فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بیماران مبتلا به اختلالات طیف در خود ماندگی (Disorder Spectrum Autism یا ASD)، نقصی را در رشد نظریه ذهن نشان می دهند. آن ها نه تنها قادر به درک ذهن دیگران نیستند، بلکه در درک این نکته نیز ناتوانند که ذهن دیگران متفاوت بوده، رفتار ریشه در حالت های روانی فرد دارد. ادعا شده است که افراد مبتلا به ASD به دلیل ناتوانی در همدلی کردن، در پاسخ متناسب به تجربیات هیجانی دیگران شکست می خورند. نتایج حاکی از آن است که اگر چه کودکان مبتلا به ASD به سادگی می توانند بین دو شخصیت تمیز بگذارند، ساز و کارهای سازشی رمزگردانی چهره ایی در آن ها به شدت به خطر افتاده است. این نکته توضیحی است بر ناتوانی آن ها در ادراک چهره های قبلی که منجر به نقص اجتماعی در تعاملات آن ها شده است. محققین پیشنهاد می دهند که ساز و کار تحریکی درونی همچون نظام اعصاب، آیینه ای برای رشد طبیعی مهارت های تقلید، بازشناسی، نظریه ذهن، همدلی و زبان ضروری است. علاوه بر این، ایشان به کژ کنشی ساز و کار تحریکی اشاره داشته، ذکر می کنند که ممکن است زیر بنای نقص های ارتباطی و اجتماعی در مبتلایان به اختلال طیف در خود ماندگی باشد.
" نقش باورهای مرتبط با درد در سازگاری با بیماری سرطان "(مقاله علمی وزارت علوم)
"مقاله حاضر رابطه بین باورهای مربوط به درد و سردرد سرطان و تاثیر این باورها را بر سطح سازگاری بیماران مبتلا به سرطان مورد مطالعه قرار داده است. در این مطالعه 232 بیمار با میانگین سنی 34.6 سال (SD=15.26) شرکت داشتند. تمام بیماران پرسشنامه اطلاعات عمومی و پرسشنامه ادراک ها و باورهای مربوط به درد را تکمیل کردند. 132 نفر از این بیماران پرسشنامه زمینه یابی سلامت
(فرم کوتاه 36 سوالی) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل ساختار عاملی پرسشنامه ادراک ها و باورهای درد به استخراج 4 عامل منجر گردید. این عوامل به شرح زیر نام گذاری شد: باور به استمرار درد در آینده، باور به ثبات درد در زمان حال، باور به اسرار آمیز بودن درد و سرزنش کردن خود به خاطر درد. ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) عبارات تشکیل دهنده 4 عامل مذکور بین 0.70تا 0.77متغیر بود. این ضرایب حاکی از همسانی درونی قابل قبول عوامل پرسشنامه مورد مطالعه است. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که باورهای مربوط به درد با شدت درد و میزان اختلال در عملکرد روزانه رابطه دارد. همچنین همبستگی معناداری بین باور به استمرار درد آینده، باور به ثبات درد در زمان حال و باور به اسرار آمیز بودن درد و بسیاری از شاخص های سلامت وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که پس از کنترل عامل عمیق تر به ثبات درد در زمان حال، پیش بینی کننده درد شدیدتر و اختلال بیش تر در عملکرد روزانه است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری حاکی از آن است که پس از کنترل شدت درد، باور عمیق تر به ثبات درد در زمان حال پیش بینی کننده درد بدنی بیش تر و سلامت عمومی و سرزندگی ضعیف تری است؛ همین تحلیل ها نشان داد که باور عمیق تر به استمرار درد در آینده پیش بینی کننده سلامت عمومی ضعیف تر و نیز باور عمیق تر به اسرار آمیز بودن درد پیش بینی کننده سلامت عمومی و سلامت روانی ضعیف تری است. برخی از کاربردهای بالینی این یافته ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
"
هوش هیجانی در ورزشکاران معلول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"نمونـه ای از 163 معلول (53 ورزشکار پارالمپیکی، 50 ورزشکار ملی و 60 غیرورزشکار) پرسشنامه هوش هیجانی بار ـ ان (1997) را تکمیـل کـردند. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان دادند که هر دو گـروه ورزشکـار نسبت به گروه غیرورزشکار دارای هوش هیجانی بالاتـری بودنـد. نتایج تحلیل واریانـس چند متغیری حـاکی از نمره های بـالاتر ورزشکـاران پارالمپیـکی در دو زیر مقیاس خودتحقق دهی و استقـلال نسبت به ورزشکاران ملی بود. ورزشکاران در زیرمقیاسهای خودآگاهی، مسئولیت پذیری اجتماعی، روابـط بین فردی، حل مسئله، تحمل تنیدگـی و شادکامی نسبت به غیرورزشکاران نمره های بالاتری کسب کردند.
