مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
روان درمانی بین فردی
حوزههای تخصصی:
افسردگی به عنوان یک اختلال متعارف در میان نوجوانان اغلب شامل یک دوره بالینی مزمن و عود کننده است. تجربه یک دوره افسردگی در کودکی یا نوجوانی یک عامل خطر برای دوره های افسرده ساز آتی و همچنین مشکلات روانی - اجتماعی محصوب می شود. یافته های پژوهشی نشان داده اند که در اوایل دهه 1990 درباره استفاده از درمان های خاص برای افسردگی نوجوانان شواهد تجربی حمایت کننده وجود نداشته است. بر این اساس، علاقه فزاینده ای نسبت به رشد و آزمون درمان های جدید که کوتاه مدت نیز بوده اند، به چشم می خورد. در این میان، روان درمانی بین فردی برای نوجوانان افسرده، به مثابه یک رویکرد درمانی که به سادگی در گستره ای از موقعیت ها مورد استفاده واقع می شود. به دلیل تاکید بر شناسایی حوزه مساله ساز بین فردی، نشانگان افسرده ساز مرتبط با حوزه مساله ساز، تمرکز بر روابط فعلی و کمک به بیمار جهت تسلط بر بافت بین فردی افسردگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روان درمانی بین فردی در درمان افسردگی نوجوانان است. روش پژوهش حاضر مطالعه موردی است. در این پژوهش، یک آزمودنی 16 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه دشواری های بین فردی در نوجوانان، مبتلا به افسردگی تشخیص داده شده بود، شرکت کرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زمینه درمان افسردگی نوجوانان روان درمانی بین فردی یک رویکرد درمانی کارآمد قلمداد می شود.
بررسی اثر بخشی روان درمانی گروهی با رویکرد بین فردی بر ترمیم نیازهای زنان آسیب دیده از عهد شکنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی با رویکرد بین فردی بر ترمیم نیازهای زنان آسیب دیده از عهد شکنی شهر تهران در سال های 1389-1390 اجرا شد. نمونه پژوهش 16 زن آسیب دیده بودند که به شکل هدفمند از جامعه زنان خیانت دیده در زندگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران انتخاب و پس از مصاحبه اولیه و تکمیل پرسشنامه سنجش خیانت همسر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش، آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جلسات روان درمانی طی 8 جلسه انجام شد و گروه آزمایش در جلسات گروهی روان درمانی شرکت کردند. در خاتمه هر دو گروه مجدداً آزمون شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: 1- پرسشنامه سنجش خیانت همسر واگهان (2008 ) با 35 سؤال که اعتبار آن در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ 71/. محاسبه شد. 2- پرسشنامه محقق ساخته ترمیم نیاز با 42 سؤال که اعتبار آن 75/. برآورد شد. فرضیه اصلی پژوهش این بود که «روان درمانی با رویکرد بین فردی بر ترمیم مهم ترین نیازهای عاطفی زنان آسیب دیده تأثیر گذار است». به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که روان درمانی با رویکرد بین فردی بر ترمیم مهم ترین نیازهای عاطفی زنان آسیب دیده از عهد شکنی همسر تأثیر گذار است05/0P< 05/0 - 44/5=F .
