فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۴۲-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین نقش میانجی اعتیاد به اینستاگرام در رابطه بین ترس از دست دادن و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود که در جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان در سال 1402 انجام شد. 260 نفر از این جامعه به شیوه نمونه گیری دردسترس در این مطالعه به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس اعتیاد به اینستاگرام (IAS، کرکابرون و گریفیث، 2018)، مقیاس ترس از دست دادن (FoMoS؛ وگمانن و همکاران، 2017) و پرسشنامه ی فرسودگی تحصیلی مسلش- فرم دانشجویان (MBI-SS؛ شوفلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. همچنین ترس از دست دادن بر فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینستاگرام اثر مستقیم داشت و اعتیاد به اینستاگرام بر فرسودگی تحصیلی اثر مستقیم داشت (05/0>P). علاوه براین، نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که اعتیاد به اینستاگرام در رابطه بین ترس از دست دادن و فرسودگی تحصیلی نقش میانجی داشت (05/0>P). از نتایج این مطالعه این گونه استنباط می شود که ترس از دست دادن یک عامل ناسازگار است که می تواند به صورت مستقیم و با ایجاد اعتیاد به اینستاگرام، موجب افزایش فرسودگی تحصیلی در دانشجویان شود.
تأثیر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی کم شدت و اینتروال پر شدت بر توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی در دانشجویان کم تحرک در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه و حافظه از فرایندهای شناختی هستند که در امر یادگیری نقش بارزی را ایفا می کنند. شدت فعالیت های ورزشی می تواند نقش مهمی در عملکردهای شناختی داشته باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تأثیر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی کم شدت و اینتروال پر شدت بر توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی در دانشجویان کم تحرک در دوران کرونا بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان پسر دانشگاه فنی و حرفه ای شیراز در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود که تعداد ۵۱ نفر به عنوان نمونه در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون رنگ واژه استروپ و آزمون حافظه وکسلر بزرگسالان استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میان میانگین های پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل بود؛ بدین معنی که تمرینات تداومی کم شدت می تواند میزان توجه انتخابی (89/0=Eta،001/0=P،40/58=F)، حافظه فعال (75/0=Eta،003/0=P، 89/36=F) و کارکرد اجرایی (94/0=Eta،001/0=P، 66/62=F) را در دانشجویان کم تحرک بهبود بخشد (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات تداومی کم شدت میزان توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی را در دانشجویان کم تحرک بهبود می بخشد؛ بنابراین، فعالیت تداومی کم شدت در مقایسه با فعالیت اینتروال پرشدت، مؤثرترین فعالیت ورزشی در بهبود عملکردهای شناختی است.
تأثیر آموزش خودشفقتی توجه آگاهانه مبتنی بر شیوه زندگی اسلامی-ایرانی بر پریشانی روانشناختی و کارآمدی هیجانی بازماندگان سوگوار از بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
99 - 115
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله برنامه خودشفقتی توجه آگاهانه مبتنی بر شیوه زندگی اسلامی-ایرانی بر پریشانی روان شناختی و کارآمدی هیجانی بازماندگان سوگوار از بیماری کرونا انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل بازماندگان سوگوار عزیزان از دست داده در طی بیماری کرونا در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 29 نفر بودند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت شانزده جلسه هفتاد و پنج دقیقه ای در آموزش شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار برای مداخله قرار گرفتند. سنجش پریشانی روان شناختی با مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و برای اندازه گیری خودکارآمدی هیجانی از مقیاس کارآمدی هیجانی-2 (EES2) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش حاضر در کاهش شاخص های پریشانی روان شناختی و بر بهبود کارآمدی هیجانی تاثیر معناداری داشته (P≤0/001) و تغییرات ایجاد شده در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به یافته ها، نتیجه گرفته می شود که آموزش برنامه حاضر در کاهش پریشانی روان شناختی و کارآمدی هیجانی بازماندگان داغدار از فوت عزیزان به دلیل بیماری کرونا موثر است.
