فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارت های مطالعه با اشتیاق تحصیلی و اهمال کاری دانش آموزان متوسطه اول شهر سمنان بود؛ بنابراین در این راستا روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی برگزیده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهر سمنان تشکیل می دهند جامعه آماری 898 نفر است. با استفاده از جدول مورگان 260 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه مهارت های مطالعه پالسانی و شارمال (۲۰۰۱) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (۲۰۰۴) و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (2003) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS- 20 مورد تحلیل قرارگرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین مهارت های مطالعه با اشتیاق تحصیلی رابطه مثبت و با اهمال کاری دانش آموزان متوسطه اول شهر سمنان رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند، سطح پیچیده تر و بالاتری از آسیب روانی را نسبت به مبتلایان بدون همایندی تجربه می کنند. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند بود. روش : روش تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹، تعداد ۳۲ نفر از بانوان از طریق مصاحبه بالینی به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طرحواره درمانی هیجانی (۱۶ نفر) و گروه کنترل (۱۶ نفر) گمارده شدند. ابزارها شامل مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (۱۹۹۴) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (۲۰۰۴) بود. طرحواره درمانی هیجانی در ۱۰ جلسه هفتگی ۹۰ دقیقه ای اعمال شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که طرحواره درمانی هیجانی اثربخشی درون گروهی و بین گروهی نیرومندی را بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان داشت (۰/۰۱>P). اثربخشی این مداخله تا مرحله پیگیری ماندگار بود. میزان اندازه اثر برای عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان به ترتیب ۰/۳۲۴ و ۰/۴۳۰ بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان یکپارچه عوامل فراتشخیصی اختلال افسردگی و اضطراب همایند را بهبود بخشد. با اثبات کارایی این مداخله در مطالعات متعدد، می توان از آن به عنوان خط اول درمان افسردگی و اضطراب همایند استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی دارو درمانی و درمان ترکیبی رفتار درمانی شناختی با دارو درمانی بر زودانزالی (PE) و زمان نهفتگی انزال درون واژینال (IELT) در مبتلایانِ اختلال زودانزالی اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
137 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دارودرمانی و درمان ترکیبی cbt با دارودرمانی بر زودانزالی و زمان نهفتگی انزال درون واژینال در مبتلایانِ اختلال زودانزالی اولیه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیریِ شش و دوازده ماهه بود. جامعه آماری را تمامی افراد متأهل که برای درمان زودانزالی اولیه به کلینیک های روان شناسی و مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1400 مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 60 مرد بود که به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سِه گروه آزمایش و یک گروه در انتظار درمان (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ابزار تشخیصی زودانزالی (PEDT، سیموندز و همکاران، 2007) و زمان سنج جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد، به ترتیب، میانگین نمرات PE و IELT، در گروه دارودرمانی در مرحله پس آزمون و پیگیری شش ماهه کاهش بیشتر و افزایش بیشتری نسبت به گروه CBT با دارودرمانی داشته است؛ اما در مرحله پیگیری دوازده ماهه، به ترتیب، کاهش نمرات میانگین PE و افزایش نمرات میانگین IELT، در گروه CBT با دارودرمانی نسبت به دارودرمانی بیشتر بود. هم چنین اثر درمانی در گروه دارودرمانی تا زمان پیگیری شش ماهه حفظ شد (01/0>P)، اما اثر درمانی در گروه CBT با دارودرمانی تا زمان پیگیری دوازده ماهه پایدار باقی ماند (01/0>P). از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مداخلات بالینی و درمانی برای بهبود و درمان PE و IELT استفاده کرد.
مدل پیش بینی سازگاری روانی - اجتماعی با بیماری بر اساس رفتارهای ارتقادهنده سلامت با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
163 - 179
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری بر اساس رفتارهای ارتقادهنده سلامت با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بودند که در فصل پاییز و زمستان سال 1400 به مراکز درمانی و متخصصین گوارش شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 340 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری (دروگیتس، 1986) (PSADS)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده سلامت (والکر و همکاران، 1987) (HPLQ) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003 (SCQ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد رفتارهای ارتقادهنده سلامت، شفقت به خود و سازش یافتگی روانی-اجتماعی با بیماری دارای رابطه معنادار است (01/0>p). همچنین رفتارهای ارتقادهنده سلامت و شفقت به خود بر سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ نشان داد که شفقت به خود در رابطه بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). همچنین مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، شفقت به خود دارای نقش میانجی معنادار بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری است.
اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی ، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان ورزشکار رشته آمادگی جسمانی شهر قم بودند که در سال 1401 مشغول فعالیت بودند. که از میان آنها 50 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سنجش اضطراب (SAS) اسمیت (1990) و انعطاف پذیری روانشناختی(CFI) دنای و ونادروال (2010) استفاده شد. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در اضطراب شناختی و جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی بود (001/0 P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار موثر بود.
اثربخشی آموزش گروهی فراشناخت ولز بر باورهای غیر منطقی و خلاقیت شناختی در دانش آموزان با ناتوانی درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
169 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی فراشناخت ولز بر باورهای غیرمنطقی و خلاقیت شناختی در بین دانش آموزان با ناتوانی درماندگی آموخته شده انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر رشت در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 581 نفر بود که تعداد 40 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه (آزمایش و گواه) وارد مطالعه شدند. هر دو گروه پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی (IBQ) جونز (1968) و خلاقیت شناختی (CCQ) عابدی (1372) را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت آموزش گروهی فراشناخت (MTP) ولز (2002) قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری در سطح (05/0>P) بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در باورهای غیرمنطقی و خلاقیت شناختی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده وجود داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی فراشناخت ولز در کاهش باورهای غیرمنطقی و افزایش خلاقیت شناختی دانش آموزان مؤثر بوده است.
تاثیر سرپرستی توهین آمیز بر روابط اجتماعی در محیط کار با نقش میانجی رفتارهای تلافی جویانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
123 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سرپرستی توهین آمیز بر روابط اجتماعی در محیط کار با نقش میانجی رفتارهای تلافی جویانه انجام شده است. روش: روش تحقیق توصیفی _ همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مدیران مدارس شهر ساری به تعداد 486 نفر بود، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 249 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. روش برآورد حجم نمونه آماری پژوهش روش متغیرهای مشاهده پذیر بود. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد سرپرستی توهین آمیز تپر(2000)، روابط اجتماعی در محیط کار مدسن و همکاران(2005) و رفتارهای تلافی جویانه اسکارلیسکی و فولگر (1997) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SmartPLS و با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری به روش PLS، شاخص Q2 استون – گیسر و شاخص نیکویی برازش تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که تاثیر سرپرستی توهین آمیز و رفتارهای تلافی جویانه بر روابط اجتماعی در محیط کار منفی و معنی دار بود، همچنین مشخص شد که نقش میانجی رفتارهای تلافی جویانه در تاثیرگذاری سرپرستی توهین آمیز بر روابط اجتماعی در محیط کار منفی و معنی دار بود. نتیجه گیری: در نتیجه از جمله عواملی که می تواند تاثیر مخربی بر روابط اجتماعی در محیط کار داشته باشد سرپرستی توهین آمیز و رفتارهای تلافی جویانه می باشد.
