فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل ساختاری تاثیر اختلالات خواب بر مشکلات یادگیری با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در کودکان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی (سنین 9 تا 12 سال) ناحیه 3 شهر مرند در سال 1402 بود. از این جامعه، 300 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل سنجش عادات خواب کودکان (CSHQ)، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلرادو (CLDQ) و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون در برنامه SPSS نسخه 26 و تحلیل معادلات ساختاری در برنامه AMOS نسخه 21 انجام شد. تجزیه و تحلیل دادها نشان داد که اختلالات خواب کودکان بر انعطاف پذیری شناختی و مشکلات یادگیری اثر مستقیم و مثبت و انعطاف پذیری شناختی نیز بر مشکلات یادگیری اثر مستقیم و مثبت دارد که از نظر آماری معنی دار بودند. همچنین، اختلالات خواب کودکان بر مشکلات یادگیری از طریق انعطاف پذیری شناختی اثر غیرمستقیم معنی داری به شیوه مثبت داشت. این نتایج به معنای اهمیت حفظ و بهبود کیفیت خواب کودکان برای حمایت از فرایند یادگیری و بهبود عملکرد شناختی آن ها است. بنابراین، توجه به عادات خواب سالم و ایجاد محیط خواب مناسب برای کودکان می تواند در افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش مشکلات یادگیری آن ها مؤثر باشد.
Risk Factors for Self-mutilation Behaviors in Adolescents: An Integrative Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Adolescence is characterized by physical, cognitive, emotional, social, and behavioral changes capable of resulting in the development of a healthy and autonomous individual, as well as contributing to self-injurious behavior. This review aimed to analyze the 11 available papers on risk factors for self-mutilation in adolescents. Integrative review performed in MEDLINE and LILACS databases using primary studies published between 2018 and 2023, in Portuguese, English, and Spanish with the descriptors “Self-destructive Behavior”; "Adolescent"; and “Risk Factors” combined with the Boolean operator AND. After analyzing the data, two main themes emerged. The first theme, referred to as "intrapersonal risk factors," encompassed a range of categories including depression, anxiety, post-traumatic stress disorder, attention deficit hyperactivity disorder, substance/alcohol abuse, disruptive, impulse and conduct control disorders, cyclothymic-hypersensitive temperament, impulsivity, avoidance/coping-focused on affect, and emotional dysregulation. The second theme, labeled as "interpersonal risk factors," consisted of categories such as bullying, parental neglect, parental psychopathology, social exclusion, peers with people with self-destructive behavior, hetero-aggressiveness, and sexual and gender minority populations. The findings of this review highlight the importance of increased awareness, early detection, and targeted interventions for self-mutilation. This study lays the ground for future research and interventions in mental health. Future studies could further explore psychological factors, societal influences, effective treatments, and prevention methods for self-mutilation. By expanding upon current knowledge, clinicians and researchers can better support individuals struggling with self-harm, leading to improved outcomes and reduced harm.
تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق: یک مطالعه پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1473 - 1492
حوزههای تخصصی:
زمینه: فرزندپروری یکی از تکالیف چالش برانگیز برای والدین پس از طلاق است که بر سلامت روانی کودکان تأثیر می گذارد. بااین حال کمتر پژوهشی تجارب زیسته والدین از فرزندپروری پس از طلاق را با رویکرد پدیدارشناسی، بر اساس تأثیر ناآگاهی والدین و راهکارهای ناکارآمد والدین بررسی کرده اند.
هدف: هدف پژوهش حاضر فهم تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق بود.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل والدینی بود که تجربه فرزند پروری پس از طلاق را در سال 1401 داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 16 نفر از والدین بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مجتمع قضایی خانواده 1 تهران دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی با استفاده از نرم افزار MAXQDA تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها به استخراج 7 مضمون اصلی و 46 زیر مضمون منجر شد، مضمون های اصلی عبارت اند از: ناسازگاری فرزندان پس از طلاق، مشکلات روانشناختی والدین، چالش های والدین با یکدیگر، چالش های والدین با فرزندان، ناآگاهی والدین از فرزندپروری پس از طلاق، تغییر ساختار خانواده پس از طلاق و راهکارهای ناکارآمد والدین.