The Structural Model of Death Anxiety and Self-Acceptance Based on Differentiation with the Mediating Role of Self-Compassion in the Elderly(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to determine the fit of a structural model of death anxiety and self-acceptance based on psychological flexibility and differentiation, with the mediating role of self-compassion in the elderly. Methods and Materials: The research method was fundamental, descriptive, and correlational in nature. The statistical population consisted of all individuals aged 60 years and above residing in daily elderly care centers in Nowshahr and Chalous counties from February 2024 to August 2024 (N = 232). Due to the limited size of the population, a census method was used, and research questionnaires were distributed to all members of the population. Ultimately, due to damaged or incomplete questionnaires, data from 215 questionnaires were analyzed (n = 215). The research instruments included the Templer Death Anxiety Scale (1970), the Unconditional Self-Acceptance Questionnaire by Chamberlain and Haaga (2001), the Acceptance and Action Questionnaire-II (Bond et al., 2007), the Differentiation of Self Inventory by Skowron and Friedlander (1998), and Neff’s Self-Compassion Scale (2003). Data analysis was conducted using SPSS version 26 and LISREL 8 software. Findings: Pearson correlation analysis indicated a positive and significant relationship between differentiation and self-compassion (r = 0.645, p < .01); a negative and significant relationship between differentiation and death anxiety (r = -0.411, p < .01); a positive and significant relationship between differentiation and self-acceptance (r = 0.700, p < .01); a negative and significant relationship between self-compassion and death anxiety (r = -0.352, p < .01); and a positive and significant relationship between self-compassion and self-acceptance (r = 0.846, p < .01). Path analysis revealed that the indirect path from differentiation to death anxiety through the mediating role of self-compassion was statistically significant (β = -0.629, p < .01). Furthermore, the indirect path from differentiation to self-acceptance through self-compassion was also statistically significant (β = 0.861, p < .01). Conclusion: Thus, the structural model of death anxiety and self-acceptance based on differentiation with the mediating role of self-compassion demonstrated a good fit among elderly individuals residing in daily care centers in Nowshahr and Chalous. These findings may serve as a basis for developing comprehensive therapeutic models to enhance psychological well-being among the elderly. Keywords: Death Anxiety, Self-Acceptance, Differentiation, Self-Compassion, Elderly.
بررسی رابطه بین آموزش مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی و کاهش استرس در دانش آموزان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
94 - 101
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین آموزش مهارت های ارتباطی و تأثیر آن بر سلامت روانی و کاهش استرس در دانش آموزان پرداخته است. در دنیای امروز، مهارت های ارتباطی به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی شناخته می شوند. با توجه به افزایش فشارهای روانی و استرس های ناشی از محیط های آموزشی، آموزش این مهارت ها می تواند به دانش آموزان کمک کند تا به طور مؤثرتری با چالش ها و مشکلات روزمره خود مواجه شوند. این مطالعه با استفاده از یک نمونه آماری شامل 324 دانش آموز از مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی به طور معناداری بر سلامت روانی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و همچنین منجر به کاهش سطوح استرس در آن ها می شود. یافته ها حاکی از آن است که دانش آموزانی که مهارت های ارتباطی را فراگرفته اند، توانایی بیشتری در مدیریت احساسات و برقراری ارتباط مؤثر با دیگران دارند که این امر به بهبود سلامت روانی و کاهش استرس کمک می کند. این تحقیق می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی در مدارس مورد استفاده قرار گیرد و به مدیران و معلمان توصیه می شود که به آموزش مهارت های ارتباطی به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتقاء سلامت روانی و کاهش استرس دانش آموزان توجه بیشتری داشته باشند. در نهایت، پیشنهاد می شود که پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام شود تا به درک عمیق تری از تأثیر مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی و استرس در دانش آموزان دست یابیم.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
