مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اختلال وسواس فکری عملی
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی روایی و ساختار عاملی پرسشنامه فارسی پادوآ (اصلاحی دانشگاه ایالتی واشنگتن) (مقیاس اندازهگیری وسواس فکری- عملی) در 348 نفر نمونه غیربالینی دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران.
روش: پس از ترجمه پرسشنامه به زبان فارسی و برگردان آن به زبان اصلی و کنترل نهایی به وسیله مبتکر آزمون (برنز)، پرسشنامه فارسی پادوآ، با توجه به شاخصهای فرهنگی به صورت آزمایشی در 20 دانشجو اجرا شد. مجموع آزمودنیهای این پژوهش، 348 نفر در فاصله سنی 44-18 سال بودند. آزمودنی ها علاوه بر پرسشنامه فارسی پادوآ، پرسشنامههای وسواس فکری- عملی و پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی، مقیاس اضطراب بک، پرسشنامه اضطراب حالت- صفت اشپیلبرگر، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کلی (حاوی اطلاعات جمعیتنگاشتی) را تکمیل کردند.
یافتهها: تحلیل ساختار عاملی پرسشنامه فارسی پادوآ، هشت عامل شبیه و نه عامل همسان با مطالعات قبلی بود: وسواسهای آلودگی، اجبارهای شست وشو، اجبارهای نظم و ترتیب، اجبارهای وارسی، افکار وسواسی آسیب به خود و دیگران، افکار وسواسی خشونت، تکانههای وسواسی آسیب به خود و دیگران، تکانههای وسواسی دزدی. نتایج مطالعه حاضر، بیانگر پایایی و همسانی درونی با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0)، ضریب دونیمهسازی با استفاده از همبستگی اصلاحشده اسپیرمن (95/0) و پایایی حاصل از روش بازآزمایی (77/0) بود. برای برآورد روایی ملاک، پرسشنامه فارسی پادوآ با دو پرسشنامه وسواس فکری- عملی و پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی مقایسه شد که نتایج به ترتیب 69/0 و 58/0 به دست آمد.
نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه پادوآ، در انطباق با نسخه اصلی، یک پرسشنامه نسبتاً پایا و معتبر در کشور ایران است.
ابعاد اسکیزوتایپی: پیوستاری بین اسکیزوفرنیا و اختلال وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه اسکیزوفرنیا و اختلال وسواس فکری عملی مقوله های تشخیصی متمایزی هستند، ولی بر اساس برخی ویژگی ها بین دو اختلال همپوشی وجود دارد. همچنین، بین شخصیت اسکیزوتایپی به عنوان شخصیت پیش نشانه ای اسکیزوفرنیا و اختلال وسواس فکری عملی شباهت هایی وجود دارد که در ادبیات پژوهشی اخیر انعکاس یافته اند. بررسی حاضر، به منظور امکان ارتباط الگوهای اسکیزوتایپی با اسکیزوفرنیا و اختلال وسواس فکری عملی انجام گرفت. صد و دو آزمودنی (دو گروه از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال وسواس فکری عملی به همراه گروه بهنجار، هر کدام 34 نفر) با استفاده از مقیاس شخصیتی اسکیزوتایپی (STA) و پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپی، فرم کوتاه (SPQ-B)، بررسی شدند. نتایج نشان داد گروه های اسکیزوفرنیا، اختلال وسواس فکری عملی و بهنجار به ترتیب بیشترین نمره را در مقیاس-های اسکیزوتایپی کسب کرده اند. این یافته ها در راستای تحقیقات قبلی و بر اساس رابطه وسواس و اسکیزوفرنیا از طریق الگوهای شبه پسیکوزی شخصیت اسکیزوتایپی تفسیر گردید.
مقایسه خطاهای شناختی و نشخوارهای فکری در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و فوبی اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این مطالعه، با هدف مقایسه خطاهای شناختی و نشخوارهای فکری، در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و فوبی اجتماعی انجام شد. مواد و روش ها طرح پژوهش، تحقیق توصیفی پس رویدادی، از نوع مقطعی بود. شرکت کنندگان پژوهش، سی نفر بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و سی نفر بیمار مبتلا به اختلال فوبی اجتماعی، در رده سنی پانزده تا پنجاه سال شهر زنجان بودند. این افراد، به صورت نمونه دردسترس و با استفاده از تشخیص روان پزشک و مصاحبه تشخیصی ساختاریافته ( SCID-I ) و (( SCID-II و براساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها، پرسش نامه خطاهای شناختی (( CET و پرسش نامه سبک پاسخ دهی نشخواری ( RRS ) به کار رفت. داده ها، با استفاده از نسخه هجدهم نرم افزار SPSS و ازطریق روش تحلیل واریانس چندمتغیره (( MANOVA تحلیل شد. یافته ها نتایج نشان داد که بین مؤلفه های خطای شناختی بیماران دو گروه، تفاوت معنادار وجود دارد ( P ≤ 0/05). افزون براین، بین میانگین نمرات مؤلفه های نشخوار فکری در گروه ها، در سطح 05/0 تفاوت معنادار وجود ندارد. ن تیجه گیری براساس یافته های پژوهش، خطاهای شناختی و نشخوارهای فکری، نقش مهمی در اختلال های وسواس فکری عملی و فوبی اجتماعی دارد که هر دو گروه، آن ها را تجربه می کنند؛ هرچند بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، درمقایسه با بیماران مبتلا به اختلال فوبی اجتماعی، خطاهای شناختی بیشتری دارند. همچنین نتایج، نقش برابر نشخوارهای فکری را در آسیب شناسی این دو گروه تأیید می کند.