نتیجه گیری: والدین فرزندپروری پس از طلاق را تکلیفی چالش برانگیز می دانند. ارتباط والدین با یکدیگر مشکلات روانشناختی والدین پس از طلاق و آگاهی آن ها به شیوه های فرزندپروری و استفاده از شیوه های کارآمد در فرزندپروری با توجه به تغییر ساختار خانواده می تواند بر سازگاری کودکان تأثیر گذارد.
رابطه اخلاق حرفه ای و تعهد سازمانی معلمان با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شهر خرم آباد
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
107 - 118
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاظر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه 2 شهرستان خرم اباد و معلمان این مدارس است که تعداد دانش آموزان دختر در زمان انجام تحقیق 2320 نفر و همچنین تعداد معلمان در هنگام انجام تحقیق 548 نفر می باشد که در 35 مدرسه مشغول خدمت می باشند. در این تحقیق حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعیین شده است. بر این اساس برای جامعه معلمان حجم نمونه 225 نفر و برای جامعه دانش آموزان تعداد 331 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری در این تحقیق به صورت روش تصادفی ساده انجام شده است. نتایج این تحقیق بیان کننده آن است که اگر اداره آموزش و پرورش شهر خرم آباد می خواهد مسئولیت پذیری دانش آموزان را بهبود بخشد باید به اخلاق حرفه ای و تعهد سازمانی معلمان اهمیت دهد، زیرا اخلاق حرفه ای و تعهد سازمانی معلمان از جمله عواملی هستند که بر مسئولیت پذیری دانش اموزان تاثیر می گذارند.
Bad Condition in Alice Munro’s Selected Works: A Lacanian Socio-Ethical Psychoanalytic Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper illustrated in Alice Munro’s selected works the bad condition in which the characters are trapped as a result of their contexualized mind that is confined to limited interpretation in accordance with the Other’s desire, their mental attachment and dependence to Symbolic Order and what it imposes as the only way to think and live. Lacan’s concept of Beauty encapsulated in “act[ing] in conformity with one’s desires” is thought while reading Munro’s writings. It is a socio-ethical reading of Lacan. It was proved socio-ethical reading in psychoanalysis is quite fruitful; it gives the data that its effect goes from individual to society. Lacan’s notion on Symbolic Order was theoretically analyzed to prove how ethical psychoanalysis helps characters awareness. The bad condition illustrates living in Symbolic Order. The characters found it intolerable since unlike Lacanian ethics and Beauty that helps human to live his life in its full,morality in Symbolic Order works for desire of the Other. Symbolic Order subjects the characters to structure of power; the dominant socio-political power that follows “morality of the master” meaning that it determined society’s conventions. Characters have no role in making their life by their own decisions and in conformity with their Real desire. They turn into passive individuals with victim mentality. Relinquishment of one’s own desire results in feeling of guilt and regret. Hence, while characters stand out from the social orders, they experience a neutral stance in which they come to awareness; this neutrality illustrates Beauty in Lacan.
The Relationships between Parent-child Interaction and Critical Thinking Disposition: Mediating Role of Cognitive Flexibility
حوزههای تخصصی:
Objective: Critical thinking is considered a vital skill for life, especially for learning among students. The current research aims to determine a causal model of the relationship between parent-child interaction and the disposition towards critical thinking, with cognitive flexibility playing an intermediary role.Method: The design of this research was descriptive-correlational, utilizing structural equation modeling. The study population included male and female middle school students from Lahijan city during the 2023-2024 academic year. A sample of 200 students was selected through convenience sampling. For data collection in this research, the Parent-Child Relationship Scale (PCRS), The California Critical Thinking Disposition Inventory (CCTDI), and the Cognitive Flexibility Inventory (CFI) were used. The data were then analyzed using Pearson’s correlation test and structural equation modeling, with the help of SPSS 26 and LISREL 10.2 software.Results: The findings of the research indicated that the proposed model has a good fit. Additionally, parent-child interaction and cognitive flexibility have a direct effect on the disposition towards critical thinking (P > 0.05). Parent-child interaction has a significant and positive indirect effect on the disposition towards critical thinking through cognitive flexibility (P > 0.05).Conclusion: Therefore, it can be concluded that parent-child interaction and cognitive flexibility can predict critical thinking skills in students. School authorities and parents should pay special attention to these variables.
