فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۰۴۱ تا ۲۶٬۰۶۰ مورد از کل ۳۵٬۲۸۹ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
131 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته ی آموزشی ذهنیت پویا مبتنی بر نظریه ی باورهای هوشی و بررسی اثربخشی آن بر سرسختی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. ابتدا بسته ی آموزشی ذهنیت پویا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای تدوین میزان نسبت روایی محتوا وشاخص روایی محتواآن توسط متخصصین تعیین شد. برای اجرای این پژوهش ابتدا از بین 24 مدرسه متوسطه آموزش و پرورش منطقه 18 شهر تهران یک مدرسه به صورت تصادفی ساده انتخاب وبرای تعداد 200 نفر ازآنها پرسشنامه باورهای هوشی اجراو از بین آنها 36 نفر از کسانی که باورهای هوشی ثابت داشتند به عنوان تعداد نمونه انتخاب وسپس پرسشنامه های سرسختی تحصیلی و تعلل ورزی تحصیلی به عنوان پیش آزمون توسط شرکت کننده ها تکمیل و از بین آنها کسانی که کمترین سرسختی تحصیلی و بیشترین تعلل ورزی را داشتند انتخاب و در دو گروه 18 نفره کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای بسته آموزشی ذهنیت پویا را دریافت نمود و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. میزان شاخص روایی محتوا برای تمامی هدف ها در بسته آموزشی بین9/0تا1،ومیزان نسبت روایی محتوا برای تمامی هدف ها در پروتکل آموزشی 8/0تا 1 به دست آمد. یافته ها نشان داد بسته ی آموزشی ذهنیت پویا توانایی افزایش سرسختی تحصیلی و کاهش تعلل ورزی تحصیلی را در بین دانش آموزان دختر را دارا میباشد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۲۲۷-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگاه های تلخ و گزنده ای جامعه و طرد زنان مطلقه، سازگاری آنان را با این شرایط مشکل و به حرمت خود شان آسیب می زند. تحقیقات نشان داده است که درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری می توانند بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنان مطلقه مؤثر باشند، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی آن ها پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه این مطالعه 60 زن بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (1976) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بودند. برای گروه آزمایشی اول، درمان هیجان مدار (میرزازاده و همکاران، 1391) و برای گروه آزمایشی دوم درمان شناختی-رفتاری (موناز و همکاران، 2007) در 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی انجام شد. یافته ها: هر دو درمان باعث بهبود سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه در پایان مداخلات و دوره پیگیری شدند (01/0>p)، ولی درمان هیجان مدار در بهبود سازگاری آنان نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخش تر بود (01/0>p). بین این دو روش درمانی در افزایش حرمت خود زنانِ مطلقه تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: زنان مطلقه ای که در جلسات درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری شرکت کردند سازگاری پس از طلاق و حرمت خود بیشتری را تجربه کردند.
بررسی رابطه ذهنیت فلسفی با تفکر انتقادی و باورهای غیرمنطقی در بین مدیران مدارس ابتدایی و متوسطه شهرستان بوکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ششم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
57 - 64
حوزههای تخصصی:
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مشکلات زناشویی، طلاق عاطفی است و بر اساس آن هدف این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بابل به تعداد 436 نفر (218 زوج) بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 204 نفر (102 زوج) برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طلاق عاطفی (گاتمن، 1994) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1994) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کل طرحواره ناسازگار اولیه و سه طرحواره شامل بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی با طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0˂P)، اما دو طرحواره شامل خودگردانی مختل و محدودیت های مختل با طلاق عاطفی در آنان رابطه معناداری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به طورمعناداری توانستند 8/36 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی و سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی به طورمعناداری توانستند 5/88 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در آنان را پیش بینی کنند (001/0˂P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برنامه ریزی توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای کاهش طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی از طریق کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه به ویژه سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی ضروری است.
