فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس ویژگی های شخصیتی و باورهای هوشی با میانجیگری خودکارامدی تحصیلی در دانش آموزان پسر انجام شد. این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر بجنورد بود که در سال تحصیلی 1396- 1395 مشغول به تحصیل بودند روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد پرسشنامه های اضطراب امتحان ( ابوالقاسمی و همکاران ،1375) طراحی شد جهت اندازه گیری متغیر ها از پرسشنامه باورهای هوشی توسط عبدالفتاح و ییتس (2006)، پرسشنامه اضطراب امتحان (TAI)؛ پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (NEO-FFI) ، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز (1999) استفاده شد. نتایج نشان داد که تمامی بارهای عاملی نشانگرها بر متغیرهای مکنون مربوط به خودشان معنادارند. همچنین تمامی ضرایب مسیر مستقیم متغیرهای برونزا، شامل ویژگی های شخصیتی، باورهای هوشی به خودکارامدی تحصیلی، و خودکارامدی تحصیلی به اضطراب امتحان، در سطح آلفای 05/0 معنادار بودند. علاوه بر این، مدل توانست بیش از 58 درصد از خودکارامدی تحصیلی و 30 درصد از تغییرات اضطراب امتحان را تبیین کند. همچنی ثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی، آگاهی فراشناختی و باورهای هوشی بر اضطراب امتحان از طریق خودکارامدی تحصیلی معنادار بود. بنابر این می توان گفت که ویژگی های شخصیتی، باورهای هوشی با اضطراب امتحان رابطه دارند و از این طریق قابل پیش بینی هستند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سوگیری توجه به تهدید و رفتار های ایمنی در دانش آموزان با نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
35 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سوگیری توجه به تهدید و رفتارهای ایمنی دانش آموزان با نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل دانش آموزان 16 تا 19 ساله با نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی شهرستان سنقر در سال 1401 بود. به روش نمونه گیری هدفمند، 28 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. از تکلیف تصویری پروب دات و مقیاس رفتارهای ایمنی ترس اجتماعی در سه بازه زمانی ( پیش آزمون، پس از مداخله و پیگیری) استفاده شد. گروه آزمایش 8 جلسه درمانی 90 دقیقه ای بر اساس پروتکل درمان پذیرش و تعهد برای اختلال اضطراب اجتماعی نوجوانان( آلوز و همکاران) دریافت کردند. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکررتحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون، وجود دارد. همچنین، دستاوردهای درمانی در مرحله پیگیری حفظ شده بود. بنابراین، برای کاهش سوگیری توجه به تهدید و رفتارهای ایمنی در دانش آموزان مبتلا به این اختلال، درمان پذیرش و تعهد، می تواند مورد استفاده روان درمانگران قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی مرتبط با بیماری پارکینسون و آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر خلق این بیماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
127 - 160
حوزههای تخصصی:
علائم غیر حرکتی همچون اختلالات خلقی کیفیت زندگی بیماران پارکینسون را تحت تأثیر قرار می دهند. به دلیل ارتباط متقابل و چندگانه علائم غیر حرکتی با یکدیگر درمان هایی جامع لازم است تا همزمان به جنبه های مختلف روان شناختی بیماران بپردازد. پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی مرتبط با بیماری پارکینسون و آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر خلق این بیماران انجام شد. مطالعه از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. پژوهش در سال 1399-1398 بر روی بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون انجام گرفت. 18 بیمار پارکینسون با دارا بودن شرایط ورود به پژوهش حاضر به همکاری شدند، بنابراین انتخاب افراد نمونه به صورت غیراحتمالی بود که با انتساب تصادفی در سه گروه جای گرفتند. با توجه به ناهمتایی احتمالی بین گروهها و برای تعدیل آن از روش آنالیز کواریانس استفاده شد و نمرات پیش آزمون کوواریت گرفته شدند. گروه ها به لحاظ جنسیت نیز همتا سازی شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون حافظه سرگذشتی (AMT)، و ویرایش دوم پرسشنامه ی افسردگی بک (BDI-II) بود. داده ها با روش کوواریانس و با نرم افزار SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد میانگین سطح افسردگی در گروه کنترل افزایش یافته است، درحالی که در گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه سطح افسردگی کاهش بافته است. میانگین نمرات خلق پس آزمون تنها در گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه تفاوت معنی داری با گروه کنترل داشت (05/0>P). اختلاف معنی داری در میانگین نمرات خلق گروه بسته درمانی و کنترل در پس آزمون مشاهده نشد، با این حال میانگین نمرات خلق در دو گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه نیز معنی دار نبود. آموزش اختصاصی سازی حافظه می تواند به عنوان مداخله چندبعدی در بهبود خلق بیماران پارکینسون موثر باشد. حمایت از تأثیر بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی بر خلق نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
اثربخشی گروه درمانی تلفیقی ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر شفقت ورزی با خود و طرحواره های ناسازگارِ زنان بامشکلات بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی تلفیقی ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر شفقت ورزی باخود، سطح ذهن آگاهی و طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان با مشکلات بین فردی بود. روش: این پژوهش با روش نیمه آزمایشی و همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پس از ۲ ماه و گروه لیست انتظار بود. جامعه پژوهش زنانی (۱۸ تا ۳۰ ساله) بودند که با شکایت عمده مشکلات بین فردی به پلی کلینیک دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه کرده بودند. گروه نمونه ۲۲ نفر از این زنان بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه ۱۱ نفره مداخله و کنترل (لیست انتظار) بصورت تصادفی گمارده شدند. گروه مداخله ۱۰ جلسه درمان دریافت نمودند. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار SPSS تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی تلفیقی طرحواره و ذهن آگاهی بر افزایش شفقت ورزی باخود (p≤0.001)، افزایش ذهن آگاهی (p≤0.01) و کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه (p≤0.001) اثربخشی معنادار دارد.نتیجه گیری: گروه درمانی تلفیقی طرحواره و ذهن آگاهی در افزایش شفقت ورزی باخود و ذهن آگاهی و همچنین در کاهش شدت طرحواره های ناسازگار موثر و کاربردی است. اثبات اثربخش بودن این پروتکل کوتاه مدت نویدبخش استفاده آن در مراکز درمانی و بهداشت روانی مختلف است و می تواند در هزینه های مالی و زمانیِ درمان مشکلات روانشناختی بسیار رایجی همچون مشکلات میان فردی، صرفه و کارایی بالایی داشته باشد.
نقش میانجی تکانشگری و نارسایی تنظیم هیجان در ارتباط سرشت عاطفی-هیجانی با رفتارهای خودآسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ تابسان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
15 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرشت عاطفی_هیجانی در پیش بینی رفتارهای خود آسیب رسان با میانجیگری تکانشگری و نارسایی تنظیم هیجان در دانشجویان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان در سنین 18 تا 25 سال در شهر مشهد بودند که از این میان 630 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودآسیب رسانی عمدی، سرشت عاطفی و هیجانی و تکانشگری و نارسایی تنظیم هیجان پاسخ دادند. از مجموع 630 پرسشنامه توزیع شده 623 پرسشنامه واجد ملاک های لازم جهت تجزیه وتحلیل تشخیص داده شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های خودآسیب رسانی عمدی، مقیاس ترکیبی سرشت عاطفی_هیجانی، تکانشگری بارت و نارسایی تنظیم هیجان بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی ارائه شده در پژوهش حاضر با داده های تجربی بدست آمده از نمونه آماری برازش مطلوبی دارد. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تکانشگری و نارسایی تنظیم هیجان در رابطه بین سرشت عاطفی_هیجانی با رفتارهای خود آسیب رسان نقش واسطه ای دارند.نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که نارسایی در تنظیم هیجان و تکانشگری میتواند بخشی از رابطه بین سرشت و رفتارهای خودآسیب رسان را تبیین کند. بنابراین ضروری است در طرح ریزی و ارائه مداخلات درمانی به مهارت های مانند تنظیم هیجان، تکانشگری توجه ویژه ای شود.
