فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف این مطالعه باهدف بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی مقیاس بی اعتمادی وسواسی در جمعیت دانشجویان ایرانی انجام شد. با وجود اهمیت بی اعتمادی وسواسی به عنوان شکل رایجی از اختلال وسواسی جبری رابطه ای و همچنین آشفتگی هایی که می تواند در زندگی مشترک افراد ایجاد کند، ابزار مناسبی جهت سنجش بی اعتمادی وسواسی در جمعیت ایرانی وجود ندارد. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای سنجش این سازه در پژوهش ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. مواد و روش ها در این مطالعه توصیفی، 365 نفر از دانشجویان متأهل دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که در بهار و تابستان سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ مشغول به تحصیل بودند، با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. پایایی نسخه فارسی مقیاس بی اعتمادی وسواسی، با استفاده از همسانی درونی آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی روایی همگرای مقیاس بی اعتمادی وسواسی، از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، پرسش نامه علائم وسواسی اجباری مربوط به شریک و پرسش نامه بازنگری شده وسواس فکری عملی استفاده شد. یافته ها نتایج تحلیل عاملی تأییدی، از ساختار تک عاملی مقیاس بی اعتمادی وسواسی حمایت کرد. همچنین ارزیابی روایی همگرا، همبستگی مثبت و معناداری بین نسخه فارسی مقیاس بی اعتمادی وسواسی و پرسش نامه های علائم وسواسی اجباری مربوط به شریک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسش نامه بازنگری شده وسواس فکری عملی نشان داد (0/01>P). آلفای کرونباخ برای این مقیاس 0/94 به دست آمد. نتیجه گیری نسخه فارسی مقیاس بی اعتمادی وسواسی از ویژگی های روان سنجی مناسبی در جمعیت ایرانی برخوردار است . نسخه فارسی مقیاس بی اعتمادی وسواسی را می توان در زمینه های بالینی و تحقیقاتی برای غربالگری، تشخیص و پایش بی اعتمادی وسواسی در اختلال وسواسی جبری رابطه ای استفاده کرد.
کندوکاو خشونت و راهبردهای مقابله با آن در میان دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
258 - 280
حوزههای تخصصی:
خشونت در مدرسه پدیده ای است که می تواند کودکان را از سنین پایین با انواع آسیب درگیر کند و بر زندگی فردی و اجتماعی آنان اثرات بلندمدتی بگذارد. بر این اساس، مطالعه حاضر درصدد بررسی خشونت و راهبردهای مقابله با آن در میان دانش آموزان است. روش شناسی کیفی نظریه زمینه ای به عنوان رویکرد پژوهش مورداستفاده قرار گرفت. میدان مطالعه، شهر شیراز است و مشارکت کنندگان هجده نفر (شش پسر و دوازده دختر) از دانش آموزان مقطع سوم و چهارم ابتدایی که در کانون پرورش فکری شماره یک شیراز عضو بودند با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها منجر به خلق سیزده مقوله و یک مقوله هسته گردید که عبارت انداز: خشونت عمودی، خشونت افقی، توسل به خشونت فیزیکی، پاپوش درست کردن، توسل به مسئولین مدرسه، انفعال، گفتگو و پیگیری، حمایتگری، توسل به شبکه خانوادگی، تاکتیک دوست شدن، مقاومت در درس (مثبت و منفی)، اقناع، قطع ارتباط و گریز. مقوله هسته نیز عبارت است از: مدرسه کانون تولید و بازتولید خشونت. به طورکلی یافته ها نشان می دهد که خشونت به زبان مشترک در ساختار آموزشی بدل شده است و با تغییر ماهیت، بیش از آنکه به جسم کودکان آسیب وارد کند، روح آن ها را مورد آزار قرار می دهد. بر این اساس کودکان برای کاهش آسیب و تغییر وضعیت موجود خود به عنوان قربانی روش های خلاقانه ای را در مواجهه با خشونت در محیط مدرسه خلق می کنند و بکار می برند.
