ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۱۴۱.

اثر ساختاری سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیر قابل تبیین از لحاظ پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان شخصیت علائم غیرقابل تبیین پزشکی ذهنی سازی مدل معادلات ساختاری روان درمانی پویشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۵۱
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ساختاری بین سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک با توجه به نقش واسطه ای ذهنی سازی انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع کمی است که با روش مدل سازی معادلات ساختاری به شکل میدانی اجرا گردید. جامعه آماری شامل 450 نفر (18-45 سال) از مراجعه کنندگان به مراکز درمانی تهران در سال های 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پنج ابزار استاندارد شامل سیاهه سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO)، پرسشنامه روابط ابژه و واقعیت آزمایی بل (BORRTI)، ابزار سرند علائم جسمانی (SOMS-2)، پرسشنامه دردهای سایکوسوماتیک (PSQ) و پرسشنامه ذهنی سازی (MentS) استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-22 انجام گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که سازمان شخصیت اثر مستقیم مثبت و معناداری بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی (β=0.697، p<0.001) و دردهای سایکوسوماتیک (β=0.711، p<0.001) داشت. روابط ابژه نیز اثر مستقیم مثبت و معناداری بر دردهای سایکوسوماتیک (β=0.669، p<0.001) دارد، اما اثر منفی و معناداری هم بر ذهنی سازی (β=-0.075، p<0.001) داشت. نتایج دیگر مطالعه نشان داد که ذهنی سازی اثر منفی و معناداری بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی (β=-0.283، p<0.001) داشت، اما اثر آن بر دردهای سایکوسوماتیک (β=-0.261) معنادار نبود. در پایان نقش واسطه ای ذهنی سازی در ارتباط بین سازمان شخصیت و علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک، و همچنین بین روابط ابژه و علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک تأیید نشد. شاخص های برازش مدل نهایی حاکی از برازش مطلوب با مقادیر (RMSEA=0.11، GFI=0.848، NFI=0.750، RFI=0.893)می باشد. نتیجه گیری: برازش مدل ساختاری حاکی از وجود اثر مستقیم و معنادار سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک است. علاوه بر این، سازمان شخصیت از طریق نقش واسطه ای ذهنی سازی نیز بر این علائم تأثیرگذار است. این یافته ها دارای پیامدهای کاربردی است که می تواند در طراحی و اجرای مداخلات روانشناختی در جمعیت بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
۱۴۲.

پیش بینی ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی، حضور اجتماعی و رضایت آنان در محیط یادگیری ترکیبی: پیگیری کیفی یک مطالعه کمی در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش از راه دور آموزش حضوری آموزش عالی یادگیری ترکیبی یادگیری مشارکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲
هدف این مطالعه آمیخته، بررسی نقش یادگیری مشارکتی به عنوان رویکردی آموزشی در تقویت حضور اجتماعی و افزایش رضایت کلی دانشجویان در محیط یادگیری ترکیبی بود. در این پژوهش، یادگیری مشارکتی به عنوان فرایند همکاری دانشجویان در قالب فعالیت های گروهی با هدف دستیابی به اهداف مشترک تعریف شد؛ حضور اجتماعی به معنای ادراک تعامل، ارتباط و نزدیکی در فضای آنلاین؛ و رضایت کلی به عنوان میزان رضایت دانشجویان از دوره، مدرس، و فرآیند یادگیری در نظر گرفته شد. شرکت کنندگان 24 دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران بودند که دروس برنامه ریزی آموزشی و یاددهی-یادگیری را در محیط یادگیری ترکیبی گذراندند و در قالب دو پروژه گروهی مشترک فعالیت کردند. آموزش ها به صورت ترکیبی، شامل جلسات حضوری و از راه دور ارائه شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد و مصاحبه های کیفی آنلاین جمع آوری شد. برای تحلیل داده های کیفی، از رویکرد تحلیل محتوای کیفی استفاده شد و داده ها با کمک نرم افزار Atlas.ti تحلیل گردید. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی به طور معناداری می تواند رضایت کلی آنان از دوره و سطح حضور اجتماعی در محیط یادگیری ترکیبی را پیش بینی کند. به منظور تبیین عمیق تر داده های کیفی نشان داد که رسانه های ارتباطی، ساختار دوره و حمایت عاطفی به طور چشمگیری این روابط را تقویت می کنند و نقش اساسی در ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی، حضور اجتماعی و رضایت آنان دارند.
۱۴۳.

مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش امنیت هیجانی آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود عزت نفس دلبستگی شایستگی اجتماعی - هیجانی زنان خانه دار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۲۸
زمینه: در چارچوب نقش خانه داری، جامعه اغلب از زنان خانه دار انتظار دارد که رفتارهای منفعل، عاطفی، مطیع و فداکارانه داشته باشند. این انتظارات به مرور زمان درونی شده و تأثیرات منفی در سلامت اجتماعی، مهارت های ارتباطی و عزت نفس زنان خانه دار در روابط اجتماعی می گذارد. با این حال، مطالعه ای به بررسی مقایسه ای آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار، نپرداخته است. هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان خانه دار شهر مشهد در تابستان سال 1402 بود که از میان آن ها 45 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در سه گروه 15 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه های آزمایش اول و دوم طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به ترتیب تحت آموزش امنیت هیجانی (کترال، 2006) و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود (صالحی، 1402) قرار گرفتند. گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه های عزت نفس (روزنبرگ، 1965)، دلبستگی (کولینز و رید، 1990) و شایستگی اجتماعی- هیجانی (ژو و ای، 2012)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش امنیت هیجانی و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود باعث ارتقاء عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار شدند (05/0 >p) و آموزش امنیت هیج
۱۴۴.

ویژگی های روان سنجی مقیاس مدیریت تعهدات هویت اوترخت (U-MICS): مطالعه اعتبارسنجی در میان جمعیت نوجوان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعهدات هویت روان سنجی رشد نوجوانی اندازه گیری اعتبارسنجی مقیاس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۸
مقیاس مدیریت تعهدات هویت اوترخت (U-MICS) ابزاری ضروری برای ارزیابی شکل گیری هویت در جمعیت های نوجوان است. این مطالعه ویژگی های روان سنجی U-MICS را در میان 240 نوجوان از شهر اراک مورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش ارزیابی شاخص های اندازه گیری، قابلیت اطمینان و روایی بود. از طریق تحلیل آماری نتایج، مطالعه به بررسی یکپارچگی ساختاری و قابلیت مقایسه بین گروهی مقیاس پرداخت. نتایج نشان داد که U-MICS دارای ویژگی های روان سنجی قوی، شامل سازگاری درونی بالا و برقراری تغییرناپذیری پیکربندی، متریک و تک مقیاسی جزئی در جمعیت موردمطالعه است. این یافته ها از قابلیت اطمینان و روایی مقیاس به عنوان ابزاری بین فرهنگی برای اندازه گیری تعهدات هویت در تحقیقات توسعه نوجوانان حمایت می کند. این مطالعه به درک روش شناختی ابزارهای سنجش هویت کمک کرده و شواهد تجربی برای کاربرد U-MICS در تحقیقات هویت نوجوانان ارائه می دهد. با تأیید ویژگی های روان سنجی، این پژوهش به محققان و متخصصان بالینی ابزاری اعتبارسنجی شده برای کاوش فرایندهای شکل گیری هویت در جمعیت های متنوع نوجوانان می دهد.
۱۴۵.

بررسی نقش میانجی خوش بینی و انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه میان اضطراب کرونا و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب کرونا انعطاف پذیری روان شناختی خوش بینی سلامت روان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۳۷
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه اضطراب کرونا و سلامت روان با میانجی گری خوش بینی و انعطاف پذیری روان شناختی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کمی و روش تحقیق در این پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، افراد 18 تا ۶۰ساله ساکن در شهر اصفهان در سال 1400 بودند که از این میان، تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه های اضطراب کروناویروس (CDAS)، نسخه تجدیدنظر شده آزمون جهت گیری زندگی (LOT – R) (خوش بینی) شییر و کارور، پرسش نامه سلامت عمومی (GHQ) و پرسش نامه پذیرش و عمل (نسخه دوم) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام و روش مدل سازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر، بیانگر آن بود که اضطراب کرونا دارای ضریب رگرسیونی معنادار در پیش بینی سلامت روان است، همچنین اضطراب کرونا با میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی توانست سلامت روان را به شکل معناداری به صورت غیرمستقیم پیش بینی کند. در نهایت اضطراب کرونا با اثرگذاری مستقیم بر انعطاف پذیری روان شناختی و اثرگذاری غیرمستقیم بر خوش بینی با میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی توانست سلامت روان را به طور معناداری پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر می تواند در حوزه سلامت روان به پژوهشگران، سیاست گذاران و درمانگران جهت حمایت های روانی اجتماعی در دوران همه گیری کرونا یاری رساند.
۱۴۶.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و مولفه های اجتناب شناختی دانش آموزان دختر پرخاشگر با تاکید بر بستر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تاب آوری اجتناب شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۵
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و مولفه های اجتناب شناختی دانش آموزان دختر پرخاشگر با تاکید بر بستر فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم شهر اهواز در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. گروه آزمایش مداخله ی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، که شامل 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای دو جلسه بود را دریافت کردند و دوماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس بااندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معنی داری باعث افزایش تاب آوری و کاهش اجتناب شناختی در گروه آزمایش شده است. هم چنین نتایج این مطالعه نشان داد با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و انطباق آن با نیازها و ویژگی های فرهنگی خاص، می توان وضعیت روانی و اجتماعی دانش آموزان دختر پرخاشگر را بهبود بخشید.
۱۴۷.