مروری ارزیابانه بر کاربرد هوش مصنوعی در آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
84 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی کاربردهای هوش مصنوعی در آموزش عمومی با رویکرد مرور ارزیابانه بود.روش و ابزار: این پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی بوده که با روش مرور ارزیابانه بر مبنای چارچوب روش شناختی پنج مرحله ای امالی و آرکسی انجام شده است. تیم سنتزپژوهی متشکل از سه نفر متخصص برنامه ریزی درسی، یک نفر مسلط به روش پژوهش سنتزپژوهی و یک نفر متخصص جست و جو در پایگاه های اطلاعاتی بود. 52 منبع پژوهشی مرتبط با معیارهای پذیرش شامل مقالات با موضوعات بررسی سیستماتیک هوش مصنوعی در آموزش، چگونگی نقش هوش مصنوعی در تولید، تقویت آموزش و یادگیری در حال و آینده و تاثیر هوش مصنوعی در تسهیل و تسریع آموزش و یادگیری مبنای تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتیجه آن استخراج سه مضمون سازمان دهنده نقش هوش مصنوعی در یادگیری، نقش هوش مصنوعی در تدریس و نقش هوش مصنوعی در ارزشیابی آموزشی است. اعتبار داده ها با استفاده از سه تکنیک اعتبارپذیری، انتقال پذیری و هم سوسازی داده ها و اعتماد به داده ها با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و هم سوسازی پژوهش گران تائید شد.نتایج: به طور کلی یافته های این مقاله نشان داد که هوش مصنوعی در صورت کاربرد درست و مسئولانه، با برخورداری از مزیت داده محوری و ایجاد زمینه وسیع و نامحدود آموزش باعث یادگیری اثربخش می شود. همچنین مسیر بالقوه سیستم های گفت وگوی انسان و ماشین در آینده را ترسیم کرده و بینشی عمیق از اهداف و عملکرد های آموزشی و یادگیری آتی را نشان می دهد.
ویژگی های روان سنجی مقیاس شدت توکوفوبیا در زنان باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
600 - 608
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توکو فوبیا ترس بیمار گونه از زایمان است که می تواند منجر به بروز اضطراب و نگرانی در زنان باردار گردد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس شدت توکوفوبیا در میان زنان باردار بود.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی بوده و نمونه پژوهش شامل 205 نفر از زنان باردار بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه داده ها با استفاده از مقیاس شدت توکوفوبیا ووتن و همکاران (2020) و پرسش نامه سنجش شدت نگرانی گلادستون و همکاران (2005) جمع آوری شدند. برای اندازه گیری پایایی مقیاس، از روش آلفای کرونباخ و تنصیف و برای انداره گیری روایی از تحلیل عامل تأییدی و روایی همزمان از طریق همبستگی با مقیاس سنجش شدت نگرانی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 24 استفاده و سطح معنی داری آزمون 01/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عامل تأییدی، نشان داد که مدل دو عاملی مقیاس شدت توکوفوبیا در جامعه زنان باردار قابلیت برازش دارد. پایایی به روش آلفای کرونباخ و تنصیف به ترتیب برابر 87/0 و 84/0 به دست آمد که حاکی از پایایی و روایی مطلوب بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به صحت پایایی و روایی قابل قبول مقیاس شدت توکوفوبیا در زنان باردار می توان از آن به عنوان یک ابزار تشخیصی برای شناسایی ترس شدید از زایمان و شروع آموزش مدیریت این ترس در مادران باردار استفاده کرد
نقش آموزش مجازی در دوران همه گیری کووید-19 بر بازده شناختی دانشجویان با میانجی گری سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
693 - 706
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیر بودن بیماری کرونا در کل کشورهای جهان، به دلیل ماهیت مبهم، پیش بینی ناپذیری و غیرقابل کنترل بودن، زمینه را برای گسترش انواع مشکلات رفتاری و روان شناختی فراهم کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری آموزش مجازی با بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) دانشجویان و با در نظر گرفتن نقش میانجی سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری انجام گرفت.
مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش توصیفی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری، کلیه ی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مشغول به تحصیل(۱۴۰۱-۱۴۰۰) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد ۳۶۳ نفر انتخاب و به پرسشنامه های نگرش به آموزش مجازی( وطن پرست و همکاران ۱۳۹۵)، انگیزش یادگیری (کاشیف و همکاران ۲۰۱۳)، سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) و معدل تحصیلی پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخص های توصیفی و همبستگی از نرم افزار SPSS، و برای مدل یابی معادلات ساختاری نیز، از نرم افزارAMOS استفاده شد
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین آموزش مجازی و بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) رابطه معنی داری وجود ندارد ( اندازه اثر= ۱۲/۰- و ۱۰/۰=P). با توجه به مسیرهای پیش بینی شده، اثرهای مستقیم آموزش مجازی بر سلامت روان شناختی ۴۵/۰- (۰۵/۰P<)، سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی ۱۸/۰ (۰۵/۰P<)، آموزش مجازی بر انگیزش یادگیری ۲۳/۰- (۰۵/۰P<)، انگیزش یادگیری بر عملکرد تحصیلی ۳۴/۰ (۰۵/۰P<) معنی دار بود. همچنین با درنظر گرفتن نقش میانجی انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی نیز، اندازه اثر استاندارد ۱۵/۰- (۰۵/۰P<) بود که نشان از معنی داری این مسیر غیر مستقیم دارد.
نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج می توان گفت که انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی نقش میانجی منفی معنی داری در ارتباط بین آموزش مجازی و بازده شناختی( عملکرد تحصیلی) دارد.
رابطه استرس شغلی و راهبردهای تنظیم هیجان با کیفیت خواب پرستاران در دوران همه گیری کرونا ویروس
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
194 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه استرس شغلی و راهبردهای تنظیم هیجان با کیفیت خواب پرستاران در دوران همه گیری کرونا ویروس در سال 1401-1400 بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی پرستاران شهر کرمانشاه که تعداد آن ها بالای 3 هزار نفر برآورد شده است، تشکیل دادند که جهت انتخاب حجم نمونه ابتدا بیمارستان های زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی که تعداد آن ها 4 بیمارستان می باشد انتخاب شدند و از میان این 4 بیمارستان، بخش های درمانی به شکل تصادفی خوشه ای انتخاب گردید و سپس تعداد 269 از پرستاران به صورت تصادفی در دسترس و بر اساس فرمول مورگان انتخاب و با کسب رضایت از آن دسته از پرستارانی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند لینک پرسشنامه های استرس شغلی، تنظیم هیجان جان و گروس (2003) و کیفیت خواب پترزبورگ (PSQI) در اختیار آنان قرار گرفت. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پیش بین باهم 0/31 واریانس کیفیت خواب را تبیین می کنند. همبستگی چندگانه بین متغیرها نیز 0/49 (0/49=R) به دست آمد. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت هرچقدر استرس شغلی بالاتر و تنظیم هیجان در پرستاران کمتر باشد، میزان کیفیت خواب آنان کاهش می یابد. بنابراین با توجه به اهمیت و نقش استرس شغلی و تنظیم هیجان در کیفیت خواب پرستاران می توان نتایج پژوهش حاضر موردتوجه مراکز بهداشت و درمان و دانشگاه های علوم پزشکی قرار گیرد.
تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقدان انعطاف پذیری شناختی باعث می شود بیماران به صورت منفی در مورد خودشان فکر کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فیروزگر تهران در سال ۱۴۰۰ بود، که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس تعداد ۳۰ بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (۲۰۱۰) استفاده شد. برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه در ۱۲ جلسه برگزار و برای ارزیابی ماندگاری مداخله از گروه آزمایش پیگیری به عمل آمد. نتایج با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار F بدست آمده برای مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی یعنی کنترل پذیری، گزینه های مختلف و توجیه رفتار در سطح (۰/۰۱>P) معنادار بود که حاکی از تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی بود. نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر هم حاکی از ماندگاری تأثیر برنامه آموزشی بر انعطاف پذیری شناختی بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی مؤثر و تأثیر آن در دوره پیگیری ماندگار بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای مؤثر برای ارتقای انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون استفاده نمود.
ارتباط صفات شخصیتی و استراتژی های تنظیم شناختی هیجان با اضطراب سلامت در وضعیت همه گیری کووید-19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه گیری کووید-۱۹ سیستم سلامت جهانی را با چالش جدیدی مواجه کرده و فشار روانی زیادی را برای افراد جامعه به دنبال داشته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط صفات شخصیتی و استراتژی های تنظیم شناختی هیجان با اضطراب سلامت در وضعیت همه گیری کووید-۱۹ انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد ساکن شهرستان بابل در بازه زمانی بهار و تابستان سال ۱۳۹۹ بود، که به روش نمونه گیری در دسترس ۲۰۰ نفر وارد مطالعه شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (۲۰۰۶)، صفات شخصیتی (۱۹۸۵) و اضطراب سلامت (۲۰۰۲) بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با روش ورود گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ انجام شد. یافته ها: ضریب همبستگی چندگانه میان متغیرها و همینطور رگرسیون اضطراب سلامت روی استراتژی های تنظیم هیجان و صفات شخصیتی از لحاظ آماری معنی دار بود (۰/۰۱>P). مقادیر بتای استاندارد شده نشان داد که نشخوار فکری (۰/۲۶۰=β)، فاجعه سازی (۰/۲۳۴=β) و تمرکز مجدد برنامه ریزی (۰/۱۹۲-=β) به ترتیب به طور معنی داری قادرند اضطراب سلامت را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، صفات شخصیتی و استراتژی های تنظیم شناختی هیجان نقش بسزایی در اضطراب سلامت افراد در وضعیت همه گیری کووید-۱۹ دارند؛ بنابراین توصیه می شود آموزش های روانشناختی لازم جهت تقویت استراتژی های مثبت تنظیم شناختی هیجان صورت گیرد.
