نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۸۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه اضطراب کامپیوتر و خودکارآمدی کامپیوتر با میزان پذیرش یادگیری مجازی و نقش میانجی میزان سهولت ادراک شده دانشجویان بود. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجو معلمان ورودی 98 در سال تحصیلی 1400-1399 استان خوزستان تشکیل می دادند که از این بین 220 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها بوسیله پرسشنامه اضطراب کامپیوتر (CAS؛ باندالوس و بنسون،1990)، خودکارآمدی کامپیوتر (CSM؛ هاوارد، 2014)، سهولت ادراک شده (PEUS؛ دیویس، 1989) و پذیرش یادگیری مجازی (ElAM؛ تئو،2010) جمع آوری و با استفاده از تحلیل مسیر به کمک نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که اضطراب کامپیوتر بصورت مستقیم و اثر منفی بر پذیرش یادگیری مجازی دانشجویان دارد (05/0P<). همچنین اضطراب کامپیوتر به طور غیرمستقیم و از طریق سهولت ادراک شده بر پذیرش یادگیری مجازی اثر منفی دارد (05/0P<). نتایج همچنین نشان دادند که خودکارآمدی کامپیوتر بصورت مستقیم بر پذیرش یادگیری مجازی اثر مثبت معناداری دارد (05/0P<). بررسی نتایج نشان داد که خودکارآمدی کامپیوتر بصورت مستقیم و از طریق سهولت ادراک شده نیز بر پذیرش یادگیری مجازی اثر مثبت دارد (05/0P<). در نهایت نتایج نشان داد که سهولت ادراک شده نیز به صورت مستقیم بر پذیرش یادگیری مجازی اثر مثبت دارد (05/0P<). شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پش فرض از برازش مناسب برخوردار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سهولت ادراک شده، نقش میانجی در ارتباط بین اضطراب کامپیوتر و خودکارآمدی کامپیوتر با پذیرش یادگیری مجازی دارد.
اثربخشی مدل تلفیقی پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد مبتلا به اختلال سوگ طولانی مدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که طبق معیارهای DSM 5-TR، اختلال سوگ طولانی مدت را تجربه می کردند و طی فراخوان در سال ۱۴۰۱ به کلینیک پذیرش و تعهد تهران مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد ۲۰ نفر از افرادی دارای ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفره گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای و هفته ای یک بار، تحت مداخله درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی قرار گرفتند. گروه گواه تا پایان جلسات هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های احساس تنهایی (UCLA) راسل و کوترونا (۱۹۸۰) و حل مساله اجتماعی (SPSI-R) دزوریلا و نزو (۱۹۹۰) بود. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه در سطح ۰۵/۰>P تفاوت معناداری وجود دارد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که این درمان، می تواند یک شیوه کارآمد برای کار با افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت باشد.
مقایسه دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دانشجویان با علائم افسردگی و غیر افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دانشجویان با علائم افسرده و غیرافسرده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) بک و همکاران (1996)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS) گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2008) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین دو گروه دانشجویان با علائم افسرده و غیرافسرده در تمام مولفه های دشواری تنظیم هیجان (عدم پذیرش هیجان های منفی، دشواری در انجام رفتارهای هدفمند، دشواری در مهار رفتارهای تکانشی، دستیابی محدود به راهبردهای اثربخش تنظیم هیجان، فقدان آگاهی هیجانی و فقدان شفافیت هیجانی) و تحمل پریشانی (تحمل، ارزیابی، جذب و تنظیم) تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P). بر اساس یافته های این پژوهش، توانمندی دانشجویان در تحمل پریشانی و راهبردهای تنظیم هیجان می تواند با کاهش افسردگی در آنها همراه باشد.
اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۱۶-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه سه تبریز در نیمه دوم سال 1400 بود. نمونه آماری شامل40 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه پردازش شناختی (CPI) کروز (1999) و پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ-K) گارنفسکی و همکاران (2012) و پرسشنامه توجه (JADDI) جردن (1992) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه تقویت حافظه کاری را طی 16 جلسه 50 دقیقه ای در هشت هفته (هفته ای دو جلسه) دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به این یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله تقویت حافظه کاری درمان موثری برای بهبود توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در کودکان بوده است.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین (PMT) بر کاهش اضطراب کودک و خشونت خانگی علیه فرزندان طلاق شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین (PMT) بر کاهش اضطراب کودک و خشونت خانگی علیه فرزندان طلاق ، شهرستان داراب در سال 1401 انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران مطلقه دارای فرزندان 5 تا 10 ساله بود که به مرکز مهر خانواده دادگستری شهرستان داراب در سال 1401 مراجعه کرده بودند و به صورت هدفمند 25 نفر از این مادران در گروه آزمایش و 25 نفر نیز در گروه گواه قرار گرفت. ابزارهای پژوهش مقیاس خشونت خانگی علیه کودکان ادلسون و همکاران (2008، CEDV) و مقیاس اضطراب کودک اسپنس (1999) برای والدین(SCAS) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات اضطراب کودک و خشونت خانگی و در پس آزمون گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری در سطح (001/0≥P) وجود داشت. به عبارتی می توان گفت آموزش مدیریت والدین در کاهش اضطراب و خشونت خانگی علیه کودکان مؤثر می باشد.
تجارب زیسته زنان بالای 35 سال در زمینه چالش های انتقال به مرحله والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
21 - 32
حوزههای تخصصی:
انتقال به مرحله والدینی موجب ایجاد وظایف جدید برای همسران می شود که همیشه برای آن ها چالش انگیز خواهد بود، به ویژه اگر این انتقال در سنین بالا اتفاق بیافتد. به همین دلیل هدف پژوهش حاضر مطالعه تجارب زیسته زنان بالای 35 سال در زمینه چالش های انتقال به مرحله والدینی بود. روش شناسی این پژوهش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه موردپژوهش را زنانی که در سن 35 سال به بالا در شهر اراک در سال 1401 که برای اولین بار تجربه مادر شدن را داشته اند و فرزندان آن ها زیر دو سال بودند، تشکیل دادند. از بین آن ها به روش نمونه گیری هدفمند نمونه 10 نفری انتخاب شدند، فرآیند نمونه گیری تا رسیدن به اشباع طول کشید. روش جمع آوری داده، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫ ﺎی گردآوری شده ﺑ ﻪ روش کلایزی اﻧﺠﺎم شد. بعد از تحلیل داده ها 23 مضمون فرعی، 6 مضمون اصلی شامل (چالش نگرانی ایمنی بارداری و زایمان، استرس ناشی از فرآیند درمان ناباروری، فشارهای روانی، فشارهای مالی، نگرانی های اجتماعی و انعطاف ناپذیری و دشواری تطابق با تغییرات ) و یک مضمون هسته ای به دست آمد. نتایج یافته های پژوهش علاوه بر ایجاد بینش و آگاهی نسبت به چالش های مادرانی که بالای 35 سال باردار می شوند، می تواند جهت برنامه ریزی برای رفع مشکلات و چالش های این گروه از مادران مورداستفاده قرار گیرد.
ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس صفت بخشایش(TFC) در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس صفت بخشایش بود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل عاملی بود؛ به این منظور 404 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس صفت بخشایش (TFC) بری و همکاران (2005) پاسخ دادند. ساختار عاملی مقیاس از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، همسانی درونی ابزار توسط آلفای کرونباخ و روایی آن به روش همگرا با استفاده از ابزار مقیاس همدلی (EQ_EM) بار-آن (1997) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. هر کدام از شاخص های تحلیل عاملی تاییدی مقیاس مذکور ازجمله GFI، AGFI، NFI و CFI از مقدار مطلوب و مناسبی برخوردار بودند. ضریب آلفای کل پرسشنامه نیز 79/0 و همچنین ضریب گاتمن برای کل مقیاس 85/0 به دست آمد. بارهای عاملی تمام آیتم ها بالاتر از 55/0 و از نظر آماری در سطح 001/0>p معنادار بود. روایی همگرا با مقیاس همدلی به مقدار 54/0 در سطح 001/0>p نیز معنادار گزارش شد؛ بنابراین با توجه به برازش مطلوب مدل، روایی مناسب و اعتبار بالای مقیاس صفت بخشایش، می توان از آن جهت بررسی و سنجش بخشایش بین فردی در دانش آموزان نوجوان ایرانی استفاده کرد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و معنای زندگی مادران کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۷۲-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و معنای زندگی مادران کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی در مرکز توان بخشی ساعی نور شهرستان ساوه در سال 1401 بودند که از بین آنان تعداد 24 نفر، 12 نفر در گروه گواه و 12 در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های جمعیت شناختی، بهزیستی روان شناختی ریف (PWB، 1989)، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD_RSC، 2003)، پرسشنامه معنای زندگی استگر و همکاران MLQ)، 2006) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و معنای زندگی در دو گروه. آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت در نتیجه، روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر مادران کودک کم توان ذهنی مورد توجه قرار داده شود.
اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر مدل ذهنیت مدار بر بدتنظیمی هیجانی و خودشناسی انسجامی در نوجوانان بزهکار خود آسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۰۲-۹۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر مدل ذهنیت مدار بر بدتنظیمی هیجانی و خودشناسی انسجامی در نوجوانان خودآسیب رسان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر بزهکار دارای تجربه خودآسیب رسانی کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 36 نفر انتخاب شدند. این تعداد در بین گروه طرح واره درمانی مبتنی بر ذهنیت مدار و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (۲۰۰۸، ISK) و بدتنظیمی هیجانی گراتز و همکاران (2004، DERS) جمع آوری شد. مداخله طرح واره درمانی مبتنی بر مدل ذهنیت مدار در 20 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون بدتنظیمی هیجانی (05/0>p، 89/9-=d) و پیش آزمون پیگیری بدتنظیمی هیجانی (05/0>p، 8/12-=d)، معنادار بود. همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون خودشناسی انسجامی (05/0>p، 63/8-=d) و پیش آزمون پیگیری خودشناسی و انسجام (05/0>p، 71/3-=d) نیز معنادار بوده است. نتیجه گیری می شود طرح واره درمانی مبتنی بر مدل ذهنیت مدار بر بدتنظیمی هیجانی و خودشناسی انسجامی موثر و ماندگار است.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی، پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۸۴-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی، پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای کم کاری تیروئید مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در سال ۱۴۰1 بود. از بین این زنان به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه های افکار خودکشی BSSI (بک، 1961)، پریشانی روانشناختی KPDS (کسلر و همکاران، 2002) و افسردگی BDI-13 (بک، 1972) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته، هفته ای یک جلسه برگزار شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر افکار خودکشی (113/0=p) تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما در متغیرهای پریشانی روانشناختی و افسردگی تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p). براین اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید مؤثر بود.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی فراشناختی و فعال سازی رفتاری بر احساس گناه در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۵۲-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر احساس گناه در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران در سال 1400 بود که تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه احساس گناه کوگلر و جونز (1992) (CJGFQ) بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای دوبار برگزار شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری احساس گناه و مؤلفه هایش تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p>). نتایج نشان داد هردو مداخله در احساس گناه و مؤلفه هایش اثربخش بودند اما مداخله فعال سازی رفتار اثربخشی بیشتری را نشان می دهد و بین دو درمان تفاوت معنادار مشاهده شد (05/0p>). بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت که به دلیل تأثیر بیشتری که درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش احساس گناه دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش احساس گناه ناشی از افسردگی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