تحلیل نقش فضاهای باز در مدارس ابتدایی بر سرزندگی دانش آموزان با تأکید بر عناصر رویکرد بیوفیلیک
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
92 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سازمان آموزش و پرورش نقشی محوری در انتقال ارزش ها و رشد استعدادهای دانش آموزان دارد. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز به آموزش مؤثر، توجه به کیفیت فضاهای آموزشی و بهبود روحیه و انگیزه دانش آموزان اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. این تحقیق به بررسی نقش فضاهای باز مدارس در ارتقاء سرزندگی و رضایتمندی دانش آموزان ابتدایی با در نظر گرفتن عناصر رویکرد بیوفیلیک می پردازد. روش شناسی پژوهش: این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی و میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل 4200 معلم ابتدایی در یاسوج بوده و 352 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها پرسشنامه شامل دو بخش: چک لیست ارزیابی فضای آموزشی و پرسشنامه عملکرد تحصیلی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مناسب صورت گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که بین فضای باز مدرسه و سرزندگی و رضایت مندی دانش آموزان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین ویژگی های محیطی، فرم های طبیعی و نور به طور مستقیم بر سرزندگی و رضایت مندی دانش آموزان تأثیرگذار هستند و ضرورت طراحی فضاهای آموزشی با توجه به این عناصر گزارش شده است.نتیجه گیری: فضاهای آموزشی به ویژه فضاهای باز در مدارس ابتدایی نیازمند طراحی مناسب و متناسب با اصول بیوفیلیک است. این طراحی می تواند به بهبود یادگیری، افزایش انگیزه و دستیابی به روحیه مثبت در دانش آموزان کمک کند. نتایج تحقیق به اهمیت ارتقاء کیفیت فضاهای آموزشی و توجه به نیازهای روانی و فیزیکی دانش آموزان تأکید می کند و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی در زمینه تأثیر معماری بیوفیلیک بر سلامت روان و عملکرد تحصیلی ارائه می دهد.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در ارتباط بین اضطراب اجتماعی دانش آموزان و سبک های فرزندپروری والدین
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۲۲۴-۲۱۲
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه اضطراب اجتماعی دانش آموزان با سبک های فرزندپروری والدین با نقش واسطه ای ذهن آگاهی در آن ها بود. پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر متوسطه دوم دبیرستان های شهر کرند غرب بود که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. تعداد360 نفر از دانش آموزان بر اساس جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه مقیاس اضطراب اجتماعی واتسون و فرند و پرسشنامه مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه ذهن آگاهی براون و رایان (MMAS) استفاده شد. تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون انجام شد و تمامی مراحل با کمک نرم افزار آماری Amos صورت گرفت. نتایج نشان می دهد بین اضطراب اجتماعی دانش آموزان و سبک های فرزندپروری والدین آن ها رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نقش واسطه ای ذهن آگاهی در ارتباط بین اضطراب اجتماعی دانش آموزان و سبک های فرزندپروری والدین به لحاظ آماری تأیید شد. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود در مدارس، کارگاه های آموزشی سبک های فرزندپروری برای والدین برگزار شود تا از بروز مشکلاتی مانند اضطراب اجتماعی جلوگیری شود.