مقایسه بازداری پاسخ و تصمیم گیری پرخطر در افراد وابسته به بازی های رایانه ای با بیماران وابسته به مواد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش کاربرد کامپیوتر و اینترنت، اعتیاد به بازی های رایانه ای به عنوان یک اختلال روانپزشکی جدید پیشنهاد شده است. شواهد زیادی نشان داده اند که در سطح مدارهای عصبی، اعتیاد به بازی های رایانه ای مشابه اعتیاد به مواد مخدر است، اگرچه بررسی ها به لحاظ مقایسه کارکردهای مغزی بسیار اندک است. هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای بازداری پاسخ و تصمیم گیری پرخطر بین افراد وابسته به بازی، بیماران وابسته به مواد (هروئین و متآمفتامین) و افراد بهنجار بود. نمونه شامل 180 نفر مرد (هر گروه 45 نفر) بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمون برو نرو و آزمون بارت برای بررسی بازداری پاسخ و تصمیم گیری پرخطر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بازداری پاسخ در گروه های وابسته به مواد و وابسته به بازی در مقایسه با گروه بهنجار به طور معناداری کمتر بود (001/0< P)، هر چند گروه وابسته به بازی در مقایسه با گروه وابسته به مواد عملکرد بهتری نشان داد (001/0< P). بعلاوه، عملکرد گروه وابسته به بازی در تصمیم گیری پرخطر مشابه گروه وابسته به مواد بود و به طور معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود (001/0< P). به نظر می رسد دو گروه وابسته به بازی و وابسته به مواد به لحاظ مؤلفه های تکانشگری به ویژه تصمیم گیری پرخطر مشابه هستند و این می تواند زمینه تداوم مصرف دارو و یا ادامه بازی های آنلاین با وجود پیامدهای آزارنده در هر دو گروه باشد.
تبیین خرد بر اساس ذهنیت فلسفی، دیدگاه گیری اجتماعی و خودبازداری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خرد به عنوان بالاترین مرحله تحول شناختی و عالی ترین سطح تحول شخصیت فرد شناخته شده است. عوامل مختلفی از جمله، ذهنیت فلسفی به عنوان نوعی تفکر عمیق در امور زندگی، دیدگاه گیری اجتماعی به عنوان درک نقطه نظرات دیگران و همچنین خودبازداری که شامل کنترل شخصی در خصوص هیجانات بر خردورزی تأثیرگذار هستند. هدف از پژوهش حاضر تببین خرد بر اساس ذهنیت فلسفی، دیدگاه گیری اجتماعی و خودبازداری در دانشجویان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 384 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 97-96 به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خرد Ardelt (2003)، ذهنیت فلسفی سلطانی (1375)، دیدگاه گیری اجتماعی محققی و همکاران (1395) و خودبازداری Weinberger و Schwartz (1990) بود. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان به وسیله از نرم افزار SPSS -22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ذهنیت فلسفی، دیدگاه گیری اجتماعی و خودبازداری به طور مثبت و معنادار به ترتیب با ضریب بتای 35/0، 21/0 و 13/0 قادر به پیش بینی خرد می باشند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود در محیط های آموزشی با تأکید بر اهمیت و آموزش ذهنیت فلسفی، دیدگاه گیری اجتماعی و خودبازداری بتوان افراد خردمند را وارد بازار کار و جامعه کرد.