رابطه کیفیت تدریس معلمان با انگیزش به پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان سنقر و کلیایی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
116 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه کیفیت تدریس معلمان با انگیزش به پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان سنقر و کلیایی در سال تحصیلی 1400-1399 می باشد. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ همچنین این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری پژوهش را کلیه معلمان و دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان سنقر و کلیایی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که سه مدرسه به عنوان نمونه انتخاب و در هر مدرسه 5 کلاس انتخاب شدند و با توزیع پرسشنامه در بین دانش آموزان و معلمان هر کلاس به صورت تصادفی ساده داده های لازم گردآوری شد. تعداد حجم نمونه با توجه به تعداد جامعه نامحدود تعداد 200 نفر (100 نفر معلم و 100 دانش آموز) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های کیفیت تدریس معلمان کریاکیدز، کمپ و گاگاتاسیس (2000)، انگیزش به پیشرفت تحصیلی والراند و همکاران (1992) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990) پاسخ دادند. نتایج نشان داد کیفیت تدریس معلم توان پیش بینی انگیزش به پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان را دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت کیفیت تدریس معلم توان پیش بینی انگیزش به پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان را دارند را دارند که این امر می تواند موردتوجه مراکز آموزش وپرورش و معلمان قرار گیرد.
بررسی همبستگی بین کارکرد خانواده و اعتیاد به بازی های آنلاین در نوجوانان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
750 - 757
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین رابطه بین اعتیاد به بازی های آنلاین و کارکرد خانواده در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان شادگان بود. به این منظور 132 دانش آموز پسر در سال تحصیلی 1400-1399 به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. طرح پژوهش همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2009) و کارکرد خانواده مک مستر (1983) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها به روش آمار توصیفی و روش های آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد بین اعتیاد به بازی های آنلاین و کارکرد خانواده رابطه منفی و معنادار وجود داشت (p<0.01).
روابط ساختاری بین کمال گرایی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان: بررسی نقش میانجی استرس ادراک شده
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
767 - 777
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون نقش میانجی گری استرس ادراک شده در رابطه بین کمال گرایی با استرس ادراک شده در دانش آموزان بود. شرکت کنندگان پژوهش 301 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه دوم بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی هیگل و همکاران، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران دانش آموزان بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام گرفت. یافته ها نشان داد که کمال گرایی و بهزیستی روان شناختی به ترتیب پیشایند و پیامد استرس ادراک شده در دانش آموزان هستند. همچنین، یافته ها نشان داد که استرس ادراک شده میانجی گر معنی دار رابطه کمال گرایی به بهزیستی روان شناختی است. یافته های این پژوهش می تواند برای مشاوران مدارس، روانشناسان تربیتی و معلمین در کاهش مشکلات کمال گرایی و استرس دانش آموزان کمک کننده باشد.
روابط ساختاری طرح واره های ناسازگار اولیه و رضایت زناشویی: نقش میانجی گری ناگویی هیجانی در فرهنگیان متأهل
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
565 - 576
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون نقش میانجیگری ناگویی هیجانی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و رضایت زناشویی بود. شرکت کنندگان پژوهش 300 فرهنگیان متأهل زن بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یونگ با ضریب آلفای 0/96، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو با ضریب آلفای کرونباخ 0/85، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف با ضریب آلفای کرونباخ 0/77، و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ با ضریب آلفای کرونباخ 0/92 بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم الگوی پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های مدل معادلات ساختاری و بوت استراپ انجام گرفت. یافته ها نشان داد که ناگویی هیجانی میانجی گر معنی دار رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه به رضایت زناشویی است. یافته های این تحقیق می تواند برای مشاوران و متخصصین بالینی در حل مشکلات زناشویی کاربرد فراوانی داشته باشد.
اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
554 - 570
حوزههای تخصصی:
هدف: بر اساس افراد مبتلا به ام اس از کیفیت زندگی و خودکارآمدی پایینی برخوردار هستند. بنابراین، مطالعه ای حاضر با هدف بررسی خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (درمان طرحواره ای=گروه آزمایش اول درمان شناختی رفتاری و گروه آزمایش دوم و گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه (2 گروه آزمایش و گروه گواه)، مداخلات درمانی (یعنی درمان طرح واره ای و درمان شناختی رفتاری) هر کدام به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعته (90 دقیقه ای) بر روی گروه های آزمایش اعمال شد و یک هفته پس از اتمام جلسات درمان، از گروه-های آزمایش و گواه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی (49/219 = F، 001/0 P =) و خودکارآمدی (929/21 = F، 001/0 P =) نمونه آماری پژوهش تأثیر معناداری داشت. همچنین، معناداری آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از پایداری تأثیرات هر دو درمان بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به سیاست گذاران سلامت پیشنهاد می شود اقدامات و برنامه های درمانی شناختی-رفتاری جهت بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان مبتلا به ام اس صورت گیرد.
رابطه سیستم های مغزی- رفتاری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجیگری صفات تاریک شخصیت
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به نظر می رسد یکی از عوامل مهم تاثیرگذار در اختلالات خوشه B شخصیت، سیستم های مغزی- رفتاری و صفات تاریک شخصیت است بنابراین هدف پژوهش حاضر رابطه سیستم های مغزی -رفتاری گری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجی گری صفات تاریک شخصیت می باشد. روش پژوهش: طرح این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر کنترل متغیرها، یک روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه تعداد 450 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ابعاد تاریک شخصیت یوسفی و ایمان زاد (1397)، مقیاس تجدید نظر شده حساسیت به تقویت جکسون (2009) و آزمون بالینی چند محوری میلون (1970) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سیستم فعالساز رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین سیستم بازداری رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه منفی وجود دارد. بین صفات تاریک شخصیت با اختلال شخصیت نمایشی رابطه مثبت وجود دارد (05/0 > p). بین سیستم بازداری رفتاری و جنگ و گریز گری با صفت تاریک ماکیاولیسم رابطه منفی وجود دارد (05/0 > p). همچنین نتایج پژوهش نشان داد که صفات تاریک شخصیت نقش میانجی معنی داری در رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اختلالات شخصیتی دارند (05/0 > p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که توجه به متغیرهای سیستم های مغزی رفتاری و صفات تاریک شخصیت نقش مهمی در اختلالات شخصیتی دارند.
رواسازی و پایاسازی پرسشنامه نشانگان شخصیت نمایشی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش رواسازی و پایاسازی پرسشنامه نشانگان اختلال شخصیت نمایشی فرگوسن و نگی (2014) در دانشجویان بود. روش پژوهش زمینه یابی-توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری که در سال تحصیلی 1399در دانشگاه های شهر تهران مشغول به تحصیل بودنددر نظر گرفته شد. تعداد 307 دانشجو به روش نمونه گیری برخط (دردسترس) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه شخصیت نمایشی فرگوسن و نگی (2014) و مقیاسMMPI استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی بیانگر این بود که گویه های این پرسشنامه از توان لازم برای اندازه گیری مؤلفه های اغواگری، جلب توجه و نشانگان شخصیت نمایشی برخوردار بودند، همچنین آلفای کرونباخ مؤلفه های مذکور به ترتیب معادل 78/0 و 69/0 بدست آمد و همسانی درونی کلی پرسشنامه معادل 7/0 بود، نمره کل پرسشنامه نشانگان شخصیت نمایشی با نمرات مؤلفه های انحراف روانی/اجتماعی، پارانویا، ضعف روانی و اسکیزوفرنی MMPI به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 همبسته بود. بنابراین پرسشنامه نشانگان شخصیت نمایشی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و استفاده از آن در کار پژوهشی و درمانی به پژوهشگران و درمانگران توصیه می شود.