نقش ممیزی ویژگی های شخصیتی در تشخیص شیوه تجربه و بیان خشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ممیزی ویژگی های شخصیتی در تشخیص سبک های تجربه و بیان خشم می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت کمی، از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری افراد ایرانی بین 18-62 سال فعال در فضای مجازی در سال 1399-1400 تشکیل دادند. 241 آزمودنی به روش در دسترس انتخاب شدند و به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نئو (Costa & McCrae) و بیان حالت هیجانی و صفت شخصیتی خشم (Spielberger) به صورت آنلاین استفاده شد. نتایج تحلیل ممیزی نشان داد به ترتیب 4 ویژگی روان رنجوری، وظیفه شناسی، برون گرایی و سازگاری به طور معنی داری قادر به تمییز افراد به لحاظ شیوه تجربه و بیان خشم می باشند اما در ارتباط با تجربه گرایی ارتباط معنی دار نبود. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که تفاوت های افراد به لحاظ ویژگی های شخصیتی در نحوه ای که فرد خشم را تجربه و ابراز می کند تأثیر می گذارد.
مدل یابی ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
252 - 260
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش را 300 نفر از افراد سوگوار ناشی از کرونا در شهر تهران که یکی از اعضای نزدیک خانواده خود شامل همسر، برادر، خواهر، والدین و فرزندان را به علت کوید 19 از دست داده اند و شرایط ورود به پژوهش را داشتند، تشکیل دادند. در این پژوهش از پرسشنامه های سوگ پیچیده (پریگرسون و ماسیچواسکی، 1995)، روابط موضوعی بل (بل، 2003)، نشخوار خشم (ساکودولسکی و همکاران، 2001) و احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر جهت بررسی روابط علی بین متغیرها انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود و 1/33 درصد از تغییرات سوگ پیچیده پایدار با روابط ابژه، نشخوار خشم و احساس تنهایی تبیین می شود. ضرایب مستقیم مدل نشان داد روابط ابژه (126/β=0)، نشخوار خشم (475/β=0) و احساس تنهایی (135/β=0) بر سوگ پیچیده پایدار اثر مثبت معنادار دارد. همچنین با ورود متغیرهای نشخوار خشم و احساس تنهایی به مدل به ترتیب اثر غیرمستقیم روابط ابژه بر سوگ پیچیده پایدار به صورت مثبت 1692/0 و 0518/0 شد. بنابراین درک صحیح از تجربه سوگ نوظهور ناشی از کرونا و عوامل مرتبط با آن و امکان سنجش دقیق تر وضعیت بازماندگان، تشخیص افراد در معرض خطر را ممکن می کند تا بتوان درمان و حمایت مناسب را برای آن ها فراهم کرد.
سنجش احساس دینی در کودکان پیش از دبستان: یک مطالعه روان سنجی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مقیاسی برای سنجش احساس دینی کودکان خردسال بر پایه یک طرح پژوهشی زمینه یابی و در چارچوب الگو های متعارف در روان سنجی، در جامعه کودکان 4 تا 6 سال کشور و روی دو گروه نمونه کودکان مدارس عادی (445 تن از تهران، کرمان، تبریز، مشهد و بندرعباس) و مدارس دینی (145 تن از قم) به روش «توصیفی» اجرا شده است. در این مقیاسِ هفت ماده ای، یک کودک به عنوان قهرمان داستان در یک موقعیت از لحاظ اعمال و مراسم دینی قرار دارد و احساس آزمون شونده نسبت به آن موقعیت، به صورت خوشحال، خنثا و ناراحت اندازه گیری می شود. تحلیل داده ها نشان داد درجه دشواری و قدرت تشخیص سؤال ها و نیز توزیع فراوانی پاسخ ها مناسب و دارای برازش درونی و بیرونی است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مؤلفه های اصلی مقادیر باقی مانده استانداردشده، روایی سازه و تفاوت دو گروه کودکان مراکز عادی و دینی، روایی تفکیکی مقیاس و ضریب هماهنگی درونی بالاتر از 7/0 و شاخص های جداسازی شخص و سؤال اعتبار بر اساس مدل راش مقیاس را تأیید کرد. میانگین احساس دینی کودکان بالاتر از دشواری سؤال ها به دست آمد. درجه مطلوبیت ماده های زیارت، رفتن به عاشورا و روضه و کمک به فقرا از سطح کودکان با کمترین احساس مثبت نیز پایین تر است. در حالی که درجه مطلوبیت ماده های «رفتن به مسجد» و «تماشای نمازخواندن مادر» بیشترین مقدار و «دعا و یادگرفتن قرآن» در مهد کودک بالاتر از میانگین احساس دینی در کودکان است. این مقیاس ابزاری روا و معتبر برای ارزیابی عملکرد والدین در تقویت یا تضعیف احساس مثبت کودکان به رفتارها و مراسم دینی و نیز برای ارزیابی اثربخشی برنامه های آموزش های دینی در مراکز آموزشی است.