تجارب زیسته زوجین بی فرزند انتخابی: یک مطالعه پدیدارشناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیش از گذشته گزینه های جدیدی را پیش روی زوجین قرار داده است. بی فرزندی انتخابی یک سبک زندگی نوظهور و در حال رشد در ایران است و شناخت کمی درباره این پدیده وجود دارد. هدف: این پژوهش سعی دارد به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی به شناخت تجارب زیسته زوجین ایرانی بی فرزند انتخابی بپردازد. روش: انتخاب شرکت کنندگان به روش هدفمند صورت گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد و اشباع داده ها پس از مصاحبه با 17 نفر (7 زوج و 3 زن) حاصل شد. تحلیل اطلاعات به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و همکاران (2009) صورت گرفت. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها به استخراج 7 مضمون؛ نابسندگی فردی، نابسندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، دنیای نابسنده و ناایمن، چالش با هنجارهای خانواده کلاسیک، فشار اجتماعی و استراتژی های مقابله با فشار شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بی فرزندی انتخابی شکل نوظهور از خانواده است که شیوه معنادهی و ارزش گذاری متفاوتی از خانواده سنتی دارد. شناخت چشم انداز زوجین بی فرزند انتخابی به متخصصان سلامت روان و خانواده در ارائه خدمات مفیدتر کمک می کند.
تدوین الگوی مشاوره ای استقرار پایگاه هویت مهاجران مبتنی بر "بازگشت به خویشتن" مستخرج از استعاره های داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هویت، سازه ای متغیر و پویا است و در معرض مؤلفه های فرهنگی متفاوت، دچار تغییرات بنیادین می شود. مهاجران در مواجهه با جامعه میزبان، واکنش های متفاوتی به سازگاری هویت خود با شرایط فرهنگی جدید، نشان می دهند. علی رغم اهمیت بالای هویت و تغییرات آن در شرایط فرهنگی و جغرافیایی متفاوت و چگونگی شکل گیری پایگاه جدید هویتی در افراد مهاجر، هیچ یک از پژوهش ها مشخصاً به بحث سرگشتگی هویتی ناشی از مهاجرت و چگونگی کمک به فرد در بازتعریف هویت به عنوان امری پویا نپرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگویی جهت کمک به دانشجویان مهاجر برای شکل دهی به پایگاهی استقراریافته از هویت با تمرکز بر بازگشت به خویشتن انجام شد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش هرمنوتیک کلاسیک انجام شد. جامعه پژوهش، اثر معروف مولانا جلال الدین محمد بلخی، یعنی مثنوی معنوی بود و نمونه موردنظر با توجه به محتوای پژوهش دو داستان؛ "نی نامه" و " کنیزک و پادشاه" از دفتر اول مثنوی معنوی بود. دو داستان مذکور به عنوان یک منبع اسنادی مورد استناد قرار گرفته است و کدگذاری اولیه مبتنی بر روش هرمنوتیک و با تأکید بر وجه استعاری داستان های مذکور انجام شد و از طریق فرآیندهای توصیفی و تفسیری، ساختار زیربنایی پژوهش ترسیم شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در قالب الگوی مشاوره ای با شش فرآیند 1) اتحاد درمانی 2) کشف مقصود جان 3) آگاهی بخشی 4) اصل جویی 5) وحدت بخشی و 6) پایان بخشی، صورت بندی شد که هر فرآیند، محتوا، هدف و فنون مختص به خود را دارد. نتیجه گیری: الگوی استقرار پایگاه هویت مبتنی بر بازگشت به خویشتن بر اساس مؤلفه ها و چهارچوب نظری مستخرج از آن، می تواند در جهت حل چالش های هویتی دانشجویان مهاجر مفید واقع شود.
