فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان اعتیاد یکی از چالش های حوزه مطالعات سلامت روان است که بدون توجه به مولفه های روانشناختی به شکست می انجامد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی معتادین با درمان نگهدارنده متادون بود. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معتادین تحت درمان نگهدارنده متادون در کلینیک های ترک اعتیاد منطقه ۵ تهران طی سال های ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. که از این میان ۳ کلینیک و ۵۴ بیمار به صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر (۱۹۸۲) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی خودکارآمدی را به شکل معناداری تحت تاثیر قرار داده است (F(۱/۱۶۷, ۳۲/۶۸۷)=۴۳/۸۸۱, P<۰/۰۰۱). همچنین درمان هیجان مدار نیز خودکارآمدی را در سطح معناداری بهبود بخشیده است (F(۲, ۵۶)=۲۹/۰۴۸, P<۰/۰۰۱). از سوی دیگر نتایج مقایسه این دو درمان با یکدیگر نشان داد که درمان هیجان مدار بر بهبود متغیر خودکارآمدی و مولفه «رویارویی با موانع» در معتادین با درمان نگهدارنده متادون در مرحله پس آزمون اثربخشی بالاتری نسبت به طرحواره درمانی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر خودکارآمدی و مولفه های مربوط به آن، به درمانگران حوزه اعتیاد به ویژه بیماران تحت درمان با متادون پیشنهاد می شود از روش های درمانی حاضر جهت درمان مراجعین استفاده کنند و در این میان با توجه به اینکه درمان هیجان مدار برتری نسبی نشان داده است از این درمان به ویژه می توان برای بهبود رویارویی با موانع استفاده کرد.
تأثیر یادگیری مشاهده ای از طریق تمرینات جفتی بر عملکرد نورون های آئینه ای و کیفیت مهارت حرکتی شنا در کودکان پسر طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۴۰-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال در نورون های آئینه ای کودکان اوتیسم همواره مورد چالش پژوهشگران این حوزه بوده است و روش هایی که مبتنی بر سیستم نورون های آئینه ای طراحی شده اند نظیر یادگیری مشاهده ای به صورت مشارکتی، می تواند برای افزایش تقلید در کودکان اوتیسم مورد توجه قرار گرفته و در آموزش از آن ها استفاده شود؛ بااین وجود مطالعات اندکی تأثیر این شیوه آموزشی را بر یادگیری کودکان اوتیسم مورد بررسی قرار داده اند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری مشاهده ای در ارتقای عملکرد نورون های آئینه ای و در راستای آن بهبود کیفیت مهارت حرکتی شنا در کودکان پسر طیف اوتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است که در سال 1397 طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری شامل کودکان پسر 7 تا 14 ساله طیف اوتیسم (آسپرگر و با عملکرد بالا) شهر تهران است که نمونه مورد نیاز به شیوه هدفمند و از نوع در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه تمرین انفرادی و دوتایی تخصیص داده شدند و طی مدت 8 هفته دو جلسه در هفته به آموزش مهارت کرال سینه پرداختند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس سنجش شدت اوتیسم گارس (1994)؛ چک لیست ارزیابی مهارت کرال سینه (گالاهو و اوزمان، 2005) و برای ثبت امواج مغزی از حسگر الکترو انسفالوگراف (EEG) استفاده شد. تحلیل داده با روش تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر بود که در نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کووریانس نشان داد که هر دو گروه در پس آزمون عملکرد نورون های آئینه ای بهبود داشتند ولی گروه تمرینات دوتایی پس از مداخله به طور معناداری در ارتقای عملکرد نورون های آئینه ای بهبود داشت و تفاوت بین دو گروه به طور معنی داری به نفع گروه تمرین دوتایی بود (0/001 p<). همچنین کیفیت شنای کرال سینه در گروه تمرین دوتایی بهبود معناداری داشت و تفاوت بین دو گروه در بهبود مهارت شنا به طور معناداری به نفع گروه دوتایی بود (0/001 p<). نتیجه گیری: آموزش از طریق یادگیری مشاهده ای، تقلید و بازخوردهای مشاهده ای فعالیت نورون های آیینه ای را که در بهبود اعمال حرکتی مؤثر است، ارتقاء می بخشد که می توان از آن در جهت توانبخشی استفاده کرد. مطابق با یافته ها از مهم ترین کاربردهای آتی می توان به تمرکز بر بالابردن توانایی ها و قابلیت های عملکردی نورون های آئینه ای از طریق یادگیری مشاهده ای به منظور بهبود علائم حرکتی اوتیسم و توانبخشی عصبی اشاره کرد.