تحلیل مقایسه ای تربیت زیباشناختی و هنری در دانش آموزان دارا و بدون فعالیت های فوق برنامه
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
88 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تربیت زیبایی شناختی و هنری در دانش آموزان دارا و بدون فعالیت های فوق برنامه بود. طرح پژوهش حاضر از نوع علّی - مقایسه ای بود. از بین کلیه دانش آموزان استان کهگیلویه و بویراحمد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 163 نفر انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه محقق ساخته 24 سؤالی صورت گرفت. روایی محتوایی و پایایی این پرسشنامه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. آزمون t مستقل نشان داد بین دانش آموزان دارا و بدون فعالیت های فوق برنامه فرهنگی و هنری در مولفه های ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری تفاوت معناداری وجود دارد (0.01>P). سایر نتایج نشان داد که بر حسب جنسیت، دوره تحصیلی و محل زندگی تفاوت معناداری میان افراد شرکت کننده در فعالیت های فوق برنامه وجود دارد (0.05>P). پسران، دانش آموزان ابتدایی و افراد ساکن شهرها میانگین بالاتری داشتند. بر این اساس به نظر می رسد دانش آموزانی که در فعالیت های فرهنگی هنری شرکت می کنند دارای سطوح بالاتری از تحول در ساحت زیبایی شناختی و هنری هستند.
مقیاس های قلدری در بافت های آموزشی: مرور نظام مند دو دهه پژوهش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
47 - 58
حوزههای تخصصی:
قلدری مسأله ای جدی و نگران کننده در سراسر دنیا است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته است. با این حال، نتایج ناهمسانی در تعریف، اندازه گیری و شیوع قلدری وجود دارد. هدف پژوهش حاضر مرور مقیاس های قلدری سنتی و سایبری در بافت های آموزشی بود. از این جهت در یک مطالعه مروری نظام مند بر اساس دستورالعمل پریزما، پژوهش های کمی منتشر شده در حوزه قلدری در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین (Magiran, Noormags, SID) در طی سال های 1382 تا 1402 با استفاده از ترکیب کلیدواژه های "قلدری" یا "زورگویی" یا "آزارگری" و "مقیاس" یا "پرسشنامه" یا "ابزار" مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع 300 مقاله منتشر شده، 25 مطالعه بر اساس معیارهای ورود در مقوله های ویژگی های کلی، مفهوم سازی قلدری، ویژگی های گروه نمونه، حجم نمونه، محدوده زمانی، خرده مقیاس ها، پایایی و روایی استخراج شد. نتایج حاکی از تنوع زیاد در مفهوم پردازی سازه قلدری در پیشینه بود. بعلاوه، تنها 11 مطالعه از دستورالعمل های توصیه شده ساخت و اعتباریابی ابزارها پیروی کرده بودند. اگرچه اکثر ابزارهای قلدری پایایی متوسط به بالایی را گزارش کردند، تعداد قابل توجهی شاخص های روایی را مورد سنجش قرار ندادند. به طور کلی، این یافته ها اهمیت تعریف دقیق و استاندارد قلدری که می تواند مهم ترین عامل در اندازه گیری رفتارهای قلدری باشد را مورد تأکید قرار می دهد.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
11 - 18
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1402 بودند که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 240 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC؛ کانر و دیویدسون، 2023)، پرسشنامه خودپنداره (SCQ؛ ساراسوت، 1984) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS، تامپسون، 2007) انجام شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. نتایج نشان داد که خودپنداره به طور منفی و معنادار بر عواطف منفی اثر مستقیم دارد؛ نتیجه دیگر نشان داد خودپنداره به طور مثبت و معنادار بر تاب آوری اثر مستقیم دارد؛ همچنین اثر مستقیم تاب آوری بر عواطف منفی معنادار بود (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که تاب آوری بین خودپنداره و عواطف منفی نقش میانجی دارد (05/0>P). نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که تاب آوری رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی را میانجی گیری می کند، به عبارت دیگر خودپنداره رشد یافته می تواند به سبب ارتقاء تاب آوری، میزان عواطف منفی را در دانشجویان کاهش دهد.