طراحی و اعتبارسنجی مقدماتی مقیاس بلوغ عاطفی مربوط به روابط زوجی مبتنی بر منابع قرآنی و روایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
50-65
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بلوغ عاطفی به معنای توان رشدیافته پیوند و عطف با دیگران بر اساس مبناهای الهی است که پیش نیازی برای برقراری روابط مطلوب با همسر نیز است. در صورت فقدان این بلوغ در همسران، روابط زوجی دچار آسیب می گردد. با عنایت به تأکید فراوان بر استفاده از الگو ها و ابزارهای مبتنی بر فرهنگ جهت آموزش و درمان مشکلات زوجی و نارضایتی زناشویی، هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مقیاس سنجش بلوغ عاطفی مربوط به روابط زوجی مبتنی بر منابع قرآنی و روایی بود. روش کار: روش این پژوهش کیفی-کمّی و از نوع آمیخته است. جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری دردسترس 300 نفر از آنان (150 زن و 150 مرد) انتخاب شدند و پرسش نامه بلوغ عاطفی مربوط به روابط زوجی را تکمیل کردند. بررسی روایی پرسش نامه از طریق ارزیابی روایی محتوایی، روایی صوری و همچنین روایی ملاک از نوع هم زمان و با استفاده از روش تحلیلی عامل اکتشافی و تأییدی و نیز همبستگی پیرسون بررسی شد. جهت تعیین پایایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. در این مطالعه همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که روایی صوری و محتوایی پرسش نامه بلوغ عاطفی مربوط به روابط زوجی مبتنی بر منابع قرآنی و روایی قابل قبول است. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی هشت عامل با عناوین احسان، اکرام، اصلاح، مسئولیت پذیری، هم کلامی، همفکری، همدلی و همراهی را تأیید نمود و تعداد نهایی ۵۱ سؤال مشخص شد. روایی هم زمان نیز تأیید شد. یافته های پژوهش بیانگر این است که این پرسش نامه روایی و اعتبار مناسب دارد و می توان از این ابزار جهت سنجش بلوغ عاطفی در روابط زوجی استفاده نمود. محاسبه شاخص آلفای کرونباخ نیز بیانگر این است که مقیاس ساخته شده اعتبار بالایی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از روایی و پایایی پرسش نامه مذکور می توان بیان کرد که این مقیاس ابزاری پایا و روا جهت بررسی بلوغ عاطفی در روابط زوجی مبتنی بر منابع قرآنی و روایی است و قابلیت اجرا و استفاده در زوجین ایرانی دارد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی بر دشواری در تنظیم هیجان و شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه چاقی به پدیده ای همه گیر تبدیل شده که اثرات سویی به همراه دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی بر دشواری در تنظیم هیجان و شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه مردان و زنان ۲۱ تا ۵۰ سال مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه و چاقی شهر تهران در تابستان و پاییز ۱۳۹۹ بود. نمونه پژوهش شامل ۴۵ فرد چاق مبتلا به خوردن هیجانی بود که به صورت نمونه گیری در دسترس در کلینیک های تغذیه و چاقی مهردادی و بهپویان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتار خوردن داچ (۱۹۸۶)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و شاخص توده بدنی بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد. در مقایسه با گروه کنترل، گروه های آزمایشی تنظیم هیجان را بهبود بخشیده و شاخص توده بدنی را کاهش دادند. علاوه بر این یافته ها نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با طرحواره درمانی گروهی به یک اندازه موجب بهبود تنظیم هیجان و کاهش شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به پرخوری هیجانی می شوند (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی روش هایی مؤثر در بهبود دشواری در تنظیم هیجان و کاهش شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود در درمان افراد چاق مبتلا به پرخوری هیجانی استفاده شوند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهبود و پیشگیری از عود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۲۰۲-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از درمان های مؤثر برای بهبود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر، درمان آموزش مهارت های زندگی است. مطالعات کمی در مورد تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر بهبود و پیشگیری از عود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر وجود دارد. هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهبود و پیشگیری از عود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر بود روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح (پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر در مراکز ترک اعتیاد (درمان نگهدارنده با متادون MMT) که در سال 1396 تا 1398 در شهر کرمانشاه در حال درمان بودند تشکیل داد. نمونه پژوهش شامل 60 نفر (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) که به روش در دسترس به صورت چند مرحله ای و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند بودند. گروه آزمایش 7 جلسه 90 دقیقه ای در معرض متغیر مستقل (مهارت های زندگی) قرار گرفتند سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و یک ماه بعد نیز پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 21SPSS- و تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکوا) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده برای متغیرهای پیشگیری از عود و بهبودی افراد در سطح 0/001 ≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت آموزش مهارت های زندگی بر متغیر پیشگیری از عود و بهبودی افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر مؤثر است و از این نوع درمان برای بهبود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر می توان بهره برد.