254 - 234
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن در دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مدارس دوره ی متوسطه ی اوّل شهر گرمی (استان اردبیل) در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 314 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن گرهام و همکاران (2023) و مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه تیان و همکاران (2014) استفاده شد. برای بررسی پایایی از روش ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و برای بررسی روایی از تحلیل عاملی تاییدی و روایی همگرا استفاده شد. تحلیل ها با استفاده از نرم افزار 25SPSS و نرم افزار 8/8LISREL انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، هفت عامل کنجکاوی، مشارکت، شناخت اجتماعی، نمرات، رقابت، تنظیم هیجان، و رفع بی حوصلگی را برای پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن نشان داد که بین نمره ی دانش آموزان در پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن با مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همسانی درونی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن بر حسب ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شد و با ضرایب همبستگی 73/0 تا 81/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن برای سنجش این سازه در نمونه های دانش آموزان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
بررسی اثر بخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۲۴۹-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب جدایی از شایع ترین اختلال روانی در کودکی است که در صورت عدم درمان موجب اختلالات شدید در بزرگسالی خواهد شد. هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه یک شهر ساری در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش 30 نفر از کودکان مبتلال به اختلال اضطراب جدایی بودند به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایشی وگواه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان گروه آزمایشی، مداخله مبتنی بر دلبستگی بر اساس پروتکل قنبری و همکاران (1392)، به مدت 8 جلسه دو ساعته به صورت گروهی دریافت کردند. سپس مرحله پس آزمون وبعد از سه ماه مرحله پیگیری انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه ابعاد چندگانه اضطراب مارچ و همکاران (1997) بود. جهت تجزیه وتحلیل دادها، از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررآمیحته با استفاده از نرم افزار 26 Spss انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی منجر به کاهش ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب و مؤلفه های آن بر کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی در گروه آزمایش مؤثر بوده و می توان این مداخله را به کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی، روان شناسان و مشاوران کودک توصیه کرد.
مقایسه مرزهای از هم گسسته خانواده در افراد با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دانشجویان با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه در مرزهای از هم گسسته خانوادگی در دانشگاه آزاد تهران اجرا شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بوده است. شرکت کنندگان 200 دانشجو (150 زن، 50 مرد) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آنها فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ(SF-YSQ) و پرسشنامه انسجام و انطباق خانواده (اولسون و همکاران، 1985) را تکمیل کردند. فرضیه ها با آزمون تی مستقل و تعدیل بن فرونی آزمون شدند. از نرم افزار SPSS26 برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نمرات مرزهای گسسته خانوادگی در افراد با طرحواره محرومیت هیجانی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی / بیگانگی، نقص/ شرم(حوزه طرد و بریدگی)؛ طرحواره اطاعت(حوزه دیگر پیروی)،طرحواره بازداری هیجانی(حوزه گوش به زنگی) در مقایسه با افراد فاقد این طرحواره ها به طور معنادار بیشتر است. نمرات مرزهای گسسته خانوادگی در افراد با و بدون طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی(حوزه طرد و بریدگی)،طرحواره شکست، طرحواره وابستگی/ بی کفایتی،طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری،طرحواره خود در هم تنیده(حوزه خودگردانی مختل)، طرحواره استحقاق/بزرگ منشی، طرحواره خودانضباطی ناکافی(حوزه محدودیت های مختل)،طرحواره معیارهای سرسختانه (حوزه گوش به زنگی) تفاوت معنادار نداشتند. نتیجه گیری: پویایی های خانواده و طرح واره ها اثر متقابلی بر هم دارند. در طراحی راهبردها و مداخلات درمانی مؤثر روابط آنها را باید در نظر گرفت. مرزهای از هم گسسته خانوادگی در شکل گیری بعضی طرح واره ها نقش دارند که می تواند پیامدهای روان شناختی قابل توجهی برای افراد داشته باشد. تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