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر سرزندگی تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان در دوره همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان در دوران کرونا به دلیل استفاده زیاد از فضای مجازی، معمولا با کاهش سلامت روانی و انگیزه تحصیلی مواجه می شوند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر سرزندگی تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان در دوران همه گیری کرونا انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر متوسطه یکم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 40 دانش آموز با نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل آخرین نسخه اعتباریابی شده پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) و انگیزش پیشرفت (هرمنس، 1970) بود. گروه آزمایش مداخلات درمانی گروهی 10 جلسه 90 دقیقه ای مربوط به مثبت اندیشی را دریافت کردند؛ در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و آموزش های معمول مدارس را دریافت می کردند. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با ویرایش 21 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر مؤلفه های متغیرهای سرزندگی تحصیلی (0/01>P) و انگیزش پیشرفت دانش آموزان مؤثر و مثبت بود (01/0>P) و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: مثبت اندیشی با مؤلفه عملکردی خود موجب خودکارآمدپنداری تحصیلی شده و همین موضوع در بهبود سرزندگی تحصیلی مؤثر است و موجب چرخه ای از اتفاقات مثبت تحصیلی برای فرد می شود. همچنین بیان تجارب مثبت و دریافت پس خوراند از سایر اعضا از قوی ترین مراحل روش مثبت نگر در شناخت توانایی های قابل اتکا است که در افزایش انگیزش پیشرفت، نقش دارد.
مدل یابی تاب آوری تحصیلی مبتنی بر شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۵۰-۲۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: شفقت به خود و خودگویی مثبت دو عامل مهم در ویژگی های شناختی هستند که می توانند در عملکرد تحصیلی همچون تاب آوری تحصیلی نقش تعیین کننده داشته باشند، اما طبق پیشنه بررسی شده، در تحقیقات گذشته کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس بررسی رابطه شفقت به خود و خودگویی مثبت با بهزیستی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی یک خلاء پژوهشی می باشد. هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی تاب آوری تحصیلی بر اساس شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر کرمان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر کرمان به تعداد 8200 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 است. که طبق جدول مورگان 384 نفر روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (به نسبت جنسیت دانش آموزان) به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شفقت به خود تف و همکاران (2003)، خودگویی برین تاپت و همکاران (2013)، بهزیستی تحصیلی تومینین- سوینی و همکاران (2017) و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با آماره های توصیفی و استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای Spss25 و Amos24 انجام گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از برازش مدل تاب آوری تحصیلی مبتنی بر شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم استان کرمان می باشد (001/0 >p). بطوری که شفقت به خود و خودگویی مثبت از طریق نقش میانجی بهزیستی تحصیلی 67/0 درصد از واریانس تاب آوری را تبیین می کنند (001/0 >p). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، از جمله روش های ارتقاء تاب آوری تحصیلی و بهبود بهزیستی تحصیلی دانش آموزان، تقویت شفقت به خود و خودگویی مثبت می باشد.