پیش بینی اضطراب سلامت در پرستاران بر اساس سبک های دلبستگی، تحمل پریشانی و دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب سلامت بر اساس سبک های دلبستگی، تحمل پریشانی و دشواری در تنظیم هیجان در پرستاران انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه پرستاران بیمارستان میلاد شهر تهران در سال 1401 بودند که از بین آن ها به صورت در دسترس 131 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل سیاهه اضطراب سلامت (HAI، سالکوسکیس و وارویک، 2002)، سیاهه سبک های دلبستگی (AAI، سیمپسون، 1990)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گرتز و روئمر، 2004) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین اضطراب سلامت با سبک دلبستگی ناایمن (42/0=r)، تحمل پریشانی (41/0=r) و دشواری در تنظیم هیجان (42/0=r) همبستگی معنادار وجود دارد (۰1/۰p‹). همچنین سبک دلبستگی ناایمن (257/0=B و 003/0=P)، تحمل پریشانی (232/0=B و 008/0=P) و دشواری در تنظیم هیجان (263/0=B و 002/0=P) توان پیش بینی 30 درصد از تغییرات اضطراب سلامت را داشتند. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی، تحمل پریشانی و دشواری در تنظیم هیجان نقش کلیدی در اضطراب سلامت پرستاران دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش اضطراب سلامت پرستاران ضروری است.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان قاینات در سال تحصیلی 1401 -1402 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 36 دانش آموز دختر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گمارده شدند (هر گروه 18 نفر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مشارکت اجتماعی (CPQ) سهرابی و همکاران (1389) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف فرم کوتاه (RSPWB-SF) ریف (2002) بود. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، اما گروه آزمایش پژوهش مداخله خودتنظیمی را در طول هفت جلسه (در هفت جلسه نود دقیقه ای و هرهفته یک جلسه) دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون هر شش مولفه بهزیستی روان شناختی (پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و متغیر مشارکت اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج نشان داد که آموزش خودتنظیمی، احتمالا درمان کارآمدی برای بهبود بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی در دانش آموزان است.
نقش میانجی توانمندی ایگو در تاثیر سبک های دلبستگی بر کارکردهای اجرایی در افراد دارای آسیب شناختی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراد دارای آسیب شناختی خفیف در بهره گیری از انواع حافظه کاری، کارکردهای اجرایی و به تبع آن در سایر حیطه های شناختی، هیجانی و ارتباطی دچار مشکل هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک های دلبستگی بر کارکردهای اجرایی با نقش میانجی توانمندی ایگو در افراد دارای آسیب شناختی خفیف انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر مطالعه ای مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه شامل افراد 40 سال به بالای دارای آسیب شناختی خفیف مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شش ماهه دوم سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 364 نفر از آنها انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس ارزیابی مختصر وضعیت روانی (MMSE)، پرسشنامه سبک های دلبستگی (RASS)، مقیاس کارکردهای اجرایی بزرگسالان (ADEXI)، پرسشنامه سنجش نیرومندی من (PIES) و مقیاس انعطاف پذیری شناختی (CFI) را تکمیل کردند. یافته ها در چارچوب مدل سازی معادلات ساختاری در فضای نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها حاکی از برازش مدل مورد نظر بود و متغیر پیش بین در مجموع 70 درصد از واریانس متغیر ملاک را تبیین کرد. نتایج به دست آمده حاکی از تاثیر غیرمستقیم دلبستگی ایمن (0/002P= ،0/0138β=)، اثر غیرمستقیم دلبستگی اجتنابی (0/002P= ،0/204β=) و اثر غیرمستقیم دلبستگی اضطرابی (0/001P= ،0/196β=) بر کارکردهای اجرایی از طریق نیرومندی ایگو بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر نقش میانجی توانمندی ایگو در رابطه بین سبک های دلبستگی با کارکردهای اجرایی بود. یافته های این پژوهش حاکی از اهمیت سازه ی توانمندی ایگو به عنوان یک مفهوم بالینی ضروری در مداخله های پیش گیرانه و درمانی مرتبط با کارکردهای اجرایی در افراد دارای آسیب شناختی خفیف است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تجربه درد علاوه بر اینکه می تواند انگیزه مصرف مواد مخدر باشد، همچنین در مرحله درمان و پس از درمان نیز می تواند عاملی جهت مصرف دوباره مواد مخدر باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح پیش آزمون- پس آزمون و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر اراک در سال ۱۴۰۰ بود. با روش نمونه گیری در دسترس، ۶۰ نفر انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه ۲۰ نفر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده درد مک گیل (۲۰۰۹) بود. درمان ذهن آگاهی در ۸ جلسه (هر جلسه ۹۰ دقیقه) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نیز در ۸ جلسه (هر جلسه ۹۰ دقیقه) اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس برای درد مزمن در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری را نشان داد (۰/۰۰۱=P). هر دو درمان بر بهبود درد مزمن اثربخشی چشمگیری داشت و این اثربخشی برای گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر بود (۰/۰۱=P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با ذهن آگاهی اثربخشی بیشتری بر بهبود درد مزمن نشان داد؛ بنابراین استفاده از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر توصیه می شود.
مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه: نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
41 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیر بالینی و جنبه های حسی یا هیجانی درد ادراک شده تحت تأثیر عوامل روانی و اجتماعی قرار دارد. بنابراین؛ هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مفاصل مقاوم به درمان بر اساس ویژگی های شخصتی و طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی، بود. روش : در این پژوهش توصیفی- همبستگی تعداد 371 بیمار مبتلا به درد مزمن مفاصل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه شخصیتی نئو - فهرست پنج عاملی کاستا و مک کری (NEO-FFI)، مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ - فرم کوتاه (YSQ-SF)، مقیاس حمایت اجتماعی شربورن و استووارت (MOS-SSS ) و فرم کوتاه پرسشنامه درد مک گیل (SF‑MPQ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 20 و Smart-PLS ورژن 3 انجام شد. یافته ها : نتایج حاکی از همبستگی معکوس و معنی دار ویژگی های شخصیتی برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری، با وجدان بودن و همه مولفه های حمایت اجتماعی و همبستگی مثبت و معنادار ویژگی شخصیتی نروزگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه با ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن مفاصل مقاوم به درمان بود. همچنین، اثر تعدیل کننده حمایت اجتماعی در تحلیل مسیر ارتباط بین متغیرهای پنهان مدل معنادار بود. نتیجه گیری : پزشکان و متخصصان بهداشت روان می توانند از این نتایج برای اهداف درمانی و پیشگیری از وضعیت هیجانی منفی بیماران مبتلا به درد مزمن در تصمیمات بالینی و غیر بالینی استفاده کنند.
Designing a Reverse Learning Model and Investigating the Effectiveness of the Created Educational Program on Academic Engagement and the Sense of Belonging to School of Senior High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the recent change in teaching methods from teacher-centered to student-centered, and the existence of a gap in student-centered education models, this research aimed to design a reverse learning model and investigate the effectiveness of the resulted educational program on the academic engagement and the sense of belonging to the school of the senior high school students. The research was developmental in nature, with a sequential exploratory mixed-method design adopting meta-synthesis and quasi-experimental approach. The research scope included all scientific articles and documents published from 2011 to 2021. The validity of the articles was checked via the CASP, the validity and reliability of the meta-synthesis was checked by the Laushe and the Scott’s pi tests respectively. Finally, to implement the educational intervention, 40 male and female senior high school students of Bukan were selected by standardized random sampling method and assigned to two groups of experimental and control. The research instruments included Rio's academic engagement questionnaire (2013), Brown and Evans' (2002) sense of belonging to school questionnaire as well as the researcher designed reverse learning package. Based on the meta-synthesis of the related studies, 4 categories, 8 concepts, and 23 codes for reverse learning were discovered, labeled, and confirmed based on which, a training package was designed and implemented in 10 sessions of 45 minutes. The results showed that reverse learning model has a positive and significant effect on students' academic engagement and belonging to school (sig<0.05).
مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
25 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام مادران دارای کودک سنین پیش از دبستان در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. 45 نفر از مادران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی برای کودکان پیش از دبستان (دهقانی، 1392) بود. گروه آزمایشی اول 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله تعامل مؤثر والد- کودک (بهرامی و همکاران، 1400) و گروه آزمایشی دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فیلیال تراپی (براتون و همکاران، 2006) را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تأثیر مداخله فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد و کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان (203/10F=) معنادار بوده است (05/0>P). همچنین مقایسه تطبیقی بین دو مداخله نشان داد در ابعاد شناختی و آموزشی بهزیستی روان شناختی، تفاوت معناداری به نفع مداخله تعامل مؤثر والد و کودک مشاهده شد. همچنین اثر فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک بر متغیر وابسته در مرحله پیگیری 60 روزه تداوم داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک می توانند نقش مهمی در افزایش بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان، ایفا کنند
نقش واسطه ای خودکارآمدی عمومی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
183 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان بود. این مطالعه توصیفی-مقطعی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری را بزرگسالان 20 تا 45 سال تشکیل می دادند که پرسشنامه ها را به صورت الکترونیکی در فضای مجازی پاسخ دادند. از بین این افراد، 291 نفر به روش در دسترس جهت تدوین الگوی ساختاری انتخاب شدند. زمان اجرای این پژوهش شهریور تا مهر 1400 بود. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991)، مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران، مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران بودند. در تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری، با نسخه 24 نرم افزار SPSS و AMOS و جهت آزمون معنی داری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استرپ استفاده شد. تحلیل های میانجی نشان داد که در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا، خودکارآمدی نقش واسطه ای را ایفا می کند؛ درحالی که تحمل پریشانی در رابطه بین این دو متغیر نقش واسطه ای ندارد. اضطراب کرونا به طور مستقیم بر امید به زندگی رابطه نشان داد. همچنین متغیر امید به زندگی به اندازه 75/0 = تبیین گشت. با توجه به نتایج این پژوهش اگر ارتقاء خودکارآمدی به عنوان متغیر تأثیرگذار بر امید به زندگی در اولویت های کادر آموزش و درمان قرار گیرد، بر این اساس خودکارآمدی از طریق تأثیر بر کاهش اضطراب کرونا می تواند بر امید به زندگی تأثیر بگذارد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع چاقی و اضافه وزن به میزان هشدار دهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مساله می تواند پیامدهای مختلف روان شناختی را برای افراد چاق به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات (16/8=F، 001/0>P)، دشواری در توصیف احساسات (83/10=F، 001/0>P)، و تفکر معطوف به بیرون (89/10=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی طلاق است که می تواند اثرات آسیب پذیری روی فرد و جامعه دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه با دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1401 مراجعه کرده اند، بود که از بین آن ها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران (2007) و پرسشنامه ابراز هیجان کینگ و امونز (1990) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به دست آمده است. پروتکل درمان شناختی-رفتاری در 8 جلسه (یک جلسه در هفته) به مدت 90 دقیقه انجام شد. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان شناختی-رفتاری در کاهش اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری، ماندگار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری بر اجتناب تجربی و ابراز هیجان زنان درگیر طلاق عاطفی موثر بود موثر است و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات زنان درگیر طلاق عاطفی استفاده کرد.
اثربخشی بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل ناکامی و اضطراب سلامت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل ناکامی و اضطراب سلامت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر طرح پژوهشی نیمه آزمایشی با گروه گواه و پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری بود. 40 نفر از زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر تهران در سال 1399 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند (هر گروه 20 نفر). داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه تحمل ناکامی و پرسشنامه اضطراب سلامت بیماران مبتلا به ام اس به دست آمد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین میانگین متغیرهای مورد بررسی در مرحله پیش آزمون بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت که بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل ناکامی (20/8327=F، 001/0P>) و اضطراب سلامت (8/7816=F، 001/0P >) در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس موثر بوده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بسته ی آموزشی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت می تواند در بهبود تحمل ناکامی و اضطراب سلامت در بیماران زن مبتلا به ام اس موثر باشد.