیفی واستنباطی از جمله میانگین، و تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش وکنترل در افزایش بهزیستی روانشناختی، تفاوت معنی داری وجود دارد.
حافظه کاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی: مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای شناختی با بازی درمانی مبتنی بر توانبخشی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای شناختی و بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی شناختی بر حافظه کاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون_پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل صورت گرفت. از میان جامعه آماری کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه مراجعه کننده به مرکز مشاوره رازی شهر کرج در سال 1400-1399 تعداد 24 کودک با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در گروه های هشت نفره بازی های رایانه ای شناختی، بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی شناختی و کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش 12 جلسه مداخله دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از آزمون ان بک کارچنر استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها نشان داد بازی های رایانه ای شناختی و بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی شناختی بر حافظه کاری کودکان دارای نقص توجه- بیش فعالی مؤثر هستند و مداخله بازی های رایانه ای شناختی مؤثرتر از بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی بود. با توجه به نتایج پژوهش آموزش بازی های رایانه ای شناختی بر حافظه کاری کودکان بیش فعال با نقص توجه تأثیر قابل توجه تری دارد و به روان شناسان توصیه می شود به این مداخله جهت تقویت حافظه کاری توجه بیشتری نمایند.
ویژگی های روانسنجی نسخه تجدیدنظرشده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
191 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون روانسنجی نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان در بین گروهی از دانش آموزان ایرانی انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سنین 11 تا 17 ساله شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 280 دانش آموز (145پسر و 135 دختر) انتخاب شدند. پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در نمونه دانش آموزان ایرانی ساختار سه عاملی مقیاس شامل همدلی عاطفی، همدلی شناختی و تمایل به حفظ آرامش با داده ها برازش مطلوبی داشت. نتایج مربوط به همبستگی بین این مقیاس با مقیاس همدلی و همدردی نوجوانان به طور تجربی از روایی همگرا نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان برای زیرمقیاس های همدلی عاطفی، همدلی شناختی و تمایل به حفظ آرامش به ترتیب برابر با 79/0، 76/0 و 82/0 به دست آمد. نتیجه گیری : در مجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان برای سنجش همدلی در دانش آموزان ایرانی ابزاری روا و پایا است.ا این ابزار می تواند جهت اندازه گیری همدلی در بخش های پژوهشی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی نقش مکانیسم های دفاعی نابالغ در صفات سه گانه تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بعضی از صفات و ویژگی های شخصیتی به صورت «زیر آستانه ای بالینی» هستند که شدت آن ها در فرد به اندازه اختلالات شخصیت بالینی نیستند؛ اما می توانند باعث ناهنجاری های متعددی گردند. هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه و نقش مکانیسم های دفاعی نابالغ در پیش بینی صفات سه گانه تاریک شخصیت بود. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی به روش مقطعی بود. جامعه پژوهش شامل مراجعین مراکز بهداشتی شهر سنندج در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند. از این مراجعین، ۲۸۲ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس مکانیسم دفاعی اندروز (۱۹۹۳) و مقیاس صفات تاریک شخصیت پولهاوس (۲۰۲۱) بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، معادلات ساختاری و رگرسیون گام به گام به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ و Amos نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میان مکانیسم های دفاعی نابالغ با سه گانه تاریک شخصیت رابطه معناداری وجود دارد (۰/۰۵≥P). همچنین نتایج مدل ساختاری نشان داد مکانیسم دفاعی نابالغ ۸۱ درصد از صفات تاریک را تبیین می کنند. مطابق نتایج رگرسیون به ترتیب لایه سازی (P≤۰/۰۱ ،β=۰/۲۷۱)، ناارزنده سازی (P≤۰/۰۱ ،β=۰/۱۶۸) و همه توانی (P≤۰/۰۵ ،β=۰/۱۴۲) بهتر از مکانیسم های دفاعی دیگر صفات سه گانه تاریک شخصیت را پیش بینی نمودند. نتیجه گیری: استفاده از مکانیسم های دفاعی نابالغ می تواند ویژگی های تاریک شخصیت را پیش بینی نماید. با شناخت تأثیر مکانیسم های دفاعی بر ویژگی های شخصیت و تمرکز بر آموزش های روانی و کمک به خودآگاه نمودن آن ها، می توان انتظار داشت که ویژگی های تاریک شخصیت نیز کاهش یابند.