اثربخشی برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقا تبعیت از دارو و مهارت های اجتماعی بیماران طیف اسکیزوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۶۲-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقای مهارت های اجتماعی و تبعیت از دارو در بیماران طیف اسکیزوفرن شهر اصفهان انجام شده است. روش پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مرکز درمان و توانبخشی اعصاب و روان ظفر در سال 1401 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفند 30 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای سنجش و جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت هایاجتماعی ماتسون وهمکارانMESSY) ، 1983) وتبعیت دارویی موریسکی و همکاران (MMAS، 2008) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در گروه آزمایش طی 16 جلسه به صورت گروهی( دو گروه 7و8 نفر) تحت آموزش برنامه بازگشت به اجتماع قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین مهارت اجتماعی و تبعیت دارویی در پس آزمون گروه آزمایش و گواه، تفاوت معناداری در سطح (05/0P<) وجود دارد. همچنین درمان بر مولفه های مهارت های اجتماعی از جمله مهارت اجتماعی مناسب، رفتار غیر اجتماعی، برتری طلبی و رابطه با همسالان معنادار و بر پرخاشگری معنا دار نبوده است (05/0P<). این نتایج بیان می کند که اجرای برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقا مهارت های اجتماعی و تبعیت دارویی بیماران اسکیزوفرن اثربخش می باشد.
رابطه تنظیم هیجانی والدین و مهارت اجتماعی فرزندان با توجه به نقش واسطه ای شیوه برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۸۴-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای شیوه برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان در رابطه بین تنظیم هیجانی در تبیین مهارت اجتماعی فرزندان بود. پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بوند. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های مهارت های اجتماعی (SSRS) گرشام و الیوت، (1990)، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS) گراتز و روئمر (2004) و شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان (CCNES) (فابز و همکاران، 1990) بودند. جهت تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد. یافته ها نشان داد تنظیم هیجان، رابطه مستقیم و مثبت با مهارت اجتماعی فرزندان (39/0= β، 001/0= p ) ارد. تنظیم هیجانی رابطه مستقیم و مثبت با شیوه های غیر حمایتی (32/0= β، 4/0= p ) دارد. شیوه های حمایتی برخورد رابطه مستقیم و مثبت با مهارت اجتماعی (33/0= β، 001/0= p ) داشت، اما شیوه های غیر حمایتی رابطه مستقیم و منفی با مهارت اجتماعی فرزندان (19/0-= β، 01/0= p ) داشت. تنظیم هیجان به طور غیر مستقیم و منفی، باواسطه ای شیوه های غیر حمایتی برخورد (07/0-= β، 03/0= p ) با مهارت اجتماعی فرزندان رابطه داشت. مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد مهارت اجتماعی فرزندان تحت تأثیر تنظیم هیجانی و همچنین شیوه های برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان قرار دارد.
نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان با نارسایی های تحولی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی مقطع ابتدایی شهر تبریز در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. گروه نمونه شامل 283 نفر از مادران کودکان با نارسایی های تحولی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه قدردانی ) (GQ-6 (مک کلاف و همکاران، 2002)، پرسشنامه شفقت به خود (SCS-SF)(ریس و همکاران، 2011)، پرسشنامه استرس ادراک شده(PSS-14) (کوهن و همکاران، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی ((BDI-13 (بک، 1972)، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی و با شفقت به خود رابطه مثبت معناداری دارد(0۱/0>p)؛ همچنین، شفقت به خود با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی معنا داری دارد(۰۱/0>p). بر اساس یافته های پژوهش، شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی، نقش واسطه ای داشت. (۰۱/0>P). براساس نتایج،مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. در مجموع، می توان نتیجه گرفت با تمرکز بر تقویت قدردانی و شفقت به خود، می توانیم افسردگی و استرس ادراک شده مادران دارای کودکان با نارسایی های تحولی را کاهش دهیم.