بررسی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا: نقش میانجیگر ناگویی هیجانی و شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فیبرومیالژیا با پیچیدگی های روانشناختی و زیستی، همچنان چالشی درک نشده باقی مانده است. نقش روابط ابژه و ناگویی هیجانی در تشدید نشانه ها و تأثیر شفقت به خود به عنوان یک منبع مقابله ای کمتر بررسی شده اند. این پژوهش به ترکیب این عوامل پرداخته و چشم اندازی جدید برای مداخلات روانشناختی مؤثر ارائه می دهد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا با نقش میانجیگر ناگویی هیجانی و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران با تشخیص بیماری فیبرومیاژیا در شهر تهران در سال 1403 بود که از میان آنها 250 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه بازنگری شده فیبرومیالژیا (بنت و همکاران،2009)، پرسشنامه های سیاهه روابط ابژه و واقعیت سنجی (بل، 1986)، فرم کوتاه شفقت خود (ریس و همکاران،2011) و ناگویی هیجانی تورنتو (باگبی،1994) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، از روش معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد. ضریب مسیر کل بین روابط ابژه با نشانه های فیبرومیالژیا (001/0 =P، 489/0 β=) مثبت و معنادار است. همچنین ضریب مسیر بین روابط ابژه با نشانه های فیبرومیالژیا از طریق شفقت به خود (001/0 =P، 118/0 β=) و از طریق ناگویی هیجانی (001/0 =P، 193/0 β=) مثبت و معنادار است. نتیجه گیری: براین اساس چنین نتیجه گیری شد که شفقت به خود و ناگویی هیجانی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری می کند. یافته های پژوهش نشان دادند که مداخلات روانشناختی متمرکز بر تقویت شفقت به خود، کاهش ناگویی هیجانی، و بهبود روابط ابژه می تواند به مدیریت مؤثرتر و کاهش نشانه های فیبرومیالژیا کمک کند. این مداخلات می توانند در طراحی برنامه های درمانی جامع و روانشناختی برای بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا مورد استفاده قرار گیرند.
رابطه کنترل روان شناختی والدین با عملکرد تحصیلی دردانش آموزان متوسطه دوم: نقش میانجی گر جهت گیری هدف پیشرفت و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از هدف های نظام تعلیم و تربیت، پرورش یادگیرندگانی با انگیزه، کارآمد و هدفمند است، بررسی عوامل مرتبط با درگیری تحصیلی دانش آموزان و ارتقاء آن ضروری به نظر می رسد؛ در همین راستا، شناسایی عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان بسیار حائز اهمیت است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه کنترل روانشناختی والدین با عملکرد تحصیلی دردانش آموزان متوسطه دوم با میانجی گری جهت گیری هدف پیشرفت و تاب آوری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرکرمانشاه در سال تحصیلی 1402-1403 بود؛ از این جامعه نمونه آماری به حجم 235 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های کنترل روانشناختی والدین (سوننس و همکاران،2010)، جهت گیری هدف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001)، تاب آوری (کانر- دیویدسون، 2003) و عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر در نرم افزار های Spss-24 و Amos-24 تجزیه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل مفروض از برازش خوبی برخوردار است. کنترل روان شناختی تأثیرات منفی قابل توجهی بر تاب آوری (504/0- =β)، تسلط – گرایش (458/0- =β)، و عملکرد تحصیلی (18/0- =β) دارد. همچنین تأثیر مثبت بر عملکرد - اجتنابی دارد (473/0 =β). علاوه بر این، تاب آوری (286/0 =β) و تسلط – گرایش (293/0- =β) تأثیر مثبتی بر عملکرد تحصیلی دارند، در حالی که عملکرد - اجتنابی تأثیر منفی دارد (173/0- =β). به طور غیرمستقیم، کنترل روان شناختی از طریق تاب آوری (144/0- =β)، تسلط – گرایش (134/0- =β)، و عملکرد – اجتنابی (082/0- =β) بر عملکرد تحصیلی تأثیر منفی دارد (05/0 p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کنترل روانشناختی، تاب آوری و جهت گیری هدف بر عملکرد تحصیلی تأثیرگذار است، بنابراین با ایجاد آگاهی و آموزش می توان بر نتایج تأثیرگذار بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذاشت و باعث افزایش عملکرد تحصیلی شد.