تأثیر درمان شناختی و رفتاری بر ترس از زایمان و علت های ترس از زایمان در زنان نخست زا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۰
88 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری بر ترس از زایمان و علت های ترس در زنان باردار که اولین زایمان را دارند، بود. جامعه آماری شامل 50 نفر از زنان نخست زا بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و در دو گروه 25 نفری آزمایشی و گواه به صورت تصادفی قرار گرفتند. زمان مداخله در ماه سوم بارداری گروه نمونه بود. 9 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی رفتاری توسط پژوهشگر بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه هیچ اقدام خاصی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های ترس از زایمان هارمن (1988) و علل ترس از زایمان هارمن (1988) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایشی و گروه گواه برای هر دو متغیر ترس از زایمان و علت های ترس از زایمان تفاوت معنی دار وجود دارد (001/0>p). به علاوه زیرمجموعه درد بیشترین کاهش را داشته است و زیرمجموعه زایمان زودرس کمترین کاهش را داشته است. نتایج حاکی از آن است که درمان شناختی رفتاری بر کاهش ترس از زایمان و علل آن اثربخش است. آموزش های روانی هر چند کوچک درخصوص زنان باردار می تواند آرامش های بزرگی را رقم بزند. پایین آمدن نرخ مشکلات روان شناختی زنان باردار چون ترس و اضطراب آن ها می تواند در کنترل آن ها بر هیجانات و نگرش هایشان و در نهایت بر سلامت روان آن ها تأثیر افزایشی داشته باشد
مقایسه ادراک درد و ناگویی خلقی در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک درد و ناگویی خلقی در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم انجام شد. روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش را تمامی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم شهر اردبیل در سال 1396 تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و با استفاده از این روش تعداد 40 نفر از بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم، در مجموع 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه درد مک گیل و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد ناگویی خلقی و ادراک درد به طور معناداری در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم تفاوت معناداری دارد. شدت ادراک درد در بیماران آرتریت روماتوئید بیشتر از تب فامیلی مدیترانه ای است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت اختلال در ناگویی خلقی و ادراک درد در بیماران آرتریت روماتوئید و تب فامیلی مدیترانه ای می تواند در تشدید این اختلال ها یا فرآیند درمان شان اثرگذار باشد.
مقیاس سنجش نگرش نسبت به مواد مخدر در دانشجویان: ارزیابی روایی و پایایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
35-56
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ساخت مقیاس نگرش به مواد مخدر و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی–پیمایشی و از نوع ابزار سازی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه شهید باهنرکرمان در سال تحصیلی 1398-1397 بود که از بین آن ها نمونه ای به حجم 400 نفر با روش نمونه گیری سهیمه ای انتخاب شدند. ساخت مقیاس در دو مرحله مقدماتی و نهایی انجام شد. پس از بررسی مقدماتی مقیاس بر روی 50 نفر و حذف آیتم هایی که دارای ضریب تمیز و دشواری نامناسب بودند، مقیاس نهایی نگرش به مواد مخدر و پرسش نامه شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد تکمیل شدند. ساختار عاملی مقیاس نگرش به مواد مخدر از طریق تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. همچنین، پایایی مقیاس از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-22 و آموس-24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس حاضر دارای یک ساختار سه عاملی (شناختی، عاطفی و رفتاری) با برازش مطلوبی بود. پایایی با روش آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/86 و برای عامل های شناختی، هیجانی و رفتاری به ترتیب 0/70، 0/73 و 0/69 بود که حاکی از همسانی درونی خوبی بود. همچنین، روایی همگرای مناسب مقیاس تاییدکننده روایی مقیاس بود. نتیجه گیری: مقیاس نگرش به مواد مخدر یک ابزار روا و پایا در بین دانشجویان است و می تواند به عنوان یک ابزار غربالگری در بررسی دانشجویان در معرض خطر اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی tDCS و تمرین بهوشیاری بر ولع مصرف در افراد با اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۸ شماره ۷۹
757-764
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد یک بیماری مرتبط با سیستم عصبی مغزی است که باعث کژکارکردی و تغییرات عملکرد سیستم عصبی و تأثیرگذاری بر مسیر پاداش در مغز می شود. تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) و بهوشیاری از جمله درمان های به کار گرفته شده در بهبود ولع مصرف در افراد با سوء مصرف مواد هستند. اثربخشی هریک از این روش ها با توجه به ویژگی خاص هرکدام از آنها به صورت مجزا نشان داده شده است اما آیا ترکیب این دو روش نیز اثربخش است؟ اگرچه برخی پژوهش ها ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS را در نمونه های غیربالینی اثربخش دانسته اند، اما این نکته مبهم باقی مانده است که آیا این روش در میان جمعیت بالینی هم می تواند اثربخش باشد؟ هدف: بررسی اثر ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک مغزی به شکل توام بر ولع مصرف در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش: این پژوهش یک پژوهش شبه آزمایشی بدون گروه کنترل با پیش آزمون و پس آزمون بود. در این تحقیق 10 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس 5 جلسه ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمه ای انجام شد. پیش و پس از مداخله ارزیابی ولع مصرف به وسیله مقیاس مقایسه ای تصویری انجام شد. یافته ها: ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی سبب کاهش معنادار (0/001 P< ) نمرات ولع شد. نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS می تواند سبب بهبود و کاهش ولع در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد شود.