مقاومت در روان درمانی، از مفهوم پردازی تا مداخلات درمانی: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر نظریه ها مهم ترین مشکل در جریان روان درمانی را حل و فصل مقاومت ها می دانند و مفاهیم، معانی و تأثیرات مشابهی را برای ظهور آن ارائه می کنند؛ اما اکثر نظریه پردازان به طور گسترده ای هم در تعریف انواع مقاومت و علل فرضی آن و هم در روش های برخورد با بیماران مقاوم متفاوت عمل می کنند. در این مقاله سعی بر آن بوده است که به بررسی مروری روایتی مفهوم مقاومت از منظر رویکردهای مختلف روانشناسی و تکنیک های درمانی پیشنهادی این رویکردها، از طریق جستجوی کلیدواژه های مرتبط با موضوع پژوهش در پایگاه های معتبری مانند Science Direct، Elsevier، Magiran، SID، Google Scholar و PubMed، و بررسی مطالعاتی که بین سال های 1990-2022 منتشر شده بودند، پرداخته و آخرین تجدیدنظرها در زمینه ی نحوه چالش با مقاومت ارائه شود. مقالاتی که به صورت خلاصه مقالات، گزارش های کوتاه و بدون دسترسی به متن کامل مقاله بودند، از مطالعه حذف شدند. از 128 مقاله جستجو شده، 33 مقاله انتخاب شد و مفهوم مقاومت و مداخلات مربوط از منظر رویکردهای روان تحلیلی، شناختی-رفتاری، روانشناختی اجتماعی، انسان گرایانه و کوتاه مدت راه حل محور بررسی شد. نتایج نشان داد که این پدیده به طور کلی با ویژگی های شخصیتی و بینش مراجع، ساختار و سبک درمان، رابطه درمانی و تکنیک های درمانی، ویژگی ها و نگرش های بین فردی درمانگر ارتباط دارد. از این رو، درک درست مفهوم مقاومت، شناسایی عوامل تهدیدکننده و مستعدکننده مقاومت و در صورت لزوم انجام مداخلات مناسب توسط متخصصان و درمانگران ضروری به نظر می رسد.
مقایسه اثر بخشی درمان پذیرش و تعهد، شناختی – رفتاری و واقعیت درمانی بر نشانگان اختلال روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۶۱۲-۵۹۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد اختلالات روانی در زندانیان شیوع بالایی دارد و مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود سلامت روانشناختی آن ها کمک کند. درمان شناختی - رفتاری بر تغییر تفکر خودکار و انتقاد از خود برای ایجاد شخصیت سالم تمرکز می کند. درمان ACT بر افزایش انعطاف پذیری روانشناختی متمرکز است که توانایی توجه به تجربیات در لحظه حال بدون قضاوت است و در واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری افراد تأکید می کند. با این وجود، انجام پژوهش مقایسه ای این سه درمان در زندانیان کمتر مورد توجه قرارگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی – رفتاری و واقعیت درمانی بر نشانگان اختلال روانی زندانیان مرد زندان مرکزی اصفهان بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زندانیان مرد زندان مرکزی اصفهان بودند که از میان آن ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی نظام دار، 120 نفر انتخاب شدند و در گروه های آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند (هرگروه: 30 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و نیز در دوره پیگیری چک لیست نشانه های اختلالات روانی (SCL-90) دراگوتیس و همکاران (1994) را تکمیل کردند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هایز، استروزال و ویلسون، 1999)، درمان شناختی – رفتاری (بک و همکاران، 1979) و واقعیت درمانی (گلاسر، 1965) بر روی گروه های آزمایش، به صورت مجزا به مدت دوازده جلسه اجرا گردید و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مختلط بیانگر اثربخشی هر سه مدل درمانی بر بهبود نشانگان وسواس عملی - فکری، حساسیت در روابط متقابل، ترس مرضی، افکار پارانوئیدی و روان گسسته گرایی بود (0/05 p<). همچنین، طبق نتایج آزمون تعقیبی، بین سه گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان شناختی - رفتاری بر نشانه های اختلال روانی بطور معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد داشته است (0/05 p<). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی – رفتاری و واقعیت درمانی موجب بهبودی در سلامت روانشناختی زندانیان مرد شده است و درمان شناختی - رفتاری اثربخشی بیشتری داشته است.
تأثیر مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی در همسران ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۵۶۴-۱۵۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: توانایی ایجاد و حفظ روابط صمیمانه ایمن و پایدار در شروع زندگی مشترک به زوج ها کمک می کند تا سبک دلبستگی ایمن را در ارتباط عاطفی تجربه کنند. سبک دلبستگی ناایمن از مهم ترین عوامل بروز مشکلات بین فردی در روابط زوج های جوان است. مطالعات نشان داده است، ایمن سازی زوج ها در بهبود رفتارهای دلبستگی و افزایش رضایت جنسی آنان مؤثر است. جستجوی پژوهشگران نشان داد تاکنون هیچ گونه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر روی رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی همسران ناایمن در سال های ابتدایی زندگی زناشویی انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی در همسران با سبک دلبستگی ناایمن انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره و روانشناختی شمال شهر تهران در سال 1401 بود که در پنج سال اول زندگی مشترک خود بسر می بردند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 24 زوج دارای سبک دلبستگی ناایمن به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر شناسایی شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 12 زوج) جایگزین شدند. مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار به مدت 12 هفته آموزش هفتگی 120 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد ولی زوج های گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردتد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس های رابطه (بارتولومیو و هوروتیز، 1991)، رضایت جنسی (لارسون و همکاران، 1998) و رفتارهای دلبستگی (سندبرگ و همکاران، 2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی زوج ها تأثیر مثبت و معناداری دارد (01/0 p<) و نتایج بعد از دو ماه پیگیری، تداوم داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد زوج درمانگران می توانند از مداخله تلفیقی ذهنی سازی و ساخت یک پیوند پایدار برای افزایش پایدار رضایت جنسی و بهینه سازی رفتارهای دلبستگی در زوج های دارای سبک دلبستگی ناایمن که در سال های آغازین زندگی مشترک هستند، استفاده کنند.
پیش بینی ویژگی های شخصیتی بر اساس الگوی الکتروانسفالوگرام در افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۶۶۶-۶۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس نظریه شخصیت حساسیت به تقویت، تفاوت های رفتاری افراد در حساسیت به پاداش و اجتناب از تنبیه به عنوان زیربنای تفاوت های پایدار شخصیتی، خلقی، ذهنی و شناختی است. افراد دارای سیستم بازداری رفتاری در مواجهه با موقعیت تهدیدکننده به دفاع، بازداری و اجتناب روی می آورند. گروه دیگر دارای سیستم فعال سازی رفتاری در جستجوی محرک ها و انگیزه های مثبت اند. افراد حساس به پاداش تمایل زیادی به رانندگی، تصمیم گیری و رفتارهای بهداشتی پرخطر دارند. بر این اساس در زمینه استفاده از روش های نوروفیزیولوژی در تعیین سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری و احتمالاً ارتباط بین توان آلفا و سیستم های مغزی رفتاری فعال سازی و مدلی که بتواند نوع سیستم مغزی رفتاری افراد را پیش بینی نماید شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: با توجه به خلاء پژوهشی، این مطالعه با هدف ارائه یک روش نوروفیزیولوژی برای تعیین سیستم های مغزی رفتاری بر اساس داده های حاصل از تحلیل الکتروانسفالوگرافی افراد طراحی و اجرا شده است. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است و بر اساس مدل یابی معادلات رگرسیونی انجام شده است. 300 نفر از دانشجویان دانشکده علومتربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز به روش تصادفی با پرسشنامه کارور ورایت (1994) غربالگری شدند. از میان آن ها تعداد 15 نفر در گروه فعال سازی و 15 نفر دیگر در گروه بازداری رفتاری قرار گرفتند. معیار انتخاب کسب نمره بیش از یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین در نمره بازداری و فعال سازی بود. ثبت امواج مغزی با آمپلی فایر 19 کاناله نورواسکن بر اساس سیستم بین المللی 20-10 انجام گرفت. داده های به دست آمده با روش تبدیل فوریه کمی گردیده و با آزمون های تی مستقل و رگرسیون خطی به وسیله SPSS نسجه 20 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل آماری نتایج حاصل نشان داد میانگین توان آلفا در دو گروه با سیستم مغری رفتاری متفاوت، از لحاظ آماری و در سطح 0/05>p معنی دار است. بعلاوه همبستگی بین توان آلفا و سیستم های مغزی رفتاری از لحاظ آماری در سطح 0/05>p معنی دار به دست آمد. سپس یک مدل با استفاده از تحلیل رگرسیون برازش داده شد که ضرایب مدل در سطح 0/01>p معنی دار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از به دست آمدن یک مدل رگرسیونی خطی است. مدل به طور معنی داری توانست گروه بازداری رفتاری را از فعال سازی رفتاری تفکیک نماید. مدل حاصل می تواند پس از تأیید شدن با مطالعات مشابه به عنوان ابزار نوروفیزیولوژیکی در مراکز کسب وکار برای تصدی مشاغل همچنین در کلینیک های مشاوره، روان درمانی و روان پزشکی مورد استفاده قرار گیرد.