تبیین مفهوم مرگ در نوجوانان با کم توانی ذهنی خفیف و عملکرد ذهنی مرزی بر اساس روی آورد پدیدارشناسی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
۱۲۰-۱۰۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سوگ و فقدان رویدادی مهم در زندگی افراد با کم توانی ذهنی است. تفکر درباره مرگ و دغدغه ذهنی با سؤالات مربوطه در سنین نوجوانی بسیار رایج است، اما نوجوانان با کم توانی ذهنی معمولاً اطلاعات اندکی درباره مرگ و به ویژه مرگ اطرافیان خود دریافت می کنند. هدف پژوهش حاضر تبیین مفهوم مرگ در نوجوانان با کم توانی ذهنی و عملکرد ذهنی مرزی براساس روی آورد پدیدارشناسی وجودی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع کیفی و به روش پدیدارشناسی وجودی بوده است و جامعه پژوهش شامل نوجوانان مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان بندرانزلی در سال 1401 بود. داده ها با روش نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از نوجوانان کم توان ذهنی خفیف (هوشبهر50 تا70) و عملکرد ذهنی مرزی (هوشبهر 70 تا 85) به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری داده ها، به صورت دستی و با استفاده از روش دیکلمن (1992) انجام شد. یافته ها: در تحلیل داده ها سه مضمون اصلی «تجربیات مرتبط با مرگ»، «پیوستگی مرگ در متن زندگی» و «زندگی در برابر مرگ» استخراج شد که هر یک از این مضامین اصلی، از طریق تحلیل چندین زیرمضمون پدیدار شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر همسو با مبنای نظری و پژوهش های پدیدارشناسی وجودی، دلالت بر درک مرگ به عنوان یک سازه وجودی در نوجوانان با کم توانی ذهنی خفیف و عملکرد ذهنی مرزی دارد و افراد با کم توانی ذهنی از آگاهی بیشتر در مسائل مربوط به مرگ استقبال می کنند. نوجوانان با کم توانی ذهنی بیان کردند درحالی که برای معنا دادن به زندگی تلاش می کنند، معمولاً اطرافیان نیاز های تحولی آنها را نادیده می گیرند. این یافته ها در کنار سایر شواهد پژوهشی مربوط، به موضوع مرگ وجودی که به آگاهی آنها از محدودیت هستی خود در چارچوب یک زندگی محدود به زمان اشاره دارد، بینشی عمیق برای متخصصان آموزشی و درمانی فراهم می کند که در طرح ریزی برنامه های آموزشی و توانبخشی برای نوجوانان با کم توانی ذهنی دارای اهمیت است.
پدیدارشناسی نقش انواع موسیقی برهیجان، شناخت و رفتار جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۲۰۶-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی پدیدارشناسانه نقش انواع موسیقی بر ابعاد روان شناختی جوانان صورت گرفت. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارگرایی بود. جامعه مورد مطالعه، دانشجویان و در محدوده سنی 18 تا 35 سال در حال تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی (ره) طی سال 1400-1399 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند از میان افراد جامعه انتخاب شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که در آن تاثیر موسیقی های عامه پسند بر ابعاد روان شناختی و عاطفی افراد مورد بررسی قرار گرفت. نمونه گیری ها تا رسیدن به اشباع ادامه یافت؛ که پس از 13 مصاحبه داده های به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفت. درمجموع 39 مضمون فرعی استخراج گردید که درنهایت در قالب 13 مضمون اصلی طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد اثرات انواع موسیقی بر جوانان به سه حیطه شناختی، هیجانی و رفتاری تقسیم می شود که حیطه شناختی شامل: تجربه رهایی و عدم واقعگرایی، ایجاد انگیزه، ایجاد درک مشترک، ، ظاهر نگری و مفهوم نگری؛ حیطه هیجانی شامل: ایجاد حس آرامش، ایجاد انرژی و شادی، ایجاد علاقه اجتماعی، پارادوکس هیجانی، نا امیدی و غم مسری؛ و حیطه رفتاری شامل: ایجاد قابلیت در فرد، تخلیه هیجانی، ارتباط گیری با دیگران، تصویرسازی از هویت فردی و اعتیاد به موسیقی در جوانان است.