وضعیت سنجی اختلالات روانی در مراجعان مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
199 - 220
حوزههای تخصصی:
وضعیت اختلالات و آسیب های روانی در افراد مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی می تواند هم نشان گر وضعیت روانی افراد جامعه و هم دیدگاه مردم نسبت به استفاده از خدمات روان شناختی و مشاوره باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف وضعیت سنجی اختلالات روانی در مراجعین مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر تهران به انجام رسید. تحقیق حاضر بر اساس هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت روش تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی - پیمایشی بود. جامعه تحقیق شامل مراجعین مرکز خدمات روان شناختی نسیم آرامش در شهر تهران بود. حجم نمونه در این تحقیق برابر با 300 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری دردسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد. ابزار پژوهش مشتمل بر آزمون اختلالات روان شناختی SCL90 بود. یافته های پژوهش نشان داد که نشانه های اختلال روانی افسردگی، وسواس اجباری، افکار پارانوئید و اضطراب بیشترین میزان شیوع را در میان مراجعان داشتند. ضمن این که زنان نسبت به مردان در مقیاس های شکایات جسمانی، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی و مقیاس کلی از وضعیت نامطلوب تری رنج می بردند. این نتایج گویای این است که عموم افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره در کشور ما از وضعیت روان شناختی چندان مطلوبی برخوردار نیستند و از سویی، زمانی به مراکز خدمات روانی رجوع می کنند که درگیر انواع اختلالات و آسیب-های روانی هستند و به عبارتی، رهایی از رنج های روانی نسبت به ضرورت رشد فردی در میان مراجعان مراکز روان شناختی اولویت دارد.
بررسی مداخلات روانشناختی در افراد مبتلا به سرطان پروستات: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مرور مداخلات روان شناختی در افراد مبتلا به سرطان پروستات انجام گرفت.
روش: روش پژوهش، مرور نظام مند و جامعه آماری شامل کلیه پژوهش های خارجی بود که با استفاده از کلیدواژه های سرطان، پروستات، مداخلات روان شناختی، مرور نظام مند در پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکولار، ساینس دایرکت، پاب مد، اسپرینگر، سایک اینفو و آی اس آی مورد جستجو قرار گرفتند.
یافته ها: در این مطالعه داده های مربوط به سال های 2015 تا 2024 مورد جستجو قرار گرفتند. این مقالات براساس معیارهای ورود به پژوهش، غربالگری شدند و مقالات منتخب مورد بررسی عمیق تری قرار گرفتند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد 5 مداخله شامل مشاوره، درمان شناختی-رفتاری، مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی، گروه های حمایتی و زوج درمانی به عنوان مداخلات روان شناختی مهم در افراد مبتلا به سرطان پروستات شناسایی شدند.
Effectiveness of Schema Therapy and Compassion-Focused Therapy on Emotional Self-Awareness, Hostile Attribution, and Critical Thinking in Adolescents with Binge Eating Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study compares the effectiveness of schema therapy and compassion-focused therapy on emotional self-awareness, hostile attribution, and critical thinking in adolescents with binge eating disorder. The aim of this research was to evaluate the impact of these two therapies on improving the cognitive and emotional aspects of individuals. The research method was a semi-experimental study with a pretest-posttest and control group. The statistical population consists of adolescents with binge eating disorder in Azarshahr. The samples that were selected as available were randomly divided into two therapy groups (n=15). The first group received schema therapy, while the second group received compassion-focused therapy. To collect data, the Hostile Attribution Questionnaire (Arntz et al., 2003), the Self-Reflection and Insight Scale (Grant et al., 2002), and the Critical Thinking Questionnaire (Ricketts, 2003) were used. The results indicated that both therapies had a significant effect on increasing emotional self-awareness and reducing hostile attribution and critical thinking. However, compassion-focused therapy demonstrated a greater impact on reducing hostile attribution and improving critical thinking. The findings suggested that both approaches can be effective interventions for treating binge eating disorder in adolescents, with compassion-focused therapy being more effective in some aspects.