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با روان درمانی بین فردی (IPT) بر افزایش رضایت زناشویی زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای درمان شناختی رفتاری با روان درمانی بین فردی در افزایش رضایت زناشویی زنان باردار بود. در دوره بارداری به دلیل تغییرات فیزیولوژیکی و روانشناختی زنان، رابطه زوجین دچار تغییراتی می شود که علاوه بر تأثیر بر سلامتی مادر و نوزاد، رضایت زناشویی زوج ها را تحت تأثیر قرار می دهد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر (عج) بودند. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. تعداد 36 نفر بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب و در 3 گروه 12 نفره (CBT، IPT و گروه کنترل) گمارش شدند. گروه CBT و گروه IPT در 8 جلسه به صورت هفتگی اجرا شد، اما برای گروه کنترل آموزشی ارائه نشد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) استفاده شد. یافته ها: با توجه به اینکه مقدار F محاسبه شده برای تأثیر گروه ها (26/18 =F) در سطح 1 درصد معنی دار است بنابراین، نتیجه تحلیل کواریانس دال بر این است که بین 3 گروه در نمرات پس آزمون بعد از تعدیل نمرات پیش آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه تحلیل آزمون تعقیبی نشانگر این است که بین دو روش آموزشی IPT و CBT تفاوت معنی داری در نمرات پس آزمون وجود ندارد. اما هر دو روش آموزشی نسبت به گروه کنترل از نظر آماری در نمرات پس آزمون رضایت زناشویی افزایش معنی داری داشتند. نتیجه گیری: از این پژوهش چنین برمی آید که هر دو روش به رغم تفاوت هایی در مبانی فلسفی و نظری خویش، در عمل مشاوره بر روی زنان باردار برای افزایش رضایت زناشویی چندان متفاوت از هم نیستند، اما در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری در نمرات رضایت زناشویی ایجاد می کنند.
تمایزیافتگی و نشانه های اضطراب مزمن در سیستم هیجانی خانواده: طراحی و بررسی اثر بخشی مداخله ای بر اساس نظریه سیستم های خانواده بدون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با روان درمانی بین فردی (IPT) بر افزایش رضایت زناشویی زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به هدف طراحی و بررسی اثربخشی یک مداخله روانی- آموزشی زوج محور کوتاه مدت براساس نظریه سیستم های خانواده بودن برای بهبود تمایز یافتگی و کاهش اضطراب مزمن در سیستم هیجانی خانواده انجام شد. روش: 19 زوج به عنوان گروه آزمایشی و 19 زوج به عنوان گروه گواه در این طرح نیمه آزمایشی با روش نمونه گیری در دسترس و پیگیری 2 ماهه شرکت کردند. مداخله روانی– آموزشی زوج محور کوتاه مدت در 7 جلسه براساس 3 فن درمان بوون و 4 شاخص اصلی تمایزیافتگی در قالب آموزش گروهی زوج ها طراحی و اجرا شد. شرکت کنندگان به مقیاس تمایز یافتگی و مصاحبه ژنوگرام خانواده پاسخ دادند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که این مداخله می تواند تمایزیافتگی سیستم هیجانی خانواده را بهبود بخشیده و نشانه های اضطراب مزمن در خانواده را کاهش دهد. نتیجه گیری: از نتایج این تحقیق می توان در برنامه ریزی های مداخله ای با تأکید بر نقش سیستم هیجانی خانواده استفاده کرد.
اثربخشی روان درمانی بین فردی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و پردازش پس رویدادی دانشجویان دختر مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی بین فردی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و پردازش پس رویدادی دانشجویان دختر مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر ساکن خوابگاه دانشگاه علامه طباطبائی در نیم سال دوم سال تحصیلی۹۵-۹۴ بود. ۲۴ دانشجوی مضطرب اجتماعی از طریق غربالگری شناسایی شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش پرسشنامه های هراس اجتماعی کانور، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و پردازش پس رویدادی در چهار مرحله ی پیش آزمون، میان آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط هر دو گروه تکمیل شدند. گروه آزمایش ۱۲ جلسه درمان بین فردی را دریافت کرد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط بین-درون آزمودنی استفاده شد. یافته ها نشان داد که روان درمانی بین فردی بر نمره ی اضطراب اجتماعی و راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان تأثیر معناداری داشت. این مداخله بر راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و پردازش پس رویدادی مؤثر نبود. بنابراین روان درمانی بین فردی می تواند بر راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت (CFT) و روان درمانی بین فردی (IPT) بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۷۰-۱۲۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات زیادی به پایین بودن گسترده سطح روان درستی بیماران مبتلا به عروق کرونر بخصوص زنان اشاره دارد. اگرچه درمان متمرکز بر شفقت بر توانایی حساسیت به رنج همراه با تلاش برای التیام یک درمان مؤثر بوده است اما روان درمانگری بین فردی نیز از طریق اتحاد درمانی مثبت بر تغییر و اصلاح در روابط بین فردی متمرکز است؛ بنابراین آیا درمان کوتاه مدت بین فردی نیز می تواند به بهبود روان درستی این بیماران منجر شود؟
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و روان درمانی بین فردی بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بود.