الگوی بومی چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
۱۷۵-۱۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف: گذار از دانشگاه به کار یکی از حساس ترین دوره های زندگی تحصیل کردگان است که می تواند یک مرحله رشدی پر چالش یا یک مرحله نسبتا آرام رشدی باشد از این رو کیفیت سپری کردن آن، بر مسیر شغلی آینده و همچنین سایر گذارهای زندگی تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در قالب تدوین یک الگوی بومی می باشد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای در سال 1401انجام شد. بدین منظور با 16 نفر از فارغ التحصیلان و دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان به روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه های نیمه ساختار یافته با رعایت قاعده اشباع انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی 52 مفهوم و 15 مقوله بود که در قالب شرایط علی: ضعف در مهارت های بنیادی، ضعف در خودآگاهی، عدم تناسب ویژگی های فرد با رشته، ضعف در سرمایه های روان شناختی، انطباق پذیری پایین، فقدان تجربه کاری؛ شرایط زمینه ای: فقدان حمایت های محیطی، موقعیت جغرافیایی محدود، عدم تعادل میان عرضه و تقاضای رشته در جامعه؛ شرایط مداخله گر: رفتار شبکه سازی؛ راهبردها با مقوله های: مهارت آموزی در شغل غیر مرتبط با رشته، ادامه تحصیل بدون هدف در مقاطع تحصیلات تکمیلی، تمایل به مهاجرت و پیامدها: پیامدهای فردی و اجتماعی طبقه بندی گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در دو دسته کلی: "چالش های مربوط به عدم آمادگی( درون فردی)" و "چالش های مربوط به عوامل محیطی( برون فردی)" طبقه بندی می شود از این رو گذار موفق از دانشگاه به کار را می توان وابسته به دو دسته عامل کلی: درون فردی( آمادگی) و برون فردی( محیطی) دانست که مجموع این عوامل، در آماده سازی دانشجویان و فارغ التحصیلان برای این گذار موثر است. لذا متخصصان می توانند با بهره گیری از مفاهیم و مقوله های مستخرج از این الگو در آماده سازی و کمک به گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار و پیشگیری از بیکاری و آسیب های ناشی از آن، کمک شایانی نمایند.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رویکرد پذیرش و تعهد بر تربیت شهروندی در بین کارمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
451-459
حوزههای تخصصی:
امروزه نیروی انسانی حیاتی ترین عنصر راهبردی و اساسی ترین راه برای افزایش اثربخشی کارایی سازمان محسوب می شود. بنابراین افزایش تربیت شهروندی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر سازمان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تربیت شهروندی در بین کارمندان شهر بوشهر بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری کلیه کارمندان شهر بوشهر در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر از کارمندان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی (پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی) و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تربیت شهروندی (تابش، 1391) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که واقعیت درمانی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش تربیت شهروندی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده اند (001/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که تأثیر رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشارکت جوئی، مسئولیت پذیری، اعتماد بنفس و تربیت شهروندی به طور معناداری بیشتر از آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بوده است. نتیجه گیری می شود که هر دو روش واقعیت درمانی و پذیرش و تعهد برای بهبود تربیت شهروندی کارمندان مؤثرند و می توان از این مداخلات برای افزایش بهره وری سازمانی سود برد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
28 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلاء به وسواس فکری-عملی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 30 نفر از بیماران دارای نشانگان وسواس فکری-عملی کلینیک های روانشناسی شهر رشت در سال 1400 به عنوان نمونه پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه ها با پرسشنامه های وسواس فکری-عملی پادوا توسط ساناویو (1988)، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از 10 جلسه 90 دقیفه ای درمان شناختی-رفتاری برای گروه آزمایش، مجددا شرکت کنندگان به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. یافته های بدست آمده نشان داد درمان شناختی-رفتاری به طور معنی داری باعث کاهش دشواری در تنظیم هیجان (عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، نبود آگاهی هیجانی، راهبردهای محدود، نبود وضوع هیجانی) و افزایش انعطاف پذیری شناختی شده است (001/0>P). با توجه به مشکلاتی که بیماران مبتلا به وسواس در ابعاد هیجانی و شناختی دارند، لازم است در فرایند درمان بیماران به این موارد بیشتر توجه گردد.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی شناختی مثبت نگر و رفتار درمانی عقلانی هیجانی بر بهزیستی روانشناختی دختران مجرد
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از محورهای ارزیابی سلامت جوامع مختلف وضعیت بهداشت روان افراد آن جامعه است و توجه به وضعیت سلامت روانشناختی گروه های مختلف جامعه خصوصا جوانان از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ی اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی و رفتار درمانی شناختی مثبت نگر بر، بهزیستی روانشناختی در دختران مجرد 25 تا 35 ساله شهر تهران انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش دختران مجرد 25 تا 35 ساله شهر تهران که در نیمه دوم سال 1400 به سراهای محله منطقه یک شهر تهران مراجعه کرده بودند، بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و نمونه تحقیق شامل یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش بود که تعداد هر گروه 20 نفر بود که به صورت تصادفی در این گروه ها جایگذاری شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. در بخش آمار استباطی با توجه به طرح تحقیق از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه 24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله بر افزایش، بهزیستی روانشناختی، دختران مجرد 25 تا 35 ساله موثر هستند و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار است. مقایسه نتایج این دو مداخله با یکدیگر نشان داد تاثیر روش رفتار درمانی شناختی مثبت نگر برروی بهزیستی روانشناختی با اندازه اثر 54/0از روش رفتار درمانی عقلانی هیجانی با اندازه اثر 49/0. بیشتر است. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت روش رفتار درمانی شناختی مثبت نگر نسبت به روش رفتار درمانی عقلانی هیجانی بر روی بهزیستی روانشناختی، دختران مجرد 25 تا 35 ساله شهر تهران اثربخشی بیشتری دارد و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار است. نتیجه گیری: رویکرد رفتار درمانی شناختی مثبت نگر می تواند به عنوان روشی موثر برای بهبود بهزیستی روانشناختی دختران مجرد مورد استفاده درمانگران و مراجعان قرار گیرد.