تدوین الگوی مشاوره ای استقرار پایگاه هویت مهاجران مبتنی بر "بازگشت به خویشتن" مستخرج از استعاره های داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هویت، سازه ای متغیر و پویا است و در معرض مؤلفه های فرهنگی متفاوت، دچار تغییرات بنیادین می شود. مهاجران در مواجهه با جامعه میزبان، واکنش های متفاوتی به سازگاری هویت خود با شرایط فرهنگی جدید، نشان می دهند. علی رغم اهمیت بالای هویت و تغییرات آن در شرایط فرهنگی و جغرافیایی متفاوت و چگونگی شکل گیری پایگاه جدید هویتی در افراد مهاجر، هیچ یک از پژوهش ها مشخصاً به بحث سرگشتگی هویتی ناشی از مهاجرت و چگونگی کمک به فرد در بازتعریف هویت به عنوان امری پویا نپرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگویی جهت کمک به دانشجویان مهاجر برای شکل دهی به پایگاهی استقراریافته از هویت با تمرکز بر بازگشت به خویشتن انجام شد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش هرمنوتیک کلاسیک انجام شد. جامعه پژوهش، اثر معروف مولانا جلال الدین محمد بلخی، یعنی مثنوی معنوی بود و نمونه موردنظر با توجه به محتوای پژوهش دو داستان؛ "نی نامه" و " کنیزک و پادشاه" از دفتر اول مثنوی معنوی بود. دو داستان مذکور به عنوان یک منبع اسنادی مورد استناد قرار گرفته است و کدگذاری اولیه مبتنی بر روش هرمنوتیک و با تأکید بر وجه استعاری داستان های مذکور انجام شد و از طریق فرآیندهای توصیفی و تفسیری، ساختار زیربنایی پژوهش ترسیم شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در قالب الگوی مشاوره ای با شش فرآیند 1) اتحاد درمانی 2) کشف مقصود جان 3) آگاهی بخشی 4) اصل جویی 5) وحدت بخشی و 6) پایان بخشی، صورت بندی شد که هر فرآیند، محتوا، هدف و فنون مختص به خود را دارد. نتیجه گیری: الگوی استقرار پایگاه هویت مبتنی بر بازگشت به خویشتن بر اساس مؤلفه ها و چهارچوب نظری مستخرج از آن، می تواند در جهت حل چالش های هویتی دانشجویان مهاجر مفید واقع شود.
مقایسه هیجان تحصیلی، درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی در آموزش مجازی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
182 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه هیجان تحصیلی، درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی در آموزش مجازی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. بر اساس آمار منطقه 6 تهران تعداد 6000 دانش آموز دختر دوره اول دبیرستان (4000 دانش آموز دختر در دبیرستان های دولتی و 2000 دانش آموز دختر در دبیرستان های غیردولتی) در حال تحصیل هستند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 360 دانش آموز (180 دانش آموز دختر دبیرستان دولتی و 180 دانش آموز دختر دبیرستان غیردولتی) نمونه پژوهش را تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای بود. بعد از تعیین مدارس موردبررسی، به این مدارس مراجعه و هماهنگی لازم با مدیران آن ها در جهت گردآوری داده ها انجام شد و پرسش نامه های کدگذاری شده به صورت مجازی و آنلاین برای دانش آموزان مذکور به صورت همزمان ارسال شدند، پس از تکمیل پرسش نامه ها توسط دانش آموزان، داده ها گردآوری شده مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین هیجان تحصیلی، عملکرد تحصیلی و درگیری تحصیلی در گروه های دانش آموزان مدارس دولتی و غیردولتی تفاوت معناداری وجود دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حضور اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
125 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حضور اجتماعی دانشجویان به شیوه مجازی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بوده است (16500). بر اساس فرمول کوکران نمونه برابر با ۳۶۷ نفر براساس روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه حضور اجتماعی ین و تو (2008) بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. در بخش یافته ها پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ برای مقیاس کلی و ابعاد آن تائید گردید. روایی تأییدی پرسشنامه بر اساس دیدگاه متخصصان روانشناسی مورد تائید قرار گرفت. بر اساس تحلیل عاملی تأییدی گوته های پرسشنامه حضور اجتماعی بار عاملی مناسب و معنادار داشت و حضور اجتماعی از چهار عامل بافت اجتماعی، حریم خصوصی، تعامل و ارتباط آنلاین تشکیل شده است. شاخص های برازش نشان داد که مدل اندازه گیری پرسشنامه حضور اجتماعی از برازش مناسب برخوردار است. روی هم رفته نتایج گویای این بود که پرسشنامه حضور اجتماعی با اندازه گیری چهار بعد بافت اجتماعی، حریم خصوصی، تعامل و ارتباط آنلاین ابزاری معتبر برای تعیین میزان برخورداری افراد از این ویژگی توانمندساز است و به همین سبب به راحتی مورداستفاده پژوهشگران و متخصصان در عرصه روانشناسی و علوم اجتماعی قرار گیرد.