نقش واسطه ای تحمل ابهام دررابطه بین نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه با حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تحمل ابهام در رابطه بین نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه با حافظه کاری بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند که از بین آن ها ازطریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 385 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های حافظه کاری (WMQ، 1392)، نیاز به شناخت (NCS، 1996)، نیاز به خاتمه (NFCS، 2008) و تحمل ابهام (MSTAT، 1993) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل معادلات ساختاری بود که با استفاده از آن روابط علی متغیرهای پژوهش بررسی شد. یافته ها گویای آن بود که اثر مستقیم نیاز به شناخت بر حافظه کاری معنادار (001/0>P)، اثر مستقیم تحمل ابهام بر حافظه کاری(001/0>P) معنادار، اما اثر مستقیم ترجیح قطعیت (08/0>P) و ترجیح ساختار(1/0>P) بر حافظه کاری معنادار نبود. همچنین نتایج نشان داد که نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه از طریق واسطه گری تحمل ابهام بر حافظه کاری دارای اثرغیرمستقیم بود (001/0>P). بنابراین مداخلات مبتنی بر بهبود نیاز به شناخت، نیاز به خاتمه و تحمل ابهام می تواند به افزایش ظرفیت حافظه کاری در دانش آموزان کمک کند.
مطالعه کیفی علل و زمینه های اختلال مصرف مواد در بین دانش آموزان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۱۲۶-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه علل و زمینه های اختلال مصرف مواد در بین دانش آموزان شهر تبریز بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل متخصصان حوزه روانشناسی، جامعه شناسی و آسیب شناسی اجتماعی، و مشاوران مدرسه بود که 35 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته بود. همزمان با جمع آوری داده ها، کدگذاری و تحلیل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هم کنشی عوامل ساختاری و کنشگری (تاثیرگذاری فضای مجازی، ضعف سرمایه اجتماعی، دگردیسی سبک زندگی، و حس کنجکاوی) به عنوان شرایط علی؛ مقوله موانع سیاست گذاری با زیرطبقه های تاثیر نظام آموزشی و نبود بسترهای نشاط و شادی به عنوان شرایط زمینه ای؛ مقوله های سبک زندگی مبتنی بر وسایل ارتباطی (نبود برنامه های جوان پسند در رسانه و تاثیر تکنولوژی) به عنوان شرایط مداخله گر؛ و مقوله های پذیرش اجتماعی (روابط صمیمانه خانوادگی) و بهبود عملکرد مدرسه (بهبود نظم اجتماعی مدرسه) به عنوان پیامدهای اختلال مصرف مواد بودند. نتیجه گیری: تحلیل مصاحبه های مشارکت کنندگان، بسترمندی مهارت های زندگی و اجتماعی (بهبود سرمایه اجتماعی خانواده و آموزش مهارت های زندگی) و پیشگیری مبتنی بر جامعه (پیشگیری اجتماع محور و پیشگیری رشدمحور) را به عنوان راهکارهای پیشگیری از اختلال مصرف مواد در دانش آموزان معرفی می کند. نظریه جوهری حاصل از مصاحبه های متخصصان، پیشگیری مبتنی بر روش های جایگزین همراه خانواده می باشد.
پیش بینی پذیرش مسئولیت پذیری براساس انعطاف پذیری و تفکر وجودی انتقادی در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی پذیرش مسئولیت پذیری براساس انعطاف پذیری و تفکر وجودی انتقادی در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی محدوده سنی 6 تا 18 سال (حدود 900 نفر) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قزوین در سال 1400-1399 بودند. که از بین آنها به صورت تصادفی خوشه ای 246 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (WSQ، 1984)، مقیاس هوش معنوی کینگ (SISRI، 2008) و صفات شخصیتی کاستا و مک کری (1970، NEO) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل رگرسیون به روش همزمان بود. یافته ها نشان داد که انعطاف پذیری و تفکر وجودی توان پیش بینی پذیرش مسئولیت پذیری مادران دانش آموزان کم توان ذهنی را دارد و درمجموع 9/19 واریانس متغیر پذیرش مسئولیت پذیری را تبیین می کند (05/0>p). نتیجه گیری می شود که انعطاف پذیری و تفکر وجودی انتقادی در پیش بینی پذیرش مسئولیت پذیری نقش اساسی دارد.