ارائه مدلی برای پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجیگری نگرش های ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
139 - 159
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اکثر همسران در زندگی زناشویی با توجه به نوع ساختار شخصیتی که دارا می باشند از الگوهای ارتباطی مختلفی در تعامل با اعضا خانواده استفاده می کنند، وجود الگوهای ارتباطی ناکارآمد و عدم شخصیت رشد یافته موجب تاثیرات مخرب در روابط و عدم تمایزیافتگی در فرزندان را ایجاد نماید. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجی گری نگرش های ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام شده است. مواد و روش: با توجه به شاخص ها و اهداف تحقیق، پژوهش انجام شده توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400-1401 بود. در این پژوهش روش نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای وحجم نمونه آماری بر اساس نرم افزارsample power (350 نفر) در نظر گرفته شد.جمع آوری اطلاعات با استفاده از سیاهه تمایزیافتگی اسکورون و فریدلندر(1998)،پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای(1991)، سیاهه ساختار شخصیت نئو مک کری و کاستا(1985)و مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و معادلات ساختاری smartpls انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده در این پژوهش نشان داد که: مدل ارائه شده بمنظور پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجی گری نگرش های ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران از برازش مطلوبی برخوردار بود، بررسی نتایج یافته ها براساس مسیر مستقیم نشان داد که بین مولفه های الگوهای ارتباطی، ساختار شخصیت و نگرش های ناکارآمد با تمایزیافتگی فرزندان رابطه معنادار وجود داشت. همچنین نتایج مسیرغیرمستقیم نیز نشان داد که بین مولفه های الگوهای ارتباطی، ساختار شخصیت با نقش میانجی گری جزئی نگرش های ناکارآمد با تمایزیافتگی فرزندان رابطه معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج حاصل از یافته های بدست آمده نشان می دهد که شناخت الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت هر کدام از والدین بر مبنای درک متقابل نیازهای فرزندان می تواند پیش بینی کننده میزان تمایزیافتگی فرزندان براساس نگرش های ناکارآمد در بافت روابط خانوادگی و تعاملات بین فردی باشد.
تجربه زیسته معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر شبکه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
134 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد انجام شد. این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آموزگاران مدارس دخترانه ابتدایی در منطقه 15 شهر تهران انجام شد. معیار ورود به پژوهش بازه سنی 20-55 سال و داشتن سلامت روانی آموزگاران بود.مصاحبه ها با روش پدیدارشناسی اسمیت مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب لاوشه به دست آمده 0.97 بود و این به معنای روایی محتوایی سوالات مصاحبه است.در نهایت پس از انجام 16 عمیق ، پژوهشگر به اشباع داده ها رسید. در این پژوهش 2 مضمون اصلی و 6 مضمون فرعی و 34 واحد معنایی به دست آمد که مضامین اصلی عبارت بودند از: «مولفه های مرتبط با فرصت های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد» و « چالش های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد». در پژوهش حاضر معلمان دوره ابتدایی ضمن برشمردن فرصت های ایجاد شده در بستر شاد، چالش های زیادی را برای آن برشمردند و راهکارهایی در راستای افزایش بهره وری آموزش الکترونیکی ارائه دادند که با همت مسئولان آموزشی و سیاست گذاران قابل اجرا خواهند بود.
مروری بر پژوهش های نوایِ گفتار عاطفی انجام شده با استفاده از تکنیک پتانسیل وابسته به رویداد و تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی و معرفی پایگاه داده گفتارِ عاطفی زبان فارسی (Persian ESD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوای گفتار ابزارِ انتقال اطلاعات زبانی و عاطفی است که بدون آنها ارتباط کلامیِ مؤثر امکان پذیر نیست. پژوهش حاضر می کوشد با مرور پژوهش های انجام شده در زمینه نوای عاطفی با به کارگیری روش های تصویربرداری عصبی و ثبت سیگنال های مغزی وابسته به رویداد و با توجه به یافته های این پژوهش ها گزارش کند که هنگام پردازش نوای عاطفی کدام مناطق مغز فعال هستند و سازوکار درک نوای عاطفی چگونه است. روش کار: برای دست یابی به این هدف، مطالعاتی که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ در پایگاه های اطلاعاتی معتبر PubMed وGoogle Scholar منتشر شده بودند و بر پایه دو روش نام برده و نیز با استفاده از جملات به عنوان محرک، آزمودنی های سالم را بررسی کرده بودند، انتخاب و به صورت نظام مند مرور شدند. در بخش دوم این نوشتار برای نخستین بار به زبان فارسی مراحل طراحی، ساخت و رواسازی «پایگاه داده گفتارِ عاطفی زبان فارسی (Persian ESD)» شرح داده شده است. یافته ها: فعالیت مغز هنگام پردازش نوای گفتار به منطقه ای خاص در نیمکره راست مغز محدود نمی شود. بلکه در نواحی مشخصی فعالیت همزمان دو نیمکره مشاهده می گردد. پردازش نوای گفتار زبان شناختی و عاطفی سازوکارهای متفاوتی دارند. نتیجه گیری: سازوکار عصبی مغز در هنگام پردازش نوای گفتار به عواملی مانند درجه دشواری تکلیف آزمایش، کیفیت محرک ها و چگونگی طراحی و اجرای آزمایش بستگی دارد. دسترسی به ابزارهای پژوهشی رواسازی شده برای ارزیابی نوای گفتار از ملزومات مطالعه عصب شناختی گفتار عاطفی است.
مطالعه بازنمایی ادراک استعاری از مفهوم "دانش" دانشجو_معلمان: مطالعه موردی پردیس های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این مطالعه تحلیل درک دانشجو_معلمان از مفهوم "دانش" توسط بررسی استعاره است. مشارکت کنندگان دانشجو_معلمان رشته های مختلف و دارای شرط: گذراندن دوره کارورزی، بودند. روش کار: روش کیفی پدیدارشناسی است؛ ابتدا اجرای مصاحبه های پایلوت انجام شد، سپس بر اساس آن مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت و در آخر طبقات استعاری از صداهای ذخیره شده، استخراج شدند. همچنین محتوای مصاحبه ها توسط اساتید مجرب در پژوهش های کیفی و پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: از طریق تحلیل داده ها 339 استعاره از متن مصاحبه ها و در مجموع نگاشت های استخراج شده در دو طبقه: الف) بازنمایی های استعاری سه سطح در حوزه مبدأ (زنجیره بزرگ هستی و زنجیره بزرگ گسترده) و (رویدادها)، ب) بازنمایی های استعاری در سه نقش (هستی شناسانه، جهت و ساختاری) استخراج شدند که به ترتیب بیشترین بسامد آن طبقات عبارت اند از: ابزار، شی ء، غذا، حرکت، مسیر، زمان، مکان، ماده، گیاه، ساختمان، سلامتی، انسان، بالا، روشنایی و نیرو. در این میان حوزه های مبدأ "به دست آوردن"، "کسب کردن" و "رسیدن" بیشترین کاربرد را داشتند. نتیجه گیری: تحلیل داده ها نظریه استعاره مفهومی Lakoff و Johnson(1980) را حمایت می کند و استعاره های کاربردی دانشجو_معلمان در چهار طبقه: الف) دانش درون ذهن فرد فعال قرار دارد، ب) دانش بیرون از ذهن فرد قرار دارد (یادگیرنده منفعل)، ج) دانش بیرون از ذهن فرد قرار دارد (یادگیرنده فعال) و د) دانش از درون به بیرون در ارتباط است، به تفسیر درآمد. به علاوه ادراک استعاری آنها بر اساس استعاره غالب دیدگاه غالب آموزش گرایی را نشان داد.