بررسی اثربخشی آموزش همدلی در کاهش دل زدگی زناشویی و افزایش سازگاری در زنان متأهل در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش همدلی در کاهش دل زدگی زناشویی و افزایش سازگاری در زنان متأهل در شهر تهران می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهلی بود که توسط فراخوان عمومی در سال 1392، دریکی از مناطق تهران (منطقه 4) به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند که شامل 30 خانم متأهل بودند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. افراد هر دو گروه پرسشنامه فرسودگی (دل زدگی) زناشویی پاینز و پرسشنامه سازگاری زناشویی را تکمیل کردند. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. گروه آزمایش 8 جلسه ی آموزشی 2 ساعته به شیوه ی گروهی و به صورت هفته 2 بار آموزش مهارت همدلی را دریافت کردند. یک ماه پس از پایان جلسات نیز جلسه پیگیری جهت بررسی تداوم اثر آموزش انجام شد. تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره بین گروهی و درون گروهی نشان داد که آموزش مهارت همدلی، دل زدگی زناشویی و مؤلفه های آن (خستگی جسمی، خستگی عاطفی و خستگی روانی) را در زنان متأهل کاهش داده و باعث افزایش سازگاری آنان نیز بوده است.
نقش «مثلث تاریک شخصیت»، «دل مشغولی های مادی» و «اندوه ناشی از مقایسه» در «گناهان کبیره»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش «مثلث تاریک شخصیت»، «دل مشغولی های مادی» و «اندوه ناشی از مقایسه» در «گناهان کبیره» انجام شد. در یک پژوهش توصیفی همبستگی، 566 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به «پرسشنامه هفت گناه کبیره»، «مقیاس شخصیت تاریک»، «خرده مقیاس اندوه مقایسه»، «مقیاس حسادت» و «خرده مقیاس دل مشغولی مادی»، «مقیاس حرص−قناعت» پاسخ دادند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. بعضی از یافته ها عبارتند از: 1) اندوه مقایسه، ماکیاولیسم و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده خشم هستند؛ 2) اندوه مقایسه، ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی و سایکوپاتی پیش بینی کننده حسادت می باشند؛ 3) ماکیاولیسم، اندوه مقایسه، سایکوپاتی و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده شکم پرستی هستند؛ 4) ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی و سایکوپاتی پیش بینی کننده حرص می باشند؛ 5) ماکیاولیسم، اندوه مقایسه و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده شهوت هستند؛ 6) ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی، سایکوپاتی و اندوه مقایسه پیش بینی کننده غرورند و دل مشغولی های مادی، اندوه مقایسه، سایکوپاتی و ماکیاولیسم پیش بینی کننده تنبلی هستند.