مقایسه ی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) و اختلال پانیک (PD) با جمعیت غیربالینی در باورهای وسواسی و استرس کرونا دو سال پس از آغاز همه گیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به دلیل شباهت برخی از علایم اختلال پانیک (PD) و بیماری کرونا، مبتلایان به این اختلال نیز همانند مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) نسبت به پیامدهای منفی همه گیری آسیب پذیر هستند. با وجود این، مطالعات قبلی چندان به اثرات کرونا روی این اختلال نپرداخته اند. با توجه به اهمیت مکانیسم های شناختی در هر دو اختلال، به خصوص بررسی اثرات شناختی کرونا کلیدی است. هدف از مطالعه ی حاضر، مقایسه ی مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) و اختلال پانیک (PD) برحسب باورهای وسواسی و استرس کرونا دو سال پس از آغاز همه گیری است. مواد و روش ها: در یک طرح علّی مقایسه ای، 127 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و بعد از مصاحبه ی بالینی، به گروه های اختلال وسواس فکری عملی (OCD؛ 42 نفر)، اختلال پانیک (PD؛40 نفر) و گروه غیربالینی (45 نفر) تقسیم شدند و به پرسش نامه ی باورهای وسواسی (OBQ-44) مقیاس استرس کرونا و پرسش نامه ی سلامت بیمار (PHQ-9) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بین نمرات دو گروه بالینی در هیچ یک از باورهای وسواسی تفاوت معناداری وجود نداشت. در مولفه ی پیامدهای اجتماعی/ اقتصادی و استرس تروماتیک از مولفه های استرس کرونا، بین گروه های بالینی و غیربالینی تفاوتی وجود نداشت. با وجود این، مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) در بیگانه هراسی و مبتلایان به اختلال پانیک (PD) در چک کردن های وسواسی و اطمینان خواهی، نمرات به طور معنادار بیش تری نسبت به دو گروه دیگر دریافت کردند. حتی دو سال پس از آغاز همه گیری، گروه های بالینی بیش تر از جمعیت غیربالینی، نگران خطر و آلودگی مرتبط با کرونا بودند. نتیجه گیری: باورهای وسواسی در مبتلایان به اختلال پانیک (PD) طی دوره ی همه گیری قابل مقایسه با مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) است. همچنین، مبتلایان به اختلال پانیک (PD) بیش تر از مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی (OCD) و گروه غیربالینی درگیر چک کردن های وسواسی و اطمینان خواهی می شوند که می تواند هزینه های زیادی را بر نظام درمانی طی دوره ی همه گیری تحمیل کند.
اتحاد درمانی در مشاوره از راه دور: تجارب افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و مشاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، پاسخ به این سؤال بود که تجارب افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و درمانگران درزمینه دریافت خدمات از راه دور چگونه بوده و درخلال آن به واکاوی تجارب مربوط به برقراری و حفظ اتحاد درمانی در مشاوره از راه دور پرداخته شده است. روش انجام این پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. روش اصلی جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و راهنمای مصاحبه با استفاده از متون و همچنین نظر متخصصان طراحی شد. از تحلیل مصاحبه ها با 12 مراجع مبتلا به وسواس فکری عملی و 7 درمانگر وسواس با تجربه مشاوره از راه دور، سه مضمون اصلی شامل شکل گیری اتحاد درمانی، موانع اتحاد درمانی و عوامل ارتقادهنده اتحاد درمانی به دست آمده است. نتایج نشان داد ایجاد و حفظ اتحاد درمانی در مشاوره از راه دور اگر چه ممکن است با موانعی روبه رو باشد، اگر مشاور بتواند موانع موجود را تشخیص دهد و با کمی خلّاقیت فنون و مهارت های مشاوره را با شرایط فضای مجازی تطابق دهد، اتحاد درمانی در فضای غیرحضوری نیز امکان شکل گیری و ارتقا خواهد داشت. باتوجه به گسترش روزافزون امکانات برقراری جلسات مشاوره از راه دور، افزایش تقاضای مراجعان و همچنین امکان بروز مجدد شرایطی مثل همه گیری کووید 19 که استفاده از جلسات غیرحضوری را به صورت اجبار درآورد، به نظر می رسد توجه بیشتر به موانع و منابع برقراری اتحاد درمانی در مشاوره از راه دور ضروری است و مطالعات بیشتری دراین زمینه نیاز است.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرح واره درمانی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
82 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرح واره درمانی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای وسواس فکری عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1402 بودند که بر اساس ملاک های ورود و خروج 48 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. شرکت کننده ها با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 26 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس- مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های مداخله با کنترل در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی وجود دارد( 0/05P<). شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرح واره درمانی منجر به بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی شده است. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی مؤثرتر از طرح واره درمانی در بهبود تنظیم هیجان است. نتیجه گرفته می شود که می توان در برنامه درمانی مراکز مشاوره از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرح واره درمانی در جهت بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی استفاده نمود.