"
رابطه علی بین کمرویی و تنهایی با میانجیگری سبک های شوخ طبعی (خود ارزنده سازانه و پیوندجویانه) و عزّت نفس در دانش آموزان دختر شهرستان نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه علی بین کمرویی و تنهایی با میانجیگری عزّت نفس و سبک های شوخ طبعی (خودارزنده سازانه و پیوندجویانه) بود. نمونه پژوهش 150 دانش آموز دختر دبیرستانی را شامل می شد که در دبیرستان های شهرستان نجف آباد مشغول به تحصیل بودند و به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک های شوخ طبعی مارتین و همکاران (HSQ)، مقیاس عزّت نفس روزنبرگ (RSES)، مقیاس تنهایی راسل (UCLA) و پرسشنامه کمرویی استنفورد (SSI) بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم الگوی پیشنهادی پژوهش، به ترتیب با استفاده از رو ش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام شد. یافته ها نشان داد که عزّت نفس و سبک های شوخ طبعی میانجی ارتباط بین کمرویی و تنهایی است. در پایان می توان نتیجه گرفت که افراد کمرو با بالا بردن عزّت نفس و به کارگیری سبک های شوخ طبعی پیوندجویانه و خودارزنده سازانه در روابط میان فردی خویش، می توانند در جامعه و در بین همسالان خود بیشتر حضور یابند و بدین گونه ارزیابی های مثبت از خود را افزایش داده و در نهایت از تنهایی خود بکاهند.
بررسی اثربخشی تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی بر ترس از ارزشیابی منفی و اجتناب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افراد دارای هراس اجتماعی علاوه بر تحریفهای شناختی و اجتنابهای اجتماعی، در به کارگیری مهارتهای اجتماعی مناسب موقعیت نیز دچار کاستی و ضعف می باشند. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تلفیقی گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی بر اجتناب اجتماعی و ترس از ارزشیابی منفی دانشجویان، انجام پذیرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و انتصاب تصادفی) می باشد. آزمودنیها پس از انجام مصاحبه بالینی ساخت یافته بر اساس DSM-IV و اجرای آزمون اضطراب اجتماعی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (13 نفر برای هر گروه)، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (مداخله تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی) و گروه کنترل (گروه درمانی شناختی - رفتاری) گماشته شدند. بعد از اتمام دوره 12جلسه ای (سه ماه و هر جلسه دو ساعت) درمان در گروهها، مجددا آزمون اضطراب اجتماعی به عنوان پس آزمون، در هر دو گروه اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیلهای آماری آزمون t نشان داد که، تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی در مقایسه با گروه درمانی شناختی - رفتاری، باعث کاهش معنی دار اجتناب اجتماعی و ترس از ارزشیابی منفی در دانشجویان می گردد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مولفه آموزش مهارتهای اجتماعی به درمانهای رایج افزوده گردد.