بررسی نقش واسطه ای اعتیاد به اینستاگرام در پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
185 - 193
حوزههای تخصصی:
این روزها استفاده از شبکه های اجتماعی از محبوبیت بسیاری برخوردار است. از بین شبکه های اجتماعی، اینستاگرام تأثیر زیادی بر زندگی فردی و زناشویی افراد داشته، اما در مورداستفاده اعتیادآور از اینستاگرام و عوامل مرتبط با آن تحقیقات کمی صورت گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اعتیاد به اینستاگرام در پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی انجام گرفت. روش: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه ی آن را افراد متأهل عضو شبکه اجتماعی اینستاگرام تشکیل داده اند. نمونه ی موردمطالعه متشکل از 543 نفر بود که اطلاعات به روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه آنلاین گردآوری شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ی تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه پنج عاملی نئو (1985) و پرسشنامه ی اعتیاد به اینستاگرام شوله و روسدی (2019). برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS 26 و برای بررسی فرضیه های تحقیق از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار smartpls3 استفاده شده است. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و اعتیاد به اینستاگرام می توانند بین ویژگی های شخصیتی و تعهد زناشویی نقش میانجی ایفا نمایند. نتیجه گیری: با توجه به اثرات عدم تعهد زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی به منظور پیشگیری و درمان فراهم سازد.
بررسی رابطه بین آموزش های نوین(الکترونیک و ترکیبی)، درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی با عملکرد تحصیلی در محیط نظام آموزش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
آموزش الکترونیک و ترکیبی به عنوان رویکرد های نوین آموزشی به دلیل استفاده از فناوری های نوین و کاربرد تعامل در فرایند آموزش و دو سازه درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی به عنوان عوامل انگیزش بخشی به یادگیری دارای اهمیت هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر، بررسی روابط مستقل، تعاملی و تعدیلی دو رویکرد الکترونیکی و ترکیبی، درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانشجویان نظام آموزش از دور بود. در این پژوهش آزمایشی مبتنی بر سه موج آموزشی در قالب آموزش نظری، عملی و نظری- عملی، از بین220 نفر جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول مورگان و کرجسی140 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انجام پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته رویکرد الکترونیک- ترکیبی و پرسشنامه استاندارد شده درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی، به همراه عملکرد تحصیلی در قالب نمرات سه آزمون استفاده شد. برای وجود ارتباط از آزمون همبستگی و برای تبیین از رگرسیون گام به گام استفاده شد .بین رویکرد الکترونیکی – ترکیبی، درگیری تحصیلی(به جزء رفتاری) و بهزیستی تحصیلی با عملکرد تحصیلی در موج اول رابطه وجود داشت. در موج دوم و سوم و در قالب روابط تعاملی، رویکرد ترکیبی در مقایسه با رویکرد الکترونیکی با درگیری تحصیلی، بهزیستی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دارای رابطه مثبت بود،؛ اما در قالب تعدیلی، منفی بود. بنابراین، رویکرد ترکیبی از منظر مستقل و تعاملی در مقایسه با رویکرد الکترونیکی به دلیل تاکید بر چندرسانه ای ها و فرامتن ها بر درگیری تحصیلی، بهزیستی تحصیلی و عملکرد تحصیلی تاثیر بیشتری داشت.