گفتاری درباره چالش های پیش روی سلامت روان و اعتیاد در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
فکر نشر ویژه نامه حاضر زمانی ایجاد شد که در کنار غفلت، سستی ها، تهدیدها و مانع های پیش روی بهداشت روان و پیش گیری از سوء مصرف مواد در کشور، تهدید مرگ بار دیگری بدن علاقه مندان و دلسوزان برنامه بهداشت روان و پیش گیری از اعتیاد را به لرزه درآورد. این تهدید انحلال تشکیلات ضعیف سلامت روان و اعتیاد در وزارت بهداشت بود، که به صورتی پنهان، آرام و بدون انجام فرایند کارشناسی از اواخر سال 1388 آغاز شد و تاکنون با طفره رفتن مسئولان از پاسخ گویی به چراها و چگونه ها همراه بوده است. با این که آب های ویران گر و نگرانی ها از آسیاب و آسیاب بان دور شده است و مدیران و کارگزاران مدیریت سلامت روان و اعتیاد با کوششی خستگی ناپذیر ادامه راه می دهند، سایه تهدید و غفلت همچنان بر سر سلامت روان جامعه سنگینی می کند. این شماره در نظر دارد با یاری جویی از دانش و تجربه صاحب نظران به چاره جویی این مهم بپردازد. پس از جلب رضایت مدیران سلامت روان و اعتیاد در وزارت بهداشت برای فراخوان ارسال مقاله، گزارش و نقطه نظر درباره چالش های پیش روی بهداشت روان و پیش گیری از اعتیاد، نشستی تخصصی با حضور صاحب نظران و تصمیم گیران حوزه سلامت روان و اعتیاد در انستیتو روان پزشکی تهران تشکیل شد، تا با گردآوری مباحث و دیدگاه های مطرح شده بتوان دورنمایی از چالش های پیش روی بهداشت روان و اعتیاد را ترسیم کرد تا بدین وسیله سیاست گزاران، پژوهشگران و متخصصان بتوانند دقیق تر و علمی تر به موضوع بپردازند. یافته های این جلسه در یک مقاله با عنوان «چالش های بهداشت روان و اعتیاد: گزارش نشست تخصصی» آورده شده است (منصوری، شریعت، میرزایی، دارالشفا و بوالهری، 2011). تعدادی از مقاله ها نیز دربرگیرنده نظر تخصصی و ارزشمند مرتبط با موضوع و بیان کننده دیدگاه های نو یا بخش های مغفول مانده بهداشت روان و اعتیاد است. این مجموعه مقاله بیان گر دیدگاه ها و تجربه طولانی متخصصانی است که گاه تنها اشاره ای از آن ها می تواند ره گشای بخشی از چالش ها و نگرانی های سامانه سلامت روان باشد، از جمله می توان به مقاله های «سلامت روانی- اجتماعی و راهکارهای بهبود آن» و «برخی از چالش های بهداشت روان و اعتیاد در ایران» اشاره کرد که با ارایه گزارشی از روند موجود و نگرانی ها، به چاره جویی پرداخته اند و راهکارهایی برای برون رفت از وضعیت موجود بیان کرده اند ( نوربالا، 2011؛ صابری زفرقندی، 2011 ). روان پزشکی جامعه نگر (اجتماعی) شاید یکی از مهم ترین زمینه های نادیده گرفته شده روان پزشکی جامعه امروز ماست. در کشور ما روان پزشکی به درمان در کلینیک و بیمارستان های دربسته به سبک 50 سال پیش منحصر شده است. چند گزارش از اقدامات ارزشمندی که در این زمینه در سال های اخیر و با ابتکار بخش خصوصی و همکاری دلسوزان دانشگاهی انجام شده است، در این شماره آمده است؛ «گشودن درها؛ مقایسه سامانه سلامت روان ایتالیا، اتریش و ایران»، «گزارش بازدید از یک خانه اسکان حمایتی بیماران روانی» ، «مروری بر برنامه های آموزش روان پزشکی جامعه نگر» و «آموزش روان پزشکی در بهداشت روان: گزارش یک تجربه» از آن جمله هستند (طاهرخانی، 2011؛ زارعی، احمدزاداصل و بوالهری، 2011؛ شریفی، 2011؛ قاسم زاده، 2011). برنامه ادغام سلامت روان در خدمات بهداشتی اولیه هم به عنوان برنامه ای با بیش از 20 سال سابقه در کشور مورد توجه قرار گرفته و شریعت و همکاران (2011) در مقاله ای بررسی های مربوط به آگاهی، نگرش و رضایت مندی مراجعان و کارکنان سامانه سلامت روان را به طور نظام مند مرور کرده اند. برنامه ریزان و مسئولان سلامت روان هم مانند سایر بخش ها در سال های اخیر به کاربرد رایانه و فن آوری های نو در گردآوری و تحلیل گزارش ها روی آورده اند. دو مقاله «طراحی سامانه ثبت خودکشی در کشور » و «پراکندگی جغرافیایی نیروی انسانی در سامانه ارایه خدمات سلامت روان در سال 1386» از جمله این تلاش هاست (حاجبی و همکاران، 2011؛ احمدزاداصل و همکاران، 2011). اعتیاد جنبه دیگری است که تعدادی از مقاله های این ویژه نامه به آن پرداخته اند. «بررسی کیفی نیازهای زنان برای درمان اعتیاد» و «ارتباط اعتیاد، تاب آوری و مؤلفه های هیجانی» از این دست هستند (رحیمی موقر، ملایری خواه لنگرودی، دلبرپور احمدی، امین اسماعیلی، 2011؛ محمدی، آقاجانی، زهتاب آور، 2011). امیدواریم این ویژه نامه با پرداختن به برخی از مهم ترین موضوع ها و چالش های بهداشت روان و اعتیاد کشور و بررسی آنها از جنبه های گوناگون و ارایه راهکارهایی برای برخورد با آنها، نقشی هر چند اندک در بهبود شرایط کشور داشته باشد و شاید که این نشر سندی از تلاش خبرگان و آگاهان و گامی در راه رسیدن به اتفاق نظر در تحلیل وضع موجود و تلاش برای تأمین سلامت روان جامعه باشد.
اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری بر افسردگی و انطباق اجتماعی بیماران مبتلا به سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سکته مغزی یکی از ناتوان کننده ترین بیماری های نورولوژیکی می باشد. بنابراین، یافتن درمان های جدیدی جهت افزایش توان بخشی روان شناختی مبتلایان، مهم است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری مغز بر افسردگی و انطباق اجتماعی بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام گرفت. روش کار: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه مورد مطالعه آن کلیه بیماران مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به کلینیک های مغز و اعصاب تهران بود. بر این اساس، 30 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جای گزاری شدند (هر گروه 15 نفر). برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون های افسردگی، خودارزیابی انطباق اجتماعی و دستگاه تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری مغز استفاده شد. گروه آزمایش 30 جلسه تحت درمان بر روی ناحیه پیش پیشانی نیمکره چپ قرار گرفته و سپس از هر دو گروه پس آزمون صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که درمان تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری باعث کاهش افسردگی و افزایش عملکرد اجتماعی بیماران شده است (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، این درمان برخلاف داروها که دارای عوارض شناختی هستند باعث بهبود عملکرد شناختی و در نهایت افسردگی می شود. بنابراین پیشنهاد می گردد از نتایج پژوهش های انجام شده در این زمینه به صورت عملی در مراکز توان بخشی بیماران سکته مغزی استفاده شود.
واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی–کودک: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت فرایند تعامل بین کودک و مربی، با توجه به حساسیت، سهولت اثرپذیری، پایداری و عمق یادگیری کودکان در این دوران، موجب تسهیل فرایند آموزش و تحقق هرچه بهتر هدف های نظام آموزش وپرورش خواهد شد. بدین ترتیب هدف این پژوهش واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک شهر تهران بود. روش: این پژوهش به روش کیفی با روی آورد پدیدارشناسی توصیفی در سال 1399 انجام شد. بدین منظور، 10 نفر از مربیان گروه سنی چهار تا شش سال شهر تهران با روش نمونه گیری متجانس و 8 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه با نمونه گیری هدفمندگلوفه برفی و تداوم تا میزان اشباع، انتخاب شدند. داده ها از طریق روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا و پایایی داده های کیفی از طریق پایایی بازآزمون (شاخص ثبات) و روش توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) تایید شده است. یافته ها: با تحلیل داده ها، 22 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی استخراج شد که مضمون های اصلی عبارت اند از: ویژگی های فردی، فضای عاطفی مثبت، حمایت گری، فرصت های یادگیری، مشارکت گروهی، و مدیریت رفتار. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مربیان نقش اساسی در فراهم سازی شرایط و فرصت ها در جهت تحول مطلوب کودکان بر عهده دارند، تحولی که مرتبط با کیفیت فرایند تعامل کودک با مربی است. استلزام های نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تأثیر واقعیت درمانی گروهی بر نشانه های استرس و راهبردهای مقابله با استرس در دختران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال هفتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۶
21 - 33
حوزههای تخصصی:
سالمندی و سلامت روان
حوزههای تخصصی:
امروزه درصد چشمگیری از جمعیت جهان را سالمندان تشکیل می دهند و انتظار می رود با افزایش امید به زندگی در بسیاری از کشور های جهان، شمار سالمندان افزایش یابد؛ گر چه به موازات رشد جمعیت این گروهِ سنّی، آن گونه که شایسته است، جایگاه آنان به خوبی درک نشده و بر دامنه ی مشکل های آنان افزوده می شود.