مقایسه بازداری پاسخ و کنترل تداخل در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه ، فزون کنشی و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازداری پاسخ و کنترل تداخل هسته اصلی بسیاری از نظریه های تبیینی اختلال ADHD می باشند. هدف پژوهش بررسی بازداری و کنترل تداخل در کودکان مبتلا به این اختلال و زیرریخت های آن در مقایسه با کودکان بهنجار بود.
روش: 45 کودک مبتلا به اختلال ADHD و 15 کودک بهنجار سنین 7 تا 12 سال شهر مشهد از طریق شیوه های نمونه گیری در دسترس انتخاب و آزمون های SNAP، CBCL، TRF،CSI-4 و نیز مصاحبه بالینی جهت شناسایی و جایدهی کودکان مبتلا به این اختلال در زیرریخت ها (زیرریخت غلبه با نارسایی توجه، زیرریخت غلبه با فزون کنشی / تکانشگری و زیرریخت ترکیبی) مورد استفاده واقع شد. آزمون رنگ واژه استروپ به منظور اندازه گیری بازداری و تداخل به کاربرده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)، تحلیل واریانس تک متغیری (ANOVA) و آزمون توکی تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد کودکان مبتلا به اختلال ADHD در مولفه زمان واکنش در محرک های همخوان و ناهمخوان به طور معناداری در مقایسه با کودکان بهنجار متفاوت می باشد. در مورد کنترل تداخل نتایج پژوهش نشانگر آن است که علیرغم وجود تفاوت بین کودکان مبتلا به ADHD و کودکان بهنجار، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نمی باشد. همچنین در مولفه های آزمون استروپ نیز علیرغم وجود تفاوت بین عملکرد کودکان مبتلا به زیرریخت های این اختلال، اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال در مقایسه با کودکان بهنجار در تکلیف استروپ ضعیف تر بود.
اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به اختلال شخصيت خودشيفته: پژوهش مورد- منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگ منشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه ها شامل 3 مورد (2 زن و 1 مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه 40 گویه ای مقیاس شخصیت خودشیفته (40-Narcissistic Personality Inventory یا 40-NPI)، بر اساس ملاک های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5)، توسط روان پزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنی ها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در 20 جلسه انفرادی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز 1 ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکل ها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود.
نتيجه گيري: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
طراحی و آزمایش الگوی بهبود انگیزه آموختن بر اساس نظریهی سازاییگری اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: هدف این پژوهش ساخت الگوی آموزشی برای بهبود انگیزه آموختن براساس نظریه سازاییگری اجتماعی بود. انگیزه آموختن براساس نظریه سازاییگری اجتماعی، تحت تاثیر سه عامل درونی خودتواناپنداری، خودگردانی و خودرسانی است.
روش: الگوی آموزشی بهبود انگیزه آموختن در چهارچوب نیمهآزمایشی متشکل از دو گروه دانشجویان کارشناسی بررسی شد. گروهها که با دو روش متفاوت، آموزش بهروش همآموزی و آموزش به روش سنتی، نیمسال آموزشی را گذرانده بودند، مورد ارزیابی به روش پیشآزمون و پسآزمون قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، آزمون سنجش انگیزه آموختن در دانشجویان ایرانی است که سازههای انگیزه آموختن را میسنجید.
یافتهها: انگیزه آموختن و کارکرد تحصیلی آموزندگان در گروه مورد آزمایش و همچنین خودتواناپنداری و خودگردانی آموزندگان پس از اجرای الگوی آموزشی بهبود یافت. الگوی آموزشی بهبود انگیزه آموختن منجر به بهبود ابعاد شناختی، رفتاری و عاطفی انگیزه آموختن شد و ماندگاری خودتواناپنداری و خودگردانی آموزندگان 4 ماه پس از اجرای الگوی آموزشی همچنان پایدار باقی ماند.