نقش میانجی مقابله معنوی منفی در رابطه بین سه گانه های تاریک شخصیت و خودزنی غیر خودکشی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مقابله معنوی منفی در رابطه بین سه گانه های تاریک شخصیت و خودزنی غیرخودکشی نوجوانان انجام شد. این پژوهش بنیادی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهر کرج در سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه مورد بررسی شامل 351 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم بود که طی بیماری کووید 19 به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای و به صورت آنلاین انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس شخصیت تاریک (DPS) جانسون و وبستر (2010)، پرسشنامه مقابله معنوی (SCQ) خارژینسکا (2015) و سیاهه خود آسیب رسانی آگاهانه و تعمدی (DSHI) گراتز (2001) را تکمیل کردند. از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مربوط به نقش میانجی مقابله معنوی منفی در رابطه بین سه گانه های تاریک شخصیت و خودزنی غیرخودکشی نوجوانان از برازش خوبی برخوردار است. نتایج نشان داد که اثر مستقیم سه گانه های تاریک شخصیت بر خودزنی غیرخودکشی معنادار نیست (05/0<P). اثر مستقیم مقابله معنوی منفی (01/0>P) و اثر غیرمستقیم سه گانه های تاریک شخصیت با میانجی گری مقابله معنوی منفی بر خودزنی غیرخودکشی معنادار است (01/0>P)؛ ازاین رو توجه به این متغیرها در حوزه آسیب شناسی روانی و تدوین مداخله های آموزشی و درمانی در مورد خودزنی غیرخودکشی می تواند مفید باشد.
نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و اعتیاد به اینستاگرام در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۵۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه تجارب آسیب زای دوران کودکی و اعتیاد به اینستاگرام با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان انجام شد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر در سال 1401 انجام شد. 270 نفر به روش در دسترس با بهره گیری از یک نظرسنجی آنلاین در این پژوهش مشارکت داشتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، مقیاس اعتیاد به اینستاگرام (IAS، کرکابرون و گریفیث، 2018) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS، زیمت و همکاران، 1988) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده آزمون های مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استرپ انجام شد. مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود و 53% از تغییرات اعتیاد به اینستاگرام تحت تاثیر تجارب آسیب زای دوران کودکی و حمایت اجتماعی ادراک شده بود. اثرات مستقیم تجارب آسیب زای کودکی بر حمایت اجتماعی، تجارب آسیب زای کودکی بر اعتیاد به اینستاگرام و حمایت اجتماعی بر اعتیاد به اینستاگرام معنادار بود؛ همچنین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه تجارب آسیب زای کودکی و اعتیاد به اینستاگرام معنادار بود (05/0>P). افرادی که در دوران کودکی تجارب آسیب زا تجربه می کنند، ممکن است به دلیل عدم دریافت حمایت اجتماعی کافی به فضای مجازی پناه ببرند تا نیازهای ارتباطی خود را برآورده کنند.
مدل یابی رفتار تدریس خلاقانه بر مبنای توانمندسازی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدی خلاق در معلمان مدارس کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۹۲-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی رفتار تدریس خلاقانه بر مبنای توانمندسازی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدی خلاق در معلمان مدارس کم توان ذهنی بود. این پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی معلمان شاغل در مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم مدارس کم توان ذهنی استان قم در سال تحصیلی در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 674 نفر بود. حجم نمونه آماری برابر 203 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس به شیوه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه تدریس خلاق (CTQ، محبی امین و همکاران، 1392)، توانمندسازی روان شناختی (PEQ، اسپریتزر و میشرا، 1995) و خودکارآمدی خلاق (CSEQ، بیگیتو، 2006) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و توانمندسازی روان شناختی و خودکارآمدی خلاق بر رفتار تدریس خلاقانه اثر مستقیم و معنادار داشتند (01/0>P). همچنین توانمندسازی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدی خلاق بر رفتار تدریس خلاقانه معلمان اثر غیرمستقیم و معناداری داشت (01/0>P). نتایج پژوهش حاکی از اهمیت نقش توانمندسازی روان شناختی و خودکارآمدی خلاق در ارتقای تدریس خلاق معلمان بوده و توصیه می شود کارگاه های آموزشی در این زمینه برگزار گردد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۲۸-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس شهر قائمشهر مشغول به تحصیل بودند؛ 51 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 17نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 12 و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله شناختی-رفتاری و مواجه از طریق واقعیت مجازی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها نشان داد که هر دو مداخله ی درمان شناختی-رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته می شوند (01/0P<)؛ و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری یک ماهه حفظ شد. همچنین درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی دارای اثربخشی بیشتری است (01/0<P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی برای بهبود تنظیم شناختی هیجان توسط درمانگران حوزه کودک و نوجوان بود.