روش: پژوهش حاضر مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران زن مراجعه کننده به کلینیک باز توانی قلب بیمارستان افشار یزد بود که تعداد ۴۱ نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (۲۰۰۳) بود. برای گروه آزمایش اول درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، ۲۰۱۰، ۲۰۱۴) و برای گروه آزمایش دوم روان درمانی بین فردی (وایس من و همکاران ۲۰۰۷) در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برگزار شد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان متمرکز بر شفقت و روان درمانی بین فردی باعث افزایش بهزیستی ذهنی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند. (0/05 <P). بین این دو روش درمانی در افزایش بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر تفاوتی مشاهده نشد (0/05 <P).
نتیجه گیری: روان درمانی بین فردی به دلیل تأثیری که بر روان درستی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در بهبود روان درستی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر مؤثر باشد.
اثربخشی روان درمانی بین فردی بر خودکنترلی و ابراز وجود دانش آموزان دختر دارای رفتارهای خودآسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی بین فردی بر روی خود کنترلی و ابراز وجود دانش آموزان دختر دارای رفتارهای خود آسیب رسان ارجاع داده شده به مرکز مشاوره ی ناحیه ی ۳ شهر اهواز بود. در این پژوهش چهار دانش آموز با روش نمونه گیری داوطلبانه-هدف مند و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. طرح تحقیق تجربی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه بود. روان درمانی بین فردی در ده جلسه به دانش آموزان آموزش داده شد و آن ها به مقیاس خودکنترلی (تانجنی، 2004) و پرسش نامه ی خود گزارشی ابراز وجود ( هرزبرگر و همکاران، 1984) در سه مرحله ی خط پایه، در حین آموزش و پیگیری دو ماهه پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش روان درمانی بین فردی باعث افزایش خود کنترلی با درصد بهبودی کلی 96/37، و افزایش ابراز وجود با درصد بهبودی کلی 04/51 در چهار دانش آموز شده است. شاخص های تغییر پایا هم حاکی از معناداربودن تغییر، بهبود خود کنترلی و افزایش ابراز وجود است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمانگران می توانند از روان درمانی بین فردی به عنوان رویکردی کارامد، جهت کاهش رفتارهای خود آسیب رسان در دانش آموزان استفاده کنند. شماره ی مقاله: 10
تأثیر روان درمانی بین فردی بر عملکرد روانی – اجتماعی و مؤلفه های اختلال خوردن در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر روان درمانی بین فردی بر عملکرد روانی – اجتماعی و مؤلفه های اختلال خوردن در دانشجویان دختر دانشگاه لرستان بود. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی میدانی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه گیری در این پژوهش طی دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول تعداد 641 دانشجوی دختر از میان دانشکده های مختلف دانشگاه لرستان به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. در مرحله بعد 32 دانشجو بر اساس ملاک شمول نمره 20 و بالاتر در پرسشنامه نگرش های خوردن به طور تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. در این پژوهش به منظور سنجش مؤلفه های اختلال خوردن از آزمون نگرش خوردن و برای سنجش عملکرد روانی- اجتماعی از پرسشنامه ارزیابی آسیب بالینی استفاده شد. در مورد گروه آزمایش مداخله درمانی شامل 14 جلسه درمان بین فردی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو گروه از لحاظ عملکرد روانی – اجتماعی و مؤلفه های اختلال خوردن تفاوت معنی داری به نفع گروه آزمایش وجود دارد. بنابراین می توان بیان داشت درمان بین فردی در بهبود عملکرد روانی – اجتماعی و کاهش مؤلفه های اختلال خوردن دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه مؤثر بوده است.