نتیجهگیری: بهبود انگیزه آموختن تحت تاثیر خودگردانی و خودتواناپنداری آموزندگان است. روش همآموزی روشی موثر در بهبود انگیزه آموختن است. "
تاثیر عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی بر اُفت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: اُفت تحصیلی زمانی اتفاق می افتد که فاصله قابل توجهی بین استعداد بالقوه و توان بالفعل افراد در فعالیت های درسی و پیشرفت تحصیلی ایجاد شود. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی موثر بر اُفت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش ها: این پژوهش پیمایشی در دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای مشغول به تحصیل در دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-13۹۰ انجام شد. 373 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و تعداد ۳۵۷ پرسش نامه تکمیل شده جمع آوری و بررسی شد. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته دارای 4 مولفه فردی، خانوادگی، اجتماعی و آموزشی و 40 گویه بود که براساس طیف لیکرت از کاملاً مخالفم (1 امتیاز) تا کاملاً موافقم (5 امتیاز) درجه بندی شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS 16 و آزمون T تک نمونه ای استفاده شد.
یافته ها: از دیدگاه دانشجویان، میانگین امتیاز تاثیر عوامل فردی بر اُفت تحصیلی 47/2±16/4، میانگین امتیاز تاثیر عوامل خانوادگی بر اُفت تحصیلی 30/3±75/3، میانگین امتیاز تاثیر عوامل اجتماعی بر اُفت تحصیلی 68/3±74/3 و میانگین امتیاز تاثیر عوامل آموزشی بر اُفت تحصیلی 96/3±83/3 بود (05/0>p).
نتیجه گیری: عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و آموزشی از دیدگاه دانشجویان بر میزات اُفت تحصیلی موثر است.
تاثیر روان درمانگری گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر شیوه های رویارویی با استرس نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر روان درمانگری گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» (T.A) بر شیوه های رویارویی با استرس نوجوانان می باشد.
بدین منظور یکی از دبیرستانهای ناحیه پنج مشهد انتخاب و پرسشنامه شیوه های رویارویی موس و بلینگز در مورد 117 نفر از دانش آموزان14 الی 18 ساله اجرا شد. سپس از میان 48 نفر دانش آموز نوجوان که بر اساس نتایج پرسشنامه مذکور هیجان مدار تشخیص داده شده بودند، پس از مصاحبه اولیه، از نظر سن، معدل نمرات تحصیلی، وضعیت تحصیلی، سواد والدین و طبقه اقتصادی، غربال و در دو گروه کنترل و آزمایش به صورت همتاسازی شده جایگزین شدند که اعضای هر گروه 10 نفر بودند. اعضای گروه آزمایش 12 جلسه روان درمانی گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» دریافت نمودند. پس از اتمام جلسات روان درمانی گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» اعضای هر دو گروه آزمایش و کنترل با پرسشنامه مذکور مورد پس آزمون قرار گرفتند.
پژوهش حاضر به دنبال آزمون این فرضیه ها بود که روان درمان گروهی با رویکرد «تحلیل رفتار متقابل» موجب کاهش هیجان مداری و افزایش مساله مداری نوجوانان در رویایی با استرس می شود. برای آزمون فرضیه ها از(t) تفاضل جهت بررسی تفاوت بین تفاضل میانگین های دو گروه همبسته استفاده شده است. روش مذکور تاثیر معنی داری (P<0.000) در کاهش هیجان مداری و همچنین تاثیر معنی داری (P<0.02) در افزایش مساله مداری نوجوانان گروه آزمایشی داشته است.
نتایج نشان می دهد که به احتمال 95/0 روش مذکور بر شیوه های رویارویی نوجوانان موثر بوده است و موجب کاهش هیجان مداری و افزایش مسآله مداری در شیوه های رویارویی نوجوانان می شود.
اضطراب آسیب شناسی و درمان
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه میان تمایزیافتگی خود و سبک های عشق ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان تمایزیافتگی با سبک های عشق ورزی و همچنین مقایسه سبک های عشق ورزی و سطوح تمایزیافتگی زنان و مردان متاهل شهر مشهد بود.
مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر 120 نفر از افراد متاهل شهر مشهد که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند مورد آزمون قرار گرفتند. برای سنجش تمایزیافتگی از پرسشنامه تمایزیافتگی (DSL)و برای سنجش سبک های عشق ورزی از مقیاس سه گانه اشترنبرگ استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون جهت بررسی رابطه خرده مقیاس های تمایزیافتگی با خرده مقیاس های آزمون اشترنبرگ و آزمون مقایسه دو میانگین مستقل به منظور مقایسه خرده مقیاس های تمایز یافتگی و خرده مقیاس های آزمون اشترنبرگ درآزمودنی های زن و مرد متاهل شهر مشهد مورد تحلیل قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج نشان داد که میان خرده مقیاس های صمیمیت، شوریدگی و تعهد اشترنبرگ با خرده مقیاس های واکنش هیجانی، جایگاه من، گسلش عاطفی و هم آمیختگی ارتباط معکوس معناداری دارد همچنین نتایج این آزمون نشان داد که بین میزان گسلش عاطفی مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که آزمودنی های مرد میزان گسلش عاطفی بیشتری را گزارش نموده اند. در بقیه خرده مقیاس ها بین دو جنس تفاوت معناداری شاهده نشد.
مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان محبوب و منزوی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش که به روش توصیفی ـ مقایسه ای انجام شده، مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان محبوب و دانش آموزان منزوی بوده است. کلیه دانش آموزان پسر سوم راهنمایی ناحیه 2 شهر شیراز جامعه تحقیق را تشکیل می دادند. به روش نمونه گیری خوشه ای از بین مدارس راهنمایی پسرانه شهر شیراز، 4 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و به دانش آموزان کلاس های سوم راهنمایی این مدارس (490 نفر) آزمون جامعه سنجی داده شد. از دانش آموزان خواسته شد که از بین افراد کلاس خود فردی را انتخاب کنند که ترجیح می دهند با او بازی کنند یا به گردش بروند. ملاک انتخاب افراد منزوی این بود که هیچ کدام از همکلاسی ها آنها را انتخاب نکرده باشند. بر همین اساس تمام دانش آموزانی که هیچ کدام از همکلاسی ها آنها را انتخاب نکرده بودند، به عنوان افراد منزوی تعیین شدند (36=n). به منظور داشتن تعداد مساوی برای مقایسه، 36 نفر نیز از دانش آموزانی که دارای بالاترین پایگاه جامعه سنجی بودند و بیشتر از همه انتخاب شده بودند، به عنوان گروه محبوب تعیین شدند دانش آموزان محبوب را حداقل یک چهارم همکلاسی ها انتخاب کرده بودند. میانگین مرکب نمره های درسی سالهای اول و دوم راهنمایی دانش آموزان دو گروه به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. میانگین نمره های درسی دو گروه روش آماری t مستقل مقایسه شدند. نتایج نشان داد که میانگین نمره های درسی دانش آموزان محبوب به طور معناداری از میانگین نمره های درسی دانش آموزان منزوی بیشتر است (001/0P<). این نتایج نشان می دهند که شایستگی های اجتماعی و تحصیلی مستقل از یکدیگر نیستند. از این رو ممکن است با افزایش مهارت های تحصیلی دانش آموزان منزوی، میزان پذیرش اجتماعی آنها نیز افزایش یابد.
مقایسه ی اثر بخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر عزت نفس دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش اثربخشی آموزش گروهی شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی (مبتنی بر نظریهی انتخاب) بر عزت نفس دانشآموزان مورد سنجش قرار گرفت.