Prediction and Explanation of the Sense of Happiness and Hope for the Future Based on Parental Attachment Styles(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: happiness Hope for the Future Parental Attachment Styles Secure Attachment Insecure attachment

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۳۹
Objective: The aim of this study was to predict and explain happiness and hope for the future based on parental attachment styles among female university students. Methods and Materials: This research was conducted using a descriptive-analytical and correlational design with a predictive approach. The statistical population included all female students of the Islamic Azad University, Garmsar Branch, during the academic year 2022–2023. A total of 274 students were selected using stratified and purposive sampling methods based on specific inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the Oxford Happiness Questionnaire, Snyder’s Hope Scale, and Hazan and Shaver’s Adult Attachment Style Questionnaire. After obtaining informed consent, the data were analyzed through Pearson correlation, multiple regression, and path analysis using SPSS and AMOS software. Statistical significance was set at p < .05. Findings: The results showed that secure attachment style significantly and positively predicted both happiness (β = .38, p < .01; R² = .24) and hope for the future (β = .44, p < .01; R² = .31). Avoidant attachment style was a significant negative predictor of happiness (β = –.29, p < .01) and had a weaker, yet still significant, inverse relationship with hope for the future (β = –.11, p < .01). Ambivalent attachment style negatively and significantly predicted both happiness (β = –.17, p < .01) and hope for the future (β = –.30, p < .01). All regression models met the assumptions of normality, linearity, and independence of residuals. Conclusion: The findings suggest that parental attachment styles, particularly secure attachment, play a meaningful role in promoting positive psychological outcomes such as happiness and hope in emerging adults. Insecure attachment styles, including avoidant and ambivalent, are associated with diminished emotional well-being.
۱۴۸.

بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی با نقش میانجی راهبردهای شناختی در دانش آموزان پسر دبیرستانی دوره اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بازی های رایانه ای انگیزش تحصیلی هیجانات پیشرفت راهبردهای شناختی دانش آموزان متوسطه اول تحلیل میانجی گری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۵۰
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی در میان دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران با نقش میانجی راهبردهای شناختی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-همبستگی (تحلیل مسیر) انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰–۱۳۹۹ بود. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفت و ۳۵۶ نفر از چهار مدرسه پسرانه در منطقه ۶ شهر تهران انتخاب شدند. پس از پالایش داده ها، ۳۱۵ پرسشنامه معتبر تحلیل شد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران، پرسشنامه راهبردهای شناختی داوسون و مک اینری، و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش زمان بازی بود. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل میانجی گری به روش بوت استروپ (هایس) تحلیل شدند. یافته ها: بین استفاده از بازی های رایانه ای با هیجانات مثبت (r = -0.18)، انگیزش درونی (r = -0.23)، انگیزش بیرونی (r = -0.17)، راهبرد سازماندهی (r = -0.25) و بسط معنایی (r = -0.27) رابطه منفی و معنادار مشاهده شد. همچنین بین بازی های رایانه ای و هیجانات منفی رابطه مثبت معنادار وجود داشت (r = 0.22). نتایج رگرسیون نشان داد بازی های رایانه ای پیش بینی کننده منفی برای انگیزش درونی (β = -0.097، p = 0.041) و پیش بینی کننده مثبت برای هیجانات منفی (β = 0.158، p = 0.004) بودند. راهبرد سازماندهی نقش میانجی معناداری بین بازی و هیجانات مثبت (اثر غیرمستقیم = -0.13، p = 0.02)، هیجانات منفی (0.06، p = 0.04) و انگیزش درونی (-0.14، p = 0.02) ایفا کرد، اما در رابطه با انگیزش بیرونی معنادار نبود (p = 0.12). نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده مفرط از بازی های رایانه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق کاهش راهبردهای شناختی) بر هیجانات تحصیلی و انگیزش دانش آموزان تأثیر منفی دارد.
۱۴۹.