بررسی کارکردهای روان شناختی سرگرمی با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
سرگرمی های مدرن از مفاهیم نوظهور در عصر حاضرند که اثرات و کارکردهای متعددی، ازجمله کارکردهای روان شناختی، دارند. شناخت این کارکردها خود از لحاظ علمی دارای اهمیت خاصی است؛ به طوری که گاه این کارکردها برای سازندگان خودِ این سرگرمی ها نیز مجهول و ناشناخته است. نکته دیگر، شرایط تأثیرگذار در مطلوب بودن یا نبودن این کارکردهاست. توجه به ملاحظات اسلامی می تواند در حل این مسائل راهگشا باشد. در همین راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی در پی یافتن کارکردهای روان شناختی سرگرمی و شرایط مطلوبیت آنها از دیدگاه اسلامی است. در این پژوهش مشخص شد که برخی از کارکردهای روان شناختی سرگرمی عبارت اند از: شادی و تفریح؛ یادگیری و آموزش؛ خودشکوفایی و تعالی یابی؛ تخلیه هیجانات؛ هیجان خواهی و برانگیختگی؛ تجدید قوا و آرمیدگی؛ رهایی یابی از مشکلات؛ ارضای حس آرمان خواهی؛ غفلت زایی و سازگاری؛ روان درمانی؛ خودیابی و جانشین پذیری. در دنیای امروز، غالباً این کارکردها به صورت نامطلوب محقق می شوند. از منظر اسلامی برای اینکه این کارکردها مطلوب باشند، برخی ملاحظات لازم است؛ ازجمله اینکه: سرگرمی حلال باشد و به نتایجی چون غفلت از امور مطلوب و وظایف دیگر انسان، فخرفروشی، رفتار ناگهانی و فاقد دوراندیشی، اعتیاد به سرگرمی، ایجاد نیاز کاذب (مانند مدگرایی)، یکسان سازی فرهنگی، تهاجم به فرهنگ اسلامی و سلطه (اقتصادی، فرهنگی و سیاسی) طاغوتیان منجر نشود.
مقایسه اثربخشی مواجهه درمانی طولانی مدت و تلفیق آن با رفتار درمانی دیالکتیکی بر بهبود رشد پس از آسیب جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
95 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مواجهه درمانی طولانی مدت (PE) خط اول درمان برای اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان و نیروهای نظامی است؛ با این حال، PE ممکن است با ترجیحات بسیاری از بیماران مبتلا به PTSD مطابقت نداشته باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مواجهه درمانی طولانی مدت و پروتکل درمان تلفیقی DBT-PE بر بهبود رشد پس از آسیب جانبازان مبتلا به PTSD انجام گرفت. روش: روش پژوهش، آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به همراه دوره ی پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه جانبازان مبتلا به PTSD مراجعه کننده به بیمارستان روانپرشکی ایثار اردبیل در سال 1401 تشکیل داد. نمونه پژوهش شامل 60 جانباز مبتلا به PTSD بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه رشد و تحول پس از رخداد آسیب زا استفاده شد. گروه آزمایشی اول مواجهه درمانی طولانی مدت (10 جلسه ی 90 دقیقه ای) و گروه آزمایشی دوم درمان تلفیقی برای اختلال استرس پس از سانحه (16 جلسه) دریافت کرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.یافته ها: یافته های نتایج نشان داد مواجهه درمانی و تلفیق آن با رفتاردرمانی دیالکتیکی بر بهبود رشد پس از آسیب جانبازان مبتلا به PTSD تأثیرگذار بودند (0/01>P)؛ با این حال، تأثیر درمان تلفیقی بیشتر از مداخله دیگر بود (0/05>P). نتیجه گیری: بنابراین، با استفاده از این نتایج می توان استفاده از روش های مواجهه درمانی و تلفیق آن با رفتار درمانی دیالکتیکی را به عنوان روش های مؤثر در بهبود علائم روان شناختی مرتبط با اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان در کنار درمان های پزشکی پیشنهاد نمود.