روشکار: این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه شاهد میباشد. جامعهی آماری شامل تمام دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر مشهد در سال تحصیلی 89-1388 بودند که با شیوهی نمونهگیری تصادفی 45 نفر انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند و سپس گروههای آزمون به مدت 2 ماه (8 جلسهی 2 ساعتی) تحت آموزشهای شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهی عزت نفس کوپر اسمیت بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. دادههای حاصل با استفاده از تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی شفه توسط نرمافزار آماری SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: آموزش گروهی واقعیتدرمانی و شناختیرفتاری در مقایسه با گروه شاهد، تاثیر مثبتی بر افزایش عزت نفس (06/16=F و 00001/0P<) داشتهاند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که آموزش گروهی واقعیتدرمانی و آموزش گروهی شناختیرفتاری در افزایش عزت نفس موثر میباشند.
ساخت و اعتباریابی آزمون تشخیصی حساب نارسایی برای کودکان پایه پنجم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ساخت و اعتباریابی آزمون تشخیصی حساب نارسایی برای دانش آموزان پایه پنجم دبستان شهر اصفهان بود. نمونه مورد نظر در این پژوهش 300 نفر از دانش آموزان پایه پنجم دبستان (152 پسر و 148 دختر) بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از نواحی پنج گانه آموزشی شهر اصفهان در سال تحصیلی 85-86 انتخاب شدند. در این پژوهش، کتاب ریاضی پایه پنجم دبستان تحلیل محتوا شد. ضریب کریپندورف مبنی بر توافق تحلیل محتوا 0.84 محاسبه شد. بر اساس مقوله های استخراج شده و هدف های رفتاری هر مقوله و با توجه به نظریه شناختی بلوم و حجم هر مقوله در کتاب درسی ریاضی 150 سوال طرح و به صورت مقدماتی اجرا گردید. سپس فرم نهایی اجرا و پارامترهای سوالات آزمون بر اساس نظریه کلاسیک آزمون و نظریه سوال-پاسخ محاسبه گردید. نتایج نشان داد که این آزمون دارای روایی مطلوب و نیز پایایی مناسب =0.92) و ضریب بازآزمایی (0.94= بوده و حساسیت و دقت این آزمون به ترتیب 99 و 96 درصد به دست آمد. پارامتر تشخیصی a (g) و دشواری b (g) بر اساس نظریه سوال-پاسخ نیز نشان داد که همه سوالات دارای قدرت تشخیص مناسب (بالای (0.5 و دشواری مطلوب بوده و با مدل 2 پارامتری برازش کامل دارند (P>0.05). منحنی تابع آگاهی آزمون نیز نشان داد که مناسب ترین کاربرد این آزمون در سطوح توانایی ریاضی -0.2 (?) تا +2 است.
ابعاد رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی و ارزیابی مقیاس جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی ابعاد مختلف رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی اختلالات روانی عزت نفس اضطراب و نیز ارزیابی توانایی تمیز و تشخص آزمون جهت گیری مذهبی سلسله ای از پژوهش ها در یک برنامه دو ساله به تدریج اجرا و نتایج آن جمع بندی شد برای این تحقیق مجموعا 316 نفر در 7 گروه آزمودنی زن و مرد و با تحصیلات دانشگاهی و غیر دانشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند به منظور بررسی ابعاد پیش گفته از آزمودن ها و مقیاس های سلامت عمومی (گلدبرگ 1972) اضطراب حالت صفت (اشپیل برگر 1983) عزت فس (کوپر اسمیت 1967) SCL-90-R (دراگوتیس 1972) مقابله مذهبی (پارگامنت 1990) و جهت گیری مذهبی (بهرامی احسان 1381) استفاده شده است یافته ها نشان می دهد که جهت گیری مذهبی با افزایش سلامت روانی و کاهش اختلالات روانی رابطه داشته و قادر است تا بصورت مثبت سبک مقابله مذهبی مثبت را پیش بینی کند همچنین رابطه عزت نفس و جهت گیری مذهبی مثبت است نتایج نشان داد علاوه بر همگرایی بین دو مقیاس جهت گیری مذهبی و مقابله مذهبی مقیاس جهت گیری مذهبی قادر است تا گروه های موجود با تفاوت در جهت گیری مذهبی را از یکدیگر تفکیک و متمایز سازد موضوعی که به عنوان شاهدی برای روایی تمایزی این آزمون می توان به آن استناد کرد.