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری هیجان مدار و درمان فراشناختی بر سلامت اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دیابت نوع دو به عنوان یکی از چالش برانگیزترین و پرخطرترین بیماری های مزمن شناخته شده است و همه گیری آن در جهان رو به افزایش است. بین اختلالات جسمی ناشی از بیماری و مفاهیم روانشناسی موجود در این حیطه، روابط تنگاتنگی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری هیجان مدار و درمان فراشناختی بر سلامت اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت نوع2 بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع2 مراجعه کننده به کلینیک دیابت دکتر شرقی در شهر کرج در نیمسال اول 1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 بیمار انتخاب شد و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سلامت اجتماعی (کی یز، 2004) بود. همچنین برای گروه آزمایش اول، درمان شناختی رفتاری هیجان مدار در 10 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پروتکل سووگ و همکاران (2006)، برای گروه آزمایش دوم، درمان فراشناختی در 10 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پروتکل رجبی و همکاران (1400) برگزار شد. جهت تحلیل داده های پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نمره مولفه های سلامت اجتماعی در گروه شناختی رفتاری هیجان مدار افزایش معنادار داشت (001/0=P). همچنین نمره مولفه های سلامت اجتماعی در گروه فراشناختی افزایش معنادار داشت (001/0=P)، ولی تفاوت اثر دو شیوه درمانی بر مولفه های سلامت اجتماعی معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان شناختی رفتاری هیجان مدار و درمان فراشناختی در افراد مبتلا به دیابت نوع2، پیشنهاد می شود روانشناسان سلامت در مراکز درمانی از این شیوه های درمانی در جهت افزایش سلامت اجتماعی و مؤلفه های آن در بیماران مبت
اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم بر سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
275 - 255
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم بر سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان بود. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دانش آموزان پسر پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی روستای اشکستگ شهرستان سرباز در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 85 نفر تشکیل داد که از بین آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش طی 8 جلسه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم را دریافت کردند، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. قبل و پس از آموزش همه آزمودنی ها پرسشنامه سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری در SPSS-26 انجام گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، افزایش نمره معناداری را در سرزندگی تحصیلی (001/0>P) و احساس تعلق به مدرسه (001/0>P) تجربه کردندو بر مبنای نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم در ارتقای سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر با مشکلات تحصیلی تأثیر مثبت دارد و ازطریق آموزش این راهبردها امکان بهبود شرایط تحصیلی این دسته از دانش آموزان وجود دارد.
Comparison of Job Stress and Job Burnout in Native and Non-Native Teachers of Secondary Schools in Chabahar City
حوزههای تخصصی:
The aim of this study was to examine job stress and job burnout in native and non-native teachers. This study employed a causal-comparative design. The research focused on all native and non-native teachers of Chabahar city in the academic year 2024-2025. Out of the group, 104 individuals were chosen (52 native teachers and 52 non-native teachers) through convenience sampling. Data were gathered using the Osipow's (1987) Job Stress Questionnaire and Maslach’s (1981) Job Burnout scale. Data were examined through both descriptive statistics and multivariate analysis of variance. Based on the results, native and non-native teachers showed varying levels of job stress (p < .05). In simpler terms, non-native teachers scored higher on scales of overload, role ambiguity, role-related tasks, responsibility, and stress related to the physical environment compared to native teachers. Also, non-native teachers scored higher on burnout subscales including emotional exhaustion and depersonalization compared to native teachers (p < .01). From the findings, it can be concluded that teachers' native and non-native backgrounds can lead to a significant difference in their job stress and burnout.
طراحی مدل مفهومی شکل گیری فابینگ در کودکان با تحلیل تجارب زیسته مادران: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مفهومی شکل گیری فابینگ در کودکان پیش از دبستان با تحلیل تجارب زیسته مادران آنها به روش کیفی داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش کلیه والدین عضو انجمن اتیسم شهر تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 13 نفر مادر که دارای کودک فابینگ بوده و با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که به صورت گفتگوی تلفنی و مجازی در بازه زمانی شهریور و مهر سال 1403 با تعیین وقت قبلی انجام شد. هر جلسه مصاحبه بین 30 الی40 دقیقه و در بعضی موارد که والدین وقت و یا تمایل به ادامه مصاحبه در یک جلسه را نداشتند؛ به جلسه دوم مصاحبه موکول می شد. روش تحلیل این پژوهش، کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود و طراحی مدل با استفاده از10 مقوله انتخابی حاصل از کدگذاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که فابینگ علائمی مشابه اختلال اتیسم داشته اما متفاوت با آن است و تمایز این دو آسیب در روند شناسایی و درمان مهم است. کودکان مادران شرکت کننده در این پژوهش، با توجه به بررسی اسناد موجود از جمله: پرونده مشاوره ای و تشخیص متخصصان مراکز اتیسم، مبتلا به اتیسم نبودند و با پیگیری پژوهشگران، مطابق با گزارشات مادران و مصاحبه های تشخیصی متخصصان بهبودی این کودکان با راهکارهای قطع ابزار دیجیتال، برقراری تعامل مادر با کودک و رژیم رسانه ای سالم مورد تأیید قرار گرفت.
A Comparison of Personality Characteristics, Perceived Social Support and Interpersonal Relationships in Prisoners who Successfully Return to Society and Prisoners who Reoffend
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to compare personality traits, Perceived Social Support, and interpersonal relationships between two groups of prisoners: those who successfully reintegrated into society and those who re-offended.Methods: This research employed a causal-comparative method. The statistical population consisted of all individuals with a prison record in the central prison of Tehran city within the last 10 years (from 2014 to 2024). The sample size was 159 individuals (88 recidivists and 71 successfully reintegrated individuals), selected through purposive sampling in two groups: recidivists and successfully reintegrated individuals. Participants were assessed using NEO-Five Factor Inventory (NEO-FFI), The Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS), and the Barton Communication Test Revised. The data were then entered into SPSS-22 statistical software for analysis and analyzed using analysis of variance and independent t-tests.Results: The findings revealed that among personality traits, significant differences between the two groups were observed only in the two dimensions of extraversion (P < 0.001) and conscientiousness (P < 0.001), as well as in the total score of Perceived Social Support (P < 0.003) and interpersonal relationships (P < 0.003). The comparison of means indicated that the meaning of these dimensions was higher in the successfully reintegrated group.Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that psychological variables such as extraversion and conscientiousness personality traits, as well as Perceived Social Support and appropriate interpersonal relationships, play a crucial role in successful reintegration into society and prevent re-offending.
پیش بینی خشم پنهان بر اساس تنطیم هیجان رفتاری و خودانگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره در پیش بینی خشم پنهان در نوجوانان بود. مواد و روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی-توصیفی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ سال ساکن شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ بود. با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی، تعداد ۴۱۰ نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خشم درون ریزی شده، پرسشنامه تنظیم هیجان رفتاری، و پرسشنامه خودانگاره بک بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره در نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ تحلیل شدند. یافته ها: بین خشم پنهان و تنظیم هیجان رفتاری رابطه منفی و معناداری مشاهده شد (r = -0.48, p < 0.01). همچنین، خشم پنهان با خودانگاره نیز همبستگی منفی و معنادار داشت (r = -0.41, p < 0.01). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که تنظیم هیجان رفتاری (β = -0.34, p < 0.01) و خودانگاره (β = -0.31, p < 0.01) به صورت معناداری توانستند ۲۹ درصد از واریانس خشم پنهان را تبیین کنند (R² = 0.29, F = 82.46, p < 0.01). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره نقش معناداری در پیش بینی خشم پنهان نوجوانان دارند. تقویت مهارت های تنظیم هیجان و بهبود تصویر ذهنی از خود می تواند از راهبردهای مؤثر در کاهش خشم پنهان و پیامدهای روانی آن در نوجوانان باشد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر افزایش گفتگوی مؤثر و گذشت زناشویی در زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۱۷۲-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: برای بسیاری از مردم، ازدواج مهم ترین رابطه بالغانه است که در طول زندگی خود به آن وارد می شوند. یک پیمان آشفته زناشویی سبب درد و رنج می شود، در حالی که یک ازدواج شاد پیش بینی کننده بهزیستی و رفاه شخصی است. کیفیت ازدواج به مفهوم سازش یافتگی زوجی وابسته است و رضایت زوجین را فراهم می آورد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر افزایش گفتگوی مؤثر و گذشت زناشویی در زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روانشناسی گلستان شهر کرمانشاه بود. از طریق نمونه گیری هدفمند 30 نفر از بین زنان و مردان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های گذشت صفت بری و همکاران(2005) و گفتگوی موثر کوئین دام(2004) بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد زوج درمانی هیجان مدار بر گفتگوی موثر و گذشت زناشویی در زوجین ناسازگار اثرگذار بود (سطح معناداری 05/0). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی هیجان مدار منجر به بهبود گفتگوی موثر و گذشت زناشویی می گردد.