ارزیابی اثربخشی برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روان شناختی و حرمت خود مردان معتاد به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بهزیستی روان شناختی عزت نفس مردان معتاد به مواد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۴۹
زمینه: مردان متأهل دچار اعتیاد، به دلیل مسئولیت های خانوادگی و انتظارات اجتماعی، بیش از دیگران در معرض آسیب های ناشی از اعتیاد قرار دارند. در همین راستا، برنامه های درمانی متعددی برای بهبود وضعیت افراد مبتلا به اعتیاد ارائه شده اند که برخی از آنها به ابعاد روانشناختی، معنوی و خانوادگی این افراد توجه ویژه ای دارند. علی رغم شواهد موجود در خصوص اثرات مثبت معنویت و حمایت خانواده بر درمان اعتیاد، هنوز شکاف های پژوهشی مهمی در این حوزه وجود دارد. هدف: هدف اصلی این پژوهش، تدوین و ارزیابی اثربخشی برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روانشناختی و عزت نفس مردان معتاد به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مردان متأهل دچار اعتیاد شهرستان یزد در سال 1402 بود که از این میان 30 خانواده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) و مقیاس عزت نفس (روزنبرگ، 1965) پاسخ دادند. مشارکت کنندگان در گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته درمانی محق ساخته را دریافت کردند در حالی که گروه گواه تا پایان دوره پیگیری هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نسخه 27-SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادکه برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن و همچنین بر بهبود عزت نفس مردان معتاد به مواد در مراحل مداخله و پیگیری مؤثر واقع شده و دارای اثربخشی معنادار بین گروه های آزمایش و گروه گواه است (05/0 >P). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش با استفاده از برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور، می توان بهزیستی روانشناختی و عزت نفس را در مردان مبتلا به اعتیاد بهبود و ارتقا داد. یافته های مذکور می تواند برای کمک به این گروه از افراد توسط مددکاران اجتماعی، مشاوران و روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد.
۱۵۰.

مدل کسب هویت جوانان استان آذربایجان غربی: نقش شیوه های تربیتی والدین و مزاج فرزندان با میانجی گری سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کسب هویت شیوه های تربیتی والدین مزاج فرزندان سبک های دلبستگی جوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۵
مقدمه: بحران هویت در دوره نوجوانی اتفاق می افتد، اما هویت یابی در دوران نوجوانی و جوانی محقق می شود. بنابراین، هدف پژوهش بررسی مدل کسب هویت جوانان بر اساس نقش شیوه های تربیتی والدین و مزاج فرزندان با میانجی گری سبک های دلبستگی بود. روش: این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی و دولتی استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که از میان آنها 400 دانشجو با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه های تجدیدنظرشده سبک هویت (بنیون و آدامز، 1986)، شیوه های تربیتی والدین (زینالی و همکاران، 1390)، مزاج فرزندان (الیس و راثبارت، 2001) و سبک های دلبستگی (ون آدنهوون و همکاران، 2003) گردآوری و با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شیوه های تربیتی ناکارآمد و مزاج فرزندان بر دلبستگی ناایمن، شیوه های تربیتی کارآمد و مزاج فرزندان بر دلبستگی ایمن و دلبستگی های ایمن و ناایمن بر کسب هویت اثر معنی دار مستقیم داشت (05/0P<)، اما شیوه های تربیتی کارآمد بر دلبستگی ناایمن، شیوه های تربیتی ناکارآمد بر دلبستگی ایمن و شیوه های تربیتی کارآمد و ناکارآمد و مزاج فرزندان بر کسب هویت اثر معنی داری نداشت (05/0P>). همچنین، شیوه های تربیتی کارآمد و مزاج فرزندان با میانجی گری دلبستگی ایمن بر کسب هویت و شیوه های تربیتی ناکارآمد با میانجی گری دلبستگی ناایمن بر کسب هویت اثر معنی دار غیرمستقیم داشت (05/0P<)، اما شیوه های تربیتی ناکارآمد با میانجی گری دلبستگی ایمن بر کسب هویت و شیوه های تربیتی کارآمد و مزاج فرزندان با میانجی گری دلبستگی ناایمن بر کسب هویت اثر معنی داری نداشت (05/0P>). نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، توجه نقش به شیوه های تربیتی والدین، مزاج فرزندان و سبک های دلبستگی در شکل گیری کسب هویت ضروری است.
۱۵۱.