Psychometric Properties of Abbott’s Creative Self-efficacy Inventory for Iranian Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Taking into account the importance of creativity and the effective role of creative self-efficacy (CSE) in it, several attempts have been performed to develop appropriate measures. One of the multi-dimensional tools to assess CSE is Abbott’s (2010) creative self-efficacy inventory. The current study is an attempt to investigate factor structure and psychometric properties of Abbott’s CSE Inventory (2010) in Persian sample. The other objectives were to examine the differences in CSE regarding age and gender.Methods: The participants of this study were students in the age range of 13-19 years and also were schooling in 7th-12th grades of West Azerbaijan high schools (N= 400). Abbott’s CSE Inventory (2010) and intellect/imagination subscale of five factors personality Mini-IPIP scale were used. CFA was executed using AMOS and the data was analysed by SPSS software.Results: Reliability coefficients of raters for creative thinking self-efficacy (CTSE) and creative performance self-efficacy (CPSE) were 0.96 and 0.97 respectively (p<0.01). In addition, internal consistency of the whole scale, CPSE, and CTSE based on Cronbach’s alpha was 0.95, 0.88, and 0.93 respectively. The results showed that two factors were identified by the EFA, with eigenvalues greater than 1. These two factors were retained with 59.529 % of the total variance. The CFA supported construct validity of the CSE Inventory and its multi-factor structure. Also, there was no difference between the genders in terms of CSE, while CSE and age were directly related.Conclusion: The current research revealed that the structure and psychometric properties of the CSE Inventory for the Iranian sample are adequate
ملاحظاتی روش شناختی در آزمایش های علوم شناختی: موردکاویِ تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی از کارکرد هیجانی ترس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در مسیر شکل گیری علوم، همواره نقش کلیدی و تضمین کننده معرفتی برای اتکای دانشمندان به تجربه یا مشاهده در نظر گرفته شده است. دانشمندان تجربی همواره ادعا داشته اند که برای نظریه های خود شواهد قابل اعتمادی دارند. از آن رو که روان شناسی شناختی مدعی است می تواند با استفاده از روش های نوینِ تصویربرداریِ مبتنی بر روش های فیزیک و ریاضی به مسئله شناخت بپردازد، این پژوهش سعی دارد تا نشان دهد ثبت تصویرهای عصبی و فعالیت های کمّی و آماری به تنهایی نمی تواند منجر به استنتاج های قابل اعتماد شود. روش کار: در این پژوهش از تحلیل مفهومی و استدلال فلسفی جهت بررسی نظریه بار بودن استنتاج های حاصل از تصویربرداری استفاده شد. یافته ها: در این مقاله نشان داده شده است که پیش فرض های نظری برای تفسیر تصاویر تصویربرداری ِتشدیدِ مغناطیسیِ کارکردی (fMRI) Functional magnetic resonance imaging) می تواند نقشی سرنوشت ساز برای پیشرفت و گسترش عمیق تر روان شناسی شناختی فراهم نماید، زیرا قابلیت اطمینان استنتاج های حاصل از تصویربرداری با چالشی جدی مواجه است. نتیجه گیری: به عنوان یکی از مصادیق، مطالعه موردی روی تفسیر تصاویر fMRI ترس صورت گرفته و نشان داده شده است که استنتاج های دانشمندان از تصویرهای مغز به شدت نظریه بار است و تفسیرهای موجود یگانه راه نگریستن به این تصویرها نیستند. بنابراین، وجود سؤال های بی پاسخ روش شناختی، جایگاه معرفتی و درجه اطمینان به تفسیر داده های حاصل از این تصویربرداری را متزلزل می سازد.