ارتقاء تعامل والدین و فرزندان با استفاده از آموزش روش های نوین فرزند پروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده اولین و مهم ترین نظام ارتباطی برای کودکان به شمار می رود و استفاده از شیوه های مناسب حل مسئله در این محیط می تواند تاثیر قابل توجهی بر رشد روانی و اجتماعی کودکان داشته باشد. این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله به والدین بر شیوه های تربیتی و تعاملی آنها با فرزندان شان انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. گروه نمونه شامل 28 نفر از مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مدارس غیر انتفاعی شهر تهران بوده است که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده بودند. مادران در کارگاه های آموزش تربیت فرزندان با روش حل مسئله شرکت کردند که هفته ای یک بار در 9 جلسه 2 ساعته برگزار شدند. قبل از شروع و بعد از اتمام هر کارگاه، والدین پرسش نامه روش های تربیتی والدین و سیاهه رابطه والد- کودک را تکمیل کردند. یافته های حاصل از تحلیل اندازه گیری های مکرر نشان داد شرکت در کارگاه آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله به افزایش میانگین روش تعامل بر اساس حل مساله و کاهش میانگین روش تنبیه و توبیخ در پرسش نامه روش های تربیتی والدین منجر شده است. داده های حاصل از سیاهه رابطه والد- کودک نیز نشانگر افزایش میانگین ایجاد محدودیت می باشد. آموزش مهارت حل مسئله به والدین می تواند باعث افزایش به کارگیری سبک تربیتی مبتنی بر حل مسئله و کنترل کودکان به وسیله والدین از راه ایجاد قانونمندی در خانواده شود.
اثربخشی رفتاردرمانی پذیرش محور بر روی رفتارهای متمرکز بر بدن (وسواس موکنی، ناخن جویدن، کندن پوست): یک طرح خط پایه چند گانه با پیگیری سه ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتاردرمانی پذیرش محور ترکیب دو روش درمانی پذیرش - تعهد و بازداری از پاسخ است که در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان در بهبود نشانه های بیماران مبتلا به رفتارهای متمرکز بر بدن از نوع موکنی ، کندن پوست آمیخته و ناخن جویدن مورد بررسی قرار گیرد .این پژوهش در چهارچوب طرح تک موردی از نوع از خطوط چندگانه پلکانی طی 10 جلسه همراه با پیگیری سه ماهه بر روی شش بیمار ( برای هر اختلال دو نفر ) صورت گرفت .داده ها از طریق مقیاس های موکنی ماساچوست، کندن پوست کتن ، شدت ناخن جویدن مسلر و مالون جمع آوری شد .تحلیل داده ها با استفاده از نمودار دیداری، درصد بهبودی و معنی داری بالینی نشان داد که رفتاردرمانی پذیرش محور می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال موکنی ، کندن پوست و ناخن جویدن موثر باشد. درمان کاهش معنی داری را در نشانه ها ایجاد کرد و اثر درمانی تا سه ماه پیگیری ادامه یافتند. به نظر می رسد افزودن مداخلات مبتنی بر پذیرش به روش های سنتی رفتاردرمانی در کاهش نشانه های متمرکز بر بدن موثر است.
بررسی مقایسه ای تاثیر آموزش مهارت های خودگردانی و افزایش باورهای خودبسنده گی بر کارکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش، تاثیر آموزش مهارت های خودگردانی و افزایش باورهای خوبسنده گی بر کارگرد تحصیلی دانش اموزان بررسی شده است. 280 دانش آموز سال اول دبیرستان از دو مدرسه ی دخترانه و پسرانه ی شیراز انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه گواه، آموزش مستقیم، یادگیری هم کارانه، و یادگیری مستقل جای گرفتند. در طول دوره ی آزمایشی، گروه گواه هیچ گونه برنامه ی آموزش ...
"