بررسی اثربخشی روانشناسی مثبت گرا بر معناداری زندگی و افسردگی دانشجویان دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۱۰۰۰-۹۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است دانشجویان از جمله آسیب پذیرترین افراد نسبت به پیامدهای اختلال افسردگی هستند. از سوی دیگر، افسردگی با تسهیل افکار بدبینانه و غیرمنطقی نسبت به آینده می تواند رضایت و معنای زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش های مختلف نشان داده اند که میزان افسردگی و معنای زندگی دانشجویان را می توان با بهره گیری از مداخلات روانشناختی تعدیل کرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روانشناسی مثبت گرا بر معناداری زندگی و افسردگی دانشجویان دانشگاه هنر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه هنر در سال 1399 بود. از این جامعه آماری، تعداد 60 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 30 نفری آزمایش (گروه مداخله روانشناسی مثبت گرا) و گواه گمارده شدند. در جلسات مداخله آموزشی روانشناسی مثبت گرا از بسته آموزشی کوئیلیام (2003) و برای جمع آوری داده ها از نسخه دوم مقیاس افسردگی بک (1996) و پرسشنامه معناداری زندگی مورگان و فارسیدز (2009) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس تک متغیری و نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد مداخلات روانشناسی مثبت گرا بر افزایش معناداری زندگی و کاهش افسردگی دانشجوبان دختر و پسر مؤثر بوده است (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش روانشناسی مثبت گرا می تواند ضمن کاهش میزان افسردگی، به افزایش معناداری زندگی دانشجویان نیز کمک کند. بنابراین توجه به مداخلات روانشناسی مثبت گرا می تواند با تأکید بر توانمندی ها و افزایش شادمانی، نقش مهمی در بهبود ابعاد روانشناختی و حتی معنوی دانشجویان داشته باشد.
تدوین و اعتباریابی برنامه توانبخشی عصب روانشناختی و اثربخشی آن بر زمان واکنش، بازشناسی اشکال و حافظه دیداری- فضایی نوجوانان پسر اتیستیک با عملکرد بالا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علائم بالینی اختلال طیف اتیسم متنوع و شامل مشکلات عصب- تحولی و ناتوانی هوشی است و نقص در عملکردهای شناختی و حافظه یکی از اساسی ترین حوزه های چالش برانگیز این افراد است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه توانبخشی عصب روانشناختی و اثربخشی آن بر زمان واکنش، بازشناسی اشکال و حافظه دیداری- فضایی نوجوانان پسر اتیستیک با عملکرد بالا انجام شد. روش: پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و جلسه پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر مبتلا به اتیسم مدارس استثنایی شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود، از این جامعه تعداد ۳۰ نفر با نمونه گیری در دسترس به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش ۱۰ جلسه یک ساعته به مدت یک ماه و نیم مداخله دریافت نمودند و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از نرم افزارهای شناختی سینا استفاده شد. جهت مقایسه نمرات تغییر بین دو گروه از آزمون t مستقل و جهت بررسی پایداری اثربخشی مداخله، تحلیل واریانس اندازه های تکراری استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای زمان واکنش ساده (t(۲۸)=۳/۱۶, P=۰/۰۰۴, d=۰/۸۳) و زمان واکنش انتخابی (t(۲۸)=۸/۱۱, P<۰/۰۰۱, d=۰/۷۶) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافته است؛ در حالی که مقادیر متغیرهای بازشناسی اشکال (t(۲۸)=۱۰/۶۷, P<۰/۰۰۱, d=۰/۸۹۳) و حافظه دیداری- فضایی (t(۲۸)=۱۰/۹۰, P<۰/۰۰۱, d=۰/۸۸۴) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. نتیجه گیری: تمرینات شناختی رایانه محور در بهبود عملکرد شناختی و حافظه افراد اتیستیک مؤثر است و اگر این تمرینات با مداخلات حسی و حرکتی همراه باشد نتایج بهتر و پایدارتری خواهد داشت.