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس ویژگی های شخصیتی و خود بیمارانگاری در افراد واکسینه شده در مرکز واکسیناسیون مجتمع پیامبر اعظم (ص)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گسترش و همه گیری سریع، میزان بالای مرگ و میر آن و نبود هیچگونه درمان و داروی قطعی و تأیید شده برای کرونا، باعث بروز اختلالات شدید شده است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب کرونا براساس ویژگی های شخصیتی خود بیمارانگاری در افراد واکسینه شده در مرکز واکسیناسیون بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، کمی بوده و به صورت توصیفی-همبستگی اجرا شده است و از لحاظ نوع هدف این پژوهش کاربردی می باشد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش کلیه افرادی هستند که در پاییز 1400 به مرکز واکسیناسیون مجتمع پیامبراعظم (ص) دانشگاه آزاد تهران غرب مراجعه کرده اند. از میان این افراد 400 نفر از افراد واکسینه شده ای که دوز دوم را دریافت نموده اند به صورت تصادفی ساده و بر اساس مقدار محاسبه شده به وسیله نرم افزار Gpower به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از سه پرسشنامه، پرسشنامه ویژگی ها شخصیت نئو مک کری و کاستا (1985)، پرسشنامه اضطراب کرونا (علی پور، قدمی، علیپور و عبدالله زاده، 1398) و پرسشنامه خودبیمارانگاری ایوانز (1980) استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد اضطراب کرونا براساس ویژگی های شخصیتی و خودبیمارانگاری پیش بینی می شود. ضریب مسیر اثر روان نژندی (001/0P<، 419/0 β=)، برون گرایی (002/0P=، 160/0 β=) بر اضطراب کرونا اثر مثبت و معنادار و انعطاف پذیری (001/0P<، 23/0- β=) و دل پذیر بودن (001/0P<، 332/0- β=) بر اضطراب کرونا اثر معنادار و منفی دارد. هم چنین ضریب مسیر اثر مسئولیت پذیری بر اضطراب کرونا اثر معنادار ندارد (464/0P=، 036/0 β=). ضریب مسیر اثر خود بیمارانگاری بر اضطراب کرونا اثر مثبت و معنادار وجود دارد (001/0P<، 290/0 β=). نتیجه گیری: از آنجایی که در دوران همه گیری ویروس کرونا، رسانه ها نقش فعالی را اطلاع رسانی اخبار و حوادث ناشی از این همه گیری ایفا می-کنند و این اطلاع رسانی ها تحریک بالای فیزیولوژیکی و در نتیجه هیجان های منفی افراد را به دنبال خواهد داشت که منجر به موفق نبودن افراد در تنظیم هیجان هایشان شده و خودبیمارانگاری را افزایش می دهد. به تبع خودبیمارانگاری نیز با افزایش اضطراب کرونا همراه می گردد. بنابراین دور از انتظار نیست که خودبیمارانگاری، اضطراب کرونا را در افراد واکسینه شده پیش بینی کند.
تحلیل جامعه شناختی تأثیر شبکه اجتماعی تلگرام بر تعارضات تربیتی والدین و فرزندان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین اشکال تعارض والدین و فرزندان، نحوه استفاده و حضور آنان در شبکه های اجتماعی است. بر این اساس هدف از مطالعه حاضر تحلیل جامعه شناختی تأثیر شبکه اجتماعی تلگرام بر تعارضات تربیتی والدین و فرزندان بوده است. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران هست که نمونه ای به حجم 391 نفر به روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش تحقیق پیمایشی بر پایه الگوی تعارض با والدین «فاین، جی مورلند و اندرو شوبل» و پرسشنامه محقق ساخته(حاوی9 سؤال مربوط به متغیر مستقل(شکل و قالب، محتوای شبکه تلگرام)و13سؤال مربوط به متغیر وابسته (نوع و سطح تعارض) گردآوری شده است. پایایی کل پرسشنامه به وسیله ضریب آلفای کرونباخ 83/0تأیید و اطلاعات گردآوری شده توسط روش های توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزارهای spss وAmos تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که متغیر شکل و قالب استفاده از تلگرام با ضریب (3.856) بیشترین تأثیر را بر تعارضات تربیتی در میان دانش آموزان دارد و متغیر محتوی شبکه اجتماعی تلگرام با ضریب(0.227) در مرتبه بعدی قرار دارد. درمیان متغیرهای عامل شکل و قالب استفاده از تلگرام، متغیر میزان استفاده از تلگرام درطول شبانه روز با ضریب(2.08)و ازمیان متغیرهای عامل محتوی شبکه اجتماعی تلگرام، متغیر میزان حذف مخاطبین مانند موسسه، سازمان یا مرکز در تلگرام، با ضریب(0.142) بیشترین تاثیر بر تعارضات تربیتی را دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های دیگر پژوهش مهم ترین عامل ایجاد تعارضات دانش آموزان با والدین مربوط به ارتباط با جنس مخالف با ضریب (1.235) و در خصوص سطح تعارض، مؤثرترین عامل حل اختلاف با نصیحت پذیری و احترام متقابل با ضریب(0.185) بوده است.
رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی براساس نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی تنظیم هیجان دانش آموزان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر در نظر گرفته شده که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (مدلیابی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین ذهن آگاهی و پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۸۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری بود. طرح پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری در سال 1401 بودند که به مراکز اختلالات یادگیری تبریز مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 مادر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب (AI، بک و کلارک، 1998) و خودتنظیمی عاطفی (SREQ، لارسن و پریز مایک، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین اضطراب و خودتنظیمی هیجانی پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0>P) وجود دارد. در واقع آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی مادران تأثیر دارد و باعث کاهش نگرانی و افزایش خودتنظیمی هیجانی می شود.
بررسی سبک های دلبستگی و سبک های هویت در گروه های مهاجر و غیرمهاجر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۱۵۰-۱۱۳۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: از جمله متغیرهای مهم و مرتبط با مهاجرت، سبک های دلبستگی و هویت افراد است، زیرا مهاجرت همراه با تغییرات سریع در عملکرد و ارتباط اجتماعی است و این امر می تواند منجر به شکل گیری اضطراب دلبستگی و تغییرات هویتی در افراد شود. با این وجود در زمینه مقایسه سبک های دلبستگی و هویت در افراد مهاجر و غیر مهاجر، پژوهش های اندکی صورت گرفته است. هدف: هدف ﭘﮋوﻫﺶ حاضر مقایسه سبک های هویت و سبک های دلبستگی در مهاجران بین المللی ایرانی و غیر مهاجران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی - مقایسه ای مبتنی بر روش پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی افراد مهاجر به کشورهای اروپای غربی از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۷ و افراد غیر مهاجر ایرانی در سال 1400 در شهر تهران بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 200 نفر (100 نفر مهاجر و 100 نفر غیرمهاجر) به پرسشنامه های سبک های هویتی برزونسکی (1992) و سبک های دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1990) پاسخ دادند. از تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS-23 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه مهاجر و غیر مهاجر در متغیرهای سبک اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم - اجتنابی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 <P) و بین دو گروه مهاجر و غیر مهاجر در سبک دلبستگی وابستگی تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت 17 درصد از تفاوت های بین دو گروه را تبیین می کند (0/05 >P)، اما در سبک های دلبستگی اضطرابی و نزدیکی تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (0/05 <P). نتیجه گیری: در راستای نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که بین افراد مهاجر و غیر مهاجر تفاوت معناداری در سبک های هویتی وجود ندارد و فقط در مؤلفه وابستگی متغیر دلبستگی مهاجران نمرات بالاتری کسب کردند. ازاین رو لازم است که به آسیب دلبستگی در افراد مهاجر توجه بیشتری شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: محققان علاقه مند به مکانیسم های تسهیلگر در مداخلات درمانی ازجمله سازوکارهای فرهنگی می باشند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش از نوعِ ترکیبی (کیفی-کمی) می باشد. طرح پژوهش در قسمت کیفی از نوع روش تحلیل محتوای قیاسی و در قسمت کمی از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 48 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی در 3 گروه آزمایشی (2 گروه) و گواه جای گزاری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. داده ها با بهره گیری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی و توسط نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت اثر دو شیوه درمان بر مؤلفه های تحمل (020/0=p)، ارزیابی (037/0=p) و به تبع آن نمره کل تحمل پریشانی (016/0=p) معنادار است، به طوری که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا علاوه بر نمره کل تحمل پریشانی میانگین نمرات دو مؤلفه تحمل و ارزیابی آن را بیشتر افزایش داده است. نتیجه گیری: می توان گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا روش مؤثرتری برای افزایش تحمل پریشانی در مادران کودکان فلج مغزی است.