اثربخشی روان درمانگری نمایشی در کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در دانش آموزان ابتدایی مناطق زلزله زده شهرستان ثلاث باباجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش با هدف تعیین و شناسایی تأثیر روان درمانگری نمایشی بر کاهش میزان علائم اختلال استرس پس از سانحه در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان زلزله زده ثلاث باباجانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دوره ابتدایی پسر دارای اختلال استرس پس از سانحه شهرستان ثلاث باباجانی بودند که از میان آن ها چهل نفر بر اساس معیارهای اختلال استرس پس از سانحه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه مساوی آزمایش (بیست نفر) و کنترل (بیست نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه تشخیصی اختلال استرس پس از سانحه بر اساس معیارهای DSM-5 و پرسش نامه اختلال استرس پس از سانحه بر اساس (PCL-5) DSM-5بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه و کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادند که روان درمانگری نمایشی (نمایش درمانی) موجب کاهش میزان علائم تنیدگی و استرس پس از سانحه PTSD)) با اندازه اثر 0/51 در کودکان با اختلال استرس پس از سانحه در سطح معناداری (0/001>P) می شود. نتیجه گیری: روان درمانگری نمایشی ( نمایش درمانی) به مثابه یک روش درمانی کمکی و اثربخش برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه و کاهش مشکلات عصب روان شناختی کودکان است، با وجود این تعمیم ای ن ت أثیر به پژوهش های بیشتری نیاز دارد.
نقش واسطه ای نظم جویی هیجانی در رابطه بین روان سازه های سازش نایافته اولیه و نشانه های اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای نظم جویی هیجان در رابطه بین روان سازه های سازش نایافته اولیه و نشانه های اضطراب انجام شد. برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی، 300 دانشجو (158 زن، 142 مرد) با روش دردسترس از بین دانشجویان دانشگاه تهران انتخاب شدند و پرسشنامه روان سازه یانگ فرم کوتاه (یانگ، 1998)، مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (لاویباند و لاویباند، 1995) و مقیاس دشواری نظم جویی هیجان (گرتز و رومر، 2004) را تکمیل کردند. نتایج این پژوهش نشان داد بین روان سازه های سازش نایافته اولیه، دشواری نظم جویی هیجان و نشانه های اضطراب رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون تحلیل مسیر نشان دهنده نقش واسطه ای دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین روان سازه های سازش نایافته اولیه و نشانه های اضطراب بود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه روان سازه های سازش نایافته اولیه و نشانه های اضطراب، خطی و ساده نیست و روان سازه های سازش نایافته اولیه از طریق دشواری نظم جویی هیجان، نشانه های اضطراب را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین به منظور پیشگیری از ایجاد نشانه های اضطراب، افزون بر کاهش ویژگی های منفی روان سازه های سازش نایافته اولیه، لازم است زمینه های بازسازی فرایندهای نظم جویی هیجان با هدف افزایش سطح سلامت روانی فراهم شود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی با آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
194-167
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی و شناختی رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند ( P<0.01 ) . همچنین، روش شناختی رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی رفتاری عمل نموده است. نتیجه گیری : با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش ها به وسیله روان شناسان و مشاوران در برنامه های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزش زوجی براساس این یافته ها تنظیم گردد.