روابط ساختاری عوامل فراتشخیصی با ابعاد آسیب شناسی شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد آسیب شناسی شخصیت تجربه های آسیب زای کودکی تنظیم هیجان مشکلات بین فردی باورهای ناکارآمد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری عوامل فراتشخیصی (تجربه های آسیب زای کودکی، سبک دلبستگی ناایمن، بدتنظیمی هیجانی، مشکلات بین فردی و باورهای ناکارآمد) با ابعاد آسیب شناسی شخصیت انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش را دانشجویان تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 531 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت DSM-5 فرم کوتاه پلاس، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنشتاین، پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان، پرسشنامه مشکلات بین فردی بارخام و همکاران، مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان) بودند. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که ابعاد آسیب شناسی شخصیت با ترومای کودکی(27/0)، سبک دلبستگی ناایمن (51/0)و مشکلات بین فردی(44/0) ارتباط معناداری دارد (p<0.01). در رابطه بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با بدتنظیمی هیجانی و باور ناکارآمد ترومای کودکی نقش میانجی دارد. همچنین نقش سبک دلبستگی ناایمن نیز در ارتباط بین ابعاد آسیب شناسی و مشکلات بین فردی به عنوان میانجی مورد تایید است. بحث و نتیجه گیری: شناسایی ابعاد آسیب شناسی شخصیت و پیشگیری از شکل گیری دلبستگی ناایمن و تجربه های آسیب زای کودکی می تواند افراد را از انواع اختلالات روانی دور کند.
۱۵۲.

نقش میانجی همجوشی شناختی در رابطه بین اجتناب شناختی و بدشکلی بدن: مطالعه ای روی متقاضیان جراحی زیبایی

کلیدواژه‌ها: همجوشی شناختی بدشکلی بدن اجتناب شناختی جراحی زیبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۴۰
مقدمه: نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که متقاضیان جراحی زیبایی با مشکلات روانشناختی متعددی روبرو هستند به همین دلیل بررسی عوامل روانشناختی موثر بر این مشکلات از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: هدف پژوهش حاضر نقش میانجی همجوشی شناختی در رابطه بدشکلی بدن با اجتناب شناختی در متقاضیان جراحی زیبایی بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل متقاضیان جراحی زیبایی در شهرهای زاهدان، مشهد و بجنورد در سال 1403-1402 بود که از بین آنها 261 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران (2014)، اختلال بدشکلی بدن ربیعی و همکاران (2011) و اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2009) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر به کمک نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و smart PLS نسخه 3 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: اجتناب شناختی تاثیر مثبت، غیر مستقیم و معنی داری بر اختلال بدشکلی بدن (01/0p<) داشت. اجتناب شناختی تاثیر مثبت، مستقیم و معنی داری بر عامل های همجوشی و گسلش داشت (01/0p<). عامل های همجوشی و گسلش تاثیر مثبت، مستقیم و معنی داری بر اختلال بدشکلی بدن (01/0p<) داشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که همجوشی شناختی نقش واسطه ای معنی داری در رابطه اختلال بدشکلی بدن با اجتناب شناختی متقاضیان جراحی زیبایی داشت و پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت گیرد تا نتایج دقیق تری به دست آید.
۱۵۳.

Psychometrics and Standardization of the Extended Persian Version of the Knowledge of Parenting Strategies Scale(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Child behavior Effective parenting Parenting knowledge Reliability Validity

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۵
Objective: This study seeks to validate and standardize the extended version of the knowledge of parenting strategies scale (KOPSS) among Iranian citizens. Methods:  This paper is a descriptive measure validation study, which falls in the category of quantitative research. The statistical population consisted of Iranian parents with children aged 3-12, living together. Thirty parents were selected through convenience sampling and were tested using the Persian KOPSS in order to estimate the standard deviation of the total KOPSS score and obtain the sample size for validation and standardization (n=725). Then, thirty parents were studied at an interval of three weeks to calculate the test-retest reliability. Furthermore, 330 other parents were selected through convenience sampling to measure internal consistency reliability and concurrent criterion validity. To calculate concurrent criterion validity, the Persian KOPSS scores were correlated with the scores of Robinson’s Parenting Styles and Dimensions Questionnaire (PSDQ). To obtain the standardized scores and percentile ranks of the raw Persian KOPSS scores, an online survey was conducted on 725 eligible parents (including 532 mothers and 193 fathers). Results: The correlation of the total Persian KOPSS-20 score with the PSDQ sub-scales was found to be larger than 0.40 (0.417-0.508). The standardized KOPSS-20 was obtained by converting the raw scores into normed z and T-scores and calculating the percentile ranks of the entire group (n=725). Conclusion: KOPSS-20 was found to yield reproducible and reliable results with satisfactory validity coefficients.
۱۵۴.