مقایسه نیمرخ نشانگان روانشناختی پرستاران شاغل در بخش کرونا و غیر کرونا و رابطه آن با بهزیستی سازمانی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف بررسی تفاوت بین علائم روانشناختی پرستاران شاغل در بخش های کووید-۱۹ و سایر بخش ها و ارتباط بین این علائم روان شناختی و بهزیستی سازمانی در میان شرکت کنندگان در این گروه ها انجام شد. روش پژوهش کمی و به صورت علی-مقایسه ای (پس رویدادی) و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان آیت الله روحانی شهر بابل بین آبان و اسفند سال 1399 بود که تعداد 70 نفر از پرستاران شاغل در بخش کرونا و 70 نفر شاغل در بخش های غیر کرونا به صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه های فهرست علائم بالینی تجدیدنظر شده (SCL-90، دروگاتیس و همکاران، 1973) و مقیاس بهزیستی سازمانی (ows، ژنگ و همکاران، ۲۰۱۵) برای جمع آوری داده ها و به منظور تجزیه وتحلیل آماری در مرحله اول از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تک متغیره و در مرحله دوم از روش همبستگی پیرسون، استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو گروه پرستاران شاغل در بخش کرونا و پرستاران شاغل در بخش غیر کرونا، از لحاظ متغیر پرخاشگری (088/0=Ƞ2،05/0p< ،057/9= F). و پارانویا (049/0=Ƞ2،05/0p< ،839/4= F) تفاوت وجود دارد. همچنین بین پرستاران شاغل در بخش کرونا، رابطه بین حساسیت بین فردی (348/0-=r)، افسردگی (546/0-=r)، اضطراب (353/0-=r)، پرخاشگری (351/0-=r)، فوبیا (334/0-=r)، پارانویا (303/0-=r) و روانپریشی (397/0-=r) با بهزیستی سازمانی، معکوس و معنی دار است. در نتیجه نمره ی پرخاشگری و پارانویا به صورت معناداری در پرستاران شاغل در بخش های کرونا بیشتر از پرستاران شاغل در سایر بخش ها بود و بین نشانگان روانشناختی و بهزیستی سازمانی در میان پرستاران شاغل در بخش های کرونا رابطه وجود دارد.
نقش واسطه ای پنج عامل شخصیت در رابطه آسیب پذیری ادراک شده نسبت به بیماری مسری و تجربه علائم اختلال استرس پس از سانحه در کادر درمان بیماران مبتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
43 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در زمان شیوع کروناویروس، پرستاران و کارکنان بخش های مرتبط با کووید-19 که به عنوان خط مقدم مواجهه با همه گیری کروناویروس حضور دارند، در معرض طیف وسیعی از استرس زاهای روانی- اجتماعی قرار گرفتند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای پنج عامل شخصیت در رابطه بین آسیب پذیری ادراک شده نسبت به بیماری و تجربه علائم اختلال استرس پس از سانحه در کادر درمان بیماران مبتلا به کووید-19 بود . روش: پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه پژوهش را کادر درمان بیماران مبتلا به کووید-19 شاغل در بیمارستان های شهر تهران در ماه های خرداد و تیر سال 1400 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 677 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی شخصیت NEO، مقیاس شهروندی اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی، پرسشنامه آسیب پذیری ادراک شده نسبت به بیماری مسری به صورت آنلاین توسط کادر درمان تکمیل شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری به وسیله نرم افزارهای Amos و SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که اثر غیرمستقیم آسیب پذیری ادراک شده بر تجربه علائم PTSD با واسطه گری روان رنجورخویی و توافق پذیری معنادار است . نتیجه گیری: غربال گری و شناسایی افرادی با ویژگی های روان رنجورخویی بالا و توافق پذیری پایین در کادر درمان و در نظر گرفتن مداخلاتی برای تعدیل این ویژگی های شخصیتی می تواند در پیشگیری از ابتلا به PTSD مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۱۶-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 5 تا 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر گنبدکاووس در سال 1401-1400 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی اول، آموزش تربیت مخچه و برای گروه آزمایشی دوم، آموزش کارکردهای اجرایی اجرا شد درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (4-CSI، گادو و اسپرافکین، 1994) و پرسشنامه ی نظریه ذهن (TOM، موریس و همکاران، 1999) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین هر دو گروه آزمایش از گروه گواه به صورت معناداری بیشتر است (05/0p<). نتایج نشان داد که آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی، مداخلات کارآمدی برای بهبود نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای است.
طراحی الگوی ویژندسازی منابع انسانی حوزه سلامت با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
107-121
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بی اطلاعی یا بی اعتنایی سازمان به هنجارها و ارزش های اجتماعی آثار منفی بسیاری در زمینه جامعیت و ویژند سازمان در جامعه دارد. در این پژوهش تلاش شده است تا به پرسش های اساسی در زمینه معیارهای ویژندسازی بر اساس مبانی ایرانی-اسلامی پاسخ داده شود و الگوی ویژندسازی منابع انسانی را مبتنی بر فرهنگ و دستورهای اسلامی ارائه کند. روش کار: این پژوهش از نظر روش از انواع پژوهش های ترکیبی (کیفی و کمّی)، از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات پیمایشی است. نتایج به دست آمده از مرحله کیفی پژوهش به طراحی الگوی مفهومی پیشنهادی ویژندسازی منابع انسانی منجر شد. بر این اساس در بخش اول تحقیق به منظور ارائه الگویی جامع از روش پژوهشی کیفی فراترکیب استفاده شد و پس از شناسایی مقولات، مفاهیم و کدهای ویژند منابع انسانی از طریق روش فراترکیب، برای ارائه ترکیب مطلوب مؤلفه های الگو به گونه ای که بتوان رابطه بین مقوله های ویژند منابع انسانی را بهینه نمود از روش الگو سازی ساختاری (ISM) استفاده شد و الگوی اولیه به دست آمد و سپس از طریق روش حداقل مربع جزئی (PLS) الگو اعتبارسنجی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: الگوی موردنظر متشکل از هشت مقوله اصلی (ویژندسازی منابع انسانی-اسلامی، ارزیابی عملکرد منابع انسانی، آموزش و توسعه منابع انسانی، رهبری سازمانی، عدالت سازمانی، رضایت و تعهد منابع انسانی، فرهنگ سازمانی و ویژندسازی داخلی) و 43 مقوله فرعی است که می تواند الگوی ویژندسازی منابع انسانی را با رویکرد اسلامی نمایش دهد. نتیجه گیری: هر سازمانی در حوزه سلامت در فرایند استعدادیابی های خویش می تواند علاوه بر استفاده از اصول علمی شایسته سالاری و مدیریت استعدادها، شاخصه های اسلامی استخراج شده در این پژوهش را برای ویژندسازی خود به کار گیرد و درنهایت نیز با اتکا به اصول و مبانی دینی و اسلامی، با جذب و نگهداری نیروهایی مستعد، فرایند ویژندسازی خود را تکمیل نماید.
اثربخشی قصه درمانی آنلاین بر تنظیم هیجان و سازگاری اجتماعی کودکان با اختلال خواندن در طی شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
199 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی قصه درمانی آنلاین بر تنظیم هیجان و سازگاری اجتماعی کودکان با اختلال خواندن در طی شیوع کووید-19 بود. روش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان با اختلال خواندن مراکز درمانی منطقه 2 شهر تهران در سال 1401 بود. از بین جامعه هدف 20 پسر 8-12 سال مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی راه احیا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب و در گروه آزمایش (10 نفر) و گواه (10 نفر) به شیوه تصادفی جایدهی شدند. در ابتدا هر دو گروه توسط چک لیست تنظیم هیجان شیلدزو همکاران (ERC، 1997) و مقیاس سازگاری اجتماعی کالیفرنیا ثورب و همکاران(SAS، 1989) مورد ارزیابی قرار گرفتند. جلسات قصه درمانی آنلاین در 10 جلسه 90 دقیقه ای طی 5 هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تنظیم هیجان و سازگاری اجتماعی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح (01/0>P) وجود دارد. نتایج نشان داد که قصه درمانی آنلاین موجب بهبود تنظیم هیجان و سازگاری اجتماعی کودکان با اختلال خواندن در طی شیوع کووید-19 شده است.