اختلال استرس پس از سانحه پیچیده(CPTSD)، تشخیص، ارزیابی و درمان: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یازدهمین نسخه سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD11)، اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD) را به عنوان وضعیت جدید و متفاوتی از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) تعریف کرده است. این مقاله با روش مروری روایتی، یافته های پژوهشی منتشر شده مرتبط با عوامل به وجودآورنده، علائم، ابزار سنجش، تشخیص افتراقی و درمان CPTSD بین سالهای 2023-1992 برگرفته از پایگاه اطلاعاتی گوگل اسکالر، ساینس دایرکت و پاب مد را مورد مطالعه قرار داد. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی بود. بدین منظور از کلیدواژه های تروما، CPTSD و PTSD استفاده شد. در جستجوی اولیه 86 مقاله انتخاب شد و در ادامه 39 مقاله مرتبط با ترومای کودکی و CPTSD و تفاوت PTSD با CPTSD انتخاب شدند. . نتایج نشان داد CPTSD یک اختلال مجزا از PTSD است که علائم و ابزار تشخیص آن با PTSD متفاوت است. ترکیب دلبستگی ناایمن و اختلال در تنظیم هیجان از عوامل زیربنایی ایجاد CPTSD در اثر ترومای کودکی هستند. درباره درمان CPTSD با توجه به نو بودن این اختلال، تحقیقات اندکی انجام شده و نیازمند مطالعات بیشتری است.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی تحلیلی بر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر (IBS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۳۲-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی بر کاهش اضطراب بر روی بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر (IBS) بود. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی در بازه زمانی 1400- 1399 بود. نمونه آماری شامل 45 نفر از این بیماران بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس به هر یک از گروه های آزمایشی و گواه ۱۵ نفر به طور تصادفی اختصاص داده شد. گروه اول 8 جلسه درمان فراشناختی و گروه دوم 16 جلسه درمان شناختی تحلیلی هر کدام هر کدام هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی لوی بند و همکاران (1995) (DASS-21) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در پس آزمون در اضطراب بین دو مداخله درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p)؛ از سوی دیگر بین درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی با گروه کنترل تفاوت معنادار آماری گزارش شد (05/0>P). به عبارتی هر دو روش بر کاهش اضطراب اثر داشته اند و این دو مداخله تفاوت معناداری ازنظر اثربخشی بر این متغیر در بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر مؤثر است؛ این نتایج در پیگیری هر دو مداخله نیز دیده شد (05/0>p). نتیجه گیری می شود هر دو درمان فراشناختی و درمان شناختی تحلیلی توانستند اضطراب را کاهش دهند؛ اما درمان شناختی تحلیلی در کاهش اضطراب موثرتر عمل کرد؛ ازاین رو این درمان می تواند در درمان بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر به کار گرفته شود.
مدل ساختاری روابط فرازناشویی بر اساس طرحواره های شناختی و ناگویی هیجانی با میانجی گری عملکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۹۴-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری روابط فرازناشویی بر اساس طرحواره های شناختی و ناگویی هیجانی با میانجیگری عملکرد خانواده در شهرستان گنبدکاووس انجام شد. روش این پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری، متشکل از زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان گنبدکاووس در سال ۱۴۰۱ بود که از بین آنها ۲۰۰ نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس روابط فرازناشویی (ATIS، واتلی، 2008)، پرسش نامه طرحواره یانگ (YSQ، یانگ، 2005)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20، بگبی و همکاران، ۱۹۹۴) و پرسش نامه سنجش عملکرد خانواده مک مستر (FAD-60، اپستاین و همکاران، ۱۹۵۰) بود. جهت تحلیل داده ها، از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مطلوب مدل بود. یافته ها نشان داد، اثر مستقیم هیچ یک از طرحواره های شناختی بر روابط فرازناشویی معنادار نبود؛ اما طرحواره دیگر جهت مندی با میانجیگری عملکرد خانواده بر روابط فرازناشویی اثر غیرمستقیم و معنی داری داشت (01/0>P). ناگویی هیجانی، هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم اثر معنی دار بر روابط فرازناشویی داشت (01/0>P). ابعاد شناسایی احساسات، بیان احساسات و درون نگری با میانجیگری عملکرد خانواده، اثر غیرمستقیم منفی و معنی دار بر روابط فرا زناشویی داشت (01/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت، طرحواره های شناختی به طور غیرمستقیم و ناگویی هیجانی، هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم با میانجیگری عملکرد خانواده بر روابط فرازناشویی مؤثر است.
اثربخشی درمان گروهی فراتشخیصی بر شدت علائم و ادراک بیماری افراد مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۵۸-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان گروهی فراتشخیصی بر شدت علائم و ادراک بیماری افراد مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلابه بیماری سندروم روده تحریک پذیر مراکز درمان تخصصی شهر اصفهان در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین گردیدند. گروه مداخله درمان فراتشخیصی را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس ادراک بیماری-فرم کوتاه براد بنت و همکاران (2006) (brief IPQ) و مقیاس شدت نشانه های سندرم روده تحریک پذیر لکنر و همکاران (2013) (IBS-SSS) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد نمرات شدت علائم زنان مبتلابه اختلال سندروم روده تحریک پذیر از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری کاهش یافته است که نشان دهنده تاثیر درمان فراتشخیصی در کاهش شدت علائم و ادراک بیماری در این زنان است (05/0>p). همچنین با ماندگاری اثر در مرحله پیگیری در کاهش شدت علائم و ادراک بیماری؛ پایداری اثر درمان گروهی فراتشخیصی بر کاهش شدت علائم و ادراک بیماری زنان مبتلابه اختلال سندروم روده تحریک پذیر تایید شد (05/0>p). نتیجه گیری می شود این مداخله تاحد زیادی توانست شدت علائم و ادراک بیماری را کاهش دهد.
اثربخشی تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی و نشانگان وسواس زنان مبتلا به وسواس شستشو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر تحمل پریشانی و نشانگان وسواس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنانی که در بازه زمانی اول آبان 99 تا پایان بهمن 99 به کلینیک های مشاوره تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی در شمال و مرکز شهر تهران مراجعه و توسط روانپزشک تشخیص قطعی اختلال وسواس شستشو دریافت کردند بود؛ که 30 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی بصورت هدفمند بعنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه 15نفری قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش طی 14جلسه بصورت انفرادی تحت مداخله قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس وسواس فکری-جبری ییل-براون (1989، YBOCS) بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد بین گروه آزمایش و گواه در پس آزمون و پیگیری تحمل پریشانی و نشانگان وسواس تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بدین معنا که تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ موجب افزایش تحمل پریشانی و کاهش نشانگان وسواس شده؛ و میزان اثربخشی تا مرحله پیگیری دو ماهه نیز معنادار بوده است. براساس نتایج به دست آمده در پژوهش می توان گفت تلفیق طرحواره درمانی با فن مواجهه و پیشگیری از پاسخ بر افزایش تحمل پریشانی و کاهش نشانگان وسواس در زنان مبتلا به اختلال وسواس شستشو مؤثر بوده است.