اگوی هوش هیجانی، هوش معنوی و حمایت اجتماعی با خلاقیت و انگیزه دانش آموزان با نقش میانجی گری خودسازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش هیجانی هوش معنوی حمایت اجتماعی خلاقیت انگیزه خودسازی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۱۳
زمینه: حمایت اجتماعی قدرتمندترین نیروی مقابله ی دشواری برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می کند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هوش هیجانی و معنوی و حمایت اجتماعی بر خلاقیت و انگیزه با نقش میانجی گری خودسازی بوده است. روش: پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دانش آموزان در درس هنر پایه ی چهارم ادبی استان المثنی به تعداد ٦٣٣ نفر بود، با استفاده از فرمول کوکران تعداد ٨٤١ نفر از آنان با روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمعآوری داده_های پژوهش، از شش پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی گلمن )2001(، هوش معنوی کینگ )2008(، حمایت اجتماعی زیمنت و همکاران)1988(، خودسازی کوپر )1997(، خلاقیت تورنس و انگیزه تحصیلی هارتر )1981( استفاده شد، روایی پرسشنامه به تایید رسید و پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در یک بررسی مقدماتی برای پرسشنامه هوش هیجانی ٩٨/٠، هوش معنوی ٤٨/٠، حمایت اجتماعی ٩٨/٠، خلاقیت ٧٨/٠، انگیزه تحصیلی ١٩/٠ و خودسازی ٩٧/٠ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد هوش هیجانی، معنوی، حمایت اجتماعی و خودسازی بر خلاقیت و انگیزه دانش آموزان تاثیر مثبت و معنی داری دارد، همچنین نتایج نشان داد که نقش میانجی خودسازی در تاثیر گذاری هوش هیجانی، معنوی و حمایت اجتماعی بر خلاقیت و انگیزه دانش آموزان مثبت و معنی دار می باشد. نتیجه گیری: حمایت اجتماعی، از طریق ایفای نقش واسطه ای میان عوامل تنش زای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت دانش آموزان، باعث کاهش تنش و افزایش انگیزه در دانش آموزان می شود.
۱۵۵.

نقش باورهای انگیزشی، خودتعیین گری و بهزیستی ذهنی در پیش بینی شیفتگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای انگیزشی خودتعیین گری بهزیستی ‏ذهنی شیفتگی تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۷۸
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای انگیزشی، خودتعیین گری و بهزیستی ذهنی در پیش بینی شیفتگی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه ی دوّم ناحیه ی یک شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود. برای برآورد حجم نمونه از نرم افزار G-Power نسخه 1/3 استفاده شد. با در نظرگرفتن اندازه اثر 15/0، توان 95/0 و آلفای 05/0 حجم نمونه 120 نفر به دست آمد که به منظور افزایش تعمیم پذیری نتایج با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 150 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی راهبردهای انگیزشی یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990)، پرسشنامه ی نیازهای اساسی خودتعیین گری دسی و رایان (2000)، پرسشنامه ی بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003) و پرسشنامه ی شیفتگی تحصیلی مارتین و جکسون (2008)، استفاده شد. داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین باورهای انگیزشی، خودتعیین گری و بهزیستی ذهنی با شیفتگی تحصیلی دانش آموزان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که 68 درصد از واریانس شیفتگی تحصیلی دانش آموزان براساس باورهای انگیزشی، خودتعیین گری و بهزیستی ذهنی قابل پیش بینی است (01/0p<). بنابراین می توان نتیجه گرفت که باورهای انگیزشی، خودتعیین گری و بهزیستی ذهنی در پیش بینی شیفتگی تحصیلی دانش آموزان نقش دارند و برای افزایش شیفتگی تحصیلی در دانش آموزان ضروری است، مداخلاتی روی باورهای انگیزشی، خودتعیین گری و بهزیستی ذهنی صورت گیرد.
۱۵۶.

مدل یابی بخشش بر اساس هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با میانجی گری احساس گناه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش اخلاقی هوش معنوی رشد اجتماعی احساس گناه بخشش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۴۵
هدف: هدف پژوهش حاضر، مدل یابی بخشش بر اساس هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با میانجی گری احساس گناه بوده است. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی به تعداد 10000 دانشجو که در سال تحصیلی 1401-1402 در دانشگاه مشغول تحصیل بوده اند. تعداد نمونه آماری این پژوهش (24*20)، 480 نفر از دانشجویان در نظر گرفته شده است. برای جمع آوری داده های موردنیاز از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است.ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه هوش معنوی عبدالله زاده (1387)، هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005)، رشد اجتماعی وایلند (1953)، بخشش هارتلند (2005)، احساس گناه گوکلر و جونز (1988) بوده است. آزمون های مورد استفاده شامل تحلیل عاملی تأییدی، نیکویی برازش، ضرایب مسیر و معنی داری، شاخص های نیکویی برازش، آزمون کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و شاخص های نیکویی برازش بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داده است: بین هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با احساس گناه رابطه منفی وجود دارد. بین هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با بخشش رابطه مثبت وجود دارد. بین احساس گناه با بخشش رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی به طور مثبت بر بخشش تأثیر دارند، در حالی که احساس گناه نقش میانجی در این رابطه ایفا می کند.
۱۵۷.

Analyzing the Phenomenon of Divorce from the Perspective of Expert Family Therapists: A Grounded Theory Sample(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Divorce family therapists Experts grounded theory

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۵۴
Objective: This study was conducted with the aim of analyzing the phenomenon of divorce from the perspective of expert family therapists. Method: The research method was qualitative, based on grounded theory (Charmaz, 2014). The research setting included all family therapists in the city of Isfahan in the year 2024, and the participants consisted of ten of the most prominent therapists who were purposefully selected. The research tool was interviews conducted in the form of focus groups. The collected data were analyzed using Charmaz’s (2014) method: first, coding was carried out, followed by conceptualization. Then, during the process of integration, categories were extracted, and finally, the core categories were identified and the theory was formed. Results: The results indicated that the phenomenon of divorce includes three main categories: (1) the reasons behind the occurrence of divorce: the activators of divorce causes, with categories such as changes in cultural and social structures and the prioritization of individuality over couplehood; (2) the nature of divorce causes: causes of divorce categorized as changes in family roles and authority, poor spouse selection, inappropriate communication, and individual problems; and (3) the process through which the causes interconnect: integrators of divorce causes (disturbance-power, disturbance-intimacy, and boundary disturbances). Conclusion: Based on the findings, this study suggests that in order to reduce divorce, the activators of divorce cannot be ignored, as they render society more prone to facilitating the grounds for divorce rather than preserving family stability. Additionally, the identified causes of divorce indicate that many revolve around the philosophy of individualism. Therefore, society and societal discourse must reinforce the value of collectivism so that this value can function as a socio-psychological superstructure acting as a barrier to divorce.
۱۵۸.

مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره درمانی هیجانی درمان پذیرش و تعهد تحمل پریشانی تنظیم هیجان اختلال افسردگی اساسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۹
زمینه: تحمل پریشانی و تنظیم هیجان از جمله چالش های رایج در افسردگی است هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهر زنجان در سال 1402 بودند که از آن میان تعداد 45 داوطلب واجد شرایط مبتلا به اختلال افسردگی اساسی به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل مقیاس دو افسردگی (بک، 1961)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (گراتز و رونمر، 2004) بود. گروه آزمایش اول تحت 9 جلسه طرح واره درمانی هیجانی و گروه آزمایشی دوم تحت 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت هر هفته یک جلسه و هر جلسه نود دقیقه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره، تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0 با نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان اثربخش بودند (05/0> p). این در حالی است که نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد هیچ یک از درمان ها در میزان تأثیر بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان بر یکدیگر ارجحیت نداشته و هر دو به یک اندازه مؤثر بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان اظهار داشت که طرح واره درمانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند مداخله هایی مفید و نوید بخش برای افزایش تحمل پریشانی و کاهش دشواری تنظیم هیجان در افراد افسرده باشند.
۱۵۹.

خوشه بندی خرده انواع شناختی اختلال های ریاضی در دانش آموزان مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال ریاضی خوشه شناختی خوشه بندی دانش آموزان با و بدون اختلال ریاضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۴۱
زمینه: اختلال ریاضی یک ناتوانی یادگیری است که درک و محاسبات ریاضی را برای کودکان دشوار می کند. ازآنجایی که در زمینه شناسایی و تشخیص خرده انواع شناختی این اختلال در مطالعات داخلی نارسایی های متعددی به چشم می خورد. در این پژوهش سعی شده است انواع پردازش شناختی عمومی و خاص در کودکان با اختلال ریاضی ارزیابی شود. هدف: شناسایی خرده انواع شناختی اختلال ریاضی در دانش آموزان ابتدایی بود. روش: مطالعه حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری اول (تمامی دانش آموزان ارجاع شده به مراکز ناتوانی های یادگیری استان البرز با تشخیص عملکرد ضعیف ریاضی) و جامعه آماری دوم (تمامی دانش آموزان ابتدایی پایه سوم تا ششم استان البرز) در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. شرکت کنندگان شامل 180 نفر بدون اختلال ریاضی و 96 نفرمبتلا به اختلال ریاضی بودند. دانش آموزان با اختلال ریاضی با روش نمونه گیری تصادفی و دانش آموزان عادی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان تکالیف شناختی طراحی شده در نرم افزار سایکوپای، آزمون هوش وکسلر IV، آزمون فراستیگ، آزمون وپمن، آزمون ایران- کی مت و فرم ارزشیابی رفتاری راتر را تکمیل کردند. داده ها با تحلیل عاملی اکتشافی و خوشه ای تحلیل شدند. از نرم افزار SPSS-24 برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد شش عامل عملکرد حسابی شناختی، عملکرد مقایسه شناختی، پردازش عددی شناختی، سرعت پردازش شناختی، سرعت پردازش حسابی و دقت پاسخ شناختی شناسایی شدند. شش عامل بر روی هم 74 درصد واریانس را تبیین می کردند. شش خوشه شناختی اختلال ریاضی شامل واگرایی پردازش شناختی، محاسبات و دقت با تاخیر در پردازش، شناخت عددی مختل، نقص عددی و دقت، نقص پردازش و دقت، نقص حسابی و مقایسه بودند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد اختلال ریاضی یک اختلال ناهمگن است. درمانگران و سیستم آموزشی می توانند مداخلات متناسب با نوع اختلال هر خوشه را برای کودکان با مشکلات ریاضی براین اساس طراحی و استفاده کنند.
۱۶۰.

طراحی مدل پیشگیری قلدری سایبری مبتنی بر مشارکت دانش آموز، مدرسه و والدین– رویکرد فراترکیب نظریه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلدری سایبری آگاهی دانش اموزان حمایت معلمان مشارکت مشاوران پیشگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۶
هدف از این پژوهش، ارائه مدل پیشگیری قلدری سایبری مبتنی بر مشارکت دانش آموز، مدرسه و والدین بود. رویکرد این پژوهش سنتز پژوهی کیفی، از نوع فراترکیب نظریه ساز بود. بر اساس جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی پرداخته شدو نهایتا 67 مقاله اصیل انتخاب شدند. با تکنیک دسته بندی یافته ها و تکنیک کمی فراچکیده نویسی، ابتدا 66 کد باز استخراج گردیدند و سپس براساس مشابهت ها ارتباط مفهومی و خصوصیات مشترک بین کدهای باز، 17 کد محوری افراد (مانند والدین، مشاوران و...)، برنامه های مداخله ای (شامل برنامه های ویژه دانش آموزان مانند مداخله مبتنی بر هنرهای رزمی، مداخله پیشگیرانه و...) و ویژه والدین (مانند برنامه ویدیویی موردکاوی، برنامه پیشگیری مداخله خانواده و...)، شایستگی ها و توانمندی های دانش آموزان (مانند ترویج و افزایش همدلی، ارتقا رشد شخصیتی و...)، توانمندی های ایجاد شده در سایرین (مانند افزایش آگاهی معلمان و افزایش نقش والدین در نظارت و...)، پیامدهای عاطفی-روانی (مانند ایجاد محیط حمایتی، بهبود حمایت اجتماعی و...) و پیامدهای اجتماعی (مانند کاهش تاثیر قلدری سایبری، کاهش قربانی شدن در قلدری سایبری و...) مشخص شدند و و در مدل نهایی پیشگیری قلدری سایبری مبتنی بر مشارکت دانش آموز، مدرسه و والدین جایابی شدند. با استفاده از تکنیک های اعتبارپذیری و انتقال پذیری، اعتبار یافته های مدل انجام شد. به طور کلی، برای توانمندسازی دانش آموزان در مقابل قلدری سایبری نیاز به آگاهی سازی خود آنان و آگاهی سازی و حمایت والدین و معلمان، مدیران و مشاوران مدرسه در کنار استفاده از برنامه ها و نرم افزارهای ویژه پیشیگیری و